چگونه تندتر بخوانیم ؟
امروزه خیلی ها از کندخوانی رنج می برند و از آن شکوه می کنند .ماهم بارها با خود گفته ایم که چه خوب بود می توانستیم به اندازه ی وقت و زمانی که می گذاریم به دستاوردی رضایت بخش برسیم و به ویژه هنگامی که بخواهیم برای کنکور یا یک کار ضروری آماده شویم یا ناچار باشیم در یک زمان بسیار محدود کار برزگی را برای ارایه در جایی آماده کنیم ،تندخوانی برایمان خیلی مهم است . اصلاً همه ی ما دوست داریم در فرایند مطالعه و پژوهش روزمره خود سرعت و کیفیت را با هم داشته باشیم . من هم مانند شما همین دغدغه ها را داشتم . یک روز به یک متن کوتاه اما خواندنی از آقای «بیل کاسبی » برخوردم . او خودش با همین مشکل روبرو بوده و و آن را حل کرده است . حرف هایش را ببینید شاید شما هم خوشتان بیاید و بخواهید راه رفته ی دیگران را دوباره از سر نگیرند . این آزمون و خطا را دیگران برای شما انجام داده اند ،شما دیگر آن را تکرار نکنید . امیدوارم ترجمه و بازگردن متن انگلیسی به فارسی از جاذبه و زیبایی علمی آن نکاسته باشد .
زمان کودکیم د ر فیلادلفیا می بایست همه کتاب فکاهی را که همواره منتشر می شد ، می خواندم . آن موقع ، تعداد این کتاب ها نسبت به حالا خیلی کم بود من ابتدا همه آن ها را در طول دو روز جمع می کردم ،سپس پیش از آن که نسخه ی بعدی برسد ،کتاب ها ی خوب را باز خوانی می کردم ؛بله البته وقتی که من بچه بودم ،کار خواندن ساده بود .
اما هنگامی که بزرگ تر شدم ،به نظرم آمد که چشمانم می بایست کند یا طوری شده باشد ! منظورم این است که کتاب های فکاهی را سریع تر از آن که من و برادرم راسل بتوانیم آن ها را بخوانیم ،روی هم انباشته می شدند . هنوز هم وقت زیادی نگذشته بودکه دکترایم را گرفتم ،به این نتیجه رسیدم که این گونه نیست که چشمانم مقصر باشند ،خدا را شکر ،آنها هنوز به خوبی همیشه حرکت می کنند .
مشکل این است که این روزها چیزهای زیادی برای مطالعه ، وقت بسیار ناچیزی برای خواند ن تمام کلمات آن وجود دارد . اکنون توجه داشته باشیدکه من علاوه بر پایان نامه ها ،رمان ها ، روزنامه ها ، فیلم نامه ها ، اظهار نامه های مالیاتی ، نامه ها ،متن هایی که در باره چگونگی بهتر خواندن ،تکنیک های صرفه جویی دروقت و زیاد خواندن وجود دارد ،کتاب های فکاهی هم می خوانم .
من رازی کوچک را با شما در میان خواهم گذاشت .صدها فن وجود دارد که شما می توانید با یاد گرفتن آن ها تندخوانی خود را تقویت کنید . اما من سه روش خوب و ویژه را با شما در میان می گذارم . همان طور که من توانستم آن ها را فرا بگیرم . شما هم می توانید از همین حالا آن ها را به کار بگیرید .
آن ها مفاهیم عام و راه های کاربردی برا ی به دست آوردن سریع و ثمر بخش معنی از کلمات چاپ شده هستند. با بکار گیری این راه ها ،از کتاب های خواندنی خود لذت خواهید برد ،با مارک تواین می خندید و یا با کتاب جنگ و صلح تولستوی گریه می کنید ،آماده اید ؟
خیلی خوب !دو روش نخست ،شما را کمک می کند تا از میان چندین تُن مواد خواندنی ،سریع ،بدون خواندن همه کلمات ،مفهوم آنها را متوجه شوید . آن دو روش ، به شمامعنایی کلی از آن چه می خوانید،به دست می دهد؛ با این شیوه شما می توانید یک خروار از خواندن های غیر ضروری را حذف کنید.
1- چشم انداز کلی (اگر کتاب حجیم و پیچیده باشد .)
بدون تردید،پیش مطالعه برای فراهم کردن یک دید کلی از خواندنی های سنگین ،نظیر مقالات روزنامه ها ،گزارش کسب و کار و کتاب های غیر داستانی ،کار مفیدی است . این روش می تواند نیمی از درک مطلب را در کمتر از یک دهم وقت لازم به شما بدهد . مثلا ،شما می توانید هشت یا ده گزارش صد صفحه ای را در یک ساعت ، مرور کنید . پس از این چشم انداز کلی ،توانایی آن را خواهید داشت تا درباره این که کدام گزارش یا چه بخشی از یک گزارش ،ارزش دیدن دقیق را دارد ،تصمیم بگیرید .
چگونگی مرور اجمالی
تمام دو پاراگراف نخست از هر آن چه را که برگزیده اید ، بخوانید . سپس فقط جمله اول پاراگراف های بعدی را بخوانید.آن گاه دو پار اگراف بعدی را بخوانید . آن گاه دو پاراگراف آخر را به صورت کامل بخوانید . از یاد نبرید که مرور و چشم انداز ،تمام جزییات یک متن را به شما نمی دهد . اما این کار شما را از صرف وقت برا ی چیزهایی که واقعا ً نمی خواهید ،یا نیاز ندارید آن ها را بخوانید ،معاف می کند و یادتان باشد که مرور اجمالی تنها یک دور نمای سریع و کلی از خواندنی های طولانی و نا آشنا را در اختیار شما قرار می دهد. برای خواندنی های کوتاه و آسان ،روش بهتری وجود دارد که به شما خواهم گفت .
2- سطحی خوانی و گذار سریع (اگر متن کوتاه و ساده باشد )
سطحی خوانی راه خوبی برای به دست آوردن دور نمای کلی از خواندنی های ساده ، همانند مجلات عمومی یا ورزشی و بخش های سرگرمی یک مقاله است . شما باید بتوانید یک هفته نامه عمومی ، یا بخش دوم مقاله روزنامه خود را در کمتر از نصف وقتی که الان می خوانید، مرور کنید .سطحی خوانی هم چنین راهی مهم برای مرور متن هایی است که پیش از این آن را خوانده اید .
چگونگی سطحی خوانی
فکر کنید چشمانتان مثل دو مغناطیس هستند . وادارشان کنید تا سریع کار کنند . آن ها را از عرض سطرهای چاپ شده ،با سرعت عبور داده فقط چند واژه کلیدی را از هر سطر برچینید .
سطحی خواندن افراد با هم متفاوت است . من و شما وقتی که یک قطعه را سطحی خوانی می کنیم ،ممکن است دقیقاً همان واژه ها را برنچینیم .اما هر دوی ما یک دورنمای بسیار مشابه از محتوای این قطعه به دست خواهیم آورد .من برای این که نشان دهم که سطحی خوانی ،چگونه انجام می شود ، دور کلماتی که موقع خواندن داستان زیر گزینش کردم ، خط کشیده ام. شما هم آن را امتحان کنید. نباید بیش از ده ثانیه وقت شما را بگیرد.
برادر من راسل فکر می کرد که شب ها غول هایی در کمد اتاق خواب ما زندگی می کنند.اما من به او می گویم که دیوانه است . برادرم گفت : «خوب اگر قبول نداری برو امتحان کن . اما من نمی خواستم امتحان کنم .»
راسل گفت :« تو خیلی بچه تر از آنی که بتوانی کمد اتاق خواب را بگردی .»
گفتم :«من این طور نیستم »
او گفت :« چرا همین طور هستی.»
سپس به او گفتم که غول ها می خواهند نیمه شب او را بخورند.برادرم شروع به گریه کرد. در این حال پدرم وارد اتاق شد و گفت :«نگران نباشید، غول ها فرار کردند و از این جا رفتند. بعد به ما گفت که برویم و بخوابیم .
اوگفت : اگر درباره ی غول ها بیش تر از این بشنوم ،شما را کتک خواهم زد.
ما بلافاصله رفتیم تا بخوابیم و همان طور که می دانید آن ها دیگر هرگز برنگشتند.1.
سطحی خواندن می تواند به شما ایده ی خوبی نسبت به این داستان ،باخواندن حدود نصف کلمات و طی کمتر از نصف زمانی که خواندن تمام کلمات وقت می گرفت ، بدهد . تاکنون ملاحظه کرده اید که ، مرور اجمالی و گذار سریع می تواند به سرعت به شما یک دور نمای کلی درباره ی محتوا بدهد .
اما هیچ فنی نمی تواند درک بیش از پنجاه درصد را تضمین کند ؛ زیرا د رسطحی خوانی ما همه ی کلمات را نمی خوانیم .( هیچ کس از چیزی که نخوانده نمی تواند ایده ای به دست بیاورد .) برای این که آن چه را که می خوانید - البته نه همه را - تند خوانده و تند بفهمید ،به فن سومی نیازمندید .
3. دسته بندی (راهی برای افزایش سرعت و درک بهتر مطلب )
بسیاری از ما آموخته ایم که تک تک کلمات یک جمله را به صورت مستقل بخوانیم . مثل این :برادر - من – راسل – فکر – می کند – غول ها..
شما احتمالاً ،هنوز گاهی وقت ها این گونه می خوانید ،به ویژه وقتی که کلمات مشکل باشند یا وقتی که کلمات معنای خاصی داشته باشند . همانند وقتی که می خواهید یک شعر ، یک نمایشنامه شکسپیر، یا یک قرداد و مانند آن را بخوانید . البته این کار اشکالی ندارد . اما خواندن کلمه به کلمه ،تندخوانی را نابود می کند و جلوی سرعت شما را می گیرد .
دسته بندی کردن کلمات به شما یاد می دهد به جای نگاه کردن به یک کلمه در یک زمان به گروه هایی ازکلمات نگاه کنید تا سرعت شما در اوج خود افزایش یابد .برای بسیاری از ما ، دسته بندی کردن یک راه کاملا متفاوت برای نگاه کردن به چیزی است که می خوانیم .
چگونگی دسته بندی
چشمان خود را تمرین دهید تا همه کلمات را در دسته های بالای سه یا چهار کلمه در یک نگاه ببیند. در این جا چگونگی دسته بندی همان داستان قبلی را آورده ام . با هم سطحی خوانی می کنیم .
برادر من راسل فکر میکند که شب ها غول هایی در کمد اتاق خواب مازندگی می کنند.
اما من به او می گویم که دیوانه است .
برادرم گفت :« خوب اگر قبول نداری برو امتحان کن .اما من نمی خواستم امتحان کنم .»
راسل گفت :»تو خیلی بچه تر از آنی که بتوانی کمد اتاق خواب را بگردی .»
گفتم :« من این طور نیستم .»
گفت :«چرا همین طور هستی .»
سپس به او گفتم که غول ها می خواهند نیمه شب او را بخورند.
او شروع به گریه کرد .
پدرم وارد اتاق شد وگفت : غول ها فرار کردند. بعد به ما گفت که برویم و بخوابیم .
او گفت :اگر درباره غول ها بیش از این بشنوم ،شما را کتک خواهم زد .
ما بلافاصله رفتیم تا بخوابیم و همان طور که می دانید آن ها هرگز برنگشتند.
آموختن خواندن دسته ها چیزی نیست که چشمانتان به طور طبیعی آن را انجام دهد .این کار تمرین مداوم می طلبد ؟حالا چگونه آن را انجام دهیم .؟
چیز آسانی را برای خواند انتخاب کنید . هر قدر که می توانید آن را تند بخوانید . تلاش کنید به جای دیدن یک کلمه در هر زمان به سه الی چهار کلمه دریک نگاه متمرکز شوید. آن گاه همان بخش را با سرعت معمولی باز خوانی کنید تا ببینید که بار اول ،چه چیزهایی را جا انداخته اید ؟
قطعه دیگری را تمرین کنید . نخست دسته ها را مطالعه کرده ، سپس باز خوانی کنید تاببینید ، در این قسمت چه چیزهایی را جا انداخته اید .هر وقت توانستید دسته ها را بدون جا افتاده های دفعه اول بخوانید .سرعت شما افزایش یافته است . روزانه ، پانزده دقیقه تمرین کنید . ممکن است این فنون را در طول یک هفته فرا بگیرد اما اگر بیش تر طول کشید مأیوس نشوید . هرچیزی که خواندن آن وقت می گیرد ، دسته بندی کرده و تمرین کنید.2.
اکنون سه راه پیش روی شماست که در تند خوانی به شما کمک می کند.
1. تلاش برای داشتن یک چشم انداز کلی برای حذف خواندنی های غیرضروری وسنگین .
2. سطحی خوانی و گذار سریع برای به دست آوردن یک دورنمای کلی از خواندنی های آسان
3. دسته بندی برای افزایش سرعت خواندن و درک بهتر مطلب
شما با تمرین کافی می توانید توانایی خواندن خود را در کلاس ،سر کار ،خانه و... در کم ترین زمان افزایش دهید . با دست یابی به این مهارت حتی شما باید وقت کافی برای خواندن کتاب های فکاهی مورد علاقه خود و نیز متن های مربوط به جنگ وصلح ، داشته باشید!
پی نوشت ها
1. کاسبی هم چنین گوشزد می کند که اگر می خواهید تند تر ومتمرکزتر بخوانید،بکوشید دراتاق مطالعه شما نور کافی باشد و افرادبسیاری دور وبر شما نباشد.
هیچ وقت هنگام مطالعه تلوزیون نگاه نکنید و به موسیقی و رادیو هم گوش ندهید.
2. کاسبی می گوید :مرور اجمالی ،سطحی خوانی و طبقه بندی به شماکمک می کند که مطالب خواندنی خود را تند تر بخوانید . اما حواستان باشد که این روش را درباره مطالبی که لازم است کلمه به کلمه خوانده شوند ، به کار نگیرید . بعضی وقت ها لازم است متنی را دقیق و کلمه به کلمه بخوانیم . این طور جاها از روش پیشنهادی من استفاده نکنید
برنامه ریزی درسی
از کجا شروع کنم؟
- چگونه برنامه ریزی کنم؟
- از کجا باید شروع کنم؟
- چقدر وقت دارم؟
- .....
این روزها افکار خیلی ها درگیر چگونگی طراحی برنامه ریزی درسی شده است ؛ اما دوستان خوبم! نوشتن یک برنامه درسی منسجم و خوب، آن قدرها هم که تصور می کنید،سخت نیست؛فقط کمی دقت میخواهد؛
- برنامه ریزی درسی چیست ؟
- چرا برای مطالعه به برنامه ریزی نیازمندیم؟
- یک برنامه ریزی خوب چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
- چگونه می توانیم یک برنامه ریزی خوب را طراحی کنیم؟
وقتی ما در زندگی هدفی داریم و می خواهیم برای رسیدن به آن هدف،کاری انجام دهیم،ناگزیریم که مسیری را طی کنیم 0
انتخاب مسیر ورسیدن به هدف مورد نظر ما ،بسیار با اهمیت است؛چرا که هم می توانیم مسیر پر پیچ خم وانحرافی را انتخاب کنیم و هم بهترین مسیر را؛واین بستگی به میزان علاقه ما به آن هدف و خواسته مان دارد0
اگر هدف ما کمرنگ باشد،شدت و ضعف مسیر برای ما کم اهمیت است و انگیزه ای برای رسیدن ما را مشتاق نمی کند؛اما اگر هدف ما بسیار ارزشمند باشد،راه دوم را انتخاب می کنیم و برای رسیدن به آن از هیچ تلاش وکوششی دست بر نمی داریم و میدانیم که برای رسیدن به آن،سختی هایی رانیز باید متحمل شویم ؛بنابراین، شور وشوق رسیدن به هدف، انگیزه تلاش کردن را در ما زیاد می کند 0
انتخاب مسیر ،همان برنامه ریزی درست ومطلوب است؛یعنی اگر ما هدف مشخص و معینی داشته باشیم و آن هدف برای ما بسیار ارزشمند باشد،شور وشوق رسیدن به آن ،این انگیزه را در ما ایجاد می کند که چگونه برای پیمودن به بهترین نحو برنامه ریزی کنیم تا بهترین نتیجه را در راه رسیدن به هدفمان بگیریم؛بنابراین،«برنامه ریزیتنظیم راههای هدفمندبرای رسیدن به هدف است0»
بدون هدف، برنامه ررزی معنایی ندارد ؛همانگونه که بدون انگیزه،هدف نیز معنایی ندارد؛پس برای رسیدن به هدف ،ابتدا باید اهداف جزئی تر را طی کرد؛مثل پلکان یک پله که برای رسیدن به آخرین پله باید ابتدا از اولین پله شروع کرد 0
«طبق تحقیقات انجام شده ،یکی از ویژگی های بارز انسان ،قدرت تفکر واندیشه است0انسان در طول زندگی خود ،هرگز از تفکر و اندیشه جدا نبوده است وبا تفکر صحیح توانسته است به حل مسائل ومشکلات خود بپردازد و به رشد و تعالی نائل آید»؛بنابراین، در طراحی برنامه درسی می تواند با استفاده ازتفکر صحیح ،مسیر رسیدن به هدف خود را اانتخاب کند0در برنامه ریزی درسی می تواند به ردو صورت عمل کرد؛یا طراحی واستفاده از برنامه ای که هدفمند ،سازمان یافته ودقیق است که به شیوه منظم قابل اجراست و بر اساس زمانهای مشخص تنظیم واجرامی شود ،ویا براساس ذهنیت افراد شکل می گیرد و فرد با توجه به توانایی اش ،بدون در نظر گرفتن زمان مشخص شروع به مطالعه می کند و بر اساس نیاز خود ،به کارهای تفریحی و استراحت می پردازد ؛در هر صورت این به خود شما بستگی دارد هر شیوه ای را که با روحیه شما سازگار است ،برگزیده تا با اجرای آن ،بهترین وبیشترین نتیجه را به دست آورید و به هدف خود دست یابید 0در اینجا هدف ما اجرای نوع اول است0
آنچه در طراحی برنامه ریزی درسی مؤثر است:
نکاتی که در طراحی برنامه درسی خوب موثر است ، به شرح زیر است:
بررسی کتابهای درسی:
در انتخاب محتوای کتابهای درسی باید درباره مطالبی که در برنامه گنجانده می شود،تصمیم بگیرید. ابتدا همه کتابهایی را که باید مطالعه شود ، گردآوری کنید و درباره حجم انها ، سخت و آسان بودن آنها و مدت زمانی که به هر فصل و بخش اختصاص می یابد ، نظر دهید و تعیین کنید که به هر کدام در طول روز ، هفته و ماه، می بایست چه مدت زمانی برای مطالعه اختصاص داده شود . توجه داشته باشید که در تنظیم وقت نباید فقط به کتابهایی که علاقه مندید، اهمیت دهید ؛ در این گونه موارد ، منطقی فکر کنید و برای کتابهایی که محتوای آنها سخت تر است،زمان بیشتری را برای مطالعه در نظر بگیرید .
از کجا شروع کنیم:
برای جلوگیری از سردرگمی باید بدانیم که از کجا باید شروع کنیم ؛ یعنی وقتی کتابهای مورد نظر خود را سبک و سنگین کردیم و مدت زمان لازم را برای مطالعه را به آنان اختصاص دادیم،می بایست تعیین کنیم که ابتدا از چه کتابهایی شروع کنیم. بعضی از افراد از کتابهای سخت شروع می کنند تا به کتابهای آسان برسند. بعضی دیگر از کتابهای آسان به مشکل شروع می کنند و بعضی دیگر ترجبح میدهند که کتابهای آسان و مشکل را با هم بخوانند؛ در هر صورت ، اینکه یک کتاب را تا آخر می خوانید و بعد سراغ کتاب دیکری می روید و یا برنامه روزانه شما متنوع است و فصلهای از چند کتاب را برای مطالعه روزانه خود انتخاب می کنید، یک مسئله شخصی است و بستگی به عادت مطالعه شما دارد. آنچه در اینجا اهمیت دارد ، این است که سعی کنید درسهای مشکل را به ساعتهایی که احساس می کنید بهتر می توانید بخوانید و بازدهی بیشتری دارید، اختصاص دهید و درسهای آسانتر را به روزهای دیگر موکول کنید؛ همچنین ترتیب کتابهایی که برای مطالعه انتخاب می کنید، می بایست به گونه ای باشد که در حین مطالعه و یادآوری مطالب در انها تداخل ایجاد نشود.
جایگاه هر درس را مشخص کنید و تعیین کنید که ابتدا چه تکالیفی را انجام دهید، بهتر است و چه تکالیفی را با تاخیر انجام دهید، برایتان مشکلی پیش نمی آید.
انعطاف پذیری
برنامه درسی را طوری طراحی کنید که امکان تغییر در آن باشد تا هنگام اجرای آن اگر احساس کردید که برنامه خیلی راحت و آسان و یا خیلی سخت و فشرده است، بتوانید نواقص آنرا برطرف کنید و با نظارت و بازنگری به ساماندهی مجدد آن بپردازید؛ چرا که انرژی شما در برنامه ریزی سخت و فشرده بزودی هدر می رود و توان ادامه برنامه را نخواهید داشت و در برنامه ریزی راحت و آسان، مدت زمانی را که باید به مطالعه می پرداختید، هدر می دهید و در واقع حداکثر استفاده را از حداقل زمان نمی کنید و ممکن است که برای ادامه مطالعه، وقت کم بیاورید؛ بنابراین ، برنامه را به گونه ای طراحی کنید که امکان تغیرات لازم در آن امکان پذیر باشد.
پشتکار و سختکوشی
پشتکار و سختکوشی در اجرای برنامه درسی؛ نشان دهنده انگیزه قوی شما برای رسیدن به هدف است؛ اما برای اینکه همیشه در طول اجرای برنامه مصمم باشید، باید قبل از اجرای آن خود را ملزم کنید تا بر اساس برنامه عمل کنید و در صورت عدم تعهد، خود را مجبور به جبران ان کنید؛ یعنی در ساعتهایی که برای کارهای غیر قابل پیش بینی در نظر گرفته بودید، تخطی خود را از برنامه جبران کنید.
برنامه های غیر درسی
در یک برنامه درسی خوب باید به امور غیر درسی نیز توجه داشته باشید ؛ یعنی مدت زمان کوتاهی را نیز به کارهای غیر درسی اختصاص دهید؛ مثل مطالعات غیر درسی، پیاده روی، ورزش و هر چیز دیگری که مورد علاقه تان است . توجه داشته باشید که با افراط در اجرای برنامه های غیر درسی، در مسیرهای انحرافی قرار نگیرید و از هدف اصلی و برنامه اصلی خود دور نشوید.
لازم است مدت زمانی که به برنامه های غیر درسی اختصاص میدهید ،خیلی طولانی نباشد؛مثلا اگر قبلا دو ساعت ورزش انجام می دادید ،اکنون زمان کمتری را به آن اختصاص دهید0
استفاده از مؤسسات وکلاس های آموزشی:
استفاده از مؤسسات و کلاسهای آموزشیرا در برنامه های درسی ،به اجبار توصیه نمی کنیم ؛اما اگر احساس می کنید که نیاز به کلاس تقویتی دارید و تصمیم گرفته اید که به کلاس های آموزشی بروید ،خوب تحقیق کنید که آن مؤسسات حتما معتبر وقابل اع تماد باشند ؛همچنین برای رفع اشکالات درسی می توانید به صورت گروهی با همکلاسی ها ودوستانتان مشکلات درسی تان را مطرح و برطرف کنید ویا با شرکت در کلاسهای غیر تقویتی که در خود مدارس برگزار می شود ،نیز می توانید کمک زیادی در رفع اشکالات درسی تان بکنید 0
آزمون استفاده از تست وآزمونهای معتبر:
استفاده از تست وآزمونهای معتبر را در برنامه های خود بگنجانید ،چرا که به کار گیری آن در پایان یادگیری هر مطلب بسیار مفید است0سعی کنید که بعد از پایان هربخش ویا هر درس ،با استفاده از سؤال های چهار جوابی وآزمونهای آزمایشی بلافاصله توانایی یادآوری مطالبی را که یاد گرفته اید،ارزیابی کنید؛چون فراموشی معمولا بعد از گذشت 24ساعت بیشتر است0در موقع تست زدن درس جدید ،به عقب برگردید و دوباره تست های دروس گذشته را بزنید تا مروری بر آنچه فرا گرفته اید داشته باشید0
تنظیم ساعات مطالعه :
سوال هایی که این روز ها بیشتر از ما پرسیده می شود، این است که برای برنامه ریزی در شبانه روز چند ساعت درس بخوانیم بهتر است0 پاسخ واضح و روشنی به این سؤال نمی توان داد ؛چرا که توانایی مطالعه افراد با یکدیگر متفاوت است0بعضی از افراد ظرفیت مطالعه شان زیاد است وبا وجود این که ساعت های طولانی را به مطالعه اختصاص می دهند،کمتر احساس خستگی می کنند ؛اما بعضی دیگر از افراد نمی توانند در طی شبانه روز زیاد مطالعه کنندو در مطالعه طولانی مدت، بیشتر احساس خستگی می کنند 0تشخیص میزان ساعت مطالعه هر فرد به خود فرد بستگی دارد و خود او باید تشخیص دهد که چقدر باید بخواند ،استراحت کند و یا به کارهای دیگرش بپردازد 0
در واقع با توجه به شناختی که هر شخص از خود دارد ،میتواند بهترین برنامه رابرای خود تدوین کند0تنها توصیه ای که می توانیم در این مورد به شما داشته باشیم ،این است که در شروع مطالعه و در ماه های اول ،بهتر است زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهید تا در ماه های آخر و ایام تعطیل عید نوروز ،فشار کمتری به شما وارد شود و فرصت کافی برای مرور مطالب درسی داشته باشید 0
محققان معتقد ند که افراد موفق آنهایی نیستند که فقط سر کلاس حاضر می شوند ،به درس گوش می دهند ،یادداشت برمی دارند ،و منتظر می مانند تا معلم ،تاریخ امتحان را اعلام کند ؛بلکه افراد موفق کسانی هستند که زمان مورد نیاز برای انجام تکالیف درسی را پیش بینی می کنند ،درباره تکالیفی که باید انجام دهند ،اطلاعات لازم را به دست می اورند،در مواقع ضروری به صورت گروهی کار می کنند وهر کاری را که باعث نظم بیشتر در انجام امورشان می شود ،انجام می دهند و به طور کلی افراد موفق ،افرادی فعال هستند؛نه منفعل0
برنامه ریزی بلند مدت وکوتاه مدت:
رعایت نکاتی که در طراحی یک برنامه درسی توضیح دادیم ،اساس تشکیل یک برنامه درسی خوب است0با رعایت این نکات در برنامه روزانه ،این نظم فکری در شما ایجاد می شود که بدانید وقتی صبح از خواب بیدار می شوید ابتدا باید به چه کاری بپردازید و به طور خودکار ،بدون هیچ گونه دغدغه ای ،وارد عمل می شوید 0
یکی دو هفته بعد از اجرای برنامه ،نتیجه حاصل از آن را بررسی کنید تا بدانید که آیا در اجرای برنامه موفق بوده اید یا خیر و آیا به نقاط ضعف و قدرت خود پی برده اید و بدانید که آیا از اجرای برنامه راضی هستید یا نه. در صورت عدم رضایت ، در برنامه خود تجدید نظر کنید و در صورت رضایتمندی می توانید بر همین اساس برای بقیه روزهای هفته برنامه ریزی کنید و با اجری برنامه روزانه و هفتگی می توانید برای یک ماه و ماههای بعد نیز برنامه ریزی کنید و بدین ترتیب ، برنامه کوتاه مدت و بلند مدت شما شکل می گیرد .
موانع اجرای برنامه درسی :
موانع زیادی در اجرای صحیح برنامه درسی شما تاثیر گذار است که برخی از انها به شرح زیر است:
- عدم تسلط بر موضوع های درسی.
- عدم شناخت نقاط ضعف و قوت خود و تلاش برای برطرف کردن انها .
- عدم اغتماد به نفس و تصورات منفی از توانایی خود .
- ضعیف و کمرنگ شدن هدف و انگیزه .
- خیالبافی ، سستی و ......
توجه داشته باشید که برای به دست آوردن خواسته های خود ، باید کمی بیشتر تلاش کنید و برای مدتی متقبل سختی و زحمت شوید . همه آمدهای موفق ، با تلاش سختی موفقیت رسیدند . امیدواریم که شما هم از این دسته آدمهای موفق باشید . آرزوی موفقیت و پیروزی همه شما را از خداوند منان خواستاریم .
«خداوند یار و یاورتان باشد.»
عادت های غلط درمطالعه
روش های درست خواندن رابیاموزیم
علت بهره وری پایین تعدادی از دانش آموزان عادتهای غلط آنها هنگام مطالعه است.
این دسته از دانش آموزان بدون این که خود متوجه باشند با عادتهای غلطشان مانع افزایش بهره وری خود در زمان مطالعه می شوند و به اشتباه هوش و حافظه خود را مقصر اصلی معرفی می کنند. شاید شما نیز بدون این که خود متوجه باشید یکی از دانش آموزانی باشید که ناخودآگاه مرتکب یکی از اشتباهات زیر می شوید ، ولی فکر می کنید که اشکال از هوش و حافظه شماست. برای پی بردن به معمولی ترین اشتباهاتی که دانش آموزان مرتکب آن می شوند به برخی از عادت های غلط در هنگام مطالعه نگاهی بیندازید.
غلطگیری از روج های رایج مطالعه را از محل مطالعه آغاز می کنیم. بسیاری از دانش آموزان پارک را برای خواندن دروس روزانه خود انتخاب می کنند. چقدر با این روش موافق هستید؟
پارک جای مطالعه درس نیست
اگر چه پارک محیطی طبیعی و مناسب برای مطالعه به نظر می رسد و خیلی از دانش آموزان از به آن عنوان مکان مطالعه استفاده می کنند ، اما واقعیت این است که پارک برای مطالعه محیطی کاملا نامناسب است. پارک عوامل حواس پرتی فراوان دارد: رفت و آمد ، بازی و سر و صدای بچه ها ، مناظر زیبا و... همه و همه هنگام مطالعه به سراغ دانش آموزان می آیند و حواس آنها را پرت می کنند. ضمن آن که شما در کودکی شرطی شده اید که پارک جای بازی یا استراحت است و همین زمینه ذهنی قبلی مانع تمرکز حواس کافی برای مطالعه می شود. شاید این که شما در پارک هنگام مطالعه خیلی زود خوابتان می گیرد یا متوجه و غرق بازی بچه ها می شوید ، به علت همین زمینه ذهنی باشد. نکته دیگر این که طبیعت همیشه تفکر برانگیز است و شما در پارک با مظاهر طبیعی زیادی روبه رو هستید که ذهن شما بسرعت درگیر آنها و در نتیجه حواس شما از موضوع مطالعه پرت می شود.
موسیقی و مطالعه نباید همزمان باشد
تحقیقات نشان داده است که موسیقی ملایم و آرام بخش و بدون کلام توانایی یادگیری را افزایش می دهد و خیلی از دانش آموزان به خاطر برداشت نادرستی که از این موضوع داشته اند هنگام مطالعه به موسیقی گوش می دهند. باید تاکید کرد که گوش کردن به موسیقی همزمان با مطالعه یعنی یک عامل حواس پرتی بسیار کارا و موثر را در اختیار ذهن گذاشتن ؛ اما پیش از آن لازم است متذکر شد که موسیقی زمانی چنین تاثیری دارد که شما با تمرکز حواس به آن گوش فرا دهید. هنگام مطالعه شما باید بر مطالب متمرکز باشید و ذهن نمی تواند در یک آن بر دو موضوع تمرکز داشته باشد ، در نتیجه وقتی شما هنگام مطالعه برای خود موسیقی پخش می کنید یا توجه شما به موسیقی معطوف است در این صورت کلا حواستان از مطالعه پرت شده یا توجه شما معطوف به مطالب درسی است که در این صورت متوجه موسیقی نیستید و در نتیجه موسیقی ، آن تاثیرات را روی شما نخواهد داشت و به این ترتیب یک عامل حواس پرتی قوی خواهد شد.
موسیقی آرام و بدون کلام پیش از مطالعه به آرامش ذهنی شما کمک می کند و توان یادگیری شما را افزایش می دهد ، چرا که موجب ایجاد خلائ ذهنی می شود. نکته دیگر آن که گوش کردن به موسیقی پس از مطالعه هم خوب است ، اما به هیچ عنوان همزمان با مطالعه موسیقی گوش نکنید و از گوش دادن به موسیقی های تند خودداری کنید. مطالعه در محیط ساکت غلط است
یکی از باورهای نادرست برخی دانش آموزان این است که برای داشتن تمرکز حواس باید در محیط ، سکوت مطلق برقرار باشد. واقعیت این است که هر چه محیطی ساکت تر باشد ، برای تمرکز حواس بهتر است و ما محیطی را انتخاب می کنیم که سر و صدای کمتری داشته باشد ؛ اما به هیچ عنوان در جستجوی محیطی نیستیم که سکوت مطلق در آن برقرار باشد. سکوت هم نسبی است. سر و صدای محیطهای مختلف با هم متفاوت است.
بهترین مکان برای مطالعه جایی است که سرو صدا در آن از بقیه جاهای دیگر کمتر باشد. مثلا اگر اکنون شما می خواهید مطالعه کنید و تنها مکانی که در اختیار دارید، اتاقی است که در آن تلویزیون روشن است مسلما این محیط ایده آل نیست ؛ اما شما می توانید در دورترین نقطه اتاق از تلویزیون و پشت به آن بنشینید و مطالعه کنید. در این حالت شما از بهترین شرایط ممکن برای مطالعه استفاده کرده اید. یک نکته دیگر این که اساسا مطالعه در جای کاملا ساکت غلط است. شما این گونه به محیط بسیار ساکت عادت می کنید و شرطی می شوید که فقط در چنین مکانهایی مطالعه کنید. آن وقت در محیطهای دیگر با کوچکترین سر و صدایی تمرکز شما به هم می ریزد و ایجاد تمرکز دوباره برایتان مشکل می شود. در محیط منزل ، در مدرسه ، دانشگاه و محل کار هر جا که هستید نسبتا ساکت ترین مکان را برای مطالعه انتخاب کنید
نیمه شب مطالعه نکنید
آرامش ، خواب و استراحت کافی بخصوص در شب ، برای پرورش توانایی های ذهنی و تمرکز حواس و حافظه خیلی موثر است. در هیچ شرایطی ، نیمه شب مطالعه نکنید. با این توجیهات که من به مطالعه در شب عادت دارم ، سکوت منزل هنگام شب بیشتر است و... خود را متقاعد نکنید که در شب بهتر مطالعه می کنید ؛ چرا که شارژ عصبی و مغناطیسی بدن ، شب هنگام انجام می گیرد و شما با بی خوابی در شب خود را از شارژ عصبی مغز محروم می کنید ، بنابراین هر چقدر به مطالعه در نیمه شب عادت دارید ، از این پس دیگر نیمه شب مطالعه نکنید.
خودتان را عادت دهید که روز یا اول شب مطالعه کنید. نکته دیگر این که توجه داشته باشید هنگام خواب یا استراحت عمیق شب آنچه را که در طول روز خوانده اید ، پردازش ذهنی می شود و در مغز عمل جایگزینی صورت می گیرد. شما به هیچ وجه هنگام خواب وقت تلف نمی کنید ، بلکه ذهن شما ناخودآگاه به تثبیت آموخته های روز می پردازد.
با معلم رقابت نکنید
هر چند مطالعه اجمالی پیش از ورود به کلاس برای درک بهتر مطالب مزایایی دارد ، ولی کسب اطلاعات پیش از حضور در کلاس می تواند یک اشکال بزرگ نیز تولید کند و آن رقابت با استاد یا به عبارتی به مبارزه طلبیدن معلم است. به این ترتیب دانش آموز ذهن خود را مدام متوجه دانسته های خود می کند و منتظر می ماند تا در اولین فرصت آنها را بیان کند یا این که بعمد سوالی می پرسد تا فقط نشان دهد مطالب را پیشاپیش می داند. یادتان باشد که هدف از کسب اطلاعات اولیه فقط ایجاد یک نوع کنجکاوی و علاقه مندی برای تمرکز حواس در کلاس و گوش دادن و یادگرفتن بیشتر و نه برای خودنمایی در کلاس است.
برای این که ذهنتان خالی باشد اطلاعات خود را پیش از کلاس روی کاغذی بیاورید و بالای آن بنویسید: هدف من این است که با گوش دادن به درس امروز ، اطلاعات ناقص خود را کامل تر کنم.
وقتی شما این جمله را یادداشت می کنید در خود میل بیشتری برای یادگیری ایجاد می کنید و با خود عهد می بندید که در کلاس زیاد صحبت نکنید. فراموش نکنید که شما به عنوان یک دانش آموز باید یک شنونده فعال باشید نه یک سخنران مبارز.
خودتان را با معلم مقایسه نکنید
به هیچ عنوان در لحظه حضورتان در کلاس ، اطلاعات قبلی خود را با اطلاعات معلم مقایسه نکنید. این مقایسه ، ذهن شما را به خود مشغول می کند و برای چند دقیقه حواس شما را پرت می کند. مقایسه اطلاعات خودتان با اطلاعاتی که سر کلاس از معلم می گیرید ، فقط باید در چند دقیقه پایانی کلاس یا حتی پس از آن صورت گیرد. اگر سر کلاس این مقایسه را انجام دهید ، چه احساس کنید که دانسته شما و اطلاعات معلم در یک سطح است و چه احساس کنید این دو با هم تفاوت دارند ، تمرکز خود را از دست می دهید و حواستان پرت می شود.
در حالت اول هیجان ذهنی عامل حواس پرتی شماست و در حالت دوم ، احساس متفاوت بودن دانسته های قبلی شما از اطلاعات معلم ، ذهن شما را تحریک می کند که سوالی از معلم بپرسید و حتی شاید تمایل پیدا کنید که به نوعی دانسته های خودتان را توجیه کنید که این موجب حواس پرتی شما در سر کلاس و کاهش میزان یادگیری می شود.
پس از غذا و ورزش مطالعه نکنید
تعدادی از دانش آموزان پس از خوردن غذا و تعدادی دیگر پس از انجام تمرین های سنگین ورزشی بلافاصله به مطالعه خود ادامه می دهند. مطالعه پس از خوردن غذا باعث عدم تمرکز می شود. مغز شما برای فعالیت های ذهنی بیش از همه به اکسیژن نیاز دارد و این اکسیژن را از خون می گیرد و جریان خون شما پس از غذا خوردن تا حدود 1.5 ساعت بیشتر متوجه اندام های گوارشی است تا مغز.
به همین علت است که شما پس از غذا خوردن بیشتر تمایل دارید استراحت کنید تا این که فعالیت های فکری انجام دهید. دست کم یک ساعت پس از صرف غذا از مطالعه کردن اجتناب کنید ، در حالی که مطالعه پس از ورزش نیز بازده زیادی به همراه ندارد. تعدادی از دانش آموزان پس از یک ورزش سنگین با همان خستگی و بدن عرق کرده ، شروع به مطالعه می کنند و انتظار دارند با این هیجان فیزیکی تمرکز حواس هم داشته باشند. چنین چیزی غیر ممکن است ولی این دسته از دانش آموزان بدون آگاهی داشتن از این موضوع ، هوش و حواس خود را متهم می کنند و می گویند: حافظه ام ضعیف است ، حواسم پرت است و... واقعیت این است که نباید از خودتان انتظار بیجا داشته باشید. مسلم است که با حالتهای منفی مانند خستگی ، گرسنگی و بی خوابی و هیجان فراوان نمی توانید تمرکزی عالی داشته باشید و این عدم تمرکز کاملا طبیعی است. هیچ دانش آموزی نمی تواند در حالت خستگی پس از ورزش تمرکز حواس داشته باشد. شما باید ابتدا استراحت کنید ، آرام شوید و پس از ایجاد حالت یادگیری مطالعه را شروع کنید.
مطالب درسی را روی هم انبار نکنید
یک ضرب المثل قدیمی ایرانی می گوید که کار امروز را به فردا مسپار. متاسفانه تعدادی از دانش آموزان اصلا توجهی به مفهوم این ضرب المثل و نقش و اهمیت آن در زندگی تحصیلی خود نمی کنند. بی توجهی به مطالعه منظم و روزمره باعث می شود شما مجبور شوید حجم زیادی از مطالب درسی را شب امتحان مطالعه کنید. یکی از عمده ترین مسائلی که باعث اضطراب می شود ، انباشته شدن دروس برای شب امتحان است. مسلما وقتی شما در طول سال تحصیلی مطالعه نمی کنید و همه مطالب را برای شب امتحان انبار می کنید ، با یک ضرب العجل و فشار عصبی و اضطراب مواجه می شوید که بیش از هر عامل دیگری ، میزان تمرکز فکری و یادگیری شما را کاهش می دهد. متخصصان مطالعه و یادگیری بشدت بر این موضوع تاکید می کنند که مهمترین عامل تخریب حافظه و عدم دستیابی به تمرکز عالی ، اضطراب است.
برنامه ریزی درسی ، مطالعه در طول سال تحصیلی و استفاده بهتر از زمان و البته آسودگی شب امتحان از تمام اضطراب های کاذب جلوگیری می کند. اضطراب در بسیاری از موارد از تصورات نگران کننده دانش آموزان درباره خودشان نشات می گیرد ، یعنی با این که شما درس خود را می خوانید و اهل مطالعه هستید ، مدام تصور نگران کننده ای از خودتان در ذهن دارید که بازده فعالیت ذهنی شما را کاهش می دهد و به حافظه و تمرکز شما لطمه وارد می کند.
بهترین و آسان ترین شیوه برای مقابله با این اضطراب کاذب انجام تمرینات تلقین تجسمی است که بی جهت ساده گرفته می شود. یکی از بهترین روشها برای مقابله با این گونه اضطراب ها این است که این جملات را برای خود تکرار کنید: من با تمرینات عالی ام روز به روز تمرکز بیشتری پیدا می کنم. من سرشار از آرامشم و در این آرامش ، تمرکز جاری است. حافظه ام بسیار عالی است و روز به روز بهتر می شود. در لحظاتی که این جملات را می گویید و تکرار می کنید، خود را در ذهن خود ببینید. خود را در جلسه امتحان ببینید که در نهایت آرامش نشسته اید ، برگه امتحان در دست شماست ، همه جوابها را می دانید و به همه پرسشها با آرامش کامل و شادی فراوان جواب می دهید.
این تصویر را شبها خصوصا پیش از خواب ، بوضوح در ذهن خود ببینید و از آن به شوق بیایید. پس از مدتی که تلقین و بیان عبارت های تاکیدی بالا را صبح و ظهر و شب انجام دادید و بویژه تصویر ذهنی مثبت خود را هر شب مجسم کردید ، هم اعتماد به نفس و روحیه تان عالی می شود و هم میزان تمرکز ، حافظه و یادگیری تان بهبود می یابد.
12 نکته در کارآیی مطالعه:
1 . کیفیت مطالعه را بالا ببرید . به روخوانی سطحی در حالت پراکندگی فکر قناعت نکنید . با مفهوم ومعنای مطلب ارتباط برقرار سازید تا آنچه را که مورد نیاز استبه خوبی درک کنید .
2 . حجم مطالعه حواس شما را پرت نکند . مطالعه بیشتر و سریعتر تنها بهانههایی برای بیشتر دانستن است . پس ابتدا آنچه را میخواهید بدانید و بفهمید برداشت کنید و آن گاه با کلمات «سرعت» و «بیشتر» وسوسه شوید .
3 . قبل از آن که از موضوع اصلی کتاب منحرف شوید و به مطلب دیگری بپردازید، قسمتهایی را که دوست دارید به خاطر بسپارید، مشخص کنید .
4 . حتما برای مطالعه خود برنامهریزی داشته باشید . این که قصد یادداشتبرداری دارید یا خیر، در مورد چه موضوعی باید تمرکز کنید، چه سؤالاتی در ذهن دارید که در این کتاب جواب آنها را میجویید و . . . همه باید از قبل برنامهریزی شده باشد .
5 . باید کتابی که مطالعه میکنید مختص به خود شما باشد تا به راحتی در آن علامتگذاری و نکته نویسی کنید . استفاده از مداد یا ماژیک رنگی به شما امکان میدهد تا در مراجعه مجدد به کتاب بهره بیشتر ببرید . هر چند نباید این خطوط رنگی استفاده شما از سایر خطوط کتاب را کاهش دهد .
6 . هنگام مطالعه همواره یک قلم در دست داشته باشید; زیرا مطالعه آنگاه کارآیی مطلوب مییابد که همراه با مطالعه سؤالات ذهن خود را با آموزههای کتاب تطبیق دهید و در حاشیه آن یادداشت کنید .
7 . میان مطالعه و سایر کارهای خود تعادلی به وجودآورید که هم از خواندن خسته و دلزده نشوید و هم تجربه و عمل را به بهرهوری مطالعه خود بیفزایید .
8 . مطالعه پراکنده باموضوعات متنافر و متناقض موجب کاهش بهرهوری شما میشود . حتی الامکان در نوع کتابی که برای مطالعه انتخابی میکنید مطالعات قبلی خود را در نظر آورید تا نظم فکری شما به هم نخورد .
9 . اگر بتوانید از هر کتابی که میخوانید نکات مهم و کلیدی آن را خلاصهبرداری کنید، بر کارآیی مطالعه شما میافزاید . این راهکار آنگاه ارزشمندتر میشود که خواننده به زبان و عبارات خودش مطالب را یادداشت کند .
10 . به یاد داشته باشید علاقه و انگیزه در مورد مطلبی که برای مطالعه انتخاب کردهاید به بهرهوری شما از آنچه میخوانید بسیار میافزاید .
11 . گاه مقرر ساختن یک پاداش مشروط برای مطالعه حجم خاصی از کتاب به هیجان و لذت مطالعه میافزاید و نوعی اثر تشویقی بر فرد میگذارد . این پاداشها میتواند دیدن یک برنامه تلویزیونی، رفتن به مکانی خاص، انجام یک فعالیت مورد علاقه یا حتی خوردن یک خوراکی محبوب باشد; مشروط بر آن که میزان تعیین شده مطالعه شده باشد!
12 . رنگ کاغذ، رنگ قلم، نحوه نشستن، فاصله چشم با کتاب، نور محیط و سایر شرایط مکانی نیز - همان گونه که میدانید - در کارآیی مطالعه شما کاملا مؤثر است .
8 نکته در تمرکز مطالعه:
دکتر خادمی در کتاب «مطالعه روشمند» به نکاتی چند را برای ایجاد تمرکز حواس لازم میداند:
1 . علاقه به موضوع مورد مطالعه یکی از علل مهم ایجاد تمرکز و دقت در حین مطالعه است .
2 . هماهنگی اراده و تخیل نیز در این رابطه کارساز است; به عبارت دیگر، چشمان فرد بر صفحه کتاب و افکار ش در حال پرواز به دور دستها نباشد!
3 . برخی مسائل جسمی و روحی نیز میتواند تمرکز فرد را بر هم زند; مانند گرسنگی، تشنگی، سردرد یا سایر دردها، نگرانی و اضطراب .
4 . برخی مسائل محیطی نیز از عوامل برهم زننده تمرکزند: سروصدای زیاد، نور زیاد یا کم، لباس نامناسب و . . . .
آقای حقجو در کتاب «روشهای تسریع در خواندن و درک» چند نکته مهم دیگر را نیز بر این لیست میافزاید:
5 . یکی از مهمترین عوامل بر هم خوردن تمرکز عجله و شتاب است . این حالتسطح مطالعه را نازل میکند و تمرکز را بر هم میزند .
6 . یکی از مسائل قابل توجه دیگر سنگینی معده و سیری بیش از حد است . به قول حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) «پری معده و سیری زیاد به وجود آورنده حماقت است!» این همان خواندن و نفهمیدن و به عبارتی عدم تمرکز و ارتباط با مفهوم کتاب است .
7 . انتخاب زمان مناسب از عوامل ایجاد تمرکز است; مثلا پس از استراحتخصوصا در صبحگاهان بهترین تمرکز و در ساعات خستگی و کسالت نامناسبترین تمرکز وجود دارد . البته در صبحگاهان لازم است قدری ورزش کرد تابدن آمادگی لازم را به دست آورد .
8 . نظم و انضباط در نوع مطالعه و ساعت مطالعه و مکان مطالعه همگی از عوامل ایجاد کننده تمرکز مطلوبترند .
9 نکته در سرعت مطالعه:
1 . دکتر فیل ریس پیشنهاد میکند، اگر قصد دارید سرعت مطالعه را افزایش دهید، حتما ابتدا به فهرست مندرجات کتاب نظری دقیق بیندازید تا کلیت کتاب را به دست آورید .
2 . تند خوانی همیشه مناسب نیست . در مطالبی که به تعمق و تامل نیاز دارد اصلا نباید به کار گرفته شود .
3 . مغز ما همیشه تندتر از بیان ما کلمات را دریافت میکند . برای افزایش سرعتسعی کنید عادت بلند خوانی کتاب راترک کنید .
4 . تمرین کنید، به جای درک لغتبه لغتیک جمله، به درک گروهی لغات عادت کنید .
5 . به نظر نویسنده کتاب «تسریع در خواندن و درک» یکی از عوامل کندخوانی برگشت است; یعنی آن که فرد مرتب نگاه خود را به خطوط پیشین بر گرداند . این کار تمرکز فرد را از میان میبرد و وقت زیادی را تلف میکند . هنگام مطالعه چشم باید به طور مستقیم و به موازات صفحه حرکت کند و از پریدن به سطور بالا و پایین دوری جوید .
6 . کسانی که با انگشتخط مورد مطالعه را دنبال میکنند، باید این عادت را ترک گویند; زیرا در تند خوانی فقط چشم کار میکند نه دست و نه زبان .
7 . نویسنده کتاب «مطالعه روشمند» بر این باور است که حتی تکان دادن سر هنگام مطالعه از سرعت مطالعه میکاهد . پس بهتر است این گونه بگوییم: در تند خوانی فقط چشم کار میکند نه دست، نه زبان و نه سر . برای دیدن همه صفحه کتاب اصلا به حرکت سر نیازی نیست . صفحه، خود در دامنه بینایی قرار دارد .
8 . ایشان از مشکل دیگری به نام «خالی خوانی» نام میبرد که عبارتست از سرگردانی چشم در حاشیه سفید کتاب یا لابهلای خطوط و یا هر قسمت غیر مفید صفحه . این حالت را دیدن غیر مفید نیز میگویند و موجب کاهش سرعت مطالعه میشود .
9 . حتی نوع ورق زدن نیز به صرفهجویی در وقت کمک میکند . ورق زدن درست آن است که با دست چپ واز گوشه بالایی صفحه صورت گیرد و چند لحظه قبل از پایان صفحه برای تورق آماده باشد . کسانی که با دست راست و از گوشه پایینی صفحه ورق میزنند، از سرعت و تمرکز خود میکاهند .
5 نکته در محافظت از کتاب:
در کتاب «هنر کتاب خواندن» به چند نکته جالب توجه اشاره شده است:
1 . کتابی که جلد شده باشد، از کتاب بدون جلد بهتر و سالمتر باقی میماند . این احتیاط را فوری و به محض خرید کتاب انجام دهید .
2 . کتابهای خودرا در قفسههای شیشهدار نگهداری کنید تا گرد و غبار هوا کمتر به کتابها آسیب برسانند .
3 . اگر چارهای جز استفاده از یک کتابخانه روباز ندارید، حداقل گاه کتابها را از گرد و غبار پاک کنید و برای کاهش آسیب رسانی حشره بید کتابها را ورق بزنید و هوا دهید .
4 . استفاده از هواکش و تهویه مناسب در محل کتابخانه به عمر مفید کتابهای شما میافزاید .
5 . هنریش هین میگوید: هر کجا کتاب را بسوزانند، روزی انسانها را خواهند سوزاند .
در این دنیای شتاب زده که با «بحران قرائت» روبهرو شده است، دردی از این عمومیتر نمیتوان یافت که مردم کم میخوانند، سریع و شتاب زده میخوانند، بد میخوانند و . . . . این عبارت را دکتر جانسون در کتاب خویش به کار برده و بسیار ابراز نگرانی کرده است . واقعا سرنوشت کتاب و کتابخوانی به کجا خواهد کشید؟ او میگوید: «مردم گویی امروز از کتاب میترسند . این بیماری متاسفانه عمومی و همه گیر شده و شاید بهتر باشد آن را بیماری ترس از کوشش نام نهاد .»
این آرزویی کهن و دیرینه بوده است که روزی بشر با تفکر و مطالعه انس گیرد و ساعات عمر خویش را با مطالعه پربرکتسازد; شاید حتی پیشتر از آن که سقراط بگوید: «جامعه وقتی به سعادت و فرزانگی میرسد که مطالعه کار روزانهاش باشد» .
ما نیز این گلگشت را با همان آرزو به پایان میبریم و به عنوان حسن ختام سخن دو تن از بزرگترین نویسندگان جهان و جملهای زیبا از مولای متقیان علی (علیه السلام) را زینتبخش نوشتار میسازیم .
امام علی (علیه السلام) : هر کس اهل مطالعه باشد در سایه مطالعه کتب، به آرامشی بسیار والا دست مییابد که هرگز از او سلب نمیشود .
ویکتور هوگو: خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد: یا کتابهای خوب و یا دوستانی که اهل مطالعه کتاب باشند .
تولستوی: در دنیا لذتی نیست که با لذت مطالعه برابر باشد .
منابع:
هنر کتاب خواندن، آدریل جانسون .
500 نکته درباره مطالعه، فیل ریس .
مطالعه روشمند، عین الله خادمی .
روشهای تسریع در خواندن و درک، محمد حسین حقجو .
چگونه فرزندم را به مطالعه علاقهمند کنم؟ ، مانفرد وسپل .
سلسله مقالات (دانش، مطالعه، کتاب)، حسین خنیفر .
4500 سخن از بزرگان، مجید اصلان پرویز .
اندیشه بزرگان، حسین رحمتنژاد .
چگونه خودم را به مطالعه علاقهمند کنم؟!
در فصل تابستان فرصتهای تازهای برای مطالعه و تفکر مهیا میشود و همزمان با گشایش اوقات فراغت، در دستان پرنشاط و پرانرژی جوانان کتاب و نشریه جای تازهای باز میکند . به قول آدریل جانسون، مطالعه خواه مفید و خواه مضر یکی از موضوعات بسیار وسیع برای فعالیت است . درسهایی که میتوان از آن آموخت هیچ گاه پایان نمیپذیرد و به عبارتی همیشه میتوان چیزی راجع به آن گفت .
از این رهگذر گلگشت این شماره قصد دارد از دریای بیانتهای مطالعه نکاتی نغز و آموزنده به خوانندگان کتابخوان پرسمان هدیه کند و چند نکته کلیدی و مشکل گشا را ارمغان تعطیلات تابستانی جوانان سازد .
مطالعه و کتابخوانی کاری بسیار حساس و مهم است . جانسون در کتاب «هنر کتاب خواندن» میگوید: «کتب میتوانند در شمار دوستان ما در آیند . ما میتوانیم به جست و جوی آنها برویم تا ما را به خودمان بشناسانند . اما این توانایی را نیز دارند که در ما تاثیر کنند و درهای زندگی را به روی ما بگشایند یا ببندند . میتوانند ما را در پناه خود گیرند یا از میان بردارند . از ما پشتیبانی کنند یا منکوبمان سازند . کتابها چون زبانند که بهترین و در عین حال بدترین چیزها است» .
8 نکته در ارزش مطالعه:
1 . حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: یک ساعت تفکر از شصتسال عبادت برتر است .
2 . کاردیل میگوید: آنچه را میتوان بعد از بیستسال تجربه آموخت، مطالعه صحیح در یک ساعتبه ما میآموزد .
3 . دکتر مانفرد وسپل در کتاب «چگونه فرزندم را به مطالعه علاقهمند کنم؟» به نکته بسیار زیبایی در ارزش مطالعه اشاره میکند . یادگیری، آموزش، رشد و تکامل شخصیتحتی در جوامع مدرن، با خواندن و نوشتن مرتبط است . در سدههای اخیر که وسائل صوتی - تصویری پیشرفته و وسائل الکترونیکی مانند کامپیوتر و امکاناتی چون اینترنت و . . . یک حرکت دسته جمعی را برای قبضه نمودن جهان آغاز کردند، برخی از متخصصان، خبر از پایان دوره کتاب و کتابخوانی دادند . اما چه در مورد بزرگسالان و چه در مورد کودکان، با وجود افزایش توجه به وسایل ارتباط جمعی مذکور، میزان مطالعه عمومی کاهش نیافته است . این نکته بسیار قابل تاملی است .
4 . بارباراکینگ میگوید: نباید مطالعه روزانه را ترک کنیم; زیرا بدین وسیله میتوانیم از میان ازدحام شتاب آلود زندگی روزمره، لحظهای آرامش به دست آوریم .
5 . شکسپیر: کتاب بزرگترین اختراع بشر است .
6 . ریچارد استیل: مطالعه همان اثری را در وجود آدمی میگذارد که ورزش در بدن انسان ایجاد میکند .
7 . مونتسکیو: مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعات سلامتبار به ساعات لذتبخش .
8 . همو میگوید: کتاب عمر دوباره است که میتوان با مقداری پول تجربه تمام عمر بزرگترین عقلای عالم را تصرف کرد .
9 نکته در مکان مطالعه:
دکتر فیل ریس در کتاب «500 نکته درباره مطالعه» و دکتر عین الله خادمی در کتاب «مطالعه روشمند» آوردهاند:
1 . برخی افراد ترجیح میدهند در سکوت مطالعه کنند و برخی در سروصدا . بعضی صندلی راحتی را میپسندند و بعضی دراز کشیدن یا نشستن رسمی را . اصلا وسواس به خرج ندهید و در هر حالتی که راحتتر هستید مطالعه خود را آغاز کنید .
2 . اگر مکان مطالعه شما کمی آشفته و به هم ریخته است مرتب کردن آن را به نیم ساعت پس از مطالعه موکول کنید; چرا که در این صورت در حین مرتب کردن اتاق به مطالبی که مطالعه کردهاید فکر خواهید کرد و زمان مفیدی را از دست نخواهید داد .
3 . گاهی اوقات از مکانهای استثنایی و هیجانانگیز استفاده کنید تا مطلبی که مطالعه میکنید همراه آن خاطره در ذهن شما ماندگار شود; مثلا در یک شب بارانی با یک چتر و یک چراغ قوه زیر باران روید و مطلب را مطالعه کنید و یا در یک مکان تاریخی و قدیمی به تفکر و مطالعه در مورد مطلب مورد علاقه خود بپردازید .
4 . اگر امکان داشته باشد موضوع مورد مطالعه شما با مکانی که انتخاب میکنید هماهنگی و سنخیت داشته باشد، به افزایش بهرهوری شما کمک بسیار میکند . این هماهنگی همچنین شامل وجود ابزار و لوازم مورد نیاز نیز میشود .
5 . قبل از انتخاب محل مطالعه خود، چند خصوصیت عمده و ایدهآل برای مکان مطالعه در ذهن خود لیست کنید تا راحتتر بتوانید آن را بیابید .
6 . در مکان مطالعه شما راهی برای خیره شدن به دور دست وجود داشته باشد; چرا که توقف در مطالعه و چشم دوختن به بینهایت در افزایش کارآیی مطالعه بسیار سودمند است . حداقل گاه گاهی به سقف اتاق خیره شوید!
7 . هیچگاه مطالعه خود را به حضور در مکان خاصی مشروط نکنید; زیرا در این صورت بهانهای مییابید که در سایر مکانها از مطالعه بگریزید . به یاد داشته باشید که در حقیقت «مکان مطالعه جایی است که شما هستید» .
8 . دقت کنید میزان نور، دمای محیط، فرم صندلی و سایر شرایط در مکان مطالعه شما به گونهای نباشد که شما را خواب آلوده کند .
9 . تهویه خوب و هوای پراکسیژن در مکان مطالعه شرطی حیاتی است .
10 نکته در روش مطالعه:
1 . به قول آدریل جانسون، خوب کتاب خواندن را نمیتوان از خواص مادرزادی دانست . برای قرائت، بدون شک پرورش خاصی لازم است .
2 . بهترین روش کتابخوانی در مجموع روشی است که خواننده در این کار بتواند زیباییهای چیزی را که میخواند دریابد و به هنگام لزوم معایب آنها را بفهمد و این البته از راه پرورش و ممارستحاصل میگردد .
3 . در معانی کلماتی که برای نخستین بار به آنها بر میخورید دقت کنید . بیهوده تصور نکنید که سیاق مطلب آن معانی را برای ما کشف میکند . همان زمان بهترین وقتبرای رفتن به سراغ فرهنگ لغت است .
4 . امیل فاگه، نویسنده فرانسوی، عقیده دارد که باید در خواندن کتاب استقامت داشته باشیم . استقامت لجاجت نیستبلکه نوعی بردباری است که ذوق ما را میپرورد و درک ما را عمیق میکند .
5 . مون تنی، دانشمند شهیر فرانسوی، در باره انتخاب کتاب و روش کتابخوانی نظرهایی بسیار بدیع و زیبا دارد . یکی از این عقاید آن است که برای وصول به عمق معنای یک کتاب خوب باید آن را دوبار بخوانیم و با آن تماس دائمی داشته باشیم . یک اثر پربها ما را مدتها سعادتمند میسازد . نمیتوانیم با یک بار خواندن به این درجه از خوشبختی برسیم; هر چند در این یکبار دقت فوق العاده به کار بریم .
6 . همچنین وی معتقد است، اگر بخواهیم از کتابی که خواندهایم نظر صائبی پیدا کنیم باید راجع به آن گفت و گو کنیم . کتب خوب باب گفتوگوهای پرثمر را به روی ما میگشایند . این همان چیزی است که ما آن را مباحثه مینامیم .
7 . در کتاب «500 نکته درباره مطالعه» آمده است که یکی از روشهای خوب مطالعه استفاده از یادداشتبرداری است . فقط توجه کنید که به جای یادداشت، رونویسی نکنید! طرحهای گوناگون بریزید . نکات مهم یادداشت را برجستهتر بنویسید . اگر مطلبی را درک نمیکنید، به صورت سؤال یادداشتبردارید .
8 . در کتاب «روشهای تسریع در خواندن و درک» پیشنهاد شده است هنگام مطالعه ابتدا خلاصه مطلب را که اغلب در ابتدای مقاله یا کتاب آمده است، بخوانید . سپس عنوانها و فهرست اجمالی کتاب را مطالعه کنید سپس چند سطر از ابتدای هر عنوان را مطالعه کنید; زیرا مهمترین مطالب معمولا در همین خطوط اولیه هستند . در نهایتسایر توضیحات و تفاسیر کتاب را بر اطلاعات خود بیفزایید .
9 . از همان زمان مطالعه، برای به کار بستن آنچه میآموزید برنامهریزی کنید . به قول تولد: «مطالعه و عمل نکردن مانند شخم زدن و بذر نپاشیدن است» .
10 . بیکن جمله زیبایی در این باره دارد: «برخی کتب را باید چشید، بعضی دیگر را باید بلعید و قلیلی را هم باید جوید و هضم کرد! .
5 نکته در موضوع مطالعه:
1 . امام علی (علیه السلام) جستن دانشی را نیکو میشمارند که موجب اصلاح وجود آدمی گردد . «دانشی که تو را اصلاح نکند گمراهی است .»
2 . دکتر آدریل جانسون میگوید: ما وقت نداریم و نمیتوانیم هر چه را که منتشر میشود بخوانیم . باید انتخاب کنیم; ولی اگر در این انتخاب خود را به دست تصادف بسپاریم، ممکن استبه راههای پیموده شده برسیم و اگر در انتخاب خود بینا نباشیم، ممکن است در راهی بیفتیم که دیگران فرسنگها از آن را پیمودهاند . بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب موضوع مطالعه خود به چکیده مقالات و خلاصه آثار مهم در زمینه علمی که به آن علاقهمندیم سری بزنیم تا جایگاه خود را در موضوع مطلوب خود دریابیم .
3 . همچنین او عقیده دارد، هنگام انتخاب یک کتاب ابتدا از خود بپرسیم خصوصیات فکری ما و طبع کنجکاو و حساس ما که منبع بسیاری از شعفها و حزنهای ما است طالب چیست؟ شعر؟ روانشناسی؟ حکمت؟ هنر؟ بدین ترتیب، زمینهای برای کار در موضوعی که بدان علاقه داریم فراهم میآوریم و حدودی برای خود ترسیم میکنیم; چه همان طور که گفتیم دانستن همه چیز غیر ممکن است .
4 . آندره مورو عقیده دارد، بعد از کتب آسمانی شریفترین و مفیدترین کتابها بیوگرافیها هستند . به قول رنه دکارت مطالعه یگانه راه آشنایی با بزرگان روزگار است که قرنها پیش از این در دنیا به سر بردهاند و اکنون زیر خاک منزل دارند .
5 . ارل . اف - رسکامون میگوید: چنان که در انتخاب دوستبرای خود دقت میکنید، در انتخاب نویسنده نیز برای خواندن خود دقت کنید .
افزایش کارآیی مطالعه
20 نکته برای تمرکز حواس در هنگام مطالعه
تمرکز، در لغت به معنی تراکم، فشردگی مجموعه و چکیده و در اصطلاح، یعنی حفظ و نگه داری ، توجه و تمرکز حواس روی موضوعی معین بدون تمرکز، حواس یادگیری، مثمر ثمر نخواهد بود. همه ی افراد توانایی تمرکز دارند؛ چون تمرکز، امری نسبی است و کسی نمیتواند ادعا کند که کاملاً حواس پرت است و یا همیشه تمرکز حواس دارد. شاید شما تا به حال خیلی به حواس پرتی فکر کرده باشید و بارها از خود پرسیده باشید که چرا گاهی به هنگام مطالعه، حواس آدم پرت میشود؟ ما نمیدانیم که شما برای این سؤوال خود چه جوابی پیدا کردهاید؛ اما پاسخ صحیح این پرسش را به شما میگوییم :
« حواس پرتی ، چیزی نیست جز تمایل ذاتی ذهن به درگیری وفعالیت».
ذهن شما، همواره میخواهد درگیر و مشغول باشد؛ بنابراین، اگر از آن چه اکنون انجام می دهید ، در شما درگیری و مشغولیت ذهنی ایجاد کند، فکر شما دیگر احساس نمیکند که جای دیگر برود و در آن جا درگیر شود؛ اما اگر در انجام این کار ، درگیری ذهنی ایجاد نشود ، ذهن شما شتابان به جایی میرود تا خود را در آنجا مشغول کند و این، همان حواس پرتی است.
ایجاد تمرکز ، اکتسابی است
بیشتر افراد گمان میکنند که تمرکز ، یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است ؛ در حالی که تمرکز، یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هرکس ، با هوش عادی خود، میتواند به آن دست یابد؛ پس گفتن این جمله که« من ذاتاً آدم حواس پرتی هستم» ،کاملاً غلط است و همین ذهنیت نادرست، باعث میشود تا انسان نتواند از تمرکزی عالی برخوردار شود.
منشأ حواس پرتی
حواس پرتی یا منشأ ذهنی و درونی دارد و یا منشأ بیرونی و محیطی.
حواس پرتی درونی و ذهنی، عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشههایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق و مطالعه و تمرکز حواس ایجاد میکنند. این موانع، شامل مواردی از قبیل درد، رنج، غم و غصه، نگرانی؛ گرسنگی و تشنگی، سردی و گرمی ، ترس ، خشم، شادی، سر دردو... میباشد.
حواس پرتی بیرونی و محیطی، به محیط پیرامون فرد و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد میشود ارتباط پیدا میکند؛ مانند نور شدید و ضعیف، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانهای صوتی و تصویری و نظایر اینها.
بیشتر حواس پرتی ها علل درونی دارند و به طبیعت فرد، ویژگی ها، حالات روحی و روانی و عادات فردی بستگی دارند. بی شک، حواس پرتی بیرونی، آسان تر از عوامل حواس پرتی درونی برطرف میشود. از این رو، می توان بدون توجه به عوامل محیطی، مانند سر و صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتی داخل سرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد؛ اما نمیتوان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید، نگرانی و ناراحتی فکر و اندیشه، با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد.
روش های تقویت تمرکز حواس
تمرکز حواس در هنگام مطالعه، کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است و کلید اساسی تمرکز حواس ، استفاده از روش هایی است که باعث تقویت و پرورش مهارت های لازم برای این کار است. بنابراین، بدون تمرکز حواس، ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد، ساعت ها وقت بگیرد؛ اما به خوبی فهمیده نشود و اثر مثبتی نداشته باشد. از این رو، کاربرد روش ها و فنونی که به خواننده کمک میکند تا به هنگام مطالعه، فعال باشد، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز هنگام مطالعه، افزایش میدهد. این روش ها عبارتند از:
1. طرح سؤوال
طرح سؤوال پیش از مطالعه ی دقیق ، فرد را وادار میکند تا به طور فعالانه و با تمرکز ، دقت کافی ، انگیزه و علاقه، به مطالعه بپردازد. طرح سؤوال هنگام مطالعه، یکی از روشهایی است که خواننده را فعال و به طور عمیق او را درگیر مطالعه میکند و سبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه میشود. فرد برای یافتن پاسخ سؤوالات خود، بایستی تمرکز حواس خود را حفظ کند؛ زیرا در هنگام مطالعه، نمیتوان بدون تمرکز، پاسخ سؤوالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطلب وبا طرح سؤوال ، توان میزان فراگیری خود را ارزش یابی کرده ، به نقاط قوت و ضعف خود پی میبرید. طرح سوال ، سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد میشود و موجب میشود تا خواننده درمطالعات بعدی، برای از بین بردن نقاط ضعف خود، با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه کند.
2. تند خوانی
تندخوانی، باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه، باعث یادگیری بهتر میشود. فکر و ذهن قادر است هزاران کلمه در دقیقه از خود عبور دهد؛ ولی اگر سرعت مطالعه ما پایین باشد ، ذهن ، وقت اضافی میآورد و ناچار به این شاخه و آن شاخه می پرد و در نتیجه، حواس پرتی ایجاد میشود. مطالعه سریع یا تندخوانی ، فرصت جولان به ذهن نمیدهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه میشود.
3. خواندن اجمالی
روش خواندن اجمالی، مبتنی بر یک نمونهگیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزییات . در این روش ، خواننده ، مطالب را سازمان بندی میکند و آن گاه هدف از مطالعه خود را مشخص کرده و مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین میزند و سپس از طریق سؤوال کردن، کنجکاوی، علاقه ، دقت و تمرکزحواس خود را افزایش میدهد .
4. جدیت در مطالعه
به محض نشستن پشت میز مطالعه، خواندن را با جدیت شروع کنید؛ زیرا اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید، تمرکز حواس زود به دست میآید. این ضرب المثل چینی را به یاد داشته باشید که « فتح ستارگانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند، با برداشتن قدم اول، امکان پذیر است». شک و تردید، موجب حواس پرتی یا ایجاد تخیلات واهی میشود. اجازه ندهید چیزی جز مطالعه ذهن شما را مشغول کند. تصمیم بگیرید و مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید. در این زمان، از مطالعه دست نکشید و به مطالعه ادامه دهید؛ اما زمان مطالعه را طولانی نکنید. بیهوده وسواس به خرج ندهید و بهانه تراشی نکنید. به خود تلقین کنید که فرد با اراده ای هستید و میتوانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید. جدی باشید و با علاقه و انگیزه مطالعه کنید تا هنگام مطالعه، دچار حواس پرتی نشوید.
5. استفاده از راهنما به هنگام مطالعه
یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس، استفاده از یک راهنما، چون انگشت سبابه ، مدادو ... به هنگام مطالعه است. زیرا استفاده از یک راهنما هنگام مطالعه، باعث تمرکز حواس بهتر ، عادت به روان خواندن، جلوگیری از برگشت برای دوباره خواندن و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن میشود.
6. خط کشیدن زیر مطالب مهم
استفاده از این روش، یکی از شایعترین روش هایی است که اغلب دانشجویان از آن استفاده میکنند. هنگام مطالعه، با استفاده از یک مداد، مطالب مهم و اساسی را علامت گذاری کنید؛ زیرا برای مشخص نمودن مطالب مهم و اساسی،خط کشیدن زیر آنها لازم است.
7. داشتن علاقه به مطالعه
علاقه به مطالعه، یکی از شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس ، هنگام مطالعه است. وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند میشود، خود به خود بر آن تمرکز میکند؛ بیشتر دقت میکند و به راحتی مطالب را به حافظه میسپارد و بعد هم خیلی راحت آن را به خاطر میآورد. سعی کنید با ایجاد انگیزههای نیرومند و در نظر گرفتن هدفهایی که برایتان مهم و جالب توجه است، نسبت به مطالعه، شوق و علاقه پیدا کنید. موقعیت هایی را که نمیتوانید در آنها تمرکز حواس داشته باشید، تجزیه و تحلیل کنید؛ احساسات خود را مورد بررسی قرار دهید و بدانید که چه عواملی افکار شما را دگرگون میکند . افکار منفی و بیمارگونه را از خود دور کنید و هر موقعیت را تا حدی که میتوانید، به طور منطقی ، تعبیر و تفسیر کنید.
8. تعیین زمان و مکان مطالعه
یکی از راه های برقراری تمرکز حواس، این است که مطالعه در ساعتی از روز انجام گیرد که برای فرد مناسب تر است؛ اما تخمین مناسب ترین زمان برای مطالعه کاری دشوار است و به عادات فرد بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه ، با خیال راحت و آسوده مطالعه کنند. اما برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند و به مطالعه بپردازند. با این توصیف تعیین زمان و مقدار مطالعه، باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه، برقراری تمرکز، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب میشود.
9. یاد بگیر که بگویی نه
زمانی که تصمیم گرفتید مطالعه کنید، اما دوستان یا هم اتاقی های شما درخواست میکنند که دور هم جمع شوید، هنر گفتن نه را در خود تقویت کنید . اگر این اراده در شما ضعیف است، میتوانید روی در اتاق مطالعه ی خود بنویسید: لطفاً « مزاحم نشوید». اگر موفق نشدید میتوانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد که شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود.
10. ترک افکار منفی و داشتن افکار مثبت
مطالعه ی عمیق و یاد گیری ثمر بخش، وقتی حاصل می شود که فرد، تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند؛ زیرا اعتماد به خود، مهارت و نیرو را افزایش داده، مغز را سالم تر میکند . وقتی میخواهید کاری انجام دهید، از گفتن کلماتی مانند نمیخواهم، نمی دانم و نمی توانم، بپرهیزید و جمله ی « این کار محال است» را از دفتر زندگی خود خط بزنید. ترس ، بدگمانی و بی ارادهگی را از خود دور کنید و هرگز به خود اجازه ندهید تا هیجانات افکار منفی، شما را در خود غرق سازد. و تمرکز حواس شما را مختل کند. اعتماد به نفس داشته باشید و پیوسته با خود تکرار کنید که قادر به انجام هر کاری هستید و بدین طریق ، تفکر مثبت را در خود پرورش دهید.
قوی بودن اعتماد به نفس ، احساس شعف و شادی را در شما به وجود میآورد و در حالت شادمانی ، از تمرکز حواس خوبی برخوردار میشوید؛ بهتر فکر میکنید؛ بهتر مطالعه میکنید و نتیجه، کارتان بهتر میشود. « مارگات کوربت» مینویسد:« انسان در بحر اندیشه های خوشایند، حافظهای بهتر پیدا میکند و ذهن در حالت آرامی قرار میگیرد و میل به یادگیری را در خود به وجود میآورد». از این رو ، خودپنداری مثبت ، مهم ترین کمک برای تمرکز و یادگیری است. اگر بتوانیم تصورات غلط و منفی را از خود دور و تصورات مثبت را جایگزین کنیم ، میتوانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم.
11. عدم هماهنگی اراده و تخیل خواننده، مانع تمرکز است
اگر تخیل خواننده با اراده اش هم سو نباشد، خواننده نمیتواند تمرکز حواس کافی و لازم داشته باشد. در روان شناسی ، ثابت شده است که در این تضاد، قدرت تخیل، قوی تر از قدرت اراده است . وقتی دانشجویی کتابی را باز میکند و به مطالعه ی آن اقدام میکند،پس از مدت کوتاهی، افکاری به ذهنش خطور میکند؛ مثلاً با دوستانش فوتبال بازی کند یا با هم به سینما بروند یا فلان فیلم را تماشا کند . این تخیلات ، باعث میشود تا خواننده ، تمرکز خویش را از دست بدهد و سرانجام ازخواندن کتاب منصرف شود. برای غلبه بر این مشکل، خواننده وقتی مایل به مطالعه درباره ی موضوعی خاص باشد، بهتر است خود را در حال و هوای مخصوص آن موضوع قرار دهد؛ مثلاً اگر کتاب شعری میخواند، خود را در حال و هوای شاعردر هنگام سرودن یا خواندن شعر قرار دهد و اگر کتاب پزشکی میخواند، خود را در حال و هوای پزشک در هنگام معالجه ی بیمار قرار دهد تا از این طریق، خیال و اراده را با هم هماهنگ کند. تا زمانی که آهنگ تخیل و اراده هماهنگ باشند تمرکز حواس حفظ میشود.
12. کاستن حواس پرتی های ناشی از شرایط بدنی
خواب نامنظم و فعالیت ها و عادات غذایی نادرست، می توانند از علایم و مشکلات مربوط به تمرکز باشند؛ به عنوان مثال، سنگینی معده و سیری بیش از حد، یکی از زمینه های عدم تمرکز به هنگام مطالعه است. شما باید از خوردن غذاهای پر حجم خودداری کنید؛ زیرا با سرازیر شدن خون به سمت دستگاه گوارش، از بنیه ی حسی و ذهنی شما کاسته میشود. هم چنین باید بدانید که صبحانه کافی و مقوی ، نقش مهمی در ایجاد و برقراری تمرکز حواس در طی روز خواهد داشت. در اولین غذای روز، همراه با کربوهیدرات ،پروتیین، نیز میل کنید؛ مثل تخم مرغ ، ماهی، پنیر یا خشکبار. سعی کنید به این ضربالمثل عمل کنید: « صبحانه مانند پادشاهان، ناهار را مانند شاهزادهها و شام را مانند فقرا صرف کنید».
13. یادداشت برداری هنگام مطالعه
یادداشت برداری ، نوعی تکرار درست است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطلب میشود. یادداشت برداری خوب، کاری جدی و فعال است که موجب اندیشیدن میشود. برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن، هماهنگی چشم و مغز (به منزله ی نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی) عاملی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت کرده، فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش میدهد.
14. برای تمرکز حواس، به دنبال سکوت مطلق نباشید
یکی از باورهای بسیار نادرست برخی از شما این است که برای تمرکز حواس، باید در سکوت مطلق باشید. واقعیت این است که هر چه محیطی ساکت تر باشد، برای تمرکز حواس بهتر است و ما محیطی را برای مطالعه انتخاب می کنیم که سر و صدای کمتری داشته باشد؛ اما به هیچ عنوان نباید در جست و جوی محیطی باشیم که سکوت مطلق بر آن حکمفرما باشد. بهترین مکان برای مطالعه ، جایی است که سر وصدا در آن از بقیه ی جاهای موجود کمتر باشد؛ مثلاً اکنون میخواهید مطالعه کنید و تنها مکانی که در اختیار دارید ، اتاقی است که در آن تلویزیون روشن است؛ مسلماً این محیط، ایدهآل نیست؛ اما شما در دورترین نقطه ی اتاق از تلویزیون و پشت به آن بنشینید و مطالعه کنید. در این حالت، شما از بهترین شرایط ممکن برای مطالعه استفاده کردهاید. مطالعه در جای کاملاً ساکت ، غلط است؛ زیرا اگر شما این گونه به محیط بسیار ساکت عادت کنید، شرطی میشوید و فقط در چنین مکان هایی میتوانید مطالعه کنید و آن وقت در محیط های دیگر، با کوچک ترین سر و صدایی ، تمرکز حواس شما به هم میریزد و ایجاد تمرکز دوباره برایتان بسیار مشکل است.
15. نظم مکانی، تمرکز حواس را تقویت میکند
اخیراً ژاپنی ها تحقیقات جالبی را روی یک گروه هزار نفری انجام داده اند. در این تحقیق، کودکان ده سالهای که از بهره ی هوشی، استعداد و توانایی ذهنی نسبتاً یکسانی برخوردار بودهاند، هر کدام در محیط متفاوتی از دیگران قرار گرفتند. محیط مطالعه ی نفر اول، بسیار در هم ریخته و شلوغ بود. اتاق نفر دوم ، آشفتگی نسبتاًکمتری داشت و اتاق نفر سوم نسبت به نفر دوم، کمی منظم تر و با وسایل کمتری بود وبه همین ترتیب تا نفر هزارم که اتاق بسیار منظم و مرتبی، با حداقل وسایل داشت؛ کتابهای یکسانی به همه دادند و به هریک ، فرصت مناسبی برای مطالعه در اتاق های مخصوص داده شد. بعد از پایان زمان تحقیق، نتیجه ی تحقیق این گونه بود: میزان مطالعه، بازدهی ، میزان به خاطرسپاری و تمرکز با میزان نظم و ترتیب اتاق ها ، نسبت مستقیم داشت؛ یعنی هر فردی که در اتاقی با اسباب و وسایل کمتر، مرتب تر و منظم تری قرار گرفته بود، بازدهی کمّی و کیفی بیشتری را در مطالعه ی خود نشان میداد. «شاکتی کوالن» در کتاب بازتاب های نور، مینویسد: « هر وضعیت درونی، انعکاسی بیرونی و محیطی دارد و هر وضعیت محیطی، بازتابی درونی»؛ یعنی وضعیت منظم پیرامون شما، به نظم فکری و درونی شما کمک میکند. بنابراین، قبل از مطالعه، دو سه دقیقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق یا میز مطالعه ی خود بپردازید و این مسأله را جدی بگیرید.
16. بهرهبرداری از تکنیک « حالا این جا باش »
به احتمال زیاد، این فن ساده و فریبنده، بسیار مؤثر است؛ یعنی هر وقت متوجه میشوید که فکرتان از موضع منحرف شده، به خودتان بگویید حالا این جا باش و به آرامی توجهتان را به جایی که میخواهید، برگردانید؛ برای مثال، شما در کلاس درس هستید و توجهتان از سخنان استاد به تکالیفی که دارید یا به قرار ملاقاتتان معطوف میشود. در این هنگام، به خودتان چنین بگویید: « حالا این جا باش» و دوباره حواستان را متمرکز کنیدو تمرکزتان را به سخنان استاد برگردانید و تا جایی که ممکن است ، این حالت را حفظ کنید. اگر شما فردی طبیعی باشید، چه بسا این کار را صد بار در هفته انجام دهید؛ اما پس از مدتی، درخواهید یافت که هر روز نسبت به قبل، ، فاصله ی زمانی بین منحرف شدن افکارتان بیشتر میشود. بنابراین، صبور باشید و آن را حفظ کنید و ببینید که پیشرفت خواهید کرد.
17. تسلیم حواس پرتی های بیرونی نشوید
وقتی در اتاقی نشسته اید، اگر شخصی در را محکم و با سر و صدا بست، رویتان را به سمت او برنگردانید ؛ بلکه ذهنتان را به آن چیزی که مقابل شماست، متمرکز سازید. این کار را در موقعیت های متعدد، مانند موارد زیر تمرین کنید:
در کلاس های درس بگذارید افراد بیایندو بروند و سرفه کننده؛ بدون این که کوچک ترین نگاهی به آنها بکنید؛گویی آن جا نیستیدو بین خودتان و استاد، تونل برقرار کنید. وقتی با کسی در حال گفت و گو هستید، توجهتان را به اومعطوف کنید؛ به صورتش بنگرید و به گفتههایش توجه کنید و بقیه دنیا را از ذهنتان بیرون کنید.
18. یادداشت عوامل حواس پرتی
شما اگر حتی بهترین شیوه ی مطالعه را در پیش گرفته باشید . هیچ گاه عوامل حواس پرتیتان به صفر نمیرسد؛ زیرا ممکن است بعد از مدتی تمرین، حواس پرتی شما تا حد فوق العاده زیادی کم شده باشد؛ اما برخی از اوقات ، افکار دیگری غیر از موضوع مطالعه، به سراغ ذهن شما میآید و حواستان را پرت میکند. بهترین و مؤثرترین راه برای مقابله با این حواس پرتی باقی مانده، نوشتن آنها بر روی یک برگ کوچک کاغذ و اختصاص دادن زمانی برای فکر کردن درباره ی این مسایل است. اگرشما در اوج مطالعه، ناگهان به خاطر میآورید که امشب حتماً باید به دوست خود تلفن بزنید. از این لحظه به بعد، شما هر قدر هم که سعی کنید فکر خود را بر روی مطالعه متمرکز کنید، اندیشه ی تلفن کردن به دوستتان و این که « مبادا فراموش کنم»، ذهن شما را آشفته میکند و شما را آزار می دهد. در نتیجه، شما از همان لحظه ، تمرکز حواس خود را از دست میدهید؛ اما اگر به محض آن که این اندیشه به ذهن شما راه یافت، آن را بر روی کاغذی بنویسید، دیگر خیالتان راحت میشود و میتوانید به مطالعه ی متمرکز خود ادامه دهید. یادتان باشد که حواس پرتی را نیز مانند نکات مهم کتاب که فرا میگیرید و ثبت میکنید، باید جایی تخلیه کنید. اگر ننویسید و بگویید باشد برای بعد، توانایی ذهنی خود را کم کردهاید. هر چیزی را که در حین مطالعه به خاطرتان میآید و عامل مزاحم تلقی میشود، گوشهای یادداشت کنید و بار ذهنی مربوط به آن را تخلیه کنید.
19. کنترل صحبت با خود به هنگام مطالعه
خیلی ها نمیدانندکه ما به هنگام انجام تکالیف ، به شکل خاموش، با خودمان صحبت میکنیم. صحبت با خود، میتواند فعالیت ها و رفتارهایی را در ما برانگیزد و ما را مورد تشویق قرار دهد و به سر و سامان دادن آن چه بعد انجام میدهیم، کمک کند. ما از طریق صحبت با خود، بر جریان پیشرفت خود نظارت میکنیم؛ اما اگر همین گفت و گوی با خویش، بیش از اندازه ارزشیابانه یا انتقادی صورت گیرد، بر تمرکز، اثر منفی میگذارد. آیا تا به حال تجربه ی نگارش یک مقاله را داشتهاید که در همان سطر اول آن گیر کرده، ناکام شده باشید؟ در این کار، مقصر اصلی، یک ویراستار درونی بسیار سختگیر بوده است. مقایسه ی توانایی خود با توانایی دیگران و انتظارات غلط در مورد مدت و کیفیت تمرکزی که باید داشته باشید، میتواندمسؤول شکل گیری یک گفت و گوی منفی با خویش باشد. با کمی تمرین، شما میتوانید هر قضیه ی مختل کننده درونی را اداره کنید.
20. انتخاب زمان مناسب
پس از استراحت، به ویژه صبحگاهان ، بهترین حالت تمرکز و ساعات خستگی و کسالت، نامناسب ترین اوقات برای تمرکزند؛ البته هنگام صبح ، لازم است قدری ورزش کنید تا بدن، آمادگی لازم را به دست آورد.
برای مطالعه ی بیشتر، به کتابها و سایت های زیر مراجعه کنید:
1. دکتر عبدالله خادمی، مطالعه ی روشمند.
2. مجتبی حورایی ، مطالعه ی موفق با تمرکز.
3. www.irib.ir/amozesh
4. www.mashal.org .
سید مهدی موسوی زاده/ماهنامه فرهنگی اجتماعی دانشجویی پرسمان،آبان ماه 1385 ،شماره ی 50 ، صص 36 – 34
فنون تست زنی در کنکور
فنون تستزنی، یکی از مهارتهای لازم در دوران دبیرستان و به خصوص کنکور است. تسلط بر تستزنی در موفقیت کنکور تأثیر غیر قابل انکاری دارد. بحث دربارهی مجموعهی مهارتهایی که منجر به افزایش توانایی عملکرد تستزنی میشود، بحثی چند بعدی خواهدبود.
با وجود گستردگی موضوع، سعی میکنیم به مواردی بپردازیم که ضروریترهستند. قسمتی ازتوصیههای این مقاله عمومی است و برای کلیهی دانشآموزان دبیرستانی و کنکوری در نظر گرفته شدهاست. قسمتی از توصیهها هم خاص دروس به صورت جداگانه و تفکیکی است، این مطالب بیشتر به درد کنکوریها میخورد.
طراحی وطراحان تستها
با وجود آن که بعضی از افراد و مؤسسات ادعا دارند که روشهایی را ابداع کردهاند تا کنکوریها حتی بدون حل مسأله یا توجه به صورت مساله و بر اساس قوانین احتمالات بتوانند تستها را درست علامت بزنند، عملا چنین چیزی امکانپذیر نیست و ادعاهایی ازاین قبیل نوعی فرصت طلبی محسوب میشوند. طراحی سؤالات تست از یک سری اصول کلی و مشخص تبعیت میکند که معمولا طراحان تستها با آنها آشنا هستند. البته این به آن معنی نیست که همهی اصول طراحی تست در سؤالات کنکور رعایت میشود و همان گونه که هر ساله بعد از اتمام کنکور عنوان میگردد اشکالاتی توسط اهل فن به سؤالات وارد میآید. از جمله اصولی که در طراحی سؤالات کنکور رعایت میشود در نظر گرفتن سؤالات آسان، متوسط
و مشکل در هر درس است. در مقابل، یکی از اشکالات وارد به طراحی تستها نوع چینش سؤالات است. اصولا باید در هر درس سؤالات ازآسان به مشکل تنظیم شوند، اما ظاهرا در سؤالات کنکور چنین نظمی وجود ندارد و مثلا گاهی بعد از سؤالات سخت دیفرانسیل، بلافاصله سؤالات سخت گسسته آغاز میشود و یا مانند کنکور سال 81 که سؤالات ادبیات با چند سؤال سخت پی در پی شروع شدهبود.
کلید: در طراحی سؤالات کنکور اصول کلی طراحی تست رعایت میشود. بنا بر این برای پاسخگویی به سؤالات به دنبال روشهای غیر عادی نباشید.
آمادگی برای هرنوع احتمال
علیرغم نکتهی قبلی، تصور نکنید که همه چیز باید بر وفق مراد پیش رود. متأسفانه بسیاردیده شدهاست که دانشآموزانی که با آمادگی خوب درسی در جلسهی کنکور حاضر شدهاند، به محض مواجهه با چند سؤال سخت پی در پی، سررشتهی کار را گم کرده و حتی بقیه را هم نتوانستهاند خوب جواب بدهند. این آمادگی ذهنی را در خود ایجاد کنید که ممکن است با هر احتمالی رو به رو شوید. امکان دارد در شرایطی که خوب پیش میروید، به ناگاه به یک، دو، سه و یا چند سؤال سخت برخورد کنید، امکان دارد سؤالات یک درس با تستهای مشکل شروع شود و هرنوع امکان دیگری نیز وجود دارد. در هر حال، شما آمادگی لازم را در خود ایجاد کنید تا دستپاچه نشوید.
کلید: خود را برای مواجهه با هر نوع سؤالی در سر جلسهی کنکور آماده سازید.
تستهای یک ستاره و دو ستاره
بیشتر مدرسان کنکورتوصیه میکنند وقتی با سؤالات یک درس رو به رو میشوید، به این شیوه عمل کنید:
یک به یک سؤالات رابخوانید. به طور متوسط خواندن متن هر سؤال حدود ۱۵ تا 20 ثانیه طول میکشد. اگر جواب سؤال و گزینهی درست را میدانید، بلافاصله در پرسشنامه (و نه پاسخنامه) علامت بزنید و سر سؤال بعدی بروید. به سؤالاتی میرسید که جواب آنها را نمیدانید. در این جا دو حالت پیش میآید:
۱- جواب را نمیدانید، ولی میدانید که میتوانید به نتیجه برسید. در کنارسؤال یک ستاره بزنید.
۲- در مورد بعضی از سؤالات هم اصلا جواب را نمیدانید و حدس میزنید که ارزش وقتگذاری ندارد. در کنار این نوع سؤالات دو ستاره بزنید.
به همین ترتیب تا پایان سؤالات آن درس پیش بروید. معمولا درمرحلهی اول تعدادی از تستها را با اطمینان درست علامت زدهاید، که البته در مورد درسهای متفاوت فرق دارد.
حال، مرحلهی دوم را به سؤالات تک ستارهای اختصاص دهید. در این مرحله هم تعدادی ازسؤالات را پاسخ خواهید داد.
در مرحلهی سوم به سؤالات دوستارهای بپردازید.
در دروس تخصصی امکان زیادی وجود دارد که وقتی برای سؤالات دوستارهای باقی نماند.
بعد از اتمام این سه مرحله جوابهای صحیح را یک به یک و با دقت به پاسخنامه منتقل کنید.
کلید: سؤالات هر درس را در سه مرحلهی تستهای با جواب مشخص، یک ستارهای و دوستارهای پاسخ دهید.
جرأت گذشتن از تست
در مورد سؤالات دوستارهای صحبت کردیم و گفتیم که در دروس تخصصی حتی این امکان وجود دارد که فرصتی برای پاسخ به آنها باقی نماند.
برای تعداد زیادی ازدانشآموزان پذیرفتن این نکته که باید از خیر بعضی از سؤالات بگذرند، سخت است. دانشآموزان باید عادت کنند که از روی بعضی از تستها بگذرند و این خود نه تنها نشانهی ضعف نیست، بلکه بیانگر مهارت دانش بالای فردا است. دانشآموزان بسیار محدودی وجود دارند که هم توانایی و هم فرصت آن را داشتهباشند که بتوانند به همهی سؤالات پاسخ دهند.
کلید: باید این فن جسورانه را بیاموزید که ازسر بعضی تستها بگذرید.
قدرت ریسک
این سؤال هم برای دانشآموزان پیش میآید که اگر در مورد گزینهها شک کردند (با توجه به نمرات منفی تستها) آیا علامت بزنند یا خیر.
• اگر در مورد هر چهار گزینه تردید دارید، توصیه میشود که ازخیر آن سؤال بگذرید.
• اگر بین سه گزینه شک داشتید، باز هم توصیهی قبلی را به کارببندید.
• زمانی که میدانید حداقل دوگزینه غلط است، حتما یکی از گزینههارا علامت بزنید.
کلید: در تستهایی که در مورد گزینهی صحیح شک دارید، تنها زمانی ریسک کنید که اطمینان داشتهباشید حداقل دو گزینه غلط است.
خواندن کل اجزای تست
این نکتهای است که همه در مورد آن اتفاق نظر دارند، باید تمام اجزای تست را با دقت بخوانید. صورت مسأله را با حوصله و تمرکز مطالعه کنید. به همین ترتیب به تک تک گزینهها توجه کنید. یادتان باشد اگر عجله کنید، شاید زمان را ذخیره نمایید، ولی به طور حتم، احتمال اشتباه بسیار زیاد خواهدبود .اگر بپذیرید که باید از بعضی از تستها بگذرید، این به دقت شما هم خواهد افزود.
کلید: قبل از هر گونه اقدام به پاسخگویی تست، تمام اجزای آن را با دقت بخوانید.
پیشبینی قبل از جواب
اگر حوصلهاش را دارید و عجله نمیکنید، سعی نمایید وقتی صورت مسأله را خواندید قبل از نگاهکردن به گزینهها، جواب را حدس بزنید. این کار سرعت عمل شما را در پاسخگویی به تستها افزایش خواهدداد. حتی در صورتی که حدس شما درست از آب درآمد و پاسخ شما بین گزینهها وجود داشت، باز هم حتما سایر گزینهها را بخوانید.
کلید: سعی کنید قبل از پاسخ به هر تست، گزینهی صحیح را حدس بزنید.
فریب نخورید
به محض خواندن صورت مسأله، سراغ راحتترین و سادهترین گزینه نروید. متوجه گزینههای انحرافی باشید. به قول کنکوریها، اگر شما مفهومی را خوانده باشید، احتمال انحراف شما کاهش خواهدیافت. با این همه بازهم ممکن است به خاطر عدم تمرکز، عجله و اشتباه گرفتن سرنخها فریب بخورید و ناخودآگاه به محض دیدن کوچکترین سرنخی از پاسخ، آن را علامت بزنید. پس بسیار بسیار مهم است که از یک طرف تمرکز و دقت را تمرین کنید و از طرف دیگر با روشهای کنترل اضطراب آشنا باشید، تا بتوانید حالت تعادلی خود را حفظ نمایید.
کلید: درجلسهی کنکور دقت کنید در فضایی قرار نگیرید که با کوچکترین سرنخها فریب بخورید.
تقسیم زمان
این درست است که باید درجلسهی کنکور تقسیم زمان داشتهباشید، اما به آن معنانیست که برای همهی تستها زمانی یکسان در نظر گرفت. این نکته بسیارظریف و حساس است. اگر برای تستی سه دقیقه وقت صرف کردید، حتما تستی هم وجود خواهدداشت که درظرف 20 ثانیه پاسخ آن را بیابید. بنا بر این در مورد تقسیم زمان وسواس به خرج ندهید. شما برای هر درس زمانی را در اختیار دارید، باز اگر پذیرفتهباشید که از سر بعضی تستها بگذرید، احتمالا زمان برای بقیهی سؤالات کافی خواهد بود. در بعضی موارد (به خصوص دروس عمومی) امکان استفاده از زمانهای دروس دیگر هم به وجود میآید.
کلید: در تقسیم زمان برای پاسخگویی به تستها، توجه داشتهباشید که زمان برای حل هر تست متفاوت است.
زمانی برای مرور
اگر فرصتی بود زمانی برای مرور تستها کنار بگذارید ولی پاسخها را عوض نکنید، مگر این که اطمینان حاصل کنید که پاسخ اول شماغلط بودهاست. هر چه بیشتر سر یک سؤال مردد باشید، احتمال زیادتری دارد که سر گیجه بگیرید.
کلید: اگر زمانی برای مرور تستها باقی ماند، پاسخ را تنها زمانی تغییر دهید که به غلط بودن پاسخ اولیه اطمینان حاصل نمایید.
سرعت عمل
سرعت عمل در تست زنی به عوامل متعددی بستگی دارد:
• به این که چقدر مفهومی را خوانده باشید؟ (وحفظی کارنکرده باشید)
• چقدر سر حال و باحوصله باشید؟
• چه تیپ شخصیتی داشته باشید؟ (فردی آرام هستیدیامضطرب)
• چقدر تست زنی را تمرین کردهباشید؟
به هر حال،سرعت عمل در تست زنی موضوعی مستقل از سایر رفتارها نیست. فردی که کلا کند است، فردی که زود مضطرب میشود و یا کسی که تقسیم زمان مناسبی ندارد، احتمالا در کلیهی فعالیتهایی که نیازمند سرعت عمل و توانایی مشاهده است، مشکل خواهدداشت.
کلید: برای افزایش سرعت عمل در تست زنی چهارعامل مؤثرند: تمرین و رکوردگیری تست زنی، شادابی و سر حال بودن، تمرکز و آرامش، ومطالعهی مفهومی.
دقت درمحاسبات عددی
در همهی رشتههای کنکوری دروسی وجوددارند که در آنها حل مسأله و محاسبات عددی ضرورتی اساسی است. اشتباهات دانشآموزان در محاسبات عددی عمدتا ناشی ازعجله وعدم تمرکز آنها است که این هم ناشی از تلاش آنان برای از دست ندادن زمان است. گفته شد، این عجله غیر از ضرر وافزایش احتمال اشتباهات، به طورحتم هیچ خیری ندارد. به محاسبات عددی به خصوص دررشتهی ریاضی که موارد آن زیاد است،
دقت بیشتری داشتهباشید. سعی کنید به نحوی در محاسبات پیش روید که همان یک بار محاسبه، اطمینان شما را حاصل نماید. عجله در محاسبه، شک شما را افزایش داده و منجر به محاسبات دوباره و سه باره و اتلاف وقت خواهدشد.
کلید: محاسبات ریاضی را با دقت و تمرکز انجام دهید.
مجموعهی ریاضی
در تستهای ریاضی برای کسب نتیجهی بهتر ساختاری با این ترتیب توصیه میشود:
مفهوم را به خاطر بسپارید. موارد جامع و مانع را شناسایی کنید. قضایای مربوط به مفهوم مورد نظر را به دقت و با تمامی اجزا به خاطر بسپارید.
موارد منتج از این قضایا را شناسایی کنید. تا حد ممکن مواردخاص پیرامونی را شناسایی کنید.
در دروس ریاضی نباید به حفظیات اکتفا کرد، اگر چه لازم است تمام فرمولها را بدانید. در هر مسأله، مجهول مسأله را در یک طرف ومفروضات را در طرف مقابل بنویسید. مشکل عمدهی دانشآموزان در دروس ریاضی این است که صورت مسأله را درک نمیکنند. اگر مفروضات مسأله را تشخیص دهید، میتوانید به پاسخ هم برسید. راه حل، درون همین مفروضات وجود دارد. در درس دیفرانسیل مرور نکات کلی مربوط به نمودارها میتواند در حل مسایل مربوط به برد تابع، اکسترممهای نسبی ومطلق وتغییرات تابع، مفید واقع شود. با توجه به توزیع سؤالات کنکور در درس دیفرانسیل منطقی به نظر میرسد که بیشتر تمرکز در فصول سوم به بعد باشد.
کلید: در تستهای ریاضی، یک روش کار مشخص داشتهباشید تا دچار سردرگمی نشوید.
فیزیک
حجم زیاد درس فیزیک و تنوع موضوعات آن ایجاب میکند که از قبل:
• تسلط خود را در بخشهای مختلف آن دقیقا تعیین کردهباشید و بدانید در چه بخشهایی بیشترین آمادگی و در چه بخشهایی کمترین آمادگی را دارید. هنگام زدن تست درکنکور، ابتدا سراغ تستهایی بروید که برای شما راحتترهستند. مثلا بخشهای ترمودینامیک (رشتهی ریاضی
فیزیک) فیزیک پیشدانشگاهی 2 (رشتههای علوم تجربی و ریاضی فیزیک) بخش نور به طورکامل، حرکت نوسانی ساده و موج، گرما و تعادل گرمایی را میتوان به طورنسبی سادهترازیخشهای دیگر در نظر گرفت.
• دقّت لازم در تشخیص مفاهیم نزدیک به هم در صورت مسأله از اهمیت بسیاری برخوردار است. مثلا کمیتهایی از قبیل جابجایی و مسافت، شتاب متوسط و شتاب لحظهای، بازهی زمانی و لحظه، کار محیط روی دستگاه و کار دستگاه روی محیط، توان مفید و توان تلف شده از مفاهیمی
هستند که اغلب به علت کم دقتی، برداشت اشتباهی از آنها میشود و طراحان تست نیز پاسخی معادل اشتباه صورت گرفته را در گزینهها قرار میدهند.
• محاسبات عددی یکی از مشکلسازترین موارد است. اغلب مفاهیم فیریکی را به خوبی تشخیص میدهید، ولی در انجام محاسبات عددی اشتباهاتی صورت میگیرد که یکی از شایعترین اشتباهات دانشپژوهان است.
• توجه دقیق به تبدیل واحدها و این که در چه شرایطی نیازی به تبدیل واحد نمیباشد.
• دروس داده شده و جزوات اساتید باید به گونهای مطالعه شوند که بتوانید هر زمان به طور دقیق، کامل و سریع هر بخشی از آن را که خواستید بگویید و بنویسید. دراین صورت مفاهیم درسی در ذهن شماملکهسازی به معنای واقعی میشوند. آن وقت است که سرعت عمل را با دقّت عمل،
کسب کردهاید.
• پس از فراگیری جزوات درسی به همراه مسائل تشریحی و تستی مرتبط با هر موضوع، تدریجا تستهای کنکور سراسری را ابتدا بدون تعیین زمان ولی پس ازمدتی با تعیین وقت بزنید. تستها را آگاهانه و با توجه به مفاهیم یادگیری شده بزنید و بدانید سرعت عمل باید تا جایی باشد که
دقت عمل را مخدوش نسازد.
• زدن تستهای مرتبط به تعداد زیاد و به طورآگاهانه بالأخره منجر به سرعت عمل نیز میشود.
• در ماههای اردیبهشت و خرداد، تستهای آزمونهای کنکور پنج سال کذشته را به طور جامع بزنید و درصد خود را در درس فیزیک تعیین کنید، طوری عمل نمایید که به هیچ وجه اشتباه هر آزمون را در آزمون بعدی تکرار نکنید.
کلید: در درس فیزیک ضمن مطالعهی مفهومی و تقویت بنیهی ریاضی، به طور کیفی تستهایی در سطوح ساده، متوسط و سخت بزنید و مراقب مفاهیم نزدیک به هم باشید.
شیمی
توزیع تستهای شیمی به طور مساوی بین کتابهای شیمی 2، شیمی 3، شیمی پیشدانشگاهی 1 و شیمی پیشدانشگاهی 2 صورت میگیرد.
تنها حدود 10 درصد از کل تستها مربوط به مسایل میباشد و بقیهی مطالب توصیفی هستند، لذا در صورت کمبود وقت به هنگام تست زنی وقت مطالعهی مسایل را به زمانی موکول کنید که همهی مطالب توصیفی را مطالعه کردهباشید. در فرصت و موقعیت روزهای پایانی کنکور بهترین روش تست زدن، حل تستهای دورهای کنکورهای ساده (۷۶ تا ۸۱) میباشد و استفاده از تستهای طبقه بندی توصیه نمیشود. با در نظر گرفتن این که شیمی آخرین درس در مجموعهی تستهای اختصاصی دفترچهی سؤالات است، دانشآموزان به دلیل اختصاص وقت به تستهای دروس قبلی، در مورد شیمی دچار کمبود وقت میشوند. زمانی که تستهای دروس اختصاصی دیگر را علامت میزنید، به زمان باقیمانده برای شیمی هم
توجه داشتهباشید.
کلید: در تستهای شیمی به نحوهی توزیع سؤالات و هم چنین در اولویت قرار دادن پاسخگویی به تستهای توصیفی توجه نمایید.
زیست شناسی
به دلیل تنوع زیاد منابع و کتب تستهای زیست شناسی، مراجعه به تستهای کنکور سالهای قبل به عنوان بهترین منبع، بیشتر توصیه میشود. پیشنهاد میشود در روزهای پایانی برای ایجاد آمادگی بیشتر از مبحث درس زیست، حدود 40 تست تمرین و مرورگردد. شواهد نشان میدهد که فقط 7 درصد از دانشآموزان تستهای زیست شناسی را بالای 50 درصد میزنند. از دو جنبه میتوان به این مشکل نگاه کرد:
• اول آن که لازم نیست دانشآموزان در درس زیستشناسی معلومات کافی داشتهباشند. اما این دلیل چندان قابل استناد نیست.
• نکتهی دوم و عامل اصلی ضعف دانشآموزان در پاسخگویی به تستهای زیست شناسی، عدم درک سؤالات وعجله درپاسخ دادن است.
هر سؤال نکات کلیدی دارد که با خوب فهمیدن سؤال قابل دستیابی است. برای هرسؤال زیست شناسی 45 ثانیه زمان وجوددارد و از این زمان میتوان 15 ثانیه را به خوب خواندن سؤال، 15 ثانیه را به
خواندن گزینهها و 15 ثانیه را به پاسخ دادن و پرکردن پاسخنامه اختصاص داد .البته بیان این نکته صرفا برای ایجاد یک الگو و تصویر ذهنی است، نه این که واقعا برای هر تست زمان بگیرید!
کلید: در تستهای زیست شناسی، دقت بر روی درک و فهم سؤالات اهمیت بیشتری دارد.
زیان انگلیسی
تستهای درس زبان آخرین سری ازسؤالات در دفترچهی عمومی میباشند 50 یا 60 درصد از دانشآموزانی که نتوانستهاند تستهای زبان را بزنند استدلالشان این است که زمان کم آوردهاند. چرا؟ دلیل این امر اختصاص زمان بیشتر به تستهای دروس ماقبل است. توقف زیاد درتستهای قبلی که معمولا هم غلط ازآب در میآیند، موجب ضرر جدی در تستهای زبان میشود، در حالی که اگر دقت مناسب برای آن صرف گردد، احتمالا تستهای صحیح بیشتری را علامت خواهیدزد. بنا بر این بسیار مهم است که مجموعهی سؤالات دفترچهی عمومی را با هم ببینید. از ابتدای سؤالات عمومی شروع کنید وتا انتهای سؤالات که تستهای زبان هستند پیش بروید و بعد برای تستهای یک ستاره ودوستاره وقت بگذارید. در درس زبان، تستهایی را که سالهای قبل زیاد تکرارشدهاند، با نظر دبیران مشخص نمایید و تمرین کنید.
کلید: در تستهای زبان انگلیسی، زمان را هماهنگ با زمان دروس عمومی دیگر در نظر بگیرید.
معارف
با عنایت به فرّار بودن مفاهیم به خصوص اسامی، مباحث سنتهای الهی، فلسفه، تاریخ و احکام، لازم است درس معارف دریک فرصت کوتاه مرور شود. روایات و مخصوصا آیات باید با دقت خوانده شود. چرا که قابلیت طراحی تست در مورد آنها زیاد است. باید بدانید هر آیه در چه زمینهای است و اشاره به کدام مطلب دارد. یک دانشآموز مسلط میتواند تستهای معارف را در زمان 8 تا ۱۰ دقیقه پاسخ داده و در زمان صرفهجویی کند.
کلید: در تستهای معارف، امکان سرعت عمل، بیشتر است.
ادبیات
با وجود آن که درس ادبیات با زبان مادری دانشآموزان ارتباط دارد، اما مورد سهلانگاری بیشتری قرار میگیرد. از کنکور 81 که سؤالات به نسبت سختتر شدهاست، توقع میرود دانشآموزان این درس را جدیتر بگیرند. علاوه بر آن کتاب زبان فارسی که از سال سوم آن در کنکور سؤال میآید به اندازهی کفایت تدریس نمیشود و اکثردانشآموزان در این درس مشکل دارند. با عنایت به این که 5 سؤال ازاین کتاب طرح میشود لازم است دانشآموزان ضعفهای خود را در آن جبران نمایند. تسلط بر کلیهی مطالب ادبیات حتی هم سنگ دبیر، برای کسب نتیجهی مطلوب ضرورت دارد. دانشآموزان در بخش دریافت پیامهای اصلی مطالب نیزمشکل دارند. درقرابتهای معنایی توصیه میشود ابتدا خود عبارت یا بیت را مطالعه نموده و سپس در ذهن خودتان معنی کنید. بعد معنی را در ذهن ساده نمایید تا حدی که چکیده و درونمایهی اصلی موضوع کشف شود.
اولین سؤالات دفترچهی عمومی، تستهای ادبیات هستند و لذا تقسیم زمان مناسب در این درس مهم است.
کلید: تستهای ادبیات را جدی بگیرید و به حفظیات اتکا نکنید.
عربی
در رابطه با ترجمه به فعل و زمان فعل توجه شود و در موارد مشابه کلمات سادهای مانند ضمایر یا مفرد و جمع بودن کلمات مد نظر قرار گیرد. در درک مطلب، دقت درمفهوم کلی مطالب مهم است. یادتان باشد که سؤالات مطرحه خارج ازمفاهیم درک مطلب نخواهدبود. سؤالهای تجزیه و ترکیب از بخش درک مطلب، از انتها پاسخ داده شوند. یعنی ابتدا به ترکیب توجه شود و بعد موارد تجزیه. شناخت نقش مثل تمیز، حال و نیز جامد و مشتق بودن کلمه دقت گردد. در رابطه با تمیز، عدد و حرکتگذاری جملات دادهشده به اسمهای غیر منصرف دقت بیشتری شود.
کلید: در تستهای عربی، برای کسب مهارت بیشتر، هیچ فنی به اندازهی آمادگیهای قبلی نقش ندارد.
نتیجه گیری:
• در طراحی سؤالات کنکور اصول کلی طراحی تست رعایت میشود. بنا بر این برای پاسخگویی به سؤالات به دنبال روشهای غیر عادی نباشید.
• خود را برای مواجهه با هر نوع سؤالی در سر جلسهی کنکور آماده سازید.
• سؤالات هر درس را در سه مرحلهی تستهای با جواب مشخص، یک ستارهای و دوستارهای پاسخ دهید.
• باید این فن جسورانه را بیاموزید که ازسر بعضی تستها بگذرید.
• در تستهایی که در مورد گزینهی صحیح شک دارید، تنها زمانی ریسک کنید که اطمینان داشتهباشید حداقل دو گزینه غلط است.
• قبل از هر گونه اقدام به پاسخگویی تست، تمام اجزای آن را با دقت بخوانید.
• سعی کنید قبل از پاسخ به هر تست، گزینهی صحیح را حدس بزنید.
• درجلسهی کنکور دقت کنید در فضایی قرار نگیرید که با کوچکترین سرنخها فریب بخورید.
• در تقسیم زمان برای پاسخگویی به تستها، توجه داشتهباشید که زمان برای حل هر تست متفاوت است.
• اگر زمانی برای مرور تستها باقی ماند، پاسخ را تنها زمانی تغییر دهید که به غلط بودن پاسخ اولیه اطمینان حاصل نمایید.
• برای افزایش سرعت عمل در تست زنی چهارعامل مؤثرند: تمرین و رکوردگیری تست زنی، شادابی و سر حال بودن، تمرکز و آرامش، ومطالعهی مفهومی.
• محاسبات ریاضی را با دقت و تمرکز انجام دهید.
• در تستهای ریاضی، یک روش کار مشخص داشتهباشید تا دچار سردرگمی نشوید.
• در درس فیزیک ضمن مطالعهی مفهومی و تقویت بنیهی ریاضی، به طور کیفی تستهایی در سطوح ساده، متوسط و سخت بزنید و مراقب مفاهیم نزدیک به هم باشید.
• در تستهای شیمی به نحوهی توزیع سؤالات و هم چنین در اولویت قرار دادن پاسخگویی به تستهای توصیفی توجه نمایید.
• در تستهای زیست شناسی، دقت بر روی درک و فهم سؤالات اهمیت بیشتری دارد.
• در تستهای زبان انگلیسی، زمان را هماهنگ با زمان دروس عمومی دیگر در نظر بگیرید.
• در تستهای معارف، امکان سرعت عمل، بیشتر است.
• تستهای ادبیات را جدی بگیرید و به حفظیات اتکا نکنید.
• در تستهای عربی، برای کسب مهارت بیشتر، هیچ فنی به اندازهی آمادگیهای قبلی نقش ندارد
مشاوره چیست؟
1- معنای لغوی مشاوره ، همکاری کردن و رأی و نظر تخصصی دیگران را برای انجام دادن کاری خواستن است ( شفیع آبادی - 1372)
2- مشاوره اصطلاحی کلی است که برای فرآیندهای مختلف نظیر مصاحبه کردن ، اجری آزمونها ، راهنمایی و ... به منظور کمک به افراد و یاری دادن به آنان ، برای حل مشکلاتشان و برنامه ریزی برای آینده خود به کار می رود . ( وبر 1985 – به نقل از ساعتچی ، 1377)
3- به نظر پاترسون ، مشاوره جریان یاورانه ای است که در آن برقراری رابطه ی صمیمی بین مراجع و مشاور ضرورت دارد . مراجع ، مشکل روانی و عاطفی دارد که از طریق حضور و تعامل در جلسه ای مشاوره، راه حل برای مشکلش می یابد و مشاور در حل مشکلات روانی مهارت دارد در این دیدگاه ، برقراری رابطه ای مشاوره ای درمان بخش است و تنها دادن اطلاعات و پند و اندرزبه مراجع،مشاوره محسوب نمی شود ( شفیع آبادی – 1383).
4- مشاوره یکی از فنون راهنمایی است که آن را قلب برنامه ی راهنمایی می دانند . سازماندهی و بقای یک برنامه ی راهنمایی ، بدون اثرات ارزنده ی خدمات مشاوره ای نمی تواند چندان موثر باشد . ( نوابی نژاد –1373)
5- مشاوره به مجموعه ی فعالیتهایی اطلاق می شود که در آن فردیرا در غلبه بر مشکلاتش یاری می کنند . ساده ترین تعریف برای مشاوره چنین بیان شده است . مشاوره ، یک پویش یادگیری است که در آن فرد می آموزد که خویشتن را بشناسد و روابط خود را با دیگران درک نماید . ( شریفی و حسینی – 1370 )
6- به عقیده ای آرباکل ، مشاوره رابطه ای تخصصی بین مرجع و مشاور است که مراجع با کمک مشاور به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلش می پردازد و پس از آگاه شدن از ابعاد وجودی اش و شناختن عوامل مزاحم به تغییر آنها موفق می شود . ( شفیع آبادی – 1383)
7- مشاوره رابطه ای است بین دو فرد که در آن یکی می کوشد تا دیگری را درک و در حل مسائل سازگاری و انطباقی کمک کند. زمینه ی مشاوره ی انطباقی ، بیشتر شامل مشاوره ی تحصیلی ، مشاوره ی حرفه ای و اجتماعی و نظایر آنهاست ، بر اساس این
تعریف ، مشاوره رابطه ای متقابل است که در آن مشاور و مراجع هر دو درگیر هستند . ( صافی -1381).
8- دینک مایر به پیروی از روانشناسی فردی آدلر معتقد است مشاوره رابطه ای حسنه بین مراجع و مشاور است که در آن مراجع به بررسی هدفهای زندگی اش می پردازد و شناخت توانها و محدودیتهایش موفق می وشد و با کمک مشاوره ، نحوی برقراری رابطه ی سالم و سازنده با اطرافیان و ارضای منطقی نیازهایش را یاد می گیرد( شفیع آبادی – 1383).
9- مشاوره عبارت است از رابطه ی رویاروی و مستقیم بین مشاور و مراجع که هدف آن کمک مراجع در سازگاری موثر با خود و محیط خویش است( نوابی نژاد – 1373).
10-پنکی ، که روش طبی را برای مشاوره ارائه می دهد معتقد است ابتدا باید مشکل مراجع با دقت تمام تشخیص داده و سپس به درمان آن مبادرت شود . به نظر او مشاوره ، فعالیتهای تخصصی است که به درمان مشکلات عاطفی نسبتاً سطحی ، که علل جسمانی ندارند می انجامد.(شفیع آبادی – 1383).
11-مشاوره نوعی روان درمانی از گونه ی حمایتی یا باز پروری است که برای کمک به حل مشکلات شغلی ، مدرسه ای ، زناشویی افراد و نیز برای حل مشکلات دیگری که در ردیف بیماریهای روانی قرار نمی گیرند به کار می رود ( کمیل ، 1981 : به نقل از ساعتچی 1377).
12-به نظر پالمر ، در دهه ی1970 مشاوره همانند فعالیتی جدید در انگلستان به اوج شکوفایی خود رسید . مشاوره همچون یک روش ردمانی ، فعالیت تخصصی آگاهانه و قانونمندی است که در آن فرد آموزش دیده ای به نام مشاور با تاکید بر نقش حمایتی و اجتناب از قضاوت درباره ی مراجع ، به حل مشکل او می پردازد . مشاوره بر برقراری
ارتباط ، گوش دادن فعال و بهره گیری از مهارتهای مختلف مشاوره ای استوار است ( شفیع آبادی – 1383).
13- بنا به بررسیهای گاستاد ، در تعریف هایی که از مشاوره به عمل آمده است سه خصیصه ی مشترک در آنها وجود دارد : شرکت کنندگان ، که معمولاً دو نفرند : یکی مشاور و دیگری مراجع ؛ هدف ، که معمولاً متوجه کمک به سازگاری ، کارآمدی و سعادت فرد است و یاد گیری که در پویش مشاوره ای مورد تاکید می باشد. ( شریفی و حسینی – 1370 ).
14- به نظر اِستفلر و گرانت ، مشاوره رابطه ی تخصصی و یاورانه ی فردی یا گروهی است که مراجع با کمک مشاور ، از طریق خود شناسی می تواند تصمیم مناسب و معقولی اتخاذ کند و هماهنگ با استعدادها و رغبتهایش به زندگی سالمی ادامه دهد(شفیع آبادی – 1383).
15- مشاوره رابطه ای است تخصصی بین دو فرد که یکی مشاور تحصیل کرده و باصلاحیت و دیگری مراجع است ، این رابطه معمولاً انفردای است ، یعنی
رابطه ی رویاروی است گر چه ممکن است در آن بیش از دو نفر درگیر باشند (صافی – 1381).
16- به نظر هکنی و نای ، مشاوره جریانی یاورانه و یکتاست که در آن مراجع مشکل دار با مشاور متخصص در ارتباط نزدیک قرار می گیرد و مراجع پس از طرح مکل با کمک مشاور راه حلی برای آن جستجو می کند( شفیع آبادی – 1383).
17- در مجموعه ی خدمات راهنمایی ، مشاوره که یک فرآیند کمکی در کمک به حل مشکلات دانش آموزان است یک اصل و ضرورت به شمار می رود ؛ اما تا زمانی که برای خدمات مشاوره ای ، زمینه سازیها و آمادگیهای مناسب و مساعد انجام نشده باشد ، به نتایج موفقیت آمیز این برنامه نمی توان امیدوار بود. ( نوابی نژاد 1373).
18- به عقیده ی فی ور و همکارانش ، مشاوره فرآیند تعاملی یاورانه بین مراجع و مشاور است که باعث افزایش کیفی عملکرد مراجع است.
19- مشاوره از طریق ارتقای مهارتها و فعال سازی نیروهای بالقوه و بهره گیری از امکانات محیطی به بهبود شیوه های مقابله ای مراجع با مکشکلات می
انجامد ، جریان مشاوره با ایجاد اعتماد ، شناخت مشکل ، تنظیم هدفی ، اقدام و فعالیت ، ایجاد تغییر و پایان بخشیدن به جلسه همراه است ( شفیع آبادی – 1383).
20- مشاوره نوعی بستگی و رابطه بین دو فرد است که یکی قصد دارد دیگری را در حل مشکلات خود در زمینه ی خودشناسی ، شغلی و آموزش کمک کند و این نوع کمک نیز معمولاً از طریق مصاحبه های شخصی و بعد از گرد آوری اطلاعات و حقایق مربوط به آن شخص و مطالعه و بازنگری اطلاعات به دست آمده انجام می وشد( شعاری نژاد – 1364).
21-به نظر کروچ ، مشاورهکه به دنیای ذهنی مراجع و مشاور مربوط می شود و بر همدلی و خودآگاهی استوار است مشاور در جریان مشاوره مراجع را به دنیای درونش فرا می خواند و آگاهی از افکار ، علایق ، احساسات و محدودیتهای او برای مشاوره ضرورت دارد( شفیع آبادی – 1383).
22- مشاوره جریانی است از کنشهای متقابل ، جریانی که با حضور مشاور و مراجع صورت می
گیرد . هدف آن کمک به مراجع است تا بتواند با واقعیت رابطه ی سفیدتری داشته باشد( صافی – 1381).
23- مشاوره اصطلاحی است که فعالیتهای نظیر مصاحبه کردن ، آگاهاندن و رایزنی کردن را شامل می شود و هدف اصلی آن کمک به مراجع یا درمان جوست تا با حل مشکلاتش بتواند برای آینده برنامه ریزی کند و به سازگاری مطلوب خود- رهبری و خوشبختی برسد ( شفیع آبادی – 1383).
24- گاستاد برای مشاوره ، تعریفی جامع بدین صورت ارائه می دهد : مشاوره یک پویش یادگیری است که از طریق رابطه ای بین دو نفر انجام می گیرد . در این رابطه ، مشاور با داشتن مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفه ای می کوشد مراجع را با روشهایی منطبق بر نیازمندیهایش یاری کند . تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خویشتن کسب می کند در رابطه اش با هدفهای معین ، واقع بینانه ، ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در
نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده بای جامعه بار آید( شریفی و حسینی – 1370 ).
25- مشاوره ، ارتباطی است انسانی و معنوی و یک نوع رابطه ی آزاد که بر اساس تمایل مراجع به انجام مشاوره صورت می پذیرد . بنابراین تصمیم گیری نهایی در جریان مشاوره در تمام مواد بر عهده ی مراجع است(صافی – 1381).
- مشاوره فعالیتهای تخصصی ، یاورانه ، حضوری ، هدفدار و عاطفی بین مراجع ، یعنی فرد دارای مشکل و مشاوره یعنی کسی که در برقراری رابطه ی حسنه و حل مشکلات کنشی تخصصی دارد که در آن مراجع در یک جو سرشار از تفاهم و همدلی ، آزادانه و صادقانه به طرح مشکلش با مشاور می پردازد و پس از تجزیه و تحلیل و خود شناسی بهتر و عمیق تر با کمک او تصمیم مناسبی می گیرد و در نهایت به حل مشکل کنشی توفیق می یابد ( شفیع آبادی – 1383).
27- سی گیلبرت رِن ، مشاوره را چنین تعریف می کند . مشاوره رابطه ای است پویا و با هدف که بر اساس مشارکت مشاور و مراجع بر نیازمندیهای
مراجع انجام می گیرد . در این رابطه ، توجه به خود شناسی و خود تصمیم گیری از طرف مراجع مورد تاکید است( شریفی و حسینی – 1370).
28- به عقیده ی هاوارد ، هدف اصلی مشاوره فراهم آوردن موقعیتی مناسب برای مراجع است تا بتواند راحت تر و رضایت بخش تر به زندگی اش ارایه دهد . مشاوره با تسهیل فرایند رشد ، شناسایی و حل مشکلات ، آموزشی شیوه های تصمیم گیری درست و نحوه ی مواجهه با بحرانهای زندگی همراه است و به گشترش بینش حل تعارضهای درونی و رشد روابط سازنده با دیگران می انجامد ( شفیع آبادی – 1383).
29- مشاوره یک خدمت یاری دهنده است و هدف آن کمک به رفع مشکلات مراجع ، ایجاد سازگاری مطلوب ، پرورش خود رهبری و تضمین سعادت و خوشبختی وی می باشد . روشیهایی که در عرضه ی کمک به مراجع به کار گرفته می شود باید با خصایص و نیازمندیهای مراجع ، منطبق باشد ( شریفی و حسینی –1370).
30- هدف از مشاوره کمک به مراجع است تامقصودخود را از زندگی دریابد و آن را تصریح کند و به انتخابهای آگاهانه و عاقلانه ای دست زند که متناسب با طبیعت و تواناییهای اوست . سپس در زمینه هایی که در حد امکان و استطاعت اوست به کار و عمل بپردازد( صافی – 1381).
31- در مشاوره ، اول آنکه : برقراری محیطی سرشار از امنیت و تعامل پویا بین مراجع و مشاورضروری است ؛ دوم آنکه : مشاور نقش کمک دهنده و نه تحمیل کننده دارد ؛ سوم آنکه : رابطه ی مراجع و مشاور باید حضوری باشد ، زیرا مشاهده ی وضع ظاهری و حرکات مراجع در شناخت و تشخیص مشکلات او نقش مهمی دارد و چیزی به نام مشاوره ی تلفنی ، از نظر علمی وجود ندارد و آنچه در جامعه ی ما به غلط به مشاوره ی تلفنی معروف شده است راهنمایی تلفنی است . چهارم آنکه : هدف مشاوره خودشناسی بیشتر و یادگیری فرآیند تصمیم گیری مناسب و نیز قبول مسئولیت مراجع است .پنچم آنکه : مراجع از طریق مشاوره شیوه های انتخاب و طرح ریزی و ادامه ی یک زندگی معقول و موفق را می آموزد و در آینده خودش می تواند مشکلاتش را حل کند و برای هر مشکلی به مشاور مراجعه نکند . ششم آنکه : مراجع به نوعی با مشکل عاطفی یا با وجود مانعی در رشد مواجه است و قصد دارد با کمک مشاوره مشکلش را حل کند و یا مانع را از سد راه بر دارد. شفیع آبادی – 1383).
منابع و مآخذ :
1- ساعتچی ، محمود – مشاوره و روان درمانی ( ترجمه و تالیف ) – موسسه نشر ویرایش – تهران : 1377
2- شریفی ، حسن و حسینی ، سید مهدی – اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره – انتشارات رشد – تهران 1370
3- شعاری نژاد ، علی اکبر – فرهنگ علوم و فناوری – انتشارات امیرکبیر – تهران : 1364
4- شفیع آبادی ، عبداله – راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی- انتشارات سمت – تهران 1383
5- شفیع آبادی ، عبداله – راهنمایی و مشاوره ی کودک – انتشارات – سمت – تهران 1372
6- شفیع آبادی ، عبداله و ناصری ، غلامرضا – نظریه های مشاوره و رواندرمانی – مرکز نشر دانشگاهی – تهران : 1371
7- صافی ، احمد – راهنمایی و مشاوره در دوره های تحصیلی – انتشارات رشد – تهران 1381
8- فقیهی ، علی نقی – مشاور در آینه ی علم و دین – دفتر انتشارات اسلامی – قم : 1384
9- فیرس ، ای جری و ترال ، تیموتی ، جی – روانشناسی بالینی – ترجمه مهرداد فیروز بخت – انتشارات رشد – تهران : 1382
10- نوابی نژاد ، شکوه – راهنمایی و مشاوره – انتشارات معاصر – تهران : 1373
فنون مشاوره
1- گوش دادن 2- انعکاس 3- سازمان دادن 4- رهبری
5- تشویق 6- سکوت 7-مقاومت 8- پایان جلسه
1- گوش دادن : عملی فعال و ارادی است که به دقت و توجه نیاز دارد.
نکات مهم در گوش دادن :
1- گوش دهنده به هنگام گوش دادن نباید صحبت کند زیرا در یک لحظه نمی توان هم صحبت کرد و هم گوش داد .
2- لازمه گوش دادن آن است که گوینده به گرمی پذیرفته شود و رابطه حسنه با او بر قرار گردد .
3- گوش دهنده در مواقع ضروری از گوینده سوال کند.
4- گوش دهنده نگاهش به گوینده باشد
5- گوش دهنده عوامل مزاحم را از خود دور کند
6- گوش دهنده از قضاوت عجولانه درباره ی گوینده بپرهیزد.
7- گوش دهنده صحبت های مشاور را با کلماتی از قبیل : بله ، خوب ، احسن و .... و یا با حرکات سر تایید کند.
2- انعکاس : یعنی اینکه مشاوره علاوه بر بیان گفته مراجع در غالب کلمات خودش ، او را به گویایی بیشتر و تفکر درباره موضوع مورد بحث تشویق می کند.
3- سازمان دادن : از طریق سازمان خط مشی و چگونگی اجرای جلسه مشاوره مشخص می شود و وجود سازمان در جلسه مشاوره ، مراجع را یاری می دهد که طرح و نقشه ای برای رسیدن به اهدافش تعیین و پیش بینی کند. سازمان در جلسه مشاوره ، از ابهام و درماندگی مراجع و مشاوره می کاهد و مسیر فعالیت آن را نشخص می کند.
4- رهبری : رهبری جلسه مشاوره عبارت از اینست که مشاور تا چه حد می کوشد مراجع را به دنبال خود بکشاند و اداره جلسه را بر عهده گیرد.
انواع روش های رهبری :
1- پذیرش 2- پند دادن 3- اطمینان دادن 4- تشخیص 5- ارائه صحنه ای از زندگی خصوصی 6- ارائه صحنه ای از زندگی شخص ثالث 7- افکار ناتمام 8- آگاهاندن 9- تعبیر و تفسیر 10- هشدار دادن 11- پرسش 12-فرافکنی 13- مخالفت 14- سکوت 15 – پیشنهاد دادن 16- خلاصه کردن
5- تشوق : مجموعه فعالیت هایی است که مراجع را به ادامه کارش ترغیب می کند و او را در مسیر پیشرفت و بهبود قرار می دهد. تشویق نوعی پاداش است که برای تقویت رفتار مطلوب و ادامه ی آن به مراجع ارائه می شود.
6- سکوت : سکوت در جلسه مشاوره ممکن است به خاطر علل زیر باشد
1- مراجع و مشاوره حرفی برای گفتن نداشته باشد.
2- سکوت ممکن است بر اثر خشم و خصومت مراجع نسبت به مشاوره باشد
3- گاهی مراجع ساکت می ماند تا مشاور حرف بزند
4- گاهی سکوت مراجع بر اثر خستگی حاصل از فعالیت بیش از حد او در جلسه مشاوره است.
5- گاهی تفکر و تعمل مراجع درباره موضوع مطرح شده ، سکوت را موجب می شود
7- مقاومت : عبارت از ایستادگی و سر سختی مراجع در جلسه مشاوره است که مانع پیشرفت جلسه مشاوره به سوی اهداف تعیین شده می شود. که این مقاومت ممکن است بر اثر عوامل درونی مثل ترس از حل نشدن مشکل و یا عوامل بیرونی مثل رفتار های نا مناسب مشاور در جلسه مشاوره و عوامل ترکیبی مثل بیماری ، خستگی و ....... باشد.
8- پایان جلسه : جلسه مشاوره باید زمانی پایان پزیرد که مراجع به خود ـ رهبری برسد و توانایی لازم برای حل مشکل را کسب کرده باشد.
روش های پایان دادن جلسه :
1- اشاره به پایان وقت
2- تلخیص بحث
3- دادن تکلیف به مراجع
4- تعیین وقت جلسه آینده
بازی درمانی
بازی ، به معنی تلاش و فعالیت لذت بخش و خوشایند و تفریح است.برای رشد همه جانبه کودک ضرورت تام دارد،کودک از طریق بازی احساسات ورویاهای خود را بروز می دهد، استعدادهایش را شکوفا می سازد،کنترل به موقع عمال و حرکات را می آموزد ، بر تجاربش می افزاید ، پاسخ کنجکاوی ها و پرسشهایش را می یابد،حواسش را تقویت می کند ، دنیای درون و مشکلاتش را بارز می سازد و انرژی ذخیره شده اش را در جهت مطلوب به مصرف می رساند.
سه نوع بازی از نظر پیاژه : مهارتی ، نمادین ، با قاعده : 1 ـ بازی مهارتی : باعث لذت و رشد اعمال و حرکات کودک می شود.
2 ـ بازی نمادین : مربوط به سنین 5 ـ 2 سالگی کودک است که با استفاده از تخیل واقعیت اشیاء در دسترس را تغییر می دهد ، مثلا بر چوبی سوار می شود که گویا سوار بر اسب است.
3- بازیهای با قاعده : از 7ـ4 سالگی در بین کودکان مشاهده می شود و در طول زندگی ادامه می یابد و با گذشت زمان به تدریج کامل تر می شود . کودک از طریق این بازی ها ، مشارکت و همکاری و رعایت حقوق دیگران و قوانین اجتماعی را یاد می گیرد.
اهداف بازی درمانی : چون کودکان خردسال نمی توانند افکار و عقایده خود را به وضوح از طریق کلمات و گفتار بیان کنند مشاور از طریق بازی کودکان اقدام به رفع مشکل آنان می نماید.
فواید بازی در کودکان : بازی باعث رشد شخصیتی کودک می گردد ، باعث شناخت جهان پیرامون و آموختن اخلاق نیکو و صفات اجتماعی پسندیده می شود ، موجبات شادی و لذت و انسباط خاطر کودک را فراهم می آورد ، همکاری و نوع دوستی و اطاعت از قوانین را به کودک یاد می دهد ، دامنه تجسم و تصور او را می گستراند و کودک را با مشاغل گوناگون آشنا می سازد.
کاربرد آزمون در مشاوره
آزمون مرکب از تعدادی سوال است و وسیله ی عینی محسوب می شود که برای سنجش حالات و رفتار معین در زمان مشخص مورد استفاده قرار می گیرد.
اهداف کاربرد آزمون از دیدگاه ثورند ایک وهیگن
1- طبقه بندی دانش آموزان
2- تعیین تکالیف مناسب برای دانش آموز
3- شناخت دانش آموزانی که به کمک های خاص نیاز دارند
4- تعیین میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
5- تهیه اطلاعاتی در زمینه خصوصیات شخصی دانش آموز
6- کمک به دانش آموزان برای تصمیم گیری صحیح و مناسب
7- کمک به مسئولان مدرسه برای شناخت مشکلات دانش آموزان و یافتن راه حل مناسب
مراحل اجرای آزمون :
1- مشاور باید زمانی از آزمون استفاده کند که با مشکل و مساله ای مواجه گردد که از طریق دیگر نتواند اطلاعات دقیق و موثقی بدست آورد.
2- نوع آزمون باید با توجه به مشکل مراجع انتخاب و اجرا شود .
رعایت موارد ضروری در اجرای ازمون
1- مشاور باید با آزمون مورد نظر کاملا آشنا باشد
2- دلایل و اهداف اجرای آزمون باید با زبان ساده برای مراجع گفته شود
3- اجرای هر آزمون برای مراجع کم و بیش با ترس و نگرانی همراه است و مشاور باید برای کاهش این احساس اقدام کند.
در تعبیر و تفسیر نتایج آزمون رعایت نکات زیر لازم است.
1- نتایج آزمون باید در یک جلسه ی مشاوره مورد بررسی و در اختیار مراجع قرار گیرد
2- در جلسه تعبیر و تفسیر آزمون ها ، مراجع باید به خود شناسی بیشتر نائل آید و مراجع باید در جلسه فعالانه شرکت کند
3- نمره خام آزمون به هیچ وجه نباید در اختیار مراجع و یا اطرافیان او قرار گیرد
4- در تفسیر نتایج آزمون ، بر نمره های کم و زیاد تاکید نشود
5- نتایج آزمون در غالب کلماتی ساده که برای مراجع قابل درک باشد بیان گردد.
فرم ها و پرشسنامه ها
مشاور برای یادآوری مطالب جلسات مشاوره و به منظور بهبود شیوه ی کارش در کمک به مراجع ، باید پرونده ای برای او تشکیل دهد و پس از پایان جلسه مشاوره فرم ها را تکمیل کند و در پرونده مراجع قرار دهد. که این فرم ها و پرسش نامه های پیشنهادی به سه دسته تقسیم می شوند.
1- فرم هایی که مشاور پس از هر جلسه مشاوره برای تمام مراجعان تکمیل می کند و در پرونده آن ها قرار می دهد.
2- پرسشنامه هایی که مشاور برای شناخت مراجع به کار می برد.
3- پرسشنامه هایی که برای ارزشیابی از عملکرد مشاور مورد استفاده قرار می گیرد .
1- پرسشنامه های گزارش از جلسه ی مشاوره : این فرم ها عبارتند از خلاصه گزارش از جلسه ی مشاوره و گزارش محتوای جلسه ی مشاوره توصیه می شود مشاور بلافاصله بعد از پایان جلسه مشاوره ، فرم های پیشنهاد شده را تکمیل کند زیرا چنانچه این فرم ها پس از گذشت مدت طولانی از جلسه مشاوره تکمیل شود ، مشاور نکات و موارد ضروری را فراموش خواهد کرد و در نتیجه گزارش تهیه شده صحیح و دقیق نخواهد بود .
2- پرسشنامه شناخت مراجع : این پرسشنامه ها عبارتند از پرسشنامه شناخت مراجع ، پرسش نامه خود ـ ارزیابی ، پرسش نامه نگرش به مدرسه ، بررسی مهارت های مطالعه ، بررسی مهارتهای مطالعه ، پرسشنامه انجام تکالیف ، نظر والدین درباره ی دانش آموز و شناخت آرزو های مراجع
3- پرسشنامه های ارزشیابی از مشاوره : پرسشنامه های ارزشیابی از مشاوره عبارتند از فرم تشخیص پیشرفت مشاوره ، سنجش رفتار مشاوره ای ، سنجش مهارت های مشاوره ای و فرم واکنش مشاوره نسبت به جلسه مشاوره
روش های مشاوره
مشاور باید در دیدگاههای نظری و عملی فنون و روشهای مشاوره را بخوبی بداند.گرچه استفاده عملی از فنون مشاوره ، نوعی هنر است و موفقیت در آن با خصوصیات شخصیتی مشاور بستگی دارد.
در عین حال آموزش فنون و روشها به مشاور احتمال موفقیت او را در مشاوره افزایش می دهد.
در این جزوه پس از بررسی لزوم تعاریف مشاوره ، فنون و روش های آغاز و ادامه و پایان جلسه مشاوره مورد بحث قرار گرفته است. پس فرم ها و پرسشنامه های گوناگونی به عنوان وسیله کار مشاور جهت استفاده در موارد متععد پیشنهاد شده است.
لزوم مشاوره
برای پی بردن به ارزش و اهمیت مشاوره در نظام آموزشی به تجزیه و تحلیل جریان یادگیری دانش آموزان می پردازیم. به نظر هیلگاروباور یادگیری تغییرات نسبتاً پایداری در رفتار بالقوه است که حادث از رشد نباشد . برای تحقق این تعریف ، اولا اطلاعات و یا تجربیات باید به وسیله فردی آگاه و آشنا به کار مثلاً معلم ـ تهیه و سپس ارائه گردد. معلم باید آمادگی تهیه مطالب و ارائه آن را از هر نظر دارا باشد تا اطلاعات ارائه شده مفید واقع گردد. مشاور می تواند معلم را در تهیه و ارائه موضوعات یاری دهد و یادگیری را تسهیل کند.
ثانیا یادگیرنده استعداد و علاقه کافی برای یادگیری داشته باشد تا بتواند اطلاعات ارائه شده را دریافت و از آن استفاده کند مسلماً چنانچه یادگیرنده ، مسائل و مشکلاتی داشته باشد قادر به یادگیری نخواهد بود در این زمینه نیز مشاور به کمک یادگیرنده می شتابد و با حل مشکلات و شناخت استعدادها جریان یادگیری را تسهیل می کند.
برای یاری به دانش آموزان به منظور بهبود رفتار و افزایش میزان یادگیری پیشنهادات زیر ارائه می گردد :
1- ایجاد احساس نیاز و علاقه به مطالب آموختنی .
تا زمانی که فرد به وجود چیزی احساس نیاز نکند و بدان راغب نباشد . برای رسیدن به آن تلاش نخواهد کرد و یا اگر فرد در زندگی چیزهای مهم را نشناسد و آن را تشخیص ندهد به بهبود در زندگی او نباید امید داشت.
از آنجا که رفتار انسان متأثر از احساسات است و به عبارت دیگر احساسات ، طرز تلقی ها اعتقادات و ادراکات پدید آورنده ی رفتار هستند که از نظر تربیتی ، این عقیده حائز اهمیت بسیار است. اگر دانش آموز احساس کند که معلم او را دوست دارد رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و نسبت به درس آن معلم نیز علاقه خواهد داشت و برعکس.
2 ـ شناخت خود و ارزشهای وابسته به آن :
خویشتن پنداری عبارت است از تصور و پنداری که شخص درباره ی خود دارد و بر دو نوع مثبت و منفی طبقه بندی شده است .
افرادی که خویشتن پنداری مثبت دارند رفتارشان اجتماع پسندتر از کسانی است که خویشتن پنداری منفی دارند. یکی از علل مهم عقب افتادگی تحصیلی همین تصور و پندار منفی است که شخص نسبت به خودش دارد چون معتقد است که قادر به خواندن نیست.
خویشتن پنداری بر اثر تعامل بین عوامل متعددی به وجود می آید و رشد می کند که :
الف ـ نظر والدین ب ـ نگرش دوستان و همبازیان ج ـ نظر معلمان از آن جمله اند
3 ـ تاکید بر اینجا و اکنون : بهره برداری از شکست های گذشته دانش آموز به منظورعبرت گیری و نه خدمت آن ، موجب می شود که دانش آموز برای کسب موفقیت بکوشد . و از سوی دیگر تاکید بیش از حد بر نگرانی ها و مشکلات گذشته عذر و بهانه ای برای دانش آموز فراهم می آورد تا به سادگی تمام شکست های آینده خود را به عوامل گذشته استناد دهد و برای بهبود وضع موجود تلاش نکند.
4- دادن فرصت برای تفکر و (خودیابی )
یکی از عواملی که در نظام فعلی آموزش و پرورش کمتر مورد توجه قرار می گیرد، دادن فرصت برای تفکر و خود یابی دانش آموزان است ، معلم می کوشد مطالب بسیاری را بدون فوت وقت به دانش آموزان ارائه دهد و هنوز موضوع قبلی بخوبی درک نشده مطالب جدید ارائه می شود و دانش آموز مجبور است برای اهراز موفقیت در امتحان مطالب را حفظ کند .
5- تجدید نظر در برنامه های مراکز تربیت معلم ، مراکز تربیت معلم باید برای معلمان متخصص ، خلاق و مبتکر و اندیشمند و آگاه به مسائل انسانها امتیازاتی در نظر بگیرد تا دیگر معلمان نیز در این مسیر تشویق شوند تا هیچ گاه کیفیت فدای کمیت نگردد.
مشاوره
مشاوره از نظر لغوی به معنی همکاری کردن و رای دیگری را در انجام کاری خواستن است.
تعریف مشاوره :
پاترسون ، مشاوره را جریان یاری دهنده ای می داند که به ارتباط خاص بین دو نفر نیاز دارد. یکی از این دو نفر یعنی مراجع معمولا با مشکل روانی و عاطفی مواجه است ، و دیگری یعنی مشاوره که در حل مشکلات روانی مهارت دارد. از طریق ایجاد ارتباط خاص مشاوره ای ، مشاور به مُراجع کمک می کند تا راه حلی برای مشکلش بیابد به نظر او رابطه حسنه بین مراجع و مشاور اثر روان درمانی مهمی دارد. به طوری که اگر مشاور نتواند چنین رابطه مطلوبی را ایجاد کند مشکل مراجع در حد مطلوب و مقبولی حل نخواهد شد .
مشاوره به دو صورت فردی و گروهی انجام می شود .
مشاوره گروهی : یک سلسله فعالیتهای سازمان یافته و تعامل بین اعضای گروه است که در یک زمان و در یک مکان بخاطر حل مشکل معین و یا گفتگو درباره مسائل گوناگون انجام می پذیرد. مواردی را که مشاور باید برای تشکیل مشاوره گروهی رعایت کند به شرح ذیل است .
1- انتخاب اعضا
2- تعداد اعضا
3- تعداد جلسات در هفته
4- تعداد کل جلسات
5- زمان هر جلسه
6- تهیه امکانات
7- آغاز جلسه گروه
8- انواع گروه شامل : گروه داوطلب ـ گروه اجباری
9- ختم جلسه
10- مراحل مشاوره گروهی شامل : شناسایی ، انتقال ،عمل پایان
محاسن روش مشاوره گروهی
1- از نظر زمان و هزینه مقرون به صرفه است
2- اعضای گروه رفتارهایی را در گروه می آموزند و به انتقاد از خود و دیگران می پردازند
3- عکس العمل های اعضاء نسبت به یکدیگر در مشاوره ، گروهی به مراتب بیشتر است و همین امر موجب کسب بینش بیشتر می شود.
4- در مشاوره گروهی اعضاء متوجه می شوند که مشکل آنها منحصر به فرد نیست و دیگران نیز مشکلات مشابهی دارند با چنین اطلاعاتی ، مقاومت مراجع در جریان درمان کاهش می یابد.
انواع مشاوره ها :
1 ـ مشاوره مستقیم 2ـ مشاوره غیر مستقیم 3 ـ مشاوره انتخابی
مشاوره مستقیم : از این روش که در نظریه های رفتار گرائی و تا حدودی در عقلی ـ عاطفی استفاده می شود ، اعتقاد کلی بر آن است با استفاده از فنون گوناگون باید مراجع را در حل مشکلش یاری دهد و باید با استفاده از انواع پرسشنامه ها و آزمون های روانی به جمع آوری اطلاعات درباره مراجع پرداخت.
مشاوره غیر مستقیم در این روش که در نظریه های گشتالت ، مراجع ـ محوری و هستی گرایی کاربرد دارد اعتقاد بر آن است که اگر مراجع در یک محیط مشاوره ای گرم و پذیرا قرار گیرد خودش می تواند به حل مشکلش اقدام کند و در نتیجه بر استفاده از فنون مشاوره تاکید چندانی نمی شود .
مشاوره انتخابی : در این روش مشاور با توجه به موقعیت و نیاز مراجع و با تاکید بر روابط علت و معلولی و نیز تشخیص مشکل ، هر کدام از روش های مستقیم و یا غیر مستقیم را که مقتضی بداند انتخاب می کند و به کار می بندد.
مصاحبه مشاوره ای
مصاحبه مشاوره ای رابطه رویارو بین دو نفر است که بدان وسیله مشاور می کوشد مراجع را در حل مشکلات و یافتن اهداف زندگی یاری دهد .
اهداف مصاحبه ی مشاوره ای :
1ـ کسب اطلاعات درباره ی مراجع به منظور شناسایی نوع مشکل
2ـ ارائه اطلاعات به مراجع و تشویق او به تفکر درباره ی مشکل برای یافتن راه حل های احتمالی
3 ـ کمک به مراجع برای خود ـ فهی و خود ـ رهبری
مراحل مصاحبه مشاوره ای :
1- مراحله ی بقاء : در این مرحله مشاور بیش از آنکه به گفتار مراجع گوش فرا دهد و به حل مشکل او بیندیشد نگران وضع روانی خویش است و دوست دارد جلسه هر چه زودتر به اتمام برسد و مشاور در این مرحله احساس بی کفایتی ، نگرانی شدید و پریشانی و عدم امنیت می کند
2- مرحله وابستگی : مشاور بر اثر احساس بی کفایتی بشدت به یک منبع بیرونی برای دریافت کمک متکی می شود و به علت ترس از عدم موفقیت امنیت روانی اش متزلزل می گردد.
3- مرحله مکاشفه : در این مرحله مشاور کاربرد روش ها و فنون متعدد مشاوره را مورد عمل و تجزیه و تحلیل قرار می دهد و نتیجه می گیرد که فقط یک روش صحیح برای انجام مشاوره وجود ندارد
4- مرحله ثبات: مشاور از این مرحله به تدریج در انجام کارش استقلال پیدا می کند و می تواند بدون کمک دیگران به تشکیل جلسات مشاوره بپردازد.
5- مرحله تقویت مشاور در این مرحله با توجه به مطالعه آثار دیگران و تحقیقات انجام شده به توسعه و بهبود روش خود می پردازد.
شرایط انجام مصاحبه مشاوره ای :
1- ایجاد رابطه ی حسنه
2- راز داری
3- پذیرش غیر شرطی مراجع
4- درک مراجع و مشکل او
5- تهیه شرایط محیطی مطلوب
وظایف مشاور
وظیفه اصلی مشاور، این است که به مُراجع و یا خانواده او کمک کند تا به شناخت، نگرش، باور ها و مهارت های مناسبی برای حل مسئله دست یابند که آنان را قادر سازد با مسائل یا تغییرات ناشی از اختلال درسلامتی به نحو موثر عمل نمایند و تطابق یابند. وظایف ذیل به دستیابی به اهداف مشاوره کمک می کند :
1) برقراری ارتباط موثر با مراجع
2) کسب و ارائه اطلاعات لازم از طریق به جریان انداختن و هدایت بحث
3) شناسایی و درک مسئله (های) مُراجع و ابراز این درک به او
افرادی که برای دریافت یاری، مراجعه می کنند خواستار آنند که توسط کارشناسانی که با آن ها مشاوره می نمایند درک شوند. بدین منظورمشاور، ممکن است با تکان دادن سر، نگاه کردن، توجه به مراوده های کلامی و غیرکلامی، پرسیدن و بازتاب دادن آنچه گفته شده، توجه و درک خود از مُراجع را ابراز نماید. یک تاییدیه قوی برای مراجع مبنی براینکه حرف هایش شنیده شده، استفاده از واژه های خود او برای طرح سوال یا مداخله بعدی است. هنگامی که فرد احساس می کند او را درک می کنند، خود تسلایی قابل توجه است; حتی اگر چیزی ارائه نشود. این احساس همچنین موجب افزایش اعتماد و مشوق آشکار ساختن خود می باشد(4، 7).
4) بررسی و تشریح دلالت ها و اثرات مسئله برکار، زندگی، و روابط اجتماعی مُراجع از طریق گفت و گو (4)
5) استخراج و توصیف تمام مسایل و دغدغه های مراجع، آنگونه که خودش آن ها را می بیند (4)
6) توجه و پرس وجو در باره روابط با خانواده، دوستان، کارکنان ومتخصصان بهداشتی دیگر
پرسش هایی که ممکن است در این زمینه مطرح باشد شامل :
Ø آیا فرد دیگری در باره مسئله اطلاع دارد و چه کسی ؟
Ø چه فرد یا افرادی ممکن است بیشتر تحت تاثیر باشند و چگونه ؟
Ø چه کسی تمایل دارد که (در مراقبت و حمایت از مُراجع) درگیر باشد ؟
7) یاری دادن به مُراجع از طریق بحث برای تعیین اولویت ها و ترتیب مسایل برای رسیدگی و حل آن ها (7)
8) درک اینکه مُراجع چگونه به مشکل خود می نگرد و کمک به او برای درنظر گرفتن دیدگاه های دیگر و شناخت ابعاد و جوانب دیگر مسئله
9) کمک به مُراجع برای اینکه احساس کند گزینش های متعددی برای او وجود دارد
در نتیجه ناخوشی یا اضطراب ناشی از مواجهه با مسئله، مُراجع ممکن است احساس کند که راه چاره و تصمیمی برای او وجود ندارد. با چنین احساسی، فرد مقداری از اعتماد به نفس و استقلال خود را از دست می دهد.
10) حفظ درجه ای از بی طرفی در ارتباط باشیوه زندگی مراجع وتصمیماتی که در باره نحوه سازگاری با مسئله خواهد گرفت این به افزایش اعتماد به نفس و احساس استقلال او کمک می نماید
11) کمک به مُراجع برای تدبیر و حل مسایل خود از طریق
ارتقای سطح دانش و اطلاعات و قادر ساختن او برای نگریستن و تحلیل موقعیت خود از جوانب مختلف، افزایش دامنه انتخاب و تصمیم گیری آگاهانه (4).
12) کمک به تقویت اعتماد به نفس، پذیرش مسئولیت مُراجع و واگذاری مسئولیت به او برای حل مسئله
13) کمک به مُراجع برای تداوم تطابق و تغییر (یعنی هر جا که مناسب باشد او را امیدوار سازید)
14) شناسایی موانعی که ممکن است مانع تغییر شوند و توجه به راهبردهایی برای غلبه بر آن ها
این ممکن است مستلزم شناسایی تجربه های موفق مُراجع در گذشته برای کسب اعتماد به نفس، یادگیری شیوه های جدید برای تعامل با افرادی که مانع محسوب می شوند، کشف و ابداع برنامه های جدید برای نیل به هدف باشد (7).
15) توجه به اینکه مشکلات مربوط به مراقبت های بهداشتی الزاما مشکل اصلی یا شدیدترین مسئله مراجعان نیستند. به عبارت دیگر نحوه رفتار، واکنش یا تطابق مردم هنگام مواجهه با مسائل مرتبط با سلامتی ممکن است علامتی از مشکلات زمینه ای یا همراه دیگر باشد
از این رو نگریستن به مشکلات طبی مثل بیماری به عنوان مدخلی بر سایر مشکلات ارتباطی و روانی ـ اجتماعی، قابل توجه است.
16) کمک به مُراجع برای حفظ امید واقع بینانه و تصدیق توانائی های تطابقی او
بدین منظور تغییرات مثبتی که در زندگی مُراجع و در مقابله با مسئله رخ داده است را شناسایی و برجسته کنید.
17) ترغیب و کمک به مُراجع برای اینکه با افرادی که در مراقبت وحمایت از او نقش موثر دارند، تعامل داشته باشد (مثل اعضای خانواده، دوستان، همکاران) 0 این کار به جلوگیری از وابستگی به مشاور یا متخصصان دیگر کمک می کند
18) برای فراهم کردن حفاظت و مراقبت روان شناختی جامع برای مراجع، با پزشکان، پرستاران و متخصصان دیگر تعامل و تشریک مساعی داشته باشید (4)
مهارت های مشاوره
ریشه مهارت های مشاوره در نظریه و فرایند آن و پشتوانه آن کار عملی و تحقیق است. مشاور، این مهارت ها را از راه تحصیل علم و کار عملی کسب می کند. این مهارت ها را می توان به مقوله های مهارت های : ارتباطی (Communication skills)، تشخیصی (Diagnostic skills)، انگیزشی (Motivational skills)، و مدیریتی (Management skills) دسته بندی کرد. روشن است که اینها با هم و با فرایند مشاوره همپوشی و ارتباط متقابل دارند.
مهارت های ارتباطی
مهارت های ارتباطی، خود شامل زیر مجموعه ای از مهارت ها از قبیل توانائی ابراز رفتار توجه آمیز، هم احساسی، کمک به مردم برای صحبت کردن، گوش دادن فعال، پرسیدن، نحوه سوال کردن، دریافت و ارائه باز خورد، و . . . می باشد. در اینجا مهارت های ارتباطی را در ذیل دو زیر مجموعه کلامی و غیرکلامی به اختصار بحث می کنیم.
الف) مهارت های ارتباط غیرکلامی
زبان غیر کلامی یکی از وسایل متداول ارتباط جامعه است. در مشاوره نیز که خود یک فرایند تعامل اجتماعی است، ارتباط غیرکلامی برای مشاور و مُراجع، هر دو، مهم می باشد. اهمیت و تاثیر پیام های غیرکلامی در انتقال معنا و احساس، بسیاری از اوقات به حدی زیاد است که پیام های کلامی را تحت تاثیر قرار می دهد و گاه ملاک صدق گفتارمی شود. یکی از شیوه های غیرکلامی مورد استفاده مشاور، ابراز رفتار توجه آمیز است. این رفتار پاسخگوی چند هدف ویژه، شامل ابراز توجه فردی به صورت گوش دادن، ابراز احترام، سرمشق دهی رفتار مثبت، وبهسازی قدرت تمیز مشاور با تمرکز بر مُراجع می باشد. نمونه هایی از رفتار های غیرکلامی عبارتند از : چگونگی تماس چشمی، حالات چهره (لبخند، اخم، تعجب، خستگی، غمگینی، . . .) فاصله از مُراجع، موضع مشاور در اتاق وضعیت بدن نسبت به مراجع (روبه رو، مایل یا دور بودن) کیفیت صدا (تون، بلندی، لرزش، یکنواخت و بی احساس، وضوح)، رفتار غرور آمیز، بازی با انگشتان یا دکمه لباس، . . .
ب) مهارت های کلامی
گرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما ابتدا مهارت گوش دادن را مطرح می کنیم; زیرا گوش دادن پیش نیاز ارتباط کلامی موثر و در واقع زیر بنای اثر بخش بودن مشاوره است. مشاور بدون "گوش دادن" نمی تواند بداند که مُراجع او کیست، چه ویژگی ها و مشکلاتی دارد و بدون شناخت نمی تواند به او کمک کند. در عین حال گوش دادن یکی از رفتار های دشوار انسان ها است.
موضوع مهم بعدی در ارتباط کلامی، هنر سوال کردن است. مهارت سوال کردن، مستلزم استفاده از کلمات و عبارت های مناسب، نوع مناسب سوال و توجه به زمان است. هدف از تزریق سوال، ترغیب و تحریص مراجع به صحبت کردن، حفظ تداوم گفت و گو " (چرا فکر می کنید که این واکنش آنها به خاطر وضعیت شما بوده است " ؟)، تصریح گفته ها " (منظورشما چیست" ؟،000 آیا منظورتان را درست فهمیدم ؟") ، و یا اعتبار دادن به گفتار " (از کجا می دانید؟"، " به چه دلایلی اینطور فکر می کنید؟") است. سوال های باز برای استخراج اطلاعات و آشکار ساختن احساسات، در مقایسه با سوال های بسته بهتر و موثرترند. سوال ممکن است مستقیم (مانند "به من بگوئید آیا معتاد هستید؟") ، یا غیرمستقیم (مانند"نظرتان در باره اعتیاد چیست ؟ ") باشد (10، 9، 2). برخی از ویژگی های پرسش مناسب عبارتند از: وضوح، هدف دار بودن، مختصر و صریح، تناسب با سطح سواد و فرهنگ مُراجع، متضمن ارائه پاسخ تشریحی بودن. سوال باید با لحن طبیعی پرسیده شود و در آن تحقیر، استهزاء یا سرزنش نهفته نباشد (13، 11).
ج) مهارت های تشخیصی
مشاوره کارساز و موثر، مستلزم مهارت در شناخت مُراجع، تشخیص دقیق نگرانی ها و مسایل او و عوامل محیطی موثر بر آن است (2). اگر بناست که مشاور، مُراجع خود را در جریان خودشناسی و رشد کمک کند، بدون تردید باید درک و شناخت کافی از رفتار، شیوه های رفتاری و تحلیل آنها داشته باشد. برخورداری از مهارت های شناختی و تحلیل در زمینه روان شناسی و شاخه های مرتبط با آن مانند روان شناسی اجتماعی، مفید بلکه لازم است (12). همچنین، مشاور باید علاوه بر مهارت های ارتباطی و شناختی، در استفاده از آزمون ها و ابزار های استاندارد روان شناختی نیز دانش و مهارت داشته باشد.
د) مهارت های انگیزشی
اهداف نهایی مشاوره در واقع به نوعی تغییر در ادراک، نگرش، باورها و رفتار مراجع است. حرکت مراجع به سوی هدف های مشاوره غالبا با مهارت مشاور در برانگیختن مُراجع برای تغییر همبستگی دارد. این کار نیز خود نیاز به برخورداری مشاور از دانش و مهارت های مربوط است (2).
ه) مهارت های مدیریت
مشاوره باید در محیطی آرام، بدون سر و صدا، خلوت و جایی که مراجع برای صحبت در باره مسایل و نگرانی هایش احساس راحتی کند، برگزار گردد (9، 12). وقتی که فرایند مشاوره آغاز شود، مشاور مسئول مدیریت آن، یعنی حفظ حرکت و پوپایی، روی خط نگه داشتن و پیشرفت آن تا حصول نتیجه است. داشتن حس زمان بندی و کنترل وقت واجد اهمیت است.
خودآگاهی نسبت به رفاه و راحتی مُراجع و اداره فرایند مشاوره در این چارچوب و در راستای اصول و اهداف، از وظایف مدیریتی مشاور است. مدیریت به معنی کارگردانی و اداره خدمات خود مشاور و تشخیص محدودیت های حرفه ای خود او نیز هست. بالاخره اینکه تعیین زمان و روش اختتام به علاوه هرگونه پیگیری و ارزیابی هم عمدتا از مسئولیت های مشاورمی باشد (2).
سازماندهی جلسات مشاوره; مراحل کار
گامهای زیر یک نقشه راهنما برای اجرا و هدایت جریان مصاحبه ارائه می دهند. هر چند این مراحل الگویی برای اولین جلسه مشاوره است، بسیاری از آن ها در جلسات پیگیری نیز قابل استفاده اند.
1) برقراری رابطه
با سلام و خوش آمدگویی به مُراجع احترام گزارده واز او دعوت کنید در جای مناسب و راحتی بنشیند. سپس جلسه مشاوره را با روشن کردن موارد زیر شروع کنید : شما که هستید، جایی که کار می کنید، وظیفه شما در ارتباط با مُراجعان، هدف از این ملاقات، زمان جلسه و محدوده زمانی کار.
2) آشنایی با مراجع و انتظارات او
مُراجع را برای معرفی خود (آنگونه که مایل است)، صحبت کردن، بحث و بیان انتظاراتش ترغیب نمائید.
3) متمرکز کردن جلسه مشاوره
برای این منظور با مشارکت مراجع، موضوع جلسه را مشخص و هدف (های) کوچک، ویژه و دست یافتنی را برای آن تنظیم نمائید. این کار بویژه زمانی که مشاور، تشخیص دهد چند جلسه برای رسیدگی به مسئله لازم است، مفید می باشد.
4) کسب اطلاعات و کاوش در باره مسایل، نیازها و نگرانی های مراجع
این منظور با ترغیب مراجع به صحبت کردن و طرح سوالات مناسب و برانگیزاننده، حاصل می شود. همچنین حدود اطلاعات او را در باره وضعیت خودش بسنجید. با سنجش اطلاعات و آگاهی مُراجع در آغاز فرایند، اطلاعات غلط را می توان تصحیح، و کمبود ها را رفع نمود.
5) شناسایی نگرش، ادراک و باور های مراجع در باره مسئله
در این مرحله نحوه تعبیر و تفسیر، دیدگاه، احساسات و باورهای مُراجع در باره ابعاد، علل، آثار و نتایج مسئله مورد بررسی قرارمی گیرد. مثلا با طرح این سوال که " نظر شما در باره . . . (درمان جراحی، استفاده از روان درمانی . . .) چیست ؟"، این امکان فراهم می شود تا نظرات و باور های مُراجع آشکار شود و اطلاعاتی در باره احتمال پذیرش و تمکین Compliance او به دست آید.
6) کمک به مراجع برای رتبه بندی مسایل و نگرانی های خود
با گفت و گو به مُراجع کمک کنید تا مسایل و مشکلات خود را به ترتیب اهمیت یا شدت رتبه بندی و به عبارتی اولویت بندی کند. این کار :
•اضطراب فرد را به حد قابل کنترلی کاهش می دهد
• به مردم کمک می کند که مسایل خود را مشخص و روشن نمایند
•به تنظیم اهداف مشخص و قابل دستیابی و کسب احساس کنترل کمک می کند
• با شناخت و حل موفقیت آمیز یک مسئله، اغلب تجربه مفیدی برای رسیدگی به / و حل مسایل دیگر حاصل می شود.
7) یاری کردن مراجع در اتخاذ تدبیر برای حل مسئله; از طریق :
• بازشناسی مسئله; قادر ساختن مراجع برای اینکه از منظری دیگر نیز مسئله را بررسی کند. کاوش در منابع و روش های فراهم برای مراجع برای حل مسئله; شامل تجربه و نحوه عمل آنان در گذشته هنگام مواجهه با مسایل، افرادی که برای یاری و حمایت مراجع در دسترس هستند . . .
•کمک به مُراجع برای تنظیم هدف (ها) و شناسایی راه حل های ممکن
•یاری کردن مُراجع برای تصمیم گیری جهت انتخاب راه حل مناسب
•کمک به او در تهیه یک برنامه عملی یا طرح کار برای انجام تغییر
•دعوت به همکاری یا درگیر ساختن اعضای تیم مراقبت بهداشتی هنگامی لازم و ممکن باشد. این کار به کاهش فشار بر اعضا و افزایش طیف مداخلات و راه حل های مفید کمک می کند.
8) ارزیابی جلسه
براساس آنچه دیده و شنیده شده است از جوانب مختلف (عاطفی، طبی، اجتماعی، تحلیل و تدبیر مسئله، پیشرفت کار) جلسه را تا پایان ارزیابی کنید.
9) اختتام جلسه
خاتمه دادن به جلسه به نحو مناسب به اندازه آغاز کردن آن مهم و بر فرایند مشاوره موثر است. این کار شامل نکات ذیل است :
• خلاصه کردن آنچه دیده و شنیده شده، ضمن توجه به نقاط ضعف و قوت شناسایی شده
• تصمیم گیری مُراجع و مشاور
• تصمیم گیری به مواردی مانند مراجعه مجدد به مشاور و ادامه جلسات مشاوره، انجام دادن یا ندادن آزمایشات، رجوع به و گفت و گو با پزشک، در میان گذاشتن با خانواده و . . . مربوط می شود. همچنین، مشاور باید تصمیم بگیرد که آیا او فرد مناسب برای رسیدگی به مسئله مراجع است ؟ با چه کسی در باره مسئله گفت و گو کند ؟، فاصله بین جلسات مشاوره چقدر باشد ؟
•مشخص کردن جلسات پیگیری (2، 4،10).
مشاوره
مستلزم دانش و مهارت هایی است که از طریق آموزش، کارآموزی و تمرین حاصل می شوند
• در بسیاری از موقعیت های مرتبط با سلامت فرد و جامعه و در سطوح مختلف پیشگیری کارساز و گاه ضروری است
• مبتنی براصول و قواعدی همچون برقراری ارتباط موثر، توجه به زمینه و محیط اجتماعی، اقتصادی و معنوی مُراجع، مشارکت فعال مراجع و رازداری است
• در صورت برخورداری مشاور از دانش و مهارت در نظریه های روان شناختی اثربخش تر می شود
• باید به ارتقای شناخت، درک، مهارت های حل مسئله، و تصمیم گیری آگاهانه خود مراجع کمک کند
• برای اثر بخش بودن نیاز به مهارت های چندگانه مشاور در زمینه ارتباط، انگیزش، تشخیص و مدیریت فرایند مشاوره دارد
• در صورتی که با طرح ریزی و به شکلی منظم اجرا گردد، موفقیت آمیزترخواهد بود
• باید متناسب با نیاز ها و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و مذهبی مراجعان باشد
• و بالاخره اینکه یادگیری اصول و فنون آن برای ارائه دهندگان خدمات سلامتی تاکید می گردد
منابع
1. سادات مشکانی، زهرا; فن پرسش و پاسخ (جزوه آموزشی); تهران : مرکز توسعه آموزشپزشکی .
2. ساعتچی ، محمود – مشاوره و روان درمانی ( ترجمه و تالیف ) – موسسه نشر ویرایش – تهران : 1377
3. شریفی ، حسن و حسینی ، سید مهدی – اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره – انتشارات رشد – تهران 1370
4. شعاری نژاد ، علی اکبر – فرهنگ علوم و فناوری – انتشارات امیرکبیر – تهران : 1364
5. شفیع آبادی ، عبداله – راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی- انتشارات سمت – تهران 1383
6. شفیع آبادی ، عبداله – راهنمایی و مشاوره ی کودک – انتشارات – سمت – تهران 1372
7. شفیع آبادی ، عبداله و ناصری ، غلامرضا – نظریه های مشاوره و رواندرمانی – مرکز نشر دانشگاهی – تهران : 1371
8. صافی ، احمد – راهنمایی و مشاوره در دوره های تحصیلی – انتشارات رشد – تهران 1381
9. صافی، احمد : اصول و فنون مشاوره و راهنمایی (در آموزش و پرورش) ، تهران : دفتر تحقیقات و برنامه ریزی درسی، وزارت آموزش و پرورش ; 1368، ص : 99ـ114 .
10. صفوی، امان ا000، کلیات روش ها و فنون تدریس; چاپ دوم; تهران: انتشارات معاصر; 1370، ص : 6ـ270 .
11. فقیهی ، علی نقی – مشاور در آینه ی علم و دین – دفتر انتشارات اسلامی – قم : 1384
12. فیرس ، ای جری و ترال ، تیموتی ، جی – روانشناسی بالینی – ترجمه مهرداد فیروز بخت – انتشارات رشد – تهران : 1382
13. گروه حمایت کشور های صندوق جمعیت ملل متحد; مهارت های ارتباط بین فردی (راهنمای آموزشی); ترجمه گروه مترجمان مرکز اطلاعات، آموزش و ارتباطات جمعیت و تنظیم خانواده;(IEC) تهران: انتشارات IEC ، 1378 .
14. گیبسون، ر. و میشل، م. ; مبانی مشاوره و راهنمایی; ترجمه باقرثنایی; تهران : انتشارات بعثت، 1377.
15. نوابی نژاد ، شکوه – راهنمایی و مشاوره – انتشارات معاصر – تهران : 1373
16. نوابی نژاد، شکوه; راهنمایی و مشاوره گروهی; تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم; 1370، ص : 94، 105، 159ـ0163
17. http://www.haderbad.blogfa.com/post-2.aspx
حدود راهنمایی و مشاوره
در سالهای اولیه از کلمه مشاوره به ندرت استفاده می شد و فعالیتهایی که برای کمک به دانش آموزان برای تصمیم گیری تحصیلی و شغلی انجام می گرفت راهنمایی نامیده می شد. پاترسون (1967) کاربرد کلمه راهنمایی را به تنهایی کافی نمی دانست و ترکیبی از دو کلمه راهنمایی و مشاوره را برای خدمات تخصصی در این زمینه پیشنهاد کرد. به نظر شرتزر و استون ( 1976) راهنمایی شامل مجموعه ای از فعالیتها و خدماتی می شد که به دانش آموزان برای طرح ریزی مناسب و رسیدن به سازگاری رضایتبخش در زندگی کمک می کرد. در این دیدگاه مشاوره یکی از خدمات راهنمایی بود. از نظر گیبسون میشل (1999) مشاوره شامل خدمات ارزیابی، مشاوره فردی، گروهی، خانوادگی، اطلاع رسانی تحصیلی و شغلی و کمک به رشد حرفه ای مراجعان است. پالمر (1997) دامنۀ فعالیتهای مشاوره را به مشاوره فردی، خانودگی و گروهی، مشاوره در تعلیم و تربیت و در آموزش عالی، یعنی مشاوره تحصیلی، حرفه ای و روحانی گسترش داده و مدعی است که مشاوره تمام سطوح راهنمایی را شامل می شود.
با توجه به دو دیدگاه بالا که یکی مشاوره را جزئی از راهنمایی و دیگری راهنمایی را جزئی از مشاوره می داند می توان نتیجه گرفت که راهنمایی و مشاوره با یکدیگر همپوشی دارد. راهنمایی و مشاوره در خدمت به یک فرایند و برای کمک به رشد، سازگاری، تصمیم گیری و حل مسأله است. این دو در مقابل هم قرار ندارند و هر دو به تسهیل رشد، شکوفایی استعداد ها و کشف راه حل برای مشکلات تحصیلی، شغلی و خانوادگی کمک می کند.
حدود مشاوره و روان درمانی
درتمایز مشاوره و روان درمانی می توان گفت که مشاوره به حل مشکلات رفتاری در افراد عادی کمک می کند و هدف پیشگیرانه، تربیتی و تسهیل رشد دارد؛ در حالی که روان درمانی به آن دسته از مشکلات رفتاری می پردازد که جنبه مرضی دارد و هدف آن بیشتر درمانی، سازگارانه و جبران کننده است ( بلاکر، 1974). برخی مشاوره را برای تسهیل رشد و روان درمانی را برای بر طرف کردن تعارضهای شخصیتی دانسته اند ( شر تزر استون، 1980). درعمل، مشاوره و روان درمانی در اهداف، روش کار و نظریه های مورد استفاده تفاوت ندارند. تفاوتهای بین مشاوره و روان درمانی را می توان در این موارد دانست ( ولف، 1997):
1. روان درمانی عمدتاً درموقعیت های درمانی و پزشکی صورت میگیرد، درصورتیکه مشاوره بیشتر درموسسات تربیتی و حرفه ای انجام می پذیرد.
2. روان درمانی یک فرایند بلند مدت است، درصورتیکه مشاوره درکوتاه مدت هم عملی است.
3. روان درمانی به تغییر در شخصیت فرد می پردازد، درصورتیکه مشاوره به فرد کمک میکند تا از توانمندی ها ی خود برای سازگاری با محیط استفاده کند.
4. روان درمانی به تبحردر تحلیل فرد همراه با مهارتهای تشخیصی روانکاوانه نیازمند است، در صورتیکه مشاوره تبحر فرد برای تعیین اهداف است و بر مهارتهای انسان گرایانه مبتنی است.
5. رون درمانی با افرادی کار می کند که آسیب روانی دارند، درصورتیکه مشاوره با افرادی سروکار دارد که مشکلات موقعیتی در زندگی یا مشکلاتی در یکی از مراحل رشد خود دارند.
حدود مشاوره و مشورت
مشاوره یک رابطه یاورانه چهره به چهره است که در آن مراجع حضور دارد و با طرح مشکلات رفتاری خود از تجربه مشاور برای حل مشکلش کمک گیرد؛ در حالیکه در مشورت، خود مراجع حضور ندارد. مشورت عبارت است از: فرایند کمک به مراجع از طریق شخص دیگر یا کمک به یک سازمان برای بهسازی خدماتی که در آنجا عرضه میشود (گیبسون و میشل،1377)، والدین، مربیان، مدیران و صاحبان صنایع و مشاغل می توانند به مشورت با مشاور بپردازند و از دیدگاه نظری و تجربه علمی او برای اصلاح رفتار فرزندان، بهبود روابط در سازمان و تنظیم برنامه ها و کارآمد کردن نظام اداری و افزایش کارایی کارکنان استفاده کنند.
اهداف راهنمایی و مشاوره
اهداف راهنمایی و مشاوره را می توان به این صورت بیان کرد(شرتزر و استون،1980؛ جرج و کریستیانی، 1990؛ پالمر، 1997):
1. تسهیل تغییر در رفتار مراجع. از دیدگاه همه نظریه پردازان، هدف راهنمایی و مشاوره تغییر رفتار مراجع است تا او بتواند کارآمد تر عمل کند. راجرز(1961) تغییر رفتار را نتیجه ضروری فرایند مشاوره می دانست. تغییر رفتار به عنوان هدف، شامل تصحیح پاسخ ها نسبت به تعارضهای درونی، اصلاح نگرش ها نسبت به مردم و خویشتن می شود. درین صورت مراجع می تواند از اضطراب خود بکاهد، خود را بپذیرد و نگرش مثبت به خود و دیگران داشته باشد.
2. توسعه مهارت های سازگارانه در مرارجع. هر فردی در فرایند رشد خود با مشکلا ت سازگاری مواجه است. بسیاری از افراد فرصت های مناسب برای کسب مهارت های لازم برای سازگاری با محیط را نداشته اند. مطمناً نا هماهنگی در رفتاری والدین و همسالان باعث می شود تا کودکان نتوانند رفتاری مناسبی را برای برخورد مؤثر با دگران فراگیرند. مشاوره به مراجعان کمک می کند تا مهارت هار سازگارانه را فرا گیرند.
3. افزایش کارایی شخصی مراجع. راهنمایی و مشاوره به مراجع کمک می کند تا توانایی های خود را بشناسد، آنها را شکوفا کند و بر کارایی خود بیفزاید. به نظر بلاکر (1974) مشاوره آزادی فرد را با توجه به محدودیت های شخصی و محیطی افزایش می دهد. همچنین کارایی فرد را بالا می برد تا نحوه کنترول خود بر محیط و پاسخ های مناسب نسبت به محیط را فرا گیرد.
4. کمک به تصمیم گیری مراجع. یکی از اهداف راهنمایی و مشاوره کمک به مراجع برای تصمیم گیری و انتخاب راه حل مناسب برای حل مشکلات تحصیلی، شغلی و خانوادگی است. در جریان مشاوره مراجع یاد می گیرد تا مشکل خود را شناسایی، اطلاعات لازم را کسب و راه حل های احتمالی را پیش بینی کند و سپس مناسب ترین راه حل را برگزیند. به نظر تایلر (1959) هدف مشاوره تسهیلی انتخاب های معقولی است که رشد بعدی فرد مبتنی بر آن انتخاب ها است.
5. تأمین بهداشت روانی مراجع. تأمین بهداشت روانی یکی از اهداف راهنمایی و مشاوره است. رسیدن به چنین هدفی باعث هماهنگی شخصیت، تطبیق درست با محیط و مردم و قبول مسئولیت می شود. مشاوره با ایجاد شرایط مناسب، به فرد در خود پذیری، پذیرش واقعیت، برخورد مناسب با دگران و اتخاذ روشهای واقع بینانه و تعادل روانی کمک می کند.
6. توسعه روابط متقابل انسانی در مراجع. توسعه روابط متقابل انسانی یکی از اهداف راهنمایی و مشاوره است. در جریان مشاوره مراجع تجربیات مثبتی را کسب می کند. فضای توأم با اعتماد و پذیرش بدون قید و شرط همراه با تفاهم و همدلی، وضعیتی را در رابطه مشاوره ای ایجاد می کند که مراجع به برون ریزی مشکلات خود می پردازد و رابطه باز و صریح با مشاور ایجاد می کند. در این صورت مقاومتها شکسته می شود و مراجع راحت تر به بیان مشکلات خود می پردازد و با کمک مشاور به راه حل مناسب می رسد. در مشاوره گروهی می توان به آموزش تبادل اجتماعی پرداخت و شرایطی را ایجاد کرد که مراجعان نحوۀ برخورد با یکدیگر را فراگیرند.
7. ایجاد بر داشت مثبت از خود و جهان وکشف معنای زندگی. راهنمایی و مشاوره بر توانمند یهای فرد تکیه دارد و به فرد آموزش می دهد تا از واقعیتهای موجود بهترین بهره را بگیرد. در مشاوره براستفاده از فرصتها با توجه به استعدادهای فرد تأکید می شود. برای کشف معنای زندگی، مشاوران به مراجعان میکند تا ازتواناییهای بالقوه خویش و شرایط محیط آگاهی یابند و به ارزشها و نقاط مثبت خود تکیه کنند و از توانائیهای خود با توجه به شرایط موجود استفاده نمایند و به خویشتن واقع بینانه، مثبت و هدفدار نایل آیند.
مشاوره در اسلام در سه معنا بکار رفته است:
اول) مشاوره به معنای مشورت در امور شخصی: در این معنا به افراد توصیه شده است تا در مسائل شخصی با صاحب نظران مشورت کنند و از تجارب آنان استفاده کنند. پیامبر اسلام فرمودند: هرکس که با خردمندان مشورت کند به راه صواب هدایت شود (ارشاد مفید، ص 142).
دوم) مشوره به معنای نظر خواهی از دیگران برای تصمیم گیریها. توجه به آراء دیگران برای تصمیم گیری مورد عنایت اسلام است. علی (ع) میفرماید؛ هرکس از نظریات مختلف استقبال کند و با آنها توجه کند مورد اشتباه را میشناسد، در نتیجه در تصمیم گیری کمتر دچار خطا و اشتباه می شود (نهج البلاغه فیض، حکمت164).
سوم) مشاوره به معنای فرایند کمک برای حل مشکلات: احادیثی از قبیل هیچ پشتانی مانند مشاوره نیست (نهج البلاغ فیض، کلمات قصار، 51). انسانی خردمند ازمشاوره بی نیاز نیست (غررالحکم،ج 6، ص 389)، ناظر به این معناست که مشاوره و نظر خواهی به کمک افراد می شتابد و به آنان در حل مشکلات کمک می کند.
مشاوره به معنای فرایندی برای کمک به حل مشکلات شامل 1) رابطه یاورانه، 2) شناخت مشکل مراجع و 3) روشهای برخورد با مشکلات است.
1. رابطه یاورانه: در اسلام هر رابطه ای با سلام که نشانه ای از ادب و امید به سلامتی است شروع می شود. پیامبر اسلام به هرکسی که بر او وارد می شد احترام می گذاشت و عبای خود را زیر پای او می گسترانید و بالش خود را تکیه گاه او می کرد. در قرآن مجید خطاب به پیامبر اسلام آمده است: از رحمت خداوند بر تو این است که با مردم نرمخو هستی. زیرا اگر خشن بودی از پیرامون تو پراکنده می شدند ( آل عمران، 159). نرمی گفتار و رحمت رفتار پیامبر (ص) مردم را شیفته آن حضرت می کند. در اسلام به پذیرش افراد و احترام به شأن و قدر آنان ونرمی گفتار و رحمت نسبت به آنان تأکید شده است.
2. شناخت مشکل مراجع: از دیدگاه اسلام انسان بر اثر دور شدن از خداوند و بی توجهی به فطرت خویش و رعایت نکردن حدود الهی دچار مشکل می شود. مشکل آدمی متأثر از عوامل درونی و بیرونی است. عوامل درونی از قبیل بصیرت نداشتن، غفلت از یاد خداوند، پیروی از هوای نفس، آلودگی به گناه، کفر و نفاق وهمچنین عوامل بیرونی مانند استکبار، ظلم، اسراف، استضعاف، فساد و تکذیب موجب اشکالات رفتاری در آدمیان می شود. این عوامل شیرازه جامعه را از هم می پاشد و به مشکلات فردی و جمعی می انجامد.
3. روشهای برخورد با مشکلات: دراسلام روشهای برخودر با مشکلات رفتاری شامل سه قسمت است:
الف) روشهای پیشگیرانه: این روشها از بروز مشکلات رفتاری جلوگیری می کند. برای پیشگیری از مشکلات، ابتدا فرد باید به خود شناسی و خدا شناسی و شناخت جهان اطراف بپردازد. آنگاه با التزام عملی به فرایض، الگو پذیری از اولیا، عنایت به خیر خود و مردم و مسئولیت پذیری، خود را به خوبیها آراسته نماید، سپس با شکر گزاری از نعمتهای خدا دادی و جلب رضای خداوند به زندگی خود معنا بخشد و با تقوا خود را از آلودگیها باز دارد. اعتقاد، بازگو کردن و عمل با یکدیگر آدمی را به انجام دادن کار درست و دوری از کار نادرست وا می دارد.
ب) روشهای اصلاح رفتار: از نظر اسلام اگر از آدمی خطایی سرزند نباید مأیوس شود و باید به اصلاح آن رفتار نادرست بپردازد. توبه از نظر اسلام به معنای بازگشت از خطا و حرکت درراه درست است. قرآن مجید در این باره می فرماید: همانا من آمرزنده خطای کسی هستم که باز گردد و ایمان بیاورد و عمل شایسته داشته باشد و در راه درست بیفتد (طه، 82). در این آیه چهار مرحله برای اصلاح رفتاری بیان شده است:
1) بازگشت و توبه از گناه.
2) ایمان و اعتقاد قلبی و شناخت درونی و آگاهی از اینکه چه کاری برای اصلاح رفتار لازم است.
3) عمل صالح و اقدام به کار درست و
4) حرکت در جهت درست و اینکه راه درست را بیابد.
یکی از روشهای اصلاح رفتار در اسلام دعا کردن است. دعا نوعی پیمان با خداوند است. در این پیمان انسان در خواست می کند تا توفیق بیابد وبتواند در راه خیر و صلاح قدم بر دارد. دعا نوعی تلقین به نفس است. امام سجاد (ع) در ضمن دعا لغزشها را باز گو می کنند تا بدین وسیله فرد به خود آگاهی برسد و در تصحیح رفتار خود اقدام کند. آن حضرت می فرماید: خدایا به تو از طغیان حرص و از تندی غضب و از غالب شدن حسد و از پایین آمدن صبر و از کم شدن قناعت و از بدی اخلاق پناه می برم ( صحیفه سجادیه، ترجمه بلاغی، ص 142). با یاد آوری و تلقین این موارد فرد از این خصوصیات باز می ایستد. دعا در صورتی مؤثر است که آدمی خود را ملزم به عمل آن بداند.
ج) روشهای تعادلی وکمال انسان: از دیدگاه اسلام انسان به سوی خدا در حرکت است. درصورت آدمی به کمال می رسد که
1) از همه نیروها، استعداد ها وتوانمندیهای خود استفاده کند.
2) از عقل خویش برای شناخت وحل مشکلات زندگی خود بهره مند شود.
3) از تواناییهای خود برای آباد کردن سرزمین خود سود جوید و
4) تلاش کند تا نقش خود را در اداره خانواده و جامعه ایفا نماید.
هدفهای مشاوره
هدفهای مشاوره را بر حسب مدت و نوع مشکل، میتوان به صورتهای متفاوتی تقسیم کرد. از نظر نوع مشکل، هدفهای مشاوره به شرح زیر است:
1- انتخاب: زمانی که فرد بخواهد از بین چند راه، یک راه را برگزیند، مسأله انتخاب مطرح است. در این نوع مشکل، هدف برگزیدن راه برتر است.
در مورد مشکل انتخاب، میتوان به انتخاب رشته تحصیلی، شغل، یا همسر مناسب اشاره کرد که مطالب مربوط به این موضوعها، در مشاورههای تحصیلی، حرفهای، و مشاوره خانواده مورد بحث قرار میگیرند.
2- روانی و عاطفی: زمانی که مشکل مراجع در حوزه مسائل عاطفی و روانی قرار میگیرد، هدف مشاوره، برطرف کردن عدم تعادل روانی، و ایجاد شخصیتی سالم و متعادل از نظر سازش با خود و دیگران است.
از دیدگاهی دیگر، به لحاظ رفع مشکل آنی یا توجه به رشد مراجع در طول زمان، هدفهای مشاوره را میتوان به دو نوع تقسیم کرد:
1- رفع مشکل آنی مراجع: در راستای این هدف، مشاور میکوشد تا ناراحتی مراجع را تسکین دهد و مشکل وی را هرچه سریعتر رفع کند؛ همان مشکلی که موجب شده است مراجع به مشاور مراجعه کند. در این نوع مشاوره، ضمن آن که رفع مشکل مورد نظر است، فرصت دادن به وی برای تفکر و دست یافتن او به بینش لازم برای پیدا کدن راه حل نیز مورد توجه است.
2- رشد مراجع: در این هدف، مشاور ضمن آنکه به رفع مشکل آنی مراجع توجه دارد، میکوشد تا در وی قدرت تصمیمگیری، اعتماد به نفس، و توانایی تجزیه و تحلیل مسائل ایجاد شود. او این روش را در کلیه جلسات مشاوره پیگیری میکند تا در نهایت فرد بتواند مشکلات خود را شخصاً حل کند و به حداکثر رشد شخصیتی خویش دست یابد.
انواع مشاوره
امر مشاوره همانند راهنمایی با توجه به زمینه های مختلف به انواع گوناگون تقسیم می شود از نظر موضوع به تحصیلی ، شغلی ، خانوادگی ، بهداشتی و سازشی تقسیم می شود و از نظز اجرا نیز مشاوره در شکلهای فردی و گروهی صرت می گیرد.
بعضی از فعالیتهای مشاوران خانوادگی :
• کمک به زوجین به منظور کسب درک متقابل و داشتن انتظارات معقول از یکدیگر
• یاری رساندن به والدین در جهت اجتناب از شیوه های فرزند پروری استبدای ، سهل انگارانه یا تبعیض آمیز
• شناخت دانش آموزانی که به دلیل مشکلات خانوادگی از خانه فرای شده اند و یا اقدام به خودکشی نموده اند کمک کند
مشاوره بهداشتی
این نوع مشاوره با هدف کاهش یا رفع عوارض مشکلات جسمانی یا روانی صورت می گیرد
برخی از فعالیتهای مشاوران بهداشتی عبارتند از :
• شناسایی دانش آموزان با مشکلات حسی مانند نزدیک بینی ،دور بینی یا کم شنوایی
• شناسایی داری مشکلات تکلمی
• شناسایی دانش آموزان داری انحرافات در ستون فقرات و یا معلولیتهای حرکتی
• شناسایی دانش آموزان دارای درجات متفاوت اختلال در هوش و کمک به جایگزینی مناسب آنها
مشاوره سازشی
در این نوع مشاوره به افراد ی که ناتوان از سازگاری با خود ، دیگران و محیط هستند کمک می شود تا مشکلات آنها رفع گردد.
برخی از فعالیتهای مشاوران سازشی عبارتند از :
• تلاش در رفع نیاز های معقول دانش آموزان با هدف رفع ناسازگاریها
• کمک به دانش آموزان برای درک و شناخت مسائل ، مشکلات و علل ناسازگاریها خود و کوشش در رفع آنها
• شناسایی دانش آموزان دارای مشکلات در روابط خود با دیگران
• ایجاد زمینه ی مناسب جهت سازگاری دانش آموزان با مقررات آموزشگاه
• شرکت دانش آموزان در فعالیتهای فوق برنامه جهت کمک به سازگاری آنان
از نظر اجرا
از نظر اجرا نیز مشاوره به دو نوع فردی و گروهی صورت می گیرد
الف )مشاوره فردی
در مشاوره ی فردی نیز همانند راهنمایی فردی ، امر مشاوره به شیوۀ انفرادی صورت می گیرد و مراجع مشکلات خود را در زمینه های مادی ، خانوادگی ، سازشی و نظایر آن را مطرح می کند . توجه به مسائل فردی محرمانه شمردن آنها دراین نوع مشاروه دارای اهمیت ویژه ای است .
ب) مشاوره گروهی
مشاوره ی گروهی به صورت (( تلاش اندیشمندانه برای تغییر افکار ، احساسات و رفتارهای گروه )) تعریف شده است
منظور از گروه دونفر یا بیشتر که دارای هدف مشترک ، کنش متقابل، احساس عاطفی نسبت به هم دارند . تشکیل گروهها باعث می شود تا اعضای آنها بر یکدیگر تاثیر بگذارند و از یکدیگر تاثیر بپذیرند . به این امر پویایی گروهی گفته می شود . هدف پویای گروهی ، تغیر نگرشها ورفتار فرد برای منطبق نمودن آنها با هنجار های گروهی است . کورت لوین بنیانگذار علم پویایی گروهی است .
روشها و فنون شناخت دانش آموزان
1- روشهای شناخت ذهنی
مشاور می تواند با استفاده از انواع روشهای شناخت ذهنی اطلاعات مفید و لازم دربارۀ دانش اموزان را بدست آورد .از خصوصیات روشهای شناخت ذهنی این است که نتایج سنجش تحت تاثیر نظر و قضاوت ارزیاب قرار گیرد از جمله روشهای شناخت ذهنی :
1- مشاهده 2- مصاحبه ، پرسشنامه ، مقیاس درجه بندی ، شرح حال نویسی و گروه سنجی
1- مشاهده
مشاهده یعنی توجه آگاهانه و آن را ((دقت در اعمال و رفتار فرد )) تعریف کرده اند .
این روش یکی از مهمترین فنون راهنمایی محسوب می شده و پایه واساس بسیاری از روش های ارزیابی رفتار دانش آموزان است و زمانی مفید و موثر واقع می شود که مبتنی بر درک روشن ودقیق از رفتار دانش آموزان بوده و در واقع معین صورت می گیرد . مشاهده فعالیتی ارادی و فعال است و نباید با دیدن که عملی است غیره ارادی است اشتباه گرفت . از طیق مشاهده خصوصیاتی چون : افسردگی ، تحریک پذیری ، تند خویی ، تنش ، خستگی و زود رنجی دانش آموز به سهولت قابل تشخیص است . همچنین موقعیت و مکان وزمان مشاوره داراسی اهمیت زیادی است . از این رو دانش آموزان را باید در موقعیتهای گوناگون و روز های مختلف مورد مشاهد قرار داد. بهترین موقعیتها ، معمولاً موقعیتهای طبیعی نظیر زنگ ورزش می باشد .واضح است که مشاهده گر نمی تواند موقعیت معینی را به طور کامل درک کند.
2- مصاحبه
یکی از مهمترین فنون راهنمایی و مشاوره که از قدیمیترین و رایجترین روشهای شناخت به حساب می آید. مصاحبه گفتگوی حضوری و دو جانبه بین مشاوران می باشد کهبه منظور نیل به هدف معین انجام می شود با وجود نیازبه وقت و هزینۀ زیاد هنوز هم این روش طریق مناسبی جهت کسب اطلاعات در زمینۀ رفتارهای عادی و غیر عادی مصاحبه شونده محسوب می شود.
انواع مصاحبه :
مصاحبه بر دو نوع است : الف) مصاحبه ی تحقیقی ، ب)مصاحبه ی مشاوره ای
مصاحبه ی تحقیقی معمولاً به وسیله ی مصاحبه گر اجرا می شود و مصاحبه های مشاوره ای چون امری تخصصی است صرفاً به وسیله ی مشاور انجام می شود.
مصاحبۀ تحقیقی از نظر هدف به چهار نوع تقسیم می گردد که عبارتنداز :
الف) مصاحبۀ اطلاعاتی
ب ) مصاحبۀ حقیقت یابی
پ ) مصاحبۀ عقیدتی
ت ) مصاحبۀ استخدامی
الف ) مصاحبه اطلاعاتی
اساساً به منظور جمع آورای اطلاعات در مورد مراجع یا عرضه ی اطلاعات به وی صورت می گیرد .
ب) مصاحبۀ حقیقت یابی
جهت تایید یا تکذیب اطلاعات قبلی و یا پاسخ برای نکات نا شناخته و مبهم انجام می شود .
پ ) مصاحبۀ عقیدتی
که قدری مشکلتر است ، هدفش وقوف و به عقاید ، نگرش و ارزشهای فرد نسبت به امور و مسائل مختلف
ت ) مصاحبه استخدامی
به منظور کسب آگاهی از تجارب ، آمادگیها ، توانمنیها ، شخصیت و علایق مراجع در راستای شرایط احزار شغلی خاص انجام می شود .
3- پرسشنامه
پرسشنامه را ساده ترین ، کم هزینه ترین و عملی ترین وسیلۀ گردآوری اطلاعات می دانند به همین دلیل هم هست که محققان به وفور ار پرسشنامه استفاده می کنند و سازمانهای متعددی جامعه نیز به کمک این وسیله قادرند اطلاعات زیادی را کسب نمایند . در علوم تربیتی ، به ویژه در راهنمایی و مشاوره از این ابزار ارزشمند به منظور شناخت دانش آموزان و کمک و یاری به آنان ، استفاده های زیادی به عمل می آید .
پرسشنامه مجموعه ای منظم از سوالات است که به درستی برگزیده شده اند و به منظور سنجش خصوصیات فرد مورد استفاده قرار می گیرد و اگر با دقت تهیه و تنظیم گردداطلاعات ارزشمندی را درمورد رفتار دانش آموزان در اختیار مشاور قرار می دهد .
پرسشنامه شامل پرسشهای در مورد : امور ومسائل خانوادگی ، محیط زندگی ، سلامت جسمانی ، فعالیت های فوق برنامه ، طرح ریزیهای تحصیلی و شغلی ، بهداشتی ، عادات مطالعه و .....
4- مقیاس های درجه بندی رفتار
یکی دیگر از شیوه ای شناخت دانش آموزان مقیاس درجه بندی است . درجه بندی یکی از فنون راهنمایی است که از طریق آن خصوصیات و همچنین رفتار های بارز و قابل مشاهده دانش آموزان در زمینه ی مشخصی ارزیابی می شود .
مقیاس درجه بندی معمولاً برای ارزیابی رفتارها و خصیصه هایی به کار می رود که برای آنها ابزار انداز گیری دقیقی وجود ندارد . همچنین این روش برای بررسی اعتبار سایرروشهای شناخت مورد استفاده قرار می گیرد .
درجه بندی رفتار هم از طریق ارزشیابی به وسیله ی مشاهده گران مهارت یافته صورت می پذیرد . به بیان دیگر یا از معلمان و مشاوران و سایرافراد خواسته می شود تا دانش آموز را در زمینه هایی مانند همکاری با دیگران ، اعتماد به نفس ، جدیت ، انظباط و قدرت رهبری ارزیابی کنند و یا این که از خود دانش آموزان خواسته می شود تا براساس مقیاس درجه بندی به ارزیابی خویش اقدام کنند . نتایج بدست آمده از مقیاس درجه بندی هم در شناخت نقاط قوت و هم نقاط ضعف دانش آموز می تواند مفید واقع شود . و هم در جلسات مشاوره مورد استفاده قرار گیرد . 5- شرح حال نویسی
شرح حال به معنای گزارش کتبی مراجع درباره وقایع زندگی خود در گذشته ، حال و آینده است و یکی از شیوهای مهم شناخت می باشد که علاوه بر ارائه ی اطلاعات لازم ، اهداف ، نگرشها ، ارزشها ، تمایلات ، و احساسات فرد را در زمینه های گوناگون نیز مشخص می سازد .
این روش همواره توسط محققان علوم اجتماعی و مورخان برای کسب اطلاعات در باره سوابق ، نوع روابط و شیوه های زندگی مردم مورد استفاده قرار گرفته است. نوعی از شرح حال نویسی ، علم رجال است که که زمرۀ علوم مورد توجه در جهان اسلام بوده است و به وسیله ی آن ویژگیهای روایان حدیث اعم از احوال ، صداقت و درستی گفتار و کردار آنان مورد توجه قرار می گیرد . همچنین تاریخ فرهنگ و ادبیات اسلامی و ایرانی حاوی شرح حال ادبا ، اندیشمندان ، شعرا ، نویسندگان و هنرمندانی است که هریک در گسترش این فرهنگ عظیم و غنای آن سهم به سزایی داشته اند . شرح حال نویسی امروزه بیشتر در کلینیکهای پزشکی و روانپزشکی مورد توجه قار می گیرد. و روانشناسان ، روانپزشکان و روانکاوی ، به اطلاعات حاصله از این طریق بسیار اهمیت داده و در تنظیم پرونده مراجع به دریافت شرح حال وی نیز اقدام می کنند . در آموزش و پرورش ، به ویژه در برنامه های راهنمایی آموزشگاه ها نیز از این فن استفاده ی زیادی به عمل می آید .و مشاوران با کمک آن با دیدگاههاو مشکلات دانش آموزان آشنا شده و آنان را در زمینه یابی علل مشکلات و چگونگی حل آنها یاری می دهند . برخی نوجوانان وقایع زندگی خود را در دفترچه خاطرات یادداشت می کنند که این امر میتواند مشاوران را در شناخت احساسات ، افکار و حالات روانی و عواطفی آنان یاری دهد.
مشاوره چیست؟
مشاوره با افراد بهنجار سروکار دارد. هرگاه فرد در جریان رشد، سازگاری، تصمییم گیری، تعامل اجتماعی و موقعیتهای تحصیلی، شغلی و خانوادگی با مشکلی روبه رو شود از خدمات مشاوره ای استفاده می کند. ماهیت مشاوره و دامنه آن را می توان در این تعاریف مشاهده کرد.
1. مشاوره به معنای تسهیل رشد. مشاوره در این معنا فرایندی است که به فرد کمک می کند تا بر موانع رشد فایق آید و از فرصتهای تربیتی و اجتماعی برای رسیدن به مراحل بعدی رشداستفاده کند (بلاکر، 1974). به نظر بلکهام (1977) مشاوره رابطه منحصر به فردی است که در آن به افراد فرصتهای مناسبی برای احساس کردن، تجربه کردن، یاد گرفتن، فکر کردن و تغییر کردن داده می شود. شرتزرو استون (1980) مشاوره را فرایند دو جانبه ای می دانند که شناخت با معنای مراجع از خود و محیط را تسهیل می کند و موجب شناخت و کشف اهداف و ارزشهای مربوط به آینده می شود.
2. مشاوره به معنای کمک به سازگاری. بلاکر (1974) به نقش سازگاری مشاوره اشاره می کند. به نظر وی، در رابطه مشاوره ای به فرد کمک می شود تا مجموعه رفتار های مورد نیاز را کسب کند و بتواند با تقاضاها و انتظاراتی که از نقشهای تازه ناشی می گردد سازگار شود.
3. مشاوره به معنای کمک به تصمیم گیری. گیبسون و میشل (1377) مشاوره را نوعی رابطه یاورانه بین مشاور و مراجع می دانند که بر نیاز مراجع به رشد، سازگاری، تصمیم گیری و حل مشکل تکیه دارد. مشاوره را می توان رابطه ای تخصصی بین مشاوری کار آزموده و مراجع دانست که در آن به مراجع کمک می شود تا از طریق انتخاب راه حلهای با معنا و سنجیده و از طریق حل مشکلات عاطفی و تبادلی به اهداف مورد نظر خویش برسد ( جرج کریستیانی، 1990).
4. مشاوره به معنای کمک به بهبود روابط اجتماعی و خانوادگی. پاترسون (1967) مشاوره را فرایندی برای کمک به افراد می دانست تا راه حلی برای مشکل تصمیم گیری، حالات هیجانی و روابط خود بیابند. بلاکر ( 1974) مشاوره را کمک به فرد برای آگاهی بیشتر از خویشتن و راههای برخورد باعوامل محیط می دانست. مشاوره در این معنا به فرد کمک می کند تا برای رفتارهای خود معنایی بیابد و اهداف ارزشهای را برای رفتار آینده خود در نظر گیرد.
5. مشاوره به معنای کمک به تغییر رفتار مراجع. مشاوره یک رابطه دوجانبه است که در آن مراجع مشکلات رفتاری خود را که به تنهایی قادر به حل آنها نیست برای مشاوری با صلاحیت و دارای تجربه علمی و عملی مطرح می سازد و از او کمک می گیرد تا راه حلی برای آنها بیابد.
پاترسون (1967) در بیان مفهوم مشاوره می گوید:
1) مشاوره بر تغییر ارادی رفتار مراجع تأکید دارد.
2) مشاوره به تأمین شرایطی می پردازد که این تغییر ارادی را تسهیل کند.
3) در مشاوره همانند تمام روابط محدودیتهایی بر مراجع تحمیل می شود.
4) شرایطی که باعث تغییر رفتار مراجع می شود ازطریق مصاحبه انجام می گیرد.
5) گوش دادن در مشاوره وجود دارد ولی همۀ مشاوره گوش دادن نیست.
6) مشاور مراجع را درک می کند و
7) مشاوره به صورت خصوصی انجام می شود و مباحث آن محرمانه است.
1- معنای لغوی مشاوره ، همکاری کردن و رأی و نظر تخصصی دیگران را برای انجام دادن کاری خواستن است ( شفیع آبادی - 1372)
2- مشاوره اصطلاحی کلی است که برای فرآیندهای مختلف نظیر مصاحبه کردن ، اجری آزمونها ، راهنمایی و ... به منظور کمک به افراد و یاری دادن به آنان ، برای حل مشکلاتشان و برنامه ریزی برای آینده خود به کار می رود . ( وبر 1985 – به نقل از ساعتچی ، 1377)
3- به نظر پاترسون ، مشاوره جریان یاورانه ای است که در آن برقراری رابطه ی صمیمی بین مراجع و مشاور ضرورت دارد . مراجع ، مشکل روانی و عاطفی دارد که از طریق حضور و تعامل در جلسه ای مشاوره، راه حل برای مشکلش می یابد و مشاور در حل مشکلات روانی مهارت دارد در این دیدگاه ، برقراری رابطه ای مشاوره ای درمان بخش است و تنها دادن اطلاعات و پند و اندرزبه مراجع،مشاوره محسوب نمی شود ( شفیع آبادی – 1383).
4- مشاوره یکی از فنون راهنمایی است که آن را قلب برنامه ی راهنمایی می دانند . سازماندهی و بقای یک برنامه ی راهنمایی ، بدون اثرات ارزنده ی خدمات مشاوره ای نمی تواند چندان موثر باشد . ( نوابی نژاد –1373)
5- مشاوره به مجموعه ی فعالیتهایی اطلاق می شود که در آن فردیرا در غلبه بر مشکلاتش یاری می کنند . ساده ترین تعریف برای مشاوره چنین بیان شده است . مشاوره ، یک پویش یادگیری است که در آن فرد می آموزد که خویشتن را بشناسد و روابط خود را با دیگران درک نماید . ( شریفی و حسینی – 1370 )
6- به عقیده ای آرباکل ، مشاوره رابطه ای تخصصی بین مرجع و مشاور است که مراجع با کمک مشاور به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلش می پردازد و پس از آگاه شدن از ابعاد وجودی اش و شناختن عوامل مزاحم به تغییر آنها موفق می شود . ( شفیع آبادی – 1383)
7- مشاوره رابطه ای است بین دو فرد که در آن یکی می کوشد تا دیگری را درک و در حل مسائل سازگاری و انطباقی کمک کند. زمینه ی مشاوره ی انطباقی ، بیشتر شامل مشاوره ی تحصیلی ، مشاوره ی حرفه ای و اجتماعی و نظایر آنهاست ، بر اساس این
تعریف ، مشاوره رابطه ای متقابل است که در آن مشاور و مراجع هر دو درگیر هستند . ( صافی -1381).
8- دینک مایر به پیروی از روانشناسی فردی آدلر معتقد است مشاوره رابطه ای حسنه بین مراجع و مشاور است که در آن مراجع به بررسی هدفهای زندگی اش می پردازد و شناخت توانها و محدودیتهایش موفق می وشد و با کمک مشاوره ، نحوی برقراری رابطه ی سالم و سازنده با اطرافیان و ارضای منطقی نیازهایش را یاد می گیرد( شفیع آبادی – 1383).
9- مشاوره عبارت است از رابطه ی رویاروی و مستقیم بین مشاور و مراجع که هدف آن کمک مراجع در سازگاری موثر با خود و محیط خویش است( نوابی نژاد – 1373).
10-پنکی ، که روش طبی را برای مشاوره ارائه می دهد معتقد است ابتدا باید مشکل مراجع با دقت تمام تشخیص داده و سپس به درمان آن مبادرت شود . به نظر او مشاوره ، فعالیتهای تخصصی است که به درمان مشکلات عاطفی نسبتاً سطحی ، که علل جسمانی ندارند می انجامد.(شفیع آبادی – 1383).
11-مشاوره نوعی روان درمانی از گونه ی حمایتی یا باز پروری است که برای کمک به حل مشکلات شغلی ، مدرسه ای ، زناشویی افراد و نیز برای حل مشکلات دیگری که در ردیف بیماریهای روانی قرار نمی گیرند به کار می رود ( کمیل ، 1981 : به نقل از ساعتچی 1377).
12-به نظر پالمر ، در دهه ی1970 مشاوره همانند فعالیتی جدید در انگلستان به اوج شکوفایی خود رسید . مشاوره همچون یک روش ردمانی ، فعالیت تخصصی آگاهانه و قانونمندی است که در آن فرد آموزش دیده ای به نام مشاور با تاکید بر نقش حمایتی و اجتناب از قضاوت درباره ی مراجع ، به حل مشکل او می پردازد . مشاوره بر برقراری
ارتباط ، گوش دادن فعال و بهره گیری از مهارتهای مختلف مشاوره ای استوار است ( شفیع آبادی – 1383).
13- بنا به بررسیهای گاستاد ، در تعریف هایی که از مشاوره به عمل آمده است سه خصیصه ی مشترک در آنها وجود دارد : شرکت کنندگان ، که معمولاً دو نفرند : یکی مشاور و دیگری مراجع ؛ هدف ، که معمولاً متوجه کمک به سازگاری ، کارآمدی و سعادت فرد است و یاد گیری که در پویش مشاوره ای مورد تاکید می باشد. ( شریفی و حسینی – 1370 ).
14- به نظر اِستفلر و گرانت ، مشاوره رابطه ی تخصصی و یاورانه ی فردی یا گروهی است که مراجع با کمک مشاور ، از طریق خود شناسی می تواند تصمیم مناسب و معقولی اتخاذ کند و هماهنگ با استعدادها و رغبتهایش به زندگی سالمی ادامه دهد(شفیع آبادی – 1383).
15- مشاوره رابطه ای است تخصصی بین دو فرد که یکی مشاور تحصیل کرده و باصلاحیت و دیگری مراجع است ، این رابطه معمولاً انفردای است ، یعنی رابطه ی رویاروی است گر چه ممکن است در آن بیش از دو نفر درگیر باشند (صافی – 1381).
16- به نظر هکنی و نای ، مشاوره جریانی یاورانه و یکتاست که در آن مراجع مشکل دار با مشاور متخصص در ارتباط نزدیک قرار می گیرد و مراجع پس از طرح مکل با کمک مشاور راه حلی برای آن جستجو می کند( شفیع آبادی – 1383).
17- در مجموعه ی خدمات راهنمایی ، مشاوره که یک فرآیند کمکی در کمک به حل مشکلات دانش آموزان است یک اصل و ضرورت به شمار می رود ؛ اما تا زمانی که برای خدمات مشاوره ای ، زمینه سازیها و آمادگیهای مناسب و مساعد انجام نشده باشد ، به نتایج موفقیت آمیز این برنامه نمی توان امیدوار بود. ( نوابی نژاد 1373).
18- به عقیده ی فی ور و همکارانش ، مشاوره فرآیند تعاملی یاورانه بین مراجع و مشاور است که باعث افزایش کیفی عملکرد مراجع است.
19- مشاوره از طریق ارتقای مهارتها و فعال سازی نیروهای بالقوه و بهره گیری از امکانات محیطی به بهبود شیوه های مقابله ای مراجع با مکشکلات می
انجامد ، جریان مشاوره با ایجاد اعتماد ، شناخت مشکل ، تنظیم هدفی ، اقدام و فعالیت ، ایجاد تغییر و پایان بخشیدن به جلسه همراه است ( شفیع آبادی – 1383).
20- مشاوره نوعی بستگی و رابطه بین دو فرد است که یکی قصد دارد دیگری را در حل مشکلات خود در زمینه ی خودشناسی ، شغلی و آموزش کمک کند و این نوع کمک نیز معمولاً از طریق مصاحبه های شخصی و بعد از گرد آوری اطلاعات و حقایق مربوط به آن شخص و مطالعه و بازنگری اطلاعات به دست آمده انجام می وشد( شعاری نژاد – 1364).
21-به نظر کروچ ، مشاورهکه به دنیای ذهنی مراجع و مشاور مربوط می شود و بر همدلی و خودآگاهی استوار است مشاور در جریان مشاوره مراجع را به دنیای درونش فرا می خواند و آگاهی از افکار ، علایق ، احساسات و محدودیتهای او برای مشاوره ضرورت دارد( شفیع آبادی – 1383).
22- مشاوره جریانی است از کنشهای متقابل ، جریانی که با حضور مشاور و مراجع صورت می گیرد . هدف آن کمک به مراجع است تا بتواند با واقعیت رابطه ی سفیدتری داشته باشد( صافی – 1381).
23- مشاوره اصطلاحی است که فعالیتهای نظیر مصاحبه کردن ، آگاهاندن و رایزنی کردن را شامل می شود و هدف اصلی آن کمک به مراجع یا درمان جوست تا با حل مشکلاتش بتواند برای آینده برنامه ریزی کند و به سازگاری مطلوب خود- رهبری و خوشبختی برسد ( شفیع آبادی – 1383).
24- گاستاد برای مشاوره ، تعریفی جامع بدین صورت ارائه می دهد : مشاوره یک پویش یادگیری است که از طریق رابطه ای بین دو نفر انجام می گیرد . در این رابطه ، مشاور با داشتن مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفه ای می کوشد مراجع را با روشهایی منطبق بر نیازمندیهایش یاری کند . تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خویشتن کسب می کند در رابطه اش با هدفهای معین ، واقع بینانه ، ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده بای جامعه بار آید( شریفی و حسینی – 1370 ).
25- مشاوره ، ارتباطی است انسانی و معنوی و یک نوع رابطه ی آزاد که بر اساس تمایل مراجع به انجام مشاوره صورت می پذیرد . بنابراین تصمیم گیری نهایی در جریان مشاوره در تمام مواد بر عهده ی مراجع است(صافی – 1381).
- مشاوره فعالیتهای تخصصی ، یاورانه ، حضوری ، هدفدار و عاطفی بین مراجع ، یعنی فرد دارای مشکل و مشاوره یعنی کسی که در برقراری رابطه ی حسنه و حل مشکلات کنشی تخصصی دارد که در آن مراجع در یک جو سرشار از تفاهم و همدلی ، آزادانه و صادقانه به طرح مشکلش با مشاور می پردازد و پس از تجزیه و تحلیل و خود شناسی بهتر و عمیق تر با کمک او تصمیم مناسبی می گیرد و در نهایت به حل مشکل کنشی توفیق می یابد ( شفیع آبادی – 1383).
27- سی گیلبرت رِن ، مشاوره را چنین تعریف می کند . مشاوره رابطه ای است پویا و با هدف که بر اساس مشارکت مشاور و مراجع بر نیازمندیهای مراجع انجام می گیرد . در این رابطه ، توجه به خود شناسی و خود تصمیم گیری از طرف مراجع مورد تاکید است( شریفی و حسینی – 1370).
28- به عقیده ی هاوارد ، هدف اصلی مشاوره فراهم آوردن موقعیتی مناسب برای مراجع است تا بتواند راحت تر و رضایت بخش تر به زندگی اش ارایه دهد . مشاوره با تسهیل فرایند رشد ، شناسایی و حل مشکلات ، آموزشی شیوه های تصمیم گیری درست و نحوه ی مواجهه با بحرانهای زندگی همراه است و به گشترش بینش حل تعارضهای درونی و رشد روابط سازنده با دیگران می انجامد ( شفیع آبادی – 1383).
29- مشاوره یک خدمت یاری دهنده است و هدف آن کمک به رفع مشکلات مراجع ، ایجاد سازگاری مطلوب ، پرورش خود رهبری و تضمین سعادت و خوشبختی وی می باشد . روشیهایی که در عرضه ی کمک به مراجع به کار گرفته می شود باید با خصایص و نیازمندیهای مراجع ، منطبق باشد ( شریفی و حسینی –1370).
30- هدف از مشاوره کمک به مراجع است تامقصودخود را از زندگی دریابد و آن را تصریح کند و به انتخابهای آگاهانه و عاقلانه ای دست زند که متناسب با طبیعت و تواناییهای اوست . سپس در زمینه هایی که در حد امکان و استطاعت اوست به کار و عمل بپردازد( صافی – 1381).
31- در مشاوره ، اول آنکه : برقراری محیطی سرشار از امنیت و تعامل پویا بین مراجع و مشاورضروری است ؛ دوم آنکه : مشاور نقش کمک دهنده و نه تحمیل کننده دارد ؛ سوم آنکه : رابطه ی مراجع و مشاور باید حضوری باشد ، زیرا مشاهده ی وضع ظاهری و حرکات مراجع در شناخت و تشخیص مشکلات او نقش مهمی دارد و چیزی به نام مشاوره ی تلفنی ، از نظر علمی وجود ندارد و آنچه در جامعه ی ما به غلط به مشاوره ی تلفنی معروف شده است راهنمایی تلفنی است . چهارم آنکه : هدف مشاوره خودشناسی بیشتر و یادگیری فرآیند تصمیم گیری مناسب و نیز قبول مسئولیت مراجع است .پنچم آنکه : مراجع از طریق مشاوره شیوه های انتخاب و طرح ریزی و ادامه ی یک زندگی معقول و موفق را می آموزد و در آینده خودش می تواند مشکلاتش را حل کند و برای هر مشکلی به مشاور مراجعه نکند . ششم آنکه : مراجع به نوعی با مشکل عاطفی یا با وجود مانعی در رشد مواجه است و قصد دارد با کمک مشاوره مشکلش را حل کند و یا مانع را از سد راه بر دارد. شفیع آبادی – 1383).
ـ مشاوره به معنای همکاری کردن و راْی و نظر دیگری را در انجام کاری خواستن است که تعریف متعددی برای مشاوره وجود دارد:
پاترسون (1974) : مشاوره را جریانی میداند که در آن وجود ارتباط بین مراجع و مشاور ضرورت دارد . مراجع معمولاً با مسئله و مشکل عاطفی مواجه است و مشاور نیز در ارائه راه حل برای مشکلات عاطفی وی تخصص دارد که از طریق برقراری رابطه مشاوره ای مشاور به مراجع کمک میکند تا راه حلی برای مشکلش پیدا کند. وی مشاوره را یکی از خدمات راهنمایی می شمارد و ارائه اطلاعات صرف پند دادن و تلقین عقاید را مشاوره به حساب نمی آورد. زیرا به عقیده وی در این موارد ارتباط مشاوره ای که لازمه درمان است وجود ندارد و مشاور صرفاً افکار و عقایدش را برای دیگران بیان میکند.
نکته قابل ذکر اینکه مشاوره با راهنمایی و روان درمانی تفاوتهایی دارند . راهنمایی مفهوم وسیعی دارد و تمام برنامه ها و فعالیتهایی را شامل میگردد که برای کمک به فرد تهیه میشوند . در حالیکه مشاوره یکی از خدمات و تکنیک های خاص راهنمایی و اصطلاحاً قلب آن است. راهنمایی جنبه پیشگیری و مشاوره در وهله اول بعد از درمانی دارد. بدین معنی که از طریق راهنمایی از بروز مشکلات جلوگیری میشود و مشاوره به حل مشکلات کمک می کند و درباره تفاوت مشاوره و روان درمانی نیز میتوان گفت که در مشاوره اولاً مسائل عاطفی حاد کمتر مطرح میشوند . ثانیاً نگرش مثبت بیشتری نسبت به مراجع و نگرانی او وجود دارد و ثالثاً مدت درمان مشکل کوتاهتر است.
مشاوره، دادن پند و اندرز نیست؛ پاسخ دادن به سوالات و یافتن راهحل مشکلات نیست؛ دستور دادن و تعیین تکلیف کردن نیست؛ دادن اطلاعات نیست؛ تجزیه و تحلیل مراجع هم نیست. گاستاد مشاوره را چنین تعریف میکند:
« مشاوره، یک جریان یادگیری است که از طریق رابطه بین دو نفر صورت میگیرد. در این رابطه، مشاوره با داشتن مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفهای، میکوشد تا با روشهای منطبق بر نیازمندیهای مراجع، او را یاری کند تا خود را بیشتر بشناسد و بینشی را که به این طریق درباره خویشتن کسب میکند، در زمینه هدفهای معین که آنها را به صورت واقعبینانهای درک کرده، به طور موثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه، به فردی خلاقتر و شادمانتر در جامعه خود تبدیل شود.»
سی. گیلبرت رِن مشاوره را چنین مطرح میکند:
« مشاوره رابطهای است پویا و هدفمند که براساس مشارکت مشاور و مراجع، و با روشهایی منطبق بر نیازمندیهای مراجع انجام میگیرد. در این رابطه، توجه به خودشناسی و تصمیمگیری از طرف خود مراجع، مورد تاکید است.»
از این تعاریف میتوان نتیجه گرفت که مشاوره دارای ویژگیها زیر است:
1- در مشاور، بین مشاور و مراجع، حتماً تماس برقرار میشود و معمولاً مشاوره مستلزم چندین تماس است. زیرا غالباً به صرف گرفتن اطلاعات یا انجام یک مصاحبه، مشکلات در یک جلسه حل نمیشود، بلکه به علت پیچیدگی موجود انسانی، اکثر اوقات جلسات مشاوره متعدد لازم است. پس نکته مهم در مشاوره، تماس شخص با شخص است. ممکن است با مطالعه یک کتاب احساس کنیم رنجهایمان کاهش یافته، ولی چون در این عمل، تماس مستقیم شخص با شخص وجود ندارد، این کار نمیتواند مشاوره باشد. به عبارت دیگر، دریافت اطلاعت یا تسکین آلام از راه مطالعه کتاب، مشاوره نیست.
تماس مستقیم فرد با فرد و عکسالعمل متقابل این دو، یکی از خصوصیات مشاوره است.
2- هدف مشاوره، عرضه یا پیشنهاد کمک به مراجع است، به گونهای که او در به کار بردن آن آزاد و مختار است. در رابطه مشاور و مراجع، اجباری در کار نیست؛ در غیر این صورت،این عمل، تحمیل عقاید مشاور است، نه مشاوره. به عبارت دیگر، مشاوره رابطهای مختارانه بین مشاور و مراجع است که هدف آن، ارائه پیشنهاد کمک به مراجع است.
نگاهی به آسیب شناسی اعتیاد
هدف از ارائه این مقاله ، بالا بردن میزان آگاهی شهروندان به طور منسجم تر و علمی تر در رابطه با اعتیاد، اثرات آن و نحوه درمان آن است ؛ چرا که بر پایه تحقیقات متعددی که صورت گرفته میان افزایش آگاهی و اطلاعات مردم نسبت به این پدیده و ممانعت از مصرف آن و همین طور شرکت فعالانه در فرآیند درمان رابطه مثبت وجود دارد. علاوه بر آن بر پایه نتایج آماری پژوهش های صورت گرفته مشخص شده است که اکثر معتادان نسبت به هیچیک از اثرات این مواد آگاهی نداشته و غالبا اثرات آنها را نیز مثبت ارزیابی کرده اند؛ لذا هدف اصلی ما از ارائه این گونه مقالات بالا بردن سطح علمی شهروندان و آمادگی آنان برای تصمیم گیری بهتر است. چرا که بر پایه نتایج به دست آمده در یکی از پژوهش هایی که اخیرا در کشورمان صورت گرفته ، اکثر پاسخ دهندگان هنگامی که در برابر این گزینه قرار گرفتند که آیا به پیامدهای آن اندیشیده بودید یا خیر، همگی به نوعی این مساله را تایید کرده اما خود و توانایی های خود را بسیار مثبت ارزیابی کرده اند و به واسطه این که با دیگران متفاوت هستند و قابلیت کنترل مصرف شده را دارند، درگیر این مساله شدند و هیچ گاه فکر نمی کردند که پیامدهای ناشی از آن روزی دامنگیر خود آنان نیز بشود. چرا که یکی از ویژگی های این مواد حالت اغواگرانه آن است و اثرات مطلوبی که در ابتدای مصرف اکثر مواد شاهد آن هستیم. اعتیاد بر پایه 3ویژگی تحمل ، محرومیت و اشتیاق قابل تعریف است.
«اعتیاد و یا وابستگی دارویی عبارت است از نوعی مسمومیت مداوم و یا متناوب که براثر مصرف تدریجی برخی از ترکیبات شیمیایی طبیعی و یا مصنوعی در فرد ایجاد شده ، که در نتیجه باعث مشکلات متعدد فردی و اجتماعی می شود و با شاخصه های زیر مشخص می شوند.»
الف - تمایل مفرط یا میل اضطراری برای ادامه مصرف دارو و به دست آوردن آن به هر طریقی که ممکن است.
ب - تمایل به افزایش تدریجی مقدار ماده یا داروی مصرفی که به نام فزون طلبی و یا اشتیاق به مصرف مشهور است.
ج - وابستگی بدنی یا روانی.
با توجه به تعریف ارائه شده تعریف 3 واژه دیگر در رابطه با اعتیاد یا وابستگی دارویی ضروری است.
این 3 واژه عبارتند از: وابستگی ، تحمل و سندرم محرومیت.
وابستگی : وابستگی عبارت است از یک حالت روانی و گاهی جسمی که در نتیجه اثرات متقابل دارو و یا مواد مخدر و موجود زنده بر یکدیگر ایجاد شده و توسط واکنشهای رفتاری و روانی مشخص می شود و از 2بعد قابل بررسی است.
الف - وابستگی جسمانی : تا زمانی که مصرف ماده مخدر ادامه دارد، وابستگی فیزیکی آشکار نمی شود. هنگامی که ماده مربوط برای مدتی به بدن نرسد، علایم آن ظاهر می شود، می تواند گاهی شدید و خطرناک باشد. بروز علایم ترک و یا کمبود رابطه مستقیم با نوع و مقدار مواد و نیز مدت زمان مصرف ماده دارد.
ب - وابستگی روانی : عبارت است از تمایل به مصرف ماده یا چیزی که دارای اثرات لذتبخش بوده و یا تولید رضایت می کند. بسیاری از این وابستگی ها صوری هستند که بعد از قطع عامل یا عوامل رضایت بخش ، هیچ گونه نشانه به خصوصی بروز نمی دهند و یا این که نشانه های بروز یافته ناشی از قطع آنها ضعیف است.
در وابستگی هایی که با حالت اجبار همراه هستند، نشانه های کمبود می تواند بسیار شدید باشد؛ زیرا اغلب این وابستگی ها عاطفی هستند و درمان آنها نیز مشکل است.
تحمل : عبارت است از ظهور مقاومت بدنی یا بافتی در مقابل اثرات یک ماده ، به صورتی که فرد برای ایجاد اثرات قوی اولیه مجبور می شود بتدریج مقادیر بیشتری ماده مصرف کند. سندرم محرومیت : عبارت است از عوارض ناشی از قطع مواد مخدر. به عبارت دیگر سندرم محرومیت در فرد معتاد عبارت است از عوارض و تظاهرات روانی و جسمانی که در موقع نرسیدن مواد مخدر به بدن فرد معتاد و یا در موقع ترک اعتیاد در او ظاهر می شود. قبل از وارد شدن به بحث سبب شناسی اعتیاد، در این خصوص قابل تامل است و آن هم نگاه متخصصان امر به این پدیده است.
در اینجا ما با 3دیدگاه روبه رو هستیم ؛ در دیدگاه اول به اعتیاد به عنوان یک جرم و به معتاد به عنوان یک مجرم نگاه می شود که مستوجب هر نوع عقوبت ، شدت و سختی است.
در دیدگاه دوم ، پدیده اعتیاد به عنوان یک بیماری و معتاد هم به عنوان یک بیمار در نظر گرفته می شود، و اما دیدگاه سوم که یک دیدگاه جامع تر نسبت به دو دیدگاه قبلی است ، به اعتیاد به عنوان یک بیماری که قابلیت جرم زایی را دارد و به معتاد به عنوان بیماری که قابلیت ارتکاب به جرم را داراست نگاه می شود. در رابطه با سبب شناسی اعتیاد و این که چه عوامی باعث تمایل افراد به سمت اعتیاد می شود، نظرات گوناگونی ابراز شده است که در اینجا امکان ارائه آنان به طور کامل امکانپذیر نیست.
جدیدترین دید این است که این پدیده را به عنوان یک پدیده زیستی ، روانی ، اجتماعی و روحانی و یا معنوی معرفی می کند. با این تعریف ، علل گرایش به آن نیز تا حدود زیادی مشخص می شود ، بر پایه نظریات زیست شناختی مشخص شده است که برخی از عوامل ژنتیکی موثر بر اعتیاد هستند. در این خصوص از دیدگاه روان شناسی نیز نظریات مختلفی ارائه شده که ازجمله این نظریات به روان شناسی یادگیری و تاکید آنها بر روی یادگیری و اصول مرتبط با آن برمی گردد؛ یعنی از منظر این محققان مصرف مسکرات و مواد مخدر به مدت کوتاه به سبب احساسات دلپذیری که پدید می آورد، به عنوان یک عامل تقویت کننده مثبت عمل می کند. بنابراین یکی از اصول و قوانین یادگیری یعنی اصل مجاورت فرد مصرف کننده با یادآوری نتایج مثبت از مصرف اولیه ، تمایل دوباره و چند باره به مصرف در وی ایجاد می شود که انتهای آن وابستگی تمام و کمال است.
در رابطه با بعد اجتماعی می بایست به عوامل فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، مهاجرت ، جنگ و... اشاره کرد و در رابطه با عامل آخر یعنی بعد روحانی و معنوی قضیه به احساس پوچی و خلاء فرد از تحولات افسار گسیخته ای که در طی این 2سده اخیر با آن روبه رو بودیم و دور شدن انسان از طبیعت اولیه اش از یکسو و از سوی دیگر اضطراب شدید حاصله از این تحولات و عدم توانایی های لازم به جهت همگام شدن با این تحولات بستری مناسب برای گرایش به اعتیاد را در فرد پدیده می آورد. علاوه بر این 4بعد می بایست به خانواده نیز به عنوان یک عامل مهم توجه لازم مبذول شود؛ چرا که خانواده هم می تواند در حیطه عوامل روانشناختی اعتیاد و هم در حیطه عوامل اجتماعی ، به عنوان یک عامل مهم در گرایش به اعتیاد عمل کند. در اینجا مراد علاوه بر شناسایی تغییراتی که در فرد معتاد از نظر ظاهری و جسمی روی می دهد و برای افراد عادی نیز قابل درک است ، شناسایی حرکات و تغییرات نامحسوس و غیرقابل لمس است.
در ابتدای راه ، فرد مصرف کننده مانند گناهکاری است که می ترسد هر لحظه مچ او باز شود؛ لذا فرد بواسطه همین ترس سعی فراوان در عادی جلوه دادن خود دارد، که همین آشفتگی و شتابزدگی در عادی جلوه دادن خود می تواند به عنوان یک پیش آگهی خوب مورد استفاده نزدیکان فرد معتاد قرار گیرد. علاوه بر مورد ذکر شده ، از مهمترین حالات قابل ذکر دیگر در مرحله ابتدایی اعتیاد که می تواند به عنوان زنگ خطری برای نزدیکان فرد معتاد به کار رود، عبارتند از: تغییر رنگ ناگهانی چهره ، خودداری از برخورد مستقیم با اعضای خانواده حتی بچه ها، مشغول کردن خود به اموری که قبلا امکان آن بسیار کم بوده است ، ظاهر شدن مکرر جلوی آینه ، عادی جلوه دادن امور و کمی هم منظم شدن یا منظم تر شدن نسبت به قبل ، مصرف بیشتر سیگار، پر شدن جاسیگاری یا مشاهده ته سیگار بیشتر در محوطه خانه و سطل آشغال یا درون توالت ، اصلاح زود به زود صورت به خاطر شاداب جلوه دادن ، گذشت نسبت به خطای احتمالی همه ، بیرون رفتن از منزل ، نوشیدن بیش از حد آب به خاطر خشک شدن دهان ، شستن پی درپی دست و صورت ، خوش رفتاری بی دلیل ، خواب آلودگی و در بعضی موارد تحرک بیش از حد در فرد دیده می شود. هر چه فرد معتاد در این منجلاب غرقه تر می شود، علایم بیشتری دال بر اعتیاد وی به چشم می خورد و دیگر خود معتاد هم نیز تمایلی به پنهانکاری بویژه نسبت به خانواده اش ندارد. این علایم طیف وسیعی از تغییرات جسمانی ، رفتاری و خلقی و روحی فرد معتاد را دربرمی گیرد که اهم این تغییرات به شرح زیر است.
تغییرات ظاهری مانند؛ لاغرشدن ، تغییر رنگ لبها، کبودی اطراف چشم ، قی کردن مرتب چشمها، ریزشدن چشمها، پف کردن همراه با چروک اطراف چشم ، تغییر رنگ پوست بدن بویژه صورت که به زردی تیره می زند، خمیدگی و... تغییرات رفتاری و روحی شامل ؛ عصبانیت ، کج خلقی ، بی قراری ، از خود راضی شدن ، برخورد تند با خانواده و بی حوصلگی در گذران اوقات با خانواده ، فحاشی و دست بزن بویژه نسبت به همسر و فرزندان ، بی اهمیت بودن نسبت به نظافت شخصی ، به علت شب زنده داری ها بواسطه مصرف مواد و اثرات بعد از مصرف بسیار دیر از خواب برمی خیزند. به همین دلیل از نظر شغلی با مشکل روبه رو خواهند شد، رفت وآمدهای مشکوک ، پرگویی و بیهوده گویی و در بعضی موارد ضد و نقیض گویی ، تغییر در لحن گفتار و صدای آنان (صداها و کلمات را به طور کشیده ادا می کنند)، درونگرا و منزوی می شوند و بیشتر تمایل به تنهایی دارند، مظلوم نمایی با چاشنی از تملق یا بعکس آن.
سعی در توجیه کلیه اعمال خود دارند، معمولا در ملحفه فرد معتاد آثار سوختگی مشاهده می شود و همین طور بر روی انگشتان دست و... در این مرحله تابلو بودن معتاد به تمام معنا رخ می نماید و فلاکت و بدبختی در تمام امور زندگی ، جسم و روان او رسوخ می کند. قامت او کاملا خمیده می شود و در واقع گویی زنده نیست که زندگی کند و چون مرده هم نیست بناچار به حرکت می پردازد. در این مرحله معمولا خانواده از وی قطع امید کرده و وی را به حال خود رها می کنند. علاوه بر موارد ذکر شده ، معمولا در این مرحله معتاد ابایی از اعتراف به اعتیاد خود ندارد و تمام قید و بندهای اخلاقی را به کنار می گذارد. زندگی او تنها در به دست آوردن مواد و مصرف آن و خماری بعد از آن سپری می شود. در این مرحله مصرف تنها بواسطه سرپابودن است و نه لذت یا کسب توان جسمانی بیشتر. زبونی و خواری خود را برای دیگران مطرح می کند، در موقع خماری که اوج بیچارگی اوست به هر کسی و هر چیزی متوسل می شود، متملق و چاپلوس می شود و برای جلب ترحم دیگران خود را به تمارض می زند. به علت تاثیر موادمخدر بر سیستم عصبی اش قادر به تشخیص اعمال خود نیست و به هر کار خلاف و حتی جنایتی دست می زند. آخرین مرحله اعتیاد رها کردن خانه و خانواده است.
نکته حائز اهمیت در رابطه با این گونه معتادان ته خطی فرار از هر گونه اقدام در جهت ترک اعتیاد است و معتادان در این مرحله ، گویی منتظر بارقه ای هستند که آنها را از این فلاکت نجات دهد.
پدیده کودک آزاری
امروزه خشونت های خانوادگی ، یکی از مسائل مبتلا به جوامع، اعم از شهری و روستایی شده است ومردم نیز به طور عام در برخورد با این معضل ، از مراکز ذی صلاح تنها طالب مجازات متهمان هستند. در حالی که برخورد با این پدیده به نگرش عمیق تری نیاز دارد. این مسأله زمانی اهمیت پیدا می کند که دریابیم این پدیده با ابعاد مختلف خود می تواند محمل بروز عواقبی باشد که در نهایت بی ثباتی و تزلزل ارکان مختلف اجتماعی را سبب می شود. این که بسیاری از متهمان و مجرمان، خشونت های خانوادگی را عامل اصلی تکوین شخصیت خود و بروز اعمالشان معرفی می کنند، ریشه در این نکته دارد. با توجه به گستردگی بحث خشونت های خانوادگی ، در این نوشتار به یکی از شایع ترین انواع آن یعنی بحث کودک آزاری می پردازیم. کودکان به دلیل ویژگی هی خاصی که از نظر سنی دارند، بسیار آسیب پذیر تر از سایر افراد جامعه هستند
این آسیب پذیری ممکن است دلایل مختلفی چون صغر سن، عیوب مادر زادی ، بیماری های ویژه ، پایین بودن قدرت تفکر، ناتوانی در تشخیص خوب و بد، مطابقت نداشتن با محیط و ... داشته باشد. از این رو برای پیشگیری از این آسیب پذیری ، والدین ، سرپرستان و سایر اولیایی ک مسؤولیت کودکان رابه عهده دارند، باید آشنایی کافی و علمی از موارد ذکر شده ، بیماری ها، عقب ماندگی ها، ضعفها و عوامل خطر ساز داشته باشند تا آنها را مورد حمایت و مراقبت خود قرار دهند؛ اما متأسفانه گاه بزرگسالان و متولیان امر به لحاظ نداشتن اطلاعات کافی و درست از عوامل مذکور یا به دلایل دیگر به جای حمایت و مراقبت از کودکان ، آنان را مورد آزار و اذیت قرار می دهند که این امر درآینده به یک معضل بزرگ اجتماعی تبدیل خواهدشد.
کودک آزاری ، آن دسته از رفتارهایی را شامل می شود که از سوی سایر افراد، بویژه بزرگساان در برخورد با کودکان انجام می شود و به اشکال مختلف به سلامت جسمی و روانی آنها آسیب وارد می کند.
دلایل کودک آزاری :
1- نا آگاهی والدین : گاه والدین یا افراد دیگر که به کودکان آزار می رسانند ، نمی دانند که رفتار آنها، کودک آزاری است. مانند کسانی که کودک را مورد تنبیه بدنی قرار می دهند، آنها را تحقیر و توهین می کنند به نیازهای اساسی آنها بی توجه هستند و این رفتارها را عادی و معمولی می دانند.
2- مشکلات اقتصادی : فقر سبب می شود کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود مانند آموزش ، بهداشت، تغذیه ، و... محروم شوند یا والدین به دلیل فشارهای مالی با رفتارهایی چون پرخاشگری ، خشونت، بی توجهی و .. کودکان را مورد آزار قرار دهند.
3- اعتیاد : اعتیاد به دلیل خصوصیاتی که در افراد ایجاد می کند، مانند پرخاشگری ، بی مسؤولیتی ، کاهش عاطفه و ... سبب می شود کودکان مورد آزار ، بویژه مورد سوء استفاده قرار گیرند.
4- بیماری های روانی : در صورتی که والدین به بیماری های روانی مبتلا شوند، با رفتارهایی مانند تند خویی، خشونت، ناسازگاری ، بی توجهی و... که ناشی از بیماری های روانی آنهاست. سبب آزار کودکان می شوند.
5- مشکلات خانوادگی : مشاجرات شدید و طولانی والدین ، جمیت زیاد خانواده ، شیوه های تربیتی نامناسب ، در برخی موارد وجود ناپدری و نامادری و... سبب می شود کودکان مورد آزار قرار گیرند تا حدی که مسکلات خانوادگی یکی از دلایل کودک آزاری محسوب می شود.
6- مشکلات کودکان : کودکانی که به طور نسبی مشکلات پایدار و شدیدی دارند، بیش از سایر کودکان مورد آزار قرار می گیرند. مانند کودکانی که دچار بیماری های جسمی مزمن و طولانی مدت یا مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری، بی قراری ، بیش فعالی، اضطراب ، شب اداری و ... هستند، به دلیل مشکلاتی که برای بزرگسالان ایجاد می کنند ونیز به سبب ناآگاهی والدین از این مشکلات، اغلب مورد آزار جسمی وروانی قرار می گیرند.
7- مشکلات مدرسه : مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد می شود، مانند انتظار بیش از حد ، ندیدن تفاوت ها، اضطراب ، ترس ناشی از رقابت های شدید ، تبعیض ، تنبیه بدنی ، تحقیر ، توهین و ... سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان می شود.
انواع کودک آزاری :
1- کودک آزاری جسمی ؛ یعنی رفتارهایی که به جسم کودک صدمه می زند. به عبارت دیگر، به حالت بالینی کودکان معمولا زیر 3 سال گفته می شود که یک بار یا به کرات مورد ضرب و شتم و آزار و شکنجه عمدی افراد بالغی که مسؤولیت آنها رابه عهده دارند مانند پدر و مادر ، قیم یا والدین رضاعی قرار گیرند. مانند کتک زدن، سوزاندن، مجروح کردن، شکستن، کبود کردن و ...
2- کودک آزاری روانی : شامل رفتارهایی است که به سلامت روانی کودک آسیب می رساند. مانند توهین کردن، تبعیض قائل شدن، تحقیر کردن، ترساندن و...
3- بی توجهی و غفلت؛ یعنی توجه نکردن به نیازهای اساسی کودکان مانند خوراک و پوشاک ، بهداشت، مراقبت و سرپناه ، محبت و عاطفه آموزش و ... در حدی که به سلامت جسمی و روانی آنان آسیب رساند.
4- سوء استفاده و کودک آزاری جنسی ؛ یعنی استفاده از کودکان در زمینه مواد مخدر ، واداشتن انها به کارهای دشوار ، سوء استفاده جنسی و به صور مختلف و...
تبعات کودک آزاری :
کودکی ، دوران رشد و شکل گیری شخصیت است . انواع کودک آزاری در این سالهای حساس و مهم ، به رشد و سللامت آنان آسیبهای جدی وارد می کند. کودکان آزار دیده در تمام جنبه های رشد مانند رشد جسمی ، ذهنی، روانی و اجتماعی بامشکلات و نارسایی های فراوانی رو به رو خواهند شد..
بررسی های انجام شده نشان می دهد که بسیاری از کودکانی که در دوران کودکی مورد آزار و بد رفتاری قرار گرفته اند، در بزرگسالی، خود به آزار و اذیت کودکان پرداخته اند. نمونه و مصداق بارز آ« ماجرای اخیر پاکدشت و محمد بیجه است که این بزرگ ترین زیان کودک آزاری است ک سبب تداوم آن می شود.
پیشگیری از کودک آزاری :
کودک آزاری هر چند مانند هر پدیده و بزه اجتماعی خاص جوامع بشری و زندگی جمعی است و هرگز نمی توان آن راریشه کن کرد؛ اما اعمال راهکارهای پیشگیرانه تأثیر بسزایی در کاهش آن خواهد داشت. راهکارهای پیشگیرانه رابر حسب ضرورت ، در درون و برون خانواده ها می توان به کار گرفت.. آموزش خانواده ها در این زمینه از نقش بسزایی برخوردار است.
برخی پدران و مادران با تصور این که روش تنبیهی که علیه کودکان خود در پیش می گیرند، تنها روش تربیتی مؤثر است، گاه ناخواسته آسیبهای جبران ناپذیری را متوجه فرزندان خود می سازند. از این رو آموزش در این زمینه به خانواده ها، بخصوص والدین بسیار جوان یا مسن می تواند مؤثر باشد.
مصونیت عاطفی کودکان در خانواده نیز می تواند بسیاری از رفتارهای احتمالی خشونت باز علیه کودکان را ، هم از سوی خویشاوندان و هم از سوی اجتماع خنثی کند. همچنین بسیاری از والدین باید بیاموزند که برای جلوگیری از سوء استفاده افراد سودجو و منحرف از کودکان و اعمال هر گونه خشونت علیه آنان در اجتماع، باید آگاهی های مفیدی را در اختیار کودکان خود بگذارند و با روشنگری های بموقع، آنان را نسبت به تهدیدها و خطراتی که در کمینشان هستند، مطلع و بیدار کنند.
از سویی، وجود پشتوانه های مؤثر قانونی و تنبیه کودک آزاران از سوی نهادهای قضایی و انتظامی ، ضرورتی است که مبارزه علیه این پدیده شوم بشدت به آن نیازمند است.
پیشگیری همیشه بهتر، آسان تر وسریع تر از درمان است. برای پیشگیری از کودک آزاری می توانیم از راهکارهای زیر استفاده کنیم :
1- دقت در ازدواج و تشکیل خانواده، خودداری از ازدواج های تحمیلی، ناشناخته،شتابزده و ازداواج در سنین پایین.
2- توجه به تنظیم خانواده و تعداد مناسب فرزندان
3- افزایش آگاهی خود در زمنیه پرورش فرزندان و شیوه های مناسب رفتار با آنان
4- پذیرش مسؤولیت ها و انجام وظایف خود به عنوان پدر، مادر، معلم ،سرپرست و ... نسبت به کودکان
5- آشنایی با حقوق و نیازهای اساسی کودکان
6- توجه به سلامت جسمی و روانی خود و کاهش فشارهای عصبی و مشکلات رفتاری خود که سبب کودک آزاری مشود.
تقویت روحیه کمک گرفتن هنگام برخورد با مشکلات و آشنایی با مراکز حمایتی، مشاوره و امداد در در مورد کودکان و خانواده ها.
انواع جرائم ارتکابی توسط اطفال بزهکار
جرائم از حیث اینکه جرم بر چه موضوعی واقع می گردد متفاوتو به ٣ دسته عمده قابل تقسیم می باشد.
١ ) جرائم علیه اشخاص ٢ ) جرائم علیه اموال ٣ ) جرائم علیه امنیت و آسایش
با این وصف جرائمی که اطفال نیز مرتکب آن می شوند از این دسته خارج نمی باشد
١ ) جرائم برعلیه اشخاص :
ار جمله جرائمی که عمدتا براشخاص وارد می شود ضرب و جرح می باشد این جرم از ناحیه نوجوانان نیز ارتکاب یافته و بیشتر برای خودنمائی کردن ودست و پنچه نرم کردن در بین بقیه رفقای نوجوان خود دست به این گونه اعمال مجرمانه و بزهکارانه می زنند وبیشتر این اقدامات توسط نوجوانان در محل های شلوغ صورت گرفته که دلیل آن اقدام بیشتر جلب توجه کردن در نظر عام برای پرکردن کمبودهائی که احیانا در زندگی خویش متحمل آن شده اند . از جمله جرائم علیه اشخاص که مورد ارتکاب بیشتری در نزد اطفال دارد جرائم منافی عفت است جرائم منافی عفت مثل زنا ، لواط ، قوادی و ...... این گونه جرائم در دین اسلام از شدیدترین گونه جرائم و دارای مجازاتهای شدید هم در قرآن و هم در فقه می باشد د رهر حال ریشه های این جرائم راباید در فرهنگ ، اقتصاد و مسائل اجتماعی یک جامعه بررسی کرد زمانی که جامعه فرهنگ بالائی برخوردار نباشد مسلما این جرائم بیشتر رواج می یابد و از طرف دیگر اطفال بیشتر در معرض خطر برای ارتکاب این گونه جرائم قرار دارند ضعف اقتصادی نیز موجب می شود که به بنیان خانواده خلل وارد گردد و مشکلاتی در این باب پیش آید و مطمئنا راهی را برای ارتکاب این جرائم باز می نماید مثلا زمانی که فقر به خانواده فشار بیاید مطمئنا جرائم منافی عفت در خانواده بروز می نماید و موجب انحراف اخلاقی اطفال می گردد.
٢ ) جرائم علیه اموال :
از جمله جرائمی که علیه مال ارتکاب می یابد خرابکاری وایجاد خسارات مالی است این گونه جرائم را طفل یا نوجوان باز به دلیل کمبود هائی که در زندگی دارند و برای خودنمائی کردن یا به دلیل نبودن تفریح سالم که این طفل برای ایجاد تفریح برای خویش مثلا اقدام به آتش زدن لاستیک در معابر عمومی می نمایند که خسارات مالی ایجاد می نماید از جرائم دیگر ارتکابی توسط اطفال از سرقتمی توان یاد کرد سرقت از اتومبیل از فروشگاهها از مغازه ها از جمله سرقت هائی است که اطفال مرتکب می شوند دراین گونه جرائم علت و آسیب اصلی وارده فقر است ، فقر عامل موثر ارتکاب جرائم زیادی می باشد از جمله این جرائم سرقت است که بانی ارتکاب آن فقر می باشد.
درهر صورت خانواده ای که از لحاظ مالی رنج می برد کودکان خود را مسلما به اعمال زیادی مجبور می نمایند که یکی از ایناعمال سرقت های سبک می باشد.
٣ ) جرائم علیه امنیت و آسایش عمومی :
اعمالی که آسایش وامنیت عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد جرم علیه آسایش و امنیت فرض می گردد از جمله این جرائم می توان به ولگردی اشاره کرد ولگردی از جمله اعمالی است که آسایش مردم را به هر طریق ممکن از بین می برد و می توان گفت از جمله جرائمی است که قانونگذار جمهوری اسلامی نیز اهمیت فراوانی به آن داده است
و جزء جرائم مشهود به حساب آورده است در هر حال این جرم اطفال و نوجوان را نیز بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد و آسیب وارده بر اجتماع از جانب این جرم بسیار زیاد است و حتی عقیده براین است که ولگردی خود مقدمه انواع جرائم و بزهکاری ها و انحرافات خواهد بود از جمله جرائم دیگری که مخل امنیت و آسایش عمومی است تکدی گری می باشد . گدائی در حال حاضر یکی از مشاغل مرسوم در جامعه کنونی شده است این جرم تبعات بسیار خطرناکی درجامعه و حتی برای اطفال دارد زیرا از جمله جرائمی که اطفال مورد سوء استفاده قرار می گیزند در همین جرم گدائی و تکدی گری است که رویکرد بسیار منفی برای جامعه درآینده خواهد داشت از دیگر جرائم مخل امنیت می توان به جرائمی که موجب جریمه کردنمذهب و آداب و رسوم ذاتی ما میشود یاد کرد به عنوان مثال بد حجابی زنان در جامعه کنونی موجب جریحه دار نمودن باورها و اعتقادات ما در جامعه می شود که این خود موجب آموزش ناصحیح به اطفال و نوجوانان است که رواج اینگونه جرائم در بعد وسیع برای جامعه خطرناک و آسایش وامنیت یک جامعه را مورد اخلال قرار می دهد .
قسمت سوم : راهکارهای قابل ارائه در باب بزهکاری اطفال :
در هر حال چند مورد از آسیب های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت ، جرائمی که در راستای این آسیب ها از جانب اطفال ارتکاب می یابد رانیز بررسی نمودیم دراین قسمت قصد داریم راهکارهائی ارائه نموده تا در برابر این آسیب ها توان مقابله داشته باشد و بتوانیم حداقل کنترل اجتماعی لازم را دراین زمینه بدست بیاوریم :
١ - آموزش : آموزش بایددر دوبند جداگانه مورد بررسی قرار داد :
١ ) آموزش والدین ٢ ) آموزش اطفال
آموزش اطفال از جمله آموزشهائی است که به صورت رسمی اغلب در جامعه از طریق مدرسه و دانشگاه صورت می گیرد مدرسه و معلم می تواند هر کدام درآموزش و پیشگیری از برهکاری اطفال و پیشگیری نمودن از ارتکاب این گونه جرائم ابعاد آموزش والدین به صورت مختصر شامل این موارد است :
اول : ایجاد محیطی آرام و سالم بین والدین با ایجاد دوستی و رفاقت بین یکدیگر
دوم : احتراز و دوری نمودن از اینجاد رفاقت در جلب محبت فرزندان
سوم : پرورش حس اعتماد به نفس و عدم پرخاشگری والدین نسبت به فرزندان
چهارم : پرورش حس اعتماد به نفس در اطفال
٢ ) تخصصی کردن دادگاههای رسیدگی کننده به جرائم اطفال :
دادگاهها با توجه به صلاحیتهای خاصی که درقانون برای انان مشخص نموده است گاه با بقیه مراجع قضائی متفاوت می شوند برای مثال رسیدگی به جرائم روحانیون و نظامیان با توجه به شخصیت طرف مرتکب جرم صلاحیت مراجع صلاحیت رسیدگی نیز به دادگاه نظامی یا ویژه روحانیت احاله می شود رسیدگی به جرائم اطفال نیز باید به همین صورت باشد بدین خاطر که طفل درهر حال از روحیه ای لطیف و جی سازگار با هر محیطی برخوردار می باشد و اگر در برابر انحرافاتی که آن مرتکب می شود ناشیانه عمل نمائیم مطمئنا موجب جری نمودن آن گشته و او را برای انجام اعمال خلاف بزرگتری هدایت مینماییم ولی هر گاه در برخورد با انحرافات اطفال تخصصی تر عمل نمایئم مطمئنا در صد تکرار جرم در آنها به صفر خواهد رسید با این اوصاف رسیدگی به بزهکاری اطفال باید در ید دادگاه تخصصی باشد تا آن دادگاه به جرم مربوطه رسیدگی کرده و حتی الامکان بتواند طفل بزهکار را ترمیم نموده و به جامعه داده با این اوصاف قانون جمهوری اسلامی ایران نیز تخصصی نمودن دادگاههای اطفال را تائید کرده و در قانون آئین دادرسی کیفری از دادگاه مخصوص به اطفال نام برده است نکته قابل توجه اینکه دراین دادگاهها حتی الامکان شرایط برای اطفال قابل تعدیل خواهد بود زیرا همگان به ارتکاب این جرم و چگونگی ارتکاب آن توسط طفل مزبور آگاه شده و از انحرافات بعدی جلوگیری می گردد.
٣) سلامت وسایل ارتباط جمعی :
از جمله مواردی که موجب وارد آوردن آسیب های فراوانی بر پیکره یک جامعه می باشد وسایل ارتباط جمعی است این وسایل باید از سلامت کافی برخوردار باشد به این دلیل که اطفال از افرادی هستند که از فرصت بیشتری برای تماشای این وسایل بهره می گیرند و طبعا اثرات این وسایل براطفال ازهر کسی بیشتر است پس وظیفه ارگانهای مسئول دراین راستا این است که با توجه به مقدسات جمهوری اسلامی ایران این وسایل را حتی الامکان ترمیم داده وبه سلامت کامل برسانند.
٤ ) ایجاد وتجهیز کانونهای اصلاح و تربیت :
در ماده ٢١٩ قانون آئین دادرسی کیفری دادگاههای اطفال بزهکار احیا گردید و در موارد مربوط به این دادگاهها کانون اصلاح و تربیت نیزبرای نگهداری اطفال بزهکار پیش بینی گردیده است کما اینکه قبل از تصویب قانون آئین دادرسی کیفری در قانون مجازات اسلامی و در ماده ٤٩ این قانون اطفال را از مسئولیت کیفری مبری دانسته و تربیت آنان را با نظر دادگاه به کانون اصلاح و تربیت ارجاع داده است .
با این توضیح کانون اصلاح و تربیت مرکزی برای تربیت ، تهذیب واصلاح کودکان و نوجوانان بزهکار است که مورد انحرافات اخلاقی و اجتماعی قرار گرفته اند.
متاسفانه با حذف دادگاههای اطفال به مدت چند سال از سیستم قانونی کشور عملا به این کانون مهم و حیاتی کم لطفی گردید ولی درسال ٧٨ و با تصویب مجدد دادگاه اطفال بزهکار در قانون آئین دادرسی کیفری این کانون جان تازه ای گرفت با این وصف کانون اصلاح و تربیت وچگونگی ساختار و وظایف آن در آئین نامه اجرائی مربوط به این کانون بر اساس قانون تشکیل دادگاههای اطفال بزهکار مشخص گردیده است که برای نگهداری و تربیت اطفاالی که مورد آسیب های اخلاقی و اجتماعی قرار گرفته اند تاسیس شده ساختار این کانون متشکل از یک قسمت نگهداری
موقت می باشد که دراینقسمت کودکان ونوجوانان در بدو ورود تا زمانی که تکلیف آنان از طریق دادگاه یا مراکز دیگر روشن نگردد دراین قسمت نگهداری می شوند. قسمت دیگر قسمت پذیرش و تشخیص و تحقیقات جرم شناسی است که با توجه به استفاده از متخصصان در علوم مختلف در علوم مختلف سعی در اصلاح و تربیت اطفال برهکار می نمایند که این عامال همراه با تحقیقات جرم شناسی بر روی عملکردهای مختلف اطفال باید صورت گیرد و قسمت دیگر قسمت آموزش اعم از آموزش فنی حرفه ای و آموزش تحصیلی است و قسمت آخر زندان است که مربوط به آن دسته از اطفال که در سنین ١٥ وبالاتر می باشند و مرتکب جنایتی شده اند و امکان این باشد که اگر خارج از زندان باشند بر روی رفتار دیگراطفال تاثیر منفی قرار دهند در زندان نگهداری می شوند. با این توضیحات کانون اصلاح و تربیت موصوف باآنچه که درحال حاضر در عالم خارج می باشد تفاوت فراوانی دارد. در صورتی که هدف شناسائی آسیب های بزهکاری اطفال و درمان این آسیب ها مد نظر باشد مسلما باید به ایجاد کانونهای موصوف بر طبق قانون و تجهیز آنان در حد بیان قانون پرداخته تا به اهداف موردنظر دست یافته شود.
نتیجه گیری :
در هر حال به عنوان نتیجه می توان گفت آسیبهای وارده براطفال در جامعه کنونی ما بسیار زیاد است به صورتی که اطفال زیادی در جامعه ما وجود دارند که به عناوین مختلف به انحرافات اخلاقی و اجتماعی متنوعی دچار می باشند از جمله این انحرافات معزل کودکان خیابانی است که این عارضه دست پرورده آسیب های مختلف اجتماعی است که براین رده سنی وارد می گردد واین قشر رابه بار می آورد معزل کودکان خیابانی که درحال حاضر نیز بحث اکثر مطبوعات و رسانه ها می باشد در صورتی که ریشه یابی نگردد به همین صورت ادامه یابد حتی آینده ای تاریکتر در انتظار جامعه ما واین اطفال خواهد بود زیرا مسلما این کودکان خیابانی هستند که مجرمان به عادت و خطرناک جامعه ما خواهد بود. در همین راستا اقداماتی نیز از جانب استانداری ، مراکز بهزیستی ، وزارت بهداشت و درمان در راستای اصلاحات لازمه در مورد این کودکان خیابانی انجام شده ازاین جمله است خانه های ریحانه که مقدمات راه اندازی آن از سال ١٣٧٧ شروع و از لحاظ اجرائی از سال ١٣٧٨ آغاز به کار نمود و حتی سازمانها و ارگانهایی از جمله کمیته امداد خمینی و سازمان فنی و حرفه ای که به نوعی این کودکان را تحت حمایت خویش قرار می دهند باید تجهیز گردند در هر حال آسیب های مربوط به اطفال بزهکار قابل شناسائی می باشند مهمتر از شناسائی این آسیب ها درمان و پیشگیری است که امید است از طرف سازمان های مسئول به این امر خطیر در باب این اطفال توجه بایسته گردد تا بتوان جامعه ای با افراد مسئول در آینده بسازیم وگرنه بابی توجهی به وضعیت اطفال بزهاکار در آینده جامعهای بی بندوبار خواهیم داشت که مسلما از کنترل قوانین و مقررات نیز بیرون خواهد رفت.
منابع مستفاد دراین مقاله :
١ ) دکتر نجفی ابرند آبادی مبانی جرم شناسی
٢ ) دکتر هوشنگ شمابیاتی بزهکاری اطفال
٣ ) دکتر تاج زمان دانش مجرم کیست ؟ جرم شناسی چیست ؟
٤ ) قانون مجازات اسلامیایران مصوب ١٣٧٥
٥ ) قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ١٣٧٨
آسیب شناسی در بزهکاری اطفال
در جامعه ای که اکنون در آن زندگی می کنیم اطفال آئینه آینده جامعه می باشند و اهمیت فراوانی در جامعه دارند به همین منظور نگارنده این مقاله قصد دارد موضوع آسیب شناسی را در بزهکاری اطفال مورد بررسی قرارداده تا به این نتیجه رسیده که آسیب های وارده براطفال ناشی از کجاست ودر برخورد با این آسیب ها چه راهکارهائی می توان ارائه نمود.
الف : تعریف اطفال : طفل به بیان قانون مدنی فردی است که به سن بلوغ نرسیده باشد. بلوغ شرعی درپسر ١٥ سال و در دختر ٩ سال می باشد با این وصف منظور از طفل در این مقاله پسر زیر ١٥ سال و در دختر زیر ٩ سال مد نظر می باشد.
ب : تعریف بزهکاری :
بزهکاری در معنا و مفهوم لفظی خود عمل خطائی قلمداد می شود که ناشی از ترک انجام وظیفه قانونی با انجام یک عمل خطائی است که جرم قلمداد نمی شود که این لفظ بیشتر برای کودکان واطفال به کاربرده می شود بزهکاری در هر حال از لحاظ اصطلاحی معنای بسیار نزدیکی با جرم و تبه دارد ولی به این لحاظ در برابر اطفال استعمال می شود که اطفال با توجه به روح لطیف و ساده ای که دارند نامناسب است که آنها را به مجرم و تبهکاری عنوان کرد و ازاین حیث اطفال بزهکار نامیده می شوند و در برخی از موارد نیز بزهکار به فردی اطلاق می شود که صرفا مرتکب جرم نشده ولی به طور کلی فردی سرکش و ضد اجتماعی باشد.
ج : تعریف آسیب شناسی :
آسیب شناسی Pathology بعنوان یک اصطلاح در جرم شناسی مطرح است و همانگونه که از لفظ آن مشخص است شناسائی آسیب ها مد نظر می باشد. آسیب اجتماعی حربه ای است که به جامعه در مبادی مختلف وارد می شود بعنوان مثال خانواده و والدین می توانند مسبب آسیب هایی بر اطفال خویش باشند مثلا طلاق عامل موثری است که اطفال ، بی بند وبار وبزهکار تربیت شوند. پس شناسائی این حربه ها و علتها را آسیب شناسی می گویند، این موضوع در بزهکاری اطفال مورد بررسی قرار گرفته بدین صورت که چه عواملی به عنوان آسیب مطرح است که در بزهکاری اطفال موثر فرض می شود.
قسمت اول : آسیب های وارده بر اطفال ناشی از کجاست :
آسیب همانگونه که بیان شد ضرباتی است که برافراد وارده می شود و موجب ارتکاب جرم از جانب افراد می گردد با این توضیح این آسیب ها بر اطفال از نواحی مختلفی نشات می گیرد ممکن است از جانب والدین خود طفل بزهکار باشد یااز جامعه و محیط های مختلفی که طفل در آن رفت و آمد دارد ناشی گردد. که در ذیل به بعضی از این موارد اشاره می گردد.
١ ) والدین :
اولین و مهمترین فاکتور برای والدین در رابطه با اطفال خویش محبت و عاطفه است زیرا این دو عامل از عوامل مهم وبنیادی در رشد جسمی و روانی اطفال به حساب میآید کمبود محبت سبب بروز اختلال روانی فاحش و انواع انحرافات اجتماعی گردیده که در چندین نسل اثر می گذارد طفلی که از محبت والدین به دور باشد خود را از خانواده و جامعه طرد شده می داند و حس انتقامجوئی یافته و با انجام انحرافات اخلاقی و اجتماعی احساس رضایت خاطر می نماید. مادر اولین شخصیتی است که در زندگی یک طفل موثر قلمداد می شود و از لحاظ محبتی می تواند تاثیر بسزائی بر طفل بگذارد ، پدر نقش دوم را ایفا می کند و پدر با حس تحکم و قدرت خود در محیط کوچک خانواده می تواند به طفل بیاموزد که چگونه از قوانین و مقررات آمره در جامعه تبعیت نماید و هرگاه پدر این حس تحکم را اعمال ننماید طبعا قواعد آمره در جامعه نیز برای طفل مهم نمی باشد و بالطبع طفل بی بندوبار تربیت شده و برای اجتماع خطرناک خواهد بود. از آسیب های مهلکی که والدین می توانند بر اطفال وارد نمایند طلاق است ، طلاق و ازهم گسیختگی ( از هر جهت به عنوان مثال فوت پدر یا مادر یا سفرهای طولانی پدر یا مادر ) موجب می شود که طفل در محیط های مختلف اجتماعی احساس کمبود نموده وبا انجام اعمال خلاف خودنمائی و خود را به صورتی مطرح نماید تا توجه دیگران را به خود جلب نماید.
٢ ) مسکن :
مسکن از موارد دیگری است که می تواند برطفل آسیب وارد نماید مسکن در زندگی افراد بسیار موثر و امری حیاتی است به این دلیل که ممکن است مسکن یک فرد واقع در یک مجتمع مسکونی چندین طبقه باشد که افراد رابطه تنگاتنگی با هم دارند طفل در چنین محیطی بیشتر رفتار و اداب اطرافیان را پذیرا می گردد و در صورتی که مسکن به صورت ویلائی باشد طفل به دلیل روابط کمتری که با دیگران دارد رفتار و آداب دیگران کمتر بر روی او تاثیر می گذارد از طرف دیگر هر چه محیط مسکن کوچکتر باشد آلودگی صوتی بیشتری ایجاد و این امر موجب اختلالات روانی در طفل می شود واین اختلالات در زندگی طفل در آینده مشکل ایجاد می نماید.
٣ ) محیط تفریح :
از محیط های دیگری که می تواند آسیب هائی را به اطفال وارد نماید محیط تفریح است تفریح از نیازهای ضروری برای بشر به حساب می آید ، تفریح در صورت سالم بودن برای اعصاب ، روان و تسکین آلام روحی موثر قلمداد می گردد ولی هر گاه تفریح سالم برای افراد یک جامعه فراهم نگردد ، افراد در پی تفریحات ناسالم برآمده و ازاین روبه خیابان گردی و وقت گذرانی در قهوه خانه ها رستوران ها و مراکز تجاری و فروشگاهها می پردازند و این خود آغاز کجروی و انحرافات اخلاقی است این موضوع برای اطفال و نوجوانان یک آسیب بسیار بزرگی به حساب آمده زیرا با کمبود محیط تفریح مناسب ، اطفال به تفریحات ناسالم روبرده و این آغاز بزهکاری اطفال به حساب آمده که طبعا درزندگی سالم افراد اختلال ایجاد می نماید.
٤ ( وسایل ارتباطی اعم از مطبوعات رادیو - تلویزیون - سینما از مهمترین وسایل ترویج فرهنگ ، مذهب و تزریق کننده عقاید مختلف جامعه می باشد مطبوعات و نشریات گوناگون و تخصصی در یک جامعه می تواند آثار مثبتی را در پی داشته باشد از جمله بالابردن سطح عملی افراد یک جامعه ، ولی از طر ف دیگر همین مطبوعات می تواند آثار مخربی را درپی داشته باشد مثلا با آوردن حوادث روز به صورت افراطی جزئی را بزرگ نمائی یک بزهکار در جامعه می گردند اطفال و نوجوانانی که به صورتی در زندگی خود کمبود دارند می خواهند خودنمائی و بزرگ نمائی نمایند وارتکاب بزه را راهی برای نیل به هدف خویش می دانند رادیو از وسائل ارتباط جمعی است که با حجم سبک و قابل حمل در تمامی زمانها و مکانها قابل استفاده است و تاثیر پذیری بالاتری را نسبت به بقیه وسائل ارتباط جمعی دارد. تلویزیون و سینما نیز از جمله وسائل دیگر ارتباط جمعی تصویری است که با پخش فیلمها و نوارهای تصویری می تواند تاثیرات فراوانی را براطفال که اکثر اوقات خود را بر تماشای تلویزیون می گذارند ، بنماید به عنوان مثال فیلمی که از تلویزیون پخش می شود و درآن شخصیتی منحرف وجود دارد طفل تماشا کننده با جذب این شخصیت در وجود خود سعی می کند که نمود خارجی در جامعه ازاین شخصیت منحرف پیاده کند و خود را مطرح نماید که این خود موجب انحرافات اخلاقی و اجتماعی بزرگی در طفل می باشد.
آزار هیجانی چیست؟
هر نگرش ،رفتار یا قصور در هر جزیی از عمل مراقب که با سلامت روانی یا رشد اجتماعی کودک تداخل دارد، آزار هیجانی است. سایر اسامی آزار هیجانی :آزار کلامی،
آزار روانی ،آزار یا بدرفتاری روانشناختی هستند.دامنه آزار هیجانی می تواند از یک توهین کلامی ساده تا شدیدترین شکل یک تنبیه باشد.در زیرمثالهایی از آزار هیجانی آورده شده است:
- نادیده گرفتن،عدم توجه یا طرد
- کمبود محبت جسمی از قبیل در آغوش گرفتن.
- کمبود تحسین وتمجید،تقویت مثبت یا گفتن" دوستت دارم"
- نعره زدن یا جیغ کشیدن
- تهدید کردن یا ترساندن
- مقایسه منفی با سایرین
- تحقیر کردن،گفتن به کودک که او خوب نیست،بی ارزش است یا خطاکار است.
- بکار بردن اصطلاحات موهن برای توصیف کودک
- شرمنده یا تحقیر کردن
- بکار گرفتن اشکال شدید یا عجیب وغریب تنبیه از قبیل :حبس در کمد دیواری یا یک اتاق تاریک ،بستن به صندلی برای مدت زمان طولانی یا مرعوب کردن.
- کودک ربایی
هر گاه سایر اشکال آزار به وجود می آید تقریبا" همیشه آزار هیجانی نیز موجود است.بعضی از همپوشی هایی که بین تعاریف آزار هیجانی وغفلت هیجانی؛بی توجهی و بی اعتنایی وجود دارد هر دو کودک آزاری محسوب می شود.آزار هیجانی کودکان می تواند از سوی بزرگسالن یا سایر کودکان بزرگتر باشد:
- والدین یا مراقبان
- خواهر یا برادر
- قلدران در مدرسه
- بچه ها در دوره متوسطه که عضو باندهای اجتماعی هستند.
غفلت چیست؟
غفلت؛ قصور در فراهم کردن نیازهای اساسی کودک است.انواع غفلت: جسمی،آموزشی وهیجانی هستند.
غفلت جسمانی فراهم نکردن نیازهای جسمانی برای کودک است شامل:
- عدم تامین غذای کافی، مسکن یا پوشش مناسب برای هر فصل یا هوا
- کمبود سرپرستی(نظارت)
- اخراج از خانه یا امتناع از اجازه به فرد فراری برای بازگشت به خانه
- رها کردن
- محرومیت یا به تاخیر انداختن مراقبت پزشکی
- بهداشت ناکافی
غفلت آموزشی:کوتاهی در ثبت نام کودک در سن اجباری مدرسه یا فراهم کردن آموزش ویژه لازم است.
غفلت هیجانی(روانشناختی): کمبود حمایت عاطفی و عشقی است از قبیل:
- بی توجهی به نیازهای کودک مثل نیاز به محبت.
- قصور در فراهم کردن مراقبت روانشناختی لازم
- خشونت خانوادگی در حضور کودک از قبیل شریک یا همسر
- افراط در مصرف مواد مخدر یا الکل در حضور کودک یا اجازه دادن به کودک برای شرکت کردن در استفاده از مواد مخدر یا الکل.
زمانی که کارشناسان غفلت هیجانی را بررسی می کنند ،متناسب با سطح درآمد خانواده به ارزشهای فرهنگی و استانداردهای مراقبت توجه می کنند که سبب می شود مداخله کردن با مراقبت مناسب باشد.
علامتها و نشانه های کودک آزاری چیستند؟
اگر شما به کودک آزاری مشکوک هستید اما مطمئن نیستید، دسته ای از علامتهای جسمی یا رفتاری که در زیر آمده اند را جستجو کنید. بعضی از علامتهای آزار جسمی:
- سوختگی های بدون دلیل، بریدگی ها یا کبودیها
- نشانه های گاز گرفتن
- رفتار ضد اجتماعی در کودک
- مشکلات در مدرسه
- ترس از بزرگسالان
- افراط در مصرف مواد مخدر یا الکل
- خود تخریبی یا رفتار خودکشی گرایانه
- افسردگی یا خود انگاره ضعیف
بعضی از علامتهای آزار هیجانی:
- یاس و افسردگی
- تنفر
- کمبود تمرکز حواس
- اختلالات خوردن
بعضی از نشانه های آزار جنسی:
- تمایل یا دانش نامناسب داشتن از اعمال جنسی
- اغواگری
- اجتناب از چیزهای مربوط به رفتار جنسی یا عدم پذیرش اندامها یا اعضای جنسی
- کابوس و شب ادراری
- تغییرات جدی در اشتها
- اطلاعات جنسی فراوان یا پرخاشگری بیش از حد
- ترس از یک شخص خاص یا عضوی از خانواده
- کناره گیری و افسردگی
- رفتارهای خودکشی گرا
- اختلالات خوردن
- خود تخریبی
گاهی اوقات در آزار جنسی نشانه های جسمی آشکاری وجود نداردوپزشک برای اطمینان حاصل کردن از آزار می بایست کودک را معاینه کند.
بعضی از نشانه های غفلت (بی توجهی):
- پوشش نامناسب با هوا
- کثیف بودن یا حمام نکردن
- گرسنگی زیاد کشیدن
- کمبود آشکار سرپرستی (نظارت)
علل کودک آزاری چیست؟ چرا شخصی یک کودک را مورد آزار قرار می دهد؟چگونه فردی،کودکی را مورد آزار قرار می دهد؟ همه آزارها عمدی و دلخواه نیستند.چندین عامل در زندگی فرد ممکن است دست به دست هم بدهند تا فردی را بسوی آزار دادن یک کودک بکشانند.ازجمله:
- فشارهای عمومی و محلی
- استرس داشتن بچه در خانواده وقتی قبلا" کسی بچه نداشته است.
- مواجه شدن با یک بچه عقب مانده یا بچه ای با اختلال رفتاری
- یک خاطره شخصی از مورد آزار قرار گرفتن( ضربه روحی و آسیب دوران کودکی)
- استفاده از الکل و داروهای روانگردان
- اختلافات زناشویی
- بیکاری
هیچ کس قادر به پیش بینی این نکته نیست که کدام یک از این عوامل موجب می شود عده ای از افراد کودکی را مورد آزار قرار دهند.یکی از علتهای قابل ملاحظه این است که تمایل به آزار کودک به گذشته بر می گردد.آن دسته از افرادی که در گذشته مورد سوء استفاده قرار گرفته اند زمانی که خودشان والدین یا مراقب می شوند، بیشتر از سایرین تمایل به تکرار این عمل دارند. بعلاوه بسیاری از اشکال آزار و سوءاستفاده از نادانی، انزواوبی توجهی والدین نشات می گیرد.گاهی اوقات فرهنگ (اعتقادی) سنتی باعث آزار می شود. به عنوان مثال اعتقاداتی از قبیل اینکه:
- بچه ها مایملک یا دارایی ما هستند.
- والدین به ویژه پدران ،برای کنترل بچه ها قوانینی مطابق میل خودشان دارند.
- بچه ها باید در برابر سختی های زندگی مقاوم باشند.
- دخترها باید برای تضمین بکارت و ازدواجشان ختنه شوند.
نتایج کودک آزاری چیست؟ کودک آزاری می تواند عواقب وخیم زیر را در بر داشته باشد:
- کودک شما ممکن است دروغگو،بیزار،ترسووانتقام جو شود ،بجای اینکه عشق بورزد و پذیرا باشد.
- کودک شما ممکن است گوشه گیر شود و از شما و افراد دیگر خانواده دوری گزیند.
- کودک شما عزت نفس پایینی خواهد داشت و علاقمند به انجام رفتارهای خودتخریبی می شود.
-رشد روان شناختی و رفتار اجتماعی کودک شما آسیب خواهد دید.
- کودک شما احتمالا" در بزرگسالی بچه هایش را که نوه های شما هستند مورد آزار قرار خواهد داد.
- کودک شما ممکن است در بزرگسالی به شما بی اعتنا باشد و ممکن است شما اجازه نداشته باشید اوقاتتان را با نوه هایتان بگذرانید.
نتایج مورد آزار قرار گرفتن یک کودک بر اساس شدت آزار و محیط پیرامون کودک متفاوت است. اگر محیط اجتماعی خانواده یا مدرسه پرورش دهنده و حمایت کننده باشد، احتمالا" کودک نتیجه یا برونداد بهتری خواهد داشت.
نتایج آزار جسمی: آزار جسمی ممکن است نتایج زیر را در بر داشته باشد:
- ایجاد مشکلات در روابط صمیمانه شخصی
- مشکلات در دوران بزرگسالی با صمیمیت فیزیکی، لمس کردن ،صمیمیت یا اعتماد
- شدت بالای اضطراب، افسردگی،آزار ذهنی، بیماری جسمی یا مشکلات در مدرسه یا محل کار
- تبدیل شدن به یک والد یا مراقب آزارگر.
نتایج آزار هیجانی(عاطفی): آزار عاطفی می تواند منجر به وخامت رفتار ، شناخت، هیجان یا اختلالات روانی شود.
نتایج آزار جنسی:بعضی از نتایج آزار جنسی طولانی:
- عزت نفس پایین
- احساس بیهودگی
- دیدگاهی ناهنجار و تحریف شده از لذت جنسی
- اختلالات شخصیتی
- مشکل در برقراری ارتباط با دیگران
- تمایل به کودک آزاری یا فاحشه شدن
- وسایر مشکلات جدی در دوران بزرگسالی ، هستند.
بسیاری از کودکان بخاطر ترس از تنبیه ، از دست دادن عشق و محبت یا بی آبرو کردن خانواده به خاطر گفتن این راز از اطلاع دادن آزار میترسند.
آیا می دانستید؟
علت عمده مرگ ومیر در کودکان 4ساله و کوچکتر کودک آزاری یا غفلت می باشد؟
بیشتر کودکان توسط افرادی که آنها را می شناسند مورد آزار قرار می گیرند؟
بسیاری از افراد از گزارش دادن کودک آزاری میترسند؟
اغلب آزارهای جنسی احتمالا" هرگز به مقامات با صلاحیت گزارش نمی شوند.[البته در ایران هنوز مقام با صلاحیتی که بتوان کودک آزاری را گزارش داد ایجاد نشده است!!!]
چگونه می توان از کودک آزاری پیشگیری کرد؟ آیا امیدی هست؟
کودک آزاری همچون چرخه ای از نسلی به نسل بعدی تکرار می شود. کودک آسیب دیدههمراه با روند رشد و بزرگسال شدن آسیب را به نسل بعد انتقال می دهدو این الگو را تکرار می کند.تنها راه متوقف کردن این چرخه کار با والدین ،والدین آینده و
سایر مراقبانی است که در جستجوی کمک هستند یا برای دریافت کمک ارجاء داده می شوند.
راههایی که به این منظور پیشنهاد می شوند:
- تهیه برنامه های آموزشی برای تعلیم به همه مراقبان برای تربیت بهتر و مهارت یافتن.
- آگاه کردن مردم از جایگزینهایی بجای رفتارهای آزارگرانه ای که آنها برای کمک به تمایلات آزارگرانه خود در جستجوی آنها هستند.
- آموزش به مردم در مورد کودک آزاری به این خاطر که مردم هر چه زودتر کودک آزاری را گزارش دهند تا از آن ممانعت شود[ این بخش نیز شامل حال کودکان ایرانی نمی شود]
- ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد با بچه ها برای اینکه در افشای آزار احساس راحتی کنند تا فرد بتواند به سرعت از آن جلوگیری کند.
پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی گذشتهنگر است که به منظور تاثیر طلاق بر بروز رفتارهای نابهنجار نوجوانان در شهرستان بیرجند سال 1372 انجام گرفته است . ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه و فرم مشاهده بوده است که در تنظیم آن از آزمون اس .سی.ال 90 استفاده شده است . تعداد 160 نوجوان که 80 نفر آنها بعنوان گروه مورد و 80 نفر گروه شاهد هستند و دارای شرایط مورد نظر پژوهشگر بودند، در این پژوهش شرکت کردهاند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان میدهد که میانگین امتیاز افسردگی برمبنای 48 در خانواده گسسته 01ˆ19 و در خانواده پیوسته 68ˆ12 و انحراف معیار در نوجوانان خانواده گسسته 62ˆ8 و در پیوسته 82ˆ8 بوده است . بنابراین امتیاز افسردگی در نوجوانان خانواده گسسته با اختلاف میانگین 33ˆ6 و انحراف معیار 20ˆ0، بیشتر از نوجوانان خانواده پیوسته است . میانگین امتیاز اضطراب برمبنای 32 در خانواده گسسته 1ˆ10 و پیوسته 32ˆ7 و انحراف معیار آن در خانواده گسسته 79ˆ5 و در پیوسته 61ˆ6 بوده است . لذا میزان اضطراب در نوجوانان خانواده گسسته با اختلاف میانگین 68ˆ2 و انحراف معیار 82ˆ0 بیشتر از نوجوانان خانواده پیوسته است . میانگین امتیاز پرخاشگری برمبنای 40 در نوجوانان خانواده گسسته 55ˆ12 و پیوسته 35ˆ7 و انحراف معیار آن در گسسته 67ˆ5 و در پیوسته 03ˆ6 است . لذا میزان پرخاشگری در نوجوانان خانواده گسسته با اختلاف میانگین 2ˆ5 و انحراف معیار 36ˆ0 بیشتر از نوجوانان خانواده پیوسته است . میانگین امتیاز بزهکاری برمبنای 48 در نوجوانان خانواده گسسته 13ˆ6 و در پیوسته 57ˆ2، و انحراف معیار در گسسته 40ˆ5 و در پیوسته 74ˆ2 است ، لذا میزان بزهکاری در نوجوانان خانواده گسسته با اختلاف میانگین 56ˆ3 و انحراف معیار 76ˆ2 بیشتر از نوجوانان خانواده پیوسته است . در مقایسه رفتارهای نابهنجار نوجوانان در خانواده گسسته و پیوسته از دید مربیان دانشآموزان نیز با P<0/001 تائید کننده این نتیجه بوده است . همچنین نتایج نشاندهنده این است که رفتارهای نابهنجار در نزد نوجوانان دختر و پسر متفاوت است . به این ترتیب که میزان افسردگی و اضطراب با اختلاف میانگین 8ˆ3، و انحراف معیار 41ˆ1 در افسردگی و اختلاف میانگین 14ˆ7 و انحراف معیار 44ˆ2 در اضطراب ، در دختران خانواده گسسته بیشتر از پسران بوده است . میزان پرخاشگری و بزهکاری، با اختلاف میانگین 10ˆ3 و انحراف معیار 51ˆ1 در پرخاشگری، و اختلاف میانگین 57ˆ4 و انحراف معیار 63ˆ3 در بزهکاری، در پسران خانواده گسسته بیشتر از دختران است . نظرات مربیان این دانشآموزان نیز با P<0/001 تائید کننده این نتایج بوده است به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که میانگین امتیاز رفتارهای نابهنجار در نوجوانان خانواده گسسته 66ˆ47 و در پیوسته 57ˆ30، و انحراف معیار در نوجوانان خانواده گسسته 39ˆ18 و در پیوسته 68ˆ20 است . بنابراین میزان رفتارهای نابهنجار در نوجوانان خانواده گسسته با اختلاف میانگین 09ˆ17 و انحراف معیار 29ˆ2 به میزان 5ˆ1 برابر بیشتر از نوجوانان خانواده پیوسته است . انجام آزمون t بین این دو متغیر یعنی میزان رفتارهای نابهنجار نوجوانان در خانواده گسسته و پیوسته با P<0/001 نشان دهنده وجود اختلاف معنیدار آماری بود و نظرات مربیان این دانشآموزان هم با P<0/001 تائید کننده این نتیجه است . یعنی طلاق در بروز رفتارهای نابهنجار تاثیر دارد.