روش های تربیتی موثر بر عزت نفس

روش های تربیتی موثر بر عزت نفس
1- روش های ابراز توانایی ها:
2- روش تغافل:
1- روش های ابراز توانایی ها: این روش بر این فرض استوار است که هر گاه انسان در سایه شرافت خود در در عرصه های گوناگون حیات توانا ببیند و بیابد که کاری از دستش بر می آید احساس عزت و سربلندی خواهدکرد و هر گاه ببیند که در انجام کارهای مربوط به خود ناتوان است احساس سرافکندگی و ذلت خواهد داشت. پس لازمست امکانات و زمینه عزت نفس در فرد ایجاد شود. این زمینه عزت که می شود آن را "احساس عزت" نیز نامید باید به عزت واقعی برسد زیرا احساس عزت مطلوبیت تمام ندارد و باید در مسیر خود عزت قرار گیرد تا از لغزیدن در ورطه خودبینی مصون بماند. خود بینی آفتی است که برای فرد ایجاد می شود که مظهر توانایی های مختلف قرار گرفته و توسط والدین یا مربیان برای توانایی هایش مورد تایید واقع شده است.
2-روش تغافل : بروز ضعف ها موجب زایل شدن عزت نفس می شود. پس اختفای آن موجب حفظ عزت می شود در مورد خطای فرد اگر احتمال می دهیم که موجب گناه و تقصیر شده در فقه اسلامی نباید اعتنا کنیم چه برسد به تجسس در آن و لذا اسلام آن را نهی می کند تا عزت افراد باقی بماند. اما اگر یقین حاصل شد که فرد خطا کرده زمان تغافل زمانی صادق است که فرد گمان می کند خطایش را مخفی نگه داشته و اگر هم آشکارشده آن را با توجیه های نادرست خود می پوشاند. لذا در اینجا هم لازم است به توجیهات فرد گردن نهاد گر چه به عدم صحت آنها واقع هستیم. تغافل علاوه بر اینکه نشانه بلاهت و ساده لوحی مربی نیست مایه بزرگواری او نیز هست. خطرناک ترین لحظه در تربیت زمانی است که فرد خود را از فروپوشیدن خطای خود بی نیاز ببیند و پرده حیا و عفت را پاره کند "عظموا اقدارکم بالتغافل عن الدتی من الامور": قدر و منزلت خویش را از طریق تغافل نسبت به امور پیش پا افتاده بزرگ دارید (فلسفی, 1356, ص 224).
   عزت نفس و کودکان
در دوره کودکی که از مهمترین دوره های زندگانی بشر است گذشته از زمینه ارثی, محیط نقش بسزایی در تربیت کودک دارد و نخستین محیطی که کودک در آن زندگی را آغاز می کند, خانواده است. والدین به خصوص مادر نقش به سزایی در تربیت کودک دارند از دید اسلام کودکان بر اساس فطرت پاک خود زمینه پذیرش خیر, نیکی و تربیت اسلامی شکوفا کردن زمینه های فطری کودکان می باشد و هر گونه انجراف از فطرت بر اساس تقصیر یا قصور والدین صورت می گیرد. "کل مولد یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه و یمجسانه[1]" هر فرزندی بر اساس فطرت سلیم اسلامی زاده می شود و این پدر ومادرند که او را به یهودیت, نصرانیت و مجوسیت سوق می دهند. فرزندان در دیدگاه اسلام حقوقی دارند که پدر و مادر بایستی آنها را مراعات کنند مانند حق تربیت, نام نیکو و ....
                          روش های ایجاد کرامت در کودکان:
1- نامیدن کودک به اسامی نیکو: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "یا علی حق الولد علی والده ان یحسن اسمه و ادبه" یاعلی انتخاب اسم خوب و ادب حقی است که هر فرزند به پدر خود دارد.
2- احترام به کودک: در جامع الاخبار آمده است "اذا سمیع الولد فاکر مواله واوسعواله فی امجالس و لا تقبحو اله وجها" وقتی که نام فرزندان را می برید او را گرامی بدارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و نسبت به او روترش نکنید . پیامبر در این حدیث موضوع احترام فرزندان را به اولیاء گوشزد می کند زیرا کودکی که مورد بی اعتنایی و توهین دیگران قرار گیرد دچار حس حقارت و خود کم بینی می شود تمام افراد انسانی از توهین و هتک حرمت و زایل شدن شخصیت هود ناراحت می شوند انسان تمنا و آرزوی احترام دارد و اگر برای او اهمیتی قایل نشود دچار ناراحتی های روانی نظیر حقارت می شود و این عارضه در کودکان که عاطفی تر و حساس تر هستند به شکل بارزتری نمود پیدا می کند راجرز احترام بدون شرط به کودکان را اساس تشکیل عزت نفس در آنان می داند (شاملو, 1378, ص 114).
3- محبت و ترحم به کودکان: نیاز به دوست داشتن از نیازهای روانی کودک است دوست داشتن یعنی قبول او به عنوان یک انسان ارزشمند نزد والدین, و این قبول داشت به عزت نفس منجر می شود. از جمله اموری که محبت به کودکان را می رساند و بوسیدن آنهاست. ترحم به کودکان انجام وعده موجب احساس شخصیت در آنان می شود چرا که به او اهمیت داده و برای وعده هایی که به او داده شده اهمیت قایل شدن برای تو را می رساند و این مساله در پرورش عزت نفس او موثر است.
4- عدم تحمیل بی جا به کودک: اگر انتظارات والدین ما فوق طاقت کودکان باشد و بر آنان تحمیل شود, عزت نفس آنان کاهش می یابد زیرا در مقابل کاری که خارج از اتوان اوست دچار شکست شده و به دنبال این شکست عزت نفس او کاهش می یابد و باید کودک را به عنوان یک کودک پذیرفت, بر توانایی های او ارج نهاد و از آنچه در توان او نیست صرف نظر کرد تا او به سرکشی, دروغ و .... که از پیامدهای ذلت نفس است دچار نشود.
5- عدم تنبیه به خصوص تنبیه بدنی: انسان جایز الخطاست و کودک به دلیل رشد عقلی کافی, نداشتن تجربه و محدود بودن میزان یادگیری هایش دچار خطای بیشتری می شود. اسلام با نهی از تنبیه به خصوص تنبیه بدنی راه را برای بروز احساس حقارت می بندد.
علی (ع) فرمود: "لا تضربه و اهجره و لا تطل" فرزندت را مزن و برای ادب کردنش از او قهر کن ولی مواظب باش قهرت طولانی نشود و زود آشتی کن.
6- رعایت مساوات و عدم تبعیض بین کودکان: اگر بچه ها خلاف این را احساس کنند یعنی پدر و مادر در بذل توجه, مساوات را رعایت نکنند از یک طریف موجبات حسادت و کینه را از طرفی باعث می شود و از طرفی باعث حقارت و ذلت را فراهم می سازند. پیامبر اکرم (ص) می فرمود: "اعدادا بین اولادکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی البر و اللطف" میان فرزندان به عدالت رفتار کنید همان طور که دوست دارید در نیکی و لطف نیز بین شما به عدالت رفتار شود.
7- سلام کردن به کودکان: پیامبر اکرم (ص) خود همیشه به کودکان سلام می کرد زیرا این امر موجب ارزش گذاری به کودکان و بالا بردن عزت نفس در آنان می گردد.
1. سفینه البحار- جلد 2- ص 373
2. وسائل اشیعه- ج 5- ص 115
3. جامع الاخبار- ص 124
4. بحار النوار- ج 23- ص 114
5. محجه البیضاء- ج 2- ص 64
                       عزت نفس از دیدگاه اسلام
نفس در اصل به معنی ذات است و در فرهنگ لغات فارسی معانی متفاوتی دارد مانند 1- خون 2-تن و جسد  3- شخص انسان, ذات و ....   4- حقیقت هر شی   5- روح و روان صدر المتالهین شیرازی در تعریف نفس می گوید:
نفس جوهری است که ذاتاً مستقل بوده و فعلاً به اجساد و اجسام متعلق است. در اسلام و متون اسلامی واژه "عزت نفس" با بیان گوناگونی آمده است ولی در حقیقت مفهوم واحدی را بیان می نماید واژه هایی مانند کرامت نفس, احترام نفس, هویت نفس, نفاست نفس و شرافت نفس به تکرار در روایات و احادیث دیده می شود (مطهری, 1366, ص 142).
قرآن کریم از نفس به عنوان بزرگترین سرمایه آدمی یاد می کند و نفس را آنقدر  ارزشمند می داند که
اگر معامله ای صورت گیرد, جز با پروردگار عالم این معامله نیست. به عبارت دیگر, نفس آنقدر پر بهاست که نمی تواند مورد معامله قرار گیرد مگر در برابر خلاق جهان یعنی دادن نفس و گرفتن چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: "انا من بالنفس النفسیة البها" (بهای نفس گرانبها را پروردگارش قرار می دهم).
نفاست نفس به همین معنی است یعنی روح انسان به منزله یک شیء نفیس تلقس شده و اخلاق خوب به عنوان اشیاء متناسب با این شیء نفیس و اخلاق رذیله به عنوان اشیاء نامتناسب با این شیء نفیس که آن را از ارزش می اندازد. اسلام می گوید یک شیء با ارزش که با ارزش ترین چیزها است در شماست و
آن همان روح ملکوتی شما است. مواظب باشید این روح ملکوتی را از دست ندهید یا آلوده نکنید زیرا بسیار با ارزش و نفیس است. امیر المومنین علی (ع) در نامه ای خطاب به اما حسن (ع) که در نهج البلاغه
آمده است می فرماید:
"اکرم نفسک عن کل دنیه" (نفس خویش را از هر پستی, بزرگ و برتر بدار) (مطهری, 1366, ص 182).
از دیدگاه قرآن, انسان موجودی است که از فطرت الهی برخوردار است. فطرت مانند غریزه امری تکوینی است یعنی جزء سرشت انسان است و اکتسابی نیست, امری است که از غریزه آگاهانه تر است و مربوط به مسایلی می شود که ما آنها را مسایل انسانی می نامیم
                               خودپنداره و عزت نفس
روش‌های مختلفی برای اندیشیدن دربارة «خود» وجود دارند. دو اصطلاح مهم که بیشتر از بقیه درباره «خود» افراد مورد استفاده قرار می‌گیرند خودپنداره و عزت نفس هستند.
خودپنداره ازدیدگاه، محققق معروف پیورکی  به شرح زیر است.
خود پنداره به مجموعه‌ای از یک سیستم پویا، سازماندهی شده  و پیچیده درباره باورها، نگرش‌‌ها (attitudes) و دیدگاه‌هایی گفته می‌‌شود که هر  فردبه منظور دست‌یابی به یک قالب حقیقی در رابطه با موجودیت شخصی خویش ارایه می‌دهد»
از طرف دیگر:
«عزت نفس» معمولاً به احساس ما و چگونگی ارج  نهادن به خودمان اطلاق می‌شود.
همچنین معنی دیگر خودپنداره ایده‌های عمومی ما درباره خودمان اطلاق است وعزت نفس می‌تواند به معیارهای خاص از اجزای متفاوت خودپنداره درمااطلاق شود.
فرانکن (1994) می‌گوید:
تحقیقات بسیاری وجود دارند که نشان می‌دهد خودپنداره به عنوان اساس همه رفتارهای برانگیخته شده می‌باشد.
این خودپنداره است که به «خود»های ممکنه در شخصیت هر فرد اشاره کرده و آنها را شناسایی می‌کند و این «خود»های ممکنه می‌توانند انگیزش‌های لازم برای اعمال رفتارهای مورد نیاز در افرادرا خلق نمایند.
از دیدگاه فرانکن خودپنداره از این طریق به عزت نقس مرتبط می‌‌شود.
افرادی که دارای عزت نفس خوبی هستند، دارای یک خودپنداره به خوبی متمایز نیز می‌باشند.
زمانی که مردم خودشان را می‌شناسند میتوانند به حداکثر نتایج ممکنه دست یابند چونکه می‌دانند چه کارهایی را می‌توانند انجام دهند و از عدم توانایی خویش در انجام برخی از کارهای دیگر آگاه هستند.
ما از طریق عمل کردن و سپس با مشاهده آنچه که انجام داده‌ایم و با مشاهده دیدگاههای دیگران درباره علمکرد خود. خودپنداره خویش را گسترش داده و تثبیت می‌نماییم.
ما آنچه را که انجام داده‌ایم و می‌توانیم انجام دهیم را در مقایسه با انتظارات خود و انتظارات دیگران و مشخصات و کارآیی‌های دیگران مشاهده می‌کنیم (جیمز 1890، بریگام 1986).
معنی این حرف این است که خودپنداره امری تجریدی نمی‌باشد. بلکه در واکنش وتعامل  با محیط و با مشاهده پی‌آمدهای این واکنش پایه‌ریزی می‌شود. این جنبه پویایی خود پنداره امری بسیار مهم است، چرا که می‌گوید "من می‌توانم تغییر یافته و تطابق پیدا نمایم."
فرانکن می‌گوید:
تحقیقات گسترده‌ای اذعان می‌کنند که تغییر خودپنداره امری امکان‌پذیر است.....
...... افزایش عزت نفس زمانی رخ می‌دهد که موقعیت‌ها  بر طبق انتظارات فرد حاصل شوند....
منابع:
بریگام. 1986، روانشناسی اجتماعی، بوستون 1986
بیرند 1990، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی...
فرانکن 1994، انگیزش اسان
گِیج و برلینر (1992) روانشناسی تعلیم و تربیت......

شیوه های افزایش عزت نفس

شیوه های افزایش عزت نفس :
1- با خود مثبت حرف بزنید .
صدایی در ذهن شما وجود دارد که مدام نجوا می کند. این صدا بخشی از عزت نفس شماو اغلب منفی است وجملاتی ازاین قبیل می گوید،من خیلی چاق هستم یا من خسته ام.این قیبل جملات بعداز مدتی درشما تأثیرمنفی میگذاردومثلا شما احساس خستگی می کنید اما نکته جالب این است که شمانمی توانید ندای درونی خود را برای ایجادعزت نفس وساختن الگو های مؤفقیت،برنامه ریزی کنید.شگردکار،استفاده ازعبارتهاوجمله های مثبت است.من خوشحال هستم ، من سالم هستم ، من معرکه ام ! چند تا از جمله های خوب وهمه منظوره هستند . این جمله ها را بارها وبارها در ذهن خود با صدای بلند تکرار کنید ،یا حتی آنها را بنویسید .اهمیت آن در این است که این جمله رابه زمان حال وباایمان بیان کنید.هرگاه ندای درونی خودراشنیدیدکه شروع به ایجاداحساس منفی درشمامی کندآن رامتوقف سازیدوجملة مثبتی رادرباره همان موضوع،جایگزین آن کنید.این شیوه راامتحان کنیدوآنگاه خواهیددید که صحبت کردن باخود وسیلةسودمندی درایجاد وضعیت مثبت است.
2-شخصیت جدید خود را تجسم کنید.
این امر اساسا همانند اصل استفاده از جملات مثبت است ،با این تفاوت که به جای استفاده
از کلمات ،در اینجا از تصاویر استفاده می‌شود. آیا می‌خواهید لاغرتر و سالمتر باشید؟ خودتان را به این صورت تجسم کنید .آیا می‌خواهید ارتقاء شغلی پیداکنید؟خودتان رادرنقش سمت جدیدتجسم کنید زمانی را به تجسم خود اختصاص دهید تا وارد جزئیات امرشوید وازشخصیت جدیدخودلذت ببریدچنانچه این تصویررا دایما" ایجاد و تقویت کنید،پذیرش رفتارهایی که آن راتحکیم می کند آسانتر خواهد بود.
3-افرادی را بیابید که بتوانید از آنان چیزی بیاموزید .
واضح است که افرادبسیاری وجوددارند که بامشکلات ومسایلی مانندمشکلات شما مواجه شده اندشمامی توانید با الگو قرار دادن آنان ،چیزهای زیادی بیاموزید .
4-به وادی های جدید قدم بگذارید .
اغلب عزت نفس ما به سبب کوته بینی نسبت به زندگی،دچارافت ونزول می شود هنگامی که برروی جنبة خاصی از زندگی بیش از حدیابه حدی بسیار طولانی تمرکزمی کنیم،عمق نگری خودرااز دست می دهیم.مسایل کوچک،بزرگ می شوند و وقایع بسیار بیشتر از ارزش واقعی خود اهمیت می یابند آیاچنین موردی برای شمانیزپیش آمده است؟اگراین طور است.پس وقت آن است که واردوادی جدیدشویدمثلا می توانید به یک گشت سیاحتی یا یک سفر ما جراجویانه بروید.
5- اهداف خود را تعیین کنید .
افرادی که برای خوداهدافی روشن دقیق وقابل اندازه گیری تعیین می کنند.آنچه را که می خواهند به دست می آورند.تعیین اهداف،بخش بسیارمهمی ازساختن عادات مثبت ودرنتیجه افزایش عزت نفس به شمار می آید..
6-اتفاقات ناخوشایندزندگی را بپذیرید.
مامی توانیم بیشترازآنچه فکرمی کنیم، زندگی خود را کنترل کنیم . با وجود این مواردی هست که هیچ کنترلی نسبت به آنها نداریم و وقایع وامور نا خوشایند وظاهرا" غیر منصفانة بسیاری در زندگی ما وجوددارد به عبارت دیگر ، گهگاه این امور واتفاقات ضربه ای به ما وارد می کند بروز این اتفاقات به خواست و ارادة ما نبوده است وکاری برای ممانعت ازآنهانیزنمی توان انجام داد. پس بهتر است شانس واقبال را فراموش کنید .اینکه زندگی چگونه باید باشدرافراموش کنیدوآن راباهمین اتفاقات جاری وغیر قابل پیش بینی بپذیرید .در واقع ،شما می توانید از لحظاتی که عزت نفس شما دچار افت ونزول می گردد ، بهره جویی کنیدافسردگی وغم واندوه ونگرانی ، همگی درشماایجادخودخوری می کند.بنابراین می توانید آن رااصلاح کنیدوبرای زندگی خودبرنامه ریزی مجددی انجام دهید.
7- بادیگران مشورت کنید.
گاهی اوقات ممکن است با مشکل بزرگ خاصی در زندگی خود مواجه شوید ، مانند ابتلا به بیماری خطرناک ، یا ممکن است دچار عادت مخربی مانند استفاده نادرست از داروها یا پرخوری شوید.دراین مواردکمک دیگران می تواندکلیدمشکل شماباشد.
8-بروسوسة عادات ناپسندخودغلبه کنید.
عادتهای ناپسند ،رفتارهای دیرینه ای هستند که شما را به سمت خود می کشند هنگامی که به سراغتان می آیند . رهایی از آنها دشوار است و به راحتی شما را به این نتیجه می رسانند که ( نمی توانید با این حالت کنار بیاید) نکته این است که مجبور نیستید با آن کناربیایید وسوسة عادات ناپسند معمولا؛ کمتر از دو دقیقه طول می کشد آنها شما را فریب می دهند که تصور کنید تا ابد دست از شما بر نمی دارند. بنابراین هر گاه هوس عادات ناپسند به سراغتان آمد. سعی نکنید آن را نادیده بگیرید ، بلکه روی آن تمرکز کرده وبا اعتماد به نفس آن را تحمل کنید.
9-سه هفته آن را امتحان کنید .
سازگاری با عادت ها ورفتارهای جدید مستلزم زمان است .معلوم شده است که هررفتار جدیدی اگر به مدت سه هفته دنبال شود .احتمال زیاد به صورت یک عادت دایمی در می آید .در ابتدا ، رفتار جدید ،غریب به نظر می آید ومستلزم تلاش آگاهانه است .اما بعداز سه هفته به صورت بخشی از وجودتان درمی آید. اگر واقعا مصمم هستید که تحولی ایجاد کنید خود را وادار کنید که با آن حداقل به مدت سه هفته زندگی کنید .
10- باافراد مثبت اندیش معاشرت کنید.
سعی کنیدکه بیشتر در کنار افراد مثبت اندیش باشید : افرادی که نسبت به زندگی وپیشامدهای آن اشتیاق زیادی دارند . این گونه افراد شمارا در پیشرفت وتعالی یاری می کنند و متقابلا" این امکان را فراهم می آورند که شما نیز آنان را در رشد وپیشرفتشان حمایت کنید.این امر، بخش بزرگی از فلسفة زندگی ودوستی است.
مراحل رهایی ازاحساس عزت نفس پایین
به اعتقاد روانشناسان اشخاص موفق کسانی هستند که حقیقتا خود خودشانند و باطناً آزادند و وارسته . واشخاص ناموفق و شکست خورده کسانی هستند که حقیقتاً منکر خویشتن خویش هستند و شادی و نیروی حاصله از درستکاری و صداقت نسبت به خود را نپذیرفته اند .حال برای آنکه از احساس عزت نفس پایین که مانع از موفقیت در زندگی است رهایی یابید و تحولی بزرگ در زندگی خویش ایجاد کنید و از عزت نفس بالایی برخورددار گردید ، به بیان روشهایی برای افزایش عزت نفس در سه مرحله می پردازیم :
مرحله اول - عدم ارزیابی خود با دیگران:
هرگز خود را با دیگران ارزیابی نکنید چرا که هر چقدر هم شما بخواهید ارزیابی شما منطقی نیست .
اصول عدم ارزیابی خود با دیگران
ارزیابی منطقی از خود :
به دلایل زیرنمی توانیم ارزیابی منطقی ازخودمان بکنیم :
- ما نمی توانیم خود یا افراد دیگر را با یک مشخصه به طور منطقی مورد قضاوت قرار دهیم.
- در خیلی از مواقع انتقادها بر اساس تعصبات است .
- خصوصیات انسانی بی همتا و تقریباً بی انتهاست .
- میزان دقیقی برای اینکه چه کسی خوب و یا بد است , وجود ندارد و کسی نمی تواند ادعا کند که می تواندخصوصیات خوب ویا بد را به طور کامل تشخیص دهد.
احساس ضعف وکاستی های بشر:
واقعیت آن است که ما انسانها دارای ضعف هایی هستیم . به همین دلیل به سادگی نمی توانیم آنچه را که دوست داریم ، انجام دهیم .مثلاً تعدادی از ما قوی هستیم، عده ای آشپز ماهری هستیم و… به هرحال اکثریت افراد نمی توانند در بیش از یک یا دو کار برجستگی و تبحر بسیار بالایی پیدا کنند .احساس شما در دستیابی به اهدافتان بسیار مهم است . بنابراین با اندکی تغییر احساس و نوعی دیگر مسئله را بررسی کردن ، متوجه تغییر در افکار خویش و به دنبال آن در رفتار خود خواهید شد. و به اهداف منطقی خود خواهید رسید .
بی اطلاعی :
فقدان اطلاعات کافی نیز می تواند عامل موثر برای موفقیت پایین باشد.اگر می خواهید خود را برای اشتباهات ببخشید،بی اطلاعی دلیل کاملاً قانع کننده ای است. به هر صورت ، سرزنش خود، عملی کاملاً مسخره است . البته اگر مایلید که خود را سرزنش کنید و این کار را درست می دانید ، خوب بکنید . اما به نظر روانشناسان هرگز برای بد انجام دادن کاری که هیچگاه بهتر انجام دادنش را یاد نگرفته اید. بی ارزش تصور کردن خودتان معنایی نداردوقابل تصور نیست.
آشفتگی :
آشفتگی خاطر و وضعیت زندگی خیلی از مواقع مانع از موفقیت می شود. اصولاَ وقتی افراد بیشتر از خودشان متنفر می شوند ، خطاهای بیشتری را انجام می دهند . چون نسبت به خود احساس بدی دارند و می خواهند خود را بیشتر تنبیه نمایند، لذا اعمال غلط دیگری رانیزمرتکب میشوند.
اصولاً وقتی ما عصبانی ، افسرده ، ترسیده‌ایم و یاحسدورزی می کنیم،به سادگی نمی توانیم آدمی با کفایت و با عملکردی مناسب باشیم پس بهتر است موقع مشکلات ، در رفع آن بکوشیم ، و با احساس گناه ناراحتی و اعمال خود تخریبی دیگر ، خودمان را در مشکلات بیشتری غوطه ور نسازیم
خودتان را بپذیرید:
خود پذیری بهترین راه حل است . بهترین کاری که می توانید برای صفات خوب و بد خود انجام دهید ، این است که اگر میتوانید آنها را تغییر دهید و یا اینکه درحال حاضر و یا برای همیشه آنها را بپذیرید . پس بهتر است از حالا خود و دیگران را همانطور که هستند بپذیرید و هیچ گاه از خود و دیگران متنفر نباشید وعشق ورزی تان هم نسبت به خودتان و دیگران متعادل باشد.
مرحله دوم - اعتماد داشتن
تا می توانید اعتماد رفتارتان را در زمینه های مختلف مثل اعتماد دوستی ، اعتماد کاری ، اعتماد فرهنگی و… بالا برده و افزایش دهید برای این امر لازم است که اصول انضباط رفتاری را نیز رعایت کنید که این اصول عبارتنداز:
1- کار را به تأخیر نیندازید :
سعی کنید به نتایج بلند مدت و دیر پا نسبت به منافع کوتاه مدت توجه بیشتری نمائید . اگر همیشه مسّرت و خوشی فوری را بر لذّت به تأخیر افتاده ، مقدم دارید ، احتمال اینکه در پایان فردی مفلوک و بیچاره باشید .زیاد است این اصل از انضباط رفتاری از همه اصول دیگر مهمتر است و رعایت آن می تواند انجام بقیه اصول را آسانتر کند.
2- صبر داشته باشید و استمرار در کارها را پیشه کنید:
انجام و استمرار کارها برای مدت طولانی دومین تکنیک اساسی به سوی موفقیت است ریشه این مشکل بی صبری و ناشکیبایی است . یادگیری هر مهارتی ، مدت زمان زیادی را می طلبد و باید برای هر کاری که انجام می دهید به اندازه ای که نیازدارد ، زمان بگذارید.
3- گامهای کوچک و استوار امروز ، پایه گذار فردائی روشن :
کامل بودن هر کار ، بستگی به اندازه آن کار دارد . معمولاً کارهای کوچک در زمانی کم مطرح و به انجام می رسند و کارهای بزرگ در زمانی دراز . پس بهتر است کارها را به اندازه های مورد نیاز تجزیه و کوچک کنید ، تا از انجام ندادنش پرهیز نمائید زیرا تدریجی حرکت کردن به سوی هدف باعث کاهش تدریجی اضطراب و پریشانی است و آن سبب موفقیت در کارها می شود.
4- از تجربیات گذشته درس بگیرید:
تجزیه و تحلیل و توضیح برخی از اعمال و نتیجه گیری آنها در کنار بررسی دقیق نقاط ضعف و قوت یک رفتار نیز در پیشرفت یک فرد نقش اساسی دارد . و خیلی از مواقع سبب موفقیت می شود.
5- پاداش و تنبیه :
در قبال کارهای درست به خود پاداش دهید و در قبال کارهای نادرست خود را جریمه کنید . برای اینکه همان اندازه که تقدیر در انجام درست کار حائز اهمیت است ، مواخذه برای انجام نادرست کار نیز مهم است تحقیقات نشان داده که خود تقدیری در قبال کارهای درست می تواند رفتار را نیرومند سازد ، گفتار منفی آنرا تضعیف می کند . و مانع از پیشرفت کارها می شود.
مرحله سوم- برانگیختن احترام دیگران نسبت به خود:
برای آنکه احترام دیگران را نسبت به خود برانگیزید ، باید قاطعیت داشته باشید . بدون مهارت قاطعیت تقریباً غیر ممکن است که بتوانید احساسات مطمئن خود پذیری داشته باشید بنابراین یادگیری مهارت قاطعیت برای شما و هرفرد دیگری ضروری به نظر می رسد . که عباتند از :
1- پرهیز از خشم :
اگر می خواهید که در امر قاطعیت پیشرفت نمائید از عصبانی شدن و خشم پرهیز کنید . چون رفتار توأم با سیاست ، تمایل افراد را به تسلیم در مقابل شما افزایش می دهد بالعکس در صورت پرخاشگری و داد و فریاد ، حس کینه توزی را افزایش می دهید .
2- پرهیز از احساس گناه :
از احساس گناه و تقصیر به شدت بپرهیزید چون که در احساس گناه فکر می کنید بی ارزش ،پست و افرادی بی خاصیت و دوست نداشتنی هستید ، چون ناشایست عمل کرده اید . احساس گناه می تواند سر منشاء بسیاری از مشکلات روانی و شخصیتی باشد که در موارد وخیم تر منجر به خودکشی و افسردگی های شدید می شود بنابراین بهتر است از احساس گناه و تقصیر دوری کنیم .
3- پرهیز از دلسوزی زیاد:
از دلسوزی و ترحم بی مورد و زیاد برای دیگران بپرهیزید نکته مهمی که مردم آنرا در نظر نمی گیرند، این است که توجه به مردم لطف کردن نسبت به آنان و رفتار خوبی با آنها داشتن کار خوبی است که همه بر روی آن تاکید دارند و دیگران را نسبت به این کار تشویق می کنند. اما توجه بیش از اندازه و غیر معقول مسئله دیگری است که باید بررسی شود، و از آن جلوگیری به عمل آورد.
4- نترسیدن از تایید نشدن:
از تأیید نشدن ترس نداشته باشید . شاید بدون اغراق باید گفت که یکی از بزرگترین ترسهای رایج در میان عامه مردم، ترس از تأیید نشدن است همه ما می خواهیم که مورد تأیید دیگران قرار بگیریم و آنها ما را بپذیرند ، که البته امری مطلوب است . اما اینکه فکر کنید برای تأیید گرفتن از آنها باید هر کاری که می خواهند انجام دهید و آنگونه که می خواهند تفکر و رفتار کنید فکری نادرست و نقض کامل قاطعیت و استقلال است .
بنابراین با بکار بردن گامهای ذکر شده می توانید از احساس عزت نفس پایین رهایی یابید . و تحولی بزرگ در زندگی خویش ایجاد کنید و از عزت نفس بالایی ‹ سلامت روانی › برخوردار گردید پس با داشتن عزت نفس بالا می توانید بر اضطراب و افسردگی و ناراحتی های روحی خود غلبه کنید و به طور کلی دارای شخصیت سالم و موفقی باشید.

افسردگی

افسردگی
اختلالات روانی و رفتاری اختلالات شایعی هستند که ۲۵ درصد افراد در طول زندگی به آنها دچار می شوند. این اختلالات در تمام کشورها و جوامع، تمام سنین و در هر دو جنس دیده می شوند و افراد را در جوامع شهری و روستایی و نیز در گروه های فقیر و غنی درگیر می سازند. این اختلالات از نظر اقتصادی نیز بر جوامع و کیفیت زندگی افراد و خانواده ها تاثیر می گذارند. در یک چهارم خانواده ها حداقل یک فرد مبتلا به این اختلالات وجود دارد. این خانواده ها علاوه بر حمایت جسمی و عاطفی از فرد مبتلا، اثرات منفی ناشی از انزوا و جدایی از اجتماع را نیز متحمل می شوند. از این میان، یکی از اختلالات شایعی که معمولاً سبب ناتوانی شدید می شود، افسردگی است. این اختلال با غمگینی، کم شدن علاقه به فعالیت ها و کاهش انرژی مشخص می شود. عدم احساس لذت، دوری گزیدن از دوستان یا خانواده، نداشتن انگیزه و تحمل شکست همراه است و علایم نباتی شامل کاهش میل جنسی، کم یا زیاد شدن وزن و اشتها، کاهش انرژی و خستگی زودرس، بیداری صبحگاهی، یبوست، خشکی دهان و سردرد این اختلال را در فرد مبتلا مشخص می کنند. اگرچه احساس افسردگی به ویژه پس از حوادث تلخ زندگی بسیار شایع است، ولی تشخیص این اختلال تنها زمانی مطرح می شود که این احساس به آستانه خاصی رسیده و بیش از دو هفته طول کشیده باشد. شدت این اختلال می تواند از خفیف تا شدید متغیر باشد. افسردگی در زنان بسیار بیشتر از مردان است. در مطالعه بار جهانی بیماری ها ، گزارش شده که شیوع لحظه ای اختلالات افسردگی در مردان ۹/۱ درصد و در زنان ۲/۳ درصد است و در طول یک دوره ۱۲ ماهه، ۸/۵ درصد مردان و ۵/۹ درصد زنان دچار آن می شوند. این میزان شیوع در جوامع مختلف، متفاوت است و ممکن است در بعضی از جوامع بیشتر نیز باشد.
افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص می‌شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می‌دهد.
افسردگی مجموعه‌ای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز می‌کند. برای‌ بیماری‌ افسردگی‌ هیچ‌ علت قطعی و روشنی‌ نمی‌توان‌ متصور بود، در برخی موارد یک زندگی پر استرس می‌تواند محرکی برای افسردگی شود و در برخی موارد علت کاملاً به شخصیت فرد مربوط است. در کل به نظر می‌رسد که افسردگی بدون یک علت تعیین شده مشخص و به طور خود به خودی روی می‌دهد
علائم
از دست‌ دادن‌ علاقه‌ و ناتوانی‌ از لذت‌ بردن، احساس‌ ناامیدی‌؛ بی‌حالی‌ و خستگی، بی‌خوابی، اندیشیدن به مرگ یا خودکشی، بی قراری، اقدام به خودکشی، زودرنجی، احساس گناه و بی‌ارزشی، خواب‌ زیاد یا ناراحت، فــقدان علاقه یا لذت بردن از سرگرمیها و فعالیتهایی که سابقاً (برای فرد) لذت بخش بوده‌اند، شامل روابط جنسی‌، ‌بی انگیزگی، زود خسته شدن، اشکال (در) تمرکز کردن، دیوانگی / شیدایی، شادی غیرطبیعی یا بیش از حد، اندیشه‌های بزرگ غیر طبیعی، احساس‌ گناه‌ شدید به‌ خاطر وقایع‌ بی‌اهمیت‌ یا خیالی، سردردها، اختلالات گوارشی، و درد مزمن، پر گویی، یبوست، زودرنجی غیرعادی، افزایشِ میل به روابط جنسی، مشکل‌ یکباره‌ به‌ گریه‌ افتادن‌ بدون‌ توضیح‌ مشخص‌، مشکل در تصمیم‌گیری‌؛ مشکل‌ در تمرکز، رفتار اجتماعی نامناسب، خوشحالی‌ ناگهانی‌ پس‌ از احساس‌ نومیدی‌ طولانی‌ مدت، گوشه‌گیری‌ از خانواده‌ و دوستان‌، عدم‌ توجه‌ به‌ ظاهر خود.
علل‌ و دلایل
استرس: وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب با شغل می‌تواند محرک افسردگی باشد.
عوامل‌ اجتماعی: نارضایتی از جامعه‌ و عوامل روانی مرتبط با اجتماع نیز می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
شخصیت: صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرسها می‌تواند فرد را مستعد افسردگی نماید. شخصیتی‌ وسواسی‌، منظم‌ و جدی‌، کمال‌گرا، یا شدیداً وابسته‌ نیز احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهند.
ارث: محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده‌اند، آنان به دنبال ژنهایی می‌گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمی‌شوند
اعتیاد: الکل، نیکوتین و سوء استفاده از مواد، کارشناسان تصور می‌کردند افراد افسرده الکل، نیکوتین و داروهای تغییر دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگی استفاده می‌کنند. اما در واقع استفاده از این مواد می‌تواند با افسردگی و اختلال اضطرابی مرتبط باشد.
داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده می‌شوند، قرصهای خواب یا قرصهای پیشگیری از بارداری می‌توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند. مصرف قرص‌های ضد بارداری تاثیر مستقیم در افسردگی زنان دارد
بیماریها : ابتلا به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی، سکته مغزی، دیابت، سرطان یا آلزایمر باعث می‌شود که فرد در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان می‌دهد. افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشته‌اند اتفاق می‌افتد. افسردگی درمان نشده می‌تواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سالهای اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلا به کم کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم می‌تواند باعث بروز افسردگی شود
شکست‌ در زندگی: شکست در کار، ازدواج‌، یا روابط‌ با دیگران می‌تواند باعث بروز افسردگی شود، مرگ‌ یا فقدان‌ یکی‌ از عزیزان‌، از دست‌ دادن‌ یک‌ چیز مهم‌ (شغل‌، خانه‌، سرمایه‌)، تغییر شغل‌ یا نقل‌ مکان‌ به‌ یک‌ جای‌ جدید، انجام‌ بعضی‌ از اعمال‌ جراحی‌ مثل‌ برداشتن‌ پستان‌ به‌ علت‌ سرطان‌، گذر از یک‌ مرحله‌ از زندگی‌ به‌ مرحله‌ای‌ دیگر، مثلاً یائسگی‌ یا بازنشستگی‌.
درمان
یک‌ رژیم‌ غذایی‌ طبیعی‌ و متعادل‌، خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که می‌توانید به همان اندازه که می‌توانید، ورزش معتدل (مـلایـــم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعـی، یـا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان‌ و خانواده‌، خودداری از مصرف الکل، برخورداری از رژیم غذایی‌ متعادل‌ و کم‌چرب‌، مثبت اندیشی، تماشای فیلم‌های‌ خنده‌دار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیتهایی که می‌تواند احساس بهتری برای شما به‌وجود بیاورد.

افسردگی دختران و راه های درمان آن

افسردگی دختران و راه های درمان آن
بهار... زندگی ... رویش! جذابیت این کلمه ها را باور نکنید! وقتی صبح، صبح یک روز بهاری در گوشه یک بیمارستان روانی باشد، «زندگی» و «رویش» حسرتی می شوند، تمام ناشدنی! بهار می آید؛ اما تنها تا پشت پنجره بیمارستان... این طرف، دخترک نگاهش را دوخته به درختان پر از جوانه خیابان.. به آدمهای پیاده رو، که می آیند و می روند... سبز شدن دوباره زمین، دل همه را می لرزاند، اما دخترک انگار دیگر دلی ندارد برای لرزیدن!
مادرش می گوید: «لعنت به مهر... لعنت به روزهای اول دانشگاه!» و لعنت را آنقدر غلیظ تلفظ می کند که انگار همه چیز زیر سرماه مهر است و سال تحصیلی جدید! اما دنبال مقصر نگردید... هیچ کس چیزی نمی داند... دختر حرف نمی زند... غذا نمی خورد... راه نمی رود. چند ماه است که فقط یک گوشه می نشیند و زل می زند به روبه رو! حتی اگر آن رو به رو، «تو» نشسته باشی، باز هم، نگاهش روی صورت تو نمی نشیند... روی چشمهای تو زوم نمی کند. انگار مسخ شده، عبور می کند از تو... زن دوباره به حرف می آید: «اگر به حال خودش بگذاریم، نه غذا می خورد و نه حتی نفس می کشد...». صدایش گرفته و خش دار است ، وقتی می گوید: «این آخری عذابش از همه بیشتر است... فقط نشسته ایم در انتظار یک چیزی مثل معجزه... اتفاقی که بهبودی اش را سریعتر کند!»
از لحاظ پزشکی، بیماری دختر، یک نوع خاص از افسردگی است؛ همین و نه بیشتر! اما زن از بیماری دخترش می ترسد... مثل همه فامیل! می گوید: «باور می کنید حتی خواهرم هم از بیماری دخترم خبر ندارد... می ترسیم وقتی که خوب بشود، انگ دیوانگی رویش بماند...» زن حرف می زند و دختر، بی تفاوت روی تخت، نشسته است... حوصله مان را ندارد... این را از چشم هایش می شود فهمید... مادرش می گوید: «اوایل مضطرب بود... وسواس داشت... یک روز یا چند ساعت شاد شاد بود... منبع انرژی مثبت... باور می کنید؟!» و دخترک حتی حوصله مادرش را هم ندارد!
«افسردگی» یکی از شایع ترین بیماری های عصر ماست که آن را به سرماخوردگی روانی هم تشبیه کرده اند و همچنان که زمان شیوع سرماخوردگی تمام اقشار جامعه، در هر سن و سال و هر موقعیتی ، در معرض مبتلا شدن به آن قرار دارند، افسردگی نیز، بیماری است که هر فرد را تهدید می کند!
عوامل متعددی در ابتلاء افراد به بیماری های روانی دخیل هستند. مکانیسم های پیچیده ای که تاکنون شناخته نشده اند. در این میان، روان شناسان، مراحل روانی، اجتماعی و عوامل زیستی بسیاری را در ابتلاء افراد مختلف به افسردگی موثر می دانند از این نظر ساختار ژنتیکی و یا زیستی برخی افراد به گونه ای است که در محیط های محرک بیماری و دارای عوامل اجتماعی و محیطی بالای بیماری زا، زمینه ساز گرایش آنها به سمت افسردگی است.
شواهد نشان می دهند که اختلال در ترکیبات شیمیایی مغز یک عامل مهم در اختلالات افسردگی به شمار می رود. به عنوان مثال افرادی که دچار بیماری افسردگی اساسی هستند، معمولاً در ترکیبات شیمیایی مغز آنها، یعنی انتقال دهنده های عصبی که باعث شادی، آرامش، غم و ... می شوند، بی نظمی پیدا می شود.
با تمام این تفاسیر، علل روان شناختی منجر به افسردگی، گروه وسیع تری را شامل می شوند. برخی کارشناسان بر این باورند که استرس و فشارهای عصبی ناخواسته، اولین محرک به سوی بیماری افسردگی است؛ رویدادهای بزرگ برنامه ریزی نشده ای که فرد ناگهان خود را در حصار آن زندانی می بیند! وقایعی مانند: مرگ یکی از اعضای خانواده، یک دوست یا یک همکار.
استرس های زندگی براساس شدت تاثیررا درجه بندی کرده است : این مقیاس، مرگ همسر را 100، طلاق را 75، بیماری شخصی را 53، ازدواج را 50، بارداری را 35، تغییر مسوولیت کار را 29، موفقیت چشمگیر را 28، تغییر اوضاع زندگی را 25، مشکل داشتن با کارفرما را 22و تغییر فعالیت اجتماعی را 18 ارزیابی کرده است.
دکتر شیما مجدفر، روانپزشک، در این زمینه می گوید: «یکی از دلایل عمده افسردگی در ارتباط مستقیم با زندگی خصوصی افراد قرار دارد. وقایعی که در زندگی آنها اتفاق می افتد و منجر به وجود آمدن احساس بی پناهی، ناامیدی و بی ارزشی در آنها می شود، این احساسات به مرور زمان به استرس تبدیل می شوند و در صورتی که فرد نتواند آنها را کنترل کند، مستعد افسردگی می شود. مساله دیگر، تنها شدن و از دست دادن یک شخص مهم در زندگی است؛ شخصی مثل پدر یا مادر. البته در اینجا تغییرات ناشی از این فقدان، اختلال را به وجود می آورد، تغییراتی مثل از دست دادن حمایت های روحی، تغییر در شیوه زندگی و موفقیت اجتماعی، اقتصادی و ...».
این روانپزشک در ادامه می گوید، «خطر ابتلا به افسردگی در افرادی که در خانواده آنها این بیماری دیده می شود نیز وجود دارد، چرا که آنها از نظر بیولوژیکی ممکن است این آسیب پذیری را به ارث برده باشند».
افسردگی؛ بیماری قابل درمان
از نظر علم پزشکی «روان درمان» و «دارو درمانی؛ استفاده از داروها ضد افسردگی» از انواع متداول درمان بیماری افسردگی هستند، اولین قدم در این راه، معاینه توسط یک روانپزشک است.
دکتر فیروزه حناچی، متخصص دیگری است که معتقد است: «در بسیاری از موارد افسردگی غلط تشخیص داده می شود و بیمار گاهی باید به بیش از 5 پزشک مراجعه کند تا بیماری اش تشخیص داده شود. گرچه بسیاری هم خودشان را بیمار تلقی نمی کنند و حالتهای عصبی خود را به ضعف های جسمی و روزمره ربط می دهند؛ در نتیجه برای درمان اقدامی نمی کنند!»
در هر حال، مهمترین عامل در طول درمان افسردگی، نوع و شدت این بیماری است. بررسی ها حاکی از این است که در بسیاری از آزمایش های بالینی 50 تا 60 درصد بیماران طی چهار تا شش هفته و گاهی دو تا چهار هفته به درمان پاسخ مثبت می دهند و درمان کامل از هفته های چهارم تا ششم صورت می پذیرد.
همچنین طول درمان افسردگی از طریق روان درمانی طولانی تر است؛ تا جایی که نشانه های بهبودی در هفته های ششم تا هفتم نمایان می شود و بیمار برای سلامت کامل به 12هفته وقت نیاز دارد؛ در صورتی که روان درمانی موثر در واقع نشود، دارو درمانی شروع می شود. دکتر حناچی به علایم مختلف افسردگی اشاره کرده و می گوید: «کم خوابی، بدخوابی و یا حتی خواب های طولانی، غمگین، کاهش وزن در نتیجه کم اشتهایی و نخوردن غذا، عدم تمرکز فکری، احساس پوچی و ناامیدی و ... از علایم آشنای ابتلا به بیماری افسردگی هستند.»
اما متخصصان علم روان پزشکی، بستری کردن بیماران افسرده را تنها در چند حالت توصیه می کنند: زمانی که بیمار قصد خودکشی دارد، زمانی که چندان دلمرده شده است که میلی به غذا خوردن در او باقی نمانده و وقتی که بیمار نشانه هایی از روان پریشی با خود دارد و ... . با این حال از متداول ترین درمان ها جهت بیماری افسردگی، دو روش دارو درمانی و روان درمانی هستند، که بیشترین نتیجه را نیز به همراه دارند.
در هر حال، ایسنا از نتایج جالب توجه تحقیق یک عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در زمینه کاهش افسردگی در دختران جوان خبر می دهد:
مهوش نوربخش در پژوهش خود با عنوان «بررسی تاثیر فعالیت ها ی جسمانی بر میزان افسردگی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز» آورده است: «اختلالات بهداشت روانی از قبیل افسردگی و اضطراب بر زندگی میلیون ها نفر از مردم جهان تاثیر گذاشته و با افزایش مرگ و میر و هزینه مراقبت های بهداشتی ارتباط مستقیم دارد، اگر چه به نظر می رسد که روش های درمانی متعددی از قبیل دارو درمانی و روان درمانی نیز در درمان اختلالات موثرند.
باید توجه داشت که فعالیت های جسمانی اثرات مثبتی بر بهداشت و سلامت جسمی و روانی افراد دارند. برخی محققان بر این باورند که فعالیت جسمانی وسیله مهمی در پیشگیری و درمان افسردگی است.»
براساس نتایج این تحقیق، پیشنهاد می شود که از فعالیت های جسمانی به عنوان وسیله ای موثر جهت کاهش میزان افسردگی دختران دانشجو استفاده شود. چرا که ورزش یا هر گونه فعالیت بدنی مشابه منجر به آزاد کردن ترکیبات شیمیایی مانند اندرفین در بدن می شوند که نشاط آور و آرامش بخش هستند.
دکتر حناچی در ادامه می گوید: «باید دقت کرد افرادی که زیر چتر حمایتی دوستان و افراد خانواده خود قرار دارند، گرایش کمتری به سمت افسردگی پیدا می کنند، در نتیجه دلسوزی و رفتار گرم و صمیمانه اطرافیان با اشخاص در معرض بیماری، به عاملی برای ایجاد انگیزه و امیدواری در آنها تبدیل می شود.»
ساعت روی دیوار، خیلی وقت است که شده است آینه دق! عقربه هایش تند و تند می چرخند. زمان را هر روز جلوتر می برند... اما دختر زمان را نمی فهمند... نمی شناسد... مثل همه روزهای قبل... امروز و دیروزش یکی است... مادرش می گوید: «دلم می خواهد زودتر خوب شود.» برای زن، حرف، حرف پایان بیماری است... و این دلتنگی پایان ندارد...
چرا دختران بیشتر افسرده می شوند؟
در دوران کودکی میزان افسردگی بین دختران و پسران تفاوت چندانی ندارد. ولی در دوران نوجوانی و جوانی تعداد دختران افسرده به مراتب بیشتر از پسرهاست و مشابه الگوی افسردگی بزرگسالی است و تقریباً میزان آن دو به یک است که این را ناشی از تاثیر استرس و مکانیسم های سازگاری بدن انسان می دانند. این میزان در تمامی جوامع صرف نظر از سوابق قومی و نژادی و یا موقعیت های اقتصادی آنها یکسان است. دکتر مجدفر معتقد است: «قبل از بلوغ اختلاف قابل توجهی در میزان افسردگی بین دختران و پسران دیده نمی شود. اما در سنین بین 11 تا 13سال میزان افسردگی در دختران افزایش می یابد و تا سن 15 سالگی در دختران 2 برابر پسران می شود. تا جایی که دختران به علت وضعیت اجتماعی خاصی که در این سنین در آن قرار می گیرند، نسبت به افسردگی آسیب پذیرتر می شوند. برای مثال تحقیقات نشان می دهد. درحالی که بسیاری از پسران از تغییر اوضاع بدنی خود در سن بلوغ خرسند می شوند، دختران غالباً از تغییرات جدیدی که در بین آنها رخ می دهد دچار ناآرامی می شوند»
در هر حال، فشارهای دوران بلوغ شامل شکل گیری هویت جنسی، جدا شدن از الگو ها همراه با دیگر تغییرات هورمونی ذهنی و جسمی باعث تمایل به افسردگی می شود که در دختران بیشتر نمود افسردگی را به همراه دارد. حتی برخی کارشناسان معتقدند که تربیت سنتی دختران در رابطه با نقش جنسی و بلوغ می تواند موجب بروز این گونه خصوصیات شده و احتمالا عاملی در جهت افزایش ابتلاء دختران به افسردگی باشد.
در مراحل بالاتر، دختران جوان باز هم وقایع استرس زای بیشتری را نسبت به مردها تجربه می کنند. در بیشتر موارد آنها دارای درآمد کمتر، موقعیت شغلی پایینتر و کنترل کمتر بر سرنوشت خود هستند؛ برحسب مکانیزم های سازش، مردان جوان براحتی از مسائل چشم پوشی می کنند در حالی که دختران بیشتر به مساله می اندیشند.

تاثیر نماز بر بیماریهای روح

تاثیر نماز بر بیماریهای روح
       با آن که طی سی و نه نکته گذشته با نکات گوناگون و متنوعی پیرامون برخی فواید پزشکی نماز ، با شما همراه بوده ایم ، اما با طرح نکات سی و هشتم و سی و نهم و بحث درباره " تعادل ناقل های عصبی " به گستره عظیم و بی نهایت عمیقی از معارف نماز وارد شدیم که عرصه توانمندیهای این گستره حداقل تا قرنهای آینده از حیطه توانائی های متصّور برای علم بشر و دانش پزشکی خارج است . و آن همانا تاثیر خارق العاده و فوق بشری نماز در از بین بردن روحیه گناه و بیماریهای روح ، یعنی همان چیزی که در قاموس قرآن از آن با نام " امراض قلب " یاد شده است ـ و گفتیم که غربیان آن را با عنوان عدم تعادل ناقل های عصبی می شناسند ـ می باشد.
     هر چند اظهار نظر در این مورد از حیطه نگاه و تخصص این حقیر سر تا پا تقصیر نگارنده سطور ، به کلی خارج است اما از آنجا که شاید برای برخی خوانندگان این مجموعه مقالات ، این نگرش پدید آمده باشد که " نماز " تنها پدیده ای عبودی و معنوی ، توأم با تأثیرات شگرف مادی و دنیایی از جمله روی جسم و روان انسان است ، لازم دیدم که در بعد دیگر و تنها به گونه ای اشاره وار، از عظمت لایتناهی و قدرت و توانایی باورنکردنی " نماز " در پیراستن انسان از "گناه " نیز سخن بگویم.
     به خصوص که با ارائه نکات اخیر به این دیدگاه رسیدیم که " گناه " نه فقط از دیدگاه دین و قرآن بلکه از دیدگاه علم و یافته های جدید دانش پزشکی ، نوعی " بیماری " است .
بنابراین اصرار ما مبنی بر این که بیماریهای روح ) گناهان ) را بعنوان مسائل پزشکی بشر بشناسیم ، نه فقط دیدگاه قرآنی و ناشی از تعصب مذهبی نویسنده است ، بلکه این موضوع یک باور عمیق علمی است که هر چه دروازه های علم بیشتر به روی انسان گشوده می گردد ، این باور عمیق بیشتر تقویت می شود.
     بعنوان مثال : در تعالیم اسلامی از دروغ به عنوان یک گناه کبیره و معصیتی بزرگ یاد شده است ، و ما در مطالعات روانپزشکی به بیماریها و اختلالات گوناگونی بر می خوریم که در آنها “ دروغ گویی ” بعنوان یک علامت برجسته مطرح است .
یا "دشنام گویی " که یک گناه محسوب می شود ، گهگاه با ابتلاء حاد برخی از اشخاص به گروهی خاص از بیماریهای روانی ، در آنها دیده می شود ( به این علامت در روانپزشکی  coprolalia  گفته می شود (
     پس چه بسا که ساختمان مغز و وضعیت ناقل های عصبی در اشخاص دروغگو به گونه ای باشد که آنها را به دروغگویی وا دارد یا کسانی که دشنام گویی بیمارگونه دارند بر اثر تغییرات نابهنجاری که بر اثر عوامل مختلف اعم از علل جسمی ، محیطی ، روانی ، خانوادگی و .. در دستگاه اعصاب آنها بوقوع پیوسته است ، دچار این عارضه شده اند .
     در این مورد مدارک و شواهد پزشکی متعددی می توان ارائه داد ، بعنوان مثالهای دیگر بد نیست به یک بیماری عفونی مشهور موسوم به “ سیفلیس ” اشاره بکنیم که با توجه به مباحث قبلی ما در مورد شیاطین توسط نوعی از انواع شیطان موسوم به “ تروپوتما پالیدوم ” ایجاد می شود . علائم روانی و نشانه هایی که شاید بتوان آنها را بیماری روحی تلقی کرد ، در این بیماری به وفور ایجاد می شود. مثلا در مرحله سوم سیفلیس بیمار مبتلا شروع  به گزافه گویی ها و دروغگویی های عجیب و غریب در مورد خود می کند ، که قبل از ابتلاء به بیماری هرگز سابقه ای از این گونه اعمال را نشان نمی داد. یا در بیماری دیگر عفونی موسوم به " بروسلّوز " ( تب مالت ( که ناشی از تفّوق شیطان دیگری ، درجسم انسان است ، از تظاهرات مهم بیماری وقوع حالت افسردگی شدید در فرد مبتلاست .
     با این مثالها می توان به رابطه نزدیک شیاطین میکروبی ، با شیاطین دستگاه مغز و اعصاب انسان که او را به سوی بیماریهای روانی ( مثل افسردگی ) یا بیماریهای روحی ( مثل دروغگویی ) سوق می دهند ، پی برد .
     بد نیست برای تفهیم بهتر مطلب مثال بسیار جالب دیگری را نیز ارائه دهیم و آن در مورد یک اختلال مشهور روانپزشکی در برخی از خانمها و بخصوص خانمهای حامله است که  kleptomania  نامیده می شود . در این اختلال خانم حامله ای که حتّی کوچکترین سابقه ای در انجام اعمال خلاف نداشته است به ناگاه مثلا پس از حاملگی خود تمایل بسیار شدیدی برای “ دزدی کردن ” پیدا می کند ، تا جایی که گهگاه نمی تواند در مقابل این تمایل بسیار شدید خود ، مقاومت کند و سرانجام اقدام به دزدی های عجیب و غریب می کند .
     توجیه علمی این دزدی های غیر منتظره ، بروز تغییر و تحولاتی در ناقل های عصبی دستگاه اعصاب است که متاثر از تغییرات هورمونی و شیمیایی بدن در دوران بارداری می باشند و این تغییر مرموز در دستگاه اعصاب است که زن را بدون هیچ سوء سابقه ای به سمت دزدی سوق می دهد .
     این قبیل مسائل شناخته شده در دانش امروز بشر همگی دلالت بر آن دارند که گناهانی که بشر مرتکب می شود همگی ناشی از تغییر و تحولاتی در دستگاه اعصاب اوست و گناهکاران و منحرفین  بالذّات آدمهای بدی نیستند ، بلکه موجودات بیماری هستند که تعادل ناقل های عصبی در آنها به هم خورده است .
     بدین ترتیب برآیند و نتیجه همه عواملی که آنها را در بروز گناهان و بیماریها موثر می دانند ( مثلا تربیت خانوادگی بد ، اجتماع فاسد ، و منحرف ، دوستان ناباب و .. ) همین برهم خوردن تعادل ناقل های عصبی می باشد که در طی نکات اخیر به مطالبی پیرامون آن اشاره شد .
     با همین دیدگاه است که در برخی ممالک پیشرفته وقتی کسی در یک فروشگاه هنگام دزدی ، دستگیر می شود او را به جای آن که به پلیس بسپارند ، به بیمارستان روانپزشکی اعزام می کنند. در حالی که علم بشر تا زمانی که به شناسایی کامل تغییرات ناقل های عصبی مربوط به هر انحراف ( مثلا دزدی ) دست یابد و برای هر یک دارو پیشنهاد کند راه درازی را در پیش دارد و بر این اساس بیمارستانهای روانپزشکی نیز در قرون حاضر نخواهند توانست کار چندانی برای شفا بخشیدن به این قبیل بیماران ( که در واقع گنهکاران هستند ) انجام دهند .
و به همین دلیل است که آمار جرم و انحراف و جنایت روز به روز در کشورهای غربی و اقتداکنندگان به ایشان بالا می رود .
     اما از آنجا که مکتب اسلام هیچ سؤال بشر را بدون پاسخ نگذاشته است در مورد نحوه درمان بیماریهای روان ( گناهان ) و ریشه کن نمودن جرم و جنایت و انحراف از جامعه نیز میتوان در رهنمودهای این مکتب روشهای متعدد پیدا کرد و با سرنهادن کامل و بدون قید و شرط به دستورات آن در راه ساختن جامعه ای به تمام معنا سالم قیام نمود.
     پس وقتی که خالق انسان و هستی ، در کاملترین صحیفه ضامن خوشبختی و سعادت انسان  ندا سر می دهد که : انّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر . میتوان با قبول کامل این جمله الهی اطمینان یافت که بهترین راه مبارزه با همه بدیها و منکرات “نماز ” است .
     چرا که نماز از راههای اسرارآمیز همه ناقل های عصبی بد و نامطلوب را در دستگاه اعصاب انسان مهار می کند و او را به مفهوم تعادل ناقل های عصبی نزدیک می سازد .
     با مروری که در نکات پیشین این مجموعه مقالات بر فواید پزشکی نماز نمودیم و با نمونه های متعددی که از تاثیرات مثبت نماز در پیشگیری یا حتی درمان بیماریهای جسمی و روانی انسان ارائه دادیم و با توجّه به این موضوع که در نظّریات مربوط به تعادل ناقل های عصبی ، همه بیماریهای جسمی و روانی انسان به نوعی در ارتباط با تحولات ناقل های عصبی معرّفی می شوند . می توانیم به این نتیجه درخشان برسیم که نماز دارای تاثیرات غیر قابل انکاری بر ناقل های عصبی بسیار متعدد دستگاه عصبی انسان است .
     بعنوان مثال دیدیم که چگونه نماز بهداشت خواب را تامین می کند و در واقع از تاثیر نامطلوب آن گروه از ناقل های عصبی که با کم و زیاد شدن خود ، اختلالات گوناگون مربوط به خواب را ایجاد می کنند جلوگیری می نماید .
     یا متوجه شدیم که طهارت همراه نماز از طیف گسترده ای از بیماریهای عفونی پیشگیری می نماید . بر این اساس می توانیم قضاوت کنیم که نماز جلوی بسیاری از تغییرات نامطلوب ناقل های عصبی در دستگاه اعصاب ، که بر اثر بیماریهای عفونی حاصل می شوند ( مثل روان پریشی ناشی از سیفلیس ، افسردگی ناشی از تب مالت و .. ) را می گیرد .
     یا در بعد بیماریهای روانی مختلف اعم از اضطراب ، افسردگی، وسواس ، اختلالات شخصیت و .. که دانش امروز همگی را ناشی از تغییر و تحولات نامطلوب ناقل های عصبی میداند به تاثیر گذاری نماز پرداختیم .
     با عنایت به مجموعه این مباحث و با توجه به مشابهتی که بین انحرافات و گناهان با بیماریهای مختلف جسمی و روانی ، از نظر تاثیرات متقابل آنها بر دستگاه مغز و اعصاب ، قائل شدیم می توانیم به تاثیر نماز از طریق ایجاد تعادل در ناقل های عصبی در ریشه کنی بیماریهای روح یعنی همان گناهان و انحرافات ، توجه نماییم . در حقیقت ، انسان نمازگزار با بهره بردن از این فریضه نورانی خود را در مقابل همه گناهان و خطاها " ایمن " و " واکسینه " می کند .
     با این که در این مورد می توان به شواهد متعدد آماری که به مقایسه میان روحیات اشخاص نمازگزار و بی نمازها پرداخته اند استناد نمود ، اما با یک نگاه کلی به مردم اطراف نیز میتوان به این نتیجه رسید که اشخاص نمازگزار نسبت به بی نمازها و “ تارک الصلوه ” ها دارای ویژگیهای برجسته اخلاقی و ارزشهای انسانی به مراتب بیشتری هستند و به این ترتیب تعادل ناقل های عصبی به درجات بیشتر در آنها برقرار است .
و این معما برای دانش پزشکی همچنان باقی اسست که نماز چگونه اثرات شگفت انگیز خود را در ریشه کنی گناه و انحراف از جامعه و در واقع مقابله با تحولات نامطلوب ناقل های عصبی به انجام می رساند .
     اما ای کاش بشر دانشمند امروز هر چه زودتر متوجّه می شد که هر آن چه علم در طی مسیر پیشرفت خود بدان دست می یابد ، همان است که شکل دقیق و بی عیب و نقص آن در کاملترین مکتب دینی یعنی اسلام و بخصوص در تعبیرهای علمی پیشوایان شیعه (ع) مورد بحث و بررسی قرار گرفته است .
     و ای کاش انسان متوجه می شد که برای پیمودن مسیر کمال لازم نیست که دست به روی دست بگذارد و به انتظار بنشیند تا علم به کمال مطلق برسد و مثلا با تکمیل نظریات مربوط به ناقل های عصبی ، انسان را به طریقه ای جبر گونه به سعادت و آرامش و آسایش برساند ، بلکه کافی است تا دستورات انسان ساز آیین مقدس اسلام را گردن نهد و با اختیار کامل و بوسیله نماز در راه برقراری تعادل ناقل های عصبی در سرزمین وجود خود قیام کند .
     در این مورد آیین مقدس اسلام و بخصوص مکتب شیعه ، نه تنها راه حلهای عملی و قدرتمندی مثل نماز را برای برقراری تعادل ناقل های عصبی ارائه داده است بلکه معصومین (ع) را بعنوان انسانهای کامل و اسوه های حسنه و مظاهر تمام عیار انسانیت معرفی نموده است .
     با توجه به آنچه که گفتیم ، معصومین (ع) کسانی هستند که تعادل های عصبی به مفهوم مطلق کلمه ، در وجود مبارکشان برپاست . بدین معنی که این بزرگواران ، نه فقط در مقابل انجام هر گونه گناه و انحراف یا خطا و اشتباهی مصونیت دارند ، بلکه حتی در مقابل همه بیماریهای جسمی و روانی نیز محفوظ هستند .
     در باور بشر دانشمند امروز ، برقراری کامل تعادل ناقل های عصبی در وجود هر شخص ایجاب می کند که آن شخص به مفهوم سلامت کامل دست یابد و بدین سان نه فقط از هر گونه بیماری جسمی و روانی ، بلکه از همه گناهان و انحرافات ، به دور باشد .
     که این باور علمی بشر در اعتقادات فلسفی شیعه پیرامون “ انسان کامل ” و حول و حوش مفهوم “ عصمت ” تایید می گردد. به عنوان مثال “ خواجه نصیر الدین طوسی (ره) ” عالم بزرگ شیعه ، در کتاب “ تجرید الأعتقاد ” با ذکر براهین حکمی و فلسفی متعدد به اثبات رسانده است که معصومین (ع) نه فقط در مقابل کلیه گناهان و اشتباهات مصونیت کامل داشته اند ، بلکه از ابتلا به هر گونه بیماری جسمی یا روانی نیز ایمن و محفوظ بوده اند . شواهد تاریخی متعدد نیز نشانگر این موضوع است که پیامبران و امامان (ع) در زمان نبوت و یا امامتشان ، به دلیل عصمت خویش ، هرگز بیمار نمی شده اند و یا حتی در سیمای فیزیکی و ظاهری این اولیاء الهی ، کوچکترین ناهنجاری وجود نداشته است . و بدینسان ، در وفات این بزرگواران پیوسته عواملی به جز بیماری دخیل بوده است.
     با این اوصاف می توان حتی علت طولانی شدن بی سابقه عمر حضرت بقیه الله امام زمان (عج ) را پیرامون این نوع نگرش علمی و فلسفی نسبت به عصمت ایشان دریافت نمود .   
و این یگانه معصوم زنده در دنیا ، که قلبهای منتظر شیعیان و عاشقانش ، پیوسته در حسرت دیدار با او در طپش است همان انسان کاملی است که در انتهای مسیر حقیقی تکامل بشریت قرار دارد و همان نمازگزاری است که نماز را با همه عظمتهایش ، به مفهوم حقیقی آن ، اقامه می کند ، نمازی که تمامی اجزای آن سزاوار سلام و ثنا و ستایش ابدی است .
     " السلام علیک حین تقوم ، السلام علیک حین تقعد ، السلام علیک حین تقراء ، السلام علیک حین تصلّی ، السلام علیک حین تقّنت ، السلام علیک حین ترکع و تسجد ، السلام علیک حین تحلّل و تکبر ، السّلام علیک حین تحمد و تستغفر ، السلام علیک حین تصبح و تمسی ، السلام علیک فی اللیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی " .

شخصیت فرزندان و شیوه تربیتی والدین

شخصیت فرزندان و شیوه تربیتی والدین 

شخصیت مجموعة ویژگی های فکری، ذهنی, ذوقی و رفتاری انسان است که غالبا در گفتارها و رفتارها و عکس العمل انسان ها در فعالیت و برخوردهای روزمره اشان قابل رؤیت است. شخصیت به مانند ’وجدان که امری اجتماعی است‘ (لوفور, ۱۹۷۶ : ۶۱), محصول محیط اجتماعی و فرهنگی ای است که فرد در آن متولد شده و بزرگ می شود. پر واضح است که خانواده، فرهنگ حاکم بر جامعه، رسانه ها و نهاد آموزش و پرورش هر یک به نوعی در ساختن ویژگی های شخصیت فرد سهیم هستند. ولی, ’تاثیر خانواده بر شخصیت افراد از امتیاز خاصی بر خوردار است‘ (پروین، ۱۳۷۴: ۱۵)
اردوآنو (اردوآنو ۱۹۹۴ : ۱۶ و ۱۷)، رفتار و رابطة انسان را با هر نظامی (خانه، مدرسه، محیط کار و غیره) که در آن قرار دارد به سه حالت معرفی می کند. وی معتقد است، وقتی انسان در مقابل قوانین، هنجارها و آداب های آشکار و پنهان نوشتاری و گفتاری یک نظامی قرار می گیرد، امکان انتخاب یکی از سه حالت مختلف را دارد. این سه حالت که هر یک ویژگی خاص خود را دارند، عبارتند از : رفتاری مجریانه، رفتاری بازیگرایانه، و رفتاری خالق گرایانه. این سه حالت هر یک محصول یکی از شیوه های فرزند پروری می باشند که در تجزیه و تحلیل به آنها می پردازیم.
بر اساس پژوهشی، رابطة والدین با فرزندانشان را بر اساس پاسخ های آنها به چند دسته تقسیم شده اند  . هر مدلی محصول متفاوتی را تولید کرد. یعنی فرزندان شخصیت های مختلفی داشتند.
مجری : فرزندانی هستند که مطیعِ بدون چون و چرای دستورات و خواسته های والدین خود بوده و هیچگونه مخالفتی نسبت به اوامر آنها نداشته و خود را مسؤل کارهای خود نمی دانند. اینگونه افراد در نتایج بدست آمده از پژوهش های انجام شده متعلق به خانواده هائی بودند که والدین رابطه ای مستبدانه با فرزندان خود داشتند. فرزند بعد از رسیدن به مرز نوجوانی از حالت مجری خارج شده و به رفتار بازیگر دست میزدند. در هیچ یک از نمونه هائی که والدین رابطه ای بر اساس دمکراسی و آزادی داشتند ، فرزندانشان رفتاری مجریانه نداشتند.
بازیگر : فرزندانی هستند که هر چند مسؤلیتی در قبال اعمال خود ندارند, ولی سعی می کنند دستورات والدین خود را با توجه به شرایط خودشان تا حدودی تغییر دهند و شرایط را بر وفق مراد خود مهیا کنند. این نوع فرزندان مانند بازیگران نقش های مختلف را ایفا می کنند. به عبارت دیگر، بازیگران بر اساس محیط هائی که در آن قرار می گیرند، معنی خاصی از آن محیط کرده و رفتاری مشابه آن معنی دارند. (فرزاد و دولابار, ۱۹۹۰ : ۹۴) نمونة بارز اینگونه فرزندان در سنین بعد از نوجوانی مربوط به خانواده هائی است که رابطه ای استبدادی دارند. در نمونه های مردم نگاری خود فرزندان تا قبل از ۱۸ سالگی روشی صد در صد مجری گرایانه دارند ، ولی زمانیکهمی توانن کمی پا را از محیط خانه فراتر بگذارند، رفتار بازیگرانه را در پیش می گیرند
خالق : فرزندانی که حرفها و دستورات والدین را گوش می کنند، شرایطی را بوجود می آورند که هم رضایت والدینشان را بدست آورده و هم به عقاید و خواسته های خودشان برسند. در واقع, آنها بر اساس خواسته های والدین و امکانات موجود، شرایط جدیدی را بوجود می آورند که مطابق رضایت خود و والدینشان باشند. اینگونه فرزندان بدون استثناء متعلق به خانواده هائی هستند که دمکراسی و یا آزادی در محیط خانواده اشان حاکم بوده است .
  :
خانواده، مدرسه، رسانه ها، شبکة دوستان و مکان های عمومی ( کوی و برزن، مغازه ها، پارک ها، سینما، معابد و غیره) امروزه جزء منابع اصلی و تاثیر گذار هر جامعه ای می باشند. اما، در میان این عناصر، خانواده اولین و بیشترین تاثیر را بر روند ساخت هویت فرهنگی اجتماعی انسان و چگونگی 
با توجه به اینکه خانواده ها تفاوت های زیادی از نقطه نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند، و همچنین از جهت نوع رفتار با فرزندان و فضای حاکم بر خانواده و رابطة والدین با فرزندان که به اشکال آزادی، استبدادی و یا دمکراسی می انجامد, متفاوتند. فرزندان از نظر شخصیتِ اجتماعی و هویت فرهنگی یکسان تربیت نمی شوند. نگرش ها, تصورات و رفتار خانواده بیشترین تاثیر را بر رفتار اجتماعی و هویت فرهنگی و اجتماعی فرزندان دارد. تحصیلات دانشگاهی و یا فعالیت های فرهنگی مانند : مطالعه، مشغولیات هنری، فعالیت های دینی و مذهبی سنتی, (نه با نگاه متعصبانه و نه با نظری ایدئولوژیکی) از عواملی هستند که موجب می شوند, عالبا والدین اولا، فرزندان را برابر با بزرگسالان تلقی کرده ثانیا، زمانی را به آنها اختصاص داده و با آنها به گفتگو بنشینند. اکثر این والدین روشی بر پایة دمکراسی یا آزادی با فرزندان خود خواهند داشت. در نتیجه، فرزندان آنها بیشتر خالق و کمتر بازیگر خواهند شد، و به هیچ عنوان مجری نخواهند بود. البته، والدینی که تحصیلات در سطح دیپلم و یا کمتر داشته باشند ولی، فعالیت های فرهنگی آنان مطابق با آنچه که ذکر شد, باشد, آنان نیز هم فرزندانی خالق و بازیگر تربیت خواهند کرد
بطور کلی والدین چه تحصیل کردة دانشگاهی و چه کم سواد یا بی سواد در صورتی که فعالیت های فرهنگی مانند : مطالعه، مشغولیات هنری، فعالیت های دینی، (نه با نگاه متعصبانه و نه با نظری ایدئولوژیکی) یا ایدئولوژی های دیگری نداشته باشند, موجب می شود تا برای فرزندان خود ارزشی برابر با بزرگسالان قایل نبوده و در نتیجه زمانی را به وی اختصاص ندهند, و رابطه ای بر اساس استبداد با آنها داشته باشند. در نتیجه، فرزندان اینگونه خانواده ها غالبا مجری و تعداد کمی بازیگر خواهند شد.
شیوه های فرزند پروری دمکراتیک، فرزندانی اجتماعی و خالق پرورش می دهد. محور اساسی دمکراسی بر گفتگو، مذاکره و مشاوره استوار است. گفتگو، ستون اصلی دمکراسی و مهمترین عامل وجود مذاکره و مشاوره در خانواده می باشد. فعالیت های فرهنگی از هر نوعی در تولید این نوع نگرش, نقش مهمی دارند. در شیوه های فرزند پروری استبدادی که گفتگو جایگاهی ندارد، بیشتر، فرزندان مجری می شوند. شیوه های آزادمنشانة والدین در صورت وجود زمان و توجه والدین، اکثرا فرزندان خالق تولید کرده و در صورت عدم وجود زمان گفتگو، فرزندان بازیگر تولید می کنند.
یافته‌های پژوهش هانشان می‌دهد که بیشترین مشکلات دانش آموزان مشکلات شخصیتی آنان است. در جستجو برای یافتن علل بروز مشکلات شخصیتی در بین عوامل شخصی چون سن، جنسیت، ترتیب تولد، وجود نقص عضو و وضعیت تحصیلی و عوامل خانوادگی چون تعداد افراد خانواده، سرپرست خانواده، ویژگی‌های مربوط به هر یک از والدین یعنی وضعیت حیات، سن، میزان تحصیلات، نوع شغل، درآمد ماهانه و ازدواج مجدد و همچنین حضور سایر افراد در خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان بیشترین تأثیر را در بروز مشکلات شخصیتی نوجوانان دارد. مشکلات شامل مشکلات فرد یعنی اضطراب، وسواس، انزوا طلبی و افسردگی و همچنین مشکلات جامعه یعنی مشکلات سلوک می‌شد.. نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که وقتی روابط والدین با یکدیگر ناسازگارانه باشد مشکلات به صورت فرار از خانه، فرار از مدرسه، عصبانتی و پرخاشگری، دروغگویی، دزدی و تقلب جلوه نموده و بیشتر موجب آزار دیگران می‌شود. در حالی که در روابط ناسازگارانه والدین با فرزند مشکلات درونی شده و به صورت اضطراب یعنی مشکل خودازار عمل می‌نماید. و موجب انزوا، افسردگی و یا بروز وسواس و اختلالات عادتی در نوجوان می‌شود.
مطالعات متعدد اهمیت روابط والدین با فرزند را مورد تأکید قرار داده‌اند. بررسی‌های انجام شده دو بعد رفتار والدین نسب به کودکان و نوجوانان را مشخص می‌سازد. بعد پذیرش ـ طرد و بعد کنار گذاشتن ـ محدود کردن پدر و مادر پذیرنده نسبت به کودک از خود عاطفه، تأیید، گرمی ودرک نشان داده و از تنبیه بدنی کمتر استفاده می‌کنند. اما والدین طرد کننده با کودکانشان سرد بوده و آنها را تأیید نمی‌نمایند و برای برقراری نظم نیز از تنبیه بدنی استفاده می‌کنند. پیداست که از دیدن فرزندشان لذت نمی‌برند و نسبت به نیازهای او حساسیت ندارند. بُعد آزاد گذاشتن ـ محدود کردن نیز خودمختاری و آزادی عملی گفته می‌شود که والدین برای کودک قائلند. والدین معتقد به آزاد گذاشتن به کودک اجازه تصمیم‌گیری داده و او را در انجام آن آزاد می‌گذارند. آنان قواعد انضباطی اندکی برقرار نموده و پیوسته کودک را تحت فشار قرار نمی‌دهند. اما پدر و مادر معتقد به محدود کردن کودک خود را به شدت تحت کنترل دارند. در حد وسط بین این دو، شیوه‌ای به نام آزادمنشانه وجود دارد که شیوه‌ای معتدل بین ان دو روش افراطی است. پژوهشها نشان می‌دهند که ترکیب دو شیوه آزادمنشانه یا پذیرنده بهترین شیوه فرزند پروری است.
(بالدوین) اظهار می‌دارد که نگرشهای پذیرنده و دموکراتیک والدین امکان رشد را به حداکثر می‌رساند. فرزندان چنین والدینی رشد ذهنی، ابتکار و امنیت عاطفی فزاینده‌ای را نشان می‌دهند، در مقابل فرزندان والدین طرد کننده و سلطه جو افرادی متزلزل، سرکش، پرخاشگر و ستزه‌جو هستند.
(وست و فارنیگتون) دریافتند که کودکانی که مورد بی‌رحمی واقع شده‌اند، والدین آنها سهل‌انگار و غفلت کننده بوده‌اند، انضباط خشن و ناپایدار اعمال کرده‌اند و یا فاقد تعامل کافی با کودکان خود بوده‌اند بیشتر به اختلالات کرداری و بزهکاری متبلا شده‌اند (راتر ) نیز دریافت که تجارب تلخ زندگی خانوادگی در دوران کودکی موجب به وجود آمدن مشکلات رفتاری بعدی چون جدایی در ازدواج و بزهکاری می‌گردد.
در گزارش( ماسن) تحقیقات با ثبات قابل ملاحظه‌ای نشان می‌دهند که شیوه‌های انضباطی به کار رفته درباره بزهکاران اندازه محدود و همراه با تنبیه بدنی به جای توضیح دادن برای آنها بوده است. روابط آنان با یکدیگر بیشتر مبتنی بر خصومت، فقدان روح همبستگی، طرد، بی‌تفاوتی، نفاق و یا بی‌احساسی بوده و والدین برای نوجوانان خود کمترین آمال و آرزو را داشته، نسبت به وی متخاصم و نسبت به مدرسه بی‌تفاوت و خوددارای مشکلات متعدد شخصیتی بوده‌اند.
(ایلنیگورث) نحوه نگرش والدین نسبت به کودک را در زمره عواملی می‌داند که کودک را در معرض خطر روانشناختی قرار می‌دهد. توجه بیش از اندازه محافظت زیاد، اضطراب زیاد درباره کودک، وجود انضباط بیش از اندازه در خانواده و یا فقدان آن، وجود خصومت، اظهار نارضایتی ، تحقیر، سرزنش کردن، طعنه زدن، تمسخر، عدم بکارگیری تشویق و تمجید، عشق و فهم ذهن در حال رشد کودک و اینکه چه چیز طبیعی و چه چیز غیرطبیعی است از جمله این عوامل هستند. .
(فارنیگتون و مک کورد) اظهار می‌دارند که تنبیه خشن بدنی، طرد کودک و بی‌ثباتی انضباط ممکن است کودک را برای رفتار ضد اجتماعی، پرخاشگرانه و بزهکارانه آماده نماید.( برادلی) عقیده دارد که تشویق والدین درباره نضج و پختگی اجتما عی کودک و اجتناب آنها از تنبیه بدنی رابطه مثبتی با رشد اعتماد به نفس کودک دارد.(راتروهرسوف) عقیده دارند که والدینی که بیش از اندازه از کودک خود عیبجویی و انتقاد می‌کنند آنها را بیشتر مستعد ابتلا به مشکلات رفتاری و عاطفی می‌نمایند.
رشد وجدان کودک به مقدار زیادی بستگی به روابط او با والدین و یا جانشین آنها دارد. نظام ارزشهای فرد معمولاً از راه روابط وی با والدین از طریق همانندسازی ایجاد می‌شود و بر محبت و اعتماد استوار می‌باشد. در افراد ضد اجتماعی فرآیند همانندسازی معیوب است. در سابقه این افراد وجود مشکلات با والدین یا مراجع قدرت در اوان زندگی دیده می‌شود. به نظر می‌رسد که این سابقه با موضوع والدینی مربوط می‌باشد که معمولاً غیرمنطقی، بی‌رحم، ریاکار و بی‌ثبات هستند. کودک در پیوند دادن خود به هر یک از والدین به عنوان سرمشق یا منبع امن دچار مشکلمی‌باشد، زیراا مهر و محبت و اعتماد متقابل دوجانبه وجود ندارد.
(کانر) کمال جویی مفرط والدین را علت وسواس فرزندان آنها می‌داند. (آدامز) والدین افراد وسواسی را افرادی نامعطف، قراردادی، واجد دوسوگرایی در ارتباط با فرزندانشان می‌داند. مادران کودکان دارای لکنت زبان نیز به عنوان افرادی مضطرب، فزون حمایت کننده، نامنعطف، فاقد گرمی عاطفی، ناایمن و ناراضی و واجد بازخوردهای متناقض توصیف شده‌اند
در مطالعه‌ای که توسط رضا کرمی نوری درباره رفتار انزواطلبی و ارتباط آن با ساخت خانواده بر روی 267 دانش آموز پسر مدارس راهنمایی در تهران انجام شده این نتیجه به دست آمد که رفتارهای پرخاشگرانه و انزواطلبی از شایع‌ترین مشکلات رفتاری دانش‌آموزان است که با افزایش سن نیز بیشتر می‌شود. عوامل تحصیلی و خانوادگی به عنوان عوامل مستعدکننده شناخته شده‌اند و سهم رفتار پدران که بیشتر پرخاشگرانه و خصمانه بوده در بروز این مشکلات زیاد بوده است.
برخی محققین دریافته‌اند که تعامل کمی در بین اعضای خانواده کسانی که ترک تحصیل می‌کنند نسبت به کسانی که به دانشگاه می‌روند وجود دارد. آنها معتقدند گروه دوم در اوقات فراغت وقت بیشتری را با هم صرف می‌کنند و خوشحالی و خشنودی در خانواده‌های آنان بیشتر است.
در یک مطالعه انجام شده در اصفهان بر روی نوجوانان، 76% از دانش آموزان ابراز داشته‌اند که پدر و مادر را دوست می‌دارند ولی متأسفانه مورد بی‌مهری و عدم درک قرار می‌گیرند.
بسیاری از پژوهشگران به مطالعه رابطه بین خانواده‌های متزلزل و مشکلات رفتاری کودکان پرداخته‌اند. خانواده متزلزل دارای شرایط و اوضاع و احوال گوناگونی است که برخی از مظاهر آن اختلافات خانوادگی ، جدایی، طلاق و یا مرگ والدین است. در این نوع خانواده‌ها مناسبات والدین با یکدیگر و با فرزندانشان طبیعی نیست و این امر می‌تواند منجر به بروز بسیاری از مشکلات در فرزندان آنها شود.  بررسی‌های( رنه اسپتیز)در آمریکا اهمیت رابطه کودک و مادر را از نظر رشد هوشی و جسمانی نشان می‌دهد. در بررسی وی کودکان مورد مطالعه به دو گروه تقسیم شده بودند. کودکانی که از مادر جدا بودند و کودکانی که با مادرانشان زندگی می‌کردند. هر دو گروه از هر نظر مشابه بودند و تفاوت آنها از نظر عاطفی بود. پس از مقایسه دو گروه از نظر هوشی، رشد بدنی،‌حافظه ،‌ادراک و سازگاریهای اجتماعی، اسپتیز نتیجه گرفت رشد کودکانی که با مادرانشان زندگی می‌کردند در همه زمینه‌ها به مراتب بیشتر از کودکانی بودکه جدا از مادر زندگی می‌کردند
نقش آشکار خانواده آشفته در بزهکاری توسط بسیاری از محققین گزارش شده است.
مطالعات انجام شده در ایران در زمینه اعتیاد مانند «بررسی و شناخت عوامل اجتماعی مؤثر دراعتیاد افراد» و «بررسی عوامل مؤثر در اعتیاد جوانان به مواد مخدر» و «نقش خانواده در اعتیاد جوانان (پسر)»نشانگر آن است که رفتار والدین با فرزندان بی‌توجه، بدون محبت و خشونت‌آمیز بوده است و اغلب خانواده‌ها از هم پاشیده بودند.
در گزارشی از کانون اصلاح و تربیت تهران نیز در یک سوم از خانواده‌های بزهکاران در خانه درگیری وجود داشته و 50% نیز فاقد محبت لازمی بوده‌اند که اعضای یک خانواده را به هم نزدیک می‌کند. در کانون اصلاح و تربیت مشهد نیز 84% از بزهکاران به روابط معیوب خانوادگی اشاره کرده‌اند.
مطالعات انجام شده در زمینه اعتیاد در ایران نیز نشان می‌دهد که نوجوانان خانواده‌های معتاد با والدین خود همانندسازی نموده و تعداد معتادین در این خانواده‌ها، به وضوح بیشتر است
نزاعهای والدین در حضور کودکان چه طلاق گرفته و یا نگرفته باشند مشکلات رفتاری بیشتری را در کودکان ایجاد می‌نمایند. فرزندان اینگونه والدین بیشتر دچار آشفتگی هستند. آنها احتمالاً رفتار پرخاشگرانه والدین خود را تقلید نموده و خشم و عصبانیت آنها را منعکس می‌نمایند. این که مشکلات بلند مدت در کودکان به وجود آید بستگی به نحوه کنار آمدن والدین آنها با طلاق دارد.
وقتی طلاق کانون خانواده را از هم می‌پاشد، تلاش نوجوان برای هویت‌یابی مشکل‌تر می‌گردد. نوجوانی که بحرانهای دوره نوجوانی را تجربه می‌کند وقتی خود را در خانواده بیابد که والدین خود در آن با بحرانهای روانی مواجهند مشکل خود را مضاعف می‌یابد. برخی از نوجوانان برای رهایی از چنین موقعیتی دست به خودکشی می‌زنند. فرار از خانه نیز یکی از عکس‌العملهای نوجوان در برابر روابط مخرب خانوادگی است.
در پایان باید متذکر شد که خانواده متزلزل که در مناسبات والدین با هم طبیعی نیست، پدر و مادر یکدیگر را دوست ندارند، به هم احترام نمی‌گذارند ، یکدیگر را تحقیر می‌کنند. از زندگی با هم راضی نیستند، مدام در حال منازعه ومشاجره هستند و بگومگوهای آ“ان تا حد تهدید به طلاق پیش می‌رود و یا به آن می‌انجامد بنیان مشکلات زیادی را برای فرزندان خود می‌ریزند. در واقع وقتی والدین با یکدیگر در تضاد و تعارض هستند با کودک نیز رفتار مناسبی ندارند و او را ثمره عشق خود به حساب نمی‌آورند، ووقتی آینده خودشان روشن نیست نمی‌توانند آینده روشنی را برای فرزند خود متصور باشند و اضطرابها ونگرانیهای خود را به او منتقل می‌سازند.
همچنین والدین که کودک خود را طرد می‌نمایند، وی را محدود می‌سازند؛ در تربیت او بیشتر از تنبیه استفاده می‌کنند، توجهی به درک نیازهای جسمانی یا روانی او در مراحل مختلف رشد ندارند؛ با منازعات و مشاجرات ، تهدید به طلاق، جدا شدن از یکدیگر و ... احساس امنیت وی را به خطر می‌اندازند؛ در سن نوجوانی با او به مانند یک کودک رفتار می‌کنند و یک لحظه از امر و نهی دست برنمی‌دارند؛ تبعیض و تحقیر و استهزاء را شیوه همیشگی خود با وی قرار می‌دهند؛ انضباط سست و ناپایدار اعمال می‌کنند ؛ اضطراب زیاد درباره وی و پیشرفتهایش نشان می‌دهند نقش‌های متعادل و مناسب خود را ایفا نمی‌نمایند افرادی خشن هستند کمال‌جویی مفرط دارند افرادی وسواسی و غیرقابل انعطاف هستند و سرانجام خود سرمشق رفتارهای نامناسب، ‌غیراجتماعی و بزهکاری هستند که طبیعی است فرزندانی دشوار داشته باشند. بنابراین وقتی با نوجوانان یا جوانان دشوار برخورد می‌نماییم باید متوجه این امر باشیم که به قول حافظ:
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی چنانکه پرورشم داده‌اند می‌رویم
خانواده در بروز سلامت و یا مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. رسانه‌های گروهی، مراکز فرهنگی ـ تربیتی و همچنین مراکز مشاوره و روان درمانی باید ابتدا سعی وافر خود را در آگاه نمودن خانواده از نیازها و مسایل کودکان و نوجوانان به کار بگیرند و در صورت لزوم به کمک آنها بشتابند . آموزش به والدین به شیوه‌های مختلف و به خصوص از طریق کلاسهای آموزش خانواده که توسط افراد متخصص و به طور مستمر هدایت شود، در این راستا اجتناب‌ناپذیر می‌نماید
فهرست منابع
1ـ آدامز، میلر و شرف. ترجمه خسرو باقری و محمد عطاران، روان شناسی کودکان محروم از پدر تهران، انتشارات تربیت ، چاپ اول 1370.
2 ـ احدی، حسن و مجتبی، نیکچهر. مفاهیم بنیادی در روان شناسی نوجوانی و جوانی تهران. چاپ و نشر بنیاد، چاپ اول. 1370
3 ـ احمدی، سید احمد. روان‌شناسی نوجوانان و جوانان اصفهان : انتشارات مشعل با همکاری نشر رودکی. 1369.
4 ـ احمدی، سید احمد. مشکلات دانش‌آموزان دوره راهنمایی و چگونگی برخورد با آنها» خلاصه مقالات سومین سمپوزیوم جایگاه تربیت ، چاپ اول. 1371 ، صص 13-15.
5 ـ اورنگ ، جمیله. پژوهشی درباره اعتیاد تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1367.
6 ـ باولبی، جان. ترجمه حسین ثقفیان، روان‌شناسی کودک : انتشارات عارف، چاپ اول 1359.
7 ـ برونو، فرانکو. ترجمه مهشید پارسایی و فرازنه طاهری، فرهنگ توصیفی روان‌شناسی ،‌انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1370
8 ـ پرورین، لارنس. ترجمه جوادی و کدیور، روان شناسی شخصیت، نظریه و تحقیق، ناشر مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول، 1372.
9 ـ تمدن (مالکی) توراندخت. بچه‌های طلاق تهران : انتشارات روشنگران، چاپ اول، بدون تاریخ.
10 ـ حقانی زنجانی،‌حین طلاق یا فاجعه انحلال خانواده انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم ، 1366.
11 ـ حکمت، سعید روانپزشکی کیفری انتشارات گوتنبرگ، چاپ اول، 1370.
12 ـ دادستان، پریرخ روان‌شناسی مرضی تحولی (از کودکی تا نوجوانی) انتشارات ژرف، چاپ اول، 1370.
13 ـ شفیع ابادی،‌عبدالله فنون تربیت کودک تهران، انتشارات چهر، چاپ ششم ، 1371.
14 ـ شامبیانی، هوشنگ بزهکاری اطفال و نوجوانان انتشارتت، پاژنگ، 1370.
15 – کاپلان، هارواد و ساروک، بنیامین (ترجمه نصرت ا... پورافکاری) خلاصه روانپزشکی تبریز: انتشارات ذوقی، چاپ سوم، 1370.
16 ـ کرباسی، منیژه «بررسی مشکلات وراه‌حل‌های رفتاری دانش‌آموزان مدارس راهنمایی استان همدان» پایان نامه دکتر ، 1374

اضطراب اجتماعی

اضطراب اجتماعی
همه انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با مو قعیت های تهدید کننده و تنش زا مضطرب می شوند , اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح , امری غیر عادی است .
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان درماندگی و بر انگیختگی فیزیو لو ژیکی است. به طور کلی اضطراب یک احساس بسیار نا خوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی مانند احساس خالی شدن سر دل , تنگی قفسه سینه , طپش قلب , تعریق , سردرد و غیره همراه است . برسی ها نشان میدهد که اضطراب در مردها , طبقات اقتصادی مرفه و جوانان کمتر است و در ز نان افراد کم در امد و سالمندان بیشتر شایع است.
علایم و نشانه های اضطراب
عصبی بودن , آرام و قرار نداشتن , تنش , احساس خستگی , سر گیجه , تکرر ا درار , طپش قلب , بی حالی , تنگی نفس , تعرق , لرزش , نگرانی و دلهره , بی خوابی , اشکال در تمرکز حواس و گوش به زنگ بودن .
علل اضطراب : اضطراب می تواند ناشی از یک وضعیت روحی , اجتماعی , فیزیکی , زیست شناختی , اختلالات طبی , اثرات جانبی داروها و یا ترکیبی از این موارد باشد که در اینجا به فاکتور های روانی - اجتماعی اشاره می شود.
- حالات درونی فرد و انگیزه های ناخوداگاه
- ناتوانی فرد در مقابله با فشارهای محیطی مانند کار , ازدواج و مبادلات بازرگانی
- احساس جدایی یا طرد شدن
- احساس فقدان یا از دست دادن حمایتهای عاطفی مثل مرگ همسر
- تغییرات ناگهانی محیطی یا حوادث غیر منتظره و خطرناک از قبیل : حوادث طبیعی مثل زلزله , استرس ناشی از دارو ها , استرس ناشی ازیک بیماری طبی , استرس ناشی از مصرف مواد مخدر مثل کو کایین , یاد گیری در منزل و محیط مثل یاد گیری اضطراب ها و ترسهای والدین , افکار و عقاید غیر منطقی غلط و اغراق امیز در مورد خطرات موجود در موقعیتهایی مثل اضطراب امتحان که همراه با افکار و عقاید غلو امیز است .
اضطراب در کودکان و نوجوانان
بسیاری از کودکان هنگام قرارگیری در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید , احساس اضطراب کرده و به طور خجالت آوری به مادر و پدر , افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلا ح آویزان میشوند . بسیاری از والدین از این احساس کودکانشان اگاه نیستند تا روزی که انها به مشکلی بر میخورند , مثل روز رفتن به مدرسه و.... منشا » این اضطراب در کودکان ناشناخته است . اغلب ترکیبی از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشی از شرم و خجالت , زمینه بسیاری از اضطرابهای کودکان را تشکیل میدهد . بسیاری از شکایتهای کودکان در دوران ابتدایی مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهای پراکنده دیگر , ناشی از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانی در پدر و مادر میتواند از علل آن باشد که این نگرانی بطور مستقیم به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز میکند .
شایع ترین اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان عبارت اند از : Anxity Seperation اضطراب جدایی - اضطراب اجتماعی - Anexity Social اضطراب امتحان - Anexity Exam ترس از مدرسه Phodia Social
توصیه هایی برای پیشگیری از اضطراب :
پیشگیری شامل
-1 رژیم غذایی: برای انکه از تغذیه سالم برخوردار باشید ,توصیه می شود : متنوع بخورید , مصرف غذاهای پر چرب و یا شیرین را محدود کنید , و از مصرف مقادیر زیاد نمک و کافئین پرهیز کنید . در مورد سبزی جات و میوه , اصل پنج بار در روز را فراموش نکنید . روزانه به اندازه کافی لبنیات و حداقل یک بار در هفته ماهی بخورید , مصرف آب در زندگی حیاتی است و باید روزانه هشت لیوان ( دو لیتر ) آب بنوشید , آهسته بخورید و لذت ببرید , بطور مرتب خود را وزن کنید و پر تحرک باشید .
-2 ورزش منظم : ورزش کردن به ویژه ورزش منظم به گونه ای تمام مراحل درمان اضطراب را تحت تاثیر قرار میدهد . پژوهشگران دریافته اند که پیاده روی تند و سریع به مدت 40 دقیقه میزان اضطراب را بطور متوسط تا 14 در صد کاهش میدهد.
-3 اجتماعی باشید : هنگامی که تحت فشار روانی هستیم , اغلب به طور غریزی تمایل پیدا میکنیم که خود را از صحنه عمل کنار کشیده و به گو شه ای پناه ببریم . در این زمان باید سعی کنیم که با دوستان خود ارتباط بیشتری داشته باشیم .
-4 هیجانات سرکوب شده خود را روی کاغذ بیاورید : متخصصان معتقدند که نوشتن ساده هیجانات بد روی کاغذ باعث تسکین روحی و روانی شخص میشود .
-5 بخندید و شوخ طبع باشید : مطالعات زیادی نشان داد که خنده می تواند یکی از سالمترین پاد زهر های فشار روانی باشد , تحقیقات نشان میدهد کودکان روزی 450 بار می خندند , بزرگسالان روزی 15 بار تماشای یک فیلم کمدی یا بخشی از زمان را به شنیدن و تعریف کردن لطیفه اختصاص میدهند که این موضوع کمک بزرگی است برای کاهش فشار روانی در انها .
-6 گوش دادن به موسیقی ملایم : برخی مطالعات اخیر نشان داده است که موسیقی آرام باعث آ هسته کردن ضربان قلب و افزایش اندورفین ها و کاهش اضطراب می شود .
-7 تن آرامی : (relaxation ) در آن عضلات بدنی برای مدتی کوتاه به طور ارادی منقبض شده و سپس به حالت آرامش بر می گردند . این کار که در مراحل و سلسله مراتبی انجام می گیرد به تنهایی و یا همراه با تکنیک های دیگر باعث می شود نشانه های اضطراب کاهش یابد . و در اخر راهکارهای دیگری که میتوانید در چنین موقعیتی انجام دهید :
اجتناب از موقعیت های تنش زا و مشارکت کمتر در موقعیت های ناراحت کننده و استرس زا نه تنها سبب کاهش اضطراب میشود بلکه باید سعی شود که در محیط خانوادگی و ارتباط های بین فردی آرامش برقرار باشد خودت باش : سعی کنید در موقعیت های فشار زا طبیعی رفتار و از نقش بازی کردن پرهیز کنید . انتظارات , ترسها, مهارتها و امیدها یتان را بشناسید . لازم به ذکر است که یک برنامه دارویی مناسب و قابل دسترس و یا انجام درمان های غیر دارویی و البته ترکیبی ان دو , بهترین نوع درمان است.
توصیه هایی برای پرورش خلاقیت کودکان
خلاقیت ، شکل کنترل شده یا محدود شده ای از تخیل است . خلاقیت ها ی افراد نه تنها برای زیبایی ظاهری ، بلکه به خاطر نتایج نهایی که در بر دارد به کار برده میشود . این نتیجه نهایی معمولاً شکلی به خود می گیرد که دیگران نیز می توانند آن را ببینند . خلاقیت ممکن است خلق یک نقاشی ، یک لباس ، یک قطعه کوچک موسیقی یا پختن یک غذای جدید باشد . به واسطه خلاقیت ، شخص می تواند به پیشرفتهای انسانی خود بیافزاید ، همچنین افرادی که دارای قوه تخیل زیادی هستند نسبت به کسانی که فاقد خلاقیت هستند ، معمولاً به پیشرفتهای بیشتری در زندگی نائل می شوند . خلاقیت حتی در سنین کودکی نیز خود را نشان می دهد.
خلاقیت حتی در سن کودکی نیز خود را نشان می دهد . اغلب خانواده ها شاید با این نوع پدیده ها در رفتار ،کردار و گفتار کودکان خود مواجه شوند . برخی از آنان یا بی توجه هستند و یا کم توجه ؛ با این حال آن دسته از والدین که به کوچکترین رفتارهای کودکان خود توجه دارند ، می توانند با به کارگیری توصیه های 12 گانه پرورش خلاقیت ، کودکان خود را به مرحله خود شکوفایی سوق دهند ،البته به کار گیری این روش آنچنان هم ساده نیست . داشتن صبر و حوصله از یک سو و نکته سنجی دررفتار کودکان می تواند آینده درخشانی را برای کودک شما رقم بزند .
شیوه افزایش خلاقیت در کودکان
* برای ایجاد سؤالات تازه در ذهن کودکتان ، او را راهنمایی کنید . آموزش به کودک باید طوری باشد که او را به طرف پرسشهای تازه هدایت کند . معلم باید هنگام جواب دادن به سؤالات کودک ، او را به سمت مهارتهای جدید سوق دهد و از به کار بردن کلماتی مانند بله،خیر،هرگز و امثال آن دوری کند . این نوع جوابها نمی تواند ارتباط کاملی بین سؤالات کودک و معلومات قبلی او برقرار کند.
* حسن کنجکاوی در کودکان را پرورش دهید . برای این امر، هیچ چیز مثل پاسخهای صحیح و مناسب به پرسشهای او موثر نیست . سؤال ، در واقع انعکاس از ذهن تشنه ای است که می خواهد با دریافت جواب از فردی که بهتر از او می داند خود را سیراب کند ، اگر چه احتیاج ، باید فوراً برآورده شود اما کمی مکث بین سؤال و جواب ، غالباً می تواند افکار و ایده ای مفید جهت مباحثه و گفتگو به بار آورد .
* والدین و مربیان ، نه تنها باید درباره امور مربوط به کودک ، بلکه درباره امور خانه و مدرسه نیز از او نظر خواهی کنند و عقاید او را مانند عقاید بزرگسالان در حضور خود ، به بحث و گفتگو بگذارند .
* به عقاید جدید و تازه کودکتان احترام بگذارید . کودکانی که به نوعی خلاقیت آنها برانگیخته شده ، روابط و مفاهیم را درک می کنند . لذا والدین و مربیان آنها ممکن است به آنها توجه نداشته باشند و حتی گاهی او عقاید خود را چنان مطرح کند که بزرگسالان قادر به ارزشیابی وجایگزینی آنها نباشند ، تشویق کودکان به ابرازعقاید جدید ، می تواند در رشد خلاقیت آنها موثر واقع شود .
* از مراقبتها و دخالتهای بیش از حد در زندگی کودکان اجتناب کنید . یکی از ویژگیهای انسان خلاق این است که تواناییش را خودش به کارمی اندازد . وظیفه والدین و مربیان این است که این قابلیت را در او زنده نگاه دارند و به کودکان اجازه دهند بعضی اوقات مطابق سلیقه خود اشیاء را کشف کنند . مراقبتها و دخالتهای زیاد از حد بزرگسالان در زندگی و رفتارهای کودکان ، قابلیت یادگیری مبتکرانه آنها را تضعیف می کند .
* از کودکان بخواهید که اشیاء و امور نیمه تمام را تکمیل کنند ؛ از کودکان تقاضا کنید تا جملات نا تمام و داستانهای نا کامل ، تصاویر و نقاشی های نیمه تمام و حتی اشیاء ناقص را کامل نمایند . برای اواسباب بازی هایی بخرید که خودش بتواند آنها را به یکدیگر متصل کند و با آنها مدلهای مختلف خلق کند .
* اجازه دهید اشیا را از نزدیک لمس کنند. علاوه بر مشاهده اشیا لازم است کودک آنها را لمس نماید ، زیرا مشاهده شیء به تنهای کنجکاوی کودک را ارضا نمی کند ، کودکانی که از لمس کردن اشیا محروم می شوند توانایی لازم جهت کشف و اختراع را از دست می دهند . مشاهده همراه با لمس اشیا ، آنها را در بازی های خیالی ، اختراعات و پاسخ گویی به آزمونهای خلاقیت یاری می دهد . به کودکان اجازه دهید وسایل بی خطر خانه را لمس نمایند . خصوصا کودکان بیرون کشیدن وسایل آشپزخانه از داخل کابینتها و بازی با کاسه و قابلمه و بشقابها را بسیار دوست دارند .
* برای کودکان همیشه یک مارک خاص آدامس ، بستنی یا چیزهای مورد علاقه را نخرید. کودکان را تشویق کنید در خرید خوراکی و پوشاک ، مدل های مختلفی را امتحان کنند و از خرید کالاهای تکراری و یکسان اجتناب کنید .
* کودک را همیشه از یک مسیر خاص به خانه نبرید . زمانی که با او بیرون می روید ، هنگام برگشتن به خانه به او توضیح دهید که می خواهید از یک راه جدید به خانه بروید. او از این طریق در می یابد برای رسیدن به یک هدف راه های مختلفی وجود دارد .
* در مورد کاربردهای مختلف یک وسیله خاص از کودکان سؤال کنید . کاربرد ابزارها و وسایل مختلفی که را در خانه دارید ، برای کودک شرح دهید و از او بپرسید: به نظر تو این وسیله چه کاربردهای دیگری می تواند داشته باشد . به این طریق شما ذهن کودک را مستعد می کنید .
* از مکان های جدید دیدن کنید 0 همراه با کودک به نمایشگاهها و موزه های مختلف و طبیعت زیبا بروید ، اجازه دهید او از نزدیک مکان های گوناگون را شناسایی کند .
به اتاق او کاغذ های سفید بچسبانید . حدود یک متر از اتاق کودکتان را از سطح زمین به طرف بالا به طور سراسری و افقی کاغذ سفید بچسبانید و به او بگویید هر طور که دوست دارد روی آنها نقاشی و طراحی کند . در تزیین اتاق او از سلیقه اش استفاده نمایید . به او یاد دهید که هر چند روز یک بار محل وسایلش را در اتاق تغییر دهد تا به این وسیله زمینه خلاقیت در او پرورش یابد.
چگونگی پرورش خلاقیت در کودکان
به کودکانتان آزادی دهید به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذارید، از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزش های اخلاقی و قوانین خاص تاکید کنند.

انگیزه و خلاقیت کودک زمانی از میان می رود که از ارزیابی، جایزه و رقابت به طرز غلطی استفاده شود و یا هنگامی که موارد انتخاب خیلی محدود باشد.
چهار روش برای کشتن خلاقیت:
• - ارزیابی: صرفا در انتظار ارزیابی بودن، خلاقیت کودک را تضعیف می کند.
• - پاداش: اعتقاد به نیروی مثبت پاداش در قلب جامعه ما جای گرفته است، اکثر مردم بر این اعتقاد هستند که پاداش در مقابل یک رفتار موجب بهبود آن رفتار می شود، اما دقیقا چنین نیست، جالب توجه آنکه پژوهشگران دریافته اند برای کارهایی که خیلی ساده هستند (مانند دنبال کردن راه مستقیم و آسان در معمای پر پیچ و خم) پاداش کمک می کند تا مردم سریع تر و بهتر کار را انجام بدهند، اما برای کارهایی که نیازمند بصیرت و حل مسائل پیچیده است، پاداش مانع کار می شود.
• - رقابت: رقابت خیلی پیچیده تر از ارزیابی یا پاداش به تنهایی است؛ زیرا شامل هر دو آنها می شود. غالبا رقابت زمانی به وجود می آید که مردم احساس کنند کار آنها در مقابل دیگران مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و به بهترین آنها پاداش داده خواهد شد. ا ین یک واقعیت زندگی روزمره است و متاسفانه می تواند خلاقیت را از بین ببرد.
• - محدود کردن انتخاب: آنچه که تفاوت ها را به وجود می آورد، فقط به خاطر محدودیت هایی که به کودکان داده می شود نیست، بلکه طرز دادن این محدودیت ها مهم است. اگر کودکان احساس کنند تحت کنترل هستند، انگیزه و خلاقیت آنها آسیب می بیند. در هر حال اگر محدودیت ها به طرقی اعمال شود که باعث شود که کودکان احساس کنند با تحمیل خودشان بر طبق آن محدودیت ها عمل می کند، اثرات مخرب بر روی خلاقیت و انگیزه ممکن است به حداقل برسد.
زنده نگاه داشتن خلاقیت در منزل:
• به کودکانتان آزادی دهید به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذارید، از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزش های اخلاقی و قوانین خاص تاکید کنند.
• منزل را به صورت محلی درآورید که در آن: اقتدار مورد سؤال قرار گیرد، فعالیت بازی و خنده و فانتزی به مقدار زیاد وجود داشته باشد و شما و کودکانتان براساس عادت سعی کنید کارها را به روش های جدید و جالب انجام دهید
جراتمندی
آیا در بیشتر موارد در می یابید که دیگران شما را مجبور می کنند مثل آنها فکر کنید و با آنها همرای شوید؟ آیا ابراز احساسات مثبت و منفی خود را به شکل آزادانه و صادقانه دشوار می یابید؟ آیا گاه کنترل خود را از دست می دهید. و نسبت به دیگران که چندان هم مقصر نیستند، خشمگین می شوید؟ پاسخ مثبت به هر یک از سوالات فوق، دلالت بر مشکل فقدان جراتمندی دارد.
جراتمندی چیست؟
جرات مندی توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدن تجاوز به حقوق دیگران است. جراتمندی رابطه مستقیم، باز و صادقانه ای است که باعث گسترش وجود خویشت و ابراز خویشتن می گردد. عمل به نحو جراتمندانه به شما اجازه می دهد تا اعتماد به نفس را در خود حس کنید و عموماً موجب برانگیختن حس احترام دوستان و آشنایان می شود. جراتمندی امکان دستیابی به روابط صادقانه را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا درباره خود احساس بهتری داشته باشید و بر موفقیتهای روزمره، تسلط بیشتری بیابید. و همین امر در جای خود توان تصمیم گیری و احتمال توفیق شما را در دستیابی به آنچه از زندگی می خواهید، افزایش می دهد.
جراتمندی در اصل به معنای توانایی ابراز افکار و احساسات به شیوه ای است که در آن نیازهای شما به روشنی مشخص می شود و راه ارتباط با دیگران برای همیشه گشوده باقی می ماند. با وجود این شما قبل از ابراز آزادانه نیازهای خود باید باور کنید که از حق مشروع داشتن این نیازها برخوردارید.
حقوق زیر را همیشه باید مد نظر داشته باشید:
o شما حق دارید در مورد چگونگی هدایت زندگی خود تصمیم بگیرید. این حق، پیگیری اهداف و آرزوهای شخصی و تعیین اولویتهای خاص خود شما را شامل می شود.
o شما از این حق برخوردارید که ارزشها، باورها، عقاید و عواطف خاص خودتان داشته باشید و حق دارید از بابت این ارزشها، باورها، عقاید و عواطف به خودتان احترام بگذارید. مهم نیست دیگران چه عقیده ای دارند.
o شما حق دارید بابت اعمال یا احساسات خود به دیگران توضیح ندهید نیاز نیست اعمال و احساسات خود را توجیه کنید.
o شما حق دارید به دیگران بگویید مایلید بگویید چگونه با شما رفتار شود.
o شما حق دارید خودتان را ابراز کنید و حق دارید بگویید "نه"، "من نمی دانم" "من نمی فهمم" یا حتی "من اهمیت نمی دهم". شما حق دارید وقتی را به شکل دهی افکار خود پیش از ابراز آنها اختصاص دهید.
o شما حق دارید از دیگران درخواست اطلاعات یا کمک کنید بدون اینکه از بابت نیازهای خود دستخوش احساسات منفی شوید.
o شما حق دارید افکارتان را تغییر دهید، اشتباه کنید و گاه غیر منطقی عمل کنید وگاه غیر منطقی عمل کنید و پیامهای آن عمل را کاملاً بپذیرید.
o شما حق دارید خودتان را دوست بدارید هر چند می دانید کامل نیستید و گاهی کارها را پایین تر از حد توانایی کامل خود انجام دهید.
o شما حق دارید روابط مثبت ورضایت بخش برقرار کنید. روابطی که در آن احساس آرامش کنید و آزادید صادقانه خود را بیان کنید، و حق دارید روابط خود را اگر نیازهای شما را برآورده نسازد، تغییر یا خاتمه دهید.
o شما حق دارید زندگی خود را به هر شیوه ای که خودتان تعیین می کنید تغییر و تحول دهید.
o وقتی شما باور نداشته باشید که صاحب این حقوق هستید ممکن است در قبال شرایط و رویدادهای زندگی خود منفعلانه واکنش نشان دهید. وقتی به نیازها، عقاید و داوریهای دیگران بیش از نیازها، عقاید و داروهای خود اهمیت دهید احتمالاً احساس آسیب، تشویش و حتی خشم می کنیدو. این نوع رفتار انفعالی و غیر جراتمندانه، اغلب غیر مستقیم و از لحاظ هیجانی غیر صادقانه و خود انکارگرانه است.
o نزد خیلی از افراد توجه به نیازهای مشروع خود و ابراز آن حقوق، خودخواهنه تعبیر می شود. خود خواهی به معنی تنها به حقوق خویش توجه کردن و عدم توجه به حقوق دیگران است. نکته ای که به نحو تلویحی و تاکید بر حقوق شما حاضر است این حقیقت است که شما از بابت مشروع دیگران نیز نگران هستید.
خود خواهی و پرخاشگری
وقتی خود خواهانه یا به شیوه ای که مستلزم تجاوز به حقوق دیگران است، رفتار می کنید در واقع به جای عمل به شیوه سازنده و جراتمندانه، مخرب و پرخاشگرانه عمل می کنید. مرز بسیار مشخصی این دو شیوه کنش را از هم جدا می سازد.
پرخاشگری یعنی اینکه شما به بهای تخفیف یا تحقیر حقوق یک فرد دیگر، حقوق شخصی خود را ابراز کنید. پرخاشگری چنان از لحاظ هیجانی و بدنی پرزور و فشار انجام می گیرد که به حقوق دیگران مجال بروز نمی دهد. پرخاشگری معمولاً خشم یا کینه دیگران را برمی انگیزدو می تواند علیه قصد و نیت شما نتیجه دهد و نیز موجب می شود دیگر مردم به شما احترام بگذارند. شما ممکن است در لحظه خاصی احساس تفوق و تسلطکنید ولی بعداً اگر درباره مسایلی که رخ داده فکر و تامل کنید، احساس گناه می کنید.
جراتمندی به چه چیزی نخواهد انجامید.
جراتمندی نه لزوماً به خوشحالی شما می انجامد و نه رفتار مناسب از سوی دیگران را تضمین خواهد کرد. و نه اینکه تمامی مشکلات شخصی شما را حل می کند و یا تضمین نمی کند که رفتار دیگران جراتمندانه باشد و نه پرخاشگرانه. جراتمندی به این معنی نیست که شما هر چه بخواهید به دست می آورید؛ ولی نبود جراتمندی محققاً یکی از دلایل وقوع تعارضات در روابط است.
فنون خاص جراتمندی
تا آنجا که ممکن است شما باید درباره آنچه می خواهید، درباره آنچه فکر می کنید و درباه آنچه احساس می کنید، روشن و خاص صحبت کنید. عبارات زیر این صراحت و دقت را ارائه می دهند:
o من می خواهم که ..."
o من نمی خواهم شما ..."
o آیا شما ...؟ "
o من آن را زمانی دوست دارم که آن را انجام دهید."
o من عقیده متفاوتی دارم، من فکر می کنم که ..."
o من نظرات مختلفی در این زمینه دارم. با این وجوه مسأله به این دلایل موافقم ولی درباره این وجوه به این دلایل احساس خوبی ندارم."
بسیار مفید خواهد بود دقیقاً توضیح دهید مقصود شما چیست و چه چیزی مد نظر شما نیست مانند گفتن اینکه "من نمی خواهم این مساله را پایان دهم بلکه دوست دارم درباره آن صحبت کنیم و ببینیم آیا می توانیم از وقوع دوباره آن جلوگیری کنیم."
صریح باشید. پیام خود را به شخصی که طرف اصلی صحبت شماست، بیان کنید. اگر می خواهید به مریم چیزی بگویید آن را جز به او به هیچ کس دیگر نگویید. به گروهی که مریم هم عضوی از آن گروه است، نگویید.
پیام از آن "خود" شماست. تصدیق کنید که پیام از آن خود شما است یعنی دریافت خودتان از خوبی ـ بدی یا درست ـ نادرست و درک خودتان است. شما می توانید مالکیت خود را با عبارات شخصی شده (یعنی استفاده از گفتارهایی که با "من" آغاز می شود) آشکار سازید مانند "من با شما موفق نیستم (بجای گفتن "شما در اشتباه هستید") یا "من دوست دارمم شما چمن را کوتاه کنید (بجای گفتن "شما در واقع باید چمنها را کوتاه کنید، شما که این را می دانید.") گفتن اینکه شخص اشتباه
می کند یا بد است و باید برای منفعت خودش هم که شده تغییر کند در واقع تنفر و مقاومت او را نصیب شما خواهد کرد نه فهم و همکاری او را.
تقاضای باز خورد. از عباراتی چون "آیا مقصود من روشن است؟ شما چگونه به این موقعیت نگاه می کنید؟ شما چه می خواهید انجام دهید؟" استفاده کنید. تقاضای ارائه بازخورد، دیگران را تشویق می کند تا سوء فهم شما مورد تصحیح قرار گیرد همچنین به دیگران کمک می کند دریابند شما عقیده، احساس یا تمایلی را بیان داشته اید نه اینکه تحکمی در میان باشد. دیگران را هم تشویق کنید در باز خوردی که ارائه می کنند صریح، مستقیم و خاص عمل کنند.
یادگیری جراتمندترشدن
همزمان با فراگیری جراتمندتر شدن، باید خاطر نشان کنیم که از مهارتهای نقل گفتارهای جراتمندانه به نحو گزینشی استفاده کنید. آنچه از طریق کلام به شخصی می گویید کافی نیست بلکه علاوه برآن از طریق غیر کلامی یعنی با آهنگ صدا، ژستها، تماس چشمی، حالات چهره و ادا و اطوار نیز ارتباط برقرا کنید. لازم به ذکر است که چنین مهارتهایی نیاز به تمرین و زمان دارد همچنین شما لازم است خودتان را در مجموع بپذیرید علی‌رغم خطاهایی که مرتکب می‌شوید. مجموع اینها شما را به هدفتان که جرأتمندانه عمل کردن است می‌رساند. همزمان با عمل به این فنون، معمولاً داشتن یک محیط حمایتی و پذیرنده مفید خواهد بود. مردمی که شما را بفهمند و از شما مراقبت کنند بزرگترین سرمایه‌های شما هستند.
بازگشت پذیری و نگهداری ذهنی
بازگشت پذیری به معنای برگشت و بازگشت به نقطه شروع است . در عملیات ذهنی ، گاهی اوقات کودک عملی را انجام می دهد و به نقطه اول بر می گردد ، امکان بازگشت به نقطه شروع ، " بازگشت پذیری " نام دارد . به عنوان مثال ، اگر در دوره عملیات عینی از کودکی سوال کنیم که ٢+٢ چند می شود ؟ علی القاعده پاسخ او یک عمل ریاضی است ، اما چنانچه از وی بپرسیم که دو به علاوه چه عددی مساوی چهار می شود -( ٤=؟+٢ ) – در حقیقت ، پاسخ وی یک بازگشت پذیری است . یعنی عملیاتی انجام داده که مستلزم یک ذهن بازگشت پذیر است .
برای مثال ، کودکی به منظور خرید به مغازه می رود و در برگشت ، از مسیر قبلی بر می گردد ، ( این که از همان مسیر به نقطه شروع باز می گردد ) در حقیقت ، این کار مفهوم بازگشت پذیری است .
نگهداری ذهنی و تثبیت کمیتها ، علیرغم تغییرات ظاهری آنها می باشد . به عبارت دیگر، هنگامی که ابزارهایی را در اختیار کودک قرار می دهیم ، تغییراتی در آنها ایجاد می کند ، اما همچنان استدلال قبلی خود را حفظ می کند که این موردی از نگهداری ذهنی است . برای مثال چنانچه دو گلوله خمیر هم اندازه و یکسان در اختیار کودک باشد و این مسأله را بداند ، بعد ما یکی از آنها را به صورت طناب یا مار بلندتر در بیاوریم و دیگری به همان شکل اول باقی بماند ، کودکی که دارای نگهداری ذهنی است ، مساوی بودن هر دو خمیر را تشخیص می دهد ( چنانچه از وی پرسیده شود : این خمیری که به صورت طناب درآورده ایم ، بیشتر، کمتر یا مساوی خمیر قبلی است ، قطعاً پاسخ می دهد که هر دو خمیر یکی هستند. اگر علت مساوی بودن و وزن یکسان آنها را جویا شویم ، کودک خواهد گفت که خمیر فقط درازتر شده، ولی وزنش کم و زیاد نشده است ) . به این فرایند ، نگهداری ذهنی اطلاق می شود ، زیرا کودک مقدار و میزان را در ذهن خود نگهداری کرده است . از آنجا که کمیت در ذهن کودک تثبیت شده ، هر چه در خمیر تغییر ظاهری ایجاد کنیم ، برابری آنها را تشخیص می دهد ، اما کودکی که هنوز به مرحله نگهداری ذهنی نرسیده و ذهن بازگشت پذیری ندارد، برداشتهای او با تغییر خمیر تغییر می کند و در پاسخ به برابری خمیرها ، احتمالاً خواهد گفت: مقدار طنابی که شبیه مار یا طناب می باشد ، بیشتر است ؛ چون کودک تحت تأثیر شکل ظاهری خمیر قرار گرفته ، نمی تواند به کمیت ، تثبیت بدهد و نگهداری ذهنی ندارد
بازگشت پذیری و نگهداری ذهنی لازم و ملزوم یکدیگر هستند و پایه و اساس نگهداری ذهنی، بازگشت پذیری است .در حدود سن هفت تا هشت سالگی ، ذهن کودک توانایی بازگشت پذیری پیدا می کند و نگهداری های ذهنی حاصل می شود . این دو مفهوم ، در دوره عملیاتی تشکیل می گیرند . نگهداری ذهنی ، انواع متفاوتی دارد که در مباحث آینده به آنها می پردازیم . انواع نگهداری های ذهنی ، در یک سن به وجود نمی آیند ، بلکه نگهداری ذهنی حجم در سن ١٢ تا ١١ سالگی ، مجموعه مفاهیم کمی در سنین ٨ تا ٧ سالگی استقرار می یابند .
از آنجا که بازگشت پذیری اساس نگهداری ذهنی است ، سن هفت سالگی باید سن ذهن بازگشت پذیر در نظر گرفته شود ؛ لذا در اینجا ، باید یادآوری شود که این دو مفهوم ، یکدفعه و ناگهانی حاصل نمی شوند ، بلکه زمینه تشکیل آنها ، در دوره های حسی – حرکتی و پیش عملیاتی شکل می گیرد ، منتها در سن هفت سالگی استقرار می یابند و ساختهای آنها در این دوره به وجود می آید . برای مثال ، ساخت عدد و ساخت نگهداری ذهنی آن حاصل شده و با پدیدایی ساخت ، حالت تعادل ذهنی در فرد ایجاد می شود .
علی القاعده ، هر چه بازگشت پذیری یک کودک سریعتر باشد و نگهداری ذهنی را زودتر پیدا کند ، هوش عملیاتی بیشتری خواهد داشت
لازم به ذکر است که این هوش ، با بهره هوشی متعارف متفاوت می باشد ، بنابراین بهتر است که از کلمه هوش استفاده نکنیم ؛ چون واژه " تر از کلی ذهنی کودک" با معناتر می باشد .
سن اکتساب نگهداری ذهنی و مفاهیم دیگر ، در همه بچه ها یکسان نیست .( توالی به دست آوردن مفاهیم ، در تمامی کودکان دنیا یکسان است . کودکان ابتدا شئی دایم و سپس عدد را به دست می آورند و هیچگاه عکس این فرایند رخ نمی دهد ). ممکن است ، کودکی مفهوم عدد را در شش سالگی و کودک دیگر در هشت سالگی به دست آورد . بنا به همین دلیل ، نمی توان به کودکان آموزش کلاسیک و مستقیم داد ، یعنی به یک کودک سه ساله ، نمی توان بازگشت پذیری را آموزش داد و چنانچه مطلبی را با آموزش یاد بگیرد ، اطلاعات وی طوطی وار و شکننده هستند ، در نتیجه عملیاتی و بازگشت پذیر نخواهد بود.
یادآوری این مطلب ضروری است که هر نوع آموزش و مواد آموزشی ، باید با وهله سنی و مقتضیات آن مرحله متناسب باشد . آموزش ، در صورتی موثر است که کودک از لحاظ زیستی و مغزی به پختگی و رشد داخلی رسیده باشد ، در غیر این صورت ، چنانچه بدون توجه به سطح رشد کودک ، آموزشی را به وی ارائه نمائیم ، فشار بی موردی را به او وارد ساختیم؛ البته والدین و مربیان با غنی ساختن محیط خانه ، مدرسه و محیط فکری و فراهم کردن ابزارهایی که در اختیار کودک قرار می دهند ، می توانند موجبات رشد یافتگی و تحول او را در کسب مفاهیم تحولی تسهیل نمایند . چنانچه کودک در محیطی بدون امکانات کافی و محرکات مناسب و متنوع زندگی کند ، نسبت به کودکانی که دارای امکانات فرهنگی هستند، تأخیر خواهد داشت . (چنین کودکی با تأخیر و ضعف نسبت به فهم تحولات طبیعی از قبیل عدد مواجه است) .
در پایان باید گفت ، چنانچه کودکی به مرحله بازگشت پذیری و نگهداری ذهنی دست نیافته ، نباید مفهوم مورد نظر را به شکل کلاسیک به وی آموزش داد . برای مثال ، اگر یک کودک به سنی نرسیده که مفهوم " حجم " را درک کند ، ذهن وی از لحاظ زیستی رشد لازم را نکرده و تعلیم مفهوم حجم به او در سن هفت سالگی ، کاری عبث و بیهوده خواهد بود .
آموزش و طراحی آموزشی برای کودکان ، باید متناسب با وهله سنی و نیازهای هر مرحله صورت گیرد .
منبع
1- افروز، غلامعلی، روان‏شناسی تربیتی کاربردی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران، 1373.

2- افروز، غلامعلی، روان‏شناسی کم‏رویی و روش‏های درمان، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374.

3- کلارس.ج، راو، مباحث عمده در روان‏پزشکی، ترجمه جواد وهاب‏زاده، انتشارات آرش، 1370.

4- ابراهام اچ، مزلو، انگیزش و شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1372
www.tebyan.net

شب ادراری کودکان

شب ادراری کودکان
شب ادراری کودکان مشکلی است که برای کودکان وخانوادة آنها از زمانهای دور موجود بوده است . شرح خیس کردن کودکان در نوشته های 1550 سال قبل از میلاد هم دیده می شود لذا علی رغم پیشرفت دانش بشر در مورد مکانیسم ایجاد شب ادراری هنوز معلومات ما در مورد چگونگی ایجاد شب ادراری و نحوه درمان قطعی آن کامل نیست.
◄ ‏تعــــــریف شب ادراری :
در صورتی که کودکی به طور مکرر حداقل 2 بار در هفته و به مدت حداقل 3 ماه پیاپی بدون استفاده از داروهای ادرار آور و یا بدون داشتن بیماریهای زمینه ای مانند دیابت و صرع و بیماریهای سیستم اعصاب بستر خود را خیس کند , و سن کودک بالای 5 سال باشد, می توان او را بعنوان کودک دچار شب ادراری مورد بررسی قرار داد. بطور کلی شب ادراری در 10 تا 15% کودکان حدود 6 ساله موجود است اما هر چه سـن بالاتـر می رود تعدادی ار کودکان خود بخود بهبودی پیدا می کنند . بطوریکه در سن 10 سالگی حدود 5% از کودکان و در 15 سالگی تنها 1% کودکان شب ادراری دارند. و باید توجه داشت که شب ادراری در پسرها 2 تا 3 برابر دختر هاست.
◄ علـــل شب ادراری در کــــودکان:‏
در بیش از 80% از موارد ، کودک مبتلا به شب ادراری هیچ بیماری و یا عیب و نقص عضوی و بدنی ندارد و در کمتر از 20% موارد ممکن است بیماری هایی مانند : دیابـت , عفونت ادراری , بیماریهای مادرزادی کلیه , نوعی کم خونی و عیوب نخاع و بیماریهای سیستم اعصاب , علت شب ادراری باشد . که خوشبختانه در مورد فرزند شما با توجه به معاینات وآزمایشات انجام شده اینگونه مشکلات وجود ندارد . لذا شب ادراری در فرزند شما یک بیماری تلقی نمی شود و آیندة کودک شما کاملا روشن است . و این شب ادراری سرانجام حتی بدون درمان برطرف خواهد شد.
توجه داشته باشید این خیس کردن , در هنگام خواب اتفاق می افتد , و کودک شما هیچگونه دخالتی در آن ندارد لذا تنبیه و تحقیر طفل در نزد خودتان یا دیگران ویا مسخره کردن وی , نه تنها هیچگونه تاثیری در بهبودی آن ندارد بلکه با ایجاد فشار روحی وضع کودک را به مراتب بدتر می کند. ثابت شده است عوامل ارثی و سوابق والدین نیز در بروز شب ادراری موثر است . اما باید توجه داشت همانطور که زمان راه افتادن و حرف زدن بچه ها با همدیگر متفاوت است , روند بالارفتن ظرفیت مثانه و زمان قدرت کنترل مثانه نیز در کودکان ممکن است باهم متفاوت باشد.
مسایل روحی و عاطفی از مهمترین علل شب ادراری هستند . این مورد بخصوص در نزد کودکانی دیده می شود که قبلا کنترل ادرار داشته اند اما اکنون دچار شب ادراری شده اند. از جمله عوامل روحی که می تواند سبب شب ادراری گردد میتوان از موارد زیر نام برد:
تولد یک نـــوزاد درخانواده که موجب می شود توجه پــدر و مـادر به نــوزاد معطوف گردد و به کودک بزرگتــــر کمتر مورد توجه قرار گیرد .
جدایـــی پـــدر و مـــادر
اختلافات و کشمکشهـــای درون خانـــواده
جابجایـــی خانواده
مسافـــرت یا فوت یکی از والدین
تحقیـــر و تنبیه بیش از حد بزرگتـــر ها نسبت به کودک
ایجــاد تــرس و هیجــان و اضطــراب شدید در کودک با شنیدن ویا دیدن مناظر, فیلمها ویا بازی های ترسناک کامپیـــوتری
از دیگر عوامل بسیار مهم در شب ادراری که به تازگی و در سالهای اخیر بسیار اهمیت پیدا کرده است , آلرژی و حساسیت کودک به غذا ها و بخصوص شیـــر گاو است . لذا باید دقیقاً توجه داشت که در چه شبهایی و با مصرف چه موادو یا غذاهایی این شب ادراری تشدید می شود. تا از مصرف آنها پرهیـــز گردد قبلا تصور می شد که کودکان مبتلا به شب ادراری خواب عمیق تری دارند و یا شب ادراری ناشی از اختلال در خواب و بیدار شدن کودک است . اما بتازگی نشان داده شده است که بین خواب کودکان مبتلا به شب ادراری و سایر کودکان تفاوتی وجود ندارد و خیس کردن در هر مرحله از خواب ( چه در مرحله خواب عمیق و چه در مراحل خواب سطحی ) ممکن است اتفاق بیافتد.
◄ درمــــــــان :
۱- از بین بردن تمامی فاکتورها و مسایل عاطفی و روحی که منجر به اضطراب و مشکلات عصبی در کودک می شود ( در قسمت قبلی به آن اشاره شد)
۲- استفاده ازتشکچه های زنگ دار که در صورت تماس با اولین قطره ادرار زنگ آن بصدا درمی آید و موجب بیداری کودک می شود. استفاده از این دستگاه باعث می شود که ظرف چند هفته یک رفلکس شرطی درکودک ایجاد شود بطوری که حتی پرشدن مثانه نیزمیتواند بتدریج باعث بیدار شدن کودک گردد.
۳- در روز باید مایعات زیادی استفاده گردد و به کودک آموزش داد تاحتی الامکان در طول روز ادرارکردن را به تاخیر اندازد تا حجم مثانه بیشتر شده و در طول شب دیرتر پر گردد، بدیهی است ار غروب آفتاب به بعد لازم است مصرف مایعات و غذاها و میوه های آبدار به حداقل برسد و کودک حتما قبل از خوابیدن ادرار کند.
۴- تشویق طفل هم در انجام این تمرینات و رعایت دقیق درمانهای دارویی و غیر دارویی بسیار مؤثر است . حتی می توان کودک را به ازای هر چند شب که خیس نمی کند تشویق نمود و در صورت عدم خیس کردن برای مدت طولانی برای وی جایزه ای نیز خرید . (‌این مسئله در مورد کودکانی که در طول روز در لباس خود نم می زنند نیز صادق است )
۵- درمانهای دارویی که از جمله آنها ایمی پیرامین است . ایمی پیرامین دارویی است که در درمان تعدادی از ناراحتی های روحی و افسردگی بکار می رود لذا ممکن است شما از مصرف آن اکراه داشته باشید . اما باید توجه داشته باشید تاثیر این دارو جدا از خاصیت ضد افسردگی آن است و از طریق تاثیر بر اعصاب مثانه عمل میکند. لذا می توانید بدون دغدغه آنرا مصرف نمایید چرا که این دارو عوارضی برای کودک شما ندارد. در 25 تا 40% کودکان بدنبال مصرف این دارو بهبودی حاصل می شود اما از آنجائیکه پس از قطع دارو ممکن است شب ادراری مجددا عود نماید,لازم است این دارو حداقل برای سه ماه مصرف شود و قطع آن نیز تدریجی باشد . از داروهای دیگر می توان از قرص و اسپری بینی دسموپرسین و قرص اکسی بوتینین نام برد که در موارد خاصی می تواند مفید باشد .
۶- درمانهای روانپـــــزشکی بیشتر در مورد کودکانــــی بکار می رود که از مسایل روحــی و روانــی زیادی رنج می برند.
◄ در پایـــان متذکـــــر می شـــــوم :
اگر چه شب ادراری سبب ناراحتی خانواده وخود کودک می گردد اما خوشبختانه در اکثر بچه ها بهبود پذیر است و حتی بدون درمان نیز این عارضه ممکن است برطرف گردد. اما از آنجائیکه شب ادراری ممکن است علامت بسیاری از بیماریهای مهم و جدی در کودک باشد , درمانهای توصیه شده برای کودک خود را هیچگاه جهت دیگران تجویز نفرمایید چون برای اثبات وجود و یا عدم وجود این بیماریها , بررسی و معاینه کودکان مبتلا به شب ادراری توسط پزشک حاذق ضروری است.

اعتماد به نفس چیست ؟

اعتماد به نفس چیست ؟
اعتماد به نفس مجموعه اعتقادات و احساساتی است که نسبت به خود داریم به عبارت دیگر اعتماد به نفس میزان ارزشی است که برای خود قائل هستیم و اینکه چقدر خودمان را باور داریم .
در حقیقت شکل گیری اعتماد به نفس از دوران شیرخوارگی (صفر تا دو سالگی ) آغاز می شود. در این دوران کسب مهارتهای حرکتی – شناختی و موفقیت کودک در انجام بعضی فعالیت های مربوط به خود مانند توانایی راه رفتن ، غذا خوردن و ... به رشد خود باوری و اعتماد به نفس کودک کمک موثری می نماید
از طرف دیگر باور کودک درباره خود بر مبنای تعاملات او با اطرافیان به خصوص در والدین در ابتدا شکل می گیرد . به این دلیل است که رابطه صحیح والدین با کودکان کمک موثری بر تقویت خود باوری کودک می نماید.
خصوصیات کودک متکی به نفس :
- با دیگران به راحتی ارتباط برقرار می کند و به آسانی دوست پیدا میکند.
- از فعالیتهای گروهی لذت می برد.
- نسبت به خود و دنیای اطراف خود خوشبین است.
- از عقیده خود دفاع می کند ، حتی اگر دیگران با او مخالفت کنند
- وقتی کاری را شروع می کند آن را به اتمام می رساند و در مورد اینکه برای انجام کار حداکثر تلاش خود را کرده است ،مطمئن است..
اما کودکی که اعتماد به نفس پایین دارد تمایلی برای امتحان کردن کارهای جدید ندارد . او درباره خودش به صورت منفی صحبت می کند و جملاتی مانند
"من خوب نیستم" یا
"هیچکس به من اهمیت نمی دهد" را عنوان می کند. تحمل او در مقابل ناکامی پایین است ، زود تسلیم می
شود و منتظر کمک از طرف دیگران است . این گونه کودکان در مواجهه با مشکلات مکرر ضعیفتر نیز می شوند و در مقابل بافشارهای زندگی اولین عکس العمل آنها"من نمی توانم" است . آنها نسبت به خود ، اطرافیان و زندگی غالبا بدبین هستند .
با استفاده از روشهای زیر والدین می توانند اعتماد به نفس کودک خود را تقویت کنند :
- به فرزندتان توجه کنید ف به صحبت های او گوش کنید و از نصیحت کردن او بپرهیزید.
- به او اجازه دهید تا عقایدش را با شهامت بیان کرده و از ضمیر شخصی "من" استفاده کند..
- در صورتی که به تفاوتهای فردی کودکان توجه کنید اصلا فرزند خود را با کودک دیگر مقایسه نمی کنید - الگوی مثبت باشید . اگر نسبت به خود خشن و سخت گیر هستید و درباره توانایی ها و محدودیت های خود واقع بین نیستید خودتان را تعدیل کنید زیرا فرزندتان شما را مانند آینه درنظر می گیرد.
- افکار غیر منطقی کودک نسبت به خودش را تصحیح کنید . گاهی کود ک به ادراک نادرست درباره خودش جنبه واقعی می دهد . برای مثال کودکی که در مدرسه درتمام درس ها موفق است ولی در درس ریاضی مشکل دارد شاید بگوید" من دانش آموز بدی هستم" در اینجا کودک از تعمیم غلط استفاده کرده است وهمین اعتقاد او را برای شکست آماده می کند . عکس العمل مناسب ما به عنوان والدین این است که به او بگوییم .
" تو دانش آموز خوبی هستی و در تمام درسها موفقی ، برای خواندن درس ریاضی به زمان بیشتری نیاز داری که با هم انجام خواهیم داد ".
ناخن جویدن در کودکان
بسیاری از والدین زمانی که می بینند فرزندشان در حال جویدن ناخن هایش است ناراحت، آزرده و خشمگین می شوند .
به او تذکر می دهند که؛ «ما نگران سلامتی و بهداشت تو هستیم و نمی خواهیم در آینده انگشتانی زشت داشته باشی.»
بیشتر آنان بر این باورند کودکانی که ناخن می جوند، دچار فشار عصبی و اضطراب شده اند و سعی دارند با این عمل خود تشویش و دلهره خود را کاهش دهند.
آنها هم چنین نگران این موضوع هستند که این رفتار در کودکانشان به صورت عادتی درآید که در آینده به سختی بتوانند آن را ترک کنند.
منظور از عادت، رفتاری مقاوم شده است که بارها و بارها تکرار می شود. یک عادت ممکن است گاه به عنوان یک سرگرمی و گاه راهی برای رهایی از اضطراب های روزانه کودک انتخاب شود.
اغلب کودکان و نوجوانان در طی دوران رشد خود، عادات و رفتارهای گوناگونی را تجربه می کنند که مورد تایید والدین و اطرافیان شان نیست؛ مثل مکیدن شست، انگشت در بینی کردن، موتاب دادن، چرخیدن های متوالی در اتاق.
آنان این عادات را کاملاً غیرارادی و ناخودآگاهانه انجام می دهند و به هیچ وجه قصدشان آزردن و برانگیختن دیگران نیست.
در این گونه موارد انتخاب شیوه مقابله و رویارویی با آن مشکل از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا می تواند تاثیر زیادی بر روند درمان و یا وخیم تر شدن اوضاع گذارد.
• زمینه ها و رشد
از آنجایی که والدین این کودکان هم در دوران کودکی خود چنین عادتی داشته اند و دوقلوها نیز گاهی به طور هم زمان شروع به ناخن جویدن می کنند، می توان به این نتیجه رسید که این مشکل و عادت می تواند تا حدی ژنتیکی باشد.
البته باید در نظر داشت، کودکان مقلدان بسیار ماهری هستند و با مشاهده یکی از اطرافیان خود که ناخنش را می جود ممکن است تصور کنند که این کار خوشایند و لذت بخش است و آنان هم شروع به جویدن ناخن هایش کنند. به همین دلیل عوامل محیطی هم می تواند در بروز این اختلال موثر باشد.
تحقیقات نشان می دهد که تقریباً ۳۸ درصد کودکان ۶ _ ۴ ساله ناخن هایشان را می جوند. این عادت تا ۱۰ سالگی به اوج خود می رسد و در مواردی تا ۶۰ درصد کودکان افزایش می یابد. همچنین بیشترین میزان ناخن جویدن در پسران ۱۴ _ ۱۳ ساله (۶۲ درصد) مشاهده می شود.
ناخن جویدن در دختران حدود ۱۱ سالگی به بیشترین حد خود (۵۱ درصد) می رسد. آمارها بیانگر این موضوع هستند که تقریباً ۲۰ درصد نوجوانان کماکان درگیر این مشکل هستند و ۲۰_۱۰ درصد این عده نیز تا بزرگسالی عادت ناخن جویدن را در خود نگه داشته اند.
• علل ناخن جویدن
چرا دست کودکی به سمت دهانش بالا می رود؟ گروهی از پزشکان بر این باورند که همیشه علت خاصی برای عادات گوناگون وجود ندارد، بلکه گاهی آنها رفتارهای آموخته شده ای هستند که تنها پیامدهای مثبت و خوشایندی برای کودک (و یا نوجوان) داشته اند.
برای مثال، می توانید زمانی که دست فرزندتان به سوی دهانش بالا می رود، دقت کنید و محرک هایی را که موجب این عمل در کودک شده است بهتر ارزیابی کنید. شاید او در همان لحظه به کاری که باید انجام دهد و برایش مشکل است فکر می کند، می توانید خیلی ملایم از او بپرسید آیا می داند دستش را به دهان برده است؟
از جمله دلایل رایجی که موجب ناخن جویدن در کودکان و نوجوانان می شود، آن است که درصدد کاستن از فشارهای عصبی و تنش های روزانه خود هستند.
آنها از این طریق سعی می کنند با هیجانات و بحران های عاطفی درونی شان به مقابله برخیزند. از این رو گروهی از روانشناسان بر این باورند که نفس «جویدن ناخن» عادتی زشت و ناپسند نیست، بلکه تنها مفری برای رهایی از تنش و استرس در کودک است.
همه ما لحظات بحرانی و ناخوشایندی را در زندگی تجربه کرده ایم و شدیداً تحت تاثیر شرایط ناگوار قرار گرفته ایم. برای کاستن از تنش های روزانه به افراد بالغ توصیه می شود از روش های کاهش استرس و اضطراب، آرام سازی عضلانی، پیاده روی، یوگا و حرکات ورزشی آرام استفاده کنند. اما کودکان برای آرام سازی هیجانات تندشان روش های خاص خودشان را دارند.
گاهی والدین تصور می کنند که یک کودک چرا باید فشار عصبی داشته باشد؟ آیا مگر دوران کودکی دوران فراغت، بازی و بی خیالی نیست؟ اگر کودکی بنا به دلایلی عصبی، تندخو و پریشان شود، این موضوع ناشی از خطا و اشتباه والدین و اطرافیان اوست ؟ پاسخ هر دو سئوال «منفی» است.
دوران کودکی همچون بزرگسالی، توام با استرس ها و فشارهای روانی گوناگونی است. بزرگ شدن کاری بس دشوار و مشکل است.
والدین نمی توانند و به عبارتی نباید جلوی تمامی فشارها و نگرانی های زندگی را برای کودک بگیرند. هر کودک باید سعی کند روشی برای کاستن از بار هیجانات و عواطف تند خود انتخاب کند که هم موجب راحتی و آرامش خیال او شود و هم مورد قبول خانواده، اجتماع و شخصیت خود او باشد.
• کمک های والدین و مربیان
والدین و اعضای موثر خانواده کودک برای درمان و کمک به کودکانی که عادت به جویدن ناخن های شان دارند، روش های گوناگونی برمی گزینند.
گروهی از آنها با ساده ترین عادت ناخوشایند فرزندشان چنان عصبانی و خشمگین می شوند که با شدیدترین شیوه های تربیتی درصدد مقابله با آن برمی آیند. در حالی که گروهی دیگر صبورانه و با ملایمت آرامش خود را حفظ می کنند و سعی دارند روند تشخیص، درمان و بهبودی فرزندشان را پی بگیرند و با همکاری ها و حمایت های خود مانع از تشدید اوضاع شوند.
در بسیاری از موارد اگر والدین و اعضای موثر خانواده عادت ناپسند فرزندشان را تا مدتی نادیده بگیرند، پس از مدتی آن عادت به کلی از بین خواهد رفت؛ زیرا یا کودک نیازی به تکرار و استمرار آن ندارد و یا این که به تدریج بر اثر آن رشد و تحول کودک کاهش خواهد یافت و به کلی از یاد خواهد رفت.
به طور کلی چنانچه کودک عادتی دارد که مادر و پدر درصدد کاهش آن هستند، می توانند با استفاده از روش های ساده زیر موجب کاهش و قطع آن شوند.
۱ _ سعی کنید حواس کودک را پرت کنید. زمانی که درمی یابید کودک مترصد جویدن ناخنش شده است، با او صحبت کنید (بازی های کلامی بهترین روش به حرف گرفتن کودک است)، اسباب بازی به دست های او بدهید تا دست هایش درگیر بازی با آن شود و فکر ناخن جویدن به سرش نزند.
در مواردی این روش ها موثر واقع می شوند و در مواردی نیز کارایی چندانی ندارند؛ در این صورت بهتر است با کمی دقت و توجه نسبت به محرک های گوناگونی که می تواند مانع از عمل جویدن ناخن در کودک شود، پیدا کنید و آنها را به کار ببرید.
۲ - در مواردی بهترین کاری که والدین در مقابل این عادت فرزندشان می توانند انجام دهند، آن است که هیچ عکس العملی نشان ندهند. انتقاد، اوقات تلخی، ریشخند کردن، تذکرهای ممتد (تو مثل نی نی کوچولوها مدام دستت در دهانت است)، یا تهدید و سرزنش کردن (مریض می شوی، دست هایت زشت می شوند)، هیچ تاثیری در کاهش این عادت ندارند.
آنها باید از روش های حمایتی همه جانبه استفاده کنند؛ زیرا والدین نزدیک ترین افراد زندگی کودک هستند که می توانند او را در این کار کمک و هدایت کنند.
اگر آنها برای کاستن از عادات ناخوشایند فرزندشان از روش های تند و خشونت آمیز استفاده کنند، نه تنها موجب کاهش آن عادت نخواهند شد، بلکه فشار عصبی بیشتری هم بر کودک وارد می آورند.
والدین و مربیان می توانند با الگو قرار دادن خود و آموزش روش های آرام سازی، ورزش های ساده و گوناگونی را به فرزندشان یاد بدهند.
برای مثال همگی روی زمین بنشینند، نفس های طولانی بکشند، تصورات آرام بخشی در ذهن خود مرور کنند و با حفظ آرامش عضلانی خود سعی کنند شیوه های کاهش فشار عصبی را به فرزندانشان بیاموزند.
3 - والدین می توانند از روش های رفتاردرمانی (دادن ستاره و یا برچسب های عروسکی به کودک) استفاده کنند. بر طبق این روش ها، هر روزی که کودک ناخنش را نجود، ستاره ای به عنوان پاداش به او می دهند و چنانچه بتواند تعداد این ستاره ها را به ۱۰ برساند، جایزه و پاداشی دریافت خواهد کرد که موجب تقویت رفتار خوشایند او (یعنی نجویدن ناخن) می شود. برای دختران خردسال، شاید بهترین پاداش مرتب کردن ناخن ها و لاک زدن و یا ستاره زدن بر روی ناخن هایش باشد.
4 _ زمانی که فرزندتان رفتارهای خویشتن دارانه از خود نشان می دهد، حتماً او را مورد توجه، محبت و حمایت خود قرار دهید.
برای مثال، اگر دخترتان سعی می کند کمتر ناخن هایش را بجود، برایش لاک و یا انگشتری بگیرید که بتواند با نشان دادن آن به دیگران، تشویق شود عادت خود را کاملاً ترک کند و یا هنگامی که پسرتان درصدد ترک عادت ناخن جویدنش برمی آید، حتماً او را با خواندن داستان های مورد علاقه اش، پارک بردن، نقاشی کشیدن و... سرگرم سازید و علت تشویق های خود را برایش توضیح دهید.
از آنجایی که هر عادتی برای این که کاملاً در کودک تثبیت شود، زمان می خواهد، طبیعی است که برای ترک آن هم، زمان لازم است.
در بیشتر موارد، یک عادت چندان طول نمی کشد که عادت به حساب آید؛ زیرا ممکن است حاصل یک مشکل و یا بیماری جسمی باشد. برای مثال زمانی که کودکی مدام بینی اش را می مالد، شاید خشکی و یا مجروح شدن مخاط بینی عامل اصلی این رفتار کودک است، و یا کودکی که مدام شست خود را می مکد، شاید دچار اضطراب و پریشانی مفرط باشد.

نقش مهد کودک در تربیت کودک

نقش مهد کودک در تربیت کودک
کانون خانواده ، نخستین نهاد اجتماعی است که کودک در آن پرورش می یابد و می آموزد که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشد.
در محیط های اجتماعی نظیر مهدکودک، نهادهای دیگری به جز خانواده در آموزش هنجارها و ارزش ها به فرزندان دخالت دارند و با افزایش سن کودک به مرور از نقش خانواده ها کاسته و بر نقش این کانون ها در الگو دهی به شخصیت کودک افزوده می شود . مهدکودک ، برای بچه ها عموماً جذابیتی بیش از خانه و خانواده دارد و نیز نقشی بسیار اساسی و مهم در تربیت کودکان ایفا می کند.
بنابراین برای به ثمر نشستن این نهال های ترد و شکننده و کمک به رشدِ صحیح آنان باید محیطی امن و عاری از هر انحرافی برای تربیت آنان فراهم ساخت.
بسیاری از کودکان با رشد روزافزون تعداد مادران شاغل، بیش از نیمی از روز خود را در مهدها سپری می سازند و رفتارها، ارزش ها و الگوهای بسیاری را از این مکان ها کسب می کنند، حال این مربیان و مسئولان مهدها هستند که باید ضمن عنایت به وظیفه خطیر تعلیم و تربیت ، و بهره گیری از شیوه های مثبت و کارآمد دینی، علمی و روانشناسی ، در ساختن نسل آتی کمر همت ببندند.
اگر مهدها به مکان هایی جز «محل نگهداری» کودکان تبدیل شوند، به عبارت دیگر به وظیفه اصلی خود که جامعه پذیری و تربیت صحیح کودکان و نه صرف نگهداری از آنان، بدل شوند، نسل کارآمد و شایسته ای را تحویل جامعه خواهند داد.
مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی وظیفه آموزش فعالیت های پیش از دبستان و آماده کردن کودک برای ورود به دبستان را بر عهده دارند.
در مهدکودک، خردسالان با فراگیری نقاشی، شعر، سرود، بازی و ... با رویدادها و محیط اطراف خود آشنا می شوند.کودک رفتارهای مورد پذیرش در جامعه را می آموزد.
کودکانی که دوران کودکی را در مهد می گذرانند بهتر و راحت تر می توانند با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند و در ارتباطات اجتماعی خود کمتر به مشکل برخورد می کنند و نسبت به دیگر کودکان به مراتب، جامعه پذیرتر هستند.
مهد برای کودکان به منزله یک محیط کاملاً صمیمی و دوستانه است. لذا تأثیرپذیری کودکان در مهد به مراتب بیشتر از خانه و خانواده است. اگر مربیان، افرادی آموزش دیده، کارآمد و متخصص در زمینه تربیت کودکان باشند خواهند توانست به بهترین شکل ممکن کودکان را تربیت کنند.
وجود مراکز پیش دبستانی و مهدهای کودک دریک مجموعه یکی از عواملی است که در رشد و پرورش کودک مؤثر می باشد. زیرا کودک پیش دبستانی خود را بعنوان ارشد آن مجموعه می داند و همین امر باعث تقویت اعتماد به نفس کودک می گردد. سایر مزایای این مورد نیز بسیار است.
آموزش های پیش از دبستان فرصتهائی برای فعالیتهای فردی و گروهی نظیر: بازی، نقاشی، سرود، کتابخوانی، آزمایشهای ساده، فعالیتهای اجتماعی و ... را به کودک داده و سعی میکند با ارائه مفاهیم مختلف علمی،فرهنگی،مذهبی،اجتماعی و اطلاعات مورد نیازدیگر، جهت انجام فعالیتهای دبستانی، کودکان را آماده ورود به مدرسه نماید
رئوس برنامه ها:
1) آموزش مفاهیم علوم دینی 2) آموزش واحد کار
3 ) آموزش ورزش 4) آموزش تابلوهای روزانه
5) آموزش مفاهیم ریاضی، لوحه و زیرلوحه 6) فعالیتهای فوق برنامه و ..
* مفاهیم علوم دینی:
هدف از آموزش این مفاهیم آشنائی کودکان با مسائل دینی می باشد. مفاهیم علوم دینی شامل مراحل زیر است:
الف) آموزش سوره های قرآن ب) آموزش احادیث و روایات
ج) آموزش نماز و آداب آن د) آموزش اصول و فروع دین
هو) آشنائی با برخی پیامبران و سرگذشت زندگی آنان و) آشنائی با ائمه معصومین
‌* آموزش واحد کار:
هر هفته موضوعی بعنوان واحد کار مطرح می شود و آموزش داده می شود. هدف از آموزش این واحد کار نیز، آشنائی کودکان با مسائل و مشاغل محیط خود است و موضوع مطرح شده از طریق ( بازی (شامل : بازیهای تقلیدی، گروهی، نمایشی و ... ( فعالیتهای اساسی (شامل: مشاهده، بحث و گفتگو، نکات ایمنی، بهداشتی، مذهبی، اجتماعی، زبان آموزی و ... (هنرهای دستی (شامل: کاردستی با کاغذرنگی و چسب، نقاشی با مداد رنگی، ماژیک، گواش و شکل سازی با خمیر و گل سفال و) ... فعالیتهای هنری ( شامل : شعر و سرود ، ضرب المثل، نمایش و... و قصه و داستان به کودکان آموزش داده می شود تا همه جوانب موضوع مطرح گردد.
* آموزش ورزش:
این آموزش که روزانه و همراه با شعرهای مربوطه انجام می گیرد و شامل نرمش، سرود صبحگاهی و ... می باشد ، به کودکان می آموزد که اینگونه فعالیتهای روزانه باعث ایجاد انرژی، طراوت و شادابی و نیز باعث تقویت اندام های مختلف بدن می شود.
* تابلوهای روزانه:
این تابلوها باعث ایجاد شور و شوق و افزایش تقویت اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری در کودک می شود. زیرا در هر روز یک کودک مسئولیت این تابلوها را بعهده دارد و نهایتاً خواسته یا ناخواسته مجبور می گردد تا در خصوص این تابلوها ایفای نقش نماید. این تابلوها شامل: تابلوی حضور و غیاب، تقویم روزانه، برنامه های روزانه، تقسیم مسئولیتها و تابلوی کاردستی یا نقاشی می باشد.
* آموزش مفاهیم ریاضی, لوحه و زیرلوحه:
شناخت مفهوم عدد و یادگیری شمارش اعداد ، در کنار آموزشهای واحدکار، آموزشهای تصویری موضوع مطرح شده در هر هفته از طریق تصاویر رنگی(لوحه) نیز انجام می گیرد تا تأثیرپذیری آموزشها صدچندان شود. همچنین برخی از علائم (زیرلوحه) که در جهت آمادگی کودک برای نوشتن می باشد, نیز به آنها آموزش داده می شود.
* فعالیتهای فوق برنامه:
جهت تنوع و یکنواخت نبودن محیط آموزشی و جذب آنها و نیز نوعی آموزش دینی به مناسبتهای مختلف مذهبی و نیز سالگرد تولد کودکان مراسم های شادی نیز برپا می گردد.
جهت تفریح و سرگرمی نیز علاوه بر استفاده از امکانات تفریحی داخل مهدکودک, کودکان به پارکها و بوستانها, سینما, تئاتر, نمایشگاه و ... برده می شوند. همچنین در خصوص موضاعات مطرح شده در هر هفته در صورت نیاز به محلهای مربوطه برده می شوند تا از طریق مشاهده مستقیم, درک و فهم آن مسائل آسان تر گردد مانند بازدید از آتش نشانی. تشکیل کلاسهای زبان انگلیسی, کار با سفال برای کودکان, تشکیل کلاسها و جلسات آموزشی بعنوان مشاوره جهت راهنمائی مادران نیز از دیگر برنامه های این مرکز, بعنوان فعالیتهای فوق برنامه می باشد.
پرورش اعتماد به نفس در کودکان
اعتماد به نفس بالا دفاع کودک د مبارزه با مشکلات زندگی است . کودکانی که احساس کاملا خوبی نسبت به خود دارند زمان کوتاهتری را برای کنار آمدن با تعارضات و فشارهای زندگی صرف می کنند . شاد هستند و از زندگی لذت می برند . این دسته از کودکان واقعیت ها را دیده و به طور کلی خوشبین هستند .

آسیب های روانی تربیتی بازی های رایانه ای

آسیب های روانی تربیتی بازی های رایانه ای  

1- تقویت حس پرخاشگری
مهم ترین مشخصه ی بازی های رایانه ای، حالت جنگی اکثر آنهاست و این که فرد، برای رسیدن به مرحله ی بعدی بازی، باید با نیروهای به اصطلاح دشمن بجنگد. استمرار چنین بازی هایی کودک را پرخاشگر و ستیزه جو بار می آورد و او سعی می کند با زور و تهاجم به خواسته هایش برسد.

«مجید قادری»، مدیر مرکز سرگرمی های سازنده ی کانون پرورش فکری می گوید: «خشونت و سکس مهم ترین محرکه هایی است که در طراحی جدیدترین و جذاب ترین بازی های رایانه ای به حد افراط از آن استفاده می شود. چهره های معروف هالیوود که در فرهنگ ما انسان ها ضد ارزش و غیراخلاقی هستند، در این بازی ها به صورت قهرمان های شکست ناپذیر جلوه نمایی می کنند.»
2- انزوا طلبی:
کودکانی که به طور دام به این بازی ها مشغول اند، درونگرا می شوند، در جامعه منزوی اند و در برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران ناتوان. این روحیه ی انزواطلبی باعث می شود که کودک از گروه همسالان جدا شود که این خود، سرآغازی است برای بروز ناهنجاری های دیگر. مادری در این باره می گوید: «فرزندم به این بازی معتاد شده است. او هر روز، با تردستی و شیرین کاری، خود را به صفحه ی تلویزیون می رساند و از دنیای بیرون به کلی بی خبر است و حتی متوجه رفت و آمد میهمانان نمی شود. همیشه هم پس از دست کشیدن از این کار سردرد و کسالت به سراغش می آید».
3- تنبل شدن ذهن:
در این بازی ها، به دلیل این که کودک و نوجوان اغلب با ساخته ها و برنامه های دیگران به بازی می پردازد و کم تر امکان دخل و تصرف در آنها را دارد، حالت انفعال در او پدید می آید و اعتماد به نفس وی در برابر ساخته ها و پیشرفت دیگران متزلزل می شود. دکتر شهلا کاظمی پور، مشاور علمی مرکز سنجش برنامه ای صدا و سیما، می گوید: «تصور بیشتر خانواده ها این است که در بازی های رایانه ای فرد در بازی مداخله ی فکری مداوم دارد. به نظر من این مداخله، فکری نیست، این بازی ها سلول های مغزی را گول می زنند و از نظر حرکتی نیز، این بازی ها، فقط چند انگشت کودک را حرکت می دهند. ما هرچه در این مسیر حرکت کنیم و بازی ها را گسترش دهیم، انسان هایی را تحویل جامعه خواهیم داد که سرخورده، افسرده، غیرمتحرک و غیرسازنده اند. خوداتکایی آنان بسیار کم خواهد بود و ابتکار عمل نخواهند داشت. در حالی که برای جامعه ، به انسان هایی خلاق، مبتکر و متفکر نیاز داریم.»
4- تأثیر منفی در روابط خانوادگی:
با توجه به این که زندگی در عصر حاضر در کشور ما نیز به سوی ماشینی شدن پیش می رود و در بعضی از خانواده ها زن و مرد هر دو کارمندند و یا برخی از مردان ممکن است بیش از یک شغل داشته باشند، خود به خود روابط عاطفی و در کنار هم بودن خانواده کم تر می شود. با وجود تلویزیون به عنوان جعبه ی جادویی، شمار فراوانی از همین وضع ناراضی بودند و شکایت داشتند که روابط خانوادگی سرد شده است. حالا که جعبه ی جادویی دیگری با جذبه ی سحرآمیزتری به نام رایانه نیز در کنار جعبه ی جادوی پیشین قرار گرفته، مشکلات دو چندان شده است.
خانمی نقل می کند: «همسرم، برای انجام دادن تحقیقات دانشگاهی اش، رایانه ای به منزل آورد که چند دیسک بازی هم ضمیمه ی آن بود. دو پسرم در طول روز با آن مشغول بازی می شدند و حتی سر شب ها ترجیح می دادند با این وسیله ی مشغول کننده ی جدید وقت بگذرانند. طولی نکشید که توجه همسرم نیز به این بازی ها جلب شد. کم کم پی بردم که تمرکز و صرف وقت آنان به این ترتیب روابط خویشاوندی و عادی را تحت تأثیر قرار داده است. به خود آمدم و با قاطعیت از همسرم خواستم که رایانه را به محل کارش منتقل کند.»
شکایت خانواده ی دیگر این است که در تعطیلات تابستانی قصد مسافرت داشتند و مخارج و مقدمات آن نیز از پیش تأمین شده بود، اما اشتغال بیش از حد و علاقه مندی بچه ها به بازی رایانه ای، آنان را از این تفریح سالم و مفرح محروم کرد.
5- اُفت اخلاقی:
«سکس» از مضامین دیگری است که در این بازی ها از آن استفاده می شود. فیلم های نبردهای تن به تن دختران نیمه عریان، رقص و موسیقی غربی، به تصویر کشیدن روابط نامشروع و ... در دیسک های پلی استیشن و سی دی، بدن هیچ گونه مشکلی، در فروشگاه ها به معرض فروش گذاشته شده است.
بعضی از نوارهای رایانه ای از بازی های ساده شروع می شود و در پایان به تصاویر مستهجن می رسد، به طوری که در برخی از این بازی ها جایزه ی پیروزی در بازی، عکس های شنیع است که اگر بازیکن در بازی برنده شود، عکس های مستهجن به عنوان جایزه بر صفحه ی تلویزیون ظاهر می شود.
 بدون شک، در ساخت و تولید این بازی ها دست سازمان های جاسوسی سیا، موساد و ... در کار است و می خواهند ذهن و روان کودکان ما را مسموم کنند.
6- افت تحصیلی:
به دلیل جاذبه ی محسور کننده ی این بازی ها برای کودکان و نوجوانان، آنان وقت زیادی را صرف این گونه بازی ها می کنند. در واقع آنان انرژی عصبی و روانی خویش را به مصرف این بازی می رسانند و با چشمان و ذهنی خسته از بازی دست می کشند. حتی بعضی از کودکان صبح زودتر از وقت معمول بیدار می شوند تا پیش از رفتن به مدرسه کمی به بازی بپردازند و وقت های تلف شده را هم بدین صورت جبران می کنند. مسلم است با این جذبه و علاقه ای که این بازیها ایجاد می کند، در افت تحصیلی آنان مؤثر است. یکی از پدر و مادرها اظهار می دارد که پسرم، در سال گذشته، بهترین نمره های درسی را می گرفت، اما از وقتی که رایانه برایش خریده ایم، روزی دو الی سه ساعت وقت خود را صرف بازی می کند و از لحاظ تحصیل نیز افت محسوسی پیدا کرده است. اکثر بررسی ها نیز مؤید این مطلب است.
7- فراهم کردن زیربنای القاهای سیاسی – فرهنگی (از خود بیگانگی):
دنیای مجازی، ولی نزدیک به واقعیتی که در این بازی ها به تصویر کشیده می شود، آن قدر مسحور کننده و جذاب است که مخاطب کودک و نوجوان تحت تأثیر همه ی باورهایی قرار می گیرد که طراحان این بازی ها به او القا می کنند.
فرد دچار از خود بیگانگی می شود، به رنگ آنان در می آید و مانند آنان می اندیشد. برای کودکی که در حال بازی است، فرق نمی کند که دشمن چه کسی باشد؛ دشمن همان است که بازی می گوید. در میان انبوه بازی های رایانه ای که اکنون به راحتی در دسترس کودکان قرار می گیرند، بازی هایی وجود دارند که در آن مسایل اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مسلمان، به ویژه ایران، مورد توهین قرار می گیرد. در این بازی ها بحث تروریزم را به گونه ای وارونه مطرح و ایرانیان را متهم به حمایت از آن می کنند. به این ترتیب که در یک بازی به نام اف – 111 پنج کشور مسلمان که در میان آنها اسم ایران نیز دیده می شود، به عنوان کشورهای حامی تروریزم معرفی می شوند. سپس بچه ها، در قالب خلبان هواپیمای جنگنده، مأموریت پیدا می کنند که نقاط حساس این کشورها، مثل مراکز اقتصادی و نظامی را، بمباران کنند.
در واقع، مروجان تروریزم، این بازی ها را میدان مناسبی برای تاخت و تاز عقاید و آرای خود در میان کودکان و نوجوانان یافته اند و حقایق و واقعیت های موجود را به راحتی وارونه جلوه می دهند.
در یک بازی دیگر، یک ناو امریکایی وارد خلیج فارس می شود و سپس، در جریان بازی، محل مأموریت بچه ها را در کشتی تعیین می کنند و او وظیفه دارد تا از ناو امریکایی در برابر قایق های تندروی ایرانی که در آن تیپ های حزب الهی دیده می شود، محافظت کنند. متأسفانه، این گونه بازی ها، بدون هیچ نظارتی از سوی مراجعه ذی صلاح، به آسانی در دسترس فرزندانمان قرار می گیرد.

معضل پرنوگرافى روى اینترنت

معضل پرنوگرافى روى اینترنت

امکان دسترسى از طریق اینترنت به این گونه عکس هاى غیر اخلاقى از جمله مواردى است که ذهن بسیارى از والدین را به خود مشغول کرده است. حتى اگر فرزندانشان به طور مفرط به اینترنت متصل نشوند، یک جستجوى ساده براى دستیابى به مطالب مفید، ناخودآگاه مى تواند به سمت پایگاههاى غیر اخلاقى هدایت شوند. انبوه نامه هاى الکترونیکى همچون سیل به صندوق پست الکترونیکى کودکان سرازیر مى شوند که همه گونه اطلاعات و مطالب در این زمینه را ارائه مى دهند. البته راههایى همچون استفاده از نرم افزارهاى کنترلى وجود دارد. اغلب برنامه هاى پست الکترونیکى نیز قابلیت فیلتر و مسدود ساختن نامه هاى مختلف را دارند. هر چند همان طور که قبلاً گفته شد بسیارى از این دست پایگاهها، راههایى براى عبور از موانع ارائه داده اند ولى به هر حال استفاده از نرم افزارها و کنترل پست الکترونیکى مى تواند به طور قابل ملاحظه اى احتمال دسترسى کودکان و نوجوانان را کاهش دهد.

برخى والدین نیز نگران این مسئله اند که فرزندانشان، نرم افزارهاى کنترلى و نصب شده را از کار بیندازند. براى این منظور نیز برنامه هایى وجود دارند که مى توانند به طور نامحسوس تمامى فعالیت هاى انجام شده روى رایانه را ثبت کند. این گونه نرم افزارها مى توانند اطلاعاتى نظیر اینکه چه پایگاههایى مورد بازدید قرار گرفته اند و یا گفتگوهاى انجام گرفته در اتاق هاى گفتگو را نمایش دهند.

البته این موارد توصیه شده دقیقا شبیه این است که شما در اتاق فرزندتان دوربین مخفى نصب کنید، به مکالماتش گوش دهید و یا دفتر خاطرات روزانه اش را بازرسى کنید! حتى مى توانید با حضور او رایانه اش را وارسى کنید و یا مى توانید محیط خصوصى او را محدود کنید و در حقیقت دیوار اطمینان بین خود و فرزندتان را ویران کنید. پس بهتر است راهى مؤثرتر را امتحان کنید. با او به گفتگو بنشینید و در مورد مسائلى که باعث نگرانى و هراس شما شده اند صحبت کنید.


چه کسانى اعتیاد اینترنتى را
گسترش مى دهند؟

اعتیاد به اینترنت مختص به سن یا طبقه خاص نیست. مردان و زنان در سراسر دنیا مى توانند به ارتباطات اینترنتى، بازى هاى اینترنتى، جمع آورى اطلاعات و ... از طریق اینترنت معتاد شوند. شخص خاصى را نیز نمى توانید متهم به اشاعه اعتیاد اینترنتى کنید. افرادى که از ضعف شدید در روابط اجتماعى رنج مى برند کسانى هستند که به ارتباطات اینترنتى پناه مى برند. همچنین اینترنت مفرى است براى کسانى که از مشکلات روانى رنج مى برند و دچار تشویش، افسردگى و عدم اعتماد به نفس هستند. والدین باید فرزندانشان را که به رایانه و مودم (Modem وسیله برقرارى ارتباط بین دو رایانه و یا یک رایانه با شبکه)، دسترسى دارند براى دورى از بروز مشکلات ذکرشده از طریق اینترنت، تحت نظر داشته باشند.


پیشگیرى و درمان

استفاده از اینترنت مى تواند تجربه اى لذت بخش و آموزنده باشد. اما بهتر است پیش از صدور اجازه به کودکان و نوجوانان براى اتصال به اینترنت، در مورد قوانینى به توافق برسید. شما مى توانید راهنماى زیر را

به همراه فرزندان تان، پیش از اتصال به اینترنت مطالعه کنید. با اینکه این راهنما نمى تواند به تنهایى مانع از فریفته شدن فرزندان تان به وسیله شود، ولى مى تواند به داشتن تجربه اى سالم تر و امن تر در اینترنت کمک کند.


راهنماى حفظ ایمنى در اینترنت:

1ـ به هیچ عنوان اسم، آدرس، شماره تلفن و هر گونه اطلاعات شخصى خویش را آشکار نکنید.

2ـ عکس خود را از طریق اینترنت و یا پست الکترونیکى براى هیچ کس ارسال نکنید.

3ـ با کسانى که روى اینترنت ملاقات مى کنید، تماس تلفنى نگیرید و یا قرار ملاقات نگذارید.

4ـ در صورت دریافت مطالب خشن، زننده، فریبنده و یا هر مسئله اى که آرامش شما را بر هم مى زند، آن را به اطلاع والدین یا معلمین خود برسانید.

5ـ این نکته را به خاطر داشته باشید که هر آن کس را که روى اینترنت ملاقات مى کنید مجبور به گفتن تمام حقایق راجع به خود و یا هر چیز دیگرى نیست. [لذا به هر کسى اعتماد نکنید].

6ـ هیچ گاه در اتاق هاى گفتگو وانمود نکنید که کس دیگرى هستید.

7ـ بدون اجازه والدین دستور خرید ندهید و یا براى پیشنهادات مجانى ثبت نام نکنید.

8ـ به جز به والدین، رمزهاى عبور خود را افشا نکنید.

براى اطمینان از رعایت قوانین فوق، والدین باید در بعضى اوقات به کار فرزندان شان نظارت کنند تا در صورت وجود، بتوانند هر کدام از علایم هشداردهنده را تشخیص دهند. در صورت بروز هر کدام از علایم اعتیاد، منع کامل دسترسى به اینترنت نیاز نیست و توصیه نیز نمى شود. اما ایجاد ساختارى که نهایتا به کاهش این دسترسى تا مرز اعتدال منجر شود، لازم است. براى مثال ساعات استفاده یک نوجوان از شش ساعت در روز به یک ساعت کاهش یابد. استفاده از وسایلى مثل ساعت زنگ دار براى نشان دادن مدت زمان اتصال و نصب یک کپى از دستورالعمل فوق الذکر در اتاق فرزندتان براى اینکه به آن وفادار بماند، مى تواند مفید باشد.

اگر رایانه فرزندتان در اتاق او و یا در محلى مجزا قرار دارد، انتقال آن به مکانى مثل آشپزخانه، اتاق نهارخورى و یا هر مکانى در منزل که به راحتى بتوان رایانه را مشاهده کرد مى تواند به شما کمک کند. تهیه فهرستى از فعالیت هاى جایگزین براى زمانى که روى خط نیستند، مفید است. به تناوب، استفاده از اینترنت را با دیگر سرگرمى هاى جذاب که قبلاً انجام مى شدند، جایگزین کنید و زمان بگذرانید.

استفاده مفرط از اینترنت مى تواند پوششى براى مشکلات مختلفى باشد که فرزندتان با آن روبه روست و یا دیگر مشکلات خانوادگى، تلقى شود. در این حالت نیاز به درمان هایى خارج از خانه [به کمک متخصصان] احساس مى شود. هر چند حل این نوع مشکلات در خانه بسیار سودمند است. از گروههاى اینترنتى که در برخى از اجتماعات وجود دارند مى توانید استفاده کنید و یا از مشاوران مدرسه و مراکز درمانى محلى کمک بگیرید. البته مراکز درمان اعتیاد به مواد مخدر و الکل نیز مى تواند کمک فکرى بکند. مشخص است که تجربیات آنها درخور اعتیاد اینترنتى نیست ولى مى توانند اطلاعات ارزشمندى در اختیار شما قرار دهند. البته مراکز درمان این گونه از اعتیاد را مى توانید روى اینترنت بیابید به شرط آنکه خود دچار اعتیاد نشوید!

کودکان و اعتیاد به اینترنت

کودکان و اعتیاد به اینترنت
زمانى که پدر برایش رایانه اى خرید و در اتاقش قرار داد، دوازده سال بیشتر نداشت. والدین او گمان مى کردند رایانه مى تواند براى فرزندشان مفید باشد. اولین کارى که او کرد این بود که به شبکه جهانى اینترنت متصل شد و پس از مدتى کوتاه، اتاق هاى گفتگو (Chat Room) و پست الکترونیکى (E - mail) را کشف کرد! براى چند هفته ابتدایى، والدینش او را کنترل مى کردند و در باره حفظ اطلاعات شخصى بر روى شبکه به او هشدار مى دادند. اکنون آنها مطمئن بودند که فرزندشان به سراغ پایگاههاى مروج فساد و خشونت نخواهد رفت. از این زمان به بعد، کنترل خود را قطع کردند و نظارتى بر فرزندشان در گفتگو (Chat) با دوستانش و یا بازى هاى شبکه اى او نداشتند.

مشکلات، بسیار زود خود را نشان دادند. فرزند آنها بیشتر زمانِ خود را در اتاقش و با رایانه مى گذراند و زمانى که او را مجبور مى کردند که بخشى از روزش را با خانواده بگذراند، ترشرویى مى کرد. نمراتش نیز سیر نزولى پیدا کرده بودند. هر زمان که از رایانه اش دور بود کج خلق بود و اغلب تا نزدیکى هاى صبح روى خط (On - Line) باقى مى ماند. زمانى که والدینش او را تهدید کردند که جاى رایانه را عوض خواهند کرد با حالتى متخاصم تهدید کرد که به خودش صدمه خواهد زد!


علایم هشداردهنده اعتیاد اینترنتى

ـ عدم احساس گذشت زمان، در زمان روى خط بودن

ـ استفاده از ساعات خواب و استراحت براى اتصال به اینترنت

ـ آشفتگى و عصبانیت در زمان بروز وقفه بین زمان هاى اتصال به اینترنت

ـ کنترل چندباره و مرتب پست الکترونیکى در هر روز

ـ کج خلقى کردن در صورت منع شدن از اتصال به اینترنت

ـ استفاده از زمان انجام تکالیف و کارهاى روزمره براى استفاده از اینترنت

ـ ترجیح اینترنت بر بودن با خانواده

ـ سرپیچى از زمان تعیین شده جهت استفاده از اینترنت

ـ دروغ گفتن در خصوص مدت زمان اتصال به اینترنت و یا اتصال دزدکى، زمانى که کسى در اطراف نیست!

ـ ایجاد رابطه با کسانى که روى اینترنت هستند

ـ افزایش خستگى و بداخلاقى نسبت به زمان پیش از اعتیاد به اینترنت

ـ اشتیاق فراوان جهت اتصال به اینترنت در زمان دورى از رایانه

ـ از دست دادن شوق شرکت در فعالیت هایى که قبلاً مورد توجه قرار داشته اند

ـ وجود حالت آشفتگى، عصبانیت و افسردگى در زمان هایى که امکان اتصال به اینترنت وجود ندارد. در زمانى که این امکان فراهم مى شود حالات فوق از بین مى روند.


اعتیاد اینترنتى چیست؟

این نوع اعتیاد، مشکلى در حال رشد و مولود قرن اطلاعات و اطلاع رسانى است.

دسترسى به اینترنت یک بخش حیاتى در دنیاى مدرن و یک ابزار مهم در آموزش کودکان است و در مدارس، خانه ها و حتى مراکز خرید مورد استفاده قرار مى گیرد. تسلط استفاده از اینترنت نیز یک مهارت بسیار مهم شغلى و تجارى در سال هاى آتى خواهد بود. به علاوه، اینترنت یک رسانه سرگرم کننده و اطلاع رسان است. به هر حال، محاسن ذکرشده براى بسیارى از کاربران اینترنت اغواکننده و فریبنده است، زیرا اینترنت یک دسترسى 24 ساعته به دنیایى ناشناخته و تحریک کننده را فراهم مى کند. یک کاربر اینترنت مى تواند در یک اتاق گفتگو وارد شده و خود را به جاى کس دیگرى جا بزند و یا با دیگر کاربران در هر گوشه دنیا به بازى بپردازد. با یک کلیک روى موشواره (Mouse) مى توان به دنیایى وارد شد که در آن از مشکلات دنیاى حقیقى خبرى نیست و هر آرزویى به حقیقت خواهد پیوست.

مانند اعتیاد به مواد مخدر، الکل، سیگار و یا کافئین؛ اعتیاد به اینترنت نیز با علایمى همچون افزایش نوسانات اخلاقى، سخن نگفتن با دیگران و قطع روابط اجتماعى مشخص مى شود. کودکان و نوجوانانى که به اینترنت دلبستگى فراوان پیدا مى کنند و در حقیقت به آن معتاد مى شوند، براى ارضاى خود ساعت هاى متوالى بدون وقفه روى خط باقى مى مانند و زمانى که امکان دسترسى به اینترنت را نداشته باشند دچار تشویش، لرزش دست و عصبانیت مى شوند، استراحت و آرامش را فراموش مى کنند و به اینترنت و وسوسه هاى آن فکر کرده و یا خیالپردازى

مى کنند. زمانى که فرصت استفاده از اینترنت را پیدا مى کنند، احساس نیازى غیر بازدارنده به داشتن روابط احساسى در آنها بروز مى کند. نیاز به روابط در دنیاى غیر واقعى زمانى بروز مى کند که این روابط در دنیاى واقعى مورد بى توجهى و غفلت قرار گرفته باشد. در حقیقت عبارت «اعتیاد اینترنتى»، به طیف وسیعى از رفتارها اشاره مى کند. محققان پنج نوع اعتیاد اینترنتى را شناسایى کرده اند:

1ـ اعتیاد به بازى هاى شبکه اى: شامل بسیارى از فعالیت هاى مختلف اینترنتى است. افراد ممکن است در بازى هاى روى خط شرکت کنند، قمار کنند و یا در حراج شرکت کرده و یا خرید کنند. این اعتیاد بخصوص مى تواند براى کاربران بسیار گران تمام شود و یا صورت حساب اتصال به اینترنت و هزینه کارت هاى اینترنت را که توسط والدین تأمین مى شوند را افزایش دهد.

2ـ اعتیاد به روابط انسانى روى شبکه: ارتباطات روى خط در اتاق هاى گفتگو، اهمیت بیشترى نسبت به روابط فامیلى پیدا کرده اند. به علاوه گفتگوهاى روى خط با آشنایان اینترنتى، به دنبال خود، هزینه ارتباطات در دنیاى حقیقى را نیز افزایش مى دهد. به این نکته توجه کنید که کاربران پس از دیدار کسى روى اینترنت مشتاق دیدن (واقعى) او مى شوند [که بالطبع هزینه هاى مرتبط را خواهد داشت]. دیدن کسى که معلوم نیست همان کسى است که روى اینترنت خود را معرفى کرده است یا خیر؟

3ـ اطلاعات نامحدود: میزان اطلاعات در دسترس اینترنت، نامحدود و بى شمار

است. بعضى کاربران ممکن است دچار وسوسه دستیابى به اطلاعات و طبقه بندى آنها شوند. حرکت روى «وب جهانى» و استفاده از جستجوهاى گسترده در بانک هاى اطلاعاتى ممکن است تمام فعالیت هاى یک کاربر را شامل شود و البته بروز مراحل بحرانى شوق و وسوسه براى جستجوى بیشتر.

4ـ اعتیاد به رایانه: زمانى که اعتیاد به اینترنت وجود ندارد، بحث اعتیاد به رایانه بسیارى از موارد ذکرشده را مى پوشاند. بازى هاى رایانه اى غیر شبکه اى مى تواند براى بسیارى از افراد وابستگى شدید به همراه بیاورد. این مشکل در هنگام استفاده از انواع وسایل بازى هاى رایانه اى مثل سگا (Sega) و پلى استیشن (Play Station) نیز رخ مى دهد.

5ـ اعتیاد به عکس اینترنتى: عکس هاى مستهجن و شهوت آور بر روى اینترنت به سادگى قابل دستیابى اند. زمانى که نرم افزارهاى کنترل کننده جهت محدود ساختن دسترسى کودکان به پایگاههاى اینترنتى طراحى شدند، بسیارى از پایگاههاى غیر اخلاقى نیز راههایى جهت عبور از این موانع به وجود آوردند. یک کاربر کارکشته اینترنت نیز مى تواند به راحتى از سد این نرم افزارها عبور کند. نوجوانان از جمله کسانى هستند که معمولاً وقت زیادى را صرف دیدن یا جمع آورى و مبادله عکس هاى مستهجن مى کنند. حتى ممکن است در اتاق گفتگوى بزرگسالان و یا اتاق هایى که در آنها هر کس نقش یکى از طرفین رابطه جنسى را بازى

مى کند وارد شوند که عموما از نظر سنى بسیار مسن تر هستند. این کودکان و نوجوانان ممکن است براى ارسال عکس و فیلم نامناسب افراد سوء استفاده گر به دیگران فریفته شوند.

اعتیاد به اینترنت

اعتیاد به اینترنت
اعتیاد به اینترنت(5) یا استفاده بیش از حد از دیگر آسیب های فردی، و تا حدودی اجتماعی اینترنت است که گاهی از این بیماری تحت عنوان اعتیاد مجازی(6) و مشهوتر از آن با عنوان «اختلال به اعتیاد اینترنت»(7) نام برده می شود. اختلال اعتیاد به اینترنت یک پدیده بین رشته ای است و علوم مختلف پزشکی، رایانه ای، جامعه شناسی، حقوق، اخلاق و روان شناسی هر یک از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار داده اند و در هر یک از این علوم مختلف نظریه هایی برای این اختلال مطرح شده است. اما به رغم تحقیقات زیاد برای شناختن عوامل اصلی اعتیاد به اینترنت، ابهامات بسیاری در بین دانشمندان این حوزه وجود دارد.
ممکن است تا به حال چندین بار از طریق رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون، باخبر شده باشید که در آمریکا و برخی از جوامع پیشرفته، تعداد معتادان به اینترنت از اعتیاد به مواد مخدر، الکل و سایر چیزها بیشتر است. بنا بر یک گزارش، برخی از آمریکایی ها تا جایی اعتیاد پیدا کرده اند که روزانه بیش از 18 ساعت از وقت خود را صرف اینترنت می کنند، که این امر منجر به قبض های تلفن سرسام آور و عدم توجه به خانواده می شود. از این رو، اینترنت زندگی بسیاری از مردم را مختل کرده است. این بیماری در آمریکا به قدری فاجعه بار است که کلیساها، پیشوایان مذهبی با فریادهای کمک خواهی زن و شوهر، یا یکی از آنها، برای رهایی از این نوع اعتیاد مواجه هستند و مؤسسه های مشاوره ای مسیحی در حال تدوین مشاوره های اعتیاد به اینترنت می باشند.(8) تشخیص اعتیاد به اینترنت از مواردی است که بحث های زیادی درباره آن صورت گرفته است. سرپرست مرکز درمانی اعتیاد به الکل و مواد مخدر در دانشگاه استنفورد در این مورد می گوید: «اگر فردی متوجه شد که قادر نیست یک روز را بدون استفاده از اینترنت سپری کند، شکی نیست که این فرد به استفاده از اینترنت معتاد شده است».(9) البته حق این است که زمان به تنهایی نمی تواند معیار کامل و دقیقی برای تشخیص اعتیاد به اینترنت باشد؛ بلکه در کنار آن باید شاخص های دیگری نظیر این که شخص استفاده کننده چه کسی است، در نظر گرفته شود، باید توجه شود. که آیا کاربر دانشجو و استاد دانشگاه است که هر روز برای تهیه برخی مطالب و آمارها به اینترنت مراجعه می کند؟ آیا تاجری است که هر روز چندین ساعت وقت خویش را صرف تجارت الکترونیکی می کند؟ یا اینکه فردی است که عادت کرده است تا بخشی از وقت خویش را برای چت و گپ زنی و ایجاد روابط اینترنتی سپری کند؟ بی شک، در مورد اوّل و دوم به سختی می توان برچسب معتاد اینترنتی را برای کاربران آن حرفه روا دانست. نکته قابل توجه اینکه بسیاری از مطالعات و تحقیقات انجام گرفته در این مورد، مطالعات موردی است که تعمیم نتایج آن به همه شرایط و همه جوامع چندان آسان نیست. به همین جهت، معیار و نشانه های گوناگونی در این باب مطرح شده است. از جلمه نشانه های دیگر اعتیاد به اینترنت، موارد زیر را می توان یادآور شد، هرچند که این نشانه ها به تنهایی نمی توانند معیار مستقل و کاملی برای اعتیاد مجازی به شمار آیند:
کم بیرون رفتن از خانه، صرف زمان بسیار کوتاه برای وعده های غذایی، شکایت دیگران از صرف زمان طولانی در اینترنت، بررسی و سر زدن به صندوق الکترونیکی چندین مرتبه در روز، رفتن به سراغ اینترنت در مواقع تنهایی و خلوت و زمانی که کسی در خانه نیست.(10)
علت و ریشه اعتیاد به اینترنت از مباحثی داغی است که نظریه پردازان مختلفی را به خود مشغول کرده است و نظرات مختلفی دراین باره وجود دارد. دکتر «جان گروهول»(11) که گفته می شود توسط وی تحقیقات وسیعی در این زمینه انجام گرفته است، معتقد است چیزی که باعث اعتیادآور شدن اینترنت گردیده، اجتماعی شدن(12) است. به عقیده گروهول جنبه هایی از اینترنت که کاربران بیشترین وقت خود را در آنها سپری می کنند، با تعامل اجتماعی مرتبط است؛ به عنوان مثال، کاربران با انسان های همانند و دلخواه خود از طریق پست الکترونیکی، گروه های مباحثه یا خبری، چت، بازی آن لاین و مانند آن وارد تعامل اجتماعی می شوند.
البته انسان ها و مخصوصا جوانان ساعت ها وقت خویش را برای کتاب خواندن، تماشای تلویزیون و مکالمه تلفنی می کنند، و حتی گاهی از خانواده و دوستان و محیط خویش غافل می شوند، ولی آیا می توان گفت که آنها معتاد تلفن و تلویزیون هستند؟ البته نه. سرّ اختلاف اینترنت با دیگر رسانه ها و خصیصه اعتیادزای آن در این است که جوان هنگام کار با اینترنت به دنبال هویت یابی و تعامل اجتماعی است و این فرایند اجتماعی شدن است که آن را اعتیادآور می سازد.(13)
دکتر کیمبرلی اس. یانگ(14) یکی دیگر از متخصصان و محققان مسائل اینترنت، ریشه فریبندگی و اعتیادآور بودن اینترنت را در مدلی تحت عنوان ACE به سه عامل پیوند می دهد. این سه عامل عبارتاند از:
گمنامی: آیا تا به حال اصطلاح «شما به اندازه رازهایتان نگران هستید» را شنیده اید؟ مسئله اعتیاد به اینترنت نیز چنین است. نه از روی قبض های تلفن می شود فهمید و نه کسی از کلیسا شما را در حال خروج از کتاب فروشی مخصوص بزرگسالان خواهد دید. فقط کاربر و گیرنده پیام از این موضوع آگاهی دارند. کسی نمی تواند بفهمد شخصی که به اینترنت متصل است، مشغول چه کاری است.
راحتی و آسودگی: شما درخانه خود می توانید با نوک انگشتانتان با دنیا ارتباط داشته باشید. با چند ضربه انگشت می توانید داستان های عاشقانه، رابطه جنسی اینترنتی، بازی ها و کتاب های بزرگسالان و دیگر چیزها را به داخل خانه خود بیاورید.
گریز: دکتر یانگ می نویسد: «اگر افراد در زندگی روزمره روز بدی داشته باشند، می توانند با مراجعه به اینترنت به تسکین و آسودگی برسند. بعضی از افراد معتاد، اینترنت را به عنوان یک مسکن و بعضی دیگر به عنوان آزاد شدن یکباره هورمون آدرنالین می دانند. بالاتر از این شما در اینترنت می توانید هر چیزی یا شخصی باشید. شما می توانید وزنتان را کمتر بگویید، اگر چه سنگین وزن باشید. خود را مجرد معرفی کنید، اگر چه متاهل باشید. و شما می توانید یک زندگی تخیلی و خیالی داشته باشید. از این جهت، اینترنت می تواند باعث گمراهی افراد شود.»(15) پیامدهای اعتیاد به اینترنت و حتی کار زیاد با اینترنت که در حد اعتیاد نباشد، نتایج و پیامدهای زیان بخشی برای فرد و جامعه در پی داشته و آسیب های شدید جسمانی، مالی، خانوادگی، اجتماعی و روانی را به همراه دارد. یکی از پیامدهای فردی و اجتماعی اعتیاد و کار زیاد با اینترنت، انزوا و کناره گیری اجتماعی است.
پوت نام(16) (1991م) معتقد است که در طی 35 سال گذشته کاهش چشمگیری در ارتباطات اجتماعی افراد در آمریکا رخ داده است. مردم کمتر به راءی گیری و کلیسا می روند، به ندرت موضوعات سیاسی را با همسایه ها در میان گذاشته یا عضویت گروههای دواطلبانه را قبول می کنند، مهمانی شام کمتری دارند و کمتر به منظورهای اجتماعی دور هم جمع می شوند. این موضوع پیامدهای عمده ای برای جامعه و فرد دارد؛ زیرا وقتی مردم از نظر اجتماعی درگیر باشند، سالم تر و خوشبخت تر زندگی می کنند.(17)
از دیگر پیامدهای اعتیاد اینترنتی مشکلات خانوادگی و تاءثیر آن بر روی روابط زناشویی، والدین و فرزندان است. امروزه اصطلاح «بیوه اینترنتی»(18) برای همسر معتاد به اینترنت اطلاق می شود. آمار نشان می دهد که اعتیاد به اینترنت ممکن است به فروپاشی خانواده و طلاق منجر شود. شاید باور کردن اینکه شخصی همسر خود را فقط به علت ارتباط با فرد دیگر در اینترنت ترک می کند، برای کسانی که به اینترنت اعتیاد پیدا نکرده اند، وحشتناک به نظر برسد؛ ولی این مسئله هر روز در دنیای اینترنت اتفاق می افتد.
دکتر یانگ معتقد است که اگر چه زمانْ تنها عامل تعیین کننده در تعریف اعتیاد به اینترنت نیست، ولی عموما معتادان بین 40 تا 80 درصد از وقت خود را با جلساتی که ممکن است هر کدام حتی تا 20 ساعت طول بکشد، صرف می کنند و این کار باعث می شود اختلالاتی در میزان و زمان خواب کاربر به وجود آید. در موارد شدید حتی قرص های کافئین برای تسهیل زمان طولانی تری در اینترنت بودن مصرف می شود. این اختلال، خستگی بیش از اندازه در بدن ایجاد می کند که کارکرد درسی و شغلی را تحث تاءثیر قرار می دهد و ممکن است نظام ایمنی بدن را ضعیف کند و فرد آسیب پذیری بیشتری به بیماری ها پیدا کند. افزون بر این، به علت عدم ورزش و حرکات مناسب، مشکلات عصب های مچ و درد پشت، چشم درد و مانند آن به وجود می آید.(19)
برای کسب اطلاعات بیشتر در باره اعتیاد به اینترنت به پایگاه های زیر مراجعه کنید:
http://www.netaddiction.com
http://www.virtual-addiction.com
http://www.addictionrecov.org/wrkguide _www.htm
http://psychcentral.com/netaddiction
پی نوشت ها:
1. حمید ضیایی پرور، آسیب شناسی نسل اینترنت،
[Online].
http://www.itiran.com/artic/show_user_archive.asp?des <8203&id<19. [Accessed 17>
April 4002].
2. حسن صادقی، اینترنت و تاثیرات اجتماعی آن، مجله اصلاح تربیت، شماره 22، ص 8.
3. Larry Magid, Help childen know the risks of chat rooms, [Online].
http://www.larrysworld.com/articles/sjm_chatrooms.htm. [Accessed 17 April 2004].
4. شیرین عبادی، حمایت از کودکان در برابر مخاطرات اینترنتی،
<IRAR&R<&I<_x0034_2_x0023_BN42._x005b_Online_x005d_.http: _x002f_iranwsis.org _x002f_Default.asp_x003f_C _x005b_Accessed _x0031_7 April _x0032_004_x005d_._x003c_ _x002f_P/>
5. Internet addiction
6. Virtual Addiction
7. Internet Addiction Disorder (IAD) Addiction to
8. Leslie Armstrong, How to Beat CYBERSPACE, July, 2001,
[Online].
http://www.findarticles.com/cf_0/m0826/mag.jhtml. [Accessed 17 April 4002[.
9. حسن صادقی، همان، ص 9.
10. Addictions, Symptoms of Internet Addiction, 11/30/01,[Online].
http://www.addictions.org/internet.htm. [Accessed 17 April 2004].
11. John M. Grohol.
12. socialization
13. John M. Grohol, Internet Addiction guide, March, 2003, [Online].
http://psychcentral.com/netaddiction. [Accessed 17 April 2004].
14. Kimberly S. Young.
15. Leslie Armstrong, How to Beat Addiction to CYBERSPACE, [Online].
http://www.findarticles.com/cf_0/m0826/mag.jhtml. [Accessed 17 April 2004].
16. Putnam
17. احمد امیدوار و علی اکبر صابری، اعتیاد به اینترنت، ص 58.
18. Internet Widow
19. احمد امیدوار و علی اکبر صارمی، همان، ص 60 و 61.

آسیب های روان شناختی اینترنت

آسیب های روان شناختی اینترنت
بی شک، رشد روزافزون اینترنت فواید و اهمیت غیر قابل انکاری دارد، چندان که در دوران حاضر، نقش محوری اینترنت چنان اساسی است که بدون آن امکان برنامه ریزی، توسعه و بهره وری در زمینه هایی چون: فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و علمی در جهان آینده امکان پذیر نخواهد بود. با وجود این، نباید از پیامدهای ناگوار و مخرب آن به ویژه در زمینه های اجتماعی و فرهنگی غافل ماند.
به دیگر سخن، اینترنت با همه خوبی ها و فوایدش، از کاستی ها و آسیب هایی نیز برخوردار است که همگان به ویژه دولت مردان، سیاست گذاران و اولیا و مربیان و والدین باید بدان واقف باشند. البته سخن گفتن از آسیب های اینترنت به معنای نفی این پدیده و نگاه منفی بدان نیست؛ بلکه واقعیت این است که اینترنت دارای کارکردهای مثبت و منفی می باشد که پاره ای از کارکردهای مثبت را در مقاله پیشین بیان کردیم و اکنون به بیان برخی از آسیب های آن می پردازیم. آسیب شناسی اینترنت، همچنان که از عنوان آن پیداست، عنوانی کلی و وسیع است، چندان که می توان آن را از رویکردها و ابعاد مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار داد؛ برای مثال، در بُعد فنی آسیب هایی نظیر امنیت شبکه ای و نرم افزاری در برابر ویروس ها و نفوذگرها (هکرها)، برنامه نویسی های گوناگون و گاهی غیر استاندارد، همچنین در ابعاد مختلف دیگری چون ابعاد سیاسی و بررسی مسائلی مانند تاءثیر اینترنت بر مرزهای ملی، دموکراسی و آزادی، در بُعد اقتصادی مباحثی از قبیل: اینترنت و بازارهای الکترونیکی و تاثیر آن در جهانی شدن و اقتصاد جهانی و ابعاد گوناگون دیگر را می توان مطرح کرد. اما در این نوشتار فقط به آسیب های روان شناختی اشاره خواهیم کرد.
انواع آسیب های فردی و روان شناختی
امروزه آسیب های فردی و روان شناختی اینترنت، از سابر خطرات آن بیشتر است. در بعد روان شناختی، اینترنت آسیب های جدی متعددی از جمله: هویت نامشخص، اضطراب، افسردگی و انزوا، اعتیاد به اینترنت و به خصوص اعتیاد به گپ زنی (چت) را می تواند برای کاربران به همراه داشته باشد؛ همچنان که فواید و مزایای متعددی را نیز می تواند برای او به ارمغان آورد.
شناخت واقعی و عملی نیازهای نسل جوان امروز، مستلزم بررسی ابعاد مختلف عوامل تاءثیرگذار و اثرپذیری از فنّاوری نوین ارتباطی است. متاسفانه بخش عمده ای از مدیران و مسئولان و برنامه ریزان و تصمیم سازان ما یا نمی خواهند و یا نمی توانند به شناخت این فنّاوری بپردازند. اینترنت و رایانه نه تنها میزان و سطح اطلاعات نسل جوان را افزایش داده، بلکه بر تمایلات و گرایشات آنان نیز تاءثیر گذاشته است. نسلی که با اینترنت سر و کار دارند همین جوانانی هستند که در نهادهای مختلف مشغول کارند. از این رو برچسب منحرف و مانند آن زدن به چنین کاربرانی به هیچ عنوان روا نیست. اما در عین حال باید توجه داشت که این رسانه جهانی حاوی پیام ها و پیامدهایی است که می تواند شخصیت جوان و نوجوان را به سادگی تحت تاءثیر قرار دهد و به سمت و سویی خطرناک بکشاند. از این رو، جا دارد که با انجام تحقیقاتی وسیع در حوزه روان شناسی و جامعه شناسی اینترنت، مباحثی که در جوامع پیشرفته مهم و حیاتی قلمداد می شوند، جامعه را از آفت های واقعی آنها مطلع، و در صورت امکان از برخی از آنها پیش گیری کرد.
یکی از مسائل روان شناختی در باره اینترنت، هویت ناشناس کاربر است. هویت، واجد سه عنصر است: شخصی، فرهنگی و اجتماعی، که هر یک در تکوین شخصیت فرد نقش مهمی را ایفا می کنند. در مقایسه ها، هویت شخصی ویژگی بی همتای فرد را تشکیل می دهد و هویت اجتماعی در پیوند با گروه ها و اجتماعات مختلف قرار می گیرد. اینترنت صحنه فرهنگی و اجتماعی است که فرد خود را درموقعیت های متنوع نقش ها و سبک های زندگی قرار می دهد. در این فضای عمومی، مهارت فرهنگی جدیدی لازم است تا با تنظیمات نمادین بتوان بازی کرد. پایگاه شخصی نمونه ای مدرن است که چگونه کاربر اینترنت خود را برای مخاطبان جهانی معرفی می کند. برای بیان افکار، احساسات، علایق و آراء از متن مناسب، گرافیک، صدا و فیلم استفاده می شود. «میلر» اهمیت و پیوندهای پایگاه شخصی را ذکر می کند و می گوید که: «به من بگو لینک هایت چیستند تا بگویم که چه شخصی هستی.»
دکتر محمد عطاران معتقد است که با امکانات و گزینه های فراوانی که رسانه های عمومی از جمله اینترنت در اختیار جوانان می گذارند، آنان دائماً با محرک های جدید و انواع مختلف رفتار آشنا می شوند. چنین فضایی هویت نامشخص و پیوسته متحولی را می آفریند، خصوصا برای نسلی که در مقایسه با نسل قبل با محرک های فراوانی مواجه است. همچنین از طریق رسانه های جمعی، افراد خط مفروض میان فضای عمومی و خصوصی را تجدید سازمان می کنند و این امکانی است که جوانان فعالانه از آن استفاده می کنند.(1)
بحران هویت جوانان
جوان، به خصوص در دوران بلوغ که مرحله شکل گیری هویت اوست و همواره به دنبال کشف ارزش ها و درونی کردن آنها می باشد، با اینترنت و حجم گسترده، حیرت انگیز و گوناگون اطلاعات مواجه می شود و ناچار که در این دنیای مجازی، هویت خویش را از طریق جستجو پیدا کند و بدین سان، ممکن است برخی و شاید تعداد زیادی از نوجوانان راه را در اینترنت گم کنند و دوران هویت یابی خویش را بیش از پیش با بحران سپری کنند.
از سوی دیگر، گاهی برخی از ویژگی های شخصیتی مانند: سن، تحصیلات، محل سکونت و حتی جنسیت در اینترنت از بین می رود؛ به عنوان نمونه، بسیاری از افرادی که در اتاق های چت مشغول گفتگو با یکدیگر می باشند با مشخصاتی غیر واقعی ظاهر شده و از زبان شخصیتی دروغین که از خود ساخته اند و آن را به مخاطب یا مخاطبان خود معرفی کرده اند، صحبت می کنند و با این حال، چه تاءثیراتی که همین شخصیت های ناشناس بر یکدیگر دارند.
سوء استفاده جنسی
یکی دیگر از خطرات جدی اینترنت در دوران کنونی متوجه کودکان و نوجوانان است. از جمله این خطرات سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت است. کودکان و نوجوانان به خصوص در جوامع پیشرفته که استفاده از اینترنت در خانه و مدرسه برای آنان میسر است، خاصه از طریق اتاق های چت و گپ زنی مورد اغفال و سوء استفاده جنسی قرار می گیرند. در مواردی کار اغفال کودکان توسط باند و تشکیلات برنامه ریزی شده انجام می شود که یکی از موارد آن در ایالت «کنتاکی» در آمریکا اتفاق افتاد. در آنجا یک بازرس پلیس موفق شد یک شبکه انتشار صور قبیحه کودکان را برچیند.(2)
بنا بر مطالعاتی که در غرب در این زمینه انجام گرفته است، اغلب نوجوانانی که مورد اغفال و سوء استفاده جنسی واقع می شوند، زیر 18 سال سن دارند و در بیشتر موارد تصاویر تحریک کننده ای از طریق چت یا تلفن همراه برایشان ارسال، و سپس از آنها برای حضور فیزیکی در محل خاصی دعوت شده و بدین ترتیب فریب خورده و مورد تجاوز جنسی واقع می شوند.(3) این مسئله در حال حاضر، به یکی از معضلات جدی در مغرب زمین مبدل شده است؛ چندان که غالب دانشمندان و سیاست گذاران به این امر بیش از پیش وقوف و توجه داشتهاند و مقالات، کتاب ها و همایش های متعددی در ارتباط با آن برگزار کرده اند؛ برای مثال، ده سال پس از تصویب کنوانسیون حقوق کودک توسط سازمان ملل در سال 1989م؛ یعنی در سال 1999م گردهمایی جهانی تحت عنوان «کارشناسی برای حمایت کودکان در برابر سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت» برگزار گردید که منجر به صدور قطعنامه ای شد که در آن آمده است: «هر چه اینترنت بیشتر توسعه پیدا کند، کودکان بیشتر در معرض محتویات خطرناک آن قرار خواهند گرفت. فعالیت های مجرمانه مربوط به فحشای کودکان و پورنوگرافی آنان، که از طریق اینترنت مورد سوءاستفاده واقع می شوند، اکنون از مسائل حاد به شمار می رود. اگر چه سودمندی های اینترنت از زیان های بالقوه آن بیشتر است، در عین حال نباید از شناخت خطرات آن، غفلت کرد. در صورتی که برای مقابله با این خطرات، اقدامی صورت نگیرد، تهدیدهای سنگین آن بر کودکان باقی خواهد ماند و سبب بازداری از کاربرد صحیح اینترنت در آینده خواهند شد».(4) نکته بسیار مهم آن است که چون اینترنت «جهانی» است، قواعد ناظر به آن نیز باید «بین المللی» باشد و مبارزه با مفاسد اینترنت از جمله ترویج فحشای کودکان، همتی جهانی طلب می کند و نیازمند یک رویکرد استراتژیک جهانی و منحصر به فرد و مستلزم ضمانت اجرایی بین المللی است.
بدین سان، پایگاه های زیادی درباره آثار مخرب اینترنت و به خصوص چت برای نوجوانان و جوانان و راه های پیشگیری از این آثار راه اندازی شده است که از جمله این پایگاه ها عبارتاند از:
http://www.safekids.com
http://www.safeteens.com
http://www.cyberkids.com/kc/index.html
orghttp://www.kidsworld.
http://www.kids-online.com
http://www.kidssafenet.com
حتی برای جستجوی مطمئن و متناسب با نوجوانان، موتورهای جستجوی تخصصی مطمئن و فیلترداری تاءسیس شده اند که نمونه های زیر از آن جمله اند:
http://www.ajkids.com
http://www.yahooligans.com
http://sunsite.berkeley.edu/KidsClick
http://cybersleuth-kids.com
بنابراین، ضروری است که پیش از شیوع چنین خطرات اینترنتی در بین نوجوانان جامعه ما، تدابیر امنیتی مناسبی اندیشیده شود و مفاهیم مبتنی بر فنّاوری ارتباطی روز و خطرات احتمالی و نحوه استفاده صحیح از آن توسط رسانه های جمعی، برای نوجوانان کشور، به عنوان یک نیاز ضروری و فوری قلمداد شده، آموزش داده شود. واقعیت این است که جامعه کاربران میلیونی اینترنت کشور در 10 سال آینده، امروز تعلیم می بینند. هر اندازه این تعلیم، بر اساس درک بیشتر و توجه به قابلیت های کودکان استوار شده باشد، خطر آسیب پذیری نوجوانان و جوانان کشور از فعالیت های مبتذل فرهنگی غرب از طریق فنّاوری روز، کاهش می یابد و راه حضور صحیح و روشمند نوجوانان ایرانی در اینترنت هموارتر می گردد.

چالش های پژوهشی اینترنت

چالش های پژوهشی اینترنت
امروزه، به ندرت می توان یک نهاد علمی و تحقیقی پیدا کرد که ضرورت استفاده از اینترنت و خدمات پژوهشی آن را درنیافته باشد. گستردگی اطلاعات وب، امکان جستجو و بازیابی اطلاعات مختلف و فراوان در مدت زمان اندک، حذف زمان و هزینه رفت و آمد به کتابخانه های سنتی، کمتر شدن هزینه های اتصال به اینترنت، بالا رفتن سرعت خطوط اینترنتی، افزایش محبوبیت محیط گرافیک وب و دلایل دیگر باعث شده است که تغییر و تحول بزرگی در زمینه اطلاعیابی به وجود آید. این تحول که با رشد فزاینده اینترنت روز به روز عمیق تر می شود، بر روش های سنتی بازیابی اطلاعات و استفاده از کتابخانه ها و کتابداران که تا قبل از اینترنت شاید تنها منبع معتبر اطلاعرسانی به شمار می آمدند، تأثیرات بسزایی گذاشته است؛ چندان که کتابداران و فهرست نویسان سنتی را با چالش های جدیدی در حرفه خود روبهرو ساخته و آنان را در پی یافتن راه های بهتر و مطمئن تر جهت کسب اطلاعات دقیق تر، مفیدتر و سریع تر از این محیط جدید، به تکاپو و تلاش واداشته است. فای چادول (1996م)، کتابدار و کارشناس علوم اطلاعرسانی، معتقد است که: «اینترنت نه تنها جایگزین کتابها خواهد شد، بلکه احتمالاً جایگزین کتابداران و کتابخانه ها نیز خواهد شد».(7)
آمارهای مربوط به استفاده های اینترنتی نیز تا حدود زیادی موءید نظر فوق می باشند؛ به عنوان مثال، آمار زیر مربوط به تحقیقی میدانی است که در سال 2002م در بین دانشجویان دانشگاه های آمریکا انجام شده است.
نزدیک به 73 درصد از دانشجویان گفته اند که استفاده آنها از اینترنت بیشتر از کتابخانه است. بیش از 79 درصد از دانشجویان اظهار داشته اند که اینترنت بر اطلاعات علمی آنها تأثیر بسیار زیادی داشته است. 87 درصد دانشجویان گفته اند که ارتباط آنها با اساتید از طریق پست الکترونیکی است.(8)
در برخی از جوامع، از جمله جامعه ما، آمار استفاده نسل دانش آموخته از امکانات پژوهشی اینترنت، با آمار فوق فاصله بسیاری دارد. البته دلایل مختلفی برای این کار می توان برشمرد که بی تردید، برجسته ترین این دلایل، عدم تسلط کافی بر زبان انگلیسی (زبان مادری اینترنت) و مهم تر از آن نداشتن درک صحیح از اینترنت و قابلیت های آن و عدم آشنایی کافی با چگونگی کاوش و بازیابی بهینه اطلاعات در آن است.
در یک تقسیم بندی کلی می توان چالش های پژوهشی اینترنت را با دو رویکرد مورد بررسی قرار داد؛ رویکرد اوّل، آسیب هایی است که به اینترنت و ابزارهای پژوهشی آن مربوط می شود و رویکرد دوم که به کاربران و پژوهشگران اینترنتی مرتبط است.
کاستی های ابزارهای پژوهشی در اینترنت
در رویکرد اوّل، عمده ترین چالشی که دامنگیر اینترنت است، سازمان دهی ناهمگون اطلاعات است. اینترنت از این جهت که رسانه ای دوسویه به شمار می رود و همگان می توانند ضمن دریافت اطلاعات، اطلاعاتی را نیز به شکل های گوناگون و گاهی غیراستاندارد، در آن منتشر کنند، فاقد ساختار نظامند و منطقی در طبقه بندی اطلاعات می باشد. از سوی دیگر، هر روزه ده ها میلیون صفحه اطلاعات به این مخزن چند میلیارد صفحه ای افزوده می شود. در این صورت، مشخص است که فرآیند جستجو و بازیابی اطلاعات به مراتبْ سخت، و نیازمند مهارت بسیار خواهد بود. از این روست که برخی از کارشناسان، این فرآیند را به یافتن سوزن در انبار کاه تشبیه کرده اند.
برآیند چنین ساختاری این است که بیشتر کاربران و جستجوگران، راه را در اینترنت گم می کنند و با وجود صرف زمان طولانی و روبهرو شدن با دنیایی از اطلاعات گوناگون، مطالب مورد نیاز خود را به طور رضایت بخش به دست نمی آورند. به این مسئله، اصطلاحاً «بازیابی بیش از حد اطلاعات»(9) گفته می شود. بدیهی است که بازیابی بیش از حد اطلاعات به خودی خود مشکل ساز نیست، بلکه آن چه این موضوع را به یک مشکل تبدیل می کند، وجود اطلاعات نامرتبط یا کم مرتبط بسیاری در بین نتایج پژوهش می باشد.
نتایج یکی از تحقیقات در زمینه مشکلات دسترسی به اطلاعات از طریق وب نشان می دهد که بازیابی بیش از اندازه اطلاعات، بسیاری از کاوشگران را ناراحت و عصبانی می کند. به طوری که به طور متوسط پس از گذشت 12 دقیقه چنانچه کاوشگران به نتایج مورد نظر دست نیابند و جستجوی ناموفقی داشته باشند، شروع به عصبانی شدن می کنند.(10)
در ادامه به بیان عواملی که باعث ناهمگونی ساختار اطلاعات و پایگاه های وب شده است، می پردازیم:
الف- فقدان ساختار واحد و استاندارد برای ذخیره سازی و انتشار اطلاعات: در محیط وب هنوز بسیاری از صفحاتْ مؤلف، ناشر و تاریخ انتشار صفحه را که جزء عناصر اصلی یک صفحه وب معتبر به شمار می روند، ذکر نمی کنند. افزون بر این، اطلاعات موجود با ساختارهای برنامه نویسی مختلف و با فرمت های گوناگون و گاهی غیرمتعارف ارائه می شوند. همچنین، گاهی برخی از طراحان پایگاه های وب برای بالا رفتن رتبه خود در موتورهای جستجو در برنامه نویسی صفحات از کلمات کلیدی مهم و در عین حال نامرتبط با محتوای صفحه استفاده می کنند که باعث بازیابی نتایج نامرتبط می شود. از این جهت، اکنون به اعتقاد برخی استفاده از فهرست های راهنمای موضوعی به جای موتورهای جستجو، کارآمدتر است؛ زیرا در فهرست های راهنما کار دسته بندی پایگاه ها به صورت دستی انجام می شود و در نتیجه، از کیفیت بالایی برخوردار است. در این راستا، کتابدران نیز فهرست های راهنمای ویژه ای راه اندازی کرده اند که در آنها کار دسته بندی اطلاعات اینترنت را افراد کتابدار به عهده دارند. از جمله بهترین این راهنماها، پایگاه www.lii.org می باشد.
ب- عدم ثبات در منابع اینترنتی: محیط شبکه اینترنت، به دلیل اینکه قابلیت بسیار بالایی در هک و اصلاح منابع و حتی تغییر کلی آن دارد، باعث شده است که نتوان ویژگی ثابتی برای منابع اینترنتی در طول زمان تعیین کرد و در نتیجه، پایگاه های کتاب شناختی مدام در حال تغییر باشند که اگر چنین شود، طبق پیش بینی «بانرجی» یادداشت ها و نقاط دستیابی اضافی که به علت تغییرات در منابع اینترنتی رخ می دهد، و نیز پیشینه های پایگاهها بسیار طولانی شده، مختصر ومفید بودن خود را از دست خواهند داد .(11)
ج- تغییر نشانی منابع: تصور کنید اگر محل نگهداری یک کتاب در کتابخانه جابهجا شود، چه مشکلی در دسترسی بدان به وجود خواهد آمد. بعضی وقت ها نشانی (URL) برخی از منابع اینترنتی و حتی نشانی یک پایگاه عوض می شود و گاهی نیز هیچ راهی برای دسترسی به نشانی جدید پیش بینی نمی شود. بدین ترتیب، کار دسترسی به منابع اینترنتی همواره با مشکل همراه خواهد بود.
د- مشکلات ناشی از موتورهای جستجو: ابزارهای جستجو خاصه موتور جستجو که قدرتمندترین و پراستفاده ترین آنهاست، از مشکلات و کاستی هایی برخوردار است که موارد زیر از آن قبیل اند:
عدم پوشش کل وب: تا به حال قوی ترین موتورهای جستجو نتوانسته اند حتی نیمی از اطلاعات وب را تحت پوشش قرار دهند. در حال حاضر، موتور جستجوی گوگل که از لحاظ تعداد صفحات پیشتیبانی، رقیب ممتاز دیگر موتورهاست، در حدود 8 میلیارد صفحه وب را نمایه سازی کرده است؛ اما با این حال، بسیاری از پایگاه های جدید و کم اهمیت در این موتور نمایه سازی نشده اند.
ناتوانی در نمایه سازی همه فرمت ها: موتورهای جستجو قادر نیستند تا همه فرمت های موجود در اینترنت را نمایه سازی کنند و در نمایه سازی برخی از فرمت ها، مانند فرمت PDF و برخی از فرمت های گرافیکی و چندرسانه ای، با مشکلاتی چند روبهرو هستند. البته به تازگی تعدادی از موتورهای جستجو در پی حل این گونه مشکلات برآمده اند.
شایان ذکر است که بیشتر اطلاعاتی که قابل نمایه سازی در موتورها نیستند، در ابزاری با نام وب نامرئی (Invisible web)یا وب عمیق (Deep web) قابل جستجو و دسترسی می باشند.
وجود نتایج تکراری در تعدادی از موتورها:
با وجود این کاستی ها، برای یافتن اطلاعات مورد نظر در مدت زمان کمتر به ناچار باید با ابزارهای کاوش و راهکارهای پژوهش کارآمد در اینترنت آشنا شد؛ چنان که معمول کاربران اینترنت، سفر در این دنیای مجازی را با موتورهای جستجو آغاز می کنند. آمار نشان می دهد که بیشترین استفاده کاربران بالای 18 سال پس از پست الکترونیکی استفاده از موتورهای جستجو می باشد. بر اساس این تحقیق، 76 تا 80 درصد استفاده کاربران اینترنتی در ایالات متحده در این مقاطع سنی به موتورهای جستجو مربوط می شود.(12) بنابراین، امروزه استفاده از ابزارهای کاوش به ویژه موتور جستجو برای بیشتر کاربران اینترنت در دنیا امری اجتناب ناپذیر است.
کاستی های محققان و دانش پژوهان اینترنتی
این نوع کاستی ها عمدتاً به عدم آشنایی صحیح کاربران با اینترنت و امکانات آن و همچنین روش جستجو و بهره گیری از اینترنت در کارهای تحقیقی باز می گردد. متاءسفانه هنوز عده زیادی از دانشجویان و حتی برخی اساتید، درک درستی از اینترنت ندارند و با توانمندی های پژوهشی آن آشنا نیستند. بیشتر دانش پژوهان فقط با یک نوع از ابزار کاوش در اینترنت؛ یعنی موتور جستجو، آشنا می باشند و حتی از قابلیت های پیشرفته همان موتور هم ناآگاه هستند. و حال آنکه در اینترنت، ابزارهای پژوهشی مختلفی وجود دارد که از آن جمله می توان به فهرست راهنما یا دایرکتوری (Directory) شاهراه اطلاعاتی (Gateway)، موتور جستجو (Search Engine) و درگاه یا مدخل (Portal) اشاره کرد. نکته مهم این است که هر یک از این ابزار جستجو، مزایا و معایبی دارند و هر کدام استفاده خاصی دارند که لازم است پژوهشگران با کاربرد آنها آشنا شوند.
بیشتر دانش پژوهان به جهت آشنایی اندک با اینترنت، در ارزیابی منابع و نتایج حاصله از اینترنت دچار مشکلات جدی هستند و ممکن است عده ای با انواع پایگاه های وب و اعتبار هر صفحه و پایگاه ناآشنا باشند؛ به عنوان مثال، اعتبار یک پایگاه دانشگاهی یا وابسته به مرکز پژوهشی معتبر، با یک پایگاه اطلاعرسانی عادی یا صفحه شخصی رایگان و یا وبلاگ قابل مقایسه نیست. امروزه یکی از مباحث مهم پژوهش از طریق اینترنت، ارزیابی منابع اینترنتی (Evaluating Internet Resources) است؛ چندان که پایگاه های دانشگاهی و علمی برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی مباحث و اطلاعات ارزنده ای را در این باب مطرح کرده اند و متن کامل برخی از آنها در اینترنت موجود می باشد.
سخن پایانی اینکه در حال حاضر، پایگاه های علمی قدرتمندی در اینترنت به وجود آمده اند که دارای پایگاه داده وسیعی از منابع دست اوّل رشته های مختلف علمی بوده و امکانات بسیار ارزشمندی را جهت تحقیق و نوشتن پایان نامه در اختیار اساتید و دانش پژوهان قرار می دهند، هر چند استفاده از این گونه منابع غالباً مستلزم اشتراک غیر رایگان می باشد. از جمله این منابع می توان به موارد زیر اشاره کرد:
www.questia.com
www.jstore.com
www.proquest.com

jahangir@noornet.net
منابع مقاله:
ماهنامه ره آورد نور، شماره 8، جهانگیر، عیسی(1)؛

پی نوشت ها:
1. آشنا، حسام الدین، «اینترنت و امنیت فرهنگی سیاسی؛ بررسی ها و راهبردهایی برای جمهوری اسلامی ایران»،
[Online]
http://iranwsis.org/BN
35 [Accessed 14 Aprir 2004]
2. نجاتی حسینی، سید محمود، اطلاع رسانی و فرهنگ، ص 72.
3. ترنر، جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمه محمد فولادی و محمد عزیز بختیاری، ص 75.
4. Global Reach, Global Internet Statistics, 30 March, 2004,[Online].
http://global-reach.biz/globstats/index.php3. [Accessed 17 April 2004].
5. [Online].
http://www.imi-ir.org/tadbir/tadbir-139/books-139/1.asp.
[Accessed 17 April 2004].
6. تان، رونی، «آیا موتورهای کاوش،جانشین کتابداران خواهندشد؟»، ترجمه امیررضا اصنافی،
[Online].
http://www.irandoc.ac.ir/Data/E_J/robots.htm.[29].
7. Pew Internet Project.] [Accessed 17 April 2004] [Online] .College Students and the Web. 15 September 2002.
http://www.pewinternet.org/reports/toc.asp?Report<73. [Accessed 17 August 2003]>
0. Information Overload
9. کوشا، کیوان، ابزارهای کاوش اینترنت، ص 15.
10. مختاری نبی، ابراهیم، «سازماندهی منابع اینترنتی؛ چالش ها و ضرورت ها»[Online].
g.htm. [Accessed 17 April2004].http://www.irandoc.ac.ir /Data/E_J/organaizin
11. Info please. Online Activities by Age, 2002 . [Online].
http://www.infoplease.com/ipa/A0903376.html. [Accessed 17 August 2003].

آسیب های فرهنگی و پژوهشی اینترنت

آسیب های فرهنگی و پژوهشی اینترنت
در باره آسیب های اجتماعی اینترنت، سخنان بسیاری گفته شده و از زوایای مختلفی نسبت به این موضوع نگریسته شده است. گستره وسیعی از آسیب های اقتصادی مانند: تشدید تضاد طبقاتی و رشد شکاف میان فرادستان و فرودستان؛ شکاف نسلی بین بزرگسالان و جوانان؛ امنیت ملی، سیاسی و فرهنگی؛ آزادی و دموکراسی دیجیتالی و فرهنگ مجازی و اینترنتی، در زمره آسیب های جامعه شناختی اینترنت می باشند. در این بخش تنها به بیان آسیب های فرهنگی و پژوهشی اینترنت بسنده می کنیم و تحقیق و تحلیل سایر ابعاد اجتماعی و سیاسی اینترنت را از اندیشمندان علوم اجتماعی و ارتباطات به انتظار می نشینیم.
آسیب های فرهنگی
پیشرفت های جدید در حوزه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات مفاهیم جدیدی چون: دهکده جهانی، جامعه اطلاعاتی، جامعه مجازی و فرهنگ مجازی را پدید آورده است که پیآمدهای عملی کردن این مفاهیم تاءثیرات خوب و بد بسیاری را بر فرهنگ های مختلف دارد و آنها را بیش از گذشته در معرض تبادل، درهم آمیختگی و رویارویی با یکدیگر قرار می دهد.
در دوران کنونی، شاید اگر صدمات فرهنگی فنّاوری اطلاعات، به ویژه اینترنت را زیان بارترین، جدی ترین و پیشرفته ترین نوع تهاجم فرهنگی بدانیم، سخن به گزاف نگفته ایم. کسانی که نسبت به اینترنت خوش بین هستند، همواره از مزایا و فواید اینترنت داد سخن داده اند و آن را بهعنوان ابزاری قدرتمند برای تبادل فرهنگی بین کشورها و ملت ها می بینند؛ اما منتقدان قائلاند که اینترنت چیزی جز ابزار تسلط همه جانبه و از جمله سلطه فرهنگی کشورهای استعمارگر غرب نیست و واژه هایی مانند: فرهنگ جهانی، فرهنگ دیجیتالی (Digital Culture) و فرهنگ اینترنتی(Cyberculture) را با فرهنگ غرب هم معنا می پندارند.
در این میان، گروهی نیز با رویکردی اعتدال گرا معتقدند که می توان با حفظ ارزش های بنیادی و سنت های اصیل، از نوآوری ها و فنّاوری های جدید ارتباطی استقبال نمود و آن را در خدمت فرهنگ اسلامی به کار گرفت.
به نظر می رسد که رویکرد اعتدال گرا واقع گرایانه تر و پذیرفتنی تر از دو رویکرد قبلی است. اما حرف های منتقدان نیز، به خصوص اگر به گونه ای معتدل تر نگاه شود، از واقعیت های تلخی حکایت دارند که نباید از آنها غافل ماند. واقعیت این است که هرچند می توان از اینترنت به عنوان ابزاری جهت پیشبرد اهداف فرهنگ بومی و اسلامی استفاده کرد -همچنان که تاکنون کارهای قابل ستایشی دراین خصوص انجام شده است- اما امروزه تبلیغات فرهنگ غربی در اینترنت به اندازه ای است که گاهی احتمال غلبه و تسلط شکل های مختلف آن بر دیگر فرهنگ ها چندان دور از انتظار به نظر نمی رسد. از این رو، هیچ توجیهی برای از دست دادن فرصت و غفلت از آنچه در حال شکل گیری است، وجود ندارد. با این حال، ممکن است عده ای چنین نگرانی ای درباره هجمه فرهنگی اینترنتی را تا این اندازه جدی نگیرند، یا اساساً بدان باور نداشته باشند. در سطور آتی نمونه هایی از این واقعیت تلخ را برخواهیم شمرد تا آن را بیش از پیش تصدیق کنیم و برای هر یک چاره ای بیندیشیم.
بر اساس آماری در مورد درصد دسترسی کشورهای مختلف و استفاده کاربران از اینترنت، آمریکا و کانادا 63 درصد، اروپا 22/4 درصد و استرالیا، ژاپن و نیوزلند 6/4 درصد از رایانههای متصل به اینترنت را در اختیاردارند. در حالی که کشورهای آسیایی و آفریقایی تنها 5/9 درصد از این رایانهها را در خود جای داده اند. همچنین 83 درصد کاربران اینترنت در آمریکا، 6 درصد در اروپا، 3 درصد در اقیانوسیه و 8 درصد در بقیه قاره های دنیا قرار دارند.(2)
این آمار، ترجمان این سخن است که بیشتر فعالیت های مختلف از جمله فرهنگی، از سوی غرب انجام می شود؛ به عبارت دیگر، اینترنت همراه با همه پیام ها و پیآمدهایش که از جمله آنها ره آوردهای فرهنگی است، از غرب به شرق منتقل می شود و نباید پنداشت که این کار صرفاً به دلیل سیر طبیعی پیشرفت فنّاوری و صدور آن از سوی غرب است؛ بلکه فرهنگ سازی به شیوه غربی و خصوصاً به شیوه آمریکایی، از چیزهایی است که غربی ها برای آن کوشش های فراوانی کرده و اقدامات بزرگی را به انجام رسانده اند. همچنان که یکی از دانشمندان پرآوازه اروپا اظهار نظر کرده بود که اکنون وقت آن رسیده است که آمریکایی شویم و منظور از جهانی شدن را همان آمریکایی شدن بدانیم.
و باز همچنان در اثر رشد اینترنت و پیشرفت ارتباطات، بسیاری از سوغات های فرهنگی غرب به ویژه آمریکا، مانند غذاهای آماده، اغذیه کنتاکی و مک دونالد و بسیاری از الگوها و مدل های غربی را می توان در بیشتر کشورهای جهان به روشنی مشاهده کرد.
تاکیس فوتو پولوس (1987م) در مقاله «رسانه های جمعی، فرهنگ و دموکراسی» می نویسد:
«امروز با فرآیند جامعی از همگون سازی فرهنگی مواجه هستیم که در نتیجه آن، شهرها بیشتر و بیشتر به هم شبیه شده اند؛ مردم در همه نقاط جهان به موسیقی یکسانی گوش می دهند و بر روی صفحه های تلویزیون های خود اپراهای یکسانی را می بینند و کالاهای مصرفی مشابهی را می خرند. ظهور وفاق نئولیبرالیسم در دو دهه اخیرکه به دنبال شکست سوسیال دموکراسی بود، همگون سازی فرهنگی را تقویت کرده است. این نتیجه غیر قابل اجتناب لیبرالیزه کردن بازار و برداشتن نظارت دولتی از آن و نتیجه تشدید تجاری کردن فرهنگ بوده است. در نتیجه، جوامع سنتی و فرهنگ های آنان در سراسر جهان در حال ناپدید شدن هستند و مردم آنها به مصرف کنندگان فرهنگی که در کشورهای پیشرفته صنعتی به ویژه در ایالات متحده آمریکا تولید شده، تبدیل شده اند».(3)
حال، چنانچه کشوری مانند ایران زیرساختارهای لازم را برای مقابله با فرهنگ بیگانه و حفظ فرهنگ خودی نداشته باشد و فاقد استراتژی فرهنگی کلانی در مورد صنایع فرهنگی جدید همچون ماهواره و اینترنت باشد، طبیعی است که اسیر و شاید خودباخته و حتی متاءسفانه گاهی مبلغ فرهنگ بیگانه، به عنوان یک فرهنگ جهانی شود.
یکی دیگر از آسیب های فرهنگی اینترنت، به زبان مربوط می شود. از دیدگاه جامعه شناسان، زبان مهم ترین و اساسی ترین نماد فرهنگی یک جامعه است. به بیان جاناتان ترنر: «هنگامی که مردم به توافق می رسند که یک نشانه، علامت چه چیزی باشد و چه چیزی را ارائه دهد، آن را نماد می نامند».(4)
غیر از زبان، نمونه های کوچک تری چون: پرچم، صلیب، مشت گره خورده و برنامه های رایانه ای همگی نماد و نشانه هایی هستند که در هر جامعه دارای فرهنگ و معانی توافق شده خاصی می باشند. جامعه شناسان، مجموعه این نظام های نمادین در میان جمعیتی از انسان ها را عموما «فرهنگ» نام می نهند.
زبان به عنوان بزرگ ترین نماد فرهنگی و فرهنگ ساز جامعه، هم متاءثر از سایر نمادهای فرهنگی است و هم تاءثیرگذار بر آنهاست و به طور کلی، ساختاری نمادین است که ناظر به فرهنگ معینی می باشد. از این رو، می توان گفت که زبان هر جامعه ای دارای فرهنگ خاص آن زبان است و گسترش زبان یک جامعه، به منزله گسترش فرهنگ آن جامعه محسوب می شود. حال چنانچه وضعیت و موقعیت زبان های مختلف در اینترنت را ملاحظه کنیم، سلطه و غلبه زبان های غربی و خاصه زبان انگلیسی به روشنی نمایان است. در میان کسانی که از اینترنت استفاده می کنند؛ یعنی حدود 730 میلیون نفر، 63% به زبان انگلیسی سخن می گویند. این در حالی است که استفاده کنندگان عرب زبان فقط 4/1 درصد را به خود اختصاص داده اند.(5)
اگر وضعیت توزیع سایر نمادها و صنایع فرهنگی نیز در اینترنت سنجیده شود، چیزی شبیه وضعیت زبان خواهد بود. افزون بر این، تبلیغات فرهنگی که در صفحات و پایگاه های مخلتف به خصوص در بخش های مربوط به ابزارهای رایگان، عمومی و پراستفاده اینترنت مشاهده می شود، بیشتر ریشه در فرهنگ غرب دارد. با این حال، عده ای از روی ناآگاهی و یا عدم باور راستین به فرهنگ اصیل اسلامی، همچنان دم از فرهنگ جهانی و فرهنگ الکترونیکی می زنند و پیآمدهای غیرقابل جبران آن را متذکر نمی شوند. در حالی که حتی برخی از روشنفکران غربی نیز در این خصوص انتقادهای سختی را بیان کرده اند؛ برای مثال می توان از «روزابت مس کانتر» نام برد که در کتابی به نام «تحول» ضمن برشمردن فرصت ها در فرهنگ الکترونیکی، به تهدیدهای آن اشاره می کند و می گوید: «گوشه نشینانی که تنها به اینترنت چسبیده اند، جهان را فتح نخواهند کرد». کانتر در این کتاب می نویسد: با پذیرش فرهنگ الکترونیکی به عنوان واقعیت نوین، حقیقت های تازه ای آشکار می شوند که عبارت اند از:
1. فرهنگ الکترونیکی با «تخریب سازنده» همراه است؛ یعنی باید برای دگرگونی های ژرف تا حدّ نابودکردن کسب و کار سودآور کنونی آماده بود؛
2. پذیرش فرهنگ الکترونیکی همانند زندگی در خانه ای شیشه ای، با نورافکن های نیرومند و پیوسته روشن است. اشتباه ها بی درنگ آشکار و بزرگ نمایی می شوند؛
3. فرهنگ الکترونیکی، تا اندازه زیادی، سطحی و ساختگی است و ارتباطات، هسته بنیادین آن را تشکیل می دهد؛
4. فرهنگ الکترونیکی درضمن اجرای کار به وجود می آید؛
5. چنانچه خوب پیاده شود، ضد جنگ است؛
6. پر از ناسازه ها(پارادوکس ها) است؛
7. می تواند بسیار سرگرم کننده باشد.(6)

چالش‌های اینترنت در حوزه‌های تربیتی

چالش‌های اینترنت در حوزه‌های تربیتی

1. چالش‌های دینی و مذهبی
فضای مجازی، محلی است که همه افراد و گروه‌ها با گرایش‌های گوناگون و پیروان ادیان و مذاهب مختلف در آن حضور فعالی دارند و مطالب و عقاید خویش را در دسترس همگان می‌گذارند و در این میان، فرزندان ما را که در سن الگو گزینی و تأثیرپذیری هستند، به سوی خویش جلب نموده و عقاید و نظرات مغایر دین و مذهب را به آنان تحمیل می‌کنند. آنان در ذهن فرزندان شبهه‌های معرفتی ایجاد می‌کنند و شخصیت‌ها و الگوهای دینی را در اذهان آنان مورد نقد و تشکیک قرار می‌دهند تا اعتماد نوجوانان ما را از آنان سلب کنند؛ به عنوان نمونه، طبق آمار منتشر شده در پایگاه تبیان بیش از چهل هزار وب‌سایت وهابیت در حال تلاش برای رسیدن به اهداف خود می‌باشند و شبانه‌روز مشغول به روز کردن وب‌سایت‌های خود هستند تا ذهن کاوشگر نوجوانان و جوانان ما را در مسیر امیال خود قرار دهند. در این بین، مسیحیت، یهودیت و ادیان ساخته و پرداخته ذهن بشر نیز در حال تلاش هستند تا نسل امروز را تحت تأثیر افکار و اندیشه‌های خویش قرار دهند. آنان با کلمات، واژه‌ها و جملات زیبا و جذاب در روح و فکر فرزندان نفوذ می‌کنند و آنان را به سوی خود جلب می‌کنند. طی آمار منتشر شده از سوی شبکه العربیه بیش از ده هزار پایگاه فعال و گسترده در سطح جهان بر ضد آموزه‌های قرآنی و اسلامی فعالیت دارند و در مقابل، تنها دویست پایگاه اینترنتی در فضای مجازی وجود دارد که در جهت دفاع از آموزه‌های قرآنی و احکام اسلامی و پاسخ به شبهات دینی در تلاش هستند.
همچنین شاهد هستیم که مسیحیت با تبلیغ و ترفندهای متعدد در حال فراخواندن نوجوانان و جوانان ما به آموزه‌های خویش است و آمار موجود در این زمینه نیز نگران کننده است. ازاین‌رو، اگر تدبیری مناسب از سوی مسئولان و به‌ویژه والدین اندیشیده نشود، ممکن است خسارت‌های معنوی و تربیتی وارده غیر قابل جبران باشد.
از سویی، در فضای مجازی دیده شده است که قرآن مورد تحریف قرار گرفته و یا نیایش‌های مذهبی مانند نماز را دستخوش تغییرات قرار داده، آن‌ها را برای کودکان و نوجوانان در پایگاه‌‌های ویژه این سن عرضه می‌کنند. بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، دو شرکت انتشاراتی آمریکایی اقدام به چاپ و توزیع قرآنی تحریف شده به نام «الفرقان الحق» کرده‌اند که ضمن تخریب عقاید بنیادین اسلامی، مسلمانان را از مبارزه مسلحانه با دشمنان اسلام بر حذر می‌دارد. دو ناشر آمریکایی به نام‌های «اُمگا 2001» و «ون‌پرس» بر چاپ و توزیع این کتاب نظارت کرده‌اند و در مقدمه آن آورده‌اند که این کتاب به طور خاص برای کشورهای عربی و به طور عام برای کشورهای اسلامی است. این کتاب در 366 صفحه و به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر گردیده و میان دانش‌آموزان برتر مدارس خارجی در کویت که حیات خلوتی مناسب برای این فعالیت‌ها محسوب می‌شوند، توزیع شده است. این قرآن ساختگی 77 قسمت یا «سوره» دارد و در مقدمه آن آمده است که هر انسانی صرف نظر از نژاد، رنگ، ملیت، امت و دینش به این کتاب، یعنی «الفرقان الحق» نیاز دارد. در میان اسامی سوره‌های این کتاب، نام‌هایی مانند: «فاتحه، محبت، مسیح، ثالوث، مارقین، کافرین، تنزیل و تحریف» به چشم می‌خورد. این کتاب با بسمله‌ای که سه دین یهودی، مسیحی و اسلام را در یک جا جمع می‌کند، آغاز می‌شود.
بنا بر این گزارش، پس از این بسمله‌ و مقدمه، به تقلید از قرآن کریم سوره‌ای به نام «فاتحه» ذکر شده و پس از آن سوره‌ «نور» و بعد از آن سوره «صلح» آمده و به همین ترتیب تا 77 بخش به نام سوره ادامه می‌یابد.
این داستان برای فریضه نماز هم تکرار شده است که می‌توان به عنوان مثال به دستور خواندن سوره توحید در نماز بدون واژه «قل» اشاره نمود. پدید آورندگان این نماز، چنین توجیه می‌کنند که در نماز خطاب ما به خداوند است و نباید به خداوند دستور داد!


2. ایجاد شکاف میان انقلاب اسلامی ‌و آرمان‌های آن
از دیگر شگرد‌های تبلیغی و تربیتی موجود در اینترنت می‌توان به پایگاه‌هایی اشاره کرد که به نقد دروغین انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و اهداف و آرمان‌های آن پرداخته‌اند. ظهور جمهوری اسلامی ایران به عنوان خطری جدی برای جبهه باطل محسوب می‌شود و به روشنی موجبات کینه آنان را فراهم ساخته است. ازاین‌رو، آنان چاره‌ای جز مقابله با آن از راه‌های مختلف پیدا ننمودند. از جمله این راه‌ها می‌توان به فضای اینترنت اشاره کرد که با پخش مطالب، تصاویر، کاریکاتورها و فتوکاتورهای ساختگی، اهداف و ارکان نظام مقدس اسلامی‌مان را زیر سؤال برده، سعی در تخریب آن دارند. به همین جهت، فرزندان و نسل جدید و نوپای ما را علیه انقلاب اسلامی تحریک نموده، آن‌ها را به اعمال خرابکارانه بر ضد نظام اسلامی تشویق می‌کنند. اینان تغییر ارزش‌ها و ایجاد شکاف میان نسل‌های دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن را آغاز نموده و همچنین عوامل داخلی وابسته را برای بسترسازی مناسب در جهت نفوذ بیشتر فرهنگ غربی بسیج کرده‌اند. شلن برگر، سرپرست یک تیم تحقیقاتی بین المللی اعلام کرد که وسایل ارتباط جمعی پُر نفوذ و محیط‌های مجازی بین المللی عمدتاً در مالکیت سرمایه‌داران آمریکایی و صهیونیست‌ها قرار دارد که اغلب تصویر منفی و منفوری از اسلام و جمهوری اسلامی ایران ارائه می‌دهند و سپس با تخریب چهره شخصیت‌های نظام و اهداف پیش روی آن، در پی رسیدن به آمال شوم خود هستند.

3. ترویج خرافه‌گرایی و عرفان‌های دروغین
یکی دیگر از تعالیم فضای نوپدید اینترنت، ترویج خرافه‌گرایی است. پایگاه‌‌هایی با انتشار داستان‌ها و تصاویر ساختگی، اذهان کودکان و نوجوانان را به مسائلی خرافی مشغول می‌کنند که مانع از درک واقعیت می‌شود. افراد نسبتاً فراوانی روی اینترنت به فعالیت‌هایی همچون ادعاهای دروغین ارتباط با عوالم دیگر و جهان ماوراء طبیعت و یافتن راه حل مشکلات انسان‌ها مشغول هستند و با پخش برخی مطالب، فضایی مسموم را ایجاد نموده و باورهای غلطی را القا می‌کنند؛ به عنوان مثال، در یکی از پایگاه‌های اینترنت زنی به نام «ف.آ» ادعا کرده بود که با ائمه معصومین ارتباط دارد و هر کسی که می‌خواهد حوائجش برآورده شود، می‌تواند به او مراجعه کند. و یا فردی با اضافه کردن رقص سماع به نماز، نماز جدیدی را ابداع کرده و مدعی شده بود که با امام عصر(عج) مرتبط است، همچنین در برخی از پایگاه‌ها آمده بودزنی در یک روستا مدعی شده است که روی بدن یک گاو و گوساله‌اش کلمات مقدسی حک شده و این گاو و گوساله مقدس هستند. مردم آن روستا و روستاهای اطراف با تجمع در مقابل خانه این زن، خواهان روا شدن حاجات خود از سوی این گاو و گوساله بودند. در برخی از پایگاه‌های اینترنتی دیگر آمده بود که مردی به نام «م. و» از هلند به ایران آمده و مدعی است که پیغمبر فرقه اسماعیلیه است. او احکام حرام را حلال و تمامی احکام حلال را حرام اعلام کرده و با روش‌های ابداعی مانند «دعا درمانی» و «انرژی اذکار» عده‌ای را پیرامون خود جمع نموده است.
عرفان‌ها و مکتب‌های دروغین نیز قدم در پهنه وب گذاشته و مریدانی را به گرد خود جمع نموده‌اند. انتشار خرافات در موضوعات عرفانی و خداپرستی را می‌توان یکی دیگر از این بدآموزی‌ها نام برد که توجه جوانان را به خود جلب نموده و آنان را با کلمات و جملات فریبنده به سوی خود فرا می‌خوانند.
به عنوان مثال، عرفان «پال توئیچل» که برخی از صفحات وب را به خود اختصاص داده، افراد را به انزوا کشانده و به اندیشه در سفر روح فرا می‌خواند. در حال حاضر، این عرفان که ملقب به «اکنکار» نیز هست و افراد آن به عنوان «اکیست» شناخته می‌شوند، خطرناک‌ترین اندیشه خرافی است که ظهور یافته و در برخی از نوجوانان جامعه ما اثرات نامطلوبی را بر جای گذارده است. اکیست‌ها با دوره‌هایی که طی می‌کنند، گاه به مباحثی مانند شیطان‌پرستی در می‌غلتند و یا مثلاً عرفان TSN که در دهه اخیر بروز یافته و از طریق شبکه اینترنت تبلیغ و ترویج شده است. در این خرافه‌پردازی‌های به اصطلاح عرفانی، دوره‌هایی وجود دارد به نام «دوره آینه» که در ره‌سپاران آینه یکدیگر شده، به «ازدواج‌های معنوی» گرایش پیدا می‌کنند. ازدواج معنوی و داشتن زوج معرفتی به این معنا است‌ که باید افراد در کنار زوج معرفتی خود، به تعالی برسند. به گمان آن‌ها اگر کسی زوج معرفتی نداشته باشد، فردی عقده‌ای است و آماده زندگی نیست و از روح و روان خود و دیگران درکی ندارد و جهان را نمی‌فهمد. در برخی خبرها آمده بود که در تهران خانمی در مقابل چشمان شوهرخود، «جشن ازدواج معنوی» گرفته و شوهرش هم از او فیلمبرداری می‌کرده است. ازاین‌رو، خانواده‌ها باید بسیار مراقب باشند؛ زیرا برخی اوقات استفاده از شبکه اینترنت به مسائلی می‌انجامد که اصلاح آن ممکن نیست.

4. تأثیرپذیری از فرهنگ صهیونیزم
در عصر حاضر، اینترنت از سوی صهیونیست‌ها به بستری برای انتقال فرهنگ آنان تبدیل شده و برای تبلیغ اندیشه‌های صهیونیزم و مظلوم‌نمایی و برحق نشان دادن رژیم اشغالگر قدس به کار گرفته می‌شود در این شبکه جهانی سعی می‌شود مدافعان سرزمین فلسطین تروریست قلمداد شده و اشغالگران قربانی خوانده شوند. آنان یهودیت را منادی اخلاق و فرهنگ می‌خوانند و اعلام می‌کنند که تأسیس دولت اسرائیل زمینه بازگشت به سرزمین آفتاب مقدس را که یهود صدها سال پیش از آن‌جا بیرون رانده شده، فراهم می‌سازد. آنان چنین القا می‌کنند که تأسیس دولت اسرائیل تکمیل پیشگویی‌های کتاب مقدس و جوهر تمام کارها است‌.
در شبکه اینترنت گذشته از پایگاه‌هایی که به طور مشخص دولت غاصب اسرائیل را برحق جلوه می‌دهند و صهنیونیزم را مساوی یهودیت قرار می‌دهند، پایگاه‌های بسیاری نیز وجود دارند که به صورت آشکار و پنهان فرهنگ نژادپرستانه صهیونیزم را تبلیغ کرده و با برعکس جلوه دادن حقایق و سرپوش گذاشتن روی جنایات رژیم اشغالگر اسرائیل، سعی در انحراف اذهان و وارونه کردن حقیقت دارند. این پایگاه‌های صهیونیستی در خصوص جنایات نسل‌کشی اسرائیل در غزه و به خاک و خون کشیدن کودکان و نوجوانان هیچ تصویر، گزارش یا خبری منعکس نمی‌کنند و حتی سعی می‌کنند گزارش‌های دیگران را نیز به گونه‌ای تحلیل و تفسیر کنند که نشان دهند مردم غزه آغاز کننده جنگ بوده و شهروندان اسرائیلی مورد هدف فلسطینیان هستند. آنان تلاش مضاعفی را در شبکه اینترنت به کار می‌گیرند تا به حمایت کنندگان از غزه و مظلومان فلسطین بقبولان‌اند که به مسائل داخلی خود بپردازید و از لبنان و فلسطین دست بردارید.
صهیونیزم سایبر در تلاش است تا به نسل جوان و نوجوان ما القا کند که اسرائیل یک کشور عضو سازمان ملل است و نباید موجودیت آن را زیر سؤال برد. تلاش پایگاه‌‌های صهیونیستی این است که کاربران خودبه‌خود هنگام مراجعه به این پایگاه‌‌ها تحت تأثیر قرار گیرند و به این باور دروغین برسند که این فلسطینی‌ها و مردم لبنان و غزه هستند که آتش جنگ و درگیری را شعله‌ور می‌کنند. آنان با سوء استفاده از هیجانات و انرژی جوانان دینی و غیرت ملی فرزندان ما سعی دارند بر احساسات این نسل تأثیر گذاشته و مسأله‌‌ فلسطین را یک موضوع عربی قلمداد کنند و اشغال سرزمین قدس را خواست مردم آن خطه القا کنند و مردم مظلوم فلسطین را منفور جلوه دهند.

5. جدایی از فرهنگ مهدویت و انتظار
دشمنان معنویت در فضای سایبر تمام توان خویش را به کار بسته‌اند تا فرهنگ مهدویت و انتظار و اعتقاد به وجود منجی به‌‌ویژه حضرت مهدی(عج) را کم‌رنگ ساخته و با طرح سؤالات و شبهاتی ساختگی بر ذهن فرزندان ما تأثیر منفی گذاشته و عقاید و نظرات منحرف خویش را به آنان عرضه کنند. تلاش این اندیشه‌های باطل بر آن است که با انتشار مطالب و فیلم‌های تخیلی، نام حضرت مهدی(عج) را با خشونت و خونریزی و ناامنی مأنوس سازند و بر طبق اصل شرطی‌سازی در روان‌شناسی، به فرزندان القا کنند که با شنیدن نام حضرت مهدی(عج) به یاد خشونت‌ افتاده، همواره از این شخص در هراس باشند.
یکی از فعالیت‌های تبلیغاتی که درباره اعتقاد به ظهور منجی توسط دشمنان در این عصر انجام گرفته، تولید فیلم «نوسترا داموس» است که سه ماه متوالی در شبکه‌های تلویزیونی امریکا به نمایش گذاشته شد و از طریق شبکه اینترنت نیز در دسترس جهانیان قرار گرفت. در این فیلم منجی مذکور با لباس عربی نشان داده می‌شود که هر کاری را با فشار یک کلید انجام می‌دهد و در اثر اقدامات او خون‌های بسیاری ریخته شده و تعداد فراوانی یتیم و بی‌سرپرست بر جای می‌ماند.
این فیلم سرگذشت زندگی ستاره‌شناس و پزشکی فرانسوی به‌نام «میشیل نوسترا داموس» است که نزدیک به ۵٠٠ سال قبل می‌زیسته است. وی پیشگویی‌های خود را درباره آینده به رشته تحریر درآورده که مهم‌ترین آن‌ها پیشگویی او در مورد ظهور نواده پیامبر (ص) در مکه مکرمه و وحدت بخشیدن به مسلمانان و به زیر پرچم خود درآوردن آن‌ها و پیروزی بر اروپائیان و ویران کردن شهر و یا شهرهای بزرگ سرزمین جدید (امریکا) است.کارشناسان می‌گویند لابی صهیونیست و سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی امریکا در ساختن این فیلم دست داشته‌اند و هدف آنان از تهیه چنین فیلمی بسیج نمودن ملت‌های امریکا و اروپا علیه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است؛ زیرا آن را خطری می‌پندارند که غرب و تمدن آن را تهدید می‌کند.

6. گرایش به پورنوگرافی و مسائل جنسی
سوق دادن فرزندان به سمت پدیده پورنوگرافی و مسائل جنسی، از دیگر ترفند‌های پایگاه‌های اینترنتی است که پدید آورنده مشکلات اخلاقی برای فرزندان ما می‌باشد. از جمله این مشکلات می‌توان به اختلال در خواب و بلوغ زودرس اشاره نمود. هدف این پایگاه‌ها سست کردن بنیان خانواده‌ها و اشاعه فرهنگ فساد و فحشا در جامعه است؛ زیرا این رهیافتی است که برای برچیدن فرهنگ‌های اصیل دینی و اخلاقی و براندازی نظام‌های دینی همچون کشور اسلامی‌اندلس در گذشته تجربه شده است. اینان با پخش تصاویر، فیلم‌ها، داستان‌ها و مطالب مستهجن قصد دارند فرزندان ما را به فساد اخلاقی کشانده، آنان را به این پدیده معتاد سازند. آمار نشان می‌دهد که هر روز 266 صفحه جدید پورنو در اینترنت تأسیس می‌شود. تعدادی از پژوهشگران معتقدند که عادت بیمارگونه دیدن عکس یا فیلم‌های پورنو، بر رفتار جنسی افراد تأثیر منفی دارد. برخی دیگر از پژوهشگران نیز مشاهده تصاویر پورنو را با مصرف مواد مخدر مقایسه می‌کنند و ادعا می‌کنند که دیدن صفحات پورنو در اینترنت، تفاوتی با استعمال مواد مخدر ندارد. اینان می‌گویند یک بار دیدن پورنو، برای ابتلا به اعتیاد کافی است. فرزندان ما با مشاهده این‌گونه مطالب در صفحات وب با بن‌بست روحی شدیدی مواجه گشته، به افسردگی دچار خواهد شد. طبق گزارش پایگاه سیتنا از قول مهندس کرم بیگی، میزان و درصد استفاده از پهنای باند اینترنت در زمینة مسائل غیراخلاقی و چت در دنیا و ایران بین 3 تا 7 درصد است. این آمار از طریق جستجو در پایگاه‌‌ها به دست آمده است.
اگرچه تاکنون در ایران آمار دقیقی از این‌گونه پایگاه‌‌ها و میزان مراجعه به آن‌ها به دست نیامده است، با این حال بر اساس تحقیقات صورت گرفته و به احتمال فراوان، این آمار در کشورمان از درصد متوسط دنیا کمتر است. به غیر از این پایگاه‌ها، وبلاگ‌هایی چندین برابر بیشتر از وب‌‌سایت‌ها وجود دارند که به انتشار این‌گونه مطالب می‌پردازند. این صفحات و صفحات مشابه، آثاری چون خشونت و اختلالات رفتاری را نیز به دنبال خواهند داشت.

7. کاهش تأثیرپذیری اطفال از والدین
برخی پایگاه‌ها در اینترنت به فرزندان یاد می‌دهند که به نصایح و صحبت‌های والدین خویش اهمیت نداده و به بهانه‌های مختلف از جمله قدیمی بودن این سخنان و حضور در عصر فضای مجازی و دیجیتال در مقابل آنان بایستند. همچنین به نوجوانان آموزش می‌دهند که چگونه به اهداف خود دست یابند و به چیزی که می‌خواهند، خارج از قواعد خانواده، برسند. اینترنت به آنان تعلیم می‌دهد که چطور مطالبات خود را از پدر و مادر درخواست نمایند و از چه طریقی شانه از زیر بار خواسته‌های والدین خویش خالی کنند. فضای مجازی به آنان یاد می‌دهد که فقط به حرف‌های به اصطلاح امروزی گوش دهند و بر هدفی که مقصودشان است، اصرار ورزند. برخی صفحات وب در اینترنت راهکارهای مخالفت با والدین و فرهنگ فرزندسالاری را به آنان تعلیم داده، در پاره‌ای اوقات به طور غیرمستقیم خشونت علیه والدین را نیز توصیه می‌کنند.

8. ترویج فرهنگ غربی و ایجاد بحران هویت
فرهنگ، دایره‌ای گسترده دارد که در مطالعات جامعه‌شناختی، در دو بُعد مادی و معنوی مورد بررسی قرار می‌گیرد. بُعد مادی فرهنگ در حقیقت همان ابزار و وسایل نفوذ ارزش‌ها هستند و بعد دیگر آن، همان ویژگی‌های رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای جامعه می‌باشد. هجوم فرهنگ بیگانه مسأله‌‌ای نیست که بتوان از ورود آن به کشور جلوگیری کرد. غرب با استفاده از فناوری و ابزار نوین، هنجارها و ارزش‌های خود را بر جوامع دیگر تحمیل می‌کند که در صورت عدم هوشیاری فرهیختگان، ممکن است جوامعی که به سوابق تاریخی خود توجه نکنند، به «واپس‌ماندگی فرهنگی» دچار شوند و ارزش‌ها و هنجارهای اصیل و بومی آن جامعه اضمحلال و تغییر یابد.
ابزارهای مدرن انتقال فرهنگ، شامل رسانه‌های گروهی، شبکه اینترنت و دیگر وسایل ارتباطی و مخابراتی است. روش دیرینه غرب در انتقال فرهنگ خود به سایر ملل این گونه است که محصولات فکری خود را به صورت فرضیه‌ها و اندیشه‌ها و ایده‌های علمی و تمدنی جدید به شکلی ارائه می‌دهدکه در محافل علمی و آموزشی، رفتارها و هنجارهای غربی به صورت ناخودآگاه از سوی دانش‌آموزان و دانشجویان پذیرفته و نشر داده می‌شوند؛ در حالی که علم و ارزش‌های حاکم بر غرب دو روی یک سکه‌اند و با هم تعامل داشته، لازم و ملزوم یکدیگرند. روح آموزش‌های غربی بر اومانیسم (انسان‌گرایی) مبتنی است و حال آن‌که این تفکر با اندیشه اسلامی که مبتنی بر الوهیت و دین‌سالاری است، تفاوت دارد. در این میان، مهم است که والدین فرزندان خود را هوشیار سازند تا در بهره‌گیری از مطالب و مفاهیم علمی از شبکه جهانی اینترنت، مراقب تأثیرگذاری فرهنگی دیگران نیز باشند و پیوسته پیشینه درخشان علمی و ملی و مذهبی خود را برای آنان گوشزد کنند.
یکی دیگر از فرهنگ‌های ترویجی غرب که بر تربیت نسل امروز تأثیرگذار است، مدگرایی غربی می‌باشد که طریقه پوشیدن لباس، آرایش مو و به طور کلی آرایش ظاهر را به اشکال متنوع به ظهور رسانده است. سرمایه‌داران و سودجویانی که بسیاری از صفحات وب را در دستان خود گرفته‌اند، سعی دارند فرهنگ مدگرایی خویش را به فرزندان ما تحمیل نمایند و آنان را به سمت فرهنگ پوششی خود بکشانند. آنان با انتشار تصاویر و فیلم‌های گوناگون فرزندان را به سمت مدهایی چون سبک شیطان‌پرستان و همجنس‌گرایان سوق می‌دهند و با ترویج فرهنگ برهنگی و نیمه‌برهنگی بر جذابیت‌های جنسی کار خویش می‌افزایند. آنان با تغییراتی در غالب فرهنگ عمومی جامعه، فرهنگ‌های عرف جامعه را به سوی اهداف خویش هدایت می‌کنند. کشور‌های غربی با تغییر رویکرد نسبت به پدیده حجاب سعی دارند تا آن را تا حد یک امر زیباشناختی تنزل دهند و حجاب را از فلسفه اصلی خود که پوشیدگی است، جدا کنند. بی‌شک، رویکرد مُدمحور به حجاب با آموزه‌های اجتماعی اسلام تناقض دارد. این رویکرد متضمن پاسخ به تنوع‌طلبی بصری است و حال آن‌که آموزه‌های اسلام درباره حجاب اساساً به از بین بردن زمینه‌های بصری گناه از سطح جامعه توجه دارد. استکبار جهانی که نتوانست اعتقادات مردم مسلمان را از آن‌ها بگیرد، اکنون می‌کوشد با خارج کردن اعتقادات از مسیر اصلی خود و تبدیل آن‌ها به اموری بی‌اثر و بی‌خطر، حتی از آن‌ها برای مقاصد خود بهره‌برداری کند تا دیگر حجاب و پوشش اسلامی سلاحی در برابر تنوع‌طلبی و مُدگرایی غربی نباشد، بلکه خود همراه و مکمل آن باشد. در داخل کشور نیز چند سالی است که برای ساماندهی وضع پوشش، اقدام به برگزاری نمایشگاه‌های زنده لباس می‌شود. به نظر می‌رسد باید در اصل برگزاری این نوع نمایشگاه‌ها که اساساً برای پاسخ گفتن به تنوع‌طلبی در عرصه عمومی جامعه است، تجدید نظر صورت گیرد.

9. تشویق به هنجارشکنی اجتماعی
از دیگر آموزه‌های برخی از پایگاه‌ها در اینترنت، تشویق نوجوانان و جوانان به اعمالی بر خلاف هنجارهای جامعه است. این مطالب فرزندان را به اعمال ضد هنجاری از جمله: دزدی، آدم‌ربایی، قتل، آشوب‌گری، نشر اکاذیب و یا مهمانی‌های شبانه تحریک می‌کند. پایگاه‌‌های مذکور حتی به آموزش خودکشی مبادرت ورزیده و راه‌های مختلف آن را تعلیم می‌دهند. پایگاه‌‌هایی در شبکه اینترنت وجود دارند که فرزندان را به ساختن صفحات وب و وبلاگ‌های مختلف با عناوینی چون: سکس و مطالب ضد انقلاب اسلامی، دین و تشیع راهنمایی می‌نمایند.

10. اعتیاد به اینترنت و بازماندن از رشد علمی و جسمی
فضای اینترنت به لحاظ جذابیت‌های آن، ساعت‌ها فرزندان را به خود مشغول می‌سازد موجبات سرگرمی آنان را فراهم می‌کند. به این ترتیب، کودکان و نوجوانان بسیار به چنین محیطی علاقه‌مند می‌شوند و سعی می‌کنند بیشتر وقت خویش را در مقابل رایانه و درون فضای سایبر بگذرانند که به‌تدریج به آن اعتیاد پیدا می‌کنند. بر اساس گزارش خبرگزاری ایسنا پروفسور دایان ویلند که درباره اعتیاد رایانه‌ای تحقیقات می‌کند، معتقد است: بسیاری از کاربران اینترنت عادت دارند که هر روز ساعات بسیاری آنلاین باشند؛‌ حتی اگر هدف خاصی را در دنیای مجازی دنبال نکنند. 5 تا 10 درصد کاربرانی که در حال حاضر به اینترنت اعتیاد ندارند، در گذشته این تجربه را داشته‌اند.
عده‌ای از کاربران تنها برای ایجاد ارتباط با دیگران وارد محیط شبکه می‌شوند و حتی اگر یک روز این کار را انجام ندهند، احساس می‌کنند که چیزی از زندگی آن‌ها گم یا کم شده است. اعتیاد آنلاین علاوه بر این‌که مضررات اجتماعی در پی دارد، می‌تواند برای سلامت کاربر نیز خطرناک باشد.
پروفسور ویلند ادامه می‌دهد که در هر صورت در حال حاضر نگرانی‌ها نسبت به اعتیاد اینترنتی شدت گرفته و با توجه به گسترش روزافزون اینترنت در جهان، به طور مسلم، پدیدة اعتیاد به اینترنت در‌ آینده وسیع‌تر خواهد شد و باید زمینه‌ای را برای استفادة‌ صحیح از دنیای مجازی فراهم آورد.
به گفتة وی، بسیاری از معتادان به اینترنت، در دوره‌هایی از زندگی خود دچار افسردگی، استعمال مشروبات الکی و آشفتگی‌های روانی بوده‌اند. معتادان به اینترنت همچنین نسبت به تحصیل علم بی‌میل می‌شوند و همین امر موجبات دلسردی آنان از ادامه تحصیل گردیده، در نهایت، ترک تحصیل می‌کنند.
از دیگر مضرات، عدم رشد روحیه اجتماعی، ناتوانی در تعامل با دیگران و جامعه و نیز عدم رشد جسمی در کودکان و نوجوانان است که صدمات جبران‌ناپذیری را به همراه خواهد داشت.

11. دوست‌یابی‌‌های خطرناک اینترنتی
در اینترنت پایگاه‌‌های مختلف دوست‌یابی‌ به چشم می‌خورد که فرزندان ما بدون این‌که آگاهی داشته باشند، جذب آنان شده و با افرادی که مشخص نیست چه کسی هستند، از کجا هستند؟ خانواده آن‌ها کیست، دارای چه عقاید و فرهنگی هستند و چند سال سن دارند، دوست می‌شوند و ممکن است تحت تأثیر قرار گرفته و به راه‌های انحرافی کشیده شوند. خبرگزاری فارس طی گزارشی بیان کرده است که یکی از مشکلات جدید کار در فضای اینترنتی، دوستی‌های مجازی یا علاقه‌مندی نوجوانان و جوانان از طریق اینترنت است که متأسفانه پس از دوست‌یابی و شکست در ارتباط و ملاقات به افسردگی کشیده شده و بعضاً دست به خودکشی می‌زنند. این دوستی‌های مجازی مشکلات فراوانی را برای خانواده‌ها به وجود آورده است. دوست‌یابی‌ اینترنتی، فرهنگ دوست‌یابی‌ بدون هویت و منطق را رواج می‌دهد و زمینه روابط نامشروع و خارج از ضوابط و عرف را فراهم می‌سازد؛ بدون آن‌که والدین از این شرایط آگاهی داشته باشند.

سخن پایانی:وظیفه والدین و مسئولان
در برابر این تهدیدها والدین می‌توانند با نقش نظارتی خود مانع بسیاری از انحرافات شده و با انجام تمهیداتی مناسب، محیطی امن را در اینترنت برای فرزند خویش ایجاد نمایند. این موضوع باید پذیرفته شود که در این عصر اتصال به اینترنت امری اجتناب‌ناپذیر است. پس والدین باید با مدیریت خویش بر کار فرزندان خود در دهکده اطلاعات نظارت کنند. مدیریت و نظارت والدین بر شبکه اینترنت راه‌های متعددی اعم از حضوری، فنی و تخصصی، تربیتی و ارشادی دارد که می‌توانند اعم از متخصصان امر، مشاوره‌های لازم را دریافت کنند.
اما نقش مسئولان، بسیار حیاتی است. مسئولان ابتدا باید با اجرای طرح فیلترینگ قدرتمند جلوی استفاده از پایگاه‌‌های خلاف اخلاق و عرف را بگیرند. دوم این‌که باید با تأسیس پایگاه‌های مختلف و جذاب و مناسب سنین مختلف و ارائه مطالب مفید و نیز اعلام هشدارهای جدی در مورد سوء استفاده‌های اینترنتی، به معرفی فرهنگ ناب اسلام و تشیع و بیان افتخارات ملی و مذهبی و آرمان‌های انقلاب شکوهمند اسلامی پرداخته، محیط را برای رشد فکری، علمی و جسمی فرزندان میهن اسلامی‌مان فراهم سازند.
به عقیده نگارنده لازم است از دوران مدرسه فرهنگ استفاده از امکانات نوپدید را آموزش داده و کتب درسی با عنوان فناوری اطلاعات در مدارس تدوین و تدریس شود و در آن‌جا به فرصت‌ها و تهدید‌های این دانش جدید پرداخته گردد و فرزندان را با مزایا و آسیب‌های آن آشنا نمایند.

منابع:
1. نقش رسانه‌ها در تربیت جوانان، دکتر غلامعلی افروز، www.maroofyaran.net.
2. تعلیم وتربیت و ویژگی‌های دوران معاصر، دکتر سید مهدی سجادی، www.iranpress.ir.
3. تبلیغات دینی در بستر اینترنت، www.gerdab.ir.
4. حوزه نت، ماهیت و قلمرو تعلیم و تربیت اسلامی، دکتر خسرو باقری.
5. روزنامه کیهان، ش18446.
6. پایگاه فرهنگی تبلیغی فترت، دکان‌های دروغین معنوی.
7. روزنامه قدس، 18 خرداد 1385.
8. پایگاه شمس ولایت، عرفان‌های دروغین با ادعاهای ملکوتی، علی حمیدیان.
9. خبرگزاری آینده روشن، اقدامات غرب در جهت مخدوش نشان دادن انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج).
10. پدیده جدید: اعتیاد به پورنو، www.gerdab.ir.
11. همان.
12. پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، وقتی حجاب فشن می‌شود.
13. ر.ک: فصلنامه ره‌آورد نور، فناوری اطلاعات و ضرورت نظارت والدین، ش 25.

اینترنت و چالش‌های تربیتی فرزندان

اینترنت و چالش‌های تربیتی فرزندان
فرهنگ جامعه ما بر پایه دین مبین اسلام بنا نهاده شده و الگوهای تربیتی این جامعه نیز بر اساس آموزه‌های اسلامی شکل گرفته است و سعی همه ما بر این است که بتوانیم فرزندانی مطابق با این آموزه‌ها تربیت نماییم و باعث رشد و بالندگی آن‌ها شویم.
انسان بر اساس طبیعت ذاتی خویش احتیاج به برقراری ارتباط دارد. انسان‌ها از آغاز برای برقراری ارتباط و رساندن پیام خود به دیگران، شیوه‌های گوناگون را به کار برده‌اند؛ از اشاره‌های رمزگونه اولیه گرفته، تا استفاده از پیشرفته‌ترین وسایل ارتباطی مدرن امروزی. رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی که در گذشته دارای رشدی کند و ناچیز بوده، در عصر حاضر با تحول چشم‌گیری روبه‌رو شده‌اند؛ به گونه‌ای که عصر حاضر را «عصر اطلاعات و ارتباطات» می‌خوانند؛ آن هم ارتباط جوامع انسانی؛ یعنی ارتباط بین کالا، سرمایه، فرهنگ و اعتقادات که به‌آسانی از مرزهای جغرافیایی می‌گذرند و وارد قلمرو دیگر جوامع می‌شوند. همچنین عصر حاضر را «عصر جریان‌های اجتماعی و تحول» نیز نامیده‌اند؛ تحول در عقاید، انگاره‌ها ، پیام‌ها و ارزش‌ها. در چنین برهه‌ای از زمان که فضای مجازی جهان را به دهکده‌ای کوچک مبدل کرده و مردم جهان را از کوچک و بزرگ با فرهنگ و باورهای متفاوت با یکدیگر مرتبط نموده، مباحث تربیتی فرزندان را با چالش روبه‌رو ساخته است. در شرایطی که فرزندان با هدایت والدین باید الگویی مناسب برای خود برگزینند و مسیر زندگی خویش را انتخاب کنند، با ورود به این دهکده جهانی، به دنیایی بی‌انتها متصل شده و با آن خو می‌گیرند و طبق راه ورسم آن رشد نموده و بلوغ جسمی و روحی پیدا می‌کنند. در چنین فضایی که فرزندان به ارتباطات انسانی و واقعی اطرافیان و مسائل اجتماعی پیرامون خویش کم‌توجه و در برخی از اوقات بی‌توجه شوند، این هشداری جدی برای خانواده‌ها محسوب می‌شود که باید درصدد رفع این مشکل برآیند؛ زیرا ممکن است صدمات جبران‌ناپذیری را سبب شده و دیگر توان کنترل فرزندان خود را از دست بدهند.
اکنون نسل کنونی در شرایطی قرار دارد که استفاده از رایانه و به‌خصوص اینترنت در زندگی‌شان اجتناب‌ناپذیر است. در میان فناوری‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی که ساختار اطلاعاتی جوامع امروز را تغییر داده‌اند، رسانه اینترنت که فضای مجازی را درزندگی واقعی انسان وارد کرده، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است و تأثیرگذاری آن در بخش‌های مختلف زندگی انسان، روزبه‌روز در حال افزایش است. شبکه اینترنت به نوعی توانسته همه رسانه‌های نوین را در خود جای دهد. اینترنت به علت دارا بودن ویژگی‌های خاصی مانند دسترسی به فضای مجازی سرگرمی و تفریحی، ظرفیت بالای نگهداری اطلاعات، قابلیت استفاده گسترده از بایگانی‌های عظیم و غنی رسانه‌های متنی، صوتی و تصویری، تعامل دوسویه، تمرکز زدایی، چند رسانه‌ای بودن، جمع زدایی، عدم پایبندی به زمان و سرعت دسترسی به اطلاعات بدون کنترل، فرزندان را بیشتر از رسانه‌های دیگر به خود جلب نموده است. این ابزار به خودی خود می‌تواند رقیبی برای والدین محسوب شده و فرزندان را از بسترهای تربیتی والدین جدا سازد. آنچه در این عصر برای والدین مهم است، آشنایی با مبانی تربیت اسلامی و توجه به چالش‌های تربیتی این ابزار مدرن است.
برای تربیت اسلامی تعاریف بسیاری بیان شده است. در تعریف تعلیم و تربیت اسلامی از منظر علمی می‌توان چنین گفت: تعلیم و تربیت اسلامی، ناظر به نظامی است که مستقیم یا غیر مستقیم از متون اسلامی سرچشمه گرفته و شامل شناخت نسبت به پدیده‌ها و روابط موجود در حوزه عملی تعلیم و تربیت، صورت‌های مطلوب آن‌ها و چگونگی ایجاد تغییر در آن‌ها است‌. مسلم است که زیربنای این تربیت، شناخت معارف اسلامی و آموزه‌های دینی و نیز آشنایی با چالش‌های تربیتی عصر حاضر است.
اگر قصد داشته باشیم که بر اساس موازین اسلام تربیتی صحیح و هدفمند را برای فرزندانمان در پیش بگیریم، نخست باید مانع دسترسی فرزندان به اطلاعات وآموزه‌هایی شویم که با روش‌ها و مفاهیم تربیتی اسلام مغایر و در تضاد است. برخی از این اطلاعات، موجب خنثا شدن تلاش‌های تعلیم و تربیتی والدین شده، با اهداف گوناگون و بعضاً انحرافی روی اینترنت قرار می‌گیرد.
در فضای وب، فرزندان ما با مسائل جذابی روبه‌رو می‌شوند که توجه آنان را به خود جلب می‌کنند و همین جذابیت است که احتمال الگو قرار گرفتن آن‌ها از سوی فرزندان ما را افزایش می‌دهد.