اضطراب چیست

اضطراب چیست
همه انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه می‌کنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنش‌زا مضطرب می‌شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. به‌طور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.
بررسیها نشان می‌دهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کم‌درآمد و سالمندان بیشتر شایع می‌باشد.
.علائم و نشانه های اضطراب
ـ عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگى
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بی‌حالى
ـ تنگى نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانى و دلهره
ـ بی‌خوابى
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
اضطراب در کودکان و نوجوانان
بسیارى از کودکان هنگام قرارگیرى در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و به‌طور خجالت‌آورى به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» می‌شوند.
معمولاً والدین می‌توانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمی‌پذیرند. به‌منظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافى داشت به‌طوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آید را کسب کنند.
بسیارى از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد می‌کنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته می‌باشد. اغلب ترکیبى از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشى از شرم و خجالت زمینه بسیارى از اضطراب کودکان را تشکیل می‌دهد.
بسیارى از شکایتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهاى پراکنده دیگر، ناشى از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر می‌تواند از علل آن باشد که این نگرانى مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز مى کند.
شایعترین اختلالات اضطرابى در کودکان و نوجوانان عبارتند از:
ـ اضطراب جدایى (Separation Anxiety)
ـ اضطراب امتحان (Exam Anxiety)
ـ اضطراب اجتماعى (Social Anxiety)
ـ ترس از مدرسه (School Phobia)
عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می‌شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ بخصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ بخصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:
نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان به‌تدریج می‌پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :
•والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
•والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
•باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
•والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
•والدین و مربیان و... باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.
رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فراهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرد، ولو اینکه اشتباه کند و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.
رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه
یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد. اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است:
•والدین و دیگران باید تا حد ممکن از امر و نهی های زیاد، بی مورد و غیر اصولی خودداری کنند.
•از ایجاد ممنوعیت و محدودیتهای بی مورد که مغایر با نیاز نوجوان به کسب آزادی و استقلال است خود داری کرد.
•با تقویت روحیه نوجوان بخصوص تکیه بر مهارتها و تواناییهای مثبت او، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به او آموخت.
•به نوجوان باید آموخت که در مقابله با خشم به جای اینکه بدون تفکر خشمی کنترل نشده ابراز دارند منطقی برخورد کنند و بدون توهین و تحقیر به دیگران ابراز وجود کنند و عواطف خود را بیان کنند.
•باید به او فهماند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود اوست.
•در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.

عوامل موثر در افزایش میزان استرس در محیط کار

عوامل موثر در افزایش میزان استرس در محیط کار
مطالعات انجام شده در کشور بوجود آمدن استرس در محل کار را ناشى از عدم امنیت شغلی، تعارض حرفه اى یا شخصى با همکاران، انتظارات مدیران، استفاده از تکنولوژى، قوانین، مقررات، عدم توانائى در انجام وظائف محوله،محروم شدن از پاداش و ترفیع مى دانند .
معمولاً عوامل بسیاری سبب افزایش میزان استرس در محیط کار می‌شوند که از میان آنها می‌توان چند عامل زیر را نام برد:
الف) درگیری با رئیس یا مسئول : عدم شایستگی افراد دیگر در محیط کار به ویژه اگر همراه با اعمال قدرت باشد سبب عصبانیت و فشار روانی می‌شود. استرس شدید هنگامی رخ می‌دهد که کارمند احساس تفاهم و تمجید و پشتیبانی از سوی سرپرست خود را دارا نباشد. همچنین هنگامی که رئیس و سرپرست از نظر وظایف اداری یا فنی شایستگی لازم را نداشته باشد کارمندان به سبب اشتباهاتی که در نتیجه کار زیاد پیش می‌آید دچار استرس بیش از اندازه می‌شوند. اگر مدیر از پشتیبانی کارکنان خود سرباز زند مشکل اساسی و واقعی پدید می‌آید زیرا مدیران ناشایسته عادت دارند که گناه اشتباه‌های خود را به گردن دیگران بیندازند.
ب) ترس از شکست : یکی از دلایل مهم  استرس در محیط کار ترس از شکست است. ترس‌هایی از این قبیل که «آنچه را که از من انتظار می‌رود نمی‌توانم انجام دهم» یا «ممکن است دیگران کارشان را بهتر از من انجام دهند» اغلب سبب فرسایش روانی و جسمی فرد می‌شود. بدین سبب محول کردن کارهایی بیش از ظرفیت افراد درست نبوده و در هر مورد باید سطح کار، سطوح انتظار و ظرفیت فرد در نظر گرفته شود.
ج) برنامه‌های کاری فشرده : انجام کارهای متعدد در یک زمان مانند شرکت در کلاس یا جلسه، تهیه گزارش کار، قرار با افراد متعدد و برنامه ریزی برای جلسات آینده، بسیار خسته‌کننده و استرس‌آور است. خواه این‌گونه برنامه ها از سوی دیگران طرح‌ریزی شود یا خود فرد چنین برنامه‌هایی را تدوین کند. انجام کارهای گوناگون و تعهدات مختلف در یک زمان نتیجه‌اش خستگی، فرسودگی و فشار روانی و عصبی خواهد بود و باید به شدت از آن اجتناب شود.
د) محیط فیزیکی : محیط فیزیکی می تواند از طریق عومل آزاردهنده گوناگونی چون سروصدا و ازدحام، گرما یا سرما ، در شخص ایجاد استرس کند. این عوامل آزار دهنده هر چه قدر شدیدتر ، غیر قابل پیش بینی تر و غیر قابل کنترل تر باشد میزان استرس زایی آنها بیشتر خواهد بود.
نوع معماری نیز تاثیر بسزایی از لحاظ استرس زایی دارد. عمدتاً‌ محیط خوشایند و مناسب سبب آرامش روانی و بازدهی می شود . در حالی که محیطهای ناخوشایند استرس زا بوده ، کارایی افراد را پایین می آورد. بنابراین دکور سازی و تزئینات، نور و رنگ دیوارها می تواند تاثیر بسزایی در روحیه کارکنان بخصوص در محیط زندان داشته باشد.
رضایت از کار، رضایت از مدیریت و روابط حاکم، احساس امنیت شغلى، احساس مالکیت از جمله نیازهاى روانى موثر در کیفیت روحى و روانى کارکنان است که وجود آنها موجب بهره ورى وارتقاء عملکرد و کیفیت مى گردد.
راهکارهای مقابله با استرس 
- برقراری روابط کاری مناسب :
    یکی از بزرگترین زمینه هایی که کارمندان امروز باید در آن مهارت خاصی داشته باشند توانایی در برقراری روابط کاری مناسب است. اگر شما از این توانایی خدادادیتان استفاده نکنید، کیفیت روابط شما در محیط کار و خانواده روز به روز بدتر شده؛ به طوری که نهایتاً دیگران علناً از شما، رفتار و عملکردتان انتقاد می کنند. اگر کمی دقت کنید متوجه می شوید که بی توجهی نسبت به این مورد می تواند باعث بروز استرس در شما شود.
 امروزه ما شاهد از هم پاشیدن لحظه به لحظه بسیاری از ازدواج ها، اخراج از کار، اعتیاد گسترده جوانان و بسیاری از مسایل بدیهی زندگی روزمره هستیم که به ندرت به خود آمده و از خودمان می پرسیم «آیا این روند روزی متوقف خواهد شد؟» احتمالاً نه- در واقع، یکی از عللی که باعث به وجود آمدن چنین مشکلاتی شده، عدم توجه به برقراری ارتباط مناسب است.
بعضی افراد معتقدند که دنیا بدون وجود افرادی که از آنها خوششان نمی آید، بهشت خواهد شد! امروز رقابت در محیط های کاری به شدت افزایش یافته ولی متأسفانه افراد برای رسیدن به موفقیت از روش های نامناسبی استفاده می کنند. آنها به جای این که سعی کنند از توان خود برای رسیدن به موفقیت استفاده کنند سعی می کنند تا طرف مقابل خود را به هر طریقی که شده حذف کنند. با چنین تفکری، آنها هیچ وقت نمی توانند ارتباط کاری مناسبی با رقبای خود برقرار کنند و همیشه در استرس ناشی از شکست دست و پا می زنند.
- خواب مناسب:
در دنیای پرجنب و جوش امروز، مشکل بی خوابی تقریباً همه را دامنگیر کرده است. این مشکل باعث شده تا افراد زیادی به سمت استفاده از قرص های خواب آور و آرام بخش بروند. بی خوابی نشانه به وجود آمدن عدم تعادل و ناهماهنگی در سلامتی است که با بی توجهی به آن مسلماً مشکل جدی‌تر می‌شود و تا جایی پیش می رود که ممکن است ما را برای همیشه اسیر داروهای رنگارنگ و مختلف خواب آور کند.
یک سوم عمر هر انسانی در خواب می گذرد و این مدت، برخلاف تصور بعضی افراد اصلاً تلف شده محسوب نمی شود چرا که خواب به اندازه هوا و غذا برای بدن لازم است. هرگز از خواب شبانه خود غافل نشوید و به آن به چشم زمان از دست رفته و تلف شده نگاه نکنید. متأسفانه این برداشت و تصور نادرست! مورد پذیرش بسیاری از انسان ها قرارگرفته و باعث شده که آنها به خواب زیاد اهمیت ندهند. اگر به خواب شبانه و نقش آن در حفظ سلامت عمومی خود اهمیت ندهید، هرگز نخواهید توانست به مدت طولانی در فعالیت های روزانه خود موفق، مؤثر و شاداب باشید، چرا که استرس ناشی از بی خوابی بدترین تأثیرات را بر روی زندگی شما خواهد گذاشت. فراموش نکنید توانایی خوابیدن از جمله نعمت هایی است که خداوند به همه انسان ها ارزانی داشته است. خوابی که ضامن نشاط و موفقیت روز بعد در زندگی ماست.
پیدا کردن روش‌های مختلف مبارزه با استرس شرایطی را ایجاب می‌کند که مهم‌تر و مقدم‌تر از همه، تمرکز حواس است. اجازه ندهید در هنگام استرس، حواستان پرت شود، چرا که حتماً به سمت افکار منفی کشیده خواهد شد نه افکار مثبت و سازنده.
  - به محض احساس استرس در وجود خود به آرامی و عمیق نفس بکشید و سعی کنید تا فکر خود را روی ضربان قلبتان متمرکز کنید، در این حالت به خود بگویید من آرام و مسلط به خود هستم، ضربان قلبم به تدریج عادی می‌شود و آرامش تمام وجودم را خواهد گرفت. چنین جملاتی به شما کمک می‌کند تا در هنگام مواجهه با یک هیجان یا استرس شدید به سرعت آرامش لازم را بدست آورید.
  - برای رهایی از فشار عصبی و عضلانی، عمل کشش و رهایش عضلات را انجام دهید(فراگیری تکنیکهای آرمیدگی).
 اول از پاها شروع کنید. تا جایی که می‌توانید چند لحظه آنها را منقبض کنید. بعد عضلات را شل کنید. همین کار را برای دست‌ها در حالی که آنها را به هم می فشارید انجام دهید. بعد از چند لحظه آنها را رها کنید. عضلات صورت را با حرکت کشیدگی لب‌ها (مانند خنده شدید) و بعد رهایش آنها ورزش دهید. سعی کنید هر کدام از این مراحل چند ثانیه طول بکشد. این تمرین را چند بار تکرار کنید. کم‌کم آرامش درونی شما را فرا خواهد گرفت، احساسی که روح و فکر شما را نیز تسخیر خواهد کرد.
    - یاد بگیرید که گاهی اوقات از نقطه نظر دیگران به مسایل اطراف خود نگاه کنید. خودتان را در جای آنها بگذارید و درون آنها را درک کنید. به این ترتیب بهتر می‌توانید با آنها ارتباط برقرار کنید و همه چیز را به صورت منفی و تهاجمی نسبت به خود نخواهید دید.
      نکته مهم دیگر این است که شگرد جادویی ویژه خود را کشف کنید. شگردهایی که قادرند شما را در کنترل خود در نامطلوب‌ترین موقعیتها کمک کنند.
 با این تمرینات، به تدریج خود را آرام تر و راحت‌تر می‌یابید و اضطرابتان کمتر می‌شود و حتی قادر می‌شوید از هر اتفاق یا موقعیت پیش‌بینی نشده‌ای، به خوبی بگذرید.
نتیجه گیری:
مهمترین عامل پیشرفت و توسعه هر سازمان و اداره ای نیروی انسانی آن مجموعه است.                                   پس به نظر می رسد با شرایط موجود تامین بهداشت روان مدیران و کارکنان بایستی جزء مهمترین اهداف و استراتژی های هر مجموعه ای قرار گیرد.
با توجه به مجموع مباحث ذکر شده در این مجال می توان استنباط نمود که با فراگیری تکنیکهای رویارویی با موقعیتهای استرس زا  و پیشگیری از آن در محیط کاری ، در درجه اول سلامت روحی و روانی افراد تامین شده و از سوی دیگر میزان کارآیی آن مجموعه  به طرز چشمگیری افزایش می یابد.
منابع :
- فرهادی، ی.استرس، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی-1384
- گنچی، ه. روانشناسی عمومی، موسسه انتشارات بعثت-1379
- آزاد،ح. مجموعه مقالات استرس و بیماری های روانی ، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی-1374
- بلوکراس و بلوشید، روانشناسی استرس، ترجمه چینی، ع. نشر بهرام، 1371.
- ساعتچی، م. روانشناسی کار و سازمان، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1369.
- ابزری، م.  مدیریت و فشارهای روانی، انتشارات ارکان ـ 1376.

استرس

استرس
مقدمه
فشارهای عصبی و روانی که به اصطلاح استرس نامیده می‌شود در زندگی روزانه‌ ما به طور فراوان مشاهده می‌گردد. نگرانی افراد نسبت به کار، خانواده، فرزند، دوری اعضای خانواده از یکدیگر و جدائی از آنها، مشکلات اجتماعی، وضع اقتصادی و نیازهای گوناگون، انتظارات و توقعات اداره یا سازمان از کارمندان، پیشرفت تکنولوژی ، نگرانی و بیم از کهنه شدن معلومات و اطلاعات، مشکلات مدیریت و توقعات کارکنان همگی سبب می‌شود که فرد از لحظه بیداری بامداد تا هنگام آرمیدن شامگاه همواره دچار هیجان‌ها، تنش‌ها، نگرانی‌ها، بیم‌ها و امیدهای گوناگونی باشد که گاه با ظرفیت بدنی، عصبی و روانی وی سازگار نیست.
فشار عصبی حاد، نیروی انسانی سازمان را ضایع و فرسوده می‌سازد. بدین ترتیب است که فشار عصبی در سازمان همچون آفتی، نیروها را تحلیل می‌برد و فعالیت‌ها و تلاش‌ها را عقیم می‌سازد. اثرات مخرب استرس بر زندگی فردی و اجتماعی کاملاً مشهود بوده و مدیران و مسئولین یکی از آسیب‌پذیرترین قشرها در برابر استرس هستند. ارتقای «بهداشت روانی محیط کار» به عنوان یکی از مهمترین ابعاد توسعه و بهسازی منابع انسانی بشمار می رود و برای پیشرفت و رشد کشور در همه زمینه‌ها ابتدا باید از نیروی انسانی سالم، متفکر و خلاق استفاده کرد زیرا استفاده از نیروهای سالم جسمی و فکری در ادارات خدماتی، آموزشی و ... در بالا بردن سطح بهره‌وری تأثیر بسزائی دارد.
محیط کار زندان نیز به لحاظ شرایط خاص حاکم برآن قاعدتاً از میزان استرس بالاتری برخوردار است و لازم است که کارکنان و مسئولین زندانها با منابع بوجود آورنده استرس و راهکارهای غلبه بر آن آشنایی کافی داشته باشند تا میزان کارایی و بهره وری در مجموعه آنان بالاتر رود.
مقاله حاضرگامی هر چند کوتاه در این راه است.
تعریف استرس :
به طور کلی تعاریف گوناگونی از فشار عصبی و روانی به مفهوم استرس شده است .
استرس فرسودگی بدنی یا عاطفی است که بر اثر مسائل و مشکلات واقعی یا خیالی پدید می‌آید. همانگونه که یک ساختمان در طول زمان و به واسطه وضع آب و هوا دچار فرسایش می‌شود، ارگانیزم و بدن انسان نیز به واسطه مشکلات فردی، خانوادگی و مسائل کاری دچار فرسودگی می‌گردد.
استرس به مجموعه واکنشهای عمومی انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پیش بینی نشده داخلی و خارجی اطلاق گردیده، بدین گونه که هرگاه تعادل داخلی یا خارجی از میان برود، استرس پدیدمی‌آید.
استرس گاه موجب آسیبهای فراوانی به فرد و سازمان می‌شود. فشار روانی در فرد باعث می‌شود که بدن وظایفی را که بطور عادی و به سادگی می‌تواند انجام دهد با دشواری بیشتری به انجام برساند.
به طور مثال استرس در مردان موجب کاهش میل جنسی ، اشکالهای نعوظی،‌ اختلال در باروری ، انزال زودرس، ‌انزال معکوس و در زنان باعث کاهش میل جنسی ، اختلال در ارگاسم ، اختلال یا قطع قاعدگی و بسیاری دیگر بیماری های جسمانی دیگر همچون بیمارهای قلبی ، زخم معده ، اسهال و ... می‌گردد.
در کنار بیماریهای عدیده جسمانی، استرس باعث بروز اختلالات روانی پایدار همچون افسردگی شده که به علت عدم آگاهی از نحوه شروع و طولانی مدت بودن این نوع از اختلالات، به تدریج موجب کاهش کارایی فرد در مجموعه کاری خود می شود.
علل استرس:
ریشه های فشار روانی را می توان به طور کلی در عوامل فردی ومحیطی( خانواده، محیط کار و اجتماع) بررسی کرد .به دلیل اهمیت موضوع مورد بحث، ترجیحاً در این بخش نقش محیط کار و روابط حاکم در محیط کار را در ایجاد استرس بحث می کنیم.
محیط کاری وروابط حاکم بر محیط کار :
یکی از مهمترین عوامل ایجاد استرس و فشار روانی، به نوع ارتباط فرد و همکارانش، رئیس و زیردستانش بستگی دارد. برخی از دانشمندان علوم رفتاری این گونه اظهار کرده‌اند که وجود روابط خوب میان همکاران در یک محیط، عامل اساسی و محور سلامت فرد و سازمان است.
روابط ضعیف میان همکاران با توجه به بی‌اعتمادی، ضعف حمایتی و بی‌علاقگی نسبت به گوش دادن به حرف دیگران و بی‌توجهی به حل و رفع مشکلاتی که برای اعضای اداره یا سازمان پیش می‌آید، تعریف شده است.
اغلب ما یک سوم اوقات شبانه روز خود را در محیط کار می‌گذرانیم. فشارهای کاری تعارض‌ها و نومیدی‌ها مهم‌ترین علل فرسودگی جسمی و عاطفی هستند و بیماری و پیری زودرس نیز از عواقب آن است.
بر پایه این آگاهی‌ها فرضیه‌ای پدید آمده است که استرس یا فشار عصبی و روانی را مایه بیماری می‌داند و با اطمینان می‌توان گفت اگر استرس همیشه چنین نباشد اغلب اوقات پیش درآمد بیماری است.
تجربه روی حیوانات آشکارا نشان داده است هر بار که در معرض استرس قرارمی گیرند داغی ماندنی بر جای می‌گذارند که با آن ذخیره‌های سازگاری چنان صرف می‌شود که دیگر جانشینی آن، امکان پذیر نیست. از آنجا که به طور دایم دوره‌های استرس و استراحت را می‌گذرانیم حتی کم شدن یک دقیقه انرژی سازگاری در هر روز با هم جمع می‌شود و مجموع آن چیزی است که در نهایت آن را پیری و سالخوردگی می‌نامیم.
‎آثار استرس در هنگام کار بسیار گران تمام می‌شود و به صورت کاهش در بهره‌وری و کارآئی و عدم رضایت شغلی نمودار می‌گردد. استرس ممکن است به غیبت از کار، اشتباه، جابجائی و افزایش هزینه‌های درمان بیانجامد.
حتی یک بیماری کوچک استرس‌زا می‌تواند آثار مهمی بر سازمان داشته باشد. آثار منفی بیماری یک مدیر یا کارمند که دچار سردردهای عصبی می‌شود به صورت کاهش کارآئی، هزینه‌های مراجعه به پزشک و درمان و آثار منفی روانی بر همکاران و زیردستان ظاهر می‌شود. یک مدیر دچار استرس می‌تواند همه کارکنان را دچار استرس کند و یک کارمند می‌تواند استرس خود را به دیگران انتقال دهد.

مهارت مقابله با استرس

مهارت مقابله با استرس             
12- به هر مساله ای که در زندگی به نحوی روی ما اثر بکذارد ، عامل استرس زا می گویند .مثل بیماری جسمی ،مشکلات اقتصادی و....
اجزاء استرس :
13- استرس دارای 4 جز می باشد:
1- جزء عاطفی :که سه حالت اضطراب ،خشم و افسردگی را در بر دارد.
2- جزء شناختی : وجود مشکلات در تمرکز ،حافظه و تصمیم گیری به این جزء مرتبط می شود.
3- جزء رفتاری : رفتارهایی مثل خشونت ،پرخاشگری و عدم انجام وظایف را در بر می گیرد.
4- جزء جسمی : شامل انواع درد های بدنی ،میگرن ،ناراحتی های قلبی و گوارشی ،بی خوابی و کاهش اشتها را در بر دارد.
عوامل موثر در میزان آسیب زایی استرس
1- خصوصیات شخصیتی
برخی از خصوصیات شخصیتی ،آسیب پذیری فرد را نسبت به مشکلات بیشتر می کند.
  وابستگی بیش از حد به خانواده و دیگران
  اعتماد به نفس کم
  کسانی که ناراحتی های خود را با کسی در میان نمی گذارند.
  عدم خوشبینی به جامعه و آینده
  احساس ناتوانی در روبه رو شدن با حوادث آینده زندگی
2- تجربیات گذشته
3- برداشت ذهنی فرد از وقایع
4- شدت واقعه
5- طول مدت ماندگاری استرس 
6- وراثت
7- نبودن حمایت اجتماعی
راههای مقابله با استرس :
الف) پیش بینی ،شناسایی  و پیشگیری از استرس
ب) سازگاری با استرس از طریق توکل به خدا ، افکار مثبت ،اعتماد کردن به دیگران
مهارت تصمیم گیری  
تصمیم گیری یکی از مهمترین مهارت های زندگی است که در شادی و موفقیت ما در زندگی تاثیر نهایی را دارد.
انواع روش های تصمیم گیری
  تصمیم گیری احساسی
  تصمیم گیری اضطراری
  تصمیم گیری اجتنابی (اجتناب در تصمیم گیری )
  تصمیم گیری تکانه ای ( واکنشی)
  تصمیم گیری مطیعانه
  تصمیم گیری منطقی
مراحل تصمیم گیری منطقی
1- مواجه شدن با تصمیم
2- جمع آوری اطلاعات و پیدا کردن انتخاب های مختلف
3- ارزیابی نتایج  پیش بینی شده انتخاب ها
4- انتخاب بهترین گزینه
مهارت تفکر انتقادی                          
تفکر انتقادی به معنای تفکر صحیح برای ارزیابی مسائل است .به عبارت دیگر تفکر همراه با استدلال ،مسئولیت ،مهارت و هدف را تفکر انتقادی می نامند.
فردی که تفکر انتقادی دارد می تواند سوالات مناسب بپرسد و اطلاعات مربوط را به طور مرتب و خلاق جمع آوری کند و به نتایج مدللی برسد که او را قادر می سازد که زندگی و عملکرد خوبی داشته باشد.تفکر انتقادی در واقع روش شناختی است که افراد عمدتا با بررسی داده ها به قضاوت می پردازند.
مهارت همدلی
یکی از نکات ضروری برای موفقیت در ارتباطات بین فردی مهارت همدلی است .نکته مهم در همدلی درک احساس طرف مقابل است و نه لزوما موافقت و همدلی با طرف مقابل.ما از طریق همدلی می توانیم خود را جای دیگران بگذاریم و درک کنیم که او چگونه احساس ،ادراک و یا تفکر می کندو چه تفسیری از وقایع دارد ولی لازم نیست که با احساس یا افکار وی موافق باشیم یا درگیر احساسات او شویم.
واکنش هایی که در ایجاد همدلی تاثیر مثبت داند :
1- ایجاد فضای گرم و حمایتگر
2- قطع کردن کار هایمان جهت گوش دادن به فرد
3- دیدن دنیا از دریچه ی چشم فرد مقابل
4- به فرد اجازه دهیم که احساسات و افکار خود را آزادانه بیان نمایند.
5- با فرد مقابل همدلی کنیم و این احساس را به وی منتقل کنیم.
6- به احساسات  و افکار وی احترام بگذاریم.
7- پاسخ ها و واکنش های مناسب نشان دهیم.

مهارت های زندگی

مهارت های زندگی
سازمان جهانی بهداشت ( 1993 ) مهارت های زندگی را این گونه تعریف نموده است :
مهارت های زندگی ، توانایی های روانی – اجتماعی برای رفتار انطباقی و موثر است که افراد را قادر می سازد تا به طور موثری با مقتضیات و چالش های زندگی روزمره مقابله کنند.آموزش این مهارت ها موجب ارتقا ء رشد شخصی و اجتماعی ،محافظت از حقوق انسان ها و پیشگیری از مشکلات روانی – اجتماعی میشود.
اهداف کلی در آموزش مهارت های زندگی:
الف)پیشگیری از اختلالات و مشکلات روانی – اجتماعی:
صاحب نظران معتقدند فراگیری مهار تهای زندگی می تواند در پیشگیری از اختلالات روانی – اجتماعی موثر واقع شود.از جمله :خشونت های خانگی،سوءمصرف مواد ،خودکشی ،کودک آزاری ،مشکلات سالمندان ،مشکلات زنان و همسر آزاری ،بزهکاری.
ب)افزایش سرمایه های اجتماعی :
به اطمینان و اعتماد افراد یک جامعه نسبت به یکدیگر ،وجود حس همکاری ،تعاون و تعامل در آن جامعه گفته می شود.
انواع مهارت های زندگی
سازمان جهانی بهداشت ده مهارت عمده را با توجه به اهمیت و تاثیرآنها در ارتقا و سلامت روان افراد جامعه به شرح زیر مشخص نموده است:
1. مهارت خود آگاهی ( Consciousness)
2. مهارت ارتباط (Communication )
3. مهارت روابط بین فردی (Interpersonal relationships)
) Problem solving ability ) 4. مهارت حل مسئله
5 .مهارت تفکر خلاق ( Creative thinking)
6. مهارت مقابله با هیجانات Effective communication ))
7. مهارت مقابله با استرس Ability to deal with stress ) )
8. مهارت همدلی ( Empathy)
9. مهارت تصمیم گیری( Decision making)
) Critical thinking) مهارت تفکر انتقادی . 10
مهارت خود آگاهی
مفهوم واژه خود:
مفهوم خود برای هر انسان چهار جنبه را شامل می شود:
1- خود مادی :شامل مشخصات بدنی ،نام و متعلقات مادی است.
2- خود فعال :شامل رفتار ها و توانایی های فردی است.
3- خود اجتماعی : شامل توانایی در عضویت گروهی ،مشخصات اجتماعی ،روابط اجتماعی و ... می باشد.
4- خود روانی : شامل عقاید ، احساسات ، افکار و رفتار های روانی (مانند درستکاری ،خویشتن داری و..) می باشد.
مهارت های خود آگاهی دارای زیر مجموعه هایی است که عبارت است از :
آگاهی از نقاط قوت و ضعف و تصویر خود واقع بینانه
آگاهی از حقوق و مسئولیت ها
انگیزش برای شناخت
توضیح ارزشها
مهارت های ارتباطی
تعریف ارتباط:واژه ارتباط یا communication عبارت است از فرایند انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده مشروط به آنکه در گیرنده پیام مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود.
اجزای اصلی ارتباط
در ارتباط سه جزء اصلی وجود دارد:انتقال اطلاعات،انتقال مفاهیم ، استفاده از نمادهای مشترک
انواع ارتباط
1- ارتباط کلامی:گفتاری ،نوشتاری
2- ارتباط غیر کلامی :
پارالنگوئج:شامل تن و لحن صداست.
حرکات :ژست ها،عادات ،نمایش چهره ،تماس چشمی
فاصله :شخصی ،اجتماعی ،عمومی
3- ظاهر
عوامل مزاحم در ارتباط :
داشتن پیش فرض
چند موضوع را با هم مطرح کردن
تعصب و عدم تفاهم
از منفی ها شروع کردن
پیش داوری
بی تفاوتی نسبت به احساسات طرف مقابل
تلاش برای مقصر جلوه دادن
نامناسب بودن زمان و مکان
توهین وتحقیر
تعمیم دادن
عوامل موثر در ارتباط و انتقال پیام
1- معنی داری
2- فیدبک دادن
3- استفاده همزمان از روش های کلامی و غیر کلامی( در ارتباط 38٪ منظور از طریق پارالنگوئج ، 55٪ آن از طریق حرکات ،،فاصله ،ظاهرو فقط 7٪ منظور از طریق کلام صورت می گیرد).

چرا قلب سمت چپ است؟

چرا قلب سمت چپ است؟
در ظاهر وقتی به بدن انسان نگاه می ‌کنیم همه چیز متقارن و قرینه به نظر می ‌رسد، اما در داخل بدن چطور؟ بعضی از ارگان‌ ها در بدن تک هستند. سوالی که ذهن بسیاری از محققان را به خود جلب کرده این است که چرا برخی از اندام‌ های مهم بدن مثل قلب در سمت چپ قرار گرفته‌اند، حال آنکه طبیعت به ‌طور کلی جهت راست را می‌ پسندد؟
ما به عنوان مثال دو دست، دو پا، دو گوش، دو چشم، دو شش و دو نیم ‌کره مغز داریم، اما یک دهان، یک قلب، یک معده و یک کبد داریم.
تا به حال به این موضوع توجه کرده‌اید که چرا مثلا بینی و دهان ما در وسط قرار گرفته ‌اند، ولی قلب در سمت چپ و کبد در سمت راست است؟
جنین در اوایل بارداری شکلی متقارن دارد. در دو هفتگی اجزایی مثل کمر، شکم، سر و پا شکل می گیرند و جفت که از ۲۰۰ تا ۳۰۰ سلول به هم چسبیده درست شده روی آن قرار می گیرد.
هر یک از سلول‌ های جفت مجهز به نوعی مژه خاص است که در جهت عقربه‌ های ساعت می ‌چرخند. طی این چرخش، مژه‌ها کیسه‌های کوچک ۰/۳  تا ۵ میکرون دیامتری را حرکت می ‌دهند و آن را به سمت چپ جنین می ‌فرستند. این کیسه‌ ها وقتی به این ناحیه رسیدند، می‌ ترکند و مولکول‌ های موجود در آن ها ژن ‌هایی موسوم به ژن‌ های جهت‌یاب را فعال می ‌کنند.
وقتی یک جنین رشد می ‌کند این ژن‌ ها، اندام های مختلف بدن را راهنمایی می‌ کنند تا چپ و راست را شناخته و در جایگاه خود قرار بگیرند. جالب است بدانید در برخی مواقع این ژن ‌ها دچار اشتباه می ‌شوند و به همین دلیل، گاهی انسان‌ هایی را می بینیم که مثلا قلب شان در سمت راست قرار دارد.
همه چیز به همین سادگی نیست
گفتیم که در هنگام شکل گرفتن بدن، ارگان‌ ها به کمک ژن ‌های جهت‌یاب، جایگاه خود را تشخیص می ‌دهند. قلب انسان که در ابتدا شبیه به قلب یک ماهی است، در جایگاه خود رشد کرده و به دو قسمت تبدیل می شود (شبیه قلب قورباغه) . بعد مانند قلب مار به سه قسمت تقسیم شده و در نهایت به چهار قسمت تقسیم می‌ شود.
اما نکته جالب اینجاست که قلب نیز قرینه بوده و دو قسمت یا دو نیمه دارد. نیمه‌ ای که در سمت راست قرار دارد به قلب ریوی معروف است و وظیفه آن، فرستادن خون بدون اکسیژن به شش‌هاست. نیمه چپ قلب که بزرگ ‌تر است، خون اکسیژن‌ دار را از ریه ها به اندام های بدن می ‌فرستد. می‌ بینید که قرینه بودن در اینجا نیز حکم ‌فرماست!
وقتی قلب به راست می ‌رود
گاهی پیش می ‌آید که قلب افراد به سمت راست متمایل می ‌شود، اما این موضوع نگران ‌کننده نیست. به گفته متخصصان اگر تمامی ارگان‌ ها در بدن برعکس شوند، هیچ اتفاق خاصی رخ نمی ‌دهد. اما مشکل اینجاست که معمولا عکس شدن جهت اندام‌ ها هیچ گاه به طور کامل اتفاق نمی ‌افتد و همین موضوع می‌ تواند سبب بروز اختلالاتی در کارکرد اندام‌ ها شود.
پس چرا قلب سمت چپ است؟
علت اصلی این موضوع هنوز روشن نشده است، اما به گفته محققان یک دلیل می ‌تواند این باشد که انسان‌ ها معمولا راست دست هستند و قلب در سمت چپ قرار دارد تا به قلب فشار زیادی وارد نشود و این اندام حیاتی بتواند به راحتی اعمال خود را انجام دهد.

چه رنگی هستید؟

چه رنگی هستید؟
تعیین شخصیت با استفاده از تاریخ تولد
در صورتی که تاریخ تولد شما اول فروردین ماه باشد: رنگ شما سیاه است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین دوم فروردین تا 11 فروردین باشد: رنگ شما ارغوانی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 تا 21 فروردین باشد: رنگ شما سرمه ای است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد: رنگ شما نقره ای است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین یکم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد: رنگ شما سفید است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 11 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت: باشد: رنگ شما آبی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد: رنگ شما طلایی رنگ است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد: رنگ شما شیری رنگ است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد: رنگ شما خاکستری است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 24 خرداد تا دوم تیر ماه باشد: رنگ شما خرمایی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما سوم تیر ماه باشد: رنگ شما خاکستری است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد: رنگ شما قرمز است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 14 تیر ماه تا 23 تیر ماه باشد: رنگ شما نارنجی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد: رنگ شما زرد است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد: رنگ شما صورتی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد: رنگ شما آبی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 23 مرداد تا یکم شهریور باشد: رنگ شما سبز است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد: رنگ شما قهوه ای است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد: رنگ شما کبود رنگ است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 شهریور تا 31 شهریور باشد: رنگ شما لیمویی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما یکم مهر ماه باشد: رنگ شما زیتونی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 2 مهر تا 11 مهر ماه باشد: رنگ شما ارغوانی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 مهر تا 21 مهر ماه باشد: رنگ شما سرمه ای است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 مهر ماه تا یکم آبان ماه باشد: رنگ شما نقره ای است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 2 آبان تا 20 آبان ماه باشد: رنگ شما سفید است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 21 آبان ماه تا 30 آبان ماه باشد: رنگ شما طلایی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین یکم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد: رنگ شما شیری است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد: رنگ شما خاکستری است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 21 آذر تا 30 آذر باشد: رنگ شما خرمایی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما اول دی ماه باشد: رنگ شما نیلی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد: رنگ شما قرمز است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 دی ماه تا21 دی ماه باشد: رنگ شما نارنجی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد: رنگ شما زرد است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد: رنگ شما صورتی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد: رنگ شما آبی است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد: رنگ شما سبز است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه باشد: رنگ شما قهوه ای است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد: رنگ شما کبودی رنگ است.
در صورتی که تاریخ تولد شما بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد: رنگ شما لیمویی است.
قرمز
با نمک و دوست داشتنی، مشکل پسند و این طور به نظر می رسد که مورد محبت نیز قرار می گیرید. با روحیه و بشاش اما در همان زمان می توانید بد اخلاق هم شوید، قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد کنید و این همان محبتی است که می تواند در راهی که در پیش دارید همراه تان باشد. آدم هایی را که راحت صحبت می کنند دوست دارید این آدم ها باعث می شوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
شیری رنگ
اهل رقابت و بازی دوست. دوست ندارد ببازد ولی همیشه بشاش است. شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون بگذرانید، با دقت همسرتان را انتخاب می کنید و به سادگی به کسی دل نمی بندید اما وقتی او را یافتید تا مدت های طولانی دوستش خواهید داشت.
 نیلی
شما بیشتر متوجه نگاه تان هستید و استانداردهای بالایی در انتخاب دارید. هر راه حلی را با دقت و تفکر انتخاب می کنید و بسیار به ندرت مرتکب اشتباه می شوید. دوست دارید رهبر باشید و به راحتی می توانید دوستان جدید پیدا کنید.
خاکستری
جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساس تان را پنهان نمی کنید و هر آنچه را که درون تان است آشکار می سازید. اما ضمناً می توانید خودخواه هم باشید. می خواهید مورد توجه باشید و نمی خواهید به طور نابرابر با شما برخورد شود. می توانید روز مردم را روشن کنید. شما می دانید در زمان مناسب چه بگویید و خوش اخلاق هستید.
سبز
خیلی خوب با افراد تازه کنار می آیید. در واقع آدم خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با کلمات تان به عواطف مردم آسیب می رسانید. دوست دارید تا مورد توجه و علاقه کسی باشید که دوستش دارید ولی اغلب تنها هستید و به انتظار فرد مورد نظرتان می مانید.
طلایی
شما می دانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم بشاشی هستید و زیاد بیرون می روید. بسیار سخت می توانید فرد مورد نظرتان را پیدا کنید اما وقتی او را یافتید تا سالیان متمادی مانند روز اول به او وفادار می مانید.
صورتی
شما همواره در تلاش هستید تا در هر چیزی بهترین باشید و دوست دارید به سایرین کمک کنید. اما به سادگی قانع نمی شوید. دارای افکاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز مانند آنچه در قصه هاست هستید.
زرد
شما شیرین زبان و بسیار جذاب هستید. مورد اعتماد بسیاری از مردم بوده و دارای رهبریتی قوی در ارتباط تان هستید. شما می توانید خوب تصمیم بگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید.
خرمایی
باهوش هستید و می دانید چه چیزی درست است. می خواهید همه چیز را مطابق با میل خود کنید که گاهی می تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران مشکل ساز باشد، اما در مورد عشق صبور هستید. وقتی همسر مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار است او را فراموش کنید.
نارنجی
در مقابل اعمال تان مسئولیت پذیر هستید، می دانید چگونه با مردم رفتار کنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها
دارید و حقیقتاً برای رسیدن به آنها تلاش می کنید، فردی آماده رقابت هستید. دوستان تان برایت بسیار مهم هستند و
قدر آنچه را که دارید می دانید، گاهی اوقات واکنش تان زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودن تان است.
ارغوانی
اسرار آمیز هستید، به هیچ وجه خودخواه نیستید ، زود و آسان نظرتان جلب می شود. روزتان با توجه به خلق تان می تواند غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما می توانید دست به عمل نادرستی نیز بزنید، به سادگی امور را فراموش می کنید. به دنبال شخصی هستید که قابل اعتماد باشد.
لیمویی
آرام هستید، اما به سادگی عصبانی می شوید. به آسانی حسادت می ورزید و در مورد چیزهای کوچک اعتراض می کنید، نمی توانید به یک کار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید که اعتماد و علاقه همه را جلب می کند.
نقره ای
خیال پرداز و خوش زبان هستید، دوست دارید چیزهای جدید را بیازمایید و به خودسازی علاقه دارید. به سادگی می آموزید، به راحتی می توان با شما صحبت کرد و نصایح خوبی می دهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه می شوید نمی توان به کسی اعتماد کرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید تا پایان عمر به آنها اعتماد می کنید.
سیاه
شما یک مبارز و دارای انگیزه هستید. اما تغییر در زندگی را نمی پسندید. زمانی که تصمیمی گرفتید، روی تصمیم تان تا مدت ها پای می فشارید. زندگی زناشویی شما نیز توأم با مبارزه است و مثل همه نیست.
زیتونی
شما دارای قلبی پاک و خونگرم هستید. همراه خوبی برای فامیل و دوستان هستید. خشونت را نمی پسندید و می دانید چه چیزی درست است. شما مهربان و بشاش هستید اما به سادگی به مردم حسادت نورزید.
قهوه ای
فعال و ورزشکارید، برای دیگران مشکل است که به شما نزدیک شوند. زمانی که متوجه می شوید نمی توانید به چیزی که می خواهید دست یابید،‌ به سادگی تسلیم شده آن را رها می کنید.
 آبی
اعتماد به نفس کمی دارید و خیلی ایراد می گیرید. هنرمند و عاشق طبیعت هستید، اما کمتر به فکر سفر و گردش می افتید. شما فرد احساساتی هستید، زیرا در این مورد از مغزتان فرمان می گیرید نه از قلب تان.
سرمه ای
شما جذاب و عاشق زندگی خود هستید، نسبت به همه چیز دارای احساسی قوی و خیلی زود گیج می شوید. زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی می شوید برایتان مشکل است آنها را ببخشید.
سفید
شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید زود حسادت می ورزید نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه این حالت شما را دوست دارند.
کبود
احساسات شما به سادگی و ناگهانی تغییر می کند اغلب تنها هستید، مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی حرف مردم را زود باور می کنید. یافتن عشق برای شما سخت است و گمگشته عشق هستید. 

روانشناسی خانواده

روانشناسی خانواده
خانواده (Family) نخستین نهاد اجتماعی است. اکثر افراد در خانواده بدنیا می‌آیند و در خانواده نیز می‌میرند. خانواده شالوده حیات اجتماعی محسوب گردیده و گذشته از وظیفه تکثیر نسل و کودک پروری برای بقای نوع بشر وظایف متعدد دیگری از قبیل تولید اقتصادی ، فرهنگ پذیر کردن افراد را نیز بر عهده دارد. بنابراین خانواده عامل واسطه‌ای است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها ، سازمان‌ها و جامعه نقش مهمی ‌در انتقال هنجارهای اجتماعی به وی ایفا می‌نماید. از سوی دیگر با توجه به اینکه خانواده با نظام پایگاهی جامعه در ارتباط است، موقعیت فرد نیز تا حدودی مبتنی بر موقعیت اجتماعی خانواده‌اش خواهد بود.
تعریف خانواده
خانواده یک واحد زیستی (بیولوژیکی) است که تشکیل آن مبتنی بر پیوند زناشویی است که براساس آن افراد دارای رابطه سببی یا نسبی بوده و با یکدیگر خویشاوند هستند.
اهمیت روان شناختی خانواده
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان ، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت ، فداکاری و گذشت ، صمیمیت و گرمی‌ و در عین حال گاهی توام با حسادت و رشک ، دشمنی و کینه توزی ، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین و خواهران و برادران خود تجربه می‌کنند. اعضای خانواده آنقدر به هم وابسته‌اند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تاثیر می‌گذارد. از طرف دیگر خانواده به دلیل همین نفوذ و تاثیر بر افراد ، گاهی به عنوان روشی برای درمان اختلالات بکار می‌رود. روان شناسان بالینی و مشاوره گاهی ترجیح می‌دهند در درمان یک فرد ، همه اعضای خانواده را از نزدیک ملاقات کنند.
مطالعات مربوط به خانواده
مطالعات مربوط به خانواده حوزه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد. از جمله این حوزه‌ها می‌توان ازدواج ، تشکیل خانواده ، تعامل‌های زناشویی ، روابط والدین و فرزندان (کودکان) ، اختلافات خانوادگی ، طلاق و جدایی و … را می‌توان نام برد. هر یک از این حوزه‌ها ابعاد وسیعی را شامل می‌شود.
مشکلات مربوط به مطالعات خانواده
چند وجهی بودن موضوع
خانواده یک نهاد چند وجهی (چندبعدی) است که روابط درون آن از پیچیدگی‌های ویژه‌ای برخوردار است که در مطالعات خانواده باید مدنظر قرار گیرد. این بدان معنی است که افراد خانواده تاثیر متقابلی بر رفتار (Behavior) همدیگر دارند و جدا کردن یا عدم توجه به این تاثیرات باعث کاهش اعتبار (Validity) یا بی‌‌اعتباری نتایج مطالعات می‌شود.
تفاوت‌های زمانی
خانواده یک نهاد ایستا نیست، بلکه پویا است. تعریف و نگرشی که به خانواده درحال حاضر وجود دارد با نگرشهای نیم قرن پیش تفاوت زیادی دارد و مطمئنا در طول سال‌های آینده نیز دچار تحول خواهد شد. بنابراین تعمیم نتایج مطالعات دیروز به خانواده‌های امروزی و تعمیم نتایج امروز به فردا کاری اشتباه است و به برداشتی نادرست از وضعیت خانواده و در نتیجه برنامه‌ریزی غلط منجر می‌شود. این مطالعات باید همراه با تحول خانواده‌ها در طول زمان ، متحول شوند تا نتایجی کار آمد و قابل استناد ارائه دهند.
تفاوت‌های فرهنگی
تعریف و نگرشی که به خانواده در یک جامعه وجود دارد با جوامع دیگر تفاوت‌های زیاد و در بعضی مواقع بنیادی دارد. نوع ازدواج ، روابط زناشویی ، شیوه فرزندپروری و … در فرهنگ شرقی بویژه در فرهنگ ایرانی اسلامی ‌با فرهنگ‌های غربی تفاوت بنییادی دارد. همچنانکه در درون یک جامعه نیز خرده فرهنگ‌های مختلفی وجود دارند که شیوه‌ها و سنت‌های مخصوص خود را دارا می‌باشند و با توجه به این واقعیت بحث از خانواده بدون توجه به عوامل فرهنگی از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود.
ارتباط باسایر مباحث
در حوزه روان شناسی ، روان شناسی خانواده از نتایج روان شناسی رشد در درجه اول از روان شناسی یادگیری و روان شناسی تربیتی در درجه دوم استفاده‌های زیادی می‌برد. همچنین روان شناسی خانواده ارتباط جدانشدنی با برخی از علوم انسانی مانند جامعه شناسی ، علوم اجتماعی و مردم شناسی دارد.
کاربردها
روان شناسی خانواده با استفاده از تحقیقات سایر حوزه‌های روان شناسی و همچنین تحقیقات مربوط به خانواده به بررسی موانع و مشکلات مربوط به خانواده از قبیل مشکلات ازدواج و دوران نامزدی ، اختلافات زناشویی و علل آن ، شیوه تعامل و روابط زناشویی و همچنین شیوه تعامل با فرزندان و … می‌پردازد تا برای بهبود روابط خانوادگی و پیشبرد بهداشت روانی خانواده راهکارهای عملی ارائه دهد

عوارض عصبانیت و روشهای کنترل آن

عوارض عصبانیت و روشهای کنترل آن
مشکلات جسمانی
وقتی عصبانیت طولانی می شود . تغییرات شیمیایی در بدن همچنان ادامه می یابد و موجب خستگی جسم می گردد و می تواند مشکلات متعددی برای سلامتی فرد به وجود آورد .
مشکلات کوتاه مدت عبارت اند از :
- سر درد
- دل درد
- بی خوابی ( مشکل به خواب رفتن یا بیدار شدن در طی شب )
- افزایش اضطراب و احساس نگرانی و تشویش
- صدمه دیدن در اثر درگیری ، یا انجام عملی مانند مشت زدن به دیوار یا پنجره
مشکلات دراز مدت عبارت اند از :
- سکته مغزی
- حمله قلبی
ابتلا به افسردگی که حتی احتمال دارد منتهی به تلاش برای خودکشی شود.
استفاده از نوشیدنی و سیگار برای آرام شدن و خلاص شدن از کلیه مشکلات به وجود آمده .
برخی از این شرایط می تواند باعث مرگ فرد شود ، اما در هر حال هر یک از آنها توانایی شاد بودن و سالم بودن را تحت تأثیر قرار می دهند .
هر روز اتفاقاتی رخ می دهند که موجب عصبانیت ما می شوند، بنابراین از عصبی شدن نمی توان اجتناب کرد ، اما می توان راه هایی را برای بروز آن به شیوه های صحیح برگزید . به یاد داشته باشید که بدرفتاری با خود یا دیگری به هیچ وجه برخورد مناسبی نیست . مواردی مؤثر است که به حل مشکل کمک می کند یا برخورد صحیح با عصبانیت را ایجاد می نماید . روش مقابله یا عصبانیت تنها به انتخاب شما بستگی دارد و دیگران هرگز مقصر نیستند .
سه روش که ممکن است به برخورد مؤثر با عصبانیت کمک کند
1- عصبی شدن
قبول داشته باشید که این حس طبیعی است ؛ زیرا معتقدید که رفتار مناسبی با شما صورت نگرفته است یا به همین طریق تهدید شده اید .
2- بررسی علت واقعی عصبانیت
چه کسی ، چرا یا چه چیزی موجب عصبی شدن شما شده است . اولین باری که دچار این حس شده اید به خاطر آورید. آیا به خاطر ترس از چیزی بوده یا احساساتتان جریحه دار شده است ؟
آیا علت عصبانیت شما تا اندازه ای به خاطر مسئله ای بوده که مدتها قبل اتفاق افتاده است ؟ ( مثلاٌ در کودکی )
3- بررسی شیوه های برخورد با علت عصبانیت
- تهیه فهرستی از انتخاب ها و سعی در تصور این نکته که با آزمایش کردن آنها چه اتفاقی خواهد افتاد .
- انتخاب موردی که تصور می شود برای همه بیشترین منفعت را دارد.
- اگر علت عصبانیت از حادثه ای است که مدتها قبل اتفاق افتاده یا نمی توان علت واقعی آن را بررسی کرد صحبت با یک مشاور مفید است .
- به کارگیری مهارت های ایجاد اعتماد به نفس یا یادگیری راه حل نیز کارساز است . با دویدن ، تمرین مشت زنی ، نرمش های هوازی ، عصبانیت را رفته رفته کاهش دهید. فریاد زدن در خودروی شخصی یا در کنار امواج ساحل ، به یکباره عصبانیت را از بین می برد. این روش به حس ترس ، ناراحتی یا اندوه کمک می کند .
- می توانید فهرستی از عواملی که باعث عصبانیت می شوند تهیه کنید و اگر مایل بودید آن را از بین ببرید. چنانچه تصمیم داشتید نامه ای بفرستید بهتر است قبل از ارسال چند روز آن را کنار بگذارید .
تحقیقات حاکی از آنند که بین اضطراب و عصبانیت رابطه ای وجود دارد . اگر اضطراب داشته باشید احتمال عصبی شدن بیشتر می شود . اگر به کرات عصبی شوید حس اضطراب و نگرانی افزایش می یابد . عواملی که برای آرام شدن یافته اید می توانند سطح اضطراب و عصبانیت را کاهش دهند .
- خونسرد باشید . نفس های عمیق بکشید . این عمل به مغزپیام می دهد که بحران تمام شده است و همه چیز به حالت عادی خود بازگشته است .
- تا ده بشمرید . همه ی ما راجع به این روش قدیمی و محبوب شنیده ایم . چنین روشی برای کنترل احساسات ، پیش از آن که عملی انجام دهید یا حرفی بزنید که از آن پشیمان شوید به شما زمان می دهد .
- استفاده از شیوه های آرامش بخش مانند تعمق و تجسم
- استفاده از حمام گرم ، گوش دادن به موسیقی دلخواه خود
- در صورتی که به علت گرفتاری ، تهدید و تبعیض عصبانی هستید در جامعه ، مدرسه ، دانشکده یا در برخورد با این عوامل ، قوانین و مقرراتی وجود دارد . از یک مشاور نیز می توانید وقت بگیرید و مراحلی را که باید طی کنید از این طریق بیابید.
- اگر علت عصبانیت شما مشکلی در زندگی شخصی است با مشاور مشورت کنید. این افراد می توانند درکشف مسائل شخصی که به دفعات موجب بروز عصبانیت می شوند کمک کنند.
خشونت رفتاری اکتسابی است
نحوه بروز عصبانیت ، اغلب از افراد پیرامون آموخته می شود . اگر کودکان در محیطی پرورش یابند که در آن شاهد خشونت باشند آنها نیزعصبانیت را از افراد محیط خانواده یاد می گیرند و هرقدر بیشتر در معرض خشونت باشند . احتمال پذیرش آن به عنوان روش مناسب بیشتر است . اگر دوستان شما خشن هستند امکان استفاده آن از طرف شما و تصور این که خشونت شیوه خوبی است وجود دارد . چنانچه در تلویزیون یا بازی های ویدئویی به وفور شاهد خشونت باشید احتمالاً آن را روشی برای برخورد با عصبانیت می یابید .
خبر خوب این است که هر رفتاراکتسابی می تواند غیراکتسابی باشد. اگر مایل هستید با شیوه های جدی کنترل عصبانیت آشنا شوید مرتب به تمرین آنها بپردازید . درنهایت رفتارهای جدید به زودی جایگزین عادات قدیمی می شوند.
برخورد با عصبانیت سایرین
اگر با افرادی رابطه دارید که عصبانی هستند و فکر می کنید احتمال دارد خشن باشند. اطمینان از این که قبل از آغاز خشونت در امان بمانید اهمیت دارد . در هر حال نمی توان روشی را که دیگران برای بروز عصبانیت در پیش می گیرند تغییر داد. امنیت فردی مهمترین مسئله است . برخی مردم ممکن است دیگران را به خاطر عصبی بودنشان سرزنش کنند یا به آنها لقب دهند یا جملاتی از این قبیل به کار ببرند: به یاد داشته باش که تو باعث عصبانیت من می شوی یا می دانی هر وقت این کار را می کنی من عصبانی می شوم . به خاطرعصبانیت دیگران ما را سرزنش نمی کنند . هر کس مسئولیت روشی را که برای مقابله با عصبانیت خود انتخاب می کند به عهده می گیرد و نمی توان با تغییر اعمالی که انجام می دهیم موجب تغییر روابط شویم ، یا امید به تغییر دیگران داشته باشیم . گوش دادن به حرف های شخص عصبی مفید است و هرموقع که امکان دارد حق عصبانی شدن راجع به آن مسئله خاص را به او بدهید چنین شیوه هایی می تواند زمینه تفاهم مشترک را مادامی که در امان هستید فراهم سازد و می توان به فردی که عصبانی است کمک کرد تا آرامش خود را حفظ و با خونسردی راجع به مشکلش صحبت کند .
اگر در شرایطی زندگی می کنید که کودکی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد ، مطرح کردن آن با فردی که به وی اعتماد دارید یا ممکن است به شما کمک کند مهم است . به یاد داشته باشید که شما مقصر و عامل خشونت نیستید .
احتمال دارد در مواقعی افرادی ناآشنا و و عصبی با شما در محیط کار یا حتی هنگام رانندگی برخورد کنند . در این صورت حفظ کردن آرامش مهم است . اگر آرامش خود را از دست دهید موقعیت وخیم تر وعصبانیت بیشتر می شود شاید بتوان در این حالت از مهارت هایی که در راه حل مقابله با درگیری به فهرست در آمده اند استفاده کرد .
فهرست کوتاهی از بعضی از علت های مشترک در اینجا وجود دارند که ممکن است در ما احساس عصبانیت نسبت به شخص دیگری را به وجود آورد:(شما ممکن است بخواهید دیگران را از چیزهایی که منجر به تشویش شما می شوند منع کنید) .
1-وقتی دیگران کاری را انجام می دهند که موافق نظر ما نیست .
2-وقتی دیگران ما را درک نمی کنند.
3-وقتی دیگران مانع از ارضای نیازهای ما می شوند(یک نیاز می تواند روانشناختی باشد از قبیل نیاز برای مورد قبول دیگران قرار گرفتن ،مورد احترام دیگران بودن یا داشتن عزت نفس )
4-وقتی دیگران به ما احترام نمی گذارند.
5-وقتی دیگران فکر می کنند که برتر از ما هستند.
6-وقتی دیگران سعی در کنترل یا فرو نشاندن ما دارند.
7-وقتی دیگران ما را مورد انتقاد قرار می دهند.
8-وقتی به ما دروغ می گویند یا درباره زندگی خصوصی ما صحبت می کنند.
9-زمانی که دیگران ما را اذیت می کنند یا شخصی بر روی کارهای ما دقیق می شود.
10-وقتی دیگران مقاصد شر یا انگیزه های پنهانی دارند.
11-وقتی دیگران منفی نگر هستند،شکایت می کنند،ناله می کنند،انتقاد می کنند.
12-زمانی که بعضی از افراد فکر می کنند بیشتر از همه می دانند.
13-وقتی بدون اینکه بپرسیم به ما اطلاعات می دهند.
14-وقتی افراد نقش قربانی یا بدبخت را بازی می کنند و می خواهند به آنها توجه شود.
15-زمانی که دیگران برای مراقبت از خودشان پرستار نمی گیرند یا محموله و بار خودشان را حمل نمی کنند.
16-وقتی افراد زیاد اشتباه می کنند.
17-زمانی که افراد به قولشان یا قرار ملاقات توجه نمی کنند.
18-وقتی دیگران ضعیف و وابسته هستند.
19-هر وقت سایرین به صورت خودپسندانه و طرق خیرخواهانه عمل می کنند،نسبت به نیازهای ما بی اعتنایی می کنند.
20-هنگامی که دیگران از ما یا سایرین استفاده می کنند.
21-وقتی دیگران سرد و غیر حساس هستند.
22-زمانی که افراد نسبت به دنیای اطرافشان یا تعهدات خود احساس مسوولیت نمی کنند.
23-وقتی دیگران تنبلی می کنند.
24- زمانی که نیازهای ما را نادیده می گیرند.
25-وقتی دیگران ما را نادیده می گیرند و سایر دلایل دیگر.

رابطه افقی والدین با نوجوان

رابطه افقی والدین با نوجوان
یکی از تدابیری که در جهت بهبود ارتباط با نوجوانان به خانواده‌ها توصیه می‌شود، تغییر چارچوب روابط در این دوره است. خانواده‌ها با کودکان رابطه‌ای برقرار می‌کنند که مشتمل بر امر و نهی‌هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه برقراری این نوع رابطه آن است که خانواده‌ها در موضع بالا و حاکمیت قرار گرفته و کودک در موقعیت کسی که دستورات مشخصی را دریافت می‌کند، واقع می‌شود و به عبارت دیگر رابطه خانه و کودک رابطه‌ای است عمودی، یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می‌شود
انواع روشهای تربیتی کودکان
چارچوب فوق در دوران بلوغ به هم می‌ریزد و رابطه موجود به رابطه مطلوب که رابطه‌ای افقی است، باید تغییر یابد. والدین به عوض اینکه از موضع بالا به پائین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی نوجوان خویش قرار می‌دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه‌ای است بر اساس همدلی ، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوب‌ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می‌شود.
به عبارتی نوجوان به جای اینکه والدین را در موضعی بالاتر از خود و دست نیافتنی احساس کند، آنها را در کنار خود می‌یابد.
راهبردهای عملی در ارتباط والدین با نوجوان
1. ایجاد ارتباط مناسب :
برای ایجاد رابطه‌ای مناسب بین والدین و کودک ایجاد فضای خانوادگی سالم کاملا
ضروریست. پدر و مادر در ابتدا خود باید سلامت عاطفی ، شخصیتی و رفتاری داشته
 و از ارتباط مناسب منطقی با یکدیگر برخوردار باشند، شیوه‌های تربیتی مناسبی انتخاب
کرده و برخوردها و رفتارهای خود را بر اساس یک شیوه تربیتی مشترک طرح ریزی
کنند. وجود اختلاف بین والدین ، تعارض در شیوه تربیتی و ... فضای نامناسبی برای ایجاد ارتباط مفید بین والدین و نوجوان فراهم می‌سازد. ایجاد ارتباط مفید در بستری از آرامش و آسایش خانوادگی ، توانایی اعضا خانواده در حل مسائل به شیوه منطقی و ... میسر خواهد بود.
2. عدم ایجاد محدودیت و سخت گیری شدید و همچنین خودداری از سهل گیری وآزادگذاری :
در هر دو حالت ذکر شده ارتباط والدین و نوجوان از قاطعیت و استواری برخوردار نخواهد بود. در شیوه اول نوجوان به دنبال راه گریز از زیر سلطه والدین خواهد بود که در این صورت مجالی برای برقراری ارتباط وجود نخواهد داشت، چرا که فاصله‌ها به قدری به علت سخت گیری و محدودیت زیاد شده که دیگر مجالی برای پیوند نخواهد بود. در حالت دوم نیز والدین از اقتدار کافی برای نوجوان برخوردار نخواهند بود و در واقع احساس نیاز به برقراری ارتباط از طرف نوجوان احساس نخواهد شد. در حالی که چنین نیازی به صورت یک عامل درونی همچنان پا برجاست و خلاهای حاصل از آن دیر یا زود آشکار خواهد شد.
 3. عدم اعمال اجبار در پذیرش تفکرات والدین :
زمانی که والدین سعی می‌کنند فرزندان نوجوان خود را با ملاکها و معیارهای شخصی خود که در اغلب موارد برگرفته از شرائط تربیتی شخص خودشان و خواسته‌ها و تمایلات دوران نوجوانی‌شان است، موافق کنند، با حالت عناد و سرکشی نوجوان مواجه خواهند شد. همچنین مواردی تفاهم و همدلی بین والدین و نوجوان را مخدوش خواهد ساخت و نوجوان فاصله عمیقی را بین خواسته‌های خود و والدین احساس خواهد کرد.
4. ناتوانی والدین در کنترل هیجانات خود :
اعمال شیوه‌های تربیتی گاه مستلزم قاطعیت و تحکم است. در صورتی که این شیوه‌ها در شرائطی مناسب اعمال شوند، نتایج مفیدی را به بار خواهند آورد. اما در صورتی که هدف از اعمال آنها تخلیه هیجانات خود والدین باشد، آثار مخربی در روابط نوجوان با والدین خواهند داشت. هدف از اعمال شیوه‌های احیانا تنبیهی نباید تخلیه هیجان پرخاشگری والدین باشد.
5. توجه به ارزشها ، استعدادها و تواناییهای نوجوان :
توجه به ویژگیهای مثبت و مفید نوجوان و ارزش و بها دادن به آنها بسیاری از نیازهای روحی نوجوان را ارضا می‌کند و در احساس تشخص و هویت کامل می‌آفریند. افراد و به ویژه نوجوانان بسیار تحت تاثیر توجه مثبت اطرافیان و به ویژه والدین خود قرار می‌گیرند.
6. خودداری از نظارتهای بازپرس گونه :
به جای چنین روشهایی که اغلب سبب سلب اعتماد نوجوان نسبت به والدین می‌شود، با نظارت از راه دور و به صورت غیر
 مستقیم می‌توان جهت گیری رفتارهای نوجوان را در نظر داشت و در صورت بروز مشکل او را راهنمایی کرد. در غیر این
 صورت نظارتهای شدید و کنترلهای مستمر نتایج سودمندی نخواهد داشت.
7. خودداری از انتقادهای ویرانگر و مخرب
8. خودداری از غرور و خودخواهی والدین و تاکید زیاد بر مساله سن
پ9. ایجاد فرصتهای مناسب برای درددل نوجوانان
10. آشنائی با روابط دوستانه نوجوان به صورت برقراری ارتباطات خانوادگی
 دوستی هایمان را مهم کنیم
 آیا بین شما و دوستتان مشکلی پیش آمده؟ آیا فراموش نمودن رنجش های قدیمی سخت
 است؟ کسی که بتواند با این قبیل مشکلات مبارزه کرده و از خطراز دست دادن یک دوست
 یا دوستان، به منظور بهبود روابط دوستانه استقبال کند، کسی است که در برقراری و حفظ
 ارتباطات دوستانه موفق است.ارتباطات دوستانه و روابط بی شائبه و بی غل و غش انسانی،
 موهبتی است خداداد که این روزها به دلیل گرفتاری های خاص و مشغله فراوان، به نظر می رسد کم رنگ و گسسته تر شده است. دوستی تعریف می کرد: سالها پیش به منظور ادامه تحصیل به یکی از کشورهای اروپایی رفتم. محل اقامت من در نزدیکی دانشگاه بود و در آن خانه به جز من 5 دختر دانشجوی دیگر زندگی می کردند. برای من که یک ایرانی ام رفتار خشک آنها قابل تحمل نبود. تصمیم گرفتم که ارتباط دوستانه قوی ای بین جمع به وجود آورم. ابتدا یک به یک دوستانم را به شام دعوت کردم و پس از چندی به بهانه نزدیک شدن سال نو مسیحی همه را به شام دعوت کردم. سر شام ، همه از غذای اصیل ایرانی تعریف می کردند و من ابراز تمایل کردم که در صورت موافقت آنان، این مهمانی کوچک را ماهی یک بار برقرار کنیم. چندی نگذشت که ما برنامه خود را به نحوی تنظیم کردیم که بتوانیم شام را با یکدیگر بخوریم. در پایان سال تحصیلی جمع 6 نفره ما به حدی صمیمی شده بود که تصمیم گرفتیم سال تحصیلی بعد را هم در همین خانه بمانیم. اکنون پس از گذشت 25 سال هنوز از طریق نامه، تلفن و پست الکترونیک باهم در تماسیم. در حال حاضر، هلن و ماریا که ایرلندی الاصل بودند، به ایرلند بازگشته اند ، تریسا که اسکاتلندی بود، در استرالیا ساکن است و جانت و ملانی هم ساکن انگلستان هستند و ما کماکان ارتباط خود را حفظ کرده ایم. من عقیده دارم، زمانی که انسانها، با ملیت های مختلف و تربیت و آداب و رسوم متفاوت توانسته اند ارتباط دوستانه خود را گرم و صمیمانه حفظ کنند، چرا نتوانند با هم وطن و هم زبان خود ارتباط صمیمانه داشته باشند. هر بار مسئله ای باعث شد که کدورتی پیش آید، فکر کنید که بهار نزدیک است و ما باید خانه تکانی کنیم و همان گونه که برای استقبال از سال نو، خانه و سرای خود را از گرد و غبار پاک می کنیم، سرای دلمان را نیز از غبار کدورت ها پاک کنیم و اجازه ندهیم لذت هم صحبتی و دوستی با یک دوست را به خاطر کدورت جزیی، از دست بدهیم.حضرت علی (ع) می فرماید:" دوست ( در حقیقت) دوست نیست مگر آن که رعایت نماید دوست خود را در سه وقت: در رنج و گرفتاری ( به جان و مال همراهی کند) و در نبودن او( از گفتن و شنیدن سخنان ناروا حفظش نماید) و در وفات و بدرود زندگی ( به دعا و استغفار یادش کند) و در نکوهشِ به رنج انداختن دوست فرموده است: بدترین دوستان کسی است که شخص برای او به رنج افتد و درباره از دست دادن دوست می فرماید:" هرگاه مؤمن دوست خود را به خشم آورد و یا شرمنده سازد، امکان جدایی با او را فراهم نموده است."
این چند نکته را به خاطر بسپارید:
1 - بعضی اوقات، تنها چیزی که می تواند کدورت پیش آمده را از بین ببرد، یک ملاقات است.
به دیدار یکدیگر بروید و درباره مشکل پیش آمده صحبت کنید. این مسئله باعث می شود که این بار شما با دید بازتری به مسئله نگاه کنید، چه بسا دریابید که این مشکل، در واقع چیزی جز یک سوء تفاهم کوچک نبوده است.
2 - به هنگام صحبت با دوست خود صداقت داشته باشید و همه ی نظرات خود را به وضوح بیان کنید و به دوست خود نیز اجازه دهید که عقاید و نظراتش را بیان کند.
 فکر نکنید که پس از مشکل پیش آمده، این هم صحبتی ساده و آسان باشد. به هر حال، بعضی اوقات، فراموش کردن کدورت ها به زمان طولانی تری نیاز دارد.
3 - سعی کنید حس بخشش خطای طرف مقابل و علاقه به دوست را در خود تقویت کنید.
 با این کار آمادگی پیدا می کنید که اگر واقعاً خطا از جانب دوست شما باشد، او را ببخشید و روابط دوستانه تان را بهبود بخشید.
4 - اگر از ملاقات حضوری واهمه دارید و یا احساس شرم می کنید، ابتدا برای او یادداشتی بفرستید.
ذکر کنید که چقدر از شرایط پیش آمده و موجود متأسفید و آرزو دارید او را دوباره ملاقات کنید.
برای استحکام دوستی چه می شود کرد؟
بعضی اوقات، علیرغم توجه و تلاش، ارتباط دوستانه شما سست می شود و حفظ آن، نیاز به تلاشی دوباره دارد. به نکات زیر توجه کنید:
1 - می توانید نظرات خود را روی نوار ضبط کرده و برای دوستتان بفرستید و یا این که از پست الکترونیک استفاده کنید.
2 - اگر مدت هاست که با یکدیگر صحبت نکرده اید، کتابی را انتخاب کرده و با هم بخوانید . سپس در مورد آن به بحث و تبادل نظر بنشینید.
3 - کتاب یا مجله ای را که مورد علاقه دوستتان است، تهیه کنید. روی آن بنویسید که به یاد او هستید و آن را برای دوستتان پست کنید و نشان دهید که به یاد او هستید.
4 - نامه ای به دوستتان بنویسید و از او بخواهید با اضافه کردن مطالب مورد نظرش، آن را برای دوست مشترکتان پست کند و به همین ترتیب به دوست سوم و چهارم و در نهایت نامه به خود شما بر می گردد، به این طریق ، شما از نظرات دوستانتان مطلع شده و می توانید مطالب جدید را به همین طریق برای یکدیگر ارسال کنید.
5 - اگر احساس می کنید که باید با دوستی صحبت کنید، بی معطلی این کار را انجام دهید. شاید او نیز در صدد تماس با شما بر آمده باشد. به این طریق شاید از دوستی که بیش از ده سال بی خبر مانده اید، خبری بگیرید.
 شغل رویایی من
 آیا هنوز به دنبال شغل رؤیایی خود هستید. دوست دارید، صبحها با علاقه از خواب بیدار شوید
، از اینکه دوباره روز شده است، خوشحال شوید و با انرژی کامل به محل کارتان بروید و پس
 از پشت سر گذاشتن یک روز کاری با رضایت کامل به خانه برگردید. به نظر که خوب
 می رسد نه؟
ولی این مطالب چقدر به واقعیت نزدیک است؟ از همه مهمتر چقدر در مورد تمام مشاغلی که
 در دنیا وجود دارد، اطلاع دارید؟ شغل رؤیایی شما چیست و چگونه می توانید آن را به دست
 آورید؟
در حقیقت شغل رؤیایی، یک مورد کاملاً شخصی است. تنها خود شما می توانید بفهمید که چه کاری برای شما خوب است، چه کاری را می توانید با کمال علاقه انجام دهید و در کدام بخش، توانایی انجام کار را دارید. باید نگاهی همه جانبه به شغل مورد نظرتان داشته باشید و تمام جوانب آن را بسنجید.
اکنون در اینجا چند نمونه ذکر می شود:
- حوزه فعالیت
- حوزه علاقه ( نوع کار، شاخه های آن و ... )
- میزان مسئولیت ( فعالیت وابسته به بورس، کاملاً مستقل و ... )
- نقش ( ارتباط با بیرون یا محدود به خود شرکت، نقش هدایتی، با یا بدون مسئولیت شخصی و ... )
- ملزومات کاری ( محیط کار، همکاران ، رئیس و ... )
- زمان انجام کار و شرایط کاری ( کار در آخر هفته، سفر و ... )
- واقعیت بخشیدن به خود و پیشرفت شخصی
خودتان را از طریق این موارد به تحرک وا دارید و افکار، انتظارات و علائق خود را بنویسید. اگر به طور خودکار نمی توانید با کلمات کلیدی شروع کنید، پس از خود بپرسید:
- یک روز کاری ایده آل به نظر من چگونه است؟ ( از زمان کار، ابتدا چه می کنم، پشت میز می نشینم یا در طبیعت به کار می پردازم؟ چه وظایفی بر عهده من گذاشته شده است؟ همکاران من چگونه هستند؟ تا حد امکان و با تمام جزئیات شرح دهید که ایده آل برای شما چیست؟ )
- چشم انداز من از آینده چیست؟ مستقل کار کنم؟ یک بخش را هدایت کنم؟ به خارج از کشور سفر کنم؟ و ...
از عهده چه فعالیتهایی به نحو احسن بر می آیم؟ چه کاری را دوست دارم؟ چه کاری مناسب من است؟ نقاط قوت من در کجا است.
 تخصصی و فردی
 گاهی انسان نمی داند که چه می خواهد. اما کاملاً مطمئن است که چه چیزی را نمی خواهد. این نکته، بسیار سودمند است. زیرا به شخص کمک می کند تا حوزه کاری خود را محدودتر کند.
بهترین راه این است که شخص برگه هایی را بردارد و سؤالاتی را روی آنها بنویسد و سپس دو امکان برای خود در نظر بگیرد: یکی " من می خواهم " و دیگری " من نمی خواهم " به این نحو به سؤالات پاسخ دهید. سعی نمایید که سؤالات، کاملاً جزئی باشد. انجام این کار بسیار خوشایند است و افکار انسان را پخته تر و منظم تر می سازد. نکته مهم این است که هیچ نکته ای نباید حذف شود، زیرا باعث غیر واقعی شدن کار می شود. تمام شرایط خود را مشخص کنید. هر ایده ای سهم خودش را دارد. بررسی واقعی در آخر کار، امکان پذیر است. وقتی که فهرست آرزوها و علائق خود را تنظیم کردید، در نهایت یا با مقدار زیادی از آرزوهای فردی خویش روبرو می شوید یا اینکه این کار افکار شما را به سوی یک شغل معین سوق می دهد.
بنابراین از رؤیاهای دست نیافتنی و غیر واقعی بپرهیزید تا کار شما نتیجه بخش باشد.

اهمیت توجه به مشکلات نوجوانی

اهمیت توجه به مشکلات نوجوانی
با توجه به ویژگیهای خاص نوجوانی ، این دوران با مشکلات خاص خود نیز مواجه است. برخی از این مشکلات شیوع بیشتری داشته و گاه نیازمند مداخله کمتری هستند، اما برخی دیگر در حد یک ناسازگاری ، یک بیماری و یا اختلال روانی اجتماعی قابل توجه بوده و نیازمند اقدامات مداخله‌گرانه هستند. فراهم نبودن شرائط تربیتی مناسب ، عدم آشنائی اولیا و مربیان با نیازها و ویژگیهای نوجوان و کودکی مشکل‌دار علل اساسی بوجود آمدن مشکلات دوران نوجوانی هستند.
با توجه به اینکه این دوره نیز اهمیت شایان توجهی در زندگی آینده و بزرگسالی فرد دارد و بسیاری از انتخابها و تصمیمها در این دوران انجام می‌شوند، پیشگیری از بروز مشکلات و درمان آنها به توجه و تاکید فراوانی نیاز دارد. شناخت این مشکلات شاید بعد از شناخت ویژگیها و نیازهای مرحله نوجوانی اولین گام موثر در کمک به نوجوان برای داشتن یک مرحله رشدی سالم می‌باشد.
مهمترین مشکلات نوجوانی
افت تحصیلی :
شاید بیش از همه مراحل دیگر در این مرحله افت تحصیلی مشاهده گردد. مسئولین مدارس راهنمایی تحصیلی و والدینی که فرزندانی در مقاطع راهنمایی دارند که با آغاز بلوغ و نوجوانی و تغییرات آن همراه است، معمولا چنین افتی را گزارش می‌کنند. هرچند شدت و ضعف افت تحصیلی در دانش آموزان مختلف متفاوت است، اما به هر حال و با توجه به فراوانی آن در این دوران نیاز به توجه ویژه دارد.
انحرافت جنسی :
با توجه به ویژگیهای بلوغ جنسی در این دوران مشکلاتی از این قبیل می‌تواند اتفاق بیافتد. در بین انواع انحرافات جنسی ، خودارضایی شیوع بیشتری به ویژه در بین پسران داد که با کاربرد روشهای مناسب پیشگیرانه و رعایت آنها و استفاده از راهبردهای لازم (بعد از ابتلا به انحراف) قابل حل خواهد بود.
دوستی با جنس مخالف :
به دنبال غلیان هیجانات و عواطف در این دوران از یک طرف و تحولات جنسی از سوی دیگر گرایش به برقراری روابط دوستی با جنس مخالف شیوع فراوانی می‌یابد. ارائه شناخت و آگاهیهای لازم به نوجوان در خصوص کنترل عواطف و هیجانات خود و جهت‌دهی سالم مفید خواهد بود.
انحرافات اجتماعی :
با اینکه در بروز انحرافات اجتماعی عوامل مختلفی دخالت دارند، اما شرائط ویژه دوران نوجوانی مثل تمایل به توجه طلبی و استقلال شخصی ، تمایل به عضویت در گروهها و ... باعث می‌شود که دوره مستعدی برای راه اندازی این انحرافات باشد. این انحرافات به صورت فرار از خانه ، انواع بزهکاری مثل دزدی ، اعتیاد و ... دییده می‌شود که اکثر این انحرافات در گروه اتفاق می‌افتد.
اختلالات روانی در نوجوانی
در نوجوانی مساله بیماری روانی در آسیب شناسی نوجوانی حائز اهمیت زیادی است. مهمترین اختلالات روانی رایج عبارتند از:
1. واکنشهای سازگاری
2. روان رنجوری ، شامل انواع اختلالات خلقی ، مثل افسردگی ، اضطراب
3. اختلالات روان _ فیزیولوژیک ، مثل بی‌اشتهایی روانی
4. اختلالات شخصیت ، مثل اختلال شخصیت هیستریک
5. اختلالات سایکوتیک که اسکیزوفرنی عمومی‌ترین آنهاست.
از میان اختلالات روانی انواع افسردگی و اضطراب فراوانی بیشتری دارد. در صورتی که اطرافیان شناخت کافی از نوجوان داشته باشند و به موقع علائم او را تشخیص دهند، با انواع روان درمانی قابل درمان خواهند بود.
خودکشی
معمولا پدیده خودکشی با سایر مشکلات دیگر مثل افسردگی ، اعتیاد و ... همراه است. در هر حال تمایل به خودکشی در این دوران باید مورد توجه قرار گیرد.
بلوغ زودرس و دیررس
عوامل مختلفی چون عوامل ارثی ، طرح و ساختمان بدنی ، نوع تغذیه و سلامت جهانی ، مسائل فرهنگ از عواملی هستند که در بروز بلوغ زودرس و دیررس دخیل هستند. بلوغ چه به صورت زودرس اتفاق بیافتد و چه با تاخیر همراه باشد، نگرانیها و مشکلاتی را برای نوجوان به همراه خواهد داشت. هرچند عواقب آن هم برای دختر و هم برای پسر وجود دارد، اما بلوغ زودرس اغلب برای دختران و بلوغ دیررس برای پسران مشکل آفرین‌تر است
تاثیر بلوغ در رفتار نوجوانان
شیوه‌های برخورد با مشکلات دوران نوجوانی
آنچه بیش از همه حائز اهمیت است، توجه والدین و مربیان به شناخت ویژگیها و نیازهای مرحله نوجوانی است. این آشنائی و آگاهی از شیوه‌های برخورد با ویژگیهای این دوره ، در گام از بروز مشکلات خاص این دوره جلوگیری خواهد کرد، یا حداقل شدت آن را تخفیف خواهد داد. در بروز مشکلات و مسائل آنچه مورد بررسی و درمان قرار می‌گیرد، تنها نوجوان و مسائل او نخواهد بود.
هرچند اساس درمان را رفتارها و شرائط نوجوان تشکیل می‌دهد، اما شیوه‌های درمانی عمدتا به صورت گسترده‌تری معطوف به اطرافیان نوجوان ، خانواده و دوستان و در سطح وسیع‌تر و به صورت برنامه‌ریزی‌های کلان جامعه خواهد بود. آشناسازی خانواده و دیگر دوستان و آشنایان در طرح ریزی برنامه‌ای برای برخورد با نوجوان برای حل مسائل خفیف‌تری چون ناسازگاریهای سطحی در بافت خانواده ، پرخاشگری ، استقلال طلبی شدید ، نوجوئی شدید ، با توجه به شیوه‌های مناسب تربیتی کافی خواهد بود. در حالی که در مورد مشکلات خاص‌تری چون اختلالات روانی این دوران مثل بی‌اشتهایی روانی که با
تمایل شدید به کاهش وزن همراه است، از شیوه‌های اختصاصی‌تری چون روان درمانی و ... استفاده می‌شود. در رابطه با مسائل اجتماعی چون بزهکاری ، نهادهای اجتماعی دیگری چون کانونهای اصلاح و تربیت ، مدرسه و ... درگیر هستند.
آرامش ذهنی
دید کلی
هر که هستید و هر کجا زندگی می‌کنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیز سرایت خواهد کرد. بخاطر داشته باشید، برای رسیدن به این وضعیت ، لازم است برخی قابلیتهای ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایحاد نمایید. رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک می‌کند و در این مسیر گام بردارید.
راههای رسیدن به آرامش
یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید.
بدین معنی که به هر مسئله‌ای دائما گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها می‌پردازید، در واقع همیشه بار اضافی را با خود حمل می‌کنید، که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس در شما می‌گردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.
اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، براحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام بر خواهید داشت.مثبت اندیش باشید.
اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه چیز می‌تواند بی‌فایده و بی‌ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید ، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.نسبت به انتظارات و برنامه‌های خود واقع بین و منطقی باشید.توانائیهای خود را در موقعیتهای خاص بشناسید و نسبت به عدم توانائیها و ضعفهای خود واقع بین باشید. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقی‌تر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.نسبت به انسانها ، عشق بی قید و شرط خود را نثار کنید.شما می‌توانید از دوستان ، همکلاسیهای خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، در مقابل ضعفهای آنها صبور باشید و خطاها و اهمال کاریهایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید، احساس شادی و خرسندی بیشتری را تجربه خواهید کرد.
معنای فداکاری را لمس کنید :
دست بخشش داشته باشید، ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوه خودشان خوشحال کنید. به افراد بی پناه و یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری گرفتن از شما هستند پشت و پناه باشید، و بدون آن که منتی بر آنها نهید تکیه گاهشان باشید، هر چقدر بیشتر ببخشایید، از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد.
افکار خود را بازسازی کنید.
در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود ، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها ، استعدادها و مهارتهای خود را ارج نهید. خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید. هر گونه ترس و تردید غیر منطقی که در مورد خود دارید، کنار بگذارید. اگر دیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید، یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید.
خانواده و نوجوان
خانواده به عنوان یک کانون مهم از اهمیت ویژه‌ی در دوران مختلف رشدی و به ویژه در دوران نوجوانی برخوردار است. نوع روابط موجود در خانواده ، شیوه‌های تربیتی والدین ، شرائط و امکانات مختلف اقتصادی ، فرهنگی و ... خانواده ، تمام ویژگیهای نوجوانی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بطوری که نوجوانهای مختلف ویژگیهای این دوران را بر اساس تفاوتهایی که از لحاظ خانوادگی با یکدیگر با شدتهای متفاوتی دارا هستند. شیوه سازگاری آنها ، با تغییرات حاصل از بلوغ در آنها متفاوت است و طول زمان نوجوانی و ورود به مرحله بزرگسالی در خانواده‌های مختلف متفاوت است.در خانواده‌هایی که شرائط مناسبی برای این دوران بحرانی مهیا می‌کنند، فرزندان با ایمنی بیشتری این دوران را می‌گذرانند. مشکلات نوجوانی کمتری را شاهد هستند و سریعتر از بقیه به پختگی و کمال فکری ، عاطفی و اجتماعی می‌رسند. در حالی که در خانواده‌های نابسامان ، خانواده‌های زیاد سخت‌گیر و یا برعکس آسان گیر دشواریهای دوران بلوغ بیشتر بوده و اغلب رسیدن به یک هویت کامل فکری ، عاطفی و اجتماعی با تاخیر همراه است.

روش تربیت دینی جوانان

روش تربیت دینی جوانان 

اشاره
در این نوشتار شیوه های آموزشی و تربیتی حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) مورد بحث قرار گرفته است. آن چه در این مقاله مورد نظر است نشان دادن شیوه های متنوع آموزشی و تربیتی حضرت در امر تعلیم و تربیت است شیوه هایی که هر کدام در جایگاه مناسب خود می تواند در امر تعلیم و تربیت، مهم تلقی گردد. شیوه های مورد بحث عبارتند از: آموزش به روش غیر مستقیم، آموزش به شیوه تکرار، آموزش به شیوه عکس العمل مناسب، آموزش به شیوه رفتاری نه تنها رهنمود گفتاری، آموزشی به شیوه خطابه، آموزش به شیوه استفاده از وسایل آموزشی، آموزش به شیوه عینی و تجربی، آموزش به روش نمایش خود عمل.
مقدمه:
همه قراین حاکی از آن است که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به امر آموزش به صورت عام و آموزش و تربیت دینی به صورت ویژه اهمیت زیادی می داد. اما آن چه در آموزش و تربیت دینی با توجه به ویژگی خاص آموزه های دینی و مسایل تربیتی اهمیت دارد، استفاده از روش -هایی است که بتوان به اهداف تعیین شده نایل آمد. امروزه بسیاری از معلمین و استادات امور دینی و تربیتی نسبت به آموزش و تربیت مخاطبان، توفیق چندانی ندارند. آن چه در مرحله ی اول بر اساس یک تجربه عام از علت این ناکامی می توان سخن به میان آورد، استفاده نکردن از روش های متنوع آموزشی و تربیتی در بعد دینی است. آن چه امروزه بیشتر در امر آموزش و تربیت دینی استفاده می شود، روش خطابه و یک طرفه است؛ گویی یک نفر می خواهد به دیگران بگوید؛ چه چیزی خوب است و چه چیزی بدو تو باید به خوب عمل کنی و از بد اجتناب نمایی، در حالی که برای رسیدن به اهداف الهی شیوه های آموزشی و تربیتی متنوعی متصور است. آن چه در این مقاله به آن پرداخته شده است بررسی شیوه های آموزش و تربیت دینی در سیره عملی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است. در این مقاله نشان خواهیم داد که چگونه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شیوه های بسیار جذاب و موفق برای آموزش و تربیت دینی استفاده می کرد و قطعاً این امر یکی از عوامل موفقیت حضرت در امر مذکور بوده است. استفاده از شیوه ها در این زمان می تواند در موفقیت اهداف آموزش و تربیت دینی تأثیر زیادی داشته باشد.
1. آموزش به شیوه ی غیرمستقیم
گاه در مواردی آموزش غیر مستقیم اثر بیشتری در متعلم می گذارد یعنی اگر به متعلم مستقیماً گفته شود که فلان امر خوب یا بد است یا ان کار باید انجام بشود یا نه، ممکن است او موضع گیری نماید و خیلی توجه نکند و این امر در مسایل اخلاقی و ارزشی و مذهبی بسیار مهم است که همیشه به صورت مستقیم آموزش داده نشود. گرچه تأثیر آموزش مستقیم در جای خود بسیار زیاد است. ولی در مواردی آموزش غیرمستقیم مؤثرتر است. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در مواردی به صورت غیرمستقیم، حقایق عام الهی را تفهیم می کرد. ابومسعود انصاری می -گوید: غلامی داشتم که او را کتک می زدم، از پشت سر خود صدایی شنیدم که می فرمود: بدان ابا مسعود! خداوند تو را بر او توانایی داده است. (او را بنده تو ساخته) ، برگشتم، دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) گفتم: من او را در راه خدا آزاد کردم !! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر این کار را انجام نمی دادی، آتش تو را فرا می گرفت. (1)
در این داستان، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به صورت مستقیم از ابتدا نفرمود که تو به این بنده ظلم می کنی و جایگاه تو آتش است بلکه مطلب را به صورت غیرمستقیم و کتابی به او فرمود و این آموزش چنان در ابومسعود اثر گذاشت که آن بنده را در راه خدا آزاد کرد. نوع بیان در آموزش های ارزشی و دستورالعمل های رفتاری بسیار مهم است. باید بیان به گونه ای باشد که در قلب مخاطب فرو نشیند.
از امام علی (علیه السلام) روایت است که فرمود:
هر گاه فردی در نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) دروغ می گفت ایشان تبسم می نمود و می- فرمود: حرفی است که او می گوید. (2)
طبق این روایت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به صورت غیر مستقیم می فهماند که دروغ بد است و نزد حضرت (صلی الله علیه و آله) جایگاهی ندارد یعنی تعبیر این که حرفی است که او می گوید کنایه است که مورد قبول من نیست و نباید دروغ گفت.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) می خواست بفهماند که مردگان پس از مردن نابود نمی شوند بلکه ارواح آن ها دارای ادراک می باشند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می توانست این امر را مستقیماً بیان کند اما با شیوه ای غیر مستقیم، پس از این که مطلب خود را در ذهن مخاطب وارد می کند و سؤالی برای او مطرح می شود نهایتاً حرف آخر را به صورت مستقیم بیان می- کند. در حدیث معروفی آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر دستور داد اجساد کفار را بعد از پایان جنگ در چاهی بیفکنند سپس آن ها را صدا زد و فرمود: «آیا شما آن چه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق یافتید من که آن چه را خداوند به من وعده داده بود به حق یافتنم». در اینجا عمر اعتراض کرد و گفت ای رسول خدا چگونه با اجسادی سخن می گویی که روح در آن نیست. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: شما سخنان مرا از آن - ها بهتر نمی شنوید چیزی که هست آن ها توانایی پاسخگویی ندارند. (3) یعنی این که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با مردگان سخن می گوید به صورت غیر مستقیم دارد بیان می کند که آن ها درک دارند.
2. آموزش به شیوه تکرار
تکرار یکی از روش های آموزشی و پرورشی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بود که حضرت در شرایط مناسب از آن برای نشان دادن اهمیت موضوع و نهایتاً هضم آن در ذهن مخاطب استفاده می نمود . در زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) مردی بود که شغل مناسبی نداشت و از بیکاری در تنگنا زندگی می کرد، روزی همسرش او را راضی کرد که برای گرفتن کمک نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) برود، او نیز راهی خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشست لب به سخن نگشود پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشست لب به سخن نگشود پیامبر (صلی الله علیه و آله) به وی گفت: هر کس از ما یاری بخواهد او را یاری می کنیم ولی اگر بی نیازی بورزد خدا او را کمک می کند. مرد مأیوس برگشت روز بعد برای بار دوم به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفت باز پیامبر (صلی الله علیه و آله) همان جمله را به وی گفت بار سوم وقتی مرد همان جمله را شنید تازه فهمید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از او چه می خواهد و چه درسی به او داده است. بلافاصله یک تبر برداشت و به صحرا رفت و با هیزم هایی که به دست آورده بود درآمد خوبی پیدا کرد آن گاه خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گزارش داد که چگونه برای سؤال آمد و چه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: من که به تو گفتم: هر که از ما سؤال کند به او عطا کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند . (3)
در این داستان، اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به بار اول اکتفا می کرد مرد متوجه نمی شد اما با تکرار مطلب، شخص متوجه پیام تربیتی و آموزشی حضرت (صلی الله علیه و آله) گردید.
در روایتی از ابی الدرداء آمده است: روزی درباره ی مسأله ای دینی در حال جدال و مرای بودیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر ما وارد شد و با دیدن این حالت (مراء و جدال) به قدری خشمگین گشت که سابقه نداشت، سپس فرمود: همانا پیش از شما، مردم به خاطر مراء و جدال هلاک شدند، مرای و جدال را کنار بگذارید، چرا که مؤمن ، مراء نمی کند ، مراء را رها کنید ، چرا که اهل مراء زیان کارند، مراء را رها کنید، چرا که من روز قیامت مراء کننده را شفاعت نمی کنم، مراء را کنار بگذارید، همانا من سه خانه در ابتدا، وسط و بالای بهشت برای کسی که صادقانه مراء را رها کند، ضامن هستم، مراء را رها کنید، زیرا پس از پرستش بتها، اولین چیزی که پروردگارم مرا از آن نهی کرده، مراء است. (5)
روزی یکی از اصحاب از پیامبر خواست که به وی اندرز بدهد. پیامبر از او سه بار قول گرفت و او را متوجه اهمیت مطلبی که می خواهد بگوید کرد، به او فرمود: قبل از انجام هر کاری در عاقبت آن بیندیش. اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر نما. (6)
ابن عباس گفت: هر گاه پیامبر سخنی را می فرمود یا در مورد چیزی از ایشان سؤال می شد، سه مرتبه تکرار می کرد تا هم سخن آن شخص کاملاَ روشن شود و هم دیگران بفهمند . (7)
نکته قابل توجه این است که تکرار مضامین الهی در گفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خلاصه نمی گردد بلکه گاه به علت اهمیت موضوع پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تأکید و تکرار عملی بر یک فعل می پرداخت. مانند آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از نزول آیه تطهیر چندین ماه در خانه علی و فاطمه (علیهما السلام) می آمد و همراه با سلام کردن به اهل خانه، آیه تطهیر را تلاوت می نمود. (8)
3. آموزش به شیوه عکس العمل مناسب
گاه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) مطلب خود را با یک عکس العمل و رفتار مناسب به مخاطب می فهماند، یعنی به جای سخن گفتن، با یک موضع گیری مشخص و مناسب پیام خود را می رساند که این شیوه آموزشی و تربیتی در جایگاه مناسب خود بسیار مؤثر است.
حضرت روزی وارد خانه ی حضرت فاطمه (علیهما السلام ) شد و دید فاطمه (علیه السلام) دستبندی از نقره، به دست دارد و یک پرده الوان هم آویخته است. پیغمبر با آن علاقه ی مفرطی که به حضرت زهرا (علیهما السلام) داشت، بدون آن که حرفی بزند برگشت. حضرت زهرا (علیهما السلام) احساس کرد که پدرش این مقدار را هم برای ایشان نمی پسندد چون دوره - ی اهل صفه است . فوراً آن دستبند نقره را از دستش بیرون آورد و پرده ی الوان را هم پایین کشید و به همراه کسی خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرستاد. آن شخص آمد عرضه کرد: یا رسول الله ! این ها را دخترتان فرستاده و عرض می کند : به هر مصرفی که صلاح می -دانید برسانید، آن وقت چهره ی پیامبر شکوفا شد و فرمود پدرش بقربانش باد.(9)
آن حضرت مالی را میان اصحاب خود تقسیم کرد، یکی از اعراب گفت: در این قسمت خدا را ملاحظه نکرد. چون این خبر به رسول الله (صلی الله علیه و آله) رسید رخسارش سرخ شد – حضرت با این عکس العمل به دیگران فهماند که آن عرب چه گفتار ناشایستی گفته است – سپس فرمود خدا رحمت کند برادرم موسی را بیش از این اذیت دید و صبر کرد. (10)
4. آموزش به شیوه ی پرسش و پاسخ
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در روند آموزش و تعلیم خود موارد زیادی سؤال می کرد تا جواب سؤال یا به واسطه خود فراگیران به دست آید یا به جواب سؤال نزدیک شود یا حداقل زمینه بهتر، جهت پاسخ صحیح توسط خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) فراهم آید. در این روش پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضمن بیرون کشیدن اطلاعات مخاطبین و ارزیابی وسعت دایره ی اطلاعات آن ها متناسب با آن، جواب می داد. نکته جالب آن است که پرسش های پیامبر (صلی الله علیه و آله) کاملاً به صورت دقیق و متناسب با موقعیت و در فاصله های زمانی مشخصی بود تا مخاطب خود شخصاً درگیر موضوع شود و فرصت تفکر را بیاب. البته گاهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابتدا خود پرسش می کرد و گاه زمینه را طوری فراهم می نمود که مخاطب در ذهنش سؤال ایجاد شود. و با توجه به این که آن سؤال محصول ذهن مخاطب بود جواب پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنان برای او قابل تفهیم بود که بهتر از آن امکان نداشت. روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) که به اصحاب خود فرمود: برادر خود را یاری کنید، چه مظلوم باشد چه ظالم. بلافاصله یکی از صحابه سؤال کرد: یا رسول الله ، اگر او مظلوم باشد، یاری اش می کنم اما بفرمایید چگونه می توانم یک ظالم را یاری دهم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) جواب داد: در آن صورت او را از بی عدالتی بازدار! چرا که کمک واقعی، بازداشتن او از ظلم است. (11)
این روایت به خوبی روشن می نماید که یک جمله دقیق چگونه ذهن مخاطب را تحریک می- کند و چه سؤال زیبایی برای او مطرح می شود و چه زیباتر حضرتش (صلی الله علیه و آله) پاسخ می دهد.
خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از مردی ستایش کردند تا آنجایی که همه ی خصال خوب را برایش شمردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: عقل او چگونه است؟ عرض کردند: رسول خدا! ما به شما از کوشش وی در عبادت و کارهای خیر گزارش می دهیم، شما از عقلش پرسش می نمایید؟! حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: به راستی احمق به خاطر کم خردیش به مراتب بیشتر از بدکردار، گرفتار فسق و فجور شود. فردای قیامت مردم تنها به عقلی که دارند به درجات بالا و به قرب پروردگار خود می رسند. (12).
در این روایت زیبا حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) برای مشخص کردن جایگاه عقل در اسلام چگونه با سؤال و سپس جواب اصحاب، آموزه خویش را بیان می کند.
این شیوه علاوه بر آن که موجب نشاط مخاطب می گردید زیرا او را درگیر مطلب می نماید، باعث می شد که مطلب در ذهن و قلب مخاطب بهتر فرو نشیند.
5. آموزش به شیوه تمثیل
در امر آموزش، استفاده از مثال های زیبا، در فرایند یادگیری و تنوع و نشاط آن سهم زیادی دارد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) همانند قرآن مجید از مثال های زیادی در مناسبت های گوناگون برای رساندن پیام الهی و یاد دادن حقایق معنوی استفاده نموده است. استفاده از تمثیل موجب می شود که مخاطب مطلب را ساده تر بیاموزد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای آن که بفهماند که دین اسلام، دین منطقی و معتدلی است و نباید انسان ها با فشار آوردن و سختگیری بیش از حد، فکر کنند که زودتر به مقصد می رسند بلکه این امر چه بسا موجب شود که اصلاً به مقصد نرسند خطاب به جابر فرمود: ای جابر! دین اسلام، دین با متانتی است. با خودت با مدارا رفتار کن . ای جابر! انسان هایی که خیال می کنند با فشار آوردن و سخت گیری بر خود زودتر به مقصد می رسند، اشتباه می کنند آن ها اصلاً به مقصد نمی رسند . مثل آن ها، مثل آدمی است که مرکبی به او داده اند که از شهری به شهر دیگ برود. او خیال می -کند که هر چه بیشتر بر مرکب فشار بیاورد، زودتر می رسد، منزل اول و دوم و سوم را ممکن است در ظرف یک روز برود. اما ناگاه متوجه می شود که حیوان بیچاره را زخمی کرده است و حیوان هم از راه مانده است در اینجا به مقصد که نرسیده است هیچ، مرکب خویش را هم ناقص کرده است . (13)
در حدیث گویا و بیدار کننده ای از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم رسول خدا وارد زمین بی آب و علفی شد به یارانش فرمود هیزم بیاورید عرض کردند ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اینجا سرزمین خشکی است که هیچ هیزم در آن نیست فرمود: بروید هر کدام هر مقدار می - توانید جمع کنید، هر یک از آن ها مختصر هیزم یا چوب خشکیده ای با خود آورد همه را پیش روی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) روی هم ریختند سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « این گونه گناهان کوچک روی هم متراکم می شوند( و شما به تک تک آن ها اهمیتی قایل نیستید) » سپس فرمود: « بترسید از گناهان کوچک که هر چیزی طالبی دارد و طالب آن ها آن -چه را از پیش فرستادند و آن چه را از آثار باقی گذاشته اند می نویسد و همه چیز را در کتاب مبین ثبت کرده.»(14)
این حدیث تکان دهنده ترسیمی است گویا از تراکم گناهان کم اهمیت و آتش عظیمی است که از مجموع آن ها زبانه می کشد. (15)
در این سیره ی، پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای عینی کردن این حقیقت که گناه گرچه کم و کوچک باشد، ولی در اثر تکرار، زیاد و بزرگ می شود، اصحاب را برای جمع آوری هیزم در بیابان خشک و بی آب و علف مأمور ساخت تا این حقیقت را به صورت را به صورت عینی و محسوس به آنان نشان دهد.
6. آموزش به شیوه رفتاری نه تنها رهنمود گفتاری
حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در آموزش و تربیت دین به گفتار تنها بسنده نمی کرد بلکه او قبل از هر سخن تربیت خود اسوه عملی آن بود. آن چه به آموزش های دینی ویژگی خاص می دهد، اهمیت عمل و رفتار است که شخص معلم باید پایبند باشد تا در هدف خود موفق شود. از نمونه های سیره عملی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در راستای شرکت در ساخت اولین مسجد امت اسلام است که دوش به دوش اصحاب حضرت (صلی الله علیه و آله) کار می کرد و وقتی اصحاب گفتند اجازه دهید ما خودمان کار کنیم و شما استراحت نمایید پیامبر نپذیرفت.
این رفتار، مهمترین اثر آموزشی و تربیتی را به همراه داشت که تمام افراد باید در امور جمعی سهیم باشند و هریک در اهداف جمعی تبیین شده سهمی مثبت داشته باشد تا در هدف خود موفق شود. از نمونه های سیره عملی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در راستای شرکت در ساخت اولین مسجد امت اسلام است که دوش به دوش اصحاب حضرت (صلی الله علیه و آله) کار می کرد و وقتی اصحاب گفتند اجازه دهید ما خودمان کار کنیم و شما استراحت نمایید پیامبر نپذیرفت.(16)
این رفتار، مهمترین اثر آموزشی و تربیتی را به همراه داشت که تمام افراد باید در امور جمعی سهیم باشند و هریک در اهداف جمعی تبیین شده سهمی مثبت داشته باشند.
7. آموزش به شیوه خطابه
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در مناسبت ها و شرایط گوناگون خطابه هایی جذاب و دلنشین آرایه می کرد. در بعضی از شرایط با زبان ملاطفت و نرمش نمی توان، پیام حق را رساند بلکه آنجا جایگاه زبانی برنده و گویا است تا پیام حق رسانده شود . آنجا باید احساسات افراد را در جهت حق شکوفا کرد، گرچه فن خطابه می تواند در جهت منفی یعنی القای اهداف غیرالهی هم استفاده شود اما آن چه مهم است تأثیرگذاری این فن و این شیوه آموزشی و تربیتی در بین انسان هاست. و پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از این شیوه در مناسبت های گوناگون استفاده می کرد.
خطابه های نخستین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ، پیرامون اصول و پایه های تربیت بدنی بود چنان که می توان گفت اولین خطابه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) پس از بعثت زمانی بود که بر فراز کوه صفا مردم را به خداپرستی دعوت کرد و بعد از این خطابه ها متناسب با رشد مردم، در راستای نیازمندی های فردی و اجتماعی مردم، صورت می گرفت.
مرد انصاری خانه جدیدی در یکی از محلات مدینه خرید و به آنجا منتقل شد، تازه متوجه شد که همسایه ناهمواری نصیب وی شده، به حضور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: «در فلان محله، میان فلان قبیله، خانه ای خریده ام و به آنجا منتقل شده ام متأسفانه نزدیک ترین همسایگان من شخصی است که نه تنها وجودش برای من خیر و برکت و سعادت نیست، از شرش نیز در امان نیستم، اطمینان ندارم که موجبات زیان و آزار مرا فراهم نسازد . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) چهارنفر؛ علی، سلمان، ابوذر، و شخص دیگر را – که گفته - اند مقداد بوده است – مأمور کرد با صدای بلند در مسجد بر عموم مردم از زن و مرد ابلاغ کنند که : «هر کس همسایگانش از آزار او در امان نباشند ایمان ندارد».
این اعلان در سه نوبت تکرار شد. بعد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در حالی که با دست خود به چهار طرف اشاره می کرد فرمود: «از هر طرف تا چهل خانه، همسایه محسوب می- شوند». (17)
در این روایت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به جهت اهمیت و درک موضوع چند نفر را امر فرمود تا همگی به صورت خطابی جمله ای که در بردارنده ی پیام مهم حق همسایه است را از مکانی عمومی اعلام کنند تا مردم به اهمیت آن پی ببرند.
روزی سه نفر از زن ها، به حضور رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) آمدند و از شوهران خود شکاست کردند. یکی گفت: شهور من گوشت نمی خورد. دیگری گفت: شوهر من از بوی خوش اجتناب می کند. سومی گفت: شوهر من از زنان دوری می کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بی درنگ در حالی که به علامت خشم ردایش را به زمین می کشید، از خانه به مسجد رفت و بر منبر آمد و فریاد کرد: چه می شود گروهی از یاران مرا، که ترک گوشت و بوی خوش وزن کرده اند؟!
همانا من خودم، هم گوشت می خورم و هم بوی خوش استعمال می کنم و هم از زنان بهره می -گیرم، هر کس از روش من اعراض کند از من نیست. (18)
8. استفاده از وسایل کمک آموزشی
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) متناسب با امکانات موجود از وسایل کمک آموزشی برای رساندن پیام های الهی و تربیتی خود استفاده می نمود و این امر علاوه بر کمک به بهتر فهمیدن، از یک نواختی در امر آموزش جلوگیری می کرد و با ایجاد تنوع و جذابیت، امر آموزش و تربیت را سهل می نمود جابر بن عبدالله می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر روی زمین جلوی خود خطی مستقیم کشید و فرمود: این راه خداست سپس خطوطی مورب به آن خط وصل کرد و فرمود: این ها همه راه هایی است که بر سر هر یک شیطانی قرار دارد که به آن دعوت می کند، سپس دست خود را روی خط مستقیم گذاشت و این آیه را تلاوت کرد: «این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده پیروی نکنید که شما را از راه حق دور می سازد این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند، شاید پرهیزکاری پیشه کنید.» (19) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با استفاده از ابزار در اختیار به یاران خود فهماند که راه حق همیشه واحد است اما راه های باطل زیاد که برای هر یک آن ها شیطانی است که گمراهان را به آن سو می کشاند.(20)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) سه چوب را در فواصل مختلف یکی را جلوی خود دومی را کنار آن و سومی را دورتر قرار داد و فرمود: آیا می دانید این چوب ها چیستند؟ عرض کردند: خدا و رسولش داناترند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: این چوب (اولی) انسان است و آن (دومی) اجل و مرگ او و آن دیگری آرزوی اوست که فرزند آدم را گرفتار خود سازد و پیش از رسیدن به آرزو مرگ، او را فرا گیرد. (21)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با استفاده از این ابزار آموزشی ساده به زیبایی این حقیقت را که انسان باید بفهمد که به مرگ چقدر نزدیک است و نباید در تخیل نیل به آرزوهای نامحدود که با مانعی هم چون مرگ روبروست فرو رود.
9. استفاده از شیوه عینی و تجربی در امر آموزش
یکی از شیوه های جذاب آموزشی و تربیتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) توجه به امور عینی در امر آموزش بود یعنی: حضرت تنها به گفتارهای صرفاً نظری و عقلانی در حوزه های مختلف بسنده نمی کرد. بلکه در آموزش از امور ملموس و محسوس که قابل احساس برای مخاطبان است استفاده می کرد. زیرا برای انسان درک امور محسوس به مراتب از درک امور معقول و نظری آسانتر است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از امور محسوس و قابل تجربه و طبیعی انسان ها را به امور غیرمحسوس و ماوراء طبیعی هدایت می نمود.
حضرت (صلی الله علیه و آله) برای نشان دادن علاقه ی بسیار خویش به نماز از تشبیه معقول به محسوس استفاده فرمود و خطاب به ابوذر فرمود: «ای اباذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داد و میل به آن را در من به مانند میل گرسنه به غذا و میل تشنه به آب قرار داد. با این تفاوت که گرسنه هر گاه غذا میل کند سیر می شود و تشنه هرگاه آب بیاشامد سیراب می شود ، ولی من از نماز – هرگز – سیر نمی شوم.» (22)
در این روایت زیبا پیامبر (صلی الله علیه و آله) در امر آموزش و تربیت ذهن ها را به سمتی سوق می دهد که مردم هر روز با آن ارتباط دارند و آن توجه به امور عینی است که بستر بهتر فهمیدن مخاطب را فراهم می نماید.
10. آموزش به شیوه نمایش خودعمل
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) تنها به آموزش نظری اکتفا نمی کرد بلکه از آموزش های عملی به صورت انجام دادن خود عمل(هدف) نیز استفاده می نمود. این شیوه که از بهترین شیوه - های آموزشی و تربیتی است بسیار در تحقق اهداف آموزشی و تربیتی مؤثر است یعنی : یک بار گفته می شود که چگونه باید وضو گرفت و یکبار وضو گرفته می شود تا دیگران یاد بگیرند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) گاهی در بین مردم وضو می گرفت و می پرسید « چه کسانی مثل من وضو می گیرند؟»
از ابن مسعود روایت است که حضرت (علیه السلام) در هنگام نماز دست خود را بر روی شانه -های ما قرار می داد و می فرمود: صاف و منظم بایستید، کج نایستید که بین دلهای تان اختلاف می افتد. (23) و در کتاب نهایه علامه آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرگاه در روز عید فطر و قربان خارج می شد با صدای بلند تکبیر می گفت.
و این آموزش های عملی در سیره حضرت (صلی الله علیه و آله) بسیار است به گونه ای که سیره عملی خود حضرت (صلی الله علیه و آله) جزء سنت مسلمانان قرار گرفته است.
پی نوشت :
1. مجلسی بحارالانوار، ج 74، ص 142، ح12.
2. طباطبایی ، سنن النبی، ص 130.
3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 18، ص233.
4. کلینی، الکافی، ج 2، ص 139، ح7، باب القناعه.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص 138، ح 54.
6. حرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 2، ص 457، به نقل از مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 365.
7. طباطبایی ، سنن النبی، ص 13.
8. العسکری، معالم المدرستین، ج1، ص 290.
9. مطهری ، سیره نبوی، ص 58.
10. نراقی، علم اخلاق اسلامی، ص 376.
11. البخاری، صحیح بخاری، کتاب المظالم و الغصب، ص 585، ح 2444.
12. مجلسی ، بحارالانوار ، ج 77، ص 160، ح 144.
13. مطهری، سیره نبوی، ص 121.
14. کلینی، الکافی، ج 3، ص 394.
15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 18، ص 334.
16. این شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ، ج 1، ص 185.
17. کلینی، الکافی، ج 2، ص 666، باب حق الجوار، به نقل از مطهری، داستان راستان، ج 1، ص 225.
18. مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 104.
19. انعام /351.
20. الصالحی الشامی ، سبل الهدی و الرشاد ، ج 9، ص 400.
21.ورام، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج1، ص280.
22. طباطبایی، سنن النبی، ص 324.
23. همان، ص 322.

تأثیر رنگ‌ها از دیدگاه قرآن

تأثیر رنگ‌ها از دیدگاه قرآن
رنگ‌ها آنچنان در روح و روان آدمی اثر می‌گذارند که موجب تغییر رفتار وی می‌شوند و این نوع تغییر به تحول در خصوصیات و شخصیت افراد منجر می‌گردد.
انسان و رنگ زیر مجموعه‌ای از نظام کل و جهان می‌باشند، لذا انسان و رنگ و طبیعت دائما در تعامل با هم بوده و در نهایت انسان محصور در چهاردیواری طبیعت را تحت تأثیر کلی و محسوس قرار می‌دهند.
با عدم جایگزینی صحیح رنگ در مکان خاص خود و به‌کارگیری نادرست آن در محیط‌های انسانی، صدمات روحی شدیدی بر انسان وارد خواهد آمد.
یک رنگ بخش میانی مغز را تحریک می‌کند و در نتیجه بر اعصاب و روان انسان اثر می‌گذارد.
دین مبین اسلام به طور ظریفی اثرات حداقل و ضعیف را در نظر دارد و اینکه این اثرات ضعیف چه مثبت و چه منفی، در صورت تکرار، می‌توانند منجر به تأثیر کلی و محسوس گردند. لذا در همین رابطه دستورات خاصی در مورد انتخاب رنگ داده است، که در ادامه خواهد آمد.
تأثیر رنگ زرد:
حالت تحریک کننده ذهنی و هوشی دارد و شدیدا موجب تقویت فکر انسان می‌شود، موجب آرامش و خوشحالی در روحیه انسان می‌شود به طوریکه در قرآن به آن اشاره شده است:
«صفراء فاقع لونها تسر الناظرین» اثر تحریک کنندگی آن بر فشار خون و تنفس کمتر از قرمز است، این رنگ بیشتر اثر تلقینی دارد.
این رنگ، رنگ روحانی، ایده‌آل و فیلسوفی و تحریک کننده فکر و آرام کننده برخی حالات عصبی می‌باشد.
در آیات قرآن 5 مورد از رنگ زرد استفاده شده که یک مورد آن اشاره به تأثیر شادی‌بخش رنگ زرد دارد: «انها بقره صفراء لونها تسر الناظرین» (سوره بقره آیه 69)
تأثیر رنگ قرمز:
نبض را سریع می‌کند، فشار خون را بالا می‌برد، تنفس را افزایش می‌دهد، خاصیت اشتها آوری دارد، نیروبخش، محرک، تسکین دهنده برخی بیماری‌های پوستی، در کوتاه مدت روان شخص را تحریک می‌کند؛ رنگ قرمز می‌تواند زمینه‌ساز و یا محرک شهوت و آشفتگی در انسان باشد.
توجه به این نکته در استفاده از رنگ قرمز در طراحی‌ها ضروریست که: رنگ قرمز برای مدت کوتاهی برای انسان خوشایند است ولی پس از مدتی آزاردهنده شده و باعث اذیت روانی و ایجاد خستگی می‌شود.
تأثیر رنگ آبی:
این رنگ موجب افزایش فعالیت‌های حیاتی سلول‌ها می‌گردد، انسان در مواجهه با این رنگ احساس آرامش مطبوعی می‌کند، تأکید به نگاه کردن به آب و آسمان در اسلام، مؤید این امر است. تماس مداوم با این رنگ حتی در سطح وسیع ایجاد خستگی یا اثر سوء ندارد، لذا می‌تواند در محیط کار و زندگی مورد استفاده قرار گیرد، حرارت اضافی بدن را کاهش می‌دهد، آرام کننده و طراوت بخش سیستم اعصاب است، این رنگ درهای رحم و شفقت و فهم را باز می کند.
تأثیر رنگ سبز:
برای محیط کار و زندگی بسیار مناسب است. و اثر مفرح و ملایمی دارد که تماس مداوم با آن اشکالی ایجاد نمی‌کند.
در آیات قرآن زیباترین رنگی که معرفی شده، رنگ سبز است که بساط بهشتیان و جامه‌های حریر و ابریشم آن‌ها به رنگ سبز می‌باشد.
«و یلبسون ثیاباً خضراً من سندسٍ و استبرق» ( و جامه‌هایی سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر می‌پوشند.) (کهف، آیه 31)
«متکئین علی رَفرَفٍ خضر و عبقری حسان» (بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه زده‌اند) (الرحمن، آیه 76)
«عالیهم ثیابُ سندسٍ خضر و استبرق» (بهشتیان را جامه‌های ابریشمی سبز و دیبای ستبر در بر است) (انسان، آیه 21)
علاوه بر این‌که بساط بهشتیان در قرآن به رنگ سبز توصیف شده، آیات دیگر که اشاره به روییدن گیاهان در سطح زمین دارد، دلالت بر تأثیر مفرح و ملایم رنگ سبز می‌نماید.
تأثیر رنگ سفید:
رنگی ملیح و براق، گریزاننده میکروب‌ها و علامت پاکی است. لباس سفید باعث می‌شود انسان آنگونه که هست جلوه‌گر شود و از طرفی نوعی اثر دلگشا و روحانی دارد.
در اسلام استفاده از رنگ سفید در لباس فراوان توصیه شده است.
پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:
«البسوا البیاضَ فانّه الطّیب و اَطهر و اَکفِنوا فیه موتاکُم»
«جامه سفید بپوشید که آن نیکوترین و پاکیزه‌ترین رنگ هاست و مردگان خود را در آن کفن کنید»
در قرآن کریم آنجا که سخن از بهشتیان و بندگان جاوید، رحمت الهی، باده‌های لذیذ بهشتی و از معجزه موسی است، از رنگ سفید استفاده شده است.
«یوم تبیّض وجوه تسوّد وُجوه» (روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه گردد) (آل عمران، آیه 10)
بیضاء لذّه للشّاربین» (باده‌ای سخت سپید که نوشندگان را لذتی خاص می‌دهد) (صافات، آیه 46)
«وَاضمُم یَدَکَ الی جَناحِک تخرج بیضاء من غَیر سُوء» (دست خود را به پهلویت ببر، دستت سپید بی‌گزند بر می‌آید) (طه، آیه 22)گاهی اوقات استفاده از رنگ سفید در پیش‌زمینه طرح و استفاده از یک رنگ دیگر در وسط طرح، تأثیر بسیار زیادی در بیننده می‌گذارد.
تأثیر رنگ سیاه:
برخلاف رنگ‌سفید، سیاه، رنگی بی‌تحرک و ساکت و ساکن و غیر متحرک است و ضمن عدم ایجاد هر گونه تحریک روانی و جسمانی باعث کاهش سایر فعالیت‌ها می‌گردد و سستی و کندی را حاصل می‌شود، تسخیرکننده و متأثر کننده است، لذا توصیه شده که از پوشیدن لباس سیاه مگر در مواقع لزوم خودداری شود.
حضرت علی (ع) می‌فرمایند:
«لا یَلبِسُوا السّواد فانّه لِباسُ فِرعون» (لباس سیاه نپوشید که آن، لباس فرعون است)
در قرآن نیز چهره‌های زشت و کریه و جهنمی به رنگ سیاه توصیف شده است:
«یوم القیامه تری الذینَ کذّبوا علی الله وجوههم مسوّده» (روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بسته‌اند، سیاه می‌بینی) (زمر، آیه 60)
تأثیر رنگ خاکستری:
خاکستری، رنگی‌ست آزاد از هرگونه محرک یا گرایش درونی، نه اضطراب آفرین است و نه آرام بخش.
این رنگ موجب می‌گردد که چشم و اعصاب دچار خستگی و ملامت نگردد، زیرا اعصاب چشم نه اجباری دارند که مانند موجهه با سفیدی، با شدت آن مقابله کنند و نه مجبورند که مانند مواجهه با سیاهی فشاری را متحمل شوند.
اولدهرینگ، فیزیولوژیست مشهور چنین گفته است:
«چشم و اعصاب همیشه تمایل بیشتری به رنگ خاکستری دارند و موقعی که این رنگ وجود نداشته باشد، فقدانش ناراحتی ایجاد می‌کند، زیرا آرامشی که در اثر رنگ خاکستری به وجود می‌آید از بین می‌رود. اثر آرام‌بخشی را که در اثر رنگ‌های هارمونی روی اعصاب انسان می‌گذارد همان اثر را رنگ خاکستری نیز دارد. اثرات روانی رنگ خاکستری باعث شده است که از دید روانشناس رنگ‌های اصلی شامل زرد، آبی، قرمز، سبز به اضافه دو رنگ خنثی یعنی سفید و سیاه باشند. در حالی که رنگ های اصلی از نظر نقاش زرد، قرمز، آبی و از نظر فیزیکدان قرمز، آبی و سبز است.»
رنگ‌های آبی، سبز و خاکستری تعدیل کننده نیازهای روحی و روانی انسان بوده در نهایت تأمین‌کننده سلامت چشم و تعادل جسم و روح انسان است، لذا پروردگار یکتا در خلقت طبیعت، حکمتی داشته است که بیشترین رنگ در طبیعت را سه رنگ سبز و آبی و خاکستری قرار داده است و دعوت به سیر در روی زمین علاوه بر جنبه تنبّه و توجه به آیات الهی تأثیر آرام‌بخش و حفظ تعادل روحی و عصبی در انسان است در نتیجه تماس با طبیعت که در آن انسان یا با رنگ مفرّح و نشاط آور سبز و یا با رنگ آرام‌بخش آبی و یا رنگ متعادل و بی‌تفاوت خاکستری سروکار دارد به طور طبیعی تحریک می‌شود و کسل و ملول و خسته نمی‌گردد.
امیدوارم توانسته باشم تأثیر رنگ‌ها بر روی بیننده طرح شما را از دیدگاه قرآن و اسلام، به خوبی شرح داده باشم. و شما در کارهایتان، با استفاده از این نکات الهی، طرح‌های موفقی داشته باشید.
منابع: قرآن و مجله قرآنی بشارت شماره 45

تاثیر ورزش بر متغیرهای روان‌ شناختی

تاثیر ورزش بر متغیرهای روان‌ شناختی
تحقیقات بسیاری نشان داده است که ورزش علاوه بر این که ابزار ارزشمندی برای حفظ سلامت جسمانی است رابطه نزدیکی با سلامت روانی و بویژه پیشگیری از بروز ناهنجاری‌ های روانی دارد. ورزش از اضطراب و افسردگی می ‌کاهد، اعتماد به نفس را افزایش می ‌دهد و خود پنداره را تقویت می‌ کند. ورزش بویژه در سنین کودکی و نوجوانی مفر سالمی برای آزاد کردن انرژی ‌های اندوخته شده است و این خود بسیار لذت ‌بخش و آرامش ‌دهنده است. شرکت در فعالیت‌ های ورزشی به اجتماعی شدن و کسب مهارت و کفایت و هم چنین دوست ‌یابی و ارتباط سالم با همسالان کمک می‌ کند. در جریان یکی از پژوهش ‌های اخیر(SIMON1999) در ایالات متحده 65 درصد از جوانان ابراز کردند که ورزش آن ها را از اعتیاد به الکل و مواد مخدر باز داشته است.
در جریان فعالیت ‌های ورزشی شدید میزان ترشح اندورفین‌ ها افزایش می‌ یابد و به همین دلیل ورزشکاران پس از انجام تمرینات احساس لذت و آرامش خاصی می ‌کنند که به آن اصلاحاً joggrs high گفته می‌ شود. با توجه به شباهت بین اندورفین ‌ها و ترکیبات افیونی، ورزش کردن می ‌تواند جایگزین سوء مصرف مواد مخدر در معتادان شود. در نتیجه تمرینات ورزشی مدام میزان جریان خون در مغز افزایش می‌ یابد. افزایش جریان موجب اکسیژن رسانی و تغذیه بهتر نرون ‌های مغز شده و از تنگ شدن عروق مغز جلوگیری می کند. این تاثیرات خود موجب پیشگیری از فراموشی و زوال توانمندی ‌های ذهنی در سالمندی می‌ شود.
تمرینات ورزشی هم چنین موجب آزادسازی نوعی فاکتور رشد به نام B.D.N.F می‌ شود که می‌ تواند نرون ‌ها را در مقابل آسیب و صدمه مقاوم نموده و از بروز بیماری‌ های آلزایمر و پارکینسون تا حدود زیادی جلوگیری کند. در تحقیقی که در دانشگاه اورگان در سال 1995 انجام شد 354 دانشجوی کالج در رابطه با تاثیر ورزش بر افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا میزان انجام تمرینات ورزشی در این دانشجویان از حیث شدت و مدت تمرینات در طول سه ماهه قبل از تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و دانشجویان بر اساس میزان تمرینات بدنی به سه دسته ورزشکار(میزان فعالیت سه جلسه در هفته)، فعال(میزان فعالیت یک یا دو جلسه در هفته) و غیرفعال(فعالیت کمتر از یک بار در هفته) تقسیم شدند. سپس هر گروه پرسشنامه واحدی را در زمینه افسردگی پاسخ گفتند که شامل 30 سوال بله و خیر بود. آن گروه از دانشجویان که به عنوان گروه ورزشکار شناخته شده بودند کمترین میزان افسردگی را گزارش کردند. در تحقیق دیگری 4 نوجوان 12 تا 18 ساله با تشخیص افسردگی عمده به مدت 65 روز سه بار در هفته و هر بار به مدت یک ساعت تمرینات ورزشی راه رفتن سریع و دویدن را انجام دادند. این نوجوانان قبل از شروع برنامه تمرینی، به پرسشنامه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون پاسخ گفته بودند. سپس در روزهای بیست و نهم، پنجاهم و شصت و پنجم مجدداً به پرسشنامه مذکور پاسخ گفتند. نتایج نشان دهنده کاهش افسردگی بود. در تحقیق دیگری که بر روی گروهی از دانشجویان مبتلا به افسردگی متوسط تا خفیف توسط مککان و هونجر در سال 1984 انجام گرفت مشاهده گردید که ورزش در فضای باز می ‌تواند افسردگی را به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش دهد. در این تحقیق دانشجویان به طور تصادفی به سه گروه ورزش در فضای باز(aerobic exercise)، آرمیدگی و گروه کنترل تقسیم شدند. پس از انجام یک دوره انجام تمرینات مشاهده گردید که ورزش بیشترین تاثیر را در کاهش افسردگی داشته است. البته دانشجویانی که تمرینات آرمیدگی را انجام دادند در قیاس با گروه کنترل میزان افسردگی ‌شان تا اندازه‌ای کاهش یافته بود.
تاثیر تمرینات یوگا:
آزمایشی که در بنیاد کلیولند بر روی 70 نفر از سالمندان بالای 55 سال دارای پرتنشی خفیف تا متوسط انجام شد نشان دهنده تاثیر تمرینات یوگا بر متغیرهای روان‌ شناختی است. در این آزمایش سالمندان به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه به مدت 12 هفته دو بار در هفته به انجام تمرینات ساده یوگا پرداختند و گروه دیگر در همین مدت به انجام تمرینات ورزشی همراه با موسیقی پرداختند. وضعیت بالینی دو گروه در زمینه ‌های اضطراب، افسردگی، پرتنشی، احساس خستگی، عصبانیت و اختلالات خواب قبل و بعد از انجام تمرینات و هم چنین 12 هفته بعد از خاتمه تمرینات(به عنوان پیگیری) بررسی گردید نتایج نشان داد که گروهی که تمرینات ساده یوگا را انجام می‌ داد در تمام زمینه‌ های یاد شده در مقایسه با دیگر گروه تمرینات ورزشی همراه با موسیقی بیشتر بهبود یافته بود. تحقیقی که در جنبش سالمندان آمریکا در فلوریدا بر روی بیش از صد نفر از زنان سالمند انجام گرفت نشان داد که انجام تمرینات یوگا می ‌تواند اضطراب، تنش و عصبانیت را کاهش داده و عزت ‌نفس را افزایش دهد. در این آزمایش شرکت کنندگان به طریق کاملاً تصادفی در گروه آزمون و گروه شاهد قرار گرفتند. گروه آزمون روزانه 35 دقیقه به انجام تمرینات یوگا می‌ پرداختند. برنامه تمرینی آن ها شامل تمرینات بدنی و تنفس، آرمیدگی و مراقبه بود. پیش از اجرای آزمایش گروه آزمون و شاهد توسط آزمون ‌های مقیاس عزت ‌نفس روزنبرگ و پرسشنامه اضطراب استیت تریت مورد ارزیابی قرار گفتند. نتایج نشان داد که گروهی که یوگا تمرین می‌ کرد اضطراب کمتر و عزت ‌نفس بالاتری نسبت به گروه شاهد داشت. در تحقیقی که بر روی 87 نفر از دانشجویان در دانشگاه ایالتی کنت در آمریکا صورت گرفت دانشجویان را به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم نمودند. دو گروه از دانشجویان به ورزش شنا پرداختند و یک گروه حرکات و وضعیت ‌های یوگا را تمرین کردند و بر گروه دیگر که به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شده بود هیج متغیر ورزش اعمال نشد. دانشجویان هر چهار گروه قبل و بعد از انجام تمرینات توسط آزمون ‌های خلق و شخصیت مورد ارزیابی دقیق قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل ‌های آماری نشان داد که دانشجویانی که به ورزش ‌های شنا و یوگا پرداخته بودند نسبت به گروه شاهد خشم یا تنش افسردگی و پریشانی کمتری داشتند. هم چنین دانشجویان پسری که به ورزش یوگا پرداخته بودند در مقایسه با گروه شناگر تنش و خستگی و عصبانیت کمتری داشتند. ظاهراً اثر یوگا و شنا بر دانشجویان دختر تقریباً یکسان بود و تفاوت چشمگیری بین دختران دانشجو که به یوگا و شنا پرداخته بودند مشاهده نگردید.
فرضیاتی در تبیین تأثیرات ورزش
فرضیه کته ‌کولامین ‌ها: کته کولامین ‌ها گروهی از مواد شیمیایی مانند نوراپی ‌نفرین، اپی ‌نفرین و دوپامین هستند که به عنوان انتقال دهنده شیمیایی عمل می ‌کنند. نوراپی نفرین و دوپامین بر یادگیری و حافظه تاثیر می ‌گذارند. تمرینات منظم، ترشح این ترکیبات را افزایش داده و مقدار آن ها را در پلاسمای خون زیاد می ‌کند(کتی و براون، 1966،1973). بنابراین انجام تمرینات ورزشی به طور منظم می ‌تواند از طریق افزایش ترشح انتقال دهنده‌ های شیمیایی، موجب تقویت حافظه و تغییرات خلقی شود.
فرضیه اندورفین ها:
 اندورفین‌ ها دسته‌ای از مواد شیمیایی هستند که از نرون های مغز ترشح می ‌شوند و آثار شبه افیونی دارند(ضد درد و آرام‌بخش). تمرینات ورزشی و بویژه دویدن می ‌توانند موجب افزایش اندورفین‌ ها شوند. هم چنین مصرف الکل یا برخی از غذاها، موجب تحریک ترشح این مواد می‌ شوند. تزریق ماده نالوکس که در پیوند با گیرنده‌ های اندورفینی مانع اثربخشی اندورفین می ‌شود، می ‌تواند تاثیرات مثبت ورزش بر خلق را کاهش دهد. بنابراین می ‌توان گفت تاثیرات خلقی ناشی از ورزش عمدتاً ناشی از ترشح اندورفین ‌ها است(جانال 1984).
تاثیر ورزش بر حافظه
تحقیقات دکتر هیتر.س. اولیف در دانشگاه علوم تندرسی اورگان در آمریکا نشان داد که سالمندانی که یک برنامه تمرینی شامل راه رفتن سریع بر روی نوارگردان را سه بار در هفته و به مدت یک ساعت، در طول چهار ماه انجام می ‌دادند حافظه و زمان واکنش آن ها، بهبود یافته بود. تحقیقات بیشتر نشان داد که آهسته دویدن(Jogging )، راهپیمایی، دوچرخه ‌سواری و حرکات موزون نیز مانند راه رفتن سریع موجب بهبود حافظه و زمان واکنش در سالمندان می‌ شوند.(اولیف -2000) پژوهشگران هم چنین دریافتند که سالمندانی که در یک برنامه تمرینی قدرتی و انعطافی به مدت یک ساعت سه بار در هفته و در طول 4 ماه شرکت کردند عملکردشان در اجرای آزمون‌ های حافظه، بهبود یافت. اگر چه این گونه بهبود حافظه بیشتر در سالمندانی که تمرینات هوازی انجام می ‌دهند رخ می ‌دهد، اما تحقیقات بیشتر نشان داده است که هیچ تمرین ورزشی نسبت به تمرینات ورزشی دیگر از لحاظ تاثیر بر حافظه برتری ندارد. به عبارت دیگر بین ورزش ‌های مختلف از حیث تاثیر بر حافظه تفاوت معنی داری مشاهده نمی‌ شود.
در تحقیقی دیگر، سالمندانی که به تازگی بازنشسته شده بودند و زندگی کم تحرکی را آغاز کرده بودند، در طول 4 سال توسط آزمون ‌های شناختی گوناگون مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بررسی‌ ها، نشان داد که توانمندی ‌های شناختی این سالمندان از زمان بازنشستگی تا 4 سال بعد از آن به طور فزاینده‌ای کاهش می ‌یابد. از سوی دیگر، سالمندانی که پس از بازنشستگی در تمرینات منظم از قبیل راهپیمایی، آهسته دویدن، دوچرخه ‌سواری و حرکات موزون شرکت داشتند در نمرات آزمون ‌های شناختی آن ها در طول 4 سال کاهشی صورت نگرفته بود. در پژوهشی دیگر که در ژاپن انجام گرفت 827 نفر از سالمندان بالای 65 سال در طول یک دوره 7 ساله، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود سالمندانی که هر روز در تمرینات ورزشی شرکت می ‌کنند و هم چنین سالمندانی که فعالیت بدنی متوسط تا شدید، قسمتی از کار روزانه آن ها را تشکیل می ‌دهد در مقایسه با سالمندان کم تحرک ‌تر به طور معنی داری کمتر به بیماری آلزایمر مبتلا می ‌شوند. در واقع بسیاری از پژوهشگران معتقدند که یک زندگی پرتحرک ممکن است افراد را در برابر ابتلا به بیماری آلزایمر مقاوم سازد. در مطالعه‌ای که به منظور تبیین علل بهبود حافظه در اثر تمرینات ورزشی بر روی موش‌ ها انجام گرفت، ابتدا گروهی از موش ‌ها به دو دسته تقسیم گردیدند. به یک دسته اجازه داده شد که به طور آزادانه بر روی چرخ گردان بدوند. در مقابل، دسته دیگر هیچ گونه تمرینی انجام نمی‌ دادند.
وقتی که این دو گروه از لحاظ ساختارهای مغز با یکدیگر مقایسه شدند معلوم شد که در موش ‌های دونده‌، سلول ‌های بیشتری در ناحیه هیپوکامپ وجود دارد. این ساختاری است که در حافظه و یادگیری نقش تعیین کننده‌ای دارد. پژوهشگران معتقدند که ممکن است فرآیندهای مشابهی در مغز انسان وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، تمرینات ورزشی ممکن است موجب تقویت ساختار هیپوکامپ در انسان شوند. دکتر نیکل برکتولد معتقد است که تمرینات ورزشی برای سلامت جسم و روان، به یک اندازه، ضرورت دارد. کشف هیجان انگیزی که صورت گرفته این است که تمرینات ورزشی علاوه بر افزایش جریان خون در مغز، میزان تولید مولکول BDNF را هم افزایش می‌ دهند. BDNF نوعی فاکتور رشد است که نرون‌ های مغز را در مقابل آسیب و صدمه مقاوم می‌ کند و به بقای آن ها کمک می ‌کند. این مولکول هم چنین می‌ تواند از تباهی سلول ها در اثر بیماری‌ های آلزایمر و پارکینسون جلوگیری کند. دکتر برکتولد مدعی است که بر طبق نتایج آزمایش ‌هایی که اخیراً در رابطه با تاثیر ورزش بر حافظه انجام شده، افزایش میزان تولید BDNF می ‌تواند بر یادگیری و حافظه تاثیر مثبت داشته باشد. بنابراین در نتیجه تمرینات ورزشی، میزان جریان خود در مغز، تعداد سلول ‌های مغز در ناحیه هیپوکامپ و ترشح مولکول ‌های حفاظتی مانند BDNF افزایش می ‌یابد. مجموعه این فرآیندها می ‌تواند موجب بهبود حافظه و به تعویق انداختن بیماری آلزایمر شوند. دکتر کریستین یافه استاد روانپزشکی و عصب‌ شناسی دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو معتقد است که انجام تمرینات ورزشی می ‌تواند کاهش توانمندی ‌های شناختی را که در اثر سالمندی حادث می ‌شود به تاخیر اندازد.
تمرینات ورزشی با افزایش رشد سلول ‌های عصبی و گسترده شدن ارتباطات بین سلولی که برای یادگیری و حافظه ضرورت دارد می ‌تواند مغز را جوان و فعال نگهدارند. تاثیرات تمرین بر سلول‌ های عصبی ناشی از افزایش جریان خون در مغز است که منجر به آزاد شدن فاکتورهای رشد می ‌شود و می ‌تواند از سکته مغزی پیشگیری نماید. از سوی دیگر تمرینات ورزشی می ‌تواند مانند برخی ترکیبات دارویی، موجب آزادسازی سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین شود. دکتر یافه در یک بررسی طولی، گروهی از زنان بالای 65 سال را به مدت 8 سال و با در نظر گرفتن میزان فعالیت جسمانی آنان(از قبیل دویدن، دوچرخه ‌سواری، باغبانی و پیاده به خرید رفتن) مورد مطالعه قرار داد. پس از انجام آزمون ‌های شناختی حافظه، جهت‌ یابی، محاسبات عددی، بیان و توجه و با کنترل سایر عوامل دخیل در سلامتی مانند آموزش، جایگاه اجتماعی، سلامتی عمومی، افسردگی و سیگار کشیدن معلوم شد که تمرینات بدنی تاثیر مستقیمی بر کارکردهای شناختی دارند. زن‌ هایی که بیشتر در فعالیت ‌ها مشارکت داشتند به طرز معنی ‌داری کمتر به اختلال در توانمندنی ‌های ذهنی دچار شده بودند. بر طبق یافته ‌های انجمن علم عصب‌ نگر آمریکا که بر اساس آزمایش بر روی موش‌ ها بدست آمده‌اند، تمرینات ورزشی می‌ تواند در بهبود طیف وسیعی از بیماری ‌ها موثر باشد. ظاهراً بهبود بسیاری از بیماری ‌های دستگاه عصبی بر اثر تکثیر مجدد سلول ‌های مغز صورت می ‌گیرد. قبلاً تصور می ‌شد که مغز، ساخت سلول ‌های جدید را خیلی زود در جریان رشد متوقف می‌کند، اما در سال‌های اخیر پژوهشگران شواهد روشنی یافته‌اند که نشان می ‌دهد مغز به تولید سلول ‌های جدید در طول حیات خود ادامه می ‌دهد البته حتی بدون رشد نرون‌ های جدید هم ممکن است ساختار مغز به دو طریق تغییر کند، زیرا سلول‌ های گلیا که در تغذیه نرون ‌ها و دفع مواد زاید و سمی نقش دارند می ‌توانند تکثیر شوند و انشعابات دندریتی نرون ها هم می ‌تواند رشد کرده و افزایش یابد. (کالات- 1375) تمرینات ورزشی موجب تکثیر سلول‌ های مغز بویژه در ناحیه هیپوکامپ می‌ شود.
این ساختار در انتقال اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت دخالت دارد. در آزمایش‌ هایش که بر روی موش ‌ها انجام گرفت معلوم گردید که موش ‌هایی که بر روی چرخ ‌گردان، مسافتی معادل 4 تا 6 مایل در روز می ‌دویدند، تعداد نرون‌ های هیپوکامپ در مغزشان شدیداً افزایش می ‌یافت. اما موش ‌هایی که از دویدن محروم بودند در مغزشان تغییری مشاهده نشد. موش ‌های دونده هم چنین، در یادگیری ماز (مسیر پر پیچ و خم)، مهارت بیشتری از خود نشان می ‌دادند. جالب این است که حتی موش‌ های دونده، از تیره‌ای از موش‌ ها انتخاب می ‌شدند که بطور ارثی در یادگیری ضعیف بودند ولی باز هم دویدن توان یادگیری آن ‌ها را افزایش می ‌داد. هم چنین مشاهده گردید که دویدن از افت عملکرد ناشی از سالمندی در یادگیری پیش گیری می ‌کند. ظاهراً مطلوب یا نامطلوب بودن تمرینات، برای آزمودنی می‌ تواند در میزان تاثیر آن ها بر مغز نقش عمده‌ای داشته باشد. وقتی گروهی از موش‌ ها به جای دویدن، به شنا کردن پرداختند هیچ گونه تغییری در توانایی یادگیری و حافظه آن ها مشاهده نگردید. شاید از آن جایی که جوندگان به شنا کردن علاقه‌ای ندارند. فشار روانی ناشی از شنای اجباری مانع از هر گونه تغییر مفیدی در مغز موش‌ ها و توانایی یادگیری و حافظه آنان شده بود. عاملی که موجب افزایش توانایی موش ‌های دونده در یادگیری شده بود ترشح مولکول BDNF بود. زیرا این مولکول می ‌تواند از حیات سلول‌ های عصبی و عملکرد بهینه آن ها حمایت کند. میزان این مولکول پس از انجام تمرینات در هیپوکامپ افزایش می ‌یابد. به طور کلی پژوهشگران دریافتند که محیط‌ های چالش برانگیز که شامل سه عامل موقعیت ‌های یادگیری فشرده، تعامل‌ های اجتماعی و فعالیت‌ های فیزیکی هستند نقش مهمی در افزایش تعداد سلول‌ های مغز در جانداران مختلف و حتی در انسان دارند.

مفهوم بهداشت عمومی

مفهوم بهداشت عمومی
بهداشت عمومی عبارتست از مجموعه دانش و هنر پیشگیری از بیماری و تامین، حفظ و ارتقای تندرستی و توانمندی بشر با استفاده از تلاش دسته جمعی که منجر به توسعه جامعه شود. این مفهوم در حوزه زندگی انسان گسترش یافته و به طریقی ضامن سلامت فرد و جامعه به شمار می‌رود.
از اینرو از دیدگاه جهانی مطابق تعریف استانداردی که سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization -WHO) از سلامتی ارائه کرده است، میدان رسالت‌ها، سیاست‌ها و وظایف و فعالیت‌های بهداشت عمومی، جهان شمول گردیده و از فرد به سمت جامعه جهانی پیشروی می‌کند.
از دیدگاه فوق، سلامت عبارتست از تامین رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی که معنای آن تنها به نبودن بیماری و نقص عضو، محدود نشده بلکه شامل سه محور جسم، روان و جامعه می‌شود و لذا هرگونه نقص و آسیبی که به هریک از محورهای سه گانه وارد شود، تعادل فرد را بر هم زده و منجر به نبود سلامت می‌شود.
از لحاظ تاریخی، بذر بهداشت که حدود ۳۹۰۰ سال قبل از میلاد مسیح کاشته شد و در ۱۹۴۶ بعد از میلاد به عالی ترین ثمره خود که تصویب اساسنامه سازمان جهانی بهداشت بود دست یافت و بدینوسیله هدف غائی بهداشت، تامین، حفظ و ارتقای سلامت بشری اعلام شد.
عمده ترین شاهراه تامین و تضمین توسعه پایدار جوامع بشری برقراری کیفی سلامت افراد جامعه است. لذا رسالت و وظیفه اصلی بهداشت عمومی، استقرار تندرستی جامع و فراگیر و با کیفیت تک تک افراد جامعه است. شایان ذکر است که یکی از عوامل موثر بر بهداشت عمومی، شرایط و مقتضیات گوناگونی است که سلامت فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
به عبارت ساده تر هر عاملی که از نظر جسمی، روانی و اجتماعی، فرد را متاثر سازد بر سلامت او و سایر افراد جامعه موثر خواهد بود و لذا بهداشت عمومی در اجرای وظایف و ماموریت خود تحت تاثیر این عوامل دگرگون و متحوّل می‌شود و حاصل چنین تعاملی انعطاف پذیری بهداشت عمومی در برابر شرایط و بروز تغییر و تحولاتی است که بر سلامت فرد و جامعه، اثر گذار است.
شایان ذکر است که امروزه با توجه به مفاهیم عمیق و اهداف گسترده بهداشت عمومی، مترادف با این اصطلاح به نحو رایجی از واژه های پزشکی پیشگیری و پزشکی اجتماعی نیز استفاده می‌شود. زیرا بهداشت عمومی، فقط مجموعه قواعد مدوّن بهداشتی به منظور تامین، حفظ، توسعه و ارتقای سلامت نیست! بلکه وسیله نیل به این اهداف نیز می‌باشد.
وظایف بهداشت عمومی
برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت، سیستم بهداشت عمومی، وظایف استراتژیک و مهمی را به عهده دارد که ارکان عمده آن عبارتست از :
۱ ـ تعیین نیازهای بهداشتی و شناسایی عوامل و خطراتی که سلامت فرد و جامعه را تهدید کند
۲ ـ اولویت بندی نیازها و تعیین سیاست‌ها و برنامه ها و اقدام برای پاسخ به نیاز مربوطه
۳ ـ ارزشیابی وضعیت بهداشتی جامعه و یافتن نقاط قوت و ضعف آن
۴ ـ تعیین سیاست‌ها و برنامه های کوتاه و درازمدت و هماهنگ با تدابیر سازمان جهانی بهداشت برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت فرد و جامعه
۵ ـ تامین منابع و امکانات و تربیت نیروی انسانی حرفه ای برای ارائه خدمات، انجام پژوهش و اجرای آموزش همگانی در راستای سلامت فرد و جامعه
۶ ـ سالم سازی محیط زیست، افزایش سطح آگاهی‌های بهداشتی جامعه، بیماریابی و مهار بیماری‌های واگیر و پیشگیری از ابتلاء به بیماری‌
۷ ـ ارتقای سطح و تغییر سبک زندگی و اصلاح رفتارهای خطرساز فردی و اجتماعی در جهت تامین رفاه جسمی، روانی و اجتماعی برای تحقق، حفظ و ارتقای سلامت و توسعه جامعه با توجه به راهبردهای هفتگانه فوق، طیف وظایف بهداشت عمومی، در ایجاد توسعه پایدار جامعه، اهمیت یافته و بر حسب هریک از راهبردهای محوری و برنامه های اعلام شده سازمان جهانی بهداشت تعداد وظایف آن، روز به روز متحوّل شده و گسترش می‌یابد.
بهداشت عمومی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در هزاره سوم میلادی
اینک که هزاره سوم میلادی را آغاز کرده ایم با توجه به چالش‌های مهم و تهدید کننده سلامتی که در پیش رو داریم، سازمان جهانی بهداشت بر مبنای ویژگی‌های جمعیت شناسی، فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی جوامع انسانی در رابطه با ارتقای سطح بهداشت عمومی پیشنهادهایی را ارائه نموده است که ساکنین هریک از قاره ها بر اساس رهنمودهای مزبور، برنامه های جاری و آتی خود را برای نیل به سطح بهداشت عمومی مطلوب، طراحی نموده اند.
مهمترین چالش‌ها و خطرات موجود که در سیاستگذاری بهداشت عمومی باید مدّ نظر قرار گیرد عبارتند از :
۱ ـ افزایش میزان حوادث غیرمترقبه طبیعی (سیل، زلزله، رانش زمین، آتشفشان . . . )
۲ ـ پیر شدن جمعیت (افزایش متوسط سن افراد، بخصوص در جوامع پیشرفته . . . )
۳ ـ بروز جنگ‌های منطقه ای و تبعات فاجعه بار انسانی آن (بی‌خانمانی، مهاجرت . . . )
۴ ـ تولید و ترویج افسارگسیخته و غیرقابل کنترل مواد مخدّر و داروهای اعتیادآور
۵ ـ عدم مهار کامل و امیدوارکننده سندروم نقص ایمنی اکتسابی(HIV/AIDS)
6 ـ آلودگی‌های رو به افزایش زیست محیطی
لذا به عنوان نمونه توصیه های سازمان جهانی به سیاستگذاران بهداشتی جامعه ای یکپارچه در قاره اروپا (پارلمان اروپا) در عرصه بهداشت عمومی موجب شد که این جامعه با نشستی که در سپتامبر سال ۲۰۰۲ برگزار نمود برنامه های خود را از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ حول محورهای زیر، با نظارت سازمان جهانی بهداشت تدوین و ارائه کند :
۱ ـ اطلاع رسانی مستمر به افراد جامعه برای ارتقای سطح آگاهی‌های بهداشتی
۲ ـ آمادگی دائمی سرویس‌های خدمات بهداشتی برای اقدام سریع در برابر خطرات آتی و اضطراری که سلامت فرد و جامعه را تهدید می‌کند
۳ ـ ترویج اصول علمی بهداشت عمومی در جامعه به منظور تغییر سبک زندگی و اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی در مقابله با تهدیدهای سلامتی
۴ ـ پایش مستمر بهداشتی با تعیین نشانگرهای حساس و زودپاسخ در شناسایی خطرات و تهدیدهای تندرستی
۵ ـ غربالگری بیماری‌های واگیر (HIV/AIDS، عفونت‌های نوپدید و بازپدید . . . ) و بیماری‌های غیرواگیر (سرطان‌ها، بیماری‌های نادر . . . )
۶ ـ پیشگیری از آسیب‌ها و حوادث و صدمات ناشی از تغییر و دگرگونی‌های سریع در سبک‌های زندگی و رفتارها با توجه به تاثیر سریع فرهنگ‌ها در عصر دهکده جهانی و برقراری ارتباط پُرشتاب از طریق فنآوری اطلاعات (Information technology)
7 ـ کنترل و مهار بیماری‌های وابسته به آلودگی‌های مختلف زیست محیطی
۸ ـ نظارت و پایش اثرات مواد مخدر و داروهای اعتیادآور در سلامت فرد و جامعه
۹ ـ تاسیس و تقویت و تثبیت سیستم‌های آموزشی با فنآوری‌های سهل الوصول و ارزانقیمت و قابل دسترس برای ارسال پیام‌های بهداشتی به جامعه و گروه های در معرض خطر اجتماع
۱۰ ـ تقویت و استحکام همکاری‌های بین کشوری در قاره اروپا و بین قاره ای در سطح جهانی برای مقابله با مشکلات بهداشتی جهانگیر
۱۱ ـ ارتباط مستمر با ایستگاه های دیده وری سازمان جهانی بهداشت برای تضمین نظارت و پایش کیفی مطلوب سلامت عمومی
با توجه به چالش‌ها و برنامه ها و وظایف فوق، دامنه فعالیت‌های بهداشت عمومی از محدوده وظایف کلی خود به پهنه عظیم پاسخگویی به مشکلات و خطرات بهداشتی، گسترش می‌یابد
دامنه فعالیت‌های بهداشت عمومی
به طور کلی دامنه فعالیت‌های بهداشت عمومی، شامل موارد زیر است :
۱ ـ بررسی آماری، نیازسنجی، مطالعه، پژوهش و ارزشیابی امور بهداشتی
۲ ـ آموزش بهداشت عمومی
۳ ـ بهداشت محیط
۴ ـ بهداشت مادر و کودک
۵ ـ بهداشت سالمندان
۶ ـ پیشگیری از بیماری‌های واگیر
۷ ـ ارائه خدمات آزمایشگاهی (غربالگری بهداشتی)
۸ ـ امور جمعیت و تنظیم خانواده
۹ ـ کنترل بیماری‌های غیرواگیر
۱۰ ـ نظارت بر مواد خوراکی، بهداشتی و آرایشی
۱۱ ـ پایش و غربالگری مشکلات بهداشتی جاری و جدید
۱۲ ـ تدوین سیاست‌ها و برنامه های ضروری برای ارتقا و بهبود سطح و سبک زندگی فردی و اجتماعی

بهداشت روانی

بهداشت روانی
بهداشت چیست ؟
بهداشت در واقع کلید درهاى آینده به روى فعالیتهاى اقتصادى و پیشرفتهاى اجتماعى یک ملت است و سلامت جامعه در گرو رعایت اصول بهداشتى مى باشد و جامعه اى که سالم و تندرست باشد مى تواند از منافع خود دفاع و حقوق لازمه خود را کسب کند.
بهداشت که از آن تعریفهاى زیادى به عمل آمد، عبارت است از علم و هنر پیشگیرى از بیماریها، و طولانى کردن عمر، و بالابردن سطح سلامت و توانایى بشر که سلامت جامعه وابسته به سلامت افراد است ، و اگر تک تک افراد جامعه سالم باشند، مى توان در مجموع ، یک جامعه سالم و توانا به وجود آورد.
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران که بر اساس قوانین اسلامى پایه گذارى شده ، بر مساءله بهداشت تاءکید زیادى شده است . در اصول سوم ، بیست و نهم ، و چهل و سوم قانون اساسى بر ضرورت تاءمین بهداشت و فراهم نمودن امکانات بهداشتى و درمان بیماریها، بسط و گسترش خدمات درمانى تاءکید شده است .
اهداف بهداشتى :
مسائل بهداشتى وسیع و گسترده مى باشند و با توجه به پیشرفت سریع علم ، هر روز نکات بهداشتى ریزتر و دقیق تر و اهداف بهداشتى ، گسترده تر مى شوند.
به طور خلاصه اهداف بهداشتى را مى توان به صورت زیر بیان کرد:
1 - سالم سازى محیط زیست
2 - کنترل بهداشت عمومى
3 - آموزش بهداشت عمومى
4 - ایجاد خدمات پزشکى و پرستارى براى تشخیص و درمان بیماریها
5 - ایجاد و توسعه ، یک سیستم اجتماعى که در آن هر فرد از وسایل و امکانات لازم براى سالم ماندن برخوردار باشد تا افراد از حق مسلم خود یعنى سلامت و زندگى طولانى بهره مند و در واقع بیمارى بتوانند از آن خدمات بهره مند شوند.
تعریف سلامت از نظر بهداشت جهانى :
سلامت ، عبارت از: تاءمین رفاه کامل جسمانى ، روانى و اجتماعى است . به این ترتیب کسى را که بیمارى جسمى نداشته باشد نمى توان فرد سالمى دانست ؛ بلکه شخص سالم کسى است که از سلامت روح نیز برخوردار و از نظر اجتماعى در آسایش باشد.
تقسیم بندى بهداشت
از نظر تاءمین بهداشت در سطح جامعه ، آن را به بهداشت فردى و بهداشت اجتماعى تقسیم کرده اند:
1 - بهداشت فردى :
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین (48)
انسانى که در صراط مستقیم هدایت الهى و در جهت تکامل و بندگى خدا گام برمى دارد، خود را از آلودگیهاى روان و جسم پاکیزه مى سازد و در جهت اداى وظایف خود حرکت مى کند. بهداشت فردى درست در ارتباط با بهداشت اجتماعى است ؛ و انسان هم در برابر حفظ جان و سلامت خود و هم در برابر حفظ سلامت افراد جامعه مسؤ ول است و رعایت مسائل بهداشتى براى افراد جامعه لازم و ضرور است .
دین اسلام که برنامه زندگى انسانها را تدوین کرده است انسانها را توصیه به پاکیزگى و رعایت اصول بهداشتى مى نماید.(49)
شستن دستها قبل و بعد از غذا، غسل کردن یک روز در میان ، استنشاق بینى و تمیز کردن آن به عنوان یک عمل مستحبى در وضو، وضو گرفتن به طور مرتب ، کوتاه نگه داشتن ناخن و... همه ناشى از توجه اسلام به پاکیزگى و رعایت نظافت است .
مهمترین نکاتى که در بهداشت فردى باید رعایت شود:
(1) استحمام ، آراستگى و پوشاک : استحمام مرتب ، آراستگى موهاى سر و تمیز نگه داشتن آنها و تعویض به موقع لباسها از نکات مهم بهداشت فردى مى باشد. در حدیثى از امیر المؤ منین على - علیه السلام - آمده است که فردى لباس غم و غصه را بر طرف مى کند و باعث قبولى نماز است.
(2) بهداشت استراحت ، خواب و فعالیت : با برنامه ریزى دقیق و تقسیم ساعات فعالیت و استراحت کافى و سحرخیز بودن و انجام حرکات ورزشى به طور مرتب مى توان سلامتى بدن را تضمین کرد.
(3) بهداشت دست و پا: دستها و پاها مى توانند عامل انتقال میکروبها باشند که با تمیز نگه داشتن و رعایت اصول بهداشتى در رابطه با این اعضاى مهم بدند مى توان از رشد و انتقال بسیارى جلوگیرى کرد.
(4) بهداشت چشم : چشم به عنوان عامل بینایى جزء حساس و مهم بدن مى باشد که باید از تماس اعضا و وسایل آلوده با آن خوددارى کرد و از کارهایى که سبب خستگى و ناراحتى چشم مى شود پرهیز نمود؛ و در صورت بروز مشکل براى آن باید زود به پزشک متخصص مراجعه کرد.
(5) بهداشت گوش : گوش به عنوان عامل شنوایى عضوى حساس است و باید دقت شود که از رسیدن اصوات بیش از حد بلند بدان جلوگیرى شود همچنین باید از فرو بردن اشیاء نوک تیز در آن خوددارى کرد.
(6) بهداشت دهان و دندان : به بهداشت دهان و دندان توجه زیادى شده است در حدیثى (51)از پیامبر اکرم صلى الله علیه واله آمده است که : اگر موجب مشقت امت من نمى شد زدن را بر آن واجب مى کردم که این حدیث ضرورت توجه به بهداشت دهان و دنیا را مى رساند. با مسواک کردن مرتب مى توان از پوسیدگى دندانها که شایع ترین بیمارى دندان است جلوگیرى کرد. دهان را تمیز نگه داشت تا دچار بیماریهاى خاص خود نگردد.
(7) بهداشت قلب : قلب آسیب پذیرترین عضو بدن است و عوامل مهمى در ایجاد بیماریهاى قلبى وجود دارند که عبارتند از: 1) بدن تغذیه 2) استعمال دخانیات 3) کم تحرکى و نپرداختن به ورزش 4) فشار روانى و نگرانى 5) بیمارى قند 6) فشار خون 7) چربى خون
اصولا با رعایت دقیق بهداشت اعضا و جوارح بدن ، یک فرد مى تواند سلامت خود را حفظ کند و در مجموع میزان سلامت جامعه را افزایش دهد.
2 - بهداشت اجتماعى :
بهداشت اجتماعى که وابسته به بهداشت فردى است و میزان سلامت جامعه بستگى به رعایت بهداشت توسط افراد دارد. باید افراد جامعه نکات بهداشتى را رعایت کنند تا بهداشت جامعه تاءمین شود. بنابراین هر فردى در این کار سهمى دارد انسانها باید کوشش کنند تا از آلوده ساختن محیط زیست خود مانند هوا، آب و زمین و... جلوگیرى نمایند و از گسترش بیماریهاى واگیر با رعایت اصول بهداشتى جلوگیرى به عمل آورند.
بهداشت‌ فردی‌
هر کس‌ بامراعات‌ بهداشت‌ قادر است‌ از لحاظ‌ جسمانی‌، روانی‌ و اجتماعی‌ در وضع‌ مناسبی‌ قرار گرفته‌ و وظیفه‌ای‌ را که‌ نسبت‌ به‌ خود و افراد خانواده‌ و جامعه‌ خود دارد به‌ خوبی‌ ادا کند.
● سلامتی‌ چیست‌ ؟
عبارتست‌ از رفاه‌ کامل‌ جسمی‌، روانی‌ و اجتماعی‌، نه‌ فقط‌ نبودن‌ بیماری‌ و معلولیت‌، شخص‌ سالم‌ کسی‌ است‌ که‌ علاوه‌ بر سلامت‌ جسم‌ از سلامت‌ روان‌ نیز برخوردار بوده‌ و از نظر اجتماعی‌ و روحی‌ در آسایش‌ باشد.
● بهداشت‌ چیست‌ ؟
بهداشت‌ عبارتست‌ از نگهداری‌ و ارتقای‌ سلامت‌ و پیشگیری‌ از بیماریها و افزایش‌ قدرت‌ روحی‌، جسمی‌ و اقتصادی‌ در افرادی‌ که‌ به‌ علت‌ بیماری‌ ناتوان‌ شده‌اند.
● بهداشت‌ عمومی‌ چیست‌ ؟
یکی‌ از فعالیتهای‌ سازمان‌ یافته‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ به‌ منظور حفظ‌، ارتقاء و بازسازی‌ سلامت‌ افراد انجام‌ می‌گیرد و در برگیرنده‌ خدماتی‌ است‌ که‌ به‌ کل‌ جامعه‌ ارایه‌ می‌شود.
● بهداشت‌ فردی‌ چیست‌ ؟
شامل‌ دستورالعملهایی‌ است‌ که‌ در جهت‌ تأمین‌، حفظ‌ و ارتقای‌ بهداشت‌ و سلامتی‌ فرد بکار می‌رود.
▪ بهداشت‌ پوست‌ :
پوست‌ یکی‌ از اعضاء مهم‌ و وسیع‌ بدن‌ است‌. که‌ حاوی‌ غدد مواد چربی‌ است‌، در نتیجه‌ فعالیت‌ این‌ غدد، آب‌، مواد زائد، املاح‌ و مقداری‌ چربی‌ از طریق‌ پوست‌ از بدن‌ دفع‌ می‌شود. دفع‌ مواد مزبور به‌ همراه‌ فعالیت‌ باکتریهایی‌ که‌ در نقاط‌ مختلف‌ پوست‌، خصوصاً در نواحی‌ گرم‌ و مرطوب‌ زندگی‌ می‌کنند سبب‌ تخمیر مواد موجود در عرق‌ و پوست‌ می‌شوند. به‌ این‌ ترتیب‌ بوی‌ نامطبوعی‌ ایجاد می‌نماید که‌ جهت‌ رفع‌ آن‌، اقداماتی‌ باید انجام‌ داد.
فعالیت‌ غدد مولد عرق‌ در سنین‌ بلوغ‌ فوق‌العاده‌ زیاد بوده‌ و با ورزش‌، گرمی‌ هوا، پوشیدن‌ لباسهای‌ ضخیم‌، خستگی‌، عصبانیت‌، نگرانی‌، هیجان‌، بیشتر می‌شود و به‌ منظور محافظت‌ از پوست‌ و رعایت‌ بهداشت‌ توجه‌ به‌ موارد زیر ضروری‌ است‌:
هر کس‌ باید بدن‌ خود را حتی‌الامکان‌ همه‌ روزه‌ یا حداقل‌ هفته‌ای‌ دوبار با آب‌ و صابون‌ بشوید.
تعداد دفعات‌ استحمام‌ با توجه‌ به‌ دمای‌ هوای‌، میزان‌ فعالیت‌، آلودگی‌ هوا و محل‌ کار متفاوت‌ است‌ .
شستشوی‌ بدن‌ با آب‌ و صابون‌، پوست‌ را از وجود مواد زائد پاک‌ می‌کند. مواد قلیایی‌ موجود در صابون‌، سبب‌ حل‌ شدن‌ در چربیها و مواد زائد موجود بر پوست‌ شده‌ و جلوی‌ انسداد منافذ پوستی‌ را می‌گیرد.
استحمام‌ با آب‌ گرم‌ نه‌ تنها سبب‌ بهتر حل‌ شدن‌ مواد زائد و نرمی‌ و لطافت‌ پوست‌ می‌شود بلکه‌ رفع‌ خستگی‌ عضلانی‌ و افزایش‌ خون‌ گیری‌ پوست‌ را نیز شامل‌ می‌شود.
استحمام‌، بلافاصله‌ پس‌ از صرف‌ غذا، موجب‌ گشاد شدن‌ عروق‌ پوست‌ بدن‌ شده‌ و خون‌ را از معده‌ و دیگر اندامهای‌ داخلی‌ متوجه‌ پوست‌ می‌کند.
برای‌ استفاده‌ از انواع‌ صابون‌ و شامپو باید به‌ نوع‌ پوست‌ (چرب‌، خشک‌، معمولی‌) توجه‌ کرد.
استفاده‌ از وسایل‌ شخصی‌ در استحمام‌ ضروریست‌ . چرا که‌ استفاده‌ مشترک‌ از این‌ وسایل‌ سبب‌ انتقال‌ بیماریهای‌ عفونی‌ و قارچی‌ می‌شود.
از آنجا که‌ بسیاری‌ از بیماریهای‌ انگلی‌ و عفونتهای‌ روده‌ای‌ از طریق‌ دستها و ناخنهای‌ آلوده‌ انتشار می‌یابند، شستن‌ صحیح‌ دستها و کوتاه‌ کردن‌ ناخن‌ها بطور مرتب‌ ضروری‌ است‌ .
قبل‌ از غذا خوردن‌، طبخ‌ غذا، هنگام‌ آماده‌ کردن‌ ظروف‌ و وسایل‌ سفره‌، بعد از رفتن‌ به‌ توالت‌ و دست‌ زدن‌ و نظافت‌ کردن‌ حیوانات‌ ـ باغبانی‌ و زراعت‌ و پس‌ از ملاقات‌ و تماس‌ با بیماران‌ مبتلا به‌ بیماریهای‌ واگیر، شستن‌ صحیح‌ دستها، توصیه‌ می‌شود.
عادات‌ جویدن‌ ناخن‌ غیر بهداشتی‌ بوده‌ و سبب‌ ابتلای‌ فرد به‌ بسیاری‌ از بیماریها خواهد شد.
شست‌ و شوی‌ روزانه‌ پاها، از تجزیه‌ عرق‌ و بوی‌ نامطبوع‌ پا جلوگیری‌ می‌کند.
استفاده‌ از کفش‌ مناسب‌ به‌ نحوی‌ که‌ هیچ‌گونه‌ فشاری‌ به‌ پا وارد نکرده‌ و سبب‌ تغییر فرم‌ طبیعی‌ استخوان‌ بندی‌ پا نشود، از نکات‌ مهمی‌ است‌ که‌ باید در مورد سلامت‌ پا و ستون‌ فقرات‌، بدان‌ توجه‌ نمود.
▪ بهداشت‌ مو :
ـ موی‌ سالم‌، ظاهری‌ درخشان‌، مرتب‌ و قابل‌ انعطاف‌ دارد نکات‌ اساسی‌ که‌ در بهداشت‌ مو باید مورد توجه‌ قرار گیرد عبارتند از:
نوع‌ شامپو و سایر مواد پاک‌ کننده‌ مهم‌ بوده‌ و انتخاب‌ صحیح‌ آنها با توجه‌ به‌ مشخصات‌ مو، به‌ ویژه‌ میزان‌ چرب‌ بودن‌ آنها است‌ و باعث‌ تقویت‌ رشد مو و سالم‌ ماندن‌ آنها می‌شود.
برس‌ کشیدن‌ روزانه‌ موها باعث‌ تشدید سرعت‌ جریان‌ خون‌
در پوست‌ سر شده‌ و از جمع‌ شدن‌ گرد و غبار و مواد زائد در پوست‌ سر جلوگیری‌ به‌ عمل‌ می‌آورد.
شوره‌ سر با شستن‌ مرتب‌ موها، شانه‌ کردن‌ و برس‌ زدن‌ قابل‌ کنترل‌ خواهد بود.
پس‌ از شست‌ شوی‌ موها، برای‌ خشک‌ کردن‌ آنها باید از مالش‌ شدید با حوله‌ خودداری‌ شود و بجای‌ آن‌، موها را با فشار دادن‌ به‌ حوله‌ خشک‌ کرد.
دفعات‌ شست‌ و شوی‌ موها به‌ نوع‌ آن‌ (چرب‌ ـ خشک‌ ـ معمولی‌) بستگی‌ دارد.
▪ بهداشت‌ چشم‌ :
ـ اختلال‌ در بینایی‌، سبب‌ کاهش‌ ارتباط‌ فرد با محیط‌ و توان‌ یادگیری‌ وی‌ می‌شود. به‌ منظور پیشگیری‌ از بروز اختلال‌ در قوه‌ بینایی‌، رعایت‌ این‌ نکات‌ بهداشتی‌ ضروری‌ است‌ :
استفاده‌ از حوله‌ شخصی‌ و تمیز، در پیشگیری‌ از عفونتهای‌ چشمی‌، امری‌ بسیار مهم‌ است‌.
هنگام‌ مطالعه‌ می‌بایست‌ از نور کافی‌ که‌ از پشت‌ سر و طرف‌ چپ‌ می‌تابد، استفاده‌ نمود و فاصله‌ چشمها از سطح‌ مطالعه‌ باید بین‌ ۴۵ـ۳۰ سانتی‌ متر باشد.
در صورت‌ بروز عوارضی‌ مانند تاری‌ دید، اختلال‌ در قدرت‌ بینایی‌، خستگی‌ در هنگام‌ مطالعه‌ و ... سریعاً به‌ چشم‌ پزشک‌ مراجعه‌ کنید.
مصرف‌ غذاهای‌ متنوع‌ و مناسب‌، خصوصاً غذاهای‌ حاوی‌ ویتامین‌ A ، در سلامت‌ چشمها نقش‌ اساسی‌ دارد.
در صورت‌ مشاهده‌ هر گونه‌ اختلال‌ در ظاهر چشم‌ها، اعم‌ از افتادگی‌ پلک‌، قرمزی‌، تورم‌، انحراف‌ و ... باید سریعاً به‌ پزشک‌ مراجعه‌ نمود.
در صورت‌ ورود اجسام‌ خارجی‌ و یا مواد شیمیایی‌ به‌ چشم‌ها از مالش‌ آنها خودداری‌ نمایید و سریعاً چشم‌ را با مقادیر فراوان‌ آب‌، شست‌ و شو داده‌ و با یک‌ گاز تمیز پوشانده‌ و سریعاً به‌ پزشک‌ مراجعه‌ نمایید.
برای‌ شست‌ و شوی‌ چشم‌ از ماساژ آن‌ به‌ هنگام‌ شست‌ و شو، جداً خودداری‌ نمایید. بهترین‌ راه‌ این‌ است‌ که‌ پلک‌ ها را از دو طرف‌ کنار زده‌ و چشم‌ را در زیر شیر آب‌ نگهدارید.

خودکشی و عوامل آن

خودکشی و عوامل آن
بر اساس تعریف مورد توافق جهانی،خودکشی تنها راه و آخرین راه برای از بین بردن خود آگاهی فرد در مورد خود است.
اصطلاح خودکشی تنها زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که اولا:شخص اگاهانه اقدام کرده باشد وثانیا:منجر به از دست رفتن خود گردد ودر صورتی که منجر به از دست رفتن خود نگردد از اصطلاح "اقدام به خودکشی"یا"خودکشی نافرجام"استفاده میشود.
خودکشی یکی از پدیدههای تاسف آوری است که دارای ابعاد شناخته شده ی روانی،اجتماعی،فرهنگی،بیولوژی وپیامدهای اقتصادی،انسانی وغیره می باشد این موضوع نه تنها به خاطر گسترش وشیوع جهانی ان بلکه به علت وجود زمینه های مساعد کننده برای وقوع این پدیده واجد اهمیت است.خودکشی وعلل وانگیزه های آن از جمله مشکلات اجنماعی است.این پدیده غیر عادی در تمام جوامع اعم از ابتدای ترین تا پیشرفته ترین انها وجود داشته است وتوجه محققین علوم اجتماعی،بهداشت روانی وعموم مردم را به خود جلب نموده است.گسترش روزافزون خودکشی در سالهای اخیر باعث شد تا سازمان جهانی بهداشتی روز 10سپتامبر را به عنوان "روز جهانی پیشگیری از خودکشی"معرفی کند و در این روز برای برخی از کشورها برنامه های خاصی در نظر بگیرد.
گرچه خودکشی مهمترین معضل در جهان نیست اما آمارهای که از سوی سازمان بهداشت جهانی (W H O)وسازمانهای بهداشتی کشورها منتشر میشود نگرانی جهانی از میزان خودکشی جوانان را افزایش داده است.
آمار ظرف 50سال گذشته به میزان 60%در جهان افزابش داشته است.در هر سال حدود یک میلیون انسان خودکشی می کنند .میانگین آمار خودکشی در جهان 16نفر به ازای هر 100000نفر است و به طور متوسط در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی می کند این گزارش پیش بینی می کند که درسال 2020این تعداد به 5/1میلیون نفر در سال برسد.در حال حاضر خودکشی برای افراد15 تا 44 سال یکی از عوامل اصلی مرگ است. خودکشی های نافرجام حدود 20برابر تعداد خودکشی هایی هستند که منجر به مرگ می شوند. 
در بررسی این مسئله مانند هر کدام از مسائل اجتماعی باید به دو بعد کمی وکیفی توجه کرد بعد کمیت که خود متناسب با جامعه خاص پدیده مورد نظر مورد توجه قرار می گیرد.ودر بعد کمیت که به نظر می رسد که اساس تحلیلهای جامعه شناختی بر آن استوار است یعنی اینکه چه عواملی دست به دست هم می دهند و باعث به وجود آمدن این حالت می شوند .
خودکشی پدیده ای چند علتی است واز جمله علل اقدام به خودکشی در همه جا و همینطور در شهرستان مهران می توان به 1-اختلافات خانودگی 2-مشکلات عاطفی 3- مشکلات لقتصادی 4- مشکلات روحی وجسمی 5- مشکلات تحصیلی و غیره اشاره کرد
در شهرستان مهران حدود 50%علت خود کشی در سال 86 ناشی از مشکلات خانوادگی بوده است که نسبت به سال 85 این علت حدود 20% کاهش یافته است در سال 86 حدود 33%علت خود کشی ناشی از مشکلات روحی و روانی می باشد ودر مقایسه با سال 85 حدود 20% رشد داشته است و در نتیجه طی سالهای 85و86 میزان خودکشی مربوط به نارحتیهای روحی و روانی سیر سعودی داشته است .
در جامعه شناسی خودکشی بیش از آنکه یک پدیده ی فردی باشد یک پدیده ی فرهنگی اجتماعی است و دلایل آن را باید در ساختار و مناسبات اجتماعی جست وجو کرد.نظریه روانشناسی به طورکلی به عوامل روانی وفردی توجه دارد نظریه شناختی خودکشی را نمونه ای از رفتار حل مسئله می داند. در نظریه ی روانپزشکی، خودکشی یک بیماری روانی است که ریشه ی ان را باید در سایر بیماریهای روانی جستوجو کرد. در نظریه ی زیستی بین خصوصیات زیستی و جسمی افراد که معمولا ارثی است و رفتارهای آنان ارتباط نزدیکی وجود دارد.
بیان مسئله
یکی از علتهای مرگ و میر در دنیای امروز که به دست خود انسان حادث می شود خودکشی است.بالا رفتن میزان خودکشی در طی دههای اخیر و همچنین به کار بردن شیوه های دردناک خود و تاسف برانگیز و خشن خودسوزی بویژه در میان قشر جوان و بخصوص متاهل به عنوان یک مغضل اجتماعی اذهان زیادی را به خود مشغول کرده است.
بر اساس امار جهانی خودکشی در بیشتر کشورها سومین مرگ و میر جوانان و نوجوانان و بطور کلی هشتمین عامل مرگ و میر در دنیاست. بنا بر این امار زنان سه برابر مردان اقدام به خودکشی میکنند. ولی از این میان 6درصد زنان و 5درصد مردان خودکشی موفق دارند. به عبارتی دیگر مردان در حدود سه برابر زنان بر اثر خودکشی می میرند.
ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی موفق زنان افزایش یافته ودر حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است.دو کشور دیگر که رتبه های یک و دو را دارند عبارتند از:1-چین و2- هندوستان. در کشور ایران استان ایلام جزء استانهایی است که میزان بالای خودکشی دارد که در سال 83 از این لحاظ رتبه ی اول را به خود اختصاص داده است. اما در شهرستان مهران که منطقه ی تحت بررسی ماست آمار میزان خودکشی در حد پایین و در حد طبیعی است بنابراین یکی از علتهای انتخاب موضوع و مسئله ی محقق در واقع پایین بودن میزان خودکشی شهرستان مهران نسبت به میزان متوسط استان می باشد که محقق در این تحقیق به دنبال این است که دریابد علت اینکه شهرستان مهران نسبت به سایر شهرستانها و متوسط استان رشد کمتری از لحاظ خودکشی دارد چیست.
مبانی نظری تحقیق
در سال 1737فونتن برای نخستین بار کلمه ی "suicid"را در فرانسه به کار برد. این اصطلاح بعدا در سال 1762 درآکادمی پذیرفته شد. گابریل دهی آن را چنین تعریف نمود عمل خود کشتن به نحوی که معمولا آگاهانه به منظور رسیدن به مرگ، مرگ در اینجا می توان راه وصول به مقصود و یا خود هدف باشد.
اسیکترول در سال 1821 نخستن دانشمندی است که خودکشی را از نظر روانی وروانپزشکی بررسی نموده است. پس از وی در سال 1856 بریراردبوسمونت در رساله ای به نام "خودکشی و جنون خودکشی" این مسئله را بررسی نمود. در حال حاضر نظریه های گوناگونی در مورد خودکشی و علل اقدام به خودکشی وجود دارد که عبارتند از:نظریهای جامعه شناختی، روانشناختی، زیستی و...
نظریه های جامعه شناختی خودکشی: از نظر جامعه شناختی خود بیش از آنکه یک پدیده فردی باشد یک پدیده فرهنگی، اجتماعی است و یا به عبارت بهتر یک آسیب اجتماعی است و دلایل آن را باید در ساختار و مناسبات اجتماعی جستوجو کرد.
با توجه به ارتباط تنگاتنگی که بین فرد و جامعه وجود دارد که ساخت وروابط اجتماعی بر افراد تاثیر می گذارد و در واقع رفتارهای فرد بازتابی از ساختار و مناسبات اجتماعی هر جامعه است. عوامل مهم مؤثر بر خودکشی را می توان به شرح زیر ارائه داد: 1- عوامل فرهنگی 2- عوامل اقتصادی 3-عوامل اجتماعی و...
امیل دورکیم خودکشی را به چهار دسته تقسیم می کند:
1- خودکشی خودخواهانه : هرگاه انسان از جامعه اش بر کنار افتد وبه امیال شخص اش واگذار شود او برای خودکشی خودخواهانه آمادگی میابد
2-خودکشی دیگرخواهانه: به مواردی راجع است که جودکشی بر اثر شدت عمل مکانیسم تنظیم رفتار صورت می گیرد ونه ضعف آن
3-خودکشی تقدیرگرایانه: این نوع خودکشی بر عکس آنومی ناشی از تحمیل بیش از حد هنجارها و قوانین بر فرد است .
4- خودکشی آنومی: این نوع خودکشی ار گسیختگی بیش از حد هنجارهای جامعه و بی بند و باری روی می دهد .
به طور کلی طبق دیدگاه این دسته از نظریه پردازان میزان خودکشی به درجه ی آمیختگی وکنترل افراد توسط جامعه بستگی دارد .
نظریه ی روانکاوی خودکشی : مهمترین نظریه در بعد روانکاوی نظریه فروید است. فروید در توضیحات مربوط به غرایز، روان پویایی و سازکارهای دفاعی به تبیین علل خودکشی می پردازد در مورد غرایز فروید به وجود دو غریزه ی اساسی در انسان معتقد است 1- غریزه ی زندگی که منشا سازندگی، آفرینندگی و عشق به معنای وسیع ان است و سبب ادامه ی فرد و نوع بشر است 
2-غریزه ی مرگ که در تخریب، ویرانگری، پرخاشگری و جنگ خود را نشان می دهد اگر غریزه ی مرگ به جهان بیرون از فرد متوجه شود سبب پرخاشگری و کشتن انسانهای دیگر می شود واگر به دنیای درون روی کند موجب خودکشتن می گردد. بنابراین خودکشی ناشی از غریزه ی مرگ و در واقع پرخاشگری خودکشی درونی شده است. فروید در توضیح این مطلب در کتاب (داغداری و ملانکومی،1917م)خودکشی را در دو فصل ملانکومی آورده است و آن را عمل پرخاش جویانه علیه لیبیدو تعریف کرده است. فروید نفرت از خویشتن را که در افسردگی مشاهده می شود ناشی از خشم معطوف به یک شیء مورد علاقه توصیف نمود، خشمی که چنین افرادی آنرا به سوی خود باز می گردانند. فروید خودکشی را حد اعلای این پدیده دانسته و تردید داشت که کسی بدون میل سرکوب شده پیشین خودکشی کند.
در دیدگاه فروید غریزه ی مرگ در همه ی انسانها وجود دارد اما زمانی که فرد با اختلالات فردی و اجتماعی روبه رو می شود تقویت می گردد و خودکشی را در انسان تقویت می کند از طرفی خودکشی با تمایل فرد با دیگر کشی نیز همراه است و از این رو در هر خودکشی سه عنصر اساسی وجود دارد 1- تمایل برای کشتن دیگری که از احساس نفرت سرچشمه می گیرد 2- تمایل برای کشته شدن که از احساس گناه ناشی می شود 3- تمایل برای مردن که حاصل ناامیدی است .
فروید در نظریه ی روان پویایی خود نیز به تبیین خودکشی می پردازد و آن را به عنوان یک بیماری روانی درنظر می گیرد که از اختلالات بخشهای سه گانه ی شخصیت یعنی نهاد، خود و فراخود ناشی می شود.
یونگ نیز از جمله نظریه پردازانی است که بعد از فروید نظریاتش در این زمینه مطرح است یونگ معتقد است آرزوهای نا خودآگاه برای احیای حیات معنوی وروانی در فردی که زندگی برایش معنایی ندارد دلیل خودکشی است . سالیوان: خودکشی را بیانگر شکست تضادهای شخصی حل نشدنی می داند . لایتمن:اصرار می کند که من در خودکشی تباه وضایع شده است خواه به سبب ناتوانی ویا ضعف و درگذر از نیست به مرحله عمل به خودکشی چنین است اگر چه توفیقی حاصل نشده و به مرگ نینجامیده باشد و این ناکامیها و نمونه ها از 5درصد تجاوز نمی کند. 
کارل مینگر:براساس تحقیقات روانکاوی خود عقیده داشت خودکشی برگردان یک جنایت است وی خودکشی راقتل وارونه، دیگرکشی معکوس را ناشی از خشم شخص به فرد دیگر معرفی می کند که متوجه درون می شود یا به عنوان بهانه ای برای مجازات مورد استفاده قرار می گیرد.
نظریه های روانشناسی خودکشی: در این نظریات نقش فرد در تصمیم گیری برای خودکشی مورد تایید قرار می گیردو به طور کلی به عوامل روانی و فردی توجه دارند در روانشناسی برای اولین بار توسط زیگموند- فروید در ائخر قرن نوزدهم این موضوع (خودکشی) به دین صورت تشریح شد به طور کلی نظریه های روانشناسی مربوط به خودکشی را می توان به سه گروه تقسیم کرد 
دسته ی اول: گروهی از نظریه پردازان روانشناسی، عامل رفتار (فرد) را بیشتر مورد توجه قرار می دهند که رفتار ادمی را نه عوامل بیرونی بلکه عوامل درونی تعیین می کنند و از همین رو است که بسیاری از مردم در برابر مشکلات فردی و اجتماعی با صبوری و مقاومت آنها را تحمل می کنند و برخی ناتوان از تحمل آنها دست به خودکشی می زنند این دیدگاه متعلق به نظریه پردازان روانکاوی است که از جمله می توان به فروید، سالیوان، لایتمن و کارل مینگز نام برد .
دسته ی دوم: گروهی از این نظریه ها به محیط با وضعیت رفتار توجه دارند و معتقدند کسانی که خودکشی می کنند افراد بخصوصی نیستند بلکه انسانهایی هستند که ذر محیط یا وضعیت نابسامانی قرار گرفته اند و هر کس در چنین وضعیتی قرار گیرد این گونه رفتار را از خود نشان خواهد داد.
از جمله اندیشمندان این دسته از نظریه پردازان روانشناسی که نقطه ی مقابل دیدگاه روانکاوی است، کلاراتامپسون می باشد او بر خلاف فروید معتقد است که خودکشی وتجاوز به دیگران مربوط به ناکامی های زندگی هستند و از روابط میان اشخاص بر می خیزد .
دسته ی سوم: گروهی دیگر از نظریه های روانشناسی هم به عامل رفتار (فرد) و هم به وضعیت رفتار (محیط) توجه دارند و معتقدند که نوع رفتار هر فرد حاصل کنش متقابل میان عامل رفتار و وضعیت رفتار است به این صورت کژ رفتاری نه به صورت ناگهانی بلکه در طول زمان و به تدریجی شکل می گیرد این نظریه ها بیشتر مربوط به دیدگاه روانشناسی اجتماعی است که در بررسی علل خودکشی، عوامل اجتماعی و روانی را در ارتباط با یکدیگر مورد توجه قرار می دهند 
از جمله نظریه پردازان این دسته می توان هورنای و تالیوان را نام برد. هورنای معتقد است ناامیدی، تحمل رنجهای فراوان، از خود بیگانگی و تلاش برای حصول ایده ها در زندگی از جمله عواملی هستند که باعث خودکشی می شوند و همچنین تالیوان خودکشی را ناشی از کنش های متقابل که مبنی بر نفرت و انزجار باشد، می داند. اما در این میان دو دیدگاه اولی (روانکاوی (رفتاری))(روانشناختی( شناختی)) نظریات روانشناختی بیشتر مطرح است.
نظریه های روان پزشکی خودکشی: از دیدگاه روان پزشکی خودکشی یک بیماری روانی است که ریشه ی آن را باید در سایر بیماریهای روانی جستوجو کرد. اختلالات روانی و شخصیتی ارتباط مستقیم دارند. در عین حال که خود کشی خود یکی از نشانه های اجتلالات روانی است. مهمترین اختلالات روانی که با خودکشی ارتباط بیشتری دارند به شرح زیر است: 
1-افسردگی 2- اضطراب 3-پرخاشگری 4- اختلالات سایکوتیک وسایر اختلالات شخصیتی.
نظریه زیستی خودکشی: بر اساس این نظریه بین خصوصیات زیستی و جسمی افراد-که معمولا ارثی است- و رفتارهای آنها ارتباط نزدیکی وجود دارد. از این رو می توان بر اساس خصوصیات جسمی، ویژگیهای روانی انسانها را تعیین کرد. با توجه به رابطه ی ساخت بدن با شخصیت انسان، افراد را می توان به گروههای زیر تقسیم کرد.
1-تیپ آندومروف: از بظر جسمی چاق واز نظر روانی-اجتماعی آرام و خوشگزران هستند. 
2-تیپ مزومروف: از نظر جسمی عضلانی و از نظر ویژگیهای رفتاری پرجاشگر، فعال، نامختلط، ماجراجو، بی تفاوت نسبت به دیگران و پر سروصدا هستند.
3-تیپ اکتومروف: از نظر جسمی لاغر واز نظر خصوصیات روانی خودار، گوشه گیر، تحریک پذیر، عصبی و حساس هستند
با توجه به این تقسیم بندی افرادی که از نوع اکتومروف هستند بیشتر از تیپهای دیگر در معرض آسیبهای روانی از جمله خودکشی قرار می گیرند
بی آنکه بخواهیم نوع شخصیت انسانها را تنها در چارچوب ویژگیهای جسمی انان محدود کنیم باید بپزیریم که وضعیت جسمی بر رفتارهای انسان مؤثراست و این تاثیر بویژه در سنین بحرانی مانند نوجوانی و سالمندی بیشتر میشود از طرفی بررسیهای ژنتیکی اخیر وجود ژن خودکشی و ژن افسردگی را در انسان مورد تاثیر قرار داده است و این نیز بر نقش عوامل زیستی می افزاید.
سن نیز به عنوان یک عامل زیستی با خودکشی در ارتباط است. تحقیقات نشان داده است که خودکشی در سنین کودکی کمتر صورت می گیرد اما در دوره نوجوانی به علت بحران بلوغ و به سبب مشکلات مربوط به تحصیل میان سالی به علت مشکلات زندگی و مسولیت فرزندان بیشتر می شود. بیشترین نرخ خودکشی در سنین 15تا35 سالگی است.
عوامل مهم و موثر زیستی بر پدبده خودکشی را می توان به شرح زیر ارائه داد: معلولیتهای جسمی و ذهنی، بیماریهای مزمن جسمی، بیماریهای درمان ناپذیر، بیماریهای دوران سالمندی و بیماریهای ارثی.
نظریه های روانشناسی، روان پزشکی وزیستی بر خلاف نظریه جامعه شناختی که به عوامل اجتماعی توجه دارد در علت یابی رفتارهای انسان به عوامل روانی وفردی توجه دارند و در مورد خودکشی این عوامل رامؤثر می دانند اما آنچه در تحقیقات مسلم شده است خودکشی پدیده ای است که عوامل متعدد فردی، روانی و اجتماعی در شکل گیری آن نقش دارند از این رو برای دست یابی به علل خودکشی توجه به همه ی این عوامل ضروری است. 
چارچوب تئوری حاکم در تحقیق:
ازآنجا که پدیده خودکشی خود حاصل عوامل بسیار متعدد از جمله شرایط اجتماعی، اقتصادی، روانی و جسمانی و ... می باشد و به طور کلی اینکه خودکشی یک پدیده اجتماعی است و از سوی دیگر سایر دیدگاهها به غیر از جامعه شناسی بیشتر سعی بر تاکید بر یک جنبه داشته اند و از طرف دیگر تنها دیدگاه جامعه شناسی است که سعی می کند به تمام عوامل در بستر ساخت جامعه توجه نماید لذا در این پژوهش سعی نموده ایم به علت جامع تر بودن دیدگاه جامعه شناسی و تسلط بیشتری که بر این دیدگاه بالاخص تئوری دورکیم داریم چارچوب نظری این تحقیق را بر پایه نظریه دورکیم در دیدگاه جامعه شناسی قرار می دهیم.
و با در نظر گرفتن این دیدگاه که در آن بین همبستگی اجتماعی و خودکشی رابطه مستقیمی برقرار می سازد و روشی که در پیش گرفته ایم به تجزیه وتحلیل این موضوع بپردازیم.
روش تحقیق:
بر مبنای تئوری های حاکم فرضیه های زیر در این پژوهش مورد آزمون قرار می گیرند.
1- به نظر می رسد که میزان ارتکاب به خودکشی میان زنان بیشتراز مردان لست.
2- به نظر می رسد که خودکشی در سنین جوانی بیشتر از سنین نوجوانی و پیری است.
3- به نظر میرسد که رایج ترین وسیله ی ارتکاب به خودکشی استفاده از مواد اشتغال زا نظیر نفت و... است.
4- به نطر می رسد که افراد ساکن رستاها بیشتر از افراد شهرنشین دست به خود کشی می زنند.
5- به نظر می رسد که بین افزایش اختلافات خانوادگی و افزایش خودکشی رابطه وجود دارد.
6- به نظر می رسد که میزان خودکشی در شهرستان مهران نسبت به میزان متوسط استان کمتر است.
متغیر های مستقل تحقیق شامل جنس، سن، وسیله ی خودکشی، محل سکونت، میزان اختلافات خانوادگی و میزان خودکشی در شهرستان مهران می باشند و متغیرهای وابسته میزان اقدام به خودکشی و علل وعوامل این پدیده در شهرستان مهران می باشد
جامعه ی آماری:
 جامعه ی آماری این پژوهش کل جمعیت شهرستان مهران می باشد که آمار مربوط به این جمعیت را از بهزیستی این شهرستان اخذ نموده ایم
تجزیه و تحلیل اطلاعات: با توجه به این که عنوان پژوهش حاضر"بررسی علل و عوامل مؤثر در پدیده خودکشی طی دو سال 85و86 می باشد لذا جمع فراوانی این دو سال را در جدولها ارائه می دهیم و با
فرضیه شماره 1: به نظر می رسد میزان ارتکاب به خودکشی در میان زنان بیشتر از مردان است.
بر طبق آمار جهانی زنان سه برابر بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می کنند. زنان با توجه به مشکلات زیادی که دارند و آسیب پذیری زنان که آنها را بیش ازپیش در برابر مشکلات ضعیف کرده و همچنین خشونت مردان نسبت به زنان و تجاوزهای جنسی که ممکن است به بعضی از زنان بشود و در مواردی هم آگاهی نداشتن زنان نسبت به حقوق خود، در موقع برخورد با مشکلات اقدام به خودکشی می کنند. در برخی موارد آنها از خودکشی به عنوان یک اعتراض استفاده می کنند علیه مشکلاتی که برای انها به وجود می آید.
آمار اقدام به خودکشی در میان زنان در شهرستان مهران بیشتر است طبق جدول شماره1 از تعداد 13 مورد اقدام به خودکشی در سالهای 85 و86 هفت مورد آن یعنی 54% مربوط به زنان است که نشان می دهد آمار اقدام در میان زنان بیشتر لست. در نتیجه فرضیه شماره1 مورد تایید قرار می گیرد.
فرضیه شماره 2- به نظر می رسد که خودکشی در سنین جوانی بیشتر از سنین نوجوانی و پیری است.
با آغاز سنین جوانی انسان وارد مرحله جدید و متفاوتی از زندگی می شود در آغاز جوانی بحران بلوغ مشکلات زیادی برای جوانان به وجود می آورد جوان در این سن بیشتر با محیط اجتماعی رابطه پیدا می کند و می خواهند مستقل باشند در تصمیمات زیادی که باید در این مرحله بگیرند اکثر خانواده ها در این مورد دخالت می کنند که موجب اعتراض جوانان میشود. جوانان باید در این مرحله از مشاوره دیگران استفاده کنند اما بعضی از آنان این را یک مشکل می دانند وممکن است برای رهایی از آن به گمراهی بروند. طبق آمار معمولا سنین 15تا30 سالگی بالاترین میزان شیوع خودکشی را دارند. در شهرستان مهران از مجموع 13 مورد اقدام به خودکشی در سالهای 85و86 یازده مورد یعنی 84.5% آن در سنین جوانی بوده است. جدول شماره 2 این آمار را نشان می دهد. در نتیجه فرضیه شماره 2 مورد تایید قرار می گیرد.
فرضیه شماره 3- به نظر می رسد که رایجترین وسیله برای ارتکاب به خودکشی استفاده از مواد اشتغال زا نظیر نفت و غیره است .
افرادی که اقدام به خودکشی می کنند از وسایل گوناگونی می توانند استفاده کنند. مثلا(نفت،قرص،تیغ،طناب،سم وکیسه ی پلاستیکی) استفاده از این وسایل به عواملی بستگی دارد اولین و مهمترین عامل در دسترس بودن وسیله است.
دومین عامل تقلید است به تقلید از افرادی که قبلا خودکشی کرده اند. سومین عامل میزان تحصیلات ومحل سکونت است یعنی هر چه میزان تحصیلات فرد زیاد باشد و در شهر زندگی کند از وسایل بهداشتی نظیر قرص بیشتر استفاده می کند. در شهرستان مهران طبق آمار جدول شماره 3 درطی سالهای 85و86 درصد استفاده از نفت (30.7درصد) با درصد استفاده از سم و مواد شیمیایی برابر است اگر میزان استفاده از قرص را-به دلیل مشابهت- با مواد شیمیایی جمع ببندیم این میزان از درصد استفاده از نفت زیادتر می شود (46درصد). در نتیجه فرضیه شماره3 رد می شود.
فرضیه شماره 4: به نظر می رسد که افراد ساکن روستاها بیشتر از افراد شهرنشین دست به خودکشی می زنند.
افرادی که در روستاها زندگی می کنند معمولا از لحاظ اجتماعی نسبت به افراد شهرنشین محدودیتهای زیادی دارند. افراد ساکن روستاها باید طبق موازین وآداب ورسوم خاص آن جامعه زندگی کنند افرادی که این آداب و رسوم را زیر پا بگذارند از طرف دیگر روستاییان طرد می شوند این عمل موجب منزوی شدن آنها می شود و این تنهایی خود موجب بیماریهای روانی می شود و افسردگی را در پی دارد در روستاها معمولا امکانات رفاهی و تفریحی کم است و مردم اوقات فراغت خود را نمی توانند برنامه ریزی کنند که موجب بی حوصلگی و دیگر اختلالات می شود.
در شهرستان مهران طبق آمار جدول شماره4 در طی دو سال 85و86 از تعداد13 مورد اقدام به خودکشی 8 مورد یعنی 5/61 درصد در روستاها بوده است و 4 مورد یعنی 7/30 درصد در بخشها و 1 مورد یعنی 7/7 درصد در شهر بوده است. در نتیجه فرضیه شماره4 مورد تایید قرار می گیرد.
فرضیه شماره5: به نظر می رسد بین افزایش اختلافات خانوادگی وافزایش خودکشی رابطه وجود دارد.
از جمله علل خودکشی که شیوع زیادی دارد اختلافات خانوادگی است آمار نشان می دهد از بین علل خودکشی اختلافات خانوادگی تاثیر بیشتری بر میزان ارتکاب به خودکشی دارد در هر جامعه که میزان اختلافات خانوادگی زیاد است آمار خودکشی نیز بالاست. در شهرستان مهران هم این موضوع با توجه به آمار خودکشی مورد تایید قرار می گیرد در طی دو سال 85و86 در این شهرستان از تعداد 13 مورد اقدام به خودکشی8 مورد آن یعنی 5/61 درصد آن به علت مشکلات خانوادگی بوده و 3 مورد یعنی 07/23 درصد به علت مشکلات روحی و روانی بوده است. جدول شماره5 این آمار را نشان می دهد. با توجه به آمار جدول ونمودار شماره5 فرضیه شماره5 مورد تایید قرار می گیرد .
فرضیه شماره6: به نظر می رسد میزان خودکشی در شهرستان مهران نسبت به میزان متوسط استان کمتر است.
در استان ایلام میزان ارتکاب به خودکشی در حد بالایی است به طوری که این استان در سال 83 رتبه ی اول از لحاظ میزان اقدام به خودکشی را به خود اختصاص داده است. در سال 85 در این استان ازهر 100000 نفر 459 نفر و در سال 86 از هر 100000 نفر 587 نفر اقدام به خودکشی کرده اند در حالی که در شهرستان مهران از هر 10000 نفر 36/2 نفر اقدام به خودکشی کرده اند که میزان پایین ودر حد طبیعی این پدیده را نشان می دهد در هر 100000 نفر در شهرستان مهران طی دو سال 85و86 6/23 نفر اقدام به خودکشی کرده اند که در مقایسه با متوسط سالهای 85و86 استان ایلام که در هر 100000 نفر 523نفر(میانگین دوسال) اقدام به خودکشی کرده اند رقم پایینی است.در نتیجه فرضیه شماره6 مورد تایید قرار می گیرد.
بحث و نتیجه گیری
از آمارهای که در این تحقیق آمده است به این نتیجه می رسیم که میزان اقدام به خودکشی در شهرستان مهران پایین است.
به طوری که از هر 10000 نفر 36/2 نفر اقدام به خودکشی می کنند یعنی از هر 100000 نفر 6/23 نفر اقدام به خودکشی می کنند که رقمی پایین و در حد طبیعی است در مقایسه با آمار کل استان که از لحاز خودکشی جزء اولین استانها با میزان بالای خودکشی است و از هر 100000 نفر در سال86 ، 578 نفر اقدام به خودکشی کرده اند میزان پایینی را نشان می دهد.
همانطور که پدیده خودکشی چند علتی است کم بودن آن را هم باید معلول چندین علت دانست اول از همه باید اشاره ای داشته باشیم به عوامل آب وهوایی در شهرستان مهران. مهران در منطقه ی گرم و خشک قرار دارد در بدن ساکنان مناطق گرم نشین-از لحاظ روانشناسی – ژنی به وجود می آید که آنها را درمقابله با مشکلات مقاوم و صبور می سازد. هر چند از عوامل جنگ تحمیلی نمی توان چشم پوشید اما در بعضی موارد این عامل باعث اقدام نکردن به خودکشی شده است. مثلا به صورت جمعی در کنار هم بودن در مناطق یا اردوگاههاگفتیم که با بیشتر بودن اختلافات خانوادگی میزان خودکشی هم زیاد می شود این مسئله را با اشاره به زندگی خانوادگی یکی از ایلهای ساکن مهران بررسی می کنیم.
ظبق مشاهدات آقای شفیعی، آداب غذا خوردن این خانواده ها اینطور است که وقتی سفره راپهن می کنند با وجود مهمان در آن خانه همه ی اعضای خانواده بزرگ و کوچک، دختر و پسر، سر سفره می نشینند به این صورت نه پسر خانواده احساس خودبزرگ بینی می کند نه دختر احساس حقارت. در مورد ازدواج اگر پسری بخواهد از دختری خواستگاری کند با کمک خانواده که دراکثر موارد بدون سخت گیری پا پیش می گذارند از خانواده دختر خواستگاری می کنند که با موافقت کردن آنها به خرید می روند هر کدام از فامیل یک کالای اساسی برای زوج جوان می خرند که در مورد مخارج اولیه ی زندگی مشکلی نداشته باشند در این صورت اختلافات به حداقل می رسند.
در مورد مشکلات روحی وروانی چون خانواده ها معمولا پر جمعیت اند یا به صورت گسترده هستند اغلب این مشکلات در خانواده حل می شوند.
در مورد وضعیت اقتصادی با توجه به فرصتهای زیاد شغلی که برای مردم بخصوص مردم کم سواد ایجاد شد،مثلا با بازشدن گمرک مهران و همزمان تاسیس بسیاری از دفاتر مربوط به خدمات رسانی به آن، کار کردن در بازارچه مرزی، تردد زائرین عتبات عالیات و ...مشکلات اقتصادی مردم در این سالها به حداقل رسیده است که موارد اقدام به خودکشی به علت مشکلات اقتصادی به صفر رسیده است.
پس میزان اقدام به خودکشی در شهرستان به علتهایی که ذکر شد در مقایسه با کل استان در حد پایینی است ومی توان گفت که این آمار در شهرستان مهران در حد طبیعی است.
منابع و مآخذ:
* اسلامی سنب،علی،وزهرا بجنوردی،(1376)،بحران خودکشی،انتشارات فردوسی،چاپ اول
* محسنی،منوچهر،(1366)،انحرافات اجتماعی(انگیزه و علل خودکشی)،انتشارات مروی،چاپ اول
* تایلر،اس،(1376)،جامعه شناسی خودکشی،ترجمه(علی موسوی نژاد)،انتشارات اصفهان،چاپ اول
* مورون،پییر،(1366)،خودکشی( پیدایش،علل،درمان)،ترجمه(سهند مازیار)،انتشارات رسام
* آرون،ریمون،(1372)،مرحله اساسی اندیشه، ترجمه(باقر پرهام)،تهران،چاپ سهند
* استینگل،اریون،(1347)،خودکشی و قصد خودکشی،ترجمه(حیمد صاحب جمع)،تهران،انتشارات اشرفی
* کوزر، لوئیس،(1366)، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه(محسن ثلاثی )، تهران، چاپ دوم
* بیرو، آلن، (1361)فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه(باقر ساروخانی)،تهران، انتشارات کیهان
* تیلور،استیو،(1361)،جامعه شناسی خودکشی، ترجمه(رسول ربانی، ابراهیم انصاری،مجید کارشناس)، تهران، انتشارات آوای نور،چاپ اول
* طریقتی،شکراله،(1353)،خودکشی(سمپوزیو خودکشی)،تهران، انتشارات نور
* جلیلی،بهروز،(1374)،خودکشی اورژانس ترین-اورژانس روانپزشکی اطفال،تهران،انتشارات علوم پزشکی
* جزوه ی : خودکشی(بررسی آماری در جهان ،ایران،علل و عوامل اجتماعی و روانی) ،پزشکان بدون مرز سایت اینترنتی ویکی و پدیا-آفتاب
*جزوه ی : بررسی علل و عوامل مؤثر بر افزایش نرخ خودکشی در استان ایلام،(تابستان1372) نویسنده محسن تبریزی، استانداری ایلام (معاونت امور فرهنگی و پیشگیری بهزیستی استان ایلام)
* جزوه ی : خودکشی و علل آن ،(1373)،(مخصوص مدرسین و کارشناسان دانشگاه علوم پزشکی ) معاونت امور فرهنگی و پیشگیری بهزیستی استان ایلام

اضطراب و اعتماد به نفس در زن ومرد

اضطراب و اعتماد به نفس  در زن ومرد
بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند. بسیاری از دخترها در هنگام امتحان واکنش های فیزیولوژیک و اضطراب را بیشتر نشان می دهند و دستشان دچار تعریق و یا سرد شدگی شدید می شود.
از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند.
تپش
قلب بالاتری دارند. دهانشان بیشتر خشک می شود ولی این علایم در پسران بسیار کمتر است . شاید یکی از علل آن باورهای قالبی باشد که گفته می شود مردان نباید بترسند و اضطراب خویش را آشکار سازند و بنابراین مردان کمتر اضطراب خود را نشان می دهند. گرچه این موضوع ادعایی بیش نیست ولی قابل تعمق است.
در زمینه  اعتماد به نفس نیز پژوهشگران دست به آزمایش هایی زده اند. برای مثال محققانی مانند مدنیک و توماس امتحانی از یک درس در بین عده ای دختر و پسر به عمل آوردند و قبل از تصحیح اوراق امتحانی نظرات امتحان دهندگان را جویا شدند. نتیجه نشان داد دختران در قیاس با پسران نمرات کمتری را برای خود محک زده و از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند که البته این موضوع رابطه مستقیم با مسایل اجتماعی دارد. در بسیاری از مواقع خانم ها توانمندی های حقیقی خویش را ارایه نمی دهند تا مبادا موجبات آزردگی دیگران را فراهم آورند. بنابراین نتایج به دست آمده در این مورد چندان قابل اعتماد نیستند.
مقایسه زن و مرد در هنر
از مهمترین عواملی که در راه خلق یک اثر هنری لازم است وجود یک استعداد هنری قابل تشخیص است. اگر کسی استعداد هنری نداشته باشد، نمی توان او را هنرمند کرد. از دیگر لوازم هنر، خیالپردازی است و علاوه بر داشتن استعداد هنری و خیال پردازی ، صبر و شکیبایی هم لازم است. گفته شده سرخوردگی نقطه آغاز هنر است، اکثر هنرمندان پس از دوره سرخوردگی به توفیق رسیده اند.
در تاریخ ادبیاتِ
هنریک حقیقت انکار ناپذیر آن است که سرخوردگی های عاشقانه عامل اصلی توفیق هنرمندان بوده است. البته امکانات مالی و اعتدال عاطفی نیز مؤثر بوده است. هیچ هنرمندی در میان قحطی زدگان به توفیق نرسیده است. دیگر توفیق هنر، اعتدال در عاطفه است. آنها که به شدت عاطفی اند و یا کاملاً خشک و منطقی هستند در هنر کمتر از مردم معتدل توفیق دارند.
بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند.
در یک کلام می توان گفت از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند. زنان در عرصه پرورش کودک و گرداندن زندگی و انواع کارهای ظریف از مردان جلوترند. اصلاً یک هنر شاخص و مهم زنان، زندگی با مردان است و هنر شاخص تر مردان ، اداره کردن زنهاست. زندگی سالم و شاد و رو به ترقی و پیشرفت ، اغلب مدیون زنان یک سرزمین است. زنان در هنرهای نمایشی توفیق بیشتری از مردان به دست می آورند و این برخلاف تصور عامه هیچ ارتباطی با زیبایی آنها ندارد.

سیاست های زنانه در همسرداری

سیاست های زنانه در همسرداری
نقش زن در تحکیم رابطه همسران غیرقابل انکار است. در گذرگاه‌های مختلف زندگی بشر، آثار عمیقی از رد پای زنان؛ هم در زندگی‌های پایدار و هم در زندگی‌های مترلزل و فرو ریخته شده، به چشم می‌خورد . این امر خود نشان‌گر اهمیت مسئولیت خطیر زنان درعرصه ی حفظ ، تداوم و تعادل یک رابطه ایده‌آل و مستمر در مبحث همسران می‌باشد.
مردها دوبار تربیت می‌شوند؛ یک‌بار توسط والدینشان، بطور‌ی که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان به‌نحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
تفاوت‌های فردی همواره در طبیعت خلقت انسان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و بر همین الزام، پیوسته تعارفات کوچک و بزرگ میان همسران وجود داشته است. زنان قابلیت‌‌‌های بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان می‌توانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی به‌شیوه رفتاری همسرشان دارد. به‌عبارتی می‌توان گفت:مردها دوبار تربیت می‌شوند؛ یک‌بار توسط والدینشان، بطور‌ی که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان به‌نحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت. در اینجا می‌خواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاست‌های زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایه‌های یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که می‌خواهند بدانند «چگونه می‌توان شوهر خود را به‌مهری مستمر و عمیق آلوده‌ گرداند؟!»
1- صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2- همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3- زن و شوهر می‌توانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
6- شما می‌توانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواسته‌های‌تان را به فراموشی بسپارید.
7- گاهی اوقات اگر به‌طور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
8- گفتنی‌ها را بگویید، امّا به‌موقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
9- به‌یاد داشته باشید معمولاً مردها آن‌گونه که شما به‌ آنها می‌نگرید، به‌خود نمی‌نگرد.
10- شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً می‌توانید بر او تأثیر بگذارید.
11- در برنامه‌ریزی‌ها به‌صورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
12- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
13- برنامه‌های خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
14- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
15- در طی روز از کلمات محبّت‌آمیز استفاده کنید.
16- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن می‌تواند قابلیت‌های شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحت‌الشعاع قرار دهد.
19- هراز گاهی از او به خاطر حسناتش تمجید کنید.
20- گاهی گفتگوی متعادل می‌تواند قفل‌هایی که بر زندگی‌ عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
21- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد
می‌توان گفت تقریباً همه مردها نفوذ‌ پذیرند، به‌شرط آنکه شما نافذ خوبی باشید . سعی کنید شیوه نفوذ همسر خود را بشناسید و با تأمل و سنجیده در این مسیر گام بردارید. در این راستا خوب است بدانید:
شاید یکی از دلایل این‌که شما بیش از دیگران از زندگی‌تان گله‌مندید این است که به جزئیات بیش از حد توجه می‌کنید.اگر در مسئولیت‌های زندگی کوتاهی کنید، محکوم به شکست خواهید بود و همسرتان را نیز وادار به شکست می کنید.
1- این شما هستید که اقتدار و غرور مردانه یک مرد را شکل می دهید و بهبود می بخشید.
2- هرگز شوهرتان را با شخص دیگری مقایسه نکنید؛ مگر آنکه در آن مورد برتری با همسر شما باشد.
3- از لحاظ خلقی، خود را به ایده‌‌‌آل همسرتان، نزدیک و نزدیک‌تر کنید.
4- توقعات و نیازهای مالی خود را فقط زمانی مطرح کنید که مطمئن باشید شوهرتان قادر به برآوردن آنهاست.
5- در برنامه‌ریزی‌های مالی چنان تصمیم بگیرید که هرگز باعث ضرر نشوید.
6- بدون هماهنگی با همسرتان برای مهمانی رفتن، مهمانی برگزار کردن و مواردی از این دست، تصمیم نگیرید.
7- تا کاملاً مجبور نشده‌اید، سعی کنید بدون همسرتان در برنامه‌های تفریحی و مسافرت‌ها شرکت نکنید.
8- بکوشید لحظاتی که با همسرتان دارید، کاملاً پرانرژی و بانشاط باشید.
9- در مجالس دوستانه، سعی کنید همواره توجه‌تان معطوف به او باشد.
10- حریم اطلاعات زندگی خود را حفظ کنید، هیچ لزومی ندارد که مسایل و مشکلات شما و شوهرتان در سطح فامیل، عمومی گردد.
11- اگر در مسئولیت‌های زندگی کوتاهی کنید، محکوم به شکست خواهید بود و همسرتان را نیز وادار به شکست می کنید.
12- نقاط مثبت و ضعف مرد خود را بشناسید و بپذیرید و با این وجود باز هم به او توجه کنید.
13- دقت کنید ممکن است نیازهای زناشویی زن و مرد با هم متفاوت باشند، ولی با هم در تقابلند.
14- سعی کنید هیچ وقت زودتر از همسرتان به خواب نروید!
15- به کلیه نیازهای همسرتان همواره رسیدگی کنید.
16- فراموش نکنید شما برای حصول به رضایت، آرامش و احتیاجات خود، زمانی موفق خواهید بود که همسرتان را از تمامی این جهات تامین کنید.
17- سالگرد ازدواج و تاریخ تولد همسرتان را فراموش نکنید.
18- به مناسبات و بهانه‌‌‌های مختلف، گاهی برایش هدیه تهیه کنید.
19- هرگز هدایای دریافتی از او را، حتی اگر بی‌مصرف بودند، به کسی نبخشید.
20- از عودت یا تعویض هدیه، در هر شرایطی بپرهیزید.
21- از کلیه هدایایش، حتی آن‌هایی که مطابق میل و سلیقه شما نبوده، برای یکبار هم که شده، درحضور خودش استفاده کنید.
22- رفتار خود را گاه‌گاهی ارزیابی کنید.