آثار مثبت ازدواج بر سلامت مردان
تاثیر ازدواج بر سلامت زوجین، یکی از مباحث مورد توجه محققان است. یک بررسی عمده در میان 127 هزار و 545 بزرگسال آمریکایی نشان میدهد که مردان متاهل، سالمتر از مردانی هستند که هرگز ازدواج نکردهاند یا ازدواجشان به طلاق یا تنهایی انجامیده است. آنها در مقایسه با مردانی که همسر ندارند، عمر طولانیتری دارند و مردانی که پس از 25 سالگی ازدواج میکنند، نسبت به مردانی که در سنین پایینتر ازدواج میکنند، بیشتر سالم میمانند و هر چه طول مدت تاهل مردان بیشتر باشد، مزیت بیشتری از لحاظ افزایش طول عمر پیدا خواهند کرد.
سوالی که مطرح است، این است که آیا ازدواج به خودی خود مسوول سلامت بهتر و طول عمر بیشتر مردان است؟ اگرچه سخت است در این مورد با اطمینان حرف زد، به نظر میرسد ازدواج دستکم تا حدی مسوول این مزیت است. برخی این بحث را مطرح کردهاند که یافتههای این تحقیق ممکن است تحت تاثیر این واقعیت قرار بگیرد که مردان سالم با احتمال بیشتری نسبت به مردان دچار بیماری، ازدواج میکنند اما این پِژوهش نشان میدهد که عکس این قضیه صادق است؛ یعنی مردان ناسالم زودتر ازدواج میکنند، با احتمال کمتری طلاق میگیرند و با احتمال بیشتری نسبت به مردان سالم، پس از طلاق یا مرگ همسرشان، ازدواج میکنند.
عامل بالقوه دیگر، تنهایی است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا نهاد ازدواج است که با سلامت بیشتر مرتبط است یا صرفا زندگی کردن با شخصی دیگر مطرح است؟ اگرچه بررسیها یافتههای متغیری داشتهاند اما به نظر میرسد که پاسخ این باشد که هر دو عامل موثر هستند. مردانی که با کسی دیگر خارج از چارچوب ازدواج زندگی میکنند، از افرادی که تنها زندگی میکنند، وضع سلامت بهتری دارند اما مردانی که با همسرانشان زندگی میکردند، بهترین وضعیت از لحاظ سلامت را دارند.
بررسیهای بیشمار در طول 150 سال گذشته بیانگر این است که ازدواج برای سلامت خوب است. اخیرا دانشمندان شروع به فهم علت سلامت بهتر مردان متاهل، نسبت به مردان مجرد، مطلقه یا بیوه کردهاند اما پیش از اینکه به علت این امر بپردازیم، باید ببینیم ازدواج چگونه بر بیماریهای خاص از جمله بیماریهای قلبی-عروقی و سرطان اثر میگذارد.
رابطه ازدواج و سلامت قلب
اگر ازدواج از سلامت محافظت کند، قلب احتمالا یکی از نفع برندگان است. دانشمندان ژاپنی گزارش کردهاند که مردان هرگز ازدواج نکرده، نسبت به مردان متاهل، 3برابر بیشتر ممکن است به علت بیماریهای قلبیعروقی بمیرند. گزارشی از «بررسی فرزندان فرامینگهام» نیز نشان میدهد که ازدواج واقعا در سلامت قلب موثر است. دانشمندان 3683 فرد بزرگسال را در طول دورهای 10ساله مورد ارزیابی قرار دادند. حتی پس از اینکه عوامل خطرساز عمده برای بیماری قلبی- عروقی مانند سن، چربی بدن، سیگار کشیدن، فشار خون، دیابت و کلسترول به شمار آورده میشد، مردان ازدواجکرده نسبت به مردان مجرد به میزان 46 درصد کمتر به علت بیماری قلبی فوت میکردند.
در بررسی فرامینگهام به نظر نمیرسید رضایت از ازدواج تاثیری بر اثر حفاظتی کلی ازدواج بر سلامت قلب داشته باشد اما در بررسیهای دیگر، عدم رضایت از ازدواج و استرس ناشی از آن به عامل خطرساز عمده برای بیماری قلبی، یعنی فشار خون بالا مربوط شده است. در واقع در طول زمان استرس زندگی زناشویی ممکن است با ضخیمشدن دیواره بطن چپ، حفره اصلی تلمبهکننده خون در قلب، همراهی داشته باشد اما استرس شغلی اثر مشابهی بر قلب نداشته است.
بیماریهای عروق کرونری (عروق تغذیهکننده قلب) و فشار خون بالا در میان مهمترین علل نارسایی قلب هستند. نارسایی قلب عارضه مزمن و ناتوانکنندهای است که ناشی از ضعیفشدن عضله قلب و ناتوانی آن در پمپ کردن خون به بافتهای بدن است. اما حتی پس از اینکه چنین مشکل جدیای برای قلب رخ دهد، ازدواجی حمایتکننده با افزایش احتمال زنده ماندن فرد همراه است.
رابطه ازدواج و سرطان
رابطه قطعی میان استرس، افسردگی، انزوای اجتماعی و بیماری قلبی، درک این نکته را آسان میکند که ازدواج خوب چگونه ممکن است از قلب محافظت کند اما سرطان، موضوع متفاوتی است. شواهد چندانی وجود ندارد که ازدواج خطر ابتلا به سرطان را کاهش دهد. با این وجود، ازدواج میتواند بر عاقبت سرطان اثر بگذارد. برای مثال، بررسی روی 27 هزار و 779 بیمار سرطانی نشان داد که افراد مجرد با احتمال بیشتری نسبت به افراد متاهل در مرحله پیشرفتهتری از بیماری تشخیص داده میشوند. بیماران ازدواجنکرده با احتمال کمتری نسبت به بیماران ازدواجکرده درمان دریافت میکنند؛ حتی در میان افرادی که درمان سرطان را دریافت میکنند، ازدواج با بهبود مدت زندهماندن بیمار همراه است. بیمارانی که ازدواجهای رضایتبخشی دارند هنگام تشخیص سرطان نسبت به بیمارانی که در هنگام تشخیص سرطان از همسرشان جدا شدهاند، مدت بیشتری زنده میمانند.
رابطه ازدواج و متغیرهای بهداشتی دیگر
اگرچه دادهها در این موارد، پراکنده هستند اما به نظر میرسد ازدواج اثر مثبتی بر سایر جنبههای سلامت نیز داشته باشد. سلامت روانی بارزترین این جنبههاست.
مردان متاهل نسبت به مردان مجرد مشابهشان در معرض خطر کمتر ابتلا به افسردگی قرار دارند و با احتمال بیشتری از زندگی در دوران بازنشستگی رضایت دارند. متاهل بودن همچنین با کارکرد شناختی بهتر، کاهش خطر بیماری آلزایمر، بهبود میزان قند خون و پیامدهای بهتر برای بیماران بستریشده همراهی دارد. برعکس، بیوه بودن احتمال بیماریهای آمیزشی را در مردان (و نه در زنان) افزایش میدهد.
تاثیر اختلاف زناشویی، طلاق و مرگ همسر بر سلامت مردان
ازدواج خوب، سلامت مرد را بهبود میبخشد اما اختلاف زناشویی میتواند هم شادمانی و هم سلامت مردان را به خطر بیندازد. برای، مثال در یک بررسی روی 10 هزار و 904 مرد متاهل آمریکایی، مشخص شد در طول دوره 9ساله این بررسی، احتمال مرگ مردانی که از همسرشان جدا شده بودند، نسبت به مردانی که متأهل باقی مانده بودند، 37درصد بیشتر بوده است. به همین ترتیب، بررسی در انگلیس روی 9 هزار و 11 کارمند کشوری نشان داد که روابط استرسزای زناشویی با 34 درصد افزایش در خطر حملات قلبی و آنژین (درد قلبی) همراه است. طلاق همچنین باعث افزایش ناگهانی در میزان خودکشی در مردان میشود اما در زنان اینگونه نیست. از آنجایی که زنان نسبت به مردان عمر طولانیتری دارند، زنان با احتمال بیشتری نسبت به مردان ممکن است همسرشان را از دست بدهند. اما داغداری ناشی از مرگ همسر برای مردان وخیمتر است. یک بررسی در کالیفرنیا نشان میدهد که این وخامت در چه حدی است. این بررسی بار روانی و اقتصادی- اجتماعی داغداری را اندازهگیری نکرده بود. درعوض پژوهشگران بر تاثیری دیگر از داغداری متمرکز شدند، مرگومیر همسر بازمانده. این بررسی 12 هزار و 522 فرد ازدواجکرده را در طول دوره 14 تا 23 ساله دنبال کرد. در طول این زمان، هزار و 453 مرد و 3 هزار و 294 زن، همسرشان را از دست دادند. متعاقبا 30 درصد مردان داغدار، خودشان فوت کردند؛ در حالی که میزان مرگ ومیر در زنان داغدارتنها 15 درصد بود. احتمال مرگ مردان سالمی که همسرشان را از دست داده بودند، نسبت به مردان سالمی که داغدار نشده بودند، 1/2 برابر بیشتر بود. در مورد مردانی که مشکلات بهداشتی قبلی داشتند، داغداری میزان مرگ ومیر را 6/1 بار افزایش داده بود. این خطر در 7 تا 12 ماه پس از فقدان همسر، بیشترین میزان را داشت اما افزایش میزان مرگ ومیر برای بیش از 2 سال ادامه مییافت. ظاهرا شکسپیر وقتی از «داغ مرگبار» مینوشته، حق داشته است.
پژوهشها در سراسر دنیا ثابت میکند که مرگ همسر، احتمال بیماری و معلولیت را در همسر بازمانده افزایش میدهد اما مردان، نسبت به زنان، از این لحاظ بیشتر آسیبپذیرند. دلیل اینکه مردان بیوهشده عاقبت بدی پیدا میکنند، زوال یافتن تغذیه و سایر عادتهای بهداشتی هنگام تنهایی مردان است. حتی بستری شدن زن برای سلامت همسرش خطرآفرین است. عامل دیگر نیز انزوای اجتماعی است. بررسی روی هزارو 667 مرد در بوستون نشان داد که مرگ همسر باعث کاهشی در میزان تستوسترون (هورمون جنسی مردانه) میشود که قابل مقایسه با کاهش تستوسترون در طول 10 سال افزایش سن است.
بیماریهای همسران به هم شبیه است
میگویند همسران در دوران سالمندی به یکدیگر شبیه میشوند. این نظر ممکن است حقیقت داشته باشد اما بر اساس پژوهشی در ایتالیا، زن و شوهرها عوامل خطرساز مشابهی برای بیماریهای قلبی دارند. در یک بررسی در سال 2009 میلادی، دانشمندان 71 بررسی قبلی که بیش از 100 هزار زوج را در برمیگرفت، مورد بازبینی قرار دادند. در مجموع، زن و شوهرها بسیاری از عوامل خطرساز مشابه را داشتند؛ از جمله فشار خون بالا، دیابت، کلسترول، چاقی و سیگار کشیدن.
برخی از شباهتها را میتوان با گرایش افراد به انتخاب همسرانی مشابه خودشان نسبت داد و برخی دیگر از عوامل خطرساز مشترک و عادات سبک زندگی مشابه زن و شوهر بستگی دارد. برای همین است که پزشکان اتریشی، موفقیت برنامهای را که بهدنبال بهبود تغذیه و عادات ورزشی بهطور همزمان در زن و شوهر بود، گزارش کردند. این شیوه درمانی زوجی نقطه عطفی در درمان پزشکی بهحساب میآید.
زن هوشمند قلب همسرش را سالمتر نگه میدارد
بررسیهای متعدد در دهه 1980 میلادی پیشنهاد میکرد که مردانی که همسرانشان از آنها تحصیلکردهتر هستند، نسبت به مردانی که با زنان با سطح تحصیل پایینتر ازدواج کردهاند، با احتمال بیشتری به علت بیماری عروق کرونری قلب فوت میکنند. اما در حالی که تعداد بیشتری از زنان به درجات تحصیلی بالاتر دست پیدا میکنند، این امر ممکن است مردان مجرد را در مورد ازدواج نگران کند. اما بررسی در سال 2002 میلادی نشان داد که هرچه همسر مرد تحصیلکردهتر باشد، خطر بیماری شریانهای کرونری و عوامل خطرسازی مانند فشارخون، چاقی، کلسترول بالا، سیگار کشیدن و ورزش نکردن در مرد کاهش مییابد. بررسی در سال 2009 میلادی نشان داد مردانی که با زنان تحصیلکردهتر ازدواج کردهاند، همچنین نسبت به مردانی که با زنان کمتر تحصیلکردهتر ازدواج کردهاند، میزان مرگ ومیر کمتری دارند. در دنیای معاصر، همسران هوشمند قلبهای شوهرانشان را سالمتر نگه خواهند داشت.
ازدواج ایدهآل 7 مرحله دارد
نوسان در رابطه هر زن و شوهری، تا حدودی، طبیعی است. کافی است از کسی که هر مدتی از ازدواجش گذشته است، این موضوع را بپرسید اما میانبرزدن برای اجتناب از برخی عوامل ایجادگر این نوسان، امکانپذیر است. اگرچه تمام دستاندازهای مسیر ازدواج قابلپیشبینی نیستند، با این حال قواعد سادهای وجود دارند که میتوانند مانند کمکفنر ماشین، تکانها را جذب و همسران را در پیمودن این مسیر کمک کنند. در یک تقسیمبندی کلی، میتوان مسیر ازدواج را به 7 مرحله تقسیم کرد و شما میتوانید با در نظر گرفتن معیارهای مراحل مختلف متوجه شوید که خودتان در کدام مرحله از این مراحل هفتگانه قرار دارید.
آشنایی با این مراحل به شما کمک میکند تا هنگام مواجهه با مشکلات، اضطرابتان کم شود. با شناخت این مراحل میتوانید دورنمایی از ازدواجتان بهدست آورید و در طول زندگی مشترکتان، هر جا که ضرورت داشت، اصلاحات لازم را انجام دهید.
مرحله1)عشق و اشتیاق
روز ازدواج معمولا با رویای یک زندگی شادمان همراه است. هر روز صبح که بیدار میشوید و هر شب که به خانه برمیگردید، از دیدن همسرتان و اینکه او در کنارتان است،خوشحال میشوید. این، مرحله اول ازدواج (عشق و اشتیاق) است. ممکن است در برخی ازدواجها این مرحله برای همیشه ادامه یابد اما در اغلب ازدواجها مرحله دوم یا مرحله «واقعگرایی» کمکم فرا میرسد.
مرحله2)درک تفاوتها
کمکم از آن مرحله عشق و اشتیاق به مرحلهای میرسید که متوجه میشوید شما و همسرتان 2 فرد متفاوت با نیازهای متفاوت هستید. در این مرحله، مهم است که همسرتان بداند شما به چه چیزهایی نیاز دارید و شما نیز باید نیازهای همسرتان را بشنوید.
مرحله3)طغیان
بیشتر طلاقها در این مرحله رخ میدهد. در این مرحله است که خیلیها از خودشان میپرسند: «آیا با فرد نامناسبی ازدواج کردهام؟ آیا ازدواجم اشتباه بوده است؟» پاسخ واقعبینانه این است که همه ما با فردی ازدواج میکنیم که با ما متفاوت است اما مساله مهم این است که به خاطر داشته باشیم که میتوانیم همراه همسرمان رشد کنیم و این رشد در طول زمان و در نتیجه تعهد 2 نفر به یکدیگر افزایش مییابد. در اینجاست که مرحله بعدی یعنی «مرحله همکاری» فرا میرسد.
مرحله4)همکاری
رابطه میان زن و شوهر با توجه به وقایعی که در زندگی آنها در جریان است، همیشه در حال تغییر است. با ادامه زندگی، آنها مشغول بزرگ کردن بچهها، انجام کارهای روزانه خانه و وظایف شغلی خود میشوند. همکاری زن و شوهر با یکدیگر باعث میشود هریک بتوانند از این مرحله گذر کنند و به طرف مقابلشان هم در گذر از آن کمک کنند. مرحله بعدی مرحله «پیوستن دوباره» است که به آن، «نشانگان آشیان خالی» هم میگویند.
مرحله5)پیوستن دوباره یا نشانگان آشیان خالی
در این مرحله از زندگی معمولا بچهها از خانه به دانشگاه میروند یا زندگی مستقلی پیدا میکنند و زن و شوهر یکدیگر را بازمییابند. زوجها ممکن است در این مرحله حتی با عشق بیشتری نسبت به اول ازدواج به هم بپیوندند و در این صورت است که ازدواج وارد مرحله «کمال» میشود.
مرحله6) کمال
اگر به این مرحله از ازدواج رسیده باشید، قاعدتا شما چرخه کاملی را گذراندهاید؛ یعنی در ابتدای ازدواج عشقی پراحساس داشتهاید و هنگامی که به این مرحله (کمال) رسیدهاید، عشقتان عمیقتر شده است.
مرحله7)مقابله با بحران
مرحله هفتم که مرحله بحران نامیده میشود، ممکن است در هر زمانی در طول ازدواج رخ دهد. وقوع بحران در زندگی مشترک، بخشی از ازدواج است که هیچکس نمیتواند زمان آن را پیشبینی کند. بحران ممکن است به دنبال از کار افتادگی، درگذشت فرزند یا یکی از والدین زوجین یا ... اتفاق بیفتد. کاری که زن و شوهر در این مرحله باید انجام دهند، متحد شدن و یافتن راهی برای کنار آمدن با این بحران است. به این ترتیب آنها میتوانند ازدواجشان را به مسیر اصلی برگردانند و آن را بپرورانند. این پروراندن و تقویت، اساس یک ازدواج سعادتمند است و پروراندن رابطه زن و شوهر در همه مراحل باید انجام شود.
اهمیت ازدواج
مراسم خواستگاری، یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است. این موضوع در کشور ما بهخصوص از دیدگاه دختران جایگاه مهمی دارد. وقتی دختر میبیند عدهای برای او شخصیت قائل میشوند و از وی خواستگاری میکنند، احساس ارزشمندی میکند. چراکه جمعی از افراد محترم، تقاضایی مؤدبانه را مطرح کردهاند. این مراسم در کشور ما از قدمت و اهمیت زیادی برخوردار است و معمولاً خانوادة عروس برگزارنشدن این مراسم را دون شأن خود میدانند و غیر از این شیوه را نمیپذیرند.
برگزاری مراسم خواستگاری، اعلام این حقیقت است که دختر و پسر از چنان بالندگی و رشدی برخوردار شدهاند که میتوانند تشکیل خانواده دهند. حسن دیگر برگزاری مراسم خواستگاری این است که خانوادة طرفین از ابتدا در جریان امور قرار میگیرند و اعلام نظر میکنند. اگر خانوادهها با این ازدواج موافق باشند، دختر و پسر با پشتوانهای قوی سایر مراسم ازدواج را دنبال میکنند؛ اما اگر هر دو خانواده یا یکی از آنها با این ازدواج مخالف باشند، بهدلیل دلبستهنبودن عمیق دختر و پسر نسبت به یکدیگر، این واقعه بهراحتی فراموش میشود.
موارد فوق، متفاوت با حالتی است که دختر و پسر قبل از برگزاری مراسم خواستگاری مدت زیادی با یکدیگر دوست بودهاند. آنها پس از اینکه سالها در بیم و امید بهسر بردهاند و ملاقاتهای همراه با نگرانی و اضطراب داشتهاند، با هزاران امید مراسم خواستگاری ظاهری و بهصورت نیمبند برگزار میکنند که در موارد قابل ملاحظهای نیز با راضینبودن خانوادهها با این ازدواج، روبهرو میشوند. درنتیجه، دختر و پسر با دلبستگیهای فراوان تا مدتها با یاد همدیگر زندگی میکنند و یا والدین را بهرغم میل باطنی وادار به پذیرش این ازدواج میکنند.
همانگونه که اشاره شد، مراسم خواستگاری از اهمیت ویژهای برخوردار است و اگرچه امری سنتی است، اما میتوان آن را سنتی پسندیده و سودمند دانست و باید صادقانه اذعان کرد تاکنون هیچیک از روشهای دیگر نتوانستهاند جایگزین خوبی برای آن باشند، بهویژه در فرهنگ ما که این امر مسبوق به سابقهای طولانی است.[1]
اگر مراسم خواستگاری انجام شود، علاوه بر اینکه سنتی پسندیده رعایت شده است به شناخت بهتری نیز از طرف مقابل دست مییابیم. باید گفت از دلایلی که ازدواج جوانان را به ناپایداری میکشاند، انتخاب همسر بهصورت فردی است. اما هنگامی که ازدواجها با حضور و موافقت خانوادهها صورت میگیرند، معمولاً از پایداری بیشتری برخوردار میشوند. از دیگر عوامل مؤثر در پایداری این ازدواجها، وجود امکان بیشتر برای شناخت است. آنچه که جوان را از بزرگسال متمایز میکند، میزان تجارب بیشتر فرد بزرگسال است وگرنه ساختارهای ذهنی در هر دو فرد مشابه است. پس ما وقتی بهتنهایی از کسی تقاضای ازدواج میکنیم، فرصت استفاده از تجارب ارزندة دیگران را از دست میدهیم و به شناختی محدود از فرد دل خوش میکنیم.
فواید شناخت در خواستگاری جمعی
در شناخت جمعی چون افراد زیادی در شناسایی نقش دارند، شناخت دقیقتر انجام میشود. در این نوع شناخت، فرد از جوانب گوناگون مورد سنجش قرار میگیرد و هرکس از زاویة خاصی به وی مینگرد. بنابراین، علاوه بر بررسی کلّیت وجود فرد، به جنبههای ویژة او نیز توجه میشود که درنتیجه انتخاب بهتری صورت میگیرد؛ زیرا هدف همة حاضران شناخت طرف مقابل است.
در انتخاب جمعی، زمانی که افراد مجرب پس از ارزیابی خود فرد مقابل را تأیید میکنند، امید به استحکام زندگی زوجین بیشتر میشود تا هنگامی که فقط یک فرد به انتخاب فردی دیگر میپردازد.
شناخت جمعی، اطمینان خاصی را برای فرد به ارمغان میآورد. وقتی که چند نفر بر خوببودن فردی صحّه میگذارند، دختر یا پسر با اتکا به شناختی که از ناحیة دیگران بهدست میآورند، از آرامش روانی بیشتری برخوردار میشوند؛ بهاینترتیب هریک از آنها بههنگام گزینش همسر، قوت قلب بیشتری دارند. این در حالی است که در انتخاب فردی، که توسط خود دختر یا پسر صورت میگیرد، مدام نگران هستند که مبادا طرف مقابل از شایستگیهای لازم برخوردار نباشد؛ زیرا در این صورت آنها خود را بهدلیل انتخاب نامناسب، مستحق سرزنش و شماتت میبینند و آرامش روانی خویش را از دست میدهند.
از دیگر فواید شناخت جمعی، کاهش تردید در انتخاب است. تجربه نشان میدهد هنگامی که شخص بهتنهایی مبادرت به انتخاب همسر میکند، سخت دچار تردید در گزینش همسر میشود، زیرا نگران است که مبادا بهمیزان کافی از شناخت نرسیده باشد. اما وقتی که در کنار شناخت خود، شناخت دیگران را نیز ملاک قرار دهید از تردیدها کاسته و باعث میشود زودتر به انتخاب صحیح برسید. شناخت جمعی، مانع تأخیر بیمورد در ازدواج میشود و از درگیریهای شخص با خودش میکاهد و او را کمتر دچار کششهای درونی میکند.
مشورت با دیگران نیز موهبت دیگری است که دختر یا پسر جوان بههنگام همسرگزینی میتوانند از آن بهرهمند شوند. افلاطون میگوید: وقتی آدمی بر سر دوراهی قرار میگیرد، درصورتیکه همراهانی دارد باید با آنها مشورت کند و تا معلوم نشده است که هر راه به کجا میرسد، نباید گامی پیش بنهد. پس عقل که ابزار شناسایی است از طریق وقوف بر یافتههای دیگران به انتخابی بهتر دست مییابد؛ چراکه با مدد عقل دیگران، توانی مضاعف مییابد.
حسن دیگری که خواستگاری جمعی دارد این است که دختر احساس احترام بیشتری میکند و برداشت او این است که برای او احترام ویژهای قائل شدهاند؛ حال آنکه در انتخاب فردی دختر فاقد چنین احساسی خواهد بود.[2]
چرا خواستگاری پسر از دختر؟
در جامعة ما رسم بر این است که خانوادة پسر به خواستگاری دختر بروند. خواستگاری پسر از دختر، امری عرفی است که از فطرت مرد و زن نشئت میگیرد، زیرا مرد خواهان است و زن خوانده، مرد طالب است و زن مطلوب، فطرت مرد طلب و نیاز است و فطرت زن جلوه و ناز.
خواستگاری مرد بهدلیل بالابودن ارزش، حیثیت، لطافت، ظرافت و... زن است. گوهر را در موزه نگهداری میکنند و این خواستاران هستند که برای دیدن آن موجود ارزشمند به سراغش میروند. بنابراین، کاملاً خلاف فطرت، احترام و شخصیت زن است که بهدنبال مرد برود. برای مرد قابل تحمل است که از خانمی خواستگاری کند و آن خانم بهانه بیاورد، ناز کند، شرط بگذارد و نهایتاً جواب منفی بدهد. اما برای زن قابل تحمل نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود؛ زیرا زن میخواهد الهة عشق، معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سردرآورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند.
تجربهها نشان میدهد اکثر دخترانی که از پسران خواستگاری کردهاند، پس از ازدواج با نارضایتی، اختلاف با خانوادة همسر و شکست روبهرو شدهاند. مطالب ذکرشده، واقعیتهای اجتماع بشر است. به عقیدة ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس معروف آمریکایی، حیا و خودداری ظریفانة زن، غریزی نیست. بلکه دختران در طول تاریخ دریافتهاند که این مسئله اختصاص به جنس بشر ندارد. همواره این مأموریت به جنس نر داده شده است که خود را دلباخته و نیازمند به جنس مخالف نشان بدهد. شاید بتوان گفت خواستگاری از جنس ماده در میان انسانها نه غریزی است و نه آموختة تاریخ، بلکه امری فطری است. به این معنا که جذب و انجذاب میان آدمیان برخواسته از عواطف عالی انسانی است و نه صرفاً تمایلات جسمی و جنسی.
اما متأسفانه امروزه نهضت فمینیسم و متعصبان به جنس زن، به بهانة برابرسازی حقوق زن و مرد این موجود ظریف و رؤیایی را که بهشت میتواند زیر پای او باشد از عرش به فرش آورده و شخصیت انسانی و الهی او را لکهدار کرده است.[3]
آداب خواستگاری
زمان خواستگاری
قرار خواستگاری باید برای زمان مناسبی گذاشته شود تا افراد آرامش روانی داشته باشند. بنابراین، در شب که همه از کار روزانه فارغ شدهاند و یا در روز تعطیل و در هوایی مناسب، بهتر است.
امام باقرعلیهالسلام خواستگاری در هوای گرم را نهی فرمودهاند و امام علیعلیهالسلام نیز روز جمعه را پیشنهاد دادهاند زیرا هم روز مبارک و هم روز تعطیل است.
نکتة قابل توجه این است که در جلسة اول، نباید زمان خواستگاری طولانی شود. مثلاً خانوادهها باید بهگونهای برنامهریزی کنند تا زمان تعارفات و احوالپرسیها خلاصه شود و بقیة زمان را به صحبتهای دختر و پسر اختصاص دهند، خانوادهها هم میتوانند در این مدت، دربارة مسائل مورد علاقة خود گفتوگو کنند.[4]
در خواستگاری رسمی، اعضای اصلی خانواده (پدر، مادر، خواهر و برادر بزرگتر متأهل و خود شخص) حضور مییابند. در صورت نبود پدر، عمو یا دایی و در صورت نبود مادر، خواهر بزرگتر، مادربزرگ، خاله و یا عمه جای خالی آنان را پر میکنند؛ وگرنه حضور دیگر نزدیکان در جلسة خواستگاری ضرورتی ندارد و از آنان میتوان در جلسة بلهبرون ـ که جلسه نهایی است ـ دعوت کرد.
دلیل تأکید بر حضور اعضای اصلی خانواده در خواستگاری، پنهانماندن این مورد است که در صورت منتفیشدن، مشکلی برای دو خانواده، بهویژه خانوادة دختر ایجاد نشود.
مکان خواستگاری
امروزه برخی از جوانان سعی میکنند بهدلایل مختلف، جلسات اولیة خواستگاری را بدون حضور والدین و بهتنهایی برگزار کنند. مثلاً برخی از دانشجویان عزیز ترجیح میدهند خواستگاری در محل دانشگاه انجام شود و علت آن را دردسر مسافرت خانوادهها مطرح میکنند. برخی دیگر از جوانان نیز علاقه دارند در دفاتر مشاوره جلسة خواستگاری را برگزار کنند تا از این طریق با مشکلات رفت وآمد به خانة طرفین روبهرو نشوند و برای موضوع استدلالهای گوناگونی دارند. بهعنوان مثال دختر یا خانوادة میگویند: اگر خواستگاری در منزل باشد و با موفقیت انجام نشود، بازتاب خوبی در محل ندارد و... و یا پسر میگوید پدر و مادر من خجالت میکشند به خانة دختر بیایند. گاه مشاهده میشود که برخی از خانوادهها این مراسم را در منزل دیگر اقوام مانند عمو، عمه و... برگزار میکنند با این استدلال که خانهمان کوچک است و... که عنوان کردن این مسائل چندان هم مطلوب نیست، مگر اینکه دلیل خاصی از جمله تعمیر منزل و... وجود داشته باشد.
دلایل فوق، دلایل پسندیدهای برای حذف این سنت مبارک نیست. خواستگاری بهدلایل متعدد باید در محل زندگی فرد انجام شود. مثلاً محیط خانه، پسر و خانوادهاش را با فرهنگ، حالات و نظریات خانوادة دختر آشنا میکند. دکوراسیون، آراستگی، تزئینات و نیز تابلوهایی که در اتاق نصب است و همچنین کتابهایی که در کتابخانه وجود دارد، همگی معرف شخص مخاطب ماست. حتی گفتار کودکان که در حیاط منزل مشغول بازی هستند، ممکن است شناخت بهتری از همسر آیندة ما ارائه کند.
پس محیط خانه و رفتار خانواده شناخت خوبی را از وضعیت فرد در اختیار ما میگذارد. اگر دخترخانم اتاق اختصاصی در منزل دارد و صحبتها (در رابطة با ازدواج) در آن اتاق انجام میشود، عکسها و تابلوهایی که بر دیوار نصب شده و نیز کتابهایی که در درون قفسه چیده شده است میتوانند بیانگر حالات روحی دختر باشند. بنابراین، با رعایت موارد مذکور، شناخت ما از طرف مقابل شناختی کاملتر و جامعتر میشود.
پس از گذشت چند جلسه از گفتوگوها، خانوادة دختر نیز میتوانند پیشنهاد دهند تا جلسات بعدی در منزل پسر (بهمنظور بازدید) انجام شود و از این طریق دختر نیز با دیدن فضای خانة پسر، بسیاری از اطلاعات را بهدست آورد. بارها دیده شده وقتی دخترخانم پس از عقد به منزل پسر رفته، شگفتزده شده است. زیرا محیط منزل آنها با آنچه تصور کرده، کاملاً متفاوت بوده است. باید این بازدید زودتر از انتخاب انجام شود.[5]
پوشش مناسب مراسم خواستگاری
پوشاک و لباس، در همان نگاه اول ناخواسته معرف شخصیت شما هستند. بنابراین، نباید این مسئلة مهم را نادیده بگیرید و بهسادگی از آن بگذرید. هر لباسی را که برای روز خواستگاری انتخاب میکنید، گذشته از مدل و رنگ، باید برازندة سن و اندام شما باشد. در انتخاب رنگ لباس دقت کنید و قبل از خواستگاری، رنگهای مناسب را امتحان کنید؛ در این رابطه میتوانید از اعضای خانوادة خود نیز نظر بخواهید. یادتان باشد که نخستین دیدار همیشه تأثیرگذار است.
آقایان نیز باید در مورد پوشش خود دقت کنند. استفاده از لباسهای جلف (حتی اگر در زندگی اجتماعی خود چنین پوششی دارند) برای جلسة خواستگاری مناسب نیست. بهتر است در جلسة خواستگاری، لباس رسمیتر و البته ساده و راحت پوشیده شود و دربارة پوشش اجتماعی خود نیز در جلسة اول سخن بگوید.[6]
آرایش در خواستگاری
دختران در جلسة خواستگاری نسبت به آرایش ظاهر خود بسیار مقید هستند. این مطلب از این حیث که آراستگی فرد تأثیر بسزایی در طرف مقابل دارد، محترم است؛ اما اگر آرایش دختر در مراسم خواستگاری بهقصد پنهان کردن عیب خود باشد، به نوعی نشان از بیصداقتی دختر نسبت به پسر است و حتی گاه ممکن است این امر منجر به جدایی طرفین نیز بشود. علاوه بر این، در فقه شیعه بحثی به نام «تدلیس» وجود دارد که بهمعنای پنهانکردن عیب است و بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است. پس اگر فرد بهوسیلة آرایشکردن یکی از عیبهای هفتگانه (که منجر به بطلان عقد میشوند) مثل پیسی را بپوشاند، عقد باطل میشود.
افزون بر این مسائل، آرایش باعث میشود که صورت فرد زینت داشته باشد و نگاهکردن به دست و صورت زنی که آرایش کرده است، جایز نیست. این موضوع برای مؤمنی که نمیخواهد مرتکب حرام شود، مانعی برای دیدن صورت دختر ایجاد میکند؛ درنتیجه شخص در شناخت و انتخاب آگاهانه دچار مشکل میشود. توصیه میشود در خواستگاری آرایش نکنید، تا خواستگار چهرة واقعی شما را ببیند و بتواند آگاهانه انتخاب کند. اما بعد از ازدواج با آرایشی که میکنید، میتوانید زیبایی بیشتر و درنتیجه جذابیت افزونتری برای فرد مقابل داشته باشید.[7]
گل و شیرینی خواستگاری
تهیة گل و شیرینی برای خواستگاری از نمادهای زیبا و به یادماندنی این مراسم و نمایانگر حسن سلیقه، مهر و محبت داماد و نیز توجه ویژة خانوادة داماد به عروس و خانوادهاش است. پس باید بیشتر به زیبایی آن اهمیت داد تا به قیمتش.
بعضی از افراد، برخی گلها و شیرینیهای خاص را نمیپسندند و یا برخی از گلها مناسب مراسم خواستگاری نیستند؛ مثلاً گلایل، داوودی و شببو برای مراسم سوگواری استفاده میشوند. شیرینیهای بزرگ نیز نشانة بیسلیقهگی طرف مقابل است. گاهی ممکن است رنگ گل، مفهوم خاصی را برای عدهایی داشته باشد؛ مثلاً رنگ زرد برای بعضی نشانة تنفر است و... بنابراین، در انتخاب این موارد، با توجه به آداب و رسوم و شرایط خانوادگی افراد، باید نهایت دقت و سلیقة خود و تجربة دیگران را (بهخصوص فروشنده) بهکار بگیرید.
ورود میهمانان و نحوة برخورد با آنها
زمانی که خانوادة خواستگار، زنگ منزل دختر را میزنند، باید مراقب رفتار و سخنان خود باشند؛ ممکن است از پنجره یا درببازکن تصویری تحت نظر باشند. در این هنگام خانوادة دختر درب را بهسرعت باز نکنند، زیرا این مسئله نشان عجله و اشتیاق آنها است و جالب نیست. البته زیاد هم آنان را پشت درب معطل نگذارند که نوعی بیاحترامی بهشمار میرود. خانوادة دختر باید جلوی درب حاضر شده و میهمانان را راهنمایی کنند. در بسیاری از خانوادهها، دختر به استقبال خانوادة پسر نمیرود؛ اما بعضی هم استقبال دختر را از خانوادة پسر نشانة ادب محسوب میکنند.
پس از ورود میهمانان، خانوادة دختر آنها را به بالای مجلس هدایت میکنند و خود در پایین مجلس مینشینند. بهتر است پس از سکوتی که مجلس را فرا میگیرد، مادر دختر سکوت را بشکند و خوشامد بگوید.
بهتر است از خانوادة پسر ـ کسی که بیان شیواتری دارد ـ آغازکنندة سخن باشد؛ زیرا در این لحظه، همه به او توجه خواهند کرد. در جلسة خواستگاری و قبل از گفتوگوی دختر و پسر (که مهمترین موضوع مراسم است) بهتر است از مسائل روزمره مانند گرمی و سردی هوا، ترافیک، آلودگی و... صحبت شود. گفتوگو دربارة مسائل اعتقادی و سیاسی ممکن است فضا را بیدلیل متشنج کند؛ بنابراین، صحبت بر سر اینگونه مسائل را به خود دختر و پسر موکول کنید.
دختر و پسر هم باید کاملاً مواظب رفتار خود در جلسه باشند. احوالپرسی بسیار گرم و خودمانی، خلاف شأن آنهاست و احتمال دارد از این مسئله برداشت نادرستی شود.
در جلسة خواستگاری دختر و پسر باید رفتاری متعادل داشته باشند. هرگونه افراط و تفریط در رفتار، نادرست است. ترشرویی و سکوت و یا خندهرویی و حرّافی دختر زیاد جالب نیست. لبخندی موقرانه بر لب دختر، چیزی از ارزش او نمیکاهد. پسر هم باید رفتاری متین داشته باشد. شوخیهای نسنجیده نکند، زیرا ممکن است خانوادة دختر ناراحت شوند. درمجموع، مراقب رفتار، حرکات، سخنگفتن و... خود باشید. زیرا رعایتنکردن این موارد، از ارزشهای شما میکاهد.[8]
نحوة دریافت گل از پسر
دریافت دستهگل، متناسب با آداب و رسوم اقوام متفاوت در کشورمان متفاوت است. برخی از خانوادهها دستهگل تهیهشده را به دخترخانم و برخی به پدر یا مادر خانواده هدیه میدهند.
درصورتیکه دستهگل به دختر ارائه شود، وی باید پس از گرفتن آن، با لبخند و خوشرویی از پسر تشکر کند و بیدرنگ آن را در گلدان مناسب و در مکانی که قابل دید باشد، مانند میز پذیرایی بگذارد. اگر هم خانوادة داماد سبد گل آورده بودند، آن را در جایی مناسب مثلاً در کنار جمع مدعوین بگذارند.
مادر عروس هم بهتر است پس از گرفتن شیرینی با رویی باز سپاسگزاری کند و شیرینی را در ظرفی زیبا و مناسب که از پیش برای این کار در نظر گرفته شده است، قرار دهد.
پذیرایی در خواستگاری
یکی از اصول پذیرایی قدیمی و سنتی در مجلس خواستگاری، مراسم چایگرداندن است. در گذشته از طریق این رسم، دختر اجازه پیدا میکرد که در جمع خانوادة داماد حضور یابد. حسن سلیقة دختر نیز از نحوة پذیراییکردن او با چای سنجیده میشد. امروزه، این سنت دگرگون شده است و در بسیاری از موارد به مفهوم اجازة ورود دختر به مجلس خواستگاری نیست، اما همچنان زیبایی خود را بهصورت یک سنت حفظ کرده است و گاه خاطرات شیرینی را برای زوج ها بههمراه دارد.
در اینگونه مراسم بهتر است پس از ورود خانوادة داماد و انجام احوالپرسیهای اولیه، سینی چای را خود عروسخانم بیاورد و به میهمانان تعارف کند. البته رعایت دقت و سلیقه و توجه به برخی از نکات ریز بسیار حائز اهمیت است.
1. نکتة اول و بسیار مهم، ریختن چای در استکانهاست که باید بادقت و سلیقة کامل انجام شود. البته این موضوع برای دختر باسلیقه و هنرمند ایرانی کار سادهای است.
2. افزودن بعضی مواد مطعر به چای (ماننده هلِ کوبیدهشده یا دارچین) صلاح نیست، زیرا برخی آن را نمیپسندند. اما میتوانید با اضافهکردن مقدار کمی وانیل در قندان، قندها را خوشبو و خوشطعم کنید.
3. با قراردادن یک گلدان بلوری کوچک و یک شاخة گل کوتاه در سینی چای، میتوان منظرة بدیعی را خلق کرد.
4. چای را باید بهترتیب سن تعارف کرد و معمولاً از مسنترین زن خانوادة داماد (مادر یا مادربزرگ) آغاز میشود.
5. در تعارف چای به داماد، بیش از دیگران در برابر او درنگ کنید و باسرعت از مقابلش نگذرید. این کار شیرینترین لحظة خواستگاری محسوب میشود.
پس از صحبت دربارة مسائل اصلی، زمان آن میرسد که خود عروسخانم یا خانمی از خانوادة عروس ظرف شیرینی را به حضار تعارف کرده و بگوید: «بفرمائید دهانتان را شیرین کنید.» در این هنگام، بهتر است با آوردن دوبارة چای، از میهمانان با قند و نقل و شیرینی پذیرایی شود. برداشتن شیرینیای که عروسخانم تعارف میکند، بهمعنای پسندیدن اوست. بهویژه داماد، مادر و خانمهای خانوادة داماد با این حرکت تمثیلی نشان میدهند که عروس را پسندیدهاند. البته خانوادة عروسخانم هم باید با روی خوش، شیرینی تعارفشده را بردارند و میل کنند.
چند نکتة ظریف در مورد این رسم زیبا وجود دارد:
• به میهمانان، از هر دوشیرینی تهیهشده توسط خانوادة عروس و داماد تعارف کنید و این کار را با خوشرویی و لبخند انجام دهید. بهبهانة بیماری یا هر دلیل دیگری این شیرینی را رد نکنید. شیرینی را در پیشدستی مقابل خود نگذارید و حتماً میل کنید.
• بهتر است خانوادة عروس در مراسم خواستگاری از شیرینی تر استفاده نکنند، چون خوردن آن سخت است. شیرینی خشک و کوچک برای برگزاری این مراسم مناسبتر است. برای خوردن میوه نیز بهتر است از میوههایی مثل سیب و خیار استفاده کنید و از خوردن انار، پرتقال و هندوانه پرهیز کنید؛ زیرا بهدلیل آبداربودن ممکن است باعث کثیفشدن دست و صورت و لباس شما شوند.
• بکوشید از تشریفات خواستگاری بکاهید. نه دستهگلهای گرانقیمت به پسر بها میدهد و نه پذیراییهای غیرعادی و پرخرج ارزش دختر را بالا میبرد. در مواردی هم ممکن است برداشتهای خوبی از این رفتارها نشود.
بدرقة خانوادة پسر
هنگام خداحافظی پسندیده است که پدر و مادر عروس و همچنین عروسخانم و وابستگان درجة یک تا آستانة درب، میهمانان خود را بدرقه کنند.
جواب منفی دادن
تمام تلاش شما باید بر این اصل متمرکز شود که موجب رنجش یا آزردگی طرف مقابل نشوید؛ زیرا «دلشکستن هنر نمیباشد» بنابراین، با لحنی پرمهر و مؤدبانه میتوانید بگوئید: بهنظر ما، شرایط خانوادهها برای این ازدواج مناسب نیست. در این مرحله توجه به موارد زیر ضروری است:
• از طفرهرفتن بپرهیزید و پاسخ منفی خود را با عباراتی مؤدبانه بیان کنید؛
• در برابر واکنش تند احتمالی طرف مقابل، کنترل خود را از دست ندهید و صبور و مؤدب باشید؛
• از بزرگنمایی خود و تحقیر طرف مقابل بپرهیزید؛
• از عنوانکردن عیوبی که احتمالاً به آن پیبردهاید، خودداری کنید؛
• پاسخ منفی خود را با وعدة ریاکارانه در مورد آینده آراسته نکنید؛
• از معرف یا آشنای دو خانواده، برای رساندن پاسخ منفی یاری بگیرید؛
• برای فرزند آن خانواده از صمیم قلب آرزوی خوشبختی کنید.
خواستگاری برای بار دوم
خواستگاری برای بار دوم، پس از جواب منفی دختر اشکال ندارد؛ حتی اگر کمتر از یک سال هم گذشته باشد. زیرا ممکن است شما در خواستگاری پیشین از شرایط مناسبی برخوردار نبودهاید و یا شاید در مراسم گذشته، خانوادة دختر آمادگی کامل نداشته اند. به هرحال، خواستگاری دوباره با توجه به اینکه زن اهل ناز است و مرد اهل نیاز، نه تنها اشکالی ندارد بلکه مطلوب است. بهویژه زمانی که خانوادة دختر پاسخ منفی میدهند و بعد پشیمان میشوند و خواستگاری دوبارة شما، مشکل آنان را حل میکند.
نکتة مهم، خواستگاری پیدرپی پس از دریافت پاسخ منفی است، که این مورد مطلوب نیست. زیرا ممکن است خانوادة دختر حیا کنند و یا بهسبب در خطربودن آبروی خویش به پسر پاسخ مثبت دهند که درنتیجه ازدواج تحمیلی خواهد بود. بهعلاوه، خواستگاریهای پیاپی و پاسخهای منفی، به عزت نفس مرد لطمه میزند و اقتدار او را که لازمة زندگی زناشویی است، از بین میبرد. متأسفانه امروزه یکی از آسیبهای مربوط به ازدواج، سماجت برخی در خواستگاری است که باید اصلاح شود.[9]
خواستگاری همزمان
خواستگاری همزمان دو نفر و پذیرش آن توسط خانم، کار جالبی نیست. مطلوب این است که وضعیت یک خواستگار مشخص شود و اگر بهجایی نرسید، نفر بعد اقدام کند. همچنین پذیرش دو خواستگار همزمان، مشکلاتی را بههمراه دارد، از جمله اینکه مقایسة آنها باعث سردرگمی و سختشدن تصمیمگیری میشود؛ بهعلاوه اگر خواستگاران متوجه این موضوع شوند، ممکن است که آزردهخاطر شده و احتمالاً منصرف شوند.[10]
نکاتی در مورد آداب خواستگاری
• طبق سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمة اطهارعلیهمالسلام بهترین روز برای خواستگاری، روز جمعه و در ساعات بعد از ظهر است. همچنین بهتر است زمانی که قمر در عقرب است برگزار نشود.
• برای بهدستآوردن آرامش، قبل از خواستگاری دو رکعت نماز طلب بخوانید و دعا کنید که آنچه خیر و صلاح است برای شما پیش آید.
• از آنجایی که اولین دیدارها همیشه در اذهان میماند، رعایت پاکیزگی و مرتب و منظمبودن بسیار مهم است.
• جلسة اول خواستگاری را در خانة عروس برگزار کنید نهجای دیگر. زیرا محیط خانه آرامش بیشتر و شناخت کاملتری را بهدنبال دارد.
• حضور والدین و یا شخص امین و باتجربه، کمک زیادی به انجام خواستگاری میکند.
• مهم نیست چند نوع میوه خریداری کردهاید. اما سعی کنید با زیباچیدن آنها و پاکیزگی و زیبا آراستن سالن پذیرایی، محیطی دلپذیر ایجاد کنید.
• از پوشیدن لباسهای تنگ که باعث ناراحتی شما میشود و همچنین از پوشیدن لباسهای پرزرقوبرق بهدلیل اینکه جلب توجه میکنند و تمرکز را بر هم میزنند، اجتناب کنید.
• برای دستیابی به شناخت بیشتر از خانوادة پسر و نیز آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم و موقعیت اقتصادی آنها، جلسه یا جلساتی از گفتوگوها را در منزل پسر برگزار کنید.
• دختر و پسر برای شناخت بیشتر از یکدیگر میتوانند بهنحوة راهرفتن، نشستن، صحبتکردن و حتی کفشپوشیدن طرف مقابل توجه کنند. همة این رفتارها نشاندهندة شخصیت فرد است.
• صحبت حضوری دختر و پسر با یکدیگر بهتر از صحبتکردن با تلفن، چت و... است. با صحبتکردن حضوری قادر به دیدن حالات و حرکات و نحوة مکالمات یکدیگر هستید. درنتیجه، با رعایت این مطلب به شناخت بهتری خواهید رسید.
• اگر در نگاه اول از ظاهر فرد مقابل خوشتان نیامد ولی برایتان قابل تحمل نیز بود، با او به گفتوگو بپردازید، شاید نظرتان عوض شود.
• چنانچه در اواسط جلسه احساس کردید طرف مقابل مناسب شما نیست، ادامة جلسه را کنسل کنید. زیرا در صورت ادامه، ممکن است بین افراد وابستگی ایجاد شود که در این صورت، دادن جواب منفی سخت و به فرد مقابل ضربة روحی وارد میشود.
پی نوشت ها :
[1] ایمانی، محسن؛ شیوههای شناخت و گزینش همسر؛ ص 57.
[2] همان؛ ص 63.
[3] تقیزاده و حسینزاده؛ وصال مهرورزان؛ ص 69.
[4] دهنوی، حسین؛ گلبرگ زندگی؛ ص 114.
[5] بانکیپور فرد، امیرحسین؛ مطلع مهر؛ ص 146.
[6] دهنوی، حسین؛ گلبرگ زندگی؛ ص 122.
[7] دهنوی، حسین؛ گلبرگ زندگی؛ ص 116.
[8] موسوی خویی، سیدحجت؛ احکام ازدواج دائم و موقت؛ ص 130.
[9] دهنوی، حسین؛ گلبرگ زندگی؛ ص 119.
[10] همان؛ ص 120.
منابع
1. ایمانی ، محسن- شیوه های شناخت وگزینش همسر- چاپ آرین- 1386
2. امینی، ابراهیم- جوان وهمسر گزینی- بوستان کتاب- 1387
3. بانکی پور فرد، امیر حسین- مطلع مهر- حدیث راه عشق- 1387
4. بیابانگرد،اسماعیل- جوانان وازدواج- دفتر نشر فرهنگ اسلامی- 1381
5. تقی زاده،محمد احسان- حسین زاده،اکرم- وصال مهر ورزان- چاپ کمالی نژاد- 1387
6. 6. شیرانی،حمید رضا- هدیه به زوج های جوان
7. دهنوی، حسین- گلبرگ زندگی- عمران- 1388
8. موسوی خویی،سید حجت- احکام ازدواج دائم وموقت- طوبای محبت- 1386
9. پایگاه اطلاع رسانی www. library.thinkquest.org
10. پایگاه اطلاع رسانی www.bardia1983.blogfa.com .
اهداف وضرورت های ازدواج
چرا باید ازدواج کنیم؟
این سؤالی است که اغلب جوانان در مواجه با اصرار والدین، آشنایان و مشاوران خانواده در قبال لزوم ازدواج، مطرح میکنند. شاید پاسخ به این سؤال توسط خود جامعهای که در آن زندگی میکنیم، داده شود. جامعهای که بهسبب افزایش دامنة ارتباطات دختر و پسر و تغییر برخی باورهای ملی و سنتی و التزامات جوامع مدرن، بسیاری از کارکردهای ازدواج را زیر سؤال میبرد. لذا این چرایی و لزوم ازدواج، سؤالی است که پاسخ صحیح به آن ممکن است بسیاری از رفتارها و نگرشهای آیندة ما را درخصوص ازدواج دچار تحول کند و نیافتن پاسخ مناسب برای آن، قطعاً ما را در ادامة راه، با دشواریهای بینشی و نگرشی فراوان روبهرو میکند.
تفاوت «فلسفه و چرایی» «با هدف و اهداف»
قبل از آنکه وارد مبحث فلسفه و اهداف ازدواج شویم، لازم است که مفهوم و تفاوت این دو کلمه بررسی شود مقصود از هدف، وضعیت مطلوبی است که فرد بهطور آگاهانه و با دخیلکردن نیروی اراده و تلاش هدفمند، به آن میرسد. ولی در فلسفه و چرایی، ارادة فرد چندان نقشی ندارد. یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم، فلسفة ازدواج پاسخ به ندای فطرت و نیازهای روحی، روانی، جسمی و تأمین آرامش است. ازاینرو، ازدواج در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا افرادی که ازدواج نمیکنند، بهطور ناخودآگاه با فطرت و طبیعت خود به جنگ برخاستهاند که در نتیجه، با دشواری و مشکلات فراوان مواجه میشوند و از مسیر اعتدال و تکامل و رشد خارج میشوند.
اهمیت و جایگاه ازدواج دراسلام
ازدواج از منظر اسلام بسیار پسندیده و مطلوب است و از نظر فقه اسلامی، عملی مستحب و چهبسا مستحب مؤکد و در برخی موارد واجب شمرده میشود و مانند هر عمل مستحب بر انجام آن ثواب و پاداش دنیوی و اخروی مترتب میشود، چراکه مورد طلب و درخواست الهی واقع شده است (سورة نور آیة 32). هر عملی که مورد درخواست الهی واقع شود، نشان از فضیلت و اهمیت آن عمل در دیدگاه اولیای دین دارد. تشکیل خانواده و ازدواج امری فوقالعاده محبوب است بهطوریکه هیچ سازمان و بنایی نزد خدا محبوبتر از آن نیست. برخلاف بسیاری از مکاتب مذهبی و یا فلسفی که به ازدواج با نظری کراهتآمیز و با نگاهی حیوانی و دنیوی و فروافتاده مینگرند و فضیلت انسان را در ترک آن میدانند، اسلام برای ازدواج جایگاه قدسی قائل است و آن را از مجموعه رفتارهای برخاسته از شهوات و تمایلات حیوانی خارج کرده و آن را محل فضیلتجویی معرفی میکند.
ارزش ازدواج بهاندازهای است که سبب میشود عبادت فرد متأهل از فضیلت بیشتری نسبت به فرد مجرد برخوردار باشد. این برتری گاه به جایی میرسد که هفتاد رکعت نماز انسان مجرد، با دو رکعت نماز انسان متأهل برابری میکند و حتی اگر فرد مجرد تمام شبها به نماز و روزها را به روزه مشغول باشد، باز هم نمیتواند در فضیلت با دو رکعت نماز شخص متأهل برابری کند، پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله فرمودند: «فرد متأهل هرچند در حال خواب و استراحت باشد نزد خداوند با فضیلتتر از شخص روزهدار و شبزندهداری است که عزب و مجرد زندگی میکند.» در جای دیگر آمده که زنی به امام باقرعلیهالسلام عرض کرد: «خدایت نیکو گرداند، من زنی تارک دنیا هستم» حضرت فرمودند: «منظورت از ترک دنیا چیست؟» عرض کرد «نمیخواهم هرگز ازدواج کنم» پرسیدند: « چرا؟» عرض کرد: «دنبال کسب فضیلت هستم.» حضرت فرمودند: «دست بردار اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمهسلاماللهعلیه از تو سزاوارتر به آن بود. هیچکس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد.» در مکتب اسلام ازدواج مایة فزونی رزق و روزی و سبب زیادی ثروت معرفی شده و موجب تأخیر افتادن مرگ و بلندی عمر دانسته شده است. و بههنگام ازدواج، درهای آسمان گشوده شده و رحمت الهی به زمین فرو میریزد.
اهداف ازدواج
تشکیل خانواده
از جمله اساسیترین اهداف ازدواج، تشکیل خانواده است این هدف، بیان میکند که تمام علل و چراییهای ازدواج مانند پاسخ به نیاز روحی، روانی، شناختی و جسمی و حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک و... باید در چارچوبی تعریفشده و در قالب کانونی به نام خانواده تأمین و فراهم شود. پس خانواده کانون محبت، عاطفه و لطفی است که با ازدواج پیریزی میشود. اگر ازدواجی انجامپذیرد ولی به تشکیل این کانون مهر و محبت منتهی نشود، چنین ازدواجی شاید از دیدگاه عرفی و حقوقی یک ازدواج صحیح باشد اما ازدواجی مطلوب و مورد پسند نیست؛ هرچند به تولید مثل و برآوردن برخی نیازهای جسمی و... بینجامد.
با این بیان مشخص میشود که چرا این هدف از اولین و اساسیترین اهداف ازدواج است. بدون این هدف، یا تأمین اهداف دیگر ناممکن نیست و یا بهصورت ناقص فراهم میشود. مثلاً تأمین مودت و محبت تنها از طریق این قرارداد و پیمان بهدست میآید و محل ارزانی کردن محبت و مودت تنها کانون گرم خانواده است.
ازدواج فقط برای رفع نیازهای جسمی انسانها نیست، بلکه به رفع نیازهای روحی، روانی و معنوی انسانها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به محبت و مهربانی است. تأمین محبت و مهربانی همسران و فرزندان نسبت به یکدیگر فقط در فضای خانواده فراهم میشود. اگر خانواده به برآوردن این نیاز اقدام کند جامعه لبریز از محبت میشود و هرگز دچار کمبود و کاستی در محبت نخواهد شد. بنابراین، شرایطی که در آن فرد بتواند محبت و عشق خود را به جنس مخالف ابراز کند، چیزی غیر از ازدواج نیست. تنها ازدواج است که عاشقان را به هم پیوند میدهد و محبت کردن به یکدیگر را مجاز میشمارد. و به وسیلة ازدواج است که محل مناسبی برای انسانها جهت بروز عواطفشان فراهم میشود اگر به اتحاد زن و شوهر و عواطف صمیمانة آنها توجه کنیم، به نقش ازدواج (مودت و محبت) بیشتر پی میبریم. خانواده میتواند جایگاه مناسبی برای تولد و پرورش فرزندان صالح و شایسته باشد پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله دراینباره فرمودند: «چه مانعی دارد که مؤمن زنی بگیرد؛ باشد که خداوند فرزندی نصیبش کند که با کلمة لا اله الا الله، زمین را گرانبار کند.»
حفظ عفت و حیای فردی و اجتماعی
عفت و حیا از جمله صفات برجستة انسانی هستند که ازدواج یکی از راههای تأمین این صفات و سجایا است. ازدواج از دو جهت انسان را به این هدف میرساند:
1. ازدواج بهترین و طبیعیترین راه تأمین نیازهای جنسی است. اسلام نهتنها به ازدواج بهعنوان عملی پست نگاه نمیکند، بلکه آن را عملی باارزش مقدس و شایستة ثواب تلقی میکند و ازدواج را بهعنوان مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی معرفی و ترویج میکند. مکتب اسلام میخواهد انسان را از پرتگاه رفتارهای جنسی بیضابطه دور کند و به این نوع رفتار او نظم و قانون بخشد و عفت و حیا را به جامعة بشری ارزانی کند.
2. مسیر بعدی برای رسیدن به این هدف (عفت عمومی) وضع قوانین خاص در محدوده درونی ازدواج است یعنی اگرچه ازدواج رامسیر نیل به حیا و عفت میداند اما بهگونهای ازدواج را ترویج نمیکند که تهدیدی برای عفت اجتماعی محسوب شود و افراد هرزه در قالب ازدواج به اهداف زشت خود برسند و عفت عمومی را زیر سؤال ببرند.
در نهاد انسان غرایز وجود دارند که فعالیتهای او را تحت کنترل درمیآورند؛ مثل غریزة گرسنگی، تشنگی و... غریزة جنسی هم یکی از غرایز طبیعی انسان است که اگر درست ارضا نشود فرد را دچار عارضههای شخصیتی و... میکند بنابراین با ازدواج، فرد بدون هیچگونه محدودیتی و با خیال راحت و بهصورت قانونی، عرفی و شرعی شکل این نیاز خویش را برآورده میکند و از انجام کارهای دیگر که احتمال بروز خطرات زیستی را بههمراه دارد، مثل آلودهشدن به انواع بیماریهای مقاربتی و... پرهیز میکند.
وجود این میل جنسی در دختران و پسران به نوبة خود یکی از عوامل مؤثر در گرایش افراد به ازدواج است. ازدواج وسیلهای برای پاکدامنی و پاکدامن زیستن است؛ شکی نیست بههنگامی که انسان ازدواج میکند از چشمچرانیها، بوالهوسیها و از بهدنبال این و آن رفتنها نجات مییابد و دربارة زنان دیگر همانطور رفتار خواهد کرد که انتظار دارد دیگران با همسر او رفتار کنند. بر این اساس، اگر بهصورت جبر اکراه هم باشد، ناگزیر به حفظ عفت و رعایت جوانمردی خواهد بود. ازدواج از انحرافها، کژیها و لغزشها محافظت میکند و همین مسئله موجب فراهمشدن جایگاهی متفاوت برای شخص میشود و نوعی فضیلت، برتری و دورشدن از تخلفات را بههمراه دارد، همچنین تقید فرد را به فضایل، آداب دینی و معنوی بیشتر میکند. اولیای دین میفرمایند کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ کرده است. در سخنی نورانی پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «مردان مجرد را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیک و ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد کند.» باید بپذیریم که اساس برخی از آلودگیهای اجتماعی، افرادی هستند که بهتنهایی زندگی میکنند؛ ازدواج به جامعه کمک میکند تا بسیاری از جنایات، شرارتها، اعمال منافی عفت، مفاسد، تبهکاری، تصاحب جنس مخالف و... که زمینة جنسی دارند، کمتر اتفاق بیفتد. پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله میفرماید: «جوانان؛ هر کدام از شما که توانایی دارید، همسر انتخاب کنید زیرا ازدواج چشمها را از نامحرمان میپوشاند و به آدمی پاکدامنی و عفاف نیکوتری میبخشد.» بدون شک ازدواج انسان را از انواع بیبندوباریها برحذر میدارد و مانع ازدست گرفتن دین و ایمان میشود.
مسئولیت پذیری
از دیگر علل و فلسفههای ازدواج، مسئولیتپذیری و بیرونآمدن از حصار خودبینی و متعهدشدن در برابر دیگران است که این موارد زمینة رشد اجتماعی را در فرد ایجاد میکنند. این تأثیر را در هیچ عمل و رفتار فردی و اجتماعی دیگری نمیتوان یافت. انسان تنها در پرتو ازدواج میتواند به شخصیت اجتماعی خود دست یابد و پختگی شخصیت پیدا کند. ازدواج اولین مرحلة خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیداکردن شخصیت انسان است. اگر راهی غیر از این برای رسیدن به این مطلوب وجود داشت، بهطور یقین دین اسلام آن را معرفی میکرد.
تأمین آرامش و سکون دل
احساس امنیت و آرامش در انسان، از دوران کودکی و سالهای اولیة نوجوانی و براساس معاشرت و تعامل با پدر و مادر، خواهران و برادران شکل میگیرد. بعد از آنکه فرد وارد دورة جوانی میشود دیگر افراد خانواده پاسخگوی این نیاز نیستند. جوان احساس میکند هنوز تشنة یک نفر دیگر است تا بتواند با او نیازهایش را برطرف کند؛ او کسی نیست جز همسر وی. انسان در مراحل مختلف حیات خود بهمرحلهای میرسد که افزون بر نیازهای جسمی و جنسی، خویش را نیازمند ارتباط با جنس مخالف میبیند. این نیاز بهگونهای است که حتی با ارضای جنسی هم برطرف نمیشود و آدمی حتی درحالیکه به تمایلات جنسیاش رسیده است، باز هم احساس کمبود ارتباطی و همنوایی را با جنس مخالف دارد. این نیاز در برخی مواقع آنقدر شدید است که تمرکز و آرام و قرار را از دل انسان سلب میکنند. با توجه به این حالات، ازدواج تنها عاملیاست که میتواند به این انسان بیقرار، آرامش دهد و او را به ساحل امن سلامت روحی و روانی برساند.
همانا خداوند در سورة روم، آیة 21 میفرماید: «از نشانههای خداوند این است که همسرانی را از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار هم آرامش پیدا کنید.» دل آشوبزده و انسان مضطرب، سلامت خود را در معرض تهدید میبیند تا چه رسد که در پی اهداف زندگی خود برآید. با تأمین آرامش و سکون، کلید سلامت روح و روان در اختیار آدمی قرار میگیرد و مسیر تکامل و تعالی به روی وی باز میشود.
درنتیجه، ازدواج عاملی برای اطمینان و سکون است؛ روح پراضطراب جوان را آرامش میدهد و او را بهسوی اعتدال و امنیت، قدرت تفکر، درک حقایق و گامبرداری به سمت سعادت هدایت میکند.
شکوفایی استعداد
دختر و پسر هنگامی که براساس فطرت و طبیعت ازدواج میکنند، در سایة ازدواج به آرامش فکری و امنیت باطنی دست مییابند.آنها با ازدواج، بر مشکلات ناشی از عزببودن فائق میآیند و زمینة تفکر صحیح و آیندهنگری برای آنان فراهم میشود. هنگامی که طغیان شهوات و غرایز فرو نشست، بدون تردید راه برای شکوفایی استعدادهای نهفته باز میشود و بر درخت زندگی، محصولات و ثمرات عالی مینشیند. صفحات تاریخ نشان میدهد که بسیاری از رجال دانش و مردان بزرگ، پس از ازدواج، راه صدساله را یکشبه طی کردهاند و در سایة ازدواج ـ که موجب آرامش و امنیت خاطر آنان شده است ـ به مقامات بلند و بزرگی از علم و دانش رسیدهاند. آری، ازدواج علت آرامش و امنیت و زمینة تحقق کمالات و شکوفایی استعدادهاست.
نیاز به تکامل
مکملبودن، یعنی دو یا چند چیز که با جمع شدن یک پدیدة کاملی را بهوجود بیاورند. زنان و مردان نیز وقتی تنها هستند، نیمی از یک پدیدهاند، اما وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، بهعنوان واحد مطرح میشوند. از این لحظه است که تکامل آنها شروع میشود و هر چه جلوتر میروند، متکاملتر میشوند. ازدواج پدیدهای است که در عمل این موقعیت را فراهم میکند تا دو چیز ناقص و نیمه در کنار هم قرار گیرند. این شرایط جدید به زنان و مردان کمک میکند تا بتوانند با حمایتها، تشویقها، همکاریها، همدردیها، محبتها، همراهیها و... که از ناحیة دیگری خلق میشود، در زندگی با ثبات بیشازپیش و با پایداری ادامة حیات دهند. پس هر جوانی لازم است که برای رسیدن به تعادل روحی و پایداری نیمة دیگر خویش را بجوید و برگزیند.
قرآن مجید در سورة بقره، آیة 187 زن و مرد را لباس همدیگر میداند. «زنان لباس مردان و شما مردان لباس زنان هستید» تعبیر لباس در مورد زن و شوهر از چند نظر قابل تأمل است:
1. همانگونه که لباس انسان را از سرما و گرما و خطر نفوذ بیماریها به بدن حفظ میکند، زن و شوهر همدیگر را از خطرها و آسیبها و طغیان جنسی حفظ میکنند؛
2. همانگونه که لباس عیبهای بدن را میپوشاند، زن و شوهر نیز عیوب همدیگر را میپوشانند؛
3. انسان بدون لباس نمیتواند در جامعه با سرافرازی زندگی کند و احساس نقص میکند. انسان مجرد نیز احساس نقص میکند؛
4. همانگونه که لباس زینت انسان است، زن و شوهر مایة زینت و آراستگی همدیگر هستند.
زن و مرد مادامی که از هم جدا و تنها باشند، کامل نیستند و نمیتوانند خودکفا باشند. آنها برای رسیدن به کمال، رهایی از رنج و الم تنهایی، یافتن هستی، پختگی، رنگدادن به زندگی و ورود به جامعة انسانی، نیازمند پیوستن به یکدیگر هستند این امر، اساس فکر ازدواج را پیریزی؛ میکند در سایة پیوند و ازدواج است که مرد، کاملاً مرد و وزن، کاملاً زن میشود. شهید مطهری دربارة نقش تربیتی ازدواج میگوید: «یک پختگی هست که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمیشود، در مدرسه پیدا نمیشود، در جهاد نفس، نماز شب پیدا نمیشود این را فقط در همین ازدواج و تشکیل خانواده باید بهدست آورد.»
موجب نجات از تنهایی
به عقیدة دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودی مدنی و بالفطره اجتماعی است. ازاینرو، محتاج پناه و یاور و یاری دلدار است. ازدواج آدمی را از تنهایی و اعتزال نجات میدهد و باعث میشود انسان وجود همسر را عین وجود خود بداند و در غم و دردش شریک باشد.
تولید نسل
در اسلام تولید مثل سالم و مشروع فقط از طریق ازدواج امکانپذیر است و اسلام آنقدر به این مسئله اهمیت داده است که روایات نقلشده از اولیای دین، فرزند آوربودن را از صفات شایستة زنان برای ازدواج میشمارد و فرزندداشتن را مایة برکت میداند. اصولاً انسانها علاقهمند هستند که موجودیت خویش را در نسلهای بعدی نیز حفظ کنند. بنابراین، بعد از ازدواج مسئلة فرزنددارشدن در ذهن زوجها نقش میبندد. هرچند امروزه نگاه به موضوع فرزندداری از ابعاد مختلف دچار نوسان شده است، اما بقای نسل خواستة همگان است.
ازدواج ابزار و وسیلهای است که این خواستة افراد را محقق میکند و به آنها اجازه میدهد تا به عمل تولید مثل بپردازند. همین امر خودبهخود استحکام و پایداری خانوادهها را سبب میشود و از سوی دیگر خانوادهها را از انزوای جمعی بیرون میآورد. ازدواج وسیلهای برای بقای نسل، تربیت نسل و تحمل مصائب آن است. شکی نیست که نسل باید مطابق با نظر اسلام تربیت شود و چنین امری جز از راه ازدواج مشروع و قانونی امکانپذیر نیست. پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله فرمودند: «هرکس میخواهد از سنت من پیروی کند باید ازدواج نماید. بهوسیلة ازدواج فرزند بیاورد (تعداد مسلمانها را زیاد کند) که من در قیامت با کثرت شما به امتهای دیگر مباهات و افتخار کنم.»
در مسئله ازدواج والاترین هدف را منظور داشته باشید
هدف انسان از ازدواج باید هدفی معنوی، مقدس و پاک باشد، ازدواج باید برای اطاعت از دستور حق و همچنین پیروی از روش انبیا و برای تأمین سعادت همسر و تربیت الهی ـ ملکوتی فرزندان صورت بگیرد. زن و مرد در مسئلة ازدواج باید خود را آمادة ورود به یک عبادت بزرگ کنند و در ازدواج خوشنودی خداوند را مد نظر قرار دهند و بدانند که از طریق صلب و رحم، امانتدار حضرت حق هستند.
باید بدانند فرزند امانت پروردگار است و مدت کوتاهی مهمان صلب پدر و بین 6 تا 9 ماه مهمان رحم مادر است. در این دو مکان طفل با گیرندگی دقیقی که حضرت حق به وی عنایت فرموده از تمام وجود پدر و مادر، همة حالات و مشخصات را بدون اختیار به خود منتقل میکند. نقل میکنند رسول اکرمصلیاللهعلیهوآله به زنان باردار اجازه میدادند تا مناظر زیبای جهاد و شمشیرزدن در راه حق را ببینند و به شعارهای الهی و ملکوتی رزمندگان گوش جان بسپارند تا از طریق دیده و شنیده خود، فرزند در رحم خود را تغذیه کنند. مگر نشنیدهاید قبل از تکوین وجود حضرت فاطمهسلاماللهعلیه در صلب رسول حق، از جانب خداوند به پیامبرصلیاللهعلیهوآله دستور چهل روز روزه داده شد و افطار شب آخر را از غذای بهشتی تناول فرموند، آنگاه نطفة آن دختر والا به رحم مادر منتقل شد.
واسطة بین شما و ازدواج چشم نباشد؛ دلال ازدواج، شهوت نباشد؛ هدف از ازدواج رسیدن به ثروت و مقام از جانب خانوادة طرف مقابل نباشد و رسیدن به چهرة زیبا و فریبنده هدف نباشد. بیائید معنویت و عبادت و رعایت حق همسر و تربیت اولاد صالح و خلاصه جلب رضای حق را در مسئلة ازدواج هدف قرار بدهید تا ثمرة این ازدواج منافع ابدی و دائمی باشد.
اهداف و انگیزههای کاذب در امر ازدواج
رهایی از تنهایی و افسردگی
بسیاری از افراد به این دلیل که تنها هستند و یا از تنهایی هراس دارند تن به ازدواج میدهند. تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند اما در این شرایط، معمولاً فرد قادر به یک انتخاب صحیح نیست احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند، برخی از افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیج فردی را احتمال نمیدهند، درنهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنتزا و غمانگیزی میشوند.
عطش جنسی
بدون شک یکی از مهمترین عاملهای تحریککننده برای ازدواج، عطش جنسی است. بعضی از افراد آنقدر غرق در غرایز جنسی هستند که جز روابط جنسی، به چیز دیگری فکر نمیکنند آنها رابطة جنسی را به یک رابطة صمیمانه و درازمدت ترجیح میدهند و فقط بهدنبال یک همخواب هستند تا یک همسر خوب. این نوع ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گرائیده و از هم میپاشد.
گریختن از واقعیت زندگی خود
بسیاری از افراد به این دلیل ازدواج میکنند تا عذری برای دور شدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی این افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف است. بهجای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند، ازدواج میکنند؛ با این تصور که و با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالتآوری بیرون خواهد آمد.
اعتماد به نفس پایین
بعضیها با نخستین فردی که به آنها پیشنهاد میدهد ازدواج میکنند. این افراد بهلحاظ اعتماد به نفس پایین، میپندارند که دوست داشتنی نیستند و یا ارزش، زیبایی، هنر کافی و... در خود سراغ ندارند تا فردی شیفتة آنهان شود از ترس آنکه فرد دیگری آنها را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد شده، شتابزده تن به ازدواج میدهند. (مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)
ابزاری برای پیشرفت مادی
شواهدی وجود دارد که برخی از مردان جوان، دخترانی را انتخاب میکنند که از خانوادة مرفه و متمکن هستند تا به تصور خودشان از ازدواج، بهعنوان پلکانی برای ترقی مادی استفاده کنند. این موضوع در دختران هم صادق است. اگر شما شیفتة فردی هستید که ثروتمند است و فقط بههمیندلیل حاضرید با او ازدواج کنید، این ملاک مناسبی نیست. ایدة ازدواجکردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفة قلبی و فقط از روی نگاه مادیگرایانه، بهطور یقین عقلانی نیست و اشتباه است.
عشق و علاقة زیاد به جای مسئولیت
احساس عشق و علاقة زیاد که در آغاز همسرگزینی برای جوانان حاصل میشود ممکن است از شرایط لازم برای ازدواج موفق تلقی شود این احساس با مسئولیتپذیری تکمیل میشود.
پذیرش این عقیده که هر چیزی به تجربهکردنش میارزد و پیمودن راهی اجباری
برخی به ازدواج بهعنوان پدیدة تکرارپذیر سطحی و اتفاقی مینگرند؛ درحالیکه ازدواج نوعی انتخاب است که یک عمر پیامدها و مسائل ناشی از آن استمرار و تداوم خواهد داشت. رویکرد جوانان به ازدواج باید رویکردی انتخابی، آگاهانه و ارادی باشد و هرگونه احساس اجبار و تحمیل در این مسئله بر پیامدهای آن، نظیر مسئولیتپذیری تأثیر منفی دارد.
احساس ترحم بهجای احساس مهر و محبت
از ویژگیهای زندگی مشترک، پیوند مهر و محبت و عاطفة متقابلی است که میان زن و شوهر ایجاد شده و با گذشت زمان شکوفا میشود. برخی از جوانان مهر و محبت را با ترحم اشتباه میگیرند و بهدلیل مشاهدة برخی نقصها و کمبودها در فرد مورد نظر مانند وجود بیماری، نقص عضو و یا فقدان ولد یا والدین با او ازدواج میکنند. باید توجه کرد ازدواج با فردی که بهدلایلی از وجود عارضه یا نقصی رنج میبرد، یک اقدام قابل ستایش است این در صورتی است که آگاهانه، سنجیده و با درک تمامی مسئولیتها و براساس مهر و عاطفة سالم انجام بگیرد. گاهی انگیزة فرد برای ازدواج، نجاتدادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلهای اقتصادی و اجتماعی و دلیلهای دیگر است.
برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسئولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را میپذیرد. چنین انگیزههایی بعد از مدت کوتاهی، رو به خاموشی میرود و درنهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه میکند. بر این اساس، احتمال تغییرات خلقی و روحی در فرد بهوجود آید و از تصمیم خود پشیمان شود. و درصورتیکه تزلزل در فرد منجر به جدایی نشود، حاصل آن زندگی مطلوب نخواهد بود.
ازدواج به دلیل خوگرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی
اگر دو نفر پس از آشنایی، احساس کنند که به یکدیگر وابسته شدهاند و بر این اساس تصمیم به ازدواج بگیرند (درصورتیکه تمام شرایط و معیارهای ازدواج را رعایت کنند) این ازدواج اشکالی ندارد. اما هنگامی که زوجی بهدلیل بروز مشکلات اساسی از هم جدا شوند، اگر بهدلیل عادت محض و خوگرفتن اخلاقشان به یکدیگر تصمیم به بازگشت بگیرند ـ درصورتیکه مشکلات اساسی زندگی را که سبب اختلاف آنها شده است حل نکنند ـ ازدواجشان کارساز نخواهد بود، چراکه عادت محض از عوامل و انگیزههای کاذب ازدواج است.
ازدواج بهدلیل عشق سطحی و زودگذر
گاهی بین دو نفر، چنان علاقهای ایجاد میشود که گمان میبرند بهراستی، عاشق هم هستند. وقتی هیجان با سرعت چشمگیری در رابطهها پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود، پیش نمیرود؛ زیرا وقت کافی برای این موضوع وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمة یک رابطة محکم است، احتیاج به زمان دارد. یک آشنایی سریع، هر قدر هم که هیجانآور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به دنبال دارد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی، اشتباه میشود. بنابراین، ازدواجهایی که در کوتاهمدت اتفاق میافتند، ممکن است خطرهایی را به همراه داشته باشند.
ازدواج به دلیل پدر و مادرشدن
یکی دیگر از عوامل تحریککننده برای ازدواج، این است که فرد، خود را پدر یا مادر ببیند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندی شود؛ اما آیا به این موضوع آگاهی دارید که میتوانید از لحاظ تربیتی، عاطفی، اخلاقی و مادی، شرایطی را برای هرچه بهتر تربیتشدن فرزندتان فراهم کنید؟ بیشک روزگار سپری میشود، بچهها بزرگ میشوند و ازدواج میکنند و بهدنبال زندگی خویش میروند. آنگاه است که احساس میکنید باز شما هستید و تنهایی. پس فردی را انتخاب کنید که فقط در فکر این نباشید از او صاحب فرزند شوید؛ بلکه شخصی باشد که در تمام مراحل زندگی، پابهپای شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعیتان باشد.
ازدواج به دلیل پایان دادن به دوران نامزدی
دوران نامزدی، شرایطی را برای شناخت زوجین از یکدیگر فراهم میآورد. تعدادی از افراد در این دوران، متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل میشوند. گاهی اوقات در این دوران افراد متوجه ناراحتی و یا مبتلابودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر میشوند. اما با وجود آگاهی به این مسائل، بنا بهدلیلهای فرهنگی از جمله اینکه بههمخوردن نامزدی را مساوی با بیآبرویی و ازدستدادن حیثیت خود قلمداد میکنند، تن به ازدواج میدهند.
ازدواج به دلیل زیبایی ظاهری
جذابیت جسمانی، بهعنوان یک عامل مهم در دوستیها و مناسبتهای اجتماعی غیرقابل انکار است. بهنظر میرسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیدهتر و ویژگیهای شخصیتی زیباتری هم داشته باشند. بهدلیل چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم میشوند. زمانی که این عامل بهعنوان ملاک برای تشکیل زندگی مشترک ـ بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی ـ در نظر گرفته میشود، ضریب خطرپذیری چنین ازدواجهایی نیز بهطور طبیعی بالا خواهد رفت.
فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا میشود
بهطور معمول اینگونه ازدواجها زیاد دوام نمیآورد و پایهای برای یک رابطة درازمدت نخواهد بود. فردی که بهخاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، بهطور مسلّم رابطة آنان استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که بهخاطر شما به فرد دیگری خیانت کرده است، روزی به خود شما نیز خیانت خواهد کرد.
ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر
وقتی وضعیت در خانة پدری اندوهبار شود، ازدواج یک راه گریز محسوب میشود.این نوع ازدواج شما را از چاله درآورده و به چاه میاندازد. یکی دو سال دیگر در خانة پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تأهل دهید، زیرا ممکن است شریک زندگیتان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما شود.
ازدواج بهدلیل نگرش یکجانبة پدر و مادر شما به شخص مورد نظر
البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما بهطور واقعی، همسر آیندة شما را دوست بدارند؛ اما دوستداشتن این فرد از سوی آنها، دلیل کافی برای مدنظر قراردادن ازدواج با آن فرد نیست. زمانی که والدین از دنیا بروند شما کماکان باید اسیر فرد رؤیاهای آنها باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رؤیاهای شما نباشد.
منابع
- انصاریان،حسین- نظام خانواده دراسلام- نشر ام ابیها- 1386
- ملکی،حسن- مشاوره قبل از ازدواج با جوانان- نشرنیکان کتاب- 1387
- آرزمی سهساری،سعید- میثاق مقدس(سازمان ملی جوانان)- نشر اسپید- 1379- چاپ اول
- بانکی پورفرد،امیرحسین- مطلع مهر- نشرحدیث راه عشق- 1387- چاپ پنچم
- اعرافی،علیرضا- اهداف تربیت ازدیدگاه اسلام- دفترهمکاری حوزه ودانشگاه- 1376
- رشیدپور،مجید- مراحل ازدواج دراسلام- نشرانجمن اولیاومربیان- 1376
- مشکینی،علی- ازدواج دراسلام- احمد جنتی- الهادی- 1366
- مطهری،مرتضی- تعلیم وتربیت دراسلام- نشرصدرا- 1362
- مکارم شیرازی،ناصر-تفسیرنمونه- دارالکتب الاسلامیه- 1368
- قمی،شیخ عباس- سفینه البحار- دارالتعارف- 1403ق
سایت ساج
چگونه پیشنهاد ازدواج دهیم؟
1- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید : واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید . ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید .
2- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید : پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف 50 سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید .
3- از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد : شـما ابـتـدا باید بدانید که اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، حتما آنها را خوشنود میسازد. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود .
4- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد : به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟
5- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید : بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید .
6- تقریبا مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد : هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی ''بله'' خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید .
7- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید : شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید . امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند .
8- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید : صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات !
9- مکان و زمان مناسب را بیابید : مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند : رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد .
10- او را دستپاچه نکنید : شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید .
11- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید : صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: ''بلهخیـر'' و یــا ''شاید''. شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید .
12- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید : هـمـواره احـتـمال آن کـه وی ''نه''بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج .
13- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید : زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید .
آیا چند همسری ویژه ی کشورهای اسلامی و شرقی است؟
وقتی سخن از چند همسری و به ویژه با واژه اسلامی آن "تعدد زوجات" پیش می آید، همه نگاه ها به شرق و به ویژه جهان اسلام معطوف می شود. البته چنین نگاهی دور از ذهن نیست. چراکه قرآن کتاب مذهبی مسلمانان با قید شرایطی این مسئله را جایز شمرده است. پیامبر اسلام (ص) نیز که به گفته صریح قرآن الگویی برای مسلمانان به شمار می آید، خود چند همسر داشت.
اما جالب است بدانیم به رغم آنکه بسیاری ، این مقوله را محدود به شرق و به ویژه جهان اسلام می دانند، در سایر کشورها از جمله کانادا و آمریکا نیز، چند همسری وجود دارد. البته رواج آن به هیچ روی با کشورهای موسوم به "شرق" قابل مقایسه نیست.
اخیرا " حزب دمکرات نو" کانادا در مورد به وجود آمدن جامعه ای چند همسری در منطقه "بانتیفول" در شهر ویکتوریا واقع در استان بریتیش کلمبیا، به دولت مرکزی هشدار داده است.
"دان بلک" رهبر شاخه این حزب در ونکوور در نامه خود به وزیر دادگستری دولت مرکزی نوشت که صرف داشتن اختیار توسط دولت استانی بریتیش کلمبیا در این مورد، سبب سلب مسئولیت دولت مرکزی نمی شود. لذا درخواست کرده که این اقدام توسط دولت مرکزی جرم اعلام شود.
از آنجا که آزادی مذهب در قوانین کانادا کاملا به رسمیت شناخته می شود، این رهبر حزبی در نامه خود تأکید کرده که برخورد با چنین پدیده ای را نباید مبارزه با آزادی دینی قلمداد نمود.
قضاتی هم که اینک در دادگاه های استان مورد اشاره مشغول رسیدگی به این مقوله هستند، باید در احکام خود دقت کنند که این حکم ها با حقوق شخصی افراد، حقوق بشر و آزادی های اعتقادی مغایرت نداشته باشند.
گرچه دولت مرکزی اعلام کرده که در انتظار رأی نهائی دادگاه ونکوور است، اما روشن ساخته که مقوله چندهمسری همچنان در کانادا غیرقانونی محسوب خواهد شد.
چراکه با وجود پایبندی دولت به آداب و رسوم و سنت های جوامع مختلف کشور، اگر هر یک از این آداب و سنن در جامعه کانادا مذموم محسوب شوند، نمی توانند دارای وجاهت قانونی باشند.
مسئله ای که آقای بلک به آن اشاره کرده، به هیچ روی مقوله ای جدید محسوب نمی شود.
به اعتقاد "والی اوپال" دادستان کل استان بریتیش کلمبیا ، شوهر دادن دخترکان ١٤ یا ١۵ ساله به مردان ٤۵ تا ۵٠ ساله، "خلاف ارزش های جامعه ماست.
" کمااینکه نشریه "مک لینز" در شماره ۲۵ ژوئن ۲٠٠٧ (۵ تیر ١۳۸٦) خود، گزارشی مفصل را به مقوله چند همسری در کانادا اختصاص داد. این گزارش که به قلم "کن مک کوئین" خبرنگار این نشریه و با کمک "تونی وینتون" خبرنگار "آسوشیتدپرس" نوشته شده بود، به چند همسری در کانادا و آمریکا اختصاص داشت.
در مقاله مورد اشاره آمده بود که حتی برخی از کانادایی های بسیار تحصیلکرده، در " تارنمایی به نام "هووها" به روشنی در مورد عقیده خود در باره چند همسری قلمفرسایی می کنند. در این تارنما اظهار نظر زنانی هم منعکس می شود، که خود هوو دارند.
برخی افراد دیگر هم اعم از زن و مرد که هوادار این روش باشند، نظرات خود را در این تارنما ابراز می کنند.
شگفت انگیز است که بدانیم "هووها" تنها تارنمایی نیست که صاحبان این عقیده اعم از مذهبی و غیر مذهبی، در آن به اظهار نظر می پردازند. عقیده ای که دست کم در مرحله نظری (تئوری) در کانادا و هر ۵٠ ایالت آمریکا غیرقانونی می باشد.
وقتی سخن از چندهمسری و به ویژه با واژه اسلامی آن "تعدد زوجات" پیش می آید، همه نگاه ها به شرق و به ویژه جهان اسلام معطوف می شود. البته چنین نگاهی دور از ذهن نیست. چراکه قرآن کتاب مذهبی مسلمانان با قید شرایطی این مسئله را جایز شمرده است. پیامبر اسلام نیز که به گفته صریح قرآن الگویی برای مسلمانان به شمار می آید، خود چند همسر داشت.
در هفته گذشته به چند همسری در کانادا پرداخته شد، و اینک این مقوله در آمریکا و اسرائیل مورد بحث قرار می گیرد.
مقوله چندهمسری تنها به کانادا محدود نمی شود. کمااینکه "خبرگزاری آسوشیتدپرس" روز ١٤ آوریل (٢٦ فروردین) گزارش داد که بر اساس تحقیقات و بازجویی های به عمل آمده، اعضای فرقه ای که چند همسری را مجاز می داند، به دادگاهی در "سن آنجلو" فراخوانده شده اند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که دختری ١٦ ساله از ساکنان "مجتمع در آرزوی صهیون" در الدورادو که در ٤۵ مایلی جنوب سن آنجلو در ایالت تگزاس واقع شده، در تماس با یکی از خطوط تلفنی اضطراری مربوط به خشونت های خانوادگی شکایت کرده بود که مورد سوء استفاده جسمی و جنسی شوهر ۵٠ ساله خود قرار دارد.
این مجتمع ١٧٠٠ جریبی که پیش از این محل بازی بوده، در سال ٢٠٠۳ (١۳۸٢) توسط فرقه ای مذهبی خریداری گردید. این فرقه از پیروان "کلیسای مورمون ها" یا "کلیسای بنیادگرای عیسی مسیح وابسته به قدیسین روز بعد" هستند. سپس بناهایی از جمله تعدادی خانه های بزرگ شبیه به خوابگاه، یک مرکز درمانی کوچک، یک کارخانه پنیر، یک دستگاه تصفیه آب، و یک معبد در آن ساخته شد.
در فرقه ای از پیروان کلیسای مورمون ها که در ایالت تگزاس زندگی می کنند، چندهمسری از طریق توافق والدین و اغلب بین دختران زیر ١۸ سال و مردان مسن صورت می گیرد. گرچه پیروان این فرقه معتقدند که این کار پاداش اخروی دارد، اما نوعا در کلیسای مورمون ها چندهمسری به طور گسترده رایج نیست
انتشار این شکایت سبب گردید که روز ٣ آوریل (١۵ فروردین) پلیس به مجتمع مورد اشاره یورش ببرد، و ٤٣٧ کودک را از آنجا خارج کند. پس از این حمله، تا ٩ آوریل (٢١ فروردین) به جز مواردی خاص، از هرگونه ورود به محوطه زندگی این افراد و همچنین خروج از آن جلوگیری به عمل آمد.
در عین حال ١٤٠ زن نیز به همراه کودکان مورد اشاره از این مجتمع انتقال داده شده اند. کودکان تحت سرپرستی قانون قرار گرفتند، اما در مورد زنان چنین تصمیمی اتخاذ نشد. اظهارنامه های کارکنان حمایت از کودکان حاکی از آنست که آنها در مجتمع مورد اشاره، آثاری از سوء استفاده به دست آورده اند.
در فرقه مورد اشاره، چندهمسری از طریق توافق والدین و اغلب بین دختران زیر ١۸ سال و مردان مسن صورت می گیرد. گرچه پیروان این فرقه معتقدند که این کار پاداش اخروی دارد، اما نوعا در کلیسای مورمون ها چندهمسری به طور گسترده رایج نیست.
اینک ٣۵٠ وکیل از سراسر کشور داوطلب شده اند، که در پی آزادی بچه ها باشند. "گای چوئیت" دادستان ایالت تگزاس در این مورد می گوید: "این واقعا برای وکلای تگزاس مهم است، که همه به عدالت دسترسی داشته باشند." چراکه قوانین مربوط به بهزیستی کودکان اشعار می دارد، که هر بچه ای در این ایالت از حق داشتن وکیل برخوردارست.
سه مادر این فرقه در نامه ای برای "ریک پری" فرماندار ایالت یاد شده، تقاضای کمک کرده اند. این مادران در نامه خود که یک فتوکپی از آن به دست مسئولان خبرگزاری آسوشیتدپرس رسیده است، ادعا کرده اند که برخی از فرزندانشان بیمارند و حتی نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارند.
آنها همچنین می گویند از زمانی که کودکان زیر سرپرستی قانونی ایالت درآمده اند، از آنها در مورد مسائلی پرسش شده که چیزی در موردشان نمی دانند.
این سه که نامه را امضاء کرده اند و مدعی هستند که نماینده سایر مادران می باشند، می گویند که ١۵ تن از مادرها در هنگام انتقال فرزندانشان توسط پلیس حضور نداشتند. آنها همچنین نوشته اند که از پری می خواهند در مورد محلی که کودکان به آنجا انتقال داده شده اند، بررسی کند. زیرا "بسیاری از فرزندان ما در نتیجه شرایط این محل بیمار گشته اند. به طوری که حتی برخی از آنها، به ناچار به بیمارستان منقل شده اند."
اما "رابرت بلک" سخنگوی پری اعلام کرده که چنین نامه ای دریافت نشده، و بنابراین نمی تواند در مورد آن اظهار نظر کند.
تعدد زوجات در نظامهای قبل و غیر از اسلام
1- ۱) تعدد زوجات در دین یهود
تعدد زوجات در دین « تحریف شده آنها» خیلی زشت بود، تا جای که روایت شده که حضرت داود و حضرت سلیمان « علیهماالسلام » هر یک صدها زن داشته اند و گویا حضرت سلیمان (ع) هفتصد زن آزاده و سیصد کنیز داشته که این کار با عصمت انبیاء سازگار نیست و سخن تحریف شده آنها است و فقط جهت اطلاع ذکر شده است.
تورات یهود هیچ قید و بندی برای تعدد زوجات ذکر نکرده است، ولی رد نصوص« تلمود» آمده است که برای توده مردم تا چهار عدد و برای ولی امیر یهود به قیاس به ملک داود «ع» تا هیجده زن مباح است.[۱]
۱-۲) تعدد زوجات در عراق قدیم.
در ماده ۱۴۸ شریعت و قانون حمورابی آمده است که اگر زن اولی بیمار باشد برای مرد جائز است که زن دوم بگیرد.
نیوفیلد: در ضمن سخن از تعدد زوجات نزد عبرانیها گفته است.
قوانین با بلیان و همسایگانشان که با بنی اسرائیل در ارتباط بوده اند همگی تعدد زوجات را قبول داشتند.
آشوریها نیز به دلیل ماده ۴۶ از لوح اول که ازدواج با همسر پدر بعداز وفات او سخن میگوید تعدد زوجات را قبول داشته اند.[۲]
۱- ۳) تعدد زوجات نزد ایرانیان و هندوستان.
تعدد زوجات و داشتن کنیزکان بدون حدود و ضابطه در نظام آشفته روابط بین زن ومرد وجود داشته است.
تعدد زوجات بدون تمدید و مقید بودن به عدد خاص میان هندوها وجود داشته و لیکن یکی از آنها رئیس دیگران بود.
۱ـ ۴) تعدد زوجات در چین
شریعت «لیکی» چین تعدد زوجات را تا یکصد و سی تن اجازه داده است. و یکی از پادشاهان قدیم چین در حدود سه هزار زن داشته است. چینیان نیز همچون هندیان یکی از زنان را بر دیگران ترجیح میدادند و رئیس به حساب میآید.[۳]
۱-۵) تعدد زوجات در مصر
ثروتمندان و بویژه امیران و خانواده های سلطنتی در تعدد همسران اسراف میکردند، و حدی برای آن قائل نبودند و بدان میبالیدند تا جایی که « رامسیس » دوم افتخار میکند به اینکه از زنان متعددش یکصد و شش فرزند داشته باشد، و لیکن یک زن اصلی بوده و بقیه زنان درجه دوم به حساب میآمدند.۲[۴]
۱-۶)تعدد زوجات در مسیحیت
مسیحیت تنها دینی است که مردم را به عدم ازدواج تشویق میکند و آن را به عنوان دلیل اصلاح و تزکیه و رشد ایمانی معرفی مینماید، بولس گفته: که اصل بر این است که مردم خود را از ازدواج منع کنند و تنها در حالات ضرورت از آن استفاده نمایند، و نیکو است که هیچ مردی هیچ زنی را لمس نکند، و بخاطر ضرورت میشود که مردی همسری و زنی همسری داشته باشد.[۵]
ولی این قانون مسیحیت زیاد دوام نداشت، زیرا موجب عدم رغبت مردم به آیین مسیحیت شده بود، و بعد از مدتی آن را لغو کردند.
حتی بعضی از مسیحیان تعدد زوجات را واجب دانستند، در سال ۱۳۵۱م " لا معمدانیان " مونستر به صراحت فریاد برداشتند که هر مسیحی باید چند همسر داشته باشد، و "مورومونها " تعدد زوجات را نظام الهی مقدس دانستند.[۶]
"جان میلتون " که یکی از مبرزترین مدافعان تعدد زوجات به حساب میآید در رساله به نام"تحقیق درباره فلسفه مسیحیت " در ص ۲۳۷ مدارک مختلفی از کتاب مقدس در زمینه دفاع از این عمل بیان نموده است.[۷]
مسیحیت معاصر در افریقای سیاه به نظام تعدد زوجات اعتراف کرده است چون بدین نتیجه رسیده بودند که منع آن مانع داخل شدن آفریقاییها به مسیحیت میشود، لذا فریاد زدند که تعدد زوجات بصورت غیر محدود مباح است.[۸]
۱-۷) تعدد در میان عربها پیش از اسلام
عربهای پیش از اسلام با نظام چند همسری و داشتن کنیزکان همانند اقوام و ملتهای همسایه خود بودند، و مقید به عدد محدودی نبودند، بلکه این امر بستگی داشت به میل و رغبت مرد و مال و جاه و مقامش، که از جمله آمده است که " غیلان ثقفی " هنگامی که اسلام آورد ده ۱۰ تا همسر داشت و روایات دیگری نیزوجود دارد که به مفاد آنها کسانی هم بودند که بیشتر یا کمتر داشتند.[۹]
تعدد زوجات در نظامهای قبل و غیر از اسلام
فصل دوم) تعدد زوجات در اسلام
۱-۲) موقف اسلام در برابر تعدد زوجات
وقتی که قرآن نازل میشود، و حضرت محمد (ص) به پیامبری مبعوث میشود بسیاری از عادتهای زشت که دامن گیر جامعه بشریت بودند، نابود کرد ولی بعضاً که میبایست تعدیل و منضبط شوند از جمله تعدد زوجات منضبط و تعدیل کرد.
همچنانکه خداوند در قرآن میفرماید:
«واِن خِفتُم ألاّ تُقسطِوُا فی الیَتاس فانکحوا ما طابَ لَکُم من النساء مثنی و ثُلثَ و رُبعَ فإنِ خِفتُم ألاّ تَعدِلوُا فوحدةً اوما مَلَکَت أیّمنُکُم ذلک أدنی ألاّ تعولوا» نساء آیه ۳
ترجمه: اگر ترسیدید که در ازدواج با یتیمان تحت سر پرستی خود نتوانید دادگوی کنید با زنان دیگری که برای شما حلالند و دوست دارید با دو یا سه یا چهار تا ازدواج کنید. اگر هم میترسید که نتوانید میان زنان دادگری را مراعات دارید، به یک زن اکتفاء کنید یا با کنیزان خود ازدواج نمائید. این سبب میشود که کمتر دچار کجروی و ستم شوید و فرزندان کمتری داشته باشید.[۱۰]
موقف اسلام در برابر تعدد زوجات این است که آن رااز نامحدودیتّی و بی انضباطی به محدود بودن به عدد چهار و منضبط بودن به شرائط و حالاتی که در صفحات آتیه خواهد آمد انتقال داد ف که در هر حال که شخص مایل به تعدد باشد اجازه نمیدهد و تا شرائط تعدد فراهم نباشد هیچ کس چنین حقی ندارد.
۲-۲) شرایط تعدد زوجات در اسلام
اسلام در صورتی تعدد زوجات را مباح کرده که شرائط آن فراهم باشد که اگر این شرائطی که برای مباح بودن تعدد زوجات فراهم نباشد، اسلام مانع آن است، و یکی از شرائط که رعایت عدالت است میان همسران، اگر زوج نتوانست آن را رعایت کند و به آنها ظلم کرد حکم حرمت پیدا میکند.[۱۱]
پس یکی از شرائط برای تعدد زوجات و مباح بودن آن در نظام اسلامی وجود عدالت است، که توضیح عدالت در کتابهای فقهی بحث نکاح آمده، چه به خاطر پرهیز از طولانی شدن مطلب از آن صرف نظر نمودیم. حقیقت این است که «تجویز تعدد زوجات » در اسلام ارائه راه حل وتکلیفی اجتماعی است، در شرائط مخصوص که در غیر آن شرائط، این مسأله مطرح نیست. همچنانکه مجازات سارق بهنگام وجود سرقت، و تحقق شرائط مخصوص قابل اجرا ؛ و در غیر آن حالات منتفی است.[۱۲]
توضیح مطلب چنین است که جوامع بشری، همیشه صحنه مبارزه و نبرد انسانها است درنگاه کلی از سه صورت خارج نیست.
۱)جنگ دو نیروی باطل باهم
۲) جنگ نیروی حق و باطل
۳) جنگ دو نیروی حق بخاطر شبهه های قوی و عدم امکان ازالۀ شبهات.
اسلام جنگ نوع دوم بخاطر نجات مستضعفان و از اله باطل تأیید کرده است. آنچه که در هر سه جنگ پیش میآید.
کشته شدن تعدادی از طرفین درگیر، و یا حتی غیر درگیر و معمولاً کشته شده گان از مردانند، زیرا حاضرین صحنه های جنگ آنانند، و در تاریخ نمونه روشنی عرضه نشده است که در آن زنان در حد قابل توجهی بیشتر از مردان کشته شده باشند. نتیجه طبیعی این اوضاع کثرت زنان بی سرپرست و کم شدن مردان و بهم خوردن وضع طبیعی اجتماع زائل شدن اعتدال اجتماعی است.[۱۳]
راه حل این مشکل چیست ؟ شهید سید قطب در تفسیر فی ضلال القرآن جلد۱ ص ۵۷۹-۵۸۰
میفرماید: لازم است که شانه های خود را برای حل این مشکل تکان دهیم، یا معالجه آن به تصادف واگذار کنیم که قضیه را حل نماید هر طوری که خواست همان باشد. نظام و اجتماع جاهلی این مشکل را به سه طریق حل کرده است.
۱) ازدواج هر مرد قادر به ازدواج ؛ یک زن و بی زوج ماندن باقی زنها در طول حیاتشان
۲) ازدواج هر مرد قادر به ازدواج با یک زن، و استفاده زنان دیگر بصورت زنا و معشوقه گیری
۳) ازدواج هر مرد قادر به ازدواج با بیشتر از یک زن ؛ بدون تحدید.
اسلام راه سوّم را با تحدید و مقید به عنوان یک رخصت مورد استفاده قرار میدهد و اختیار مینماید ـ البته محدود به عدد چهار – برای حل این مشکل کثرت زنان که دامن گیر جامعه شده، که شانه خالی کردن از حل آن، مشکل را حل نمینماید.[۱۴]
پس کثرت زنان بنا به حوادثی که پیش میآید یکی دیگر از شرایط مباح بودن تعدد زوجات است. یکی دیگر از شرائط مباح بودن تعدد زوجات میتوان به این اشاره کرد که گاهاً پیش میآید زن بر اثر پیری و مریضی نمیتواند نیاز مسائل جنسی همسرش را برآورده نماید.
در حالیکه هر دو تا با ادامه دادن زنگی مشترک با هم موافقند، و از جدایی و طلاق بیزارند، پس چگونه این مشکل حل میشود ؟ به این صورت که زوج به حال خود و نابود کردن غریزۀ جنسیش ادامه به زندگی دهد، یا این که با زنهای دیگر بصورت زشت و فحشاء رابطه بر قرار نماید و غریزه فطری خود تأمین نماید.
یا اینکه ازدواج مجدد کند با حفظ حقوق همسر اولش ؟
اسلام برای حل این مشکل قایل به تعدد زوجات است و بهتر میداند که زن اولیش زیر عقد او باقی بماند و برای حل غریزۀ فطریش همسر دیگری را انتخاب نماید و با آن ازدواج نماید.[۱۵]
یا گاهاً زن عقیم باشد و همسر آن علاقه مند به پسر است، که در این حالت هم به دو احتمال برخورد میکنیم یکی اینکه این زن عقیم را طلاق دهد. دوّمی اینکه با زن دیگری ازدواج کند، و با زن اوّلیش نیز به زندگی مشترک ادامه دهد.
که در این حالت راه حل پسندیده برای حل مشکل راه حل دوّم است و بس.[۱۶] پس یکی دیگر از شرائط مباح بودن تعدد زوجات وجود مشاکلی همچون تأمین نشدن نیاز فطری مرد، اعم از میل به فرزند و تأمین غریزۀ زناشوئی.
۳-۲) فلسفه تعدد زوجات در اسلام
مسأله تعدد زوجات مثل یک ضرورت اجتماعی اسلام به آن توجه نموده، و لازم به یادآوری است که اسلام چنین قضیه ای را که وجود آن به پیش از اسلام برمیگردد تعدیل نموده است و خود مبدع آن نبوده، و آ ن را مثل یک علاج و دواء برای بعضی از حالات ضروری که برای جامعه بشریت پیش میآید تلقی مینماید.
و تشریع آن برای حل یکی از معضلهای جامعه که مثلاً کثرت زنان میباشد، و نجات بسیاری از زنان از نبودن تکیه گاه زندگی و بسیاری از مزایای خانواده وجود آن قانون با رعایت شرائط آن یکی از افتخارات دین اسلام به حساب میآید.
جامعه بشری مانند یک میزان، لازم است که دو کفیّه آن متعادل باشد، و باید میزان زن و مرد که دو رکن جامعه هستند و اسلام در رعایت حقوق آنها قائل به تساوی و مساوات است، در تمام حقوق با هم مساوی باشند.
پس چکار کنیم در حالیکه این توازن به هم خورد و عدد زنان چند برابرازعدد مردان بیشتر باشند، برای اثبات این قضیه به حادثه ای که برای کشور آلمان بعد از جنگ جهانی دوّم پیش آمد بنگریم، که بعد از بررسی، تعداد زنان در آن کشور بیشتر از تعداد مردان بودند که هر سه زن در مقابل یک مرد قرار گرفت، پس اگر قائل به عدم تعدد زوجات باشیم در این حالت توازن اجتماع به هم خورده و حقوق بعضی از اعضای جامعه پایمال شده است، و ضرورتاً برای رعایت عدالت و حل این معضل لازم است که قائل به تعدد زوجات باشیم. و اسلام آمده وآن مسأله را کاملا حل نموده است، و تعدد زوجات را با شرائطی که دارد مشروع نموده است.[۱۷]
بیشتر بودن تعداد زنان از مردان یک امر مسلّم است. در بیشتر از کشورهای جهان همچون شمال اروپا تعدد زنان در حال عادی بیش از مردان است. مرحوم دکتر سیباعی به نقل از یک پزشک در یکی از بیمارستانهای هلسنکی فنلاند میگوید: از بین سه یا چهار کودک که متولد میشوند یکی پسر و بقیه دخترند.[۱۸]
دکتر سلیمان دنیا خود شخصاً شاهد بر پای مجلس مناظره فکری و تبادل آرا پیرامون تعدد زوجات بوده است که از طرف جوانان دانشجوی دانشگاه لندن در سالن بزرگ یکی از کلیساها برگزار شده است، مناظره کنندگان به دو گروه تقسیم شده بودند، که گروهی تعدد زوجاترا تأیید میکرد، و گروه دیگر با آن مخالفت میورزید ؛ و هر گروه از دو مرد و دو زن تشکیل شده بود، و شنوندگان بسیار زیاد بودند، که سرانجام نتیجه رأی گیری برابری موافق و مخالف بود.
از یکی از زنان مناظره کننده موافق با تعدد زوجات سؤال کردند که آیا شخصاً راضی هستید همسر دوّم یکی باشید ؟!
جواب او مثبت بود و گفت: من اگر با نصف شوهر زندگی کنم، بهتر از آن است که بدون شوهر زندگی کنم، اگر با کودکانی زندگی کنم که فردا مردان و زنان جامعه را تشکیل خواهند داد، برای من بهتر از آن که فردا در تنهایی در خانه بمیرم، و کسی جز همسایه گان و آن هم بر اثر بوی گندیده لاشه ام در خانه از حال من خبر دار نشوند.[۱۹]
فصل سوّم) تعدد زوجات پیامبر (ص)
۱-۳) پیامبر (ص) چند همسر داشت ؟
در بین مورخان در مورد آنکه پیامبر اسلام (ص) در زمان رحلت نه ۹ همسر داشت اختلافی نیست که آنها را بدین صورت ذکر کرده اند:
۱)عایشه دختر ابوبکر صدیق از طایفه الیتیمه
۲) حفصه دختر عمر بن خطاب از طایفه الغدویه.
۳) ام حبیبه، رحله دختر ابوسفیان صخر بن حرب ابن امیه الأمویة.
۴) زینب دختر حجش الأسدیة.
۵) ام سلمه هند دختر ابی امیه المخزومیه.
۶) میمونه دختر حارث الهلالیة.
۷) سوده دختر زمعة العامریة.
۸)جویریه دختر حارث ابن ابی ضرار المصطلقیة.
۹) صفیه دختر حی ابن اخطب النضریة الاسرائلیة الهارونیة.
و برای پیامبر (ص) دو جاریه بود که عبارتند از.
۱) ریحانه دختر شمعون القرظیة.
۲)ماریة دختر شمعون القبطیة المصریة.[۲۰]
حافظ کبیر ابوبکر بیهقی از طریق سعید بن ابی عروبة ازقتادة روایت کرده که حضرت محمد (ص) کلاَ با پانزده زن ازدواج فرموده و یازده زن در آن واحد در حرمت نکاح رسول الله (ص) بوده و در حین رحلت ۹ زن در حباله نکاح وی بوده اند و بیهقی اسامی ۹ زن همسران حین الرحلت پیامبر(ص) را معرفی کرده که قبلاً ذکر کردیم.[۲۱]
اولین زنی که پیامبر (ص) در حالیکه بیست و پنج سال(۲۵) داشت با آن ازدواج کرد و سن آن چهل سال بود، خدیجه دختر خویلد ابن اسد نام داشت و از آن سه پسر به نام های قاسم، طیّب طاهر و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه،ام کلثوم و فاطمه داشت، خدیجه مادر تمام فرزندان پیامبر (ص) بود بجز ابراهیم که از ماریه قبطی بدنیا آمد.
ابن عبدالله در کتابش به نام استیعاب مینویسد: که در این هیچ اختلافی نیست پیامبر (ص) قبل از بعثت با هیچ بانویی غیر از خدیجه ازدواج نکرد و تا او زنده بود کسی دیگری را به همسری نگرفت و خدیجه اولیّن کسی است که به پیامبر (ص) ایمان آورده است، و هر ناراحتی که از مشرکان میرسید همه را بوسیله خدیجه جبران میکرد.[۲۲]
علاقه محبّت و دوستی زیادی میان حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (ص) در هنگامیکه با هم زندگی میکردند وجود داشته، و حضرت خدیجه خیلی حضرت محمد را ستایش نموده است به عنوان مثال:
وقتی پیامبر (ص) خبر نزول ملک و ماجرای غاررا برای خدیجه تعریف کرد، وی در جواب گفت وقتی حضرت (ص) آمد و فرمود مرا بپوشانید و من از این حالت که در غار حرا برام پیش آمده از نفس خودم میترسم، بله خدیجه میفرماید:
نه ای محمد چنین نیست، قسم به خدا که خدا وند تو را خوار نمیکند هرگز، زیرا شما صله رحم به جا میآورید، و انسان در مانده را دستگیری، و فقیر و نیازمند را مال و دارایی میبخشی، تو مهمان را گرامی میداری و از آن پذیرایی میکنی.[۲۳]
حضرت خدیجه در سال دهم بعثت دو ماه بعداز وفات ابو طالب دارفانی را وداع گفتند در ماه مبارک رمضان در سن ۶۵ سالگی و پیامبر (ص) آن سال را بنام عام الحزن یعنی سال اندوه و غم نامگذاری نمودند و حضرت (ص) در مورد ایشان میفرماید: هنگامی به من ایمان آورد که مردم من را تکذیب میکردند و به من کافر بودند. وقتی مردم مرا تکذیب میکردند او مرا تصدیق مینمود. مالش را در اختیار من قرار میداد در حالیکه مرا محروم میکردند، و خداوند فرزندانم را توسط او به من بخشید در حالیکه از بقیه مرا محروم مینماید.[۲۴]
در این مدت که حضرت محمد (ص) با خدیجه زندگی میکند، حضرت خدیجه هیچگونه ضعفی چه جنسی و چه مالی از پیامبر (ص) مشاهده نمیکند، زیرا اگر چنین بود آن قدر خدیجه حضرت محمد را نمیستاید.
۳ ـ ۲) چرا حکم آیه تحدید تعدد زوجات شامل پیامبر (ص) نبود.
آیه ای که مربوط به تحدید تعدد زوجات است، در آواخر سال هشتم هجری نازل میشود، در حالیکه پیامبر (ص) قبل از آن تمام زنان خود را گرفته و با آنها ازدواج کرده، و بعداز آن آیه نزول مییابد که فقط تا چهار زن میتوانید در آن واحد همسر داشته باشید.[۲۵]
در اینجا یک سؤال مطرح است که چرا شخص پیامبر (ص) بعداز نزول آیه به بقیه اصحاب دستور میدهد کسانی که بیشتر از چهار زن دارند بجز چهار بقیه را طلاق دهند.
همچنانکه امام ابو داود و غیره آن نیز از قیس پسر حارث « رضی الله عنهم» روایت میکنند که قیس فرموده: مسلمان شدم در حالیکه هشت تا زن داشتم، و آن را برای شخص پیامبر (ص) مطرح نمودم و پیامبر (ص) فرمودند پس چهار تا از آنها را انتخاب کنید و بقیه را طلاق دهید.[۲۶]
و شخص پیامبر در هنگام نزول آیه تحدید بیشتر از چهار زن داشته و هیچ کدام از آنها را طلاق نداد، پس چرا آن حکم شامل پیامبر (ص) نشد ؟
در جواب میتوان به این قضیه اشاره کرد که که زنهای پیامبر (ص) به نص صریح قرآن که میفرماید: (النبی أولِی بالمؤمنین مِن أنفُسِهِم و أزواجُهُ أمّهتهُم ).
ترجمه: پیغمبر از خود مؤمنان نسبت به آنان اولویت بیشتری دارد و همسران پیامبر (ص) مادران مؤمنان محسوبند...[۲۷]
پس آنها مادران مؤمنان هستند، و مادر جزء محارم ابدی است یعنی برای هیچ کس جائز نیست با آنها بعداز پیامبر (ص) ازدواج کند.
و اگر شخص پیامبر (ص) بعداز نزول تحدید فقط چهار تای آنها انتخاب میکرد و بقیه را طلاق میداد، آنهای که مطلقه می شدند چه کار می کردند و سرنوشت آنها چه می شد؟
خوب قبلاً که اشاره شد هیچ کس حق ندارد با آنها ازدواج کرد زیرا آنها مادران مسلمانان هستند، و یکی از نیاز مهم زنان وجود تکیه گهاه است که عبارت است از همسر. کاک ناصر سبحانی در یکی از نوارهایش که مربوط به خانواده است می فرماید:
یک زن به تکیه گاه نیازمند است، و لازم است که به آن تکیه دهد، و بدون آن احساس تزلزل و عدم امنیّت می کند.[۲۸]
و اگر پیامبر بجز چهار بقیه را طلاق می داد، آنها از بسیاری حقوق محروم می شدند از جمله همسر و خیلی متضرر می گشتند، در حالیکه زنان دیگران هر گاه همسرانشان آنها را طلاق می دادند آنها می توانستند ازدواج کنند البته بعد از تمام شدن عدّه آنها و اصلاً حقوق آنها پایمال نمی شد. بنابراین بخاطر رعایت حقوق زنان پیامبر حکم آیه تحدید شامل حال شخص پیامبر نمی شود.[۲۹]
و می توان نیز به ابن مطلب اشاره کرد که این حالت از خواص پیامبر (ص) بوده مثل چیزهای دیگر که جزء خواص پیامبر (ص) بودند. مثل وجوب نماز شب یعنی صلاة اللیل و قیام اللیل که برای شخص پیامبر واجب و برای دیگران سنت بوده. ۱
و همچنین روزۀ وصال یعنی اینکه دو تا روزه را بدون افطار بهم وصل کنید برای شخص پیامبر سنّت بوده و برای دیگران سنّت نبوده است اصحاب عرض پیامبر کردند که ای رسول خدا شما روز وصال را روزه می گیری ؟
پیامبر (ص) فرمودند:" اِ نّی لستُ کَهَیئَتِکُم " رواه بخاری (۱۹۶۷) و ابو داود( ۲۳۶۱)
من مثل شما نیستم. ۲
۳-۳) شبهاتی پیرامون تعدد زوجات پیامبر (ص) و پاسخ به آنها
دشمنان اسلام از هنگام شروع رسالت پیامر (ص) برای لکّه دار نمودن شخصیّت پیامبر (ص) و ایجاد شبهه در رسالت آن بزرگوار و به ارتداد کشاندن مسلمانان لحظه ای غافل نبودند و دائماً شروع به پخش شبهات نمودند،که این مبارزه نه تنها خاص حضرت نبوده بلکه برای همه پرچمداران رسالت پیامبر خدا "علیه السلام "بوده.
خداوند می فرماید: " یُریدوُنَ لیُطفِئوا نُورَ الله بأفواههم و الله مُُتِمُّ نوره و لو کَرِهَ الکافرون هو الذی أرسَلَ رَسُولَهِ بالهدی و دینِ الحق لِیُطهِرَه علی الدینِ کلّه و لوکَرهَ المُشرِکون " ۳
ترجمه: می خواهند نور (آئین ) خدا را با دهانهایشان خاموش گردانند، ولی خدا نور (آئین ) خود را کامل می گرداند هر چند که کافران دوست نداشته باشند.
۱) فقه السنة بحث قیام اللیل
۲) فقه العبادات لفضیلة الشیخ محمد بن صالح العثمین ـ دارالصفوة ـ الطبقه الاولی ص ۲۴۶
۳) شبهات و اباطیل حول تعدد زوجات الرسول ص ۶ ـ ۵
خدا است که پیامبر خود را همراه با هدایت و رهنمود ( آسمانی ) و آئین راستین (اسلام ) فرستاده است تا این آئین را بر همه آئین های دیگر چیره گرداند. هر چند مشرکان دوست نداشته باشند.[۳۰]
دشمنان اسلام می گویند: محمد (ص) یک مرد شهوانی بوده، و بدنبال شهوات حرکت نموده، و با یک زن اکتفا ننموده است، و بین عیسی و محمد خیلی تفاوت وجود دارد زیرا عیسی با شهوات می جنگید ولی محمد (ص) دنبال شهوات بوده، همچنین دنبال لذات.
خداوند می فرماید: " کَبُرَت کلِمةً تخرجُ مِن اَفواهِهِم ان یقولون اِلا کذَبا " چه سخن (وحشتناک و ) بزرگی از دهانشان بیرون می آید !!.....[۳۱]
دو نکته اساسی که موجب ردّ شبهه از پیامبر می شوند لازم است از آنها غافل نباشیم و آنها را نصب چشمانمان قرار دهیم، و زیر نظر بگیریم.
۱) که یکی از این دو نقطه اینست که حضرت محمد (ص) در هنگامی تعدد زوجات را شروع می کنند که به سن پیری رسیده واز سن پنجاه سال تجاوز کرده است.)
۲) دوم اینکه پیامبر (ص) بجز حضرت عایشه همگی زنهای دیگرش بیوه و پیره زن بودند.
از این دو نقطه به صراحت می فهمیم که شبهه ای که کینه در دلان نسبت به حضرت رسول (ص) وارد می کنند باطل و پوچ است.[۳۲]
زیرا اگر پیامبر (ص) قصد شهوت داشت در حال جوانی چنین کار تعدد را شروع می کرد و نه در سن پیری و همچنین با دختران ازدواج می کرد نه بیوه و پیره زنان، در حالیکه به جابر پسرعبدالله می فرماید وقتی که پیش حضرت می آید و اثار خوشحالی و بوی خوش از او مشاهده می کند، آیا جابر ازدواج کردی ؟ جابر گفت: بلی پیامبر فرمود: دختر است یا بیوه ؟ جابر فرمود: بیوه
پیامبر (ص) فرموند: چرا با دختری ازدواج نمی کردی که با هم ملاعبه و شوخی می کردید و هم می خندیدید ؟ آری پیامبر(ص) راه استمتاع و شهوت نیز بلد بود. پس آیا معقول است که پیامبر با پیر زنان و بیوه ها ازدواج کند و دختران را ترک نماید، ودر سن پیری ازدواج کند و شروع به تعدد نماید در حالیکه در سن جوانی آن را انجام نداده است، آیا در این کار جنبه شهوانی مد نظر ایشان بوده باشد؟ یا غیر آن.در حالیکه کاملاً زمینه تعدد برای ایشان فراهم بوده و همه اصحاب دوست داشتند که پیامبر (ص) داماد ایشان باشند.[۳۳]
۳ ـ ۴ )فلسفه و حکمت تعدد زوجات پیامبر (ص) و پاسخ با آنها
۳ـ۴ـ۱) رعایت حقوق و توازن اجتماعی
کثرت زنان در همه زمانها یکی از معضلات جامعه بوده، که به علت آن در صفحات گذشته اشاره شده و همیشه برای حل این معضل و توازن بین حقوق زن و مرد کسانی اقدام نمودند که بیشترین بهره از ایمان و اسلام داشتند، و بیشتر از همه متحمل تکلیفات اجتماعی شدند، که پیامبر (ص) اسوه و نمونه این راه است.[۳۴]
استاد فاروق فرساد در کتابش به نام مجموعه مقالات دفتر اول می فرماید:
پیامبر (ص) در عین بهره مندی از کمترین امکانات جامعه، و در عین مکلّف بودن به بیشترین برنامه های عبادی، مکلّف است که بیش همه در تحمل تکلیفات اجتماعی کوشا باشد. و گفتیم که مسأله تعدد زوجات قضیه ای اجتماعی سیاسی است و جنبه فردی ندارد، یا فقط در موارد نادری جنبه فردی آن غالب است، در این وقت هم پیامبر (ص) مکلّف است، بیش از دیگران تحمل بار سر پرستی زنان بی سر پرست جامعه را عهده دار شود، اگر ضروریات جامعه اقتضاء می کرد پیامبر (ص) بیش آن تعداد ازدواج می کرد، اما الحمّدلله که وضع بیشتر از آن تکلیف را نمی طلبید.[۳۵]
سر محدود نبودن تعدد زوجات رسول خدا (ص) در همین تفاوت عمیق و همه جانبه مسئولیتهای ایشان با باقی افراد امت می باشد. و اگر کسی بداند اداره کردن یک زن چه مشکلاتی دارد می تواند تا حدّی حدس بزند که اداره کردن ده زن چه بار سنگینی است.... تعدد زوجات در جامعه اسلامی یک راه حل اجتماعی است به نفع زنان، ودر جهت حفظ حقوق آنان، و رعایت قسط در مورد امکان استفاده از شوهر و فرزند و وجود سر پرستی که امکانات زندگیش را تأمین کند، و شرافت انسانیش را از تعرض روباها و گرگها و خوکها مصون دارد. و در این ایثار و عهده دار شدن بارها، پیامبر (ص) نقش استثنائی دارد، همچنانکه در همه چیز استثنائی بود، در عبادتهای طولانیش، در جهاد و فداکاریش، در سر چشمۀ خیر و برکت بودنش، در اخلاق والای انسانیش در ضد اتراف و استکباربودنش، در زندگی ساده و بدور از هر گونه مظاهر رفاه و... بودنش و... «صلی الله علیه و علی آله»[۳۶]
استاد محمد علی صابونی در کتاب روائع البیان تفسیر آیات الاحکام فی القرآن چهار حکمت را برای تعدد زوجات پیامبر (ص) ذکر می کند که لازم است به آنها نگاهی داشته باشیم.
حکمت تعدد زوجات پیامبر(ص) زیاد است ولی می توان آن را در چهار قسم خلاصه کرد.
۳ـ۴ـ۲) حکمت تعلیمی:
زنان که نصف ـ یا بیشتر ـ افراد جامعه می باشند و آنچه از تکالیف بر مردان واجب شد بر آنها نیز واجب شده است، و مثل مردان نیاز به یادگیری احکامات شرعی دارند، و لازم به یادآوری است که بسیاری از احکامات هستند که زنان شرم داشتند از شخص پیامبر (ص) سؤال کنند.
۱و حتی شخص پیامبر در بعضی موارد که از وی سؤال شده بطور صریح به مسائل زنانه آنها پاسخ نداده مثل احکام حیض، و استحاضه و...
که گاهاً پیامبر (ص) بصورت کنایه به آنها پاسخداده و زنان حالی نشدند.[۳۷]
از آن جمله می توان به این قضیه اشاره کرد که از حضرت عایشه روایت شده اسماء دختر یزید انصاری می آید پیش پیامبر (ص) و از ایشان سؤال می کند که از حیض چگونه غسل کنم ؟ پیامبر (ص) فرمود: پنبه ای برگیر و انگاه وضو بساز سه بار سؤال کرد و پیامبر(ص) همان پاسخ را تکرار نمودند، و سپس پیامبر (ص) از شرم رخسار مبارکشان را بر گرداند و فرمود: "سبحان الله تَطَهِّریِ بها" حضرت عایشه آن را بسوی خویش کشید و مقصود پیامبر را برای او شرح داد. پیامبر در مورد حضرت عایشه(ع) فرمودند:" خذوا نصف دینکم عن هذا الحمراء " یعنی نیمی از احکام دین خود را از عایشه فرا بگیرید.[۳۸]
زنها در هنگام شب نزد حضرت عایشه می آمدند و از احکام مربوط به خود مثل حیض، نفاس جنابت و... سؤال می نمودند و حضرت عایشه (ع) مثل یک معلّم به آنها پاسخ می داد.
آری زنهای پیامبر (ص) "علیهن السلام " معلمان و موجهان زنان شدند و آنها احکامات را از پیامبر (ص) می آموختند و بعد به زنان یاد می دادند. و سنتهای قولی و فعلی و تقریری پیامبر (ص) را از خانه به بیرون خانه منتقل می دادند.[۳۹]
۳ـ۴ـ۳) حکمت تشریعی:
پیامبر(ص): در بعضی از ازدواجهایش قصد ابطال یک سری از عادات نا پسند جاهلی داشته، از جمله عادت پسر خواندگی که میان عربهای قبل از اسلام خیلی رواج بود، اینکه شخص می آمد و پسر دیگری به عنوان پسر خود قرار می داد و مثل پسر حقیقیش با آن رفتار می کرد و در هیچ چیزی اعم از نکاح، میراث، ازدواج و غیره با پسر اصلیش فرق و امتیاز و تفاوتی وجود نداشت و پیامبر (ص) نیز پسری به نام زید پسر حارثه را پسر خود می خواند، و بعد زید را پسر محمد (ص) صدا می کردند. امام بخاری و مسلم از عبدالله پسر عمر " رضی الله و عنهما " روایت می کنند: که عبدالله فرموده: زید پسر حارثه مولی رسول خدا را به نام پسر محمد (ص) صدا می کردیم تا آیۀ " أُدعُوهُم لأ بائِهِم هُوِاقسط عند الله " یعنی عدالت این است که به نام پدرانشان آنها را صدا کنید. سپاس پیامبر (ص) فرمودند: از این به بعد شما زید پسر شرجیل هستید. پیامبر (ص): زینب دختر جحش اسدی به ازدواج زید در آورد، و زینب مدتی با زید زندگی کرد، و چون او را عبد می شمردند، زینب با او سازگار نبود و علاقه بدی با زید داشت و بر اثر همین عدم سازش از هم جدا شدند، و بعد از تمام کردن عدّ ه خداوند به پیامبر دستور می دهد، به خاطر ابطال عادت بد پسر خواندگی با زینب ازدواج کند ولی پیامبر در اعمال چنین دستوری سرعت نداشت، از اینکه منافقین می گفتند پیامبر همسر پسر خودش عقد کرده است می ترسید تا آیه: " و تخشی الناسَ و الله اَحَقُ اَن تخشاه،فَلّما قضی زیدُ منهما وَ طَراً زوَّجناکها لکیلایکون علی المؤمنین حَرَجٌ فی أزواج ِ أدعیائَهم اذاقَضَوا مِنَهُنّ وَ طَراً و کان امرالله مفعولا"[۴۰]
یعنی: و از مردم میترسیدی در حالیکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسی، هنگامی که زید نیاز خود را بدو به پایان برد، ما او را به همسری تو در آوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندگان خود نباشند. بدانگاه که نیاز خود را بدانان به پایان ببرند (وطلاقشان دهند ) فرمان خدا باید انجام بشود.[۴۱]
و بعد ازدواج حضرت (ص) با زینب به دستور خداوند، عادت پسر خواندگی یکسره لغو می شود.
۳ـ۴ـ۴) حکمت اجتماعی:
حکمت سوّم از تعدد زوجات پیامبر (ص) حکمت اجتماعی بود که پیامبر (ص) با دختر ابوبکر صدّیق وزیر اولش و دختر عمر بن خطاب وزیر دومش ازدواج می کند و بوسیله همان دو ازدواج، با قریش ارتباط و خویشاوندی ایجاد می کند.
و برای اتصال بیشتر و اکرام حضرت عثمان دو تا دختر خود را بعقد او در می آورد.
همچنانکه یکی از دخترانش به حضرت علی می دهد و بعقد او در می آورد، آری بوسیله این ازدواجها رابطه میان پیامبر (ص) و یارانش محکمتر شد.
۳ـ۴ـ۵ ) حکمت سیاسی:
حکمت چهارم این است که پیامبر (ص) در دوران رسالتش نیازمند تألیف قلوب مردم بود، همچنین نیازمند جمع آوری قبائل وطائفه ها حول و حوش خود و معلوم و واضح است که یکی از اسباب ایجاد الفت و محبت و خویشاوندی، خواستگاری از هم دیگر است و رابطه مصاهره است، که بعضاَ موجب نصرت و یاری رساندن به همدیگر است.[۴۲]
برای اثبات مطلب به چند نمونه زیر توجه فرمائید.
۱ ) پیامبر (ص) هنگامیکه «جویریة دختر حارث » بزرگ طایفه مصطلق همراه با عشیره اش در جنگ و غزوه بنی مصطلق اسیر می شود. در سال ششم هجری و بعد جویریة در تقسیمات سهم ثابت پسر قیس می گردد.
و بعداز مکاتبه ثابت با آن، حضرت محمد (ص) مبلغی به جویریة می دهد و خود را آزاد می کند و سپس با آن ازدواج می کند و این ازدواج سبب می شود که یکصد خانوار از بنی مصطلق آزاد شوند و بعد همگی مسلمان شدند و مدافعان حضرت محمد (ص) گردیدند.[۴۳]
۲) نمونه دوم ازدواج حضرت (ص) با (صفیه دختر جبی بن اخطب) است که در غزوه خیبر بعداز کشته شدن همسرش به اسارت در آمد و پیامبر (ص) او را بین ازدواج با خودش و یا خود را آزاد کند و به خانواده اش ملحق شود، مختار می گرداند، ولی آن زن ازدواج با پیامبر (ص) را انتخاب می کند، و بعداز سپری شدن مدتی از ازدواج جمعی کثیری از اهالی او مسلمان می شوند.
۳) نمونه سوّم ازدواج حضرت (ص) با بیوه زنی به نام ام حبیبه دختر أبوسفیان که ابی سفیان که در آن هنگام حامل پرچم شرک و یکی از دشمنان حضرت بود، و خبر ازدواج حضرت با دخترش به او می رسد و بجای انکار آن را تأیید می نماید، و سبب می شود که ابو سفیان اذیت و آزارش نسبت به حضرت (ص) و مسلمانان کم کند، و همان ازدواج سبب تألیف قلب او و هم عشیرتش می گردد.[۴۴]
این بود مختصر حکمتها و فلسفه هایی که در تعدد زوجات پیامبر (ص)مشاهده می شود و شاید حکمتهایی دیگری داشته باشد و ما نتوانستیم آنها را تحقیق کنیم و روی صفحه نوشتار بیاوریم، و مطالعه بیشتر آنرا حواله دوستداران محمد(ص) می کنیم که به وفور در میان کتابها بصورت پراکنده پیدا می شود.
● نتیجۀ تحقیق:
از مطالبی که در صفحات گذشته بدانها اشاره شد نتیجه می گیریم که تعدد زوجات میان ملتها، قبل از آمدن اسلام بدون حد و ضابطه وجود داشته، و دین اسلام مبدأ آن نبوده است، و لیکن وقتی که وحی نازل می شود و پیامبر (ص) به منزلت پیامبری مفتخر می گردد، عادتهایی که در نظام جاهلیّت قابلیّت تعدیل داشتند و نیازی نداشت که آنها ریشه کن نماید، تعدیل کرد، که از جمله تعدد زوجات بود. وچون دریافتیم که در هر زمانی بنا به دلایلی که ذکر شد عدد زنان بیشتر از عدد مردان است، اسلام برای رعایت حقوق زنان، با وجود شرائط و ضوابطی که قرار داده است آن را تأیید می نماید، وه عنوان یک راه حل و تکلیفی سیاسی - جتماعی در شرائط مخصوص، به تعدد زوجات می نگرد.
و هم در تعدد زوجات حضرت رسول (ص) نتیجه می گیریم که رسول خدا(ص) خیلی مبرّا است از آن تهمتهایی که کینه در دلان به شخصیت بزرگ آن وارد می نماید. و از ذکر حکمتها و فلسفه هایی که در تعدد زوجاتش توضیح داده شد، در می یابیم که تعدد زوجاتش ناشی از دلسوزی و رحم و مهربانی او است نسبت به جامعه و مستضعفان همچنانکه خداوند در وصف او می فرماید: " لَقَد جاءکُم رَسُولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ علیکم بالمؤمنینَ رَءُوف رَحیمٌ" یعنی: بیگمان پیغمبری (محمد نام ) از خود شما ( انسانها ) به سویتان آمده است هر گونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد. بر او سخت و گران میآید به شما عشق می ورزد و اصرار به هدایت شما دارد. و نسبت به مؤمنان دارای محبّت و لطف فراوان و بسیار مهربان است.[۴۵]
و معلوم شد اگر پیامبر (ص) مردی شهوانی و تابع لذات میبود، میبایست که در دوران جوانی شروع به تعدد زوجات میکرد، در حالیکه در دورانی به این کار شروع مینماید که به سن پیری رسید، و آدم عاقل و با انصاف هیچگاه مسأله شهوت در آن مشاهده نمیکند، البته با زنهایی که آنها هم به سن پیری رسیدند و همگی بالای پنجاه سال بودند بجز حضرت عایشه. آری پیامبر (ص) بری است از تهمتهایی که به شخصیت آن بزرگوار وارد میشوند، همچنین برنامه و قوانینی که از طرف خداوند برای نجات بشر در دنیا و آخرت آورده است. قابل نقد نیست، زیرا خداوند میفرماید و تحدی میکند: الذی خَلَقَ سبع تسموتٍ طِباقاً ما تَری فی خلق الرحمن من تَفوُتٍ فَارجع البصر هل تری من فتور. ثُم ارجع البصر کَرَّتَین یَنقَلِب اِلَیکَ البصر خاسِئاً و هو حسیر. یعنی: آن هفت آسمان را بالای یکدیگر و هماهنگ آفریده است، اصلاً در آفرینش و آفریده های خداوند مهربان خلل و تضاد و عدم تناسبی نمیبینی. پس دیگر باره بنگر ( وبا دقّت جهان را وارسی کن ) آیا هیچگونه خلل و رخنه ای میبینی ؟ باز هم بارها و بارها بنگر و رانداز کن. دیده سر انجام فروهشته و حیران، و در مانده و ناتوان به سویت باز میگردد.[۴۶]
پس وقتی در جهان هستی خللی نمییابی و نقصی مشاهده نمیکنی، خوب دین اسلام توسط همان خالق هستی برای بشریت فرستاده شده و هیچ گونه نقصی و خللی در آن مشاهده نیست. شاعر میفرماید:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبی که دارد از مسلمانی ما است
پس اصل و متن دین قابل نقدیست و اگر نقدی باشد از عمل کرد مسلمانان است.
" و صلی الله علی محمد و علی آل محمد و أتباع محمد اجمعین "
حسن علیپور منابع و مآخذ: ۱ـ قرآن مجید ۲ـ زکی علی السید ابو غضة، المرأة فی الیهودیة و المسیحیة و الاسلام، چاپ ۱ ـ۲۰۰۳ میلادی دارالوفا. ۳ـ المرأة بین الفقه و القانون و المرأة فی الاسلام ۴ـ صفی الرحمن المبارکفوری، الرحیق المختوم، الطبعه الاولی ـ بیروت لبنان. ۵ ـ قرطبی، الجامع الاحکام ۶ ـ المستشار سالم البهسناوی، المرأة بین الاسلام و القوانین العالمیة، درالوفاء الطبعه الاولی. ۷ـ البهی الخولی، الاسلام و قضایا المرأة المعاصر ة ـ الطبقه دارالقلم الکویت. ۸ ـ خرم دل، تفسیر نور، چاپ اول ـ چاپخانه مهارت ـ تهران ۹ ـ محمد صالح سعیدی، تحلیلی در فلسفه احکام اسلامی ـ چاپ و صحافی پیام ۱۰ ـ محمد علی صابونی، روائع البیان تفسیرآیات الاحکام فی القرآن «الطبعه الاولی» بیروت ۱۹۸۶ میلادی ۱۱ـ جمال محمد فقی رسول، مترجم؛ دکتر محمود ابراهیمی، زن در اندیشه اسلام ۱۲ـ محمد علی صابونی، شبهات و اباطیل حول تعدد زوجات الرسول ۱۳ـ محمد علی صابونی، صفوة التفاسیر ـ چاپ اول ـ سور یه ـ حلب دارالقلم ۱۴ـ سپهروز مولودی، عایشه در حیات محمد ویژه اهل سنت ـ چاپ ششم ـ چاپ بهارستان ۱۵ـ سید قطب، فی ظلال القرآن ـ دارالشروق ـ بیروت ، نشر اوحدی ۱۶ـ سید سابق، فقه السنة، الفتح للاعلام العربی مصر ۱۷ ـ محمد بن صالح عثیمین، فقه العبادات، دارالصفوة ـ الطبعة الاولی ۱۸ ـ دکتر مصطفی الخن و دکتر مصطفی البفا، الفقه المنهجی ـ نشر احسان ۱۹ـ استاد ناصر سبحانی، مافی ئافرهت ( نوار) ۲۰ ـ استاد فاروق فرساد، مجموعه مقالات دفتر اول ـ چاپ اول چاپ معاصر، نشر عابد
منبع: پایگاه اطلاع رسانی اصلاح
تأثیر تشیّع در الگوی همسرگزینی ایرانیان
● چکیده
همسرگزینی در جامعه ایران از جنبههای متعدد، تحتتأثیر آموزههای مذهب شیعه قرار دارد که نگارنده درصدد بیان میزان و موارد این تأثیرگذاری بر الگوی ازدواج در جامعه ایران میباشد. قداست و ارزش معنوی ازدواج، نقش والدین در انتخاب همسر برای فرزندان، قاعده محرمیّت، قاعده درونهمسری دینی و مذهبی، الگوی چندهمسری، رسم مهریه و آداب مربوط به زمان اجرای مراسم عقد و عروسی و الگوی ازدواج موقّت از مواردی هستند که تأثیر آموزههای اسلامی و شیعی بر آنها آشکارتر است.
● مقدّمه
نقش خطیر و بیبدیل نهاد خانواده در تولید و پرورش انسانها آن را کانون توجه بیشتر مکاتب فکری و فلسفی الهی و مادی گردانیده است. در این میان، دین اسلام و به طور خاص، مذهب تشیّع به دلیل آنکه سعادت حقیقی و اخروی انسانها را هدف غایی خود قرار داده و با توجه به ارتباط تنگاتنگی که بین دنیا و آخرت قایل است، دیدگاهها، خطمشیها و رهنمودهای فراوانی در مورد خانواده ارائه داده؛ چرا که اولیای دین نسبت به نقش سرنوشتساز این نهاد اجتماعی در تأمین سعادت فرد و جامعه و دنیا و آخرت وقوف کامل داشتهاند.
در این مقاله، از جایگاه ازدواج، سنّ ازدواج، آزادی انتخاب، همسان همسری، محرمیّت، درون همسری دینی و مذهبی، تک همسری، مهریه، مراسم عقد و عروسی و ازدواج موقّت سخن به میان آمده است.
۱. جایگاه ازدواج
نهاد ازدواج در اصل، از نیازهای طبیعی مرد و زن به یکدیگر سرچشمه میگیرد و تداوم آن نیز تا حد زیادی در گرو استمرار همین نیازهاست. ولی عوامل و موانع اجتماعی ـ فرهنگی نیز همواره نقش قابل توجهی در استحکام و تداوم رابطه زناشویی یا سستی و گسست آن ایفا کردهاند. یکی از این عوامل فرهنگی تأثیرگذار، که بیشتر از سوی ادیان الهی مورد تأکید قرار گرفته، تقدّس یافتن پیوند زناشویی است. واضح است که تقدّس داشتن یک پدیده، به ویژه هنگامی که به صورت یک نگرش عمومی درآید، تأثیر عمدهای بر تحکیم موقعیت آن و متقابلاً تضعیف ارادهها و کنشهای ناهمسو به جا میگذارد. به باور صاحبنظران، یکی از عوامل مهم سقوط جایگاه خانواده در جوامع غربی و گسترش طلاق و دیگر آسیبهای اجتماعی مربوط به آن، فرایند عمومی دنیوی شدن یا غیردینیسازی(۱) بوده که افزون بر سایر حوزههای حیات اجتماعی، نهاد خانواده را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داده؛ زیرا باعث شده است ازدواج، که پیشتر اقدامی مقدّس و دینی تلقّی میشد، قداست خود را از دست بدهد و به یک قرارداد مدنی صرف مبدّل گردد.
اسلام، آنگونه که از آیات و روایات متعدد استفاده میشود، کوشیده است نگرش عمومی مسلمانان را به این سمت هدایت کند که ازدواج را عملی مقدّس و موجب جلب رضایت خداوند تلقّی کنند. بر حسب روایتی معروف، پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «نزد خداوند هیچ چیز محبوبتر از خانهای نیست که به واسطه ازدواج آباد میشود، و نزد خداوند هیچ چیز مبغوضتر از خانهای نیست که به واسطه طلاق از هم میپاشد.»(۲) همچنین در خطبه عقد ازدواج، که از سنّتهای مذهبی ازدواج در بین ایرانیان است و معمولاً توسط روحانیان قرائت میگردد، به حدیثی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تبرّک جسته میشود که بر حسب آن ایشان فرمودند: «ازدواج سنّت من است. پس هر کس از سنّت من روی گرداند، از من نیست.»(۳)
از اینرو، ازدواج در ایران به رغم برخی دشواریها، همچنان از جایگاه والایی برخوردار است و بر خلاف تعدادی از جوامع غربی، که در آنها تشکیل خانواده و نیز انحلال خانواده به تدریج به صورت عملی عادی و نه چندان مهم درآمده، از نظر جوان ایرانی، انتخاب همسر و تشکیل خانواده یک مرحله مهم و سرنوشتساز در زندگی اوست و برعکس، طلاق و از هم پاشیدن کانون گرم خانواده، ضربهای جبرانناپذیر تلقّی میشود.
۲. سنّ ازدواج
از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر سنّ ازدواج، خاستگاه طبیعی این نهاد اجتماعی است و همین امر مشابهت جوامع گوناگون را از نظر تأکید بر بلوغ طبیعی دختر و پسر به عنوان شرط اصلی ازدواج توجیه میکند. از سوی دیگر، نقش عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز در سنّ ازدواج انکارناپذیر است و به همین دلیل، شاهد تفاوت سنّ ازدواج در جوامع گوناگون و نیز در زمانهای متفاوت در جامعهای واحد هستیم. بدون شک، آموزههای دینی نیز، که از عناصر مهمّ فرهنگیاند، در بیشتر جوامع نقش عمدهای در این خصوص ایفا کردهاند.
الگوی سنّی ازدواج در ایران در چند دهه گذشته، برایند تأثیر متقابل عوامل مزبور بوده است؛ از یک سو، تحوّلات اجتماعی ـ اقتصادی در جهت افزایش سنّ ازدواج عمل کردهاند، به طوری که در سال ۱۳۷۵ میانگین سن در اولین ازدواج در شهرها به بیش از ۲۶ سال برای مردان و ۵/۲۲ سال برای زنان رسیده است، در حالی که این رقم در سال ۱۳۴۵ بیش از ۲۵ سال برای مردان و ۱۹ سال برای زنان بوده است.
از سوی دیگر، جهتگیری دین به سمت کاهش سنّ ازدواج و کم کردن فاصله آن با سنّ بلوغ طبیعی است. در روایتی که از پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله نقل شده، دوشیزگان به میوههای روی درخت تشبیه شدهاند، از این حیث که تأخیر در چیدن میوهها باعث میشود گرمای آفتاب آنها را فاسد نموده؛ بادها آنها را پراکنده سازند. به همینسان، دوشیزگانی که به بلوغ میرسند، چنانچه ازدواجشان به تأخیر افتد، در معرض فساد و انحراف قرار میگیرند.(۴) همچنین در روایتی آمده است: از جمله حقوق فرزند بر پدر آن است که وقتی به بلوغ رسید، پدرش امر ازدواج او را مهیّا گرداند.(۵)
روشن است که دین برای ازدواج در سنین پایینتر جنبه الزامی قایل نشده، بلکه آن را به عنوان اولویت مطرح کرده است. بدین لحاظ، جای تعجب نیست که جامعه مسلمان و غالبا شیعی مذهب ایران تحتتأثیر ضرورتهای اجتماعی و اقتصادی با افزایش سنّ ازدواج کنار آمده و آن را پذیرفته است.
در مورد ازدواج کودکان نابالغ نیز وضع به همین قرار است؛ یعنی اسلام به دلیل برخی کارکردهای مثبت این نوع ازدواج، مانند انتقال ارث یا همبستگی میان قبایل و عشایر، اصل مشروعیت آن را امضا نموده، ولی نه تنها آن را الزامی ندانسته، بلکه حتی تشویقی هم نسبت به آن ابراز نکرده است. از اینرو، با وجود رواج نسبی این نوع ازدواج در دورههای گذشته، در دوران معاصر از میزان آن به شدت کاسته شده است، به طوری که میتوان گفت: عرف امروزی آن را به عنوان ازدواجی حقیقی برنمیتابد و تنها در برخی شرایط خاص، مانند زمانی که برای حل مشکلات محرمیّت در یک خانواده به ازدواجی صوری نیاز است، به عقد ازدواج با کودکان متوسّل میشوند.
تغییرات الگوی سنّی ازدواج در ایران طی دهههای گذشته به نحوی در قوانین مدنی کشور نیز بازتاب یافتهاند. ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مصوّب سال ۱۳۱۳ ازدواج دختران پیش از رسیدن به سنّ پانزده سال تمام و ازدواج پسران قبل از رسیدن به سنّ هجده سال تمام را بجز در موارد اقتضای مصلحت ممنوع اعلام کرده بود. در ماده ۲۳ قانون جدید حمایت خانواده، مصوّب سال ۱۳۵۳ سنّ قانونی ازدواج دختران به هجده سال تمام و پسران به بیست سال تمام افزایش یافت. اما در اصلاح سال ۱۳۶۱، ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی به گونهای تغییر یافت که با احکام شرع اسلام انطباق یابد. طبق قانون اخیر، «نکاح قبل از بلوغ ممنوع است» و در تبصره آن نیز چنین مقرّر شده است که «عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی صحیح است، به شرط رعایت مصلحت مولّی علیه.»
بدیهی است پایین آوردن سنّ قانونی ازدواج به خودی خود موجب کاهش سنّ واقعی ازدواج نمیشود، ولی این نیز موجّه به نظر نمیرسد که قانونگذار به بهانه بالا بودن سنّ واقعی ازدواج، در جهت سازگار نمودن قانون با اوضاع واقعی، سنّ قانونی ازدواج را افزایش دهد و به این صورت، مانعی بر موانع ازدواج جوانان بیفزاید.
۳. آزادی انتخاب
جوامع به طور کلی، به دو دسته جمعگرا و فردگرا تقسیم میشوند. در جوامع جمعگرا، به دلیل جایگاه ویژهای که شبکه خویشاوندی از آن برخوردار است، معمولاً از نقش جوانان در انتخاب همسر کاسته میشود و برعکس، نقش والدین و دیگر بزرگترهای خانواده گسترده اهمیت بیشتری مییابد. اما در جوامع فردگرا، به دلیل آنکه فرد محوریت مییابد و خواستهها، منافع و حقوق فردی کانون توجه قرار میگیرند، نقش والدین و دیگر اعضای خانواده گسترده در انتخاب همسر برای جوانان کمرنگ میشود و موافقت آنان شرط ازدواج پسر یا دختر جوان تلقّی نمیگردد.
به نظر میرسد الگوی شیعی همسرگزینی از حیث نظری، تلفیقی از اصول فردگرایی و جمعگرایی را به نمایش میگذارد. بر حسب روایت، شخصی به امام جعفر صادق علیهالسلام عرض کرد: «قصد دارم با زنی ازدواج کنم، اما پدر و مادرم مایلند زن دیگری را به همسری من درآورند.» حضرت به او فرمودند: «با زنی که خودت دوست داری ازدواج کن و آن را که پدر و مادرت به او تمایل دارند، رها کن.»(۶) همچنین در مورد لزوم کسب موافقت دختر در ازدواج، روایاتی وارد شدهاند.(۷)از سوی دیگر، تأکید فراوان بر جایگاه والدین و حقوق آنان نسبت به فرزند، زمینه غلبه فردگرایی افراطی و تبدیل شدن ازدواج به تصمیمی کاملاً شخصی را از میان میبرد. این امر به ویژه در مورد دختران نمود بیشتری دارد؛ چرا که محدودیت نسبی دختران از روابط اجتماعی باز در الگوی اسلامی، گزینش همسر را برای آنان نسبت به پسران، مخاطرهآمیزتر میسازد و از اینرو، اسلام به منظور کاهش این مخاطرات، نقش فعّالتری برای پدر و جدّ پدری در ازدواج دختران باکره در نظر گرفته است.(۸)
شایان ذکر است فقهای شیعه به پیروی از احادیث اهل بیت پیامبر علیهمالسلام موافقت پدر یا جدّ پدری را در ازدواج مجدّد زن و ازدواج دختری که پدر و جدّ پدری او از دنیا رفته یا در دسترس نیستند یا مصلحت دختر را رعایت نمیکنند، معتبر ندانستهاند. اما فقهای اهل سنّت موافقت ولیّ دختر را، حتی در ازدواجهای مجدّد، معتبر میدانند و در مفهوم «ولی» نیز توسعه قایل میشوند، به گونهای که بستگان نزدیک مانند برادر، پسر و عمو را نیز شامل میشود.(۹)
ماده ۱۰۴۳ اصلاحی قانون مدنی به تبعیت از فقه شیعه، چنین مقرّر میدارد: «نکاح دختری که هنوز شوهر نکرده، اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جدّ پدری اوست و هر گاه پدر یا جدّ پدری بدون علت موجّه از دادن اجازه مضایقه کند، دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او شوهر کند و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده، به دادگاه مدنی خاص مراجعه و به توسط دادگاه مزبور مراتب به پدر یا جدّ پدری اطلاع داده شود و بعد از ۱۵ روز از تاریخ اطلاع و عدم پاسخ موجّه از طرف ولی، دادگاه مزبور میتواند اجازه نکاح را صادر نماید.»
به نظر میرسد همگام با تحوّلات اجتماعی و انتقال از ساختارهای سنّتی به ساختارهای جدید، الگوی واقعی همسرگزینی در میان شیعیان ایران نیز به سوی تأیید هر چه بیشتر آزادی جوانان در انتخاب همسر پیش رفته است. در این الگوی جدید، که بیشتر در محیطهای شهری شاهد آن هستیم، جوانان نقش فعّالتری در انتخاب همسر به عهده گرفتهاند و این امر در بیشتر موارد، با حفظ نقش والدین و سایر نزدیکان همراه است. بسیاری از جوانان پسر و دختر در محیطهای شغلی، تحصیلی و مانند آنها، آشناییهای ابتدایی با یکدیگر کسب میکنند و در مرحله بعد، موضوع را به اطلاع خانوادههای خود میرسانند تا آنان پس از بررسی و ارزیابی موردی، در صورتی که مانعی در کار نباشد، مقدّمات ازدواج را فراهم کنند.
البته بروز کشمکشهایی بین والدین و فرزندان در این مرحله دور از انتظار نیست، ولی با توجه به هنجارهای دینی و فرهنگی جوامع جمعگرا مانند ایران، که به موجب آنها فرزندان موظّف به پیروی از رهنمودهای والدین میباشند، مخالفت فرزند با نظر آنان میتواند پیامدهای روانی و اجتماعی ناخوشایندی برای وی به بار آورد. به طور خاص، مخالفت با والدین خطر محرومیت از پشتیبانی مالی آنان در امر ازدواج را در پی دارد و به همین دلیل، جوانان برای آنکه این پشتوانه مالی را از دست ندهند، معمولاً ترجیح میدهند تا حد امکان، خود را با نقطه نظرهای والدین سازگار نمایند. به هر تقدیر، برخی تحقیقات نشان دادهاند که بیش از ۹۰ درصد ایرانیان با لزوم جلب رضایت پدر و مادر با ازدواج به عنوان یک هنجار موافقند و از هر صد نفر، تنها سه نفر با این امر مخالفت کردهاند.(۱۰)
۴. همسان همسری
اصل «همسان همسری» یکی از هنجارهای عمومی ازدواج در بسیاری از جوامع است. طبق این اصل، همسر مناسب شخص، کسی است که از بیشترین سطح همسانی و مشابهت با وی برخوردار باشد و به همین دلیل، هر قدر وجوه اختلاف و تمایز بین دو شخص بیشتر باشد، تمایل آنان به ازدواج با یکدیگر کاهش مییابد. صاحبنظران مسائل خانواده بر این باورند که همسانی زوجین در جنبههای گوناگون، به ویژه در جنبههای فرهنگی، تداوم و استحکام زندگی مشترک آنها را تا حدّ زیادی تضمین میکند. از میان جنبههای گوناگون همسان همسری، میتوان به همسانی در سن، محل سکونت، ویژگیهای جسمانی و هوشی، تحصیلات، طبقه اجتماعی، نژاد، قومیت و دین اشاره کرد.
اسلام ضمن پذیرش و تأیید اصل «همسان همسری» و به تعبیر دینی، اصل «کفویّت»، تعریفی جدید از آن ارائه داده است. برخورد اسلام با برخی جنبههای همسان همسری (همسانی دینی و اخلاقی) برخورد ایجابی و با برخی دیگر از جنبههای آن (همسانی نژادی، قومی و طبقاتی) برخوردی سلبی بوده است، ضمن آنکه با برخی دیگر از جنبهها (همسانی در سن، محل سکونت و ویژگیهای جسمانی) موافقت یا مخالفتی صورت نگرفته است.
در مورد بخش نخست، مرد باایمان کفو زن باایمان، و مرد مسلمان کفو زن مسلمان تلقّی شده است؛(۱۱) به این معنا که «ایمان» و «اسلام» همسر نه تنها شرط لازم ازدواج، بلکه شرط کافی آن نیز میباشند. واضح است که مقصود صرفا ایمان و اسلام رسمی نیست، بلکه پایبندی عملی شخص به لوازم ایمان است. برای مثال، زناکاری، خیانت در امانت و شرابخواری به عنوان شاخصهایی برای عدم کفویت شخص مطرح شدهاند.(۱۲)
در مورد بخش دوم نیز در تاریخ اسلام به نمونههای فراوانی از مبارزه فرهنگی اسلام برای زدودن گرایشهای قوممدارانه، نژادپرستانه و طبقاتی برمیخوریم که از جمله میتوان به داستان ازدواج جویبر، جوان سیاهپوست و تهیدست، با ذلفاء، دختر زیباروی یکی از اشراف برجسته مدینه، که با وساطت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله این ازدواج صورت گرفت؛ ازدواج مقداد، غلام آزادشده سیاهپوست با ضُباعه، دختر عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، که به خواست خود حضرت انجام گرفت؛ و ازدواج امام سجّاد علیهالسلام با کنیز آزادشده خود، که نامه سرزنشآمیز خلیفه وقت و واکنش تند حضرت نسبت به آن نامه را در پی داشت، اشاره کرد.(۱۳)
۵. محرمیّت
تقریبا در همه فرهنگها، برقراری رابطه زناشویی میان تعدادی از خویشاوندان نزدیک ممنوع است. گستره قاعده محرمیّت در جوامع گوناگون، متفاوت است، ولی در بیشتر فرهنگها، پدر و دختر، مادر و پسر، و برادر و خواهر، محرم همدیگر محسوب میشوند و ازدواج آنان نامشروع تلقّی میگردد. در بین ادیان گوناگون نیز قلمرو محرمیّت تفاوت دارد. در میان سه دین بزرگ یهودیت، مسیحیت و اسلام، محدودترین قلمرو به یهودیت و وسیعترین آن به مسیحیت تعلّق دارد: یهودیت ازدواج افراد با برادران، خواهران، والدین، فرزندان، اجداد و نوادگان را منع میکند. در اسلام، افزون بر این موارد، ازدواج با عمو، عمه، دایی و خاله نیز حرام است. اما مسیحیت علاوه بر همه موارد یاد شده، ازدواج با فرزندان هر یک از آنها را نیز غیرمجاز میداند.
به طور کلی، در اسلام، مرد با سه دسته از زنان محارم نمیتواند ازدواج کند:
۱) زنانی که رابطه نزدیک نَسبی با وی دارند؛ مانند: مادر، مادربرزگ، دختر و دختران او، خواهر و دختران او، دختر برادر و دختران او، عمّه و خاله؛
۲) زنانی که از طریق رضاع (شیر خوردن از سینه یک زن) نسبتهای یاد شده را با مرد پیدا میکنند؛ مانند مادر رضاعی و خواهر رضاعی؛
۳) محارم سببی مانند مادرزن که به واسطه ازدواج دخترش با داماد محرم میشود، یا عروس که به واسطه ازدواج با شوهر، نسبت به پدرشوهرش محرم میگردد.(۱۴)
ماده ۱۰۴۵ قانون مدنی نیز محارم نسبی، سببی و رضاعی را دقیقا بر اساس حکم شرعی معرفی کرده است و با توجه به جایگاه والای قاعده محرمیّت و غیرقابل نقض بودن آن در جوامع گوناگون، به نظر نمیرسد بتوان در جامعه اسلامی ایران مواردی از زیرپا گذاشتن این قاعده را یافت.
۶. درون همسری دینی و مذهبی
اصطلاح «درون همسری»(۱۵) در مردمشناسی و جامعهشناسی، به قاعدهای اشاره دارد که به موجب آن، قلمرو انتخاب همسر به افراد درون گروه خود محدود میشود و در نتیجه، ازدواج با فردی خارج از گروه تجویز نمیگردد. بر حسب اینکه مرز میان درون گروه و برون گروه بر مبنای خویشاوندی، قبیله، قوم، نژاد، طبقه یا غیر آن تعریف شده باشد، با انواع گوناگونی از درونهمسری روبهرو هستیم، ولی آنچه در این بحث حایز اهمیت میباشد، قاعده درون همسری دینی و مذهبی است که افراد را از ازدواج با غیر همکیشان بازمیدارد. همه ادیان کم و بیش محدودیتهایی در روابط میان پیروان خود و پیروان سایر ادیان ایجاد میکنند. این امر به ویژه در مورد ازدواج اهمیت بیشتری مییابد؛ چرا که ازدواج نزدیکترین و صمیمیترین پیوند را بین دو فرد به وجود میآورد و اگر چنین ارتباطی بین پیروان ادیان مختلف برقرار شود، احتمال اینکه اشخاص دین خود را ترک گویند و به دین همسر خود درآیند، به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
بر این اساس، قرآن کریم ازدواج بین اهل اسلام و اهل شرک را ممنوع اعلام کرده است(۱۶) و در مورد ازدواج مسلمان با اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) روایات متعددی وارد شده که بعضی آن را تجویز و بعضی دیگر منع کردهاند(۱۷) و به همین دلیل، در فتاوای فقهای شیعه برخی اختلاف نظرها به چشم میخورند. با توجه به همین اختلافها، ماده ۱۰۵۹ قانون مدنی نکاح مسلمه با غیر مسلم را ممنوع اعلام کرده، اما در مورد نکاح مسلم با غیرمسلمه سکوت کرده است؛ چرا که بسیاری از فقها در فرض اخیر، تفصیل دادهاند. به هر تقدیر، قاعده درونهمسری دینی از قواعد تثبیتشده در نظام اجتماعی ایران میباشد و تخلّف از آن، اگر هم صورت بگیرد، بسیار نادر است.
اما در مورد درونهمسری مذهبی، با توجه به جواز شرعی ازدواج شیعیان با اهل تسنّن و عدم منع قانونی آن، به نظر میرسد چنین قاعدهای تحقق خارجی نداشته باشد، بجز در مورد ازدواج با افراد ناصبی که دشمنی با اهل بیت پیامبر علیهمالسلام و شیعیان آنان را در دستور کار خود قرار دادهاند و بر حسب روایات منقول از امامان معصوم علیهمالسلام حکم کافران مشرک برای آنها ثابت شده است. از اینرو، ممنوعیت ازدواج با ناصبیها از باب ممنوعیت برونهمسری دینی توجیه میشود. اما در غیر این مورد، ازدواج شیعه با مسلمانان غیرشیعه ممنوعیت شرعی و قانونی ندارد، گرچه پیشینه تاریخی پیشداوریها و ستیزههای فرقهای و مذهبی از یک سو، و برخی تعارضهای واقعی، که موجب کاهش احتمال سازگاری زوجین در ازدواجهای بین مذهبی است، از سوی دیگر، مانع رواج این الگوی ازدواج در ایران گردیده است.
۷. تک همسری
الگوی تکهمسری الگوی غالب ازدواج در ایران، چه در دورانهای گذشته و چه در دوران معاصر بوده است؛ همانگونه که در دیگر جوامع چنین است. اما وجود برخی ضرورتهای فردی یا اجتماعی همواره بخشی از مردان را به سوی چند همسری سوق داده و اسلام نیز چندهمسری (در قالب چند زنی نه چند شوهری) را به شرط رعایت عدالت بین همسران و حداکثر تا چهار زن تجویز نموده است.(۱۸)
با توجه به اینکه علمای شیعه مانند علمای مذاهب دیگر اسلامی چندهمسری را جایز میدانند و اختلافی در این مسئله وجود ندارد، در گذشته چند همسری بین شیعیان ایران همانند مسلمانان دیگر کشورها تا حدّی رواج داشته است. در سال ۱۳۵۳ در جهت محدودسازی چندهمسری، قانونی به تصویب رسید که ازدواج دوم مرد همسردار را بجز در چند مورد ممنوع اعلام کرد. این موارد عبارت بودند از: رضایت همسر اول، ناتوانی همسر اول از ایفای وظایف زناشویی، عدم تمکین زن از شوهر، ابتلای زن به جنون یا امراض صعبالعلاج، محکومیت زن، ابتلای زن به هر گونه اعتیاد مضر، ترک زندگی خانوادگی از طرف زن، عقیم بودن زن و غایب یا مفقودالاثر شدن زن.
با وجود این، در حال حاضر، دادگاههای مدنی خاص این قانون را به طور کامل اجرا نمیکنند؛ چرا که بیشتر محدودیتهای مقرّر شده با ضوابط شرعی ناسازگارند، هرچند لزوم کسب اجازه از دادگاه و اجرای عدالت بین همسران را رعایت میکنند. در ضمن، شورای نگهبان نیز ضمانت اجرای کیفری این قانون یعنی حبس شش ماه تا یک سال برای متخلّفان را مخالف شرع اعلام کرده است.(۱۹)
به هر تقدیر، چندهمسری در دهههای اخیر به دلیل گسترش اندیشههای مساواتجویانه، جایگاه پیشین خود را از دست داده و فراوانی آن به طور محسوسی کاهش یافته است، به طوری که برخی جامعهشناسان محو کامل این الگو را در سالهای آینده پیشبینی میکنند. نتایج برخی پژوهشها حاکی از آن هستند که بیش از ۹۰ درصد ایرانیان با چندزنی مخالف بودهاند که این مخالفت به تفکیک جنسیت در مورد زنان ۹۲ درصد و در مورد مردان ۸۹ درصد بوده است.(۲۰) البته اظهار نظر در مورد رفتار واقعی افراد به بررسیهای جداگانهای نیاز دارد، ولی با توجه به اینکه کنش تابع نگرش است، مخالفت ذهنی بیشتر افراد با یک رفتار، اغلب مستلزم ترک آن است.
8. مهریه
یکی از آداب و رسوم شناخته شده ازدواج در بسیاری از فرهنگهای جهان، رسم پرداختن مهریه به زن یا خانواده او توسط داماد است. این رسم گذشته از فرهنگهایی همچون فرهنگهای آفریقایی، چینی و ژاپنی در فرهنگ اسلام و مسلمانان پذیرفته شده است و در حال حاضر نیز کاملاً متداول است. بر حسب پژوهشی که در سالهای اخیر انجام شده، قریب ۸۰ درصد ایرانیان به این سؤال که «آیا با رسم مهریه موافقید؟» پاسخ مثبت دادهاند.(۲۱)
بر خلاف این برداشت جامعهشناختی، که کارکرد مهریه را تضمین آینده زن پس از طلاق یا مرگ شوهر تلقّی میکند، به نظر میرسد در دیدگاه اسلام، این کارکرد مورد تأکید چندان نبوده و تشویق به کاهش میزان مهریه و بخشیدن مهریه به شوهر از شواهد این مدّعا هستند.
به هر تقدیر، گرایشی که امروزه در بخشی از اقشار مذهبی ایران به تعیین «مهر السنّه» در ازدواجها دیده میشود، از نمونههای تأثیرگذاری آموزههای شیعی بر همسرگزینی است؛ زیرا گرایش مزبور معمولاً با ارجاع به نمونه آرمانی آن، یعنی مهریه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام تفسیر و توجیه میشود. با اینهمه، نمیتوان انکار کرد که رویکرد اکثریت خانوادههای ایرانی به مهریه با رویکرد یاد شده مغایرت دارد و بسیارند افراد و خانوادههایی که به مهریه همچون ابزاری مینگرند که در وقت لزوم میتواند به عنوان اهرم فشار علیه شوهر خاطی مورد استفاده قرار گیرد و پس از جدایی زن و شوهر نیز در جهت تأمین مالی زن عمل خواهد کرد. به نظر میرسد عامل اصلی رواج چنین نگرشی را باید در کاهش ضریب امنیت روانی و اجتماعی زنان در جامعه ایران جستوجو کرد.
از نکات دیگری که در مورد موضوع مهریه درخور توجه است، پیوندی است که در بسیاری از ازدواجها میان این موضوع و برخی کنشها یا نمادهای مذهبی شیعه برقرار میشود. برای مثال، اماکن مقدّس مذهبی مانند کربلا، مشهد و شام جایگاه ویژهای در نظام ارزشی شیعیان دارند و زیارت این اماکن از رفتارهای مذهبی بسیار ارزشمند به شمار میآید. از اینرو، تعدادی از دختران ایرانی در ضمن مهریه خود، سفرهای زیارتی را از داماد درخواست میکنند. همچنین برخی اعداد در بینش شیعیان از جنبههای نمادین برخوردار شدهاند؛ مانند اعداد ۵، ۱۲، ۱۴ و ۱۱۰ که به ترتیب، به پنج تن آل عبا (پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام )، دوازده امام شیعیان علیهمالسلام ، چهارده معصوم (پیامبر اکرم، فاطمه زهرا و دوازده امام علیهمالسلام ) و حضرت علی علیهالسلام (به لحاظ اینکه رقم ابجدی اسم مبارک «علی» ۱۱۰ میباشد) اشاره دارند. بر این اساس، بسیاری از خانوادهها مهریه دختران خود را با این اعداد ویژه تحدید مینمایند و برای مثال، ۱۴ یا ۱۱۰ سکه طلا (در این زمان، سکه بهار آزادی) از داماد درخواست میکنند.
۹. مراسم عقد و عروسی
اهمیت و جایگاه ازدواج در فرهنگهای گوناگون در آداب و رسومی تجلّی مییابد که با مراسم ویژه عقد و عروسی همراهند. بخشی از آداب و رسوم ازدواج در میان ایرانیان از ریشههای ملّی، قومی یا خانوادگی و مانند آنها سرچشمه میگیرد، اما در بین این آداب و رسوم به مواردی برمیخوریم که خاستگاه دینی دارند. برای نمونه، خطبه عقد و سنّت دینی اطعام (ولیمه) از آداب متداول ازدواج در ایران است. در میان همین آداب و رسوم اسلامی ازدواج، مواردی نیز وجود دارند که به طور خاص، بینش شیعی در شکلگیری و تداوم آنها نقش داشته است.
شیعیان ایران در ایّام عزاداری مذهبی، که یادآور حزن و اندوه خاندان گرامی پیامبر علیهمالسلام است، از برگزاری مراسم جشن خودداری میکنند و برعکس، بیشترین جشنهای عقد و عروسی در اعیاد مذهبی و ایّام ولادت معصومان علیهمالسلام صورت میگیرد. عدهای از مردم ترجیح میدهند عقد ازدواج را در اماکن مقدّس مذهبی، به ویژه حرمهای امامان یا امامزادگان، انجام دهند و بسیاری از افراد نیز در دوره موسوم به «ماه عسل» مسافرت به این اماکن را برمیگزینند. همچنین گروهی از خانوادههای مذهبی برای تبرّک جستن در امر ازدواج، برای خواندن خطبه و اجرای صیغه عقد، به عالمان دینی شیعه، به ویژه علمای سادات، مراجعه میکنند یا از آنان برای این کار دعوت به عمل میآورند.
در میان آداب و رسوم ازدواج، برنامههای شادیآفرین مانند آوازخوانی، رقص و موسیقی همواره برای بسیاری از خانوادههای متدیّن مسئلهساز بودهاند. بر خلاف دیدگاه متداول در میان علمای اهل سنّت مبنی بر جواز آوازخوانی و استفاده از آلات موسیقی در اعیاد و جشنهای عروسی، در بین علمای شیعه این مسئله به دلیل ابهام یا تعارض روایات وارد شده، از وضوح کافی برخوردار نبوده و از اینرو، برخی حکم به ممنوعیت این امور داده و برخی به جواز مشروط آن قایل شدهاند. در نتیجه، عموم مردم نیز شیوههای ناهمانندی در قبال این امور در پیش گرفتهاند؛ جمعی از متدیّنان به طور مطلق از این امور اجتناب میورزند و حداکثر به قرائت اشعاری در مدح پیامبر و آل او علیهمالسلام و به اصطلاح، «مولودیخوانی» بسنده میکنند؛ عدهای دیگر با رعایت بعضی حدود و تحفّظات شرعی، مراسم را به صورت شادتر برگزار میکنند و در برابر این دو گروه، گروه سومی قرار دارند که انواع وسایل و شیوههای شادیآفرین را بدون محدودیت به کار میگیرند. روشن است که تحت چنین شرایطی، گاه تنشها و کشمکشهایی بین خانوادهها و خویشاوندان عروس و داماد بروز مینمایند.
نکته دیگر در این رابطه، هزینههای سنگین این مراسم است. اصولاً از نظر دینی و مذهبی، نگاه مثبتی به مراسم پرهزینه و باشکوه وجود ندارد و الگوی مذهبی مورد احترام شیعیان، به ویژه الگوی ازدواج حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام ، این نگرش سادهگرایانه را به طور واضح منعکس مینماید. بر حسب برخی تحقیقات، در سالهای اخیر، گرایش به ساده برگزار کردن مراسم ازدواج در بیشتر ایرانیان مشاهده میشود و بین ۵۷ تا ۷۷ درصد مردم با مراسم باشکوه و پرهزینه مخالفند.(۲۲) با این همه، در کنار تأثیر ارزشهای مذهبی در این گرایش، نباید احتمال دخالت عوامل دیگری مانند فشارهای اقتصادی و ضعف نسبی پیوندهای خویشاوندی را از نظر دور داشت. فشارهای اقتصادی باعث میشوند افراد و خانوادهها تا حدّ امکان در جهت کاهش هزینههای اضافی تلاش کنند و نفوذ خویشاوندان که پیش از این میتوانست برخی هزینهها و تشریفات زاید را ایجاب کند، امروزه در سطحی نیست که این امور را بر زوجهای جوان، که آزادی و استقلال بیشتری را تجربه میکنند، تحمیل نماید.
۱۰. ازدواج موقّت
یکی از ویژگیهای مذهب تشیّع، که آن را از دیگر مذاهب و فرق اسلامی متمایز میکند، اعتقاد به جواز ازدواج موقّت یا عقد متعه است. ویژگی این نوع ازدواج در مقابل ازدواج دایم، مدتدار بودن آن است؛ یعنی زمان مشخصی در قرارداد ازدواج تعیین میشود و با پایان یافتن آن زمان، ازدواج به خودی خود و بدون نیاز به طلاق خاتمه مییابد.
به نظر میرسد برخی ضرورتها مانند عدم امکان تشکیل خانواده، نازایی زن، دوری مرد از خانه، بعضی بیماریها و اموری از این دست، در تشریع این نوع ازدواج در اسلام مؤثر بودهاند. در واقع، کارکرد مطلوب ازدواج موقّت، ارضای نیازهای جنسی و بعضا تولید مثل در موارد ضروری بوده؛ یعنی مواردی که خانوادهای برای تأمین این کارکردها در دست نیست یا اگر هست، توان ایفای این کارکرد را ندارد. ولی این الگوی ازدواج از همان آغاز، یعنی از زمان حیات پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله با چالشهایی روبهرو شد و در زمان خلیفه دوم ممنوع گردید. ممنوعیت مزبور علی رغم آنکه برخی از بزرگان اهل سنّت به جواز آن قایل بودند، سرانجام در بین عامّه مسلمانان تثبیت شد و رسمیت یافت و تنها شیعیان اهل بیت پیامبر علیهمالسلام به استناد احکامی که از آن بزرگواران دریافت کرده بودند، اعتقاد خود به جواز ازدواج موقت را تداوم بخشیدند. در عین حال، به سبب انزوای اجتماعی شیعیان در سدههای آغازین اسلام، ازدواج موقّت هرگز جایگاه واقعی خود را به دست نیاورد و حتی در محیطهای شیعی به عنوان عملی نابهنجار یا دست کم نامتعارف باقی ماند.
امروزه ازدواج موقّت در قوانین ایران پذیرفته شده است و بر خلاف برخی احکام دینی، که ممکن است با اوضاع و شرایط کنونی ناسازگار به نظر آیند، این ازدواج در نگاه بسیاری از کارشناسان امور اجتماعی الگویی مترقّی و متناسب با اقتضائات این زمان را به نمایش میگذارد. در حالی که در فرهنگهای غربی و شبه غربی الگوهای متنوّعی مانند ازدواج آزاد، ازدواج آزمایشی و همخانگی (زندگی مشترک زن و مرد بدون ازدواج) جایگزین ازدواج سنّتی شده یا در حال رقابت با آن هستند، ازدواج موقّت به دلیل برخی ویژگیهای منحصر به فرد، قابلیت آن را دارد که در سطح ملّی و بلکه در سطح جهانی به عنوان الگویی کارآمد مطرح شود.
از ویژگیهای مهم این الگو، کاهش تعهدات متقابل زوجین به حداقل و در عین حال، حفظ برخی مسئولیتها برای جلوگیری از تبدیل رابطه جنسی به بیبند و باری جنسی است. در نتیجه، شاهد الگویی ضابطهمند و مشروع برای ارضای نیاز جنسی در خارج از چارچوب خانواده هستیم و با توجه به اینکه یک رکن مالی یعنی مهریه نیز در این نوع ازدواج لحاظ شده، در صورت اِعمال صحیح این الگو، میتوان کاهش چشمگیر پدیده روسپیگری را نیز انتظار داشت. این سخن منقول از مولای متّقیان حضرت علی علیهالسلام به همین نکته اشاره دارد که میفرماید: «اگر خلیفه دوم مبادرت به منع ازدواج موقت نکرده بود، هیچ کس جز افراد نگون بخت، مرتکب عمل زنا نمیشدند.»(۲۳)
به دلیل همین ویژگیها، در ایران و برخی مناطق شیعهنشین مانند لبنان، اصل این الگو تقریبا از سوی تمامی صاحبنظران دینی و اجتماعی معاصر تأیید شده است و اگر اختلافی وجود دارد به چگونگی اِعمال آن بازمیگردد. نگرانی از سست شدن بنیاد خانوادهها، سوء استفاده مردان متأهّل، تضییع حقوق زنان و اموری از این قبیل، باعث دشواری تصمیمگیری جمعی درباره این موضوع شدهاند، ولی در مجموع، زمینه برای دستیابی به یک راهبرد کلی در این رابطه فراهم میباشد و بر خلاف دیگر کشورهای اسلامی، که به سبب حاکمیت فقه سنّی، هنوز به راه حلّی برای مشکل عدم مشروعیت این الگو دست نیافتهاند، کشور ایران از نظر امکان رفع بسیاری از مشکلات ناشی از گسترش روابط اجتماعی دو جنس، در وضعیت بسیار مناسبتری قرار دارد.
از دیدگاههای صاحبنظران که بگذریم، در بین خودکنشگران اجتماعی نیز گرایش به سمت این الگو کم و بیش مشاهده میشود و به رغم نگرانیهای یاد شده و با وجود نگرش منفی بسیاری از افراد نسبت به آن، که به طور طبیعی باعث رواج مخفیکاری در این رابطه میشود، برخی آمارها حاکی از آن هستند که عدهای از افراد حتی اقدام به ثبت ازدواج موقّت خود در دفاتر رسمی ازدواج میکنند. برای نمونه، طبق گزارش سازمان ثبت و اسناد و املاک در سه ماهه نخست سال ۱۳۸۲، تعداد ۱۱۹ ازدواج موقّت در دفاتر رسمی ازدواج ثبت گردیده است.(۲۴)
با توجه به فضای موجود جامعه و نگرشهای منفی یاد شده، انجام پژوهشهای میدانی دقیق در این خصوص تا حدّی ناممکن به نظر میرسد و به این دلیل، نمیتوان آمار واقعی ازدواج موقّت را به دست آورد، ولی این مطلب مسلّم است که عدهای از افراد به طور آشکار یا پنهان، این الگو را به کار میبندند و گروه دیگری که با توجه به قراین موجود تعدادشان بیش از گروه نخست است، به دلیل ناآشنایی با الگوی مزبور و کارکردهای مثبت آن به سمت روابط نامشروع جنسی کشیده میشوند که در صورت توجه و اهتمام مسئولان امور و اتخاذ تدابیر لازم، از جمله گسترش برنامههای آموزشی، میتوان روابط نامشروع و کجروانه بسیاری از این افراد را با کمترین هزینه به روابط مشروع مبدّل کرد.
پی نوشت ها :
۱. Secularization. ۲. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه (۲۰ جلدی)، ج ۱۴، ص ۵. ۳. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۰. ۴. ر. ک: شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۴، ص ۳۹. ۵. ر. ک: همان، ج ۱۵، ص ۲۰۰. ۶. همان، ج ۱۴، ص ۲۲۰. ۷. ر. ک: همان، ج ۱۴، ص ۲۱۴. ۸. ر. ک: همان، ج ۱۴، ص ۲۰۷ ـ ۲۱۹. ۹. ر. ک: الشوکانی، نیل الأوطار، ج ۶، ص ۲۵۱. ۱۰. ر. ک: منوچهر محسنی، بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی در ایران، ص ۹۰. ۱۱. ر. ک: شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۴، ص ۴۴. ۱۲. ر. ک: نور: ۳ / شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۴، ص ۵۱ ـ ۵۳. ۱۳. ر. ک: شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۴، ص ۴۴ ـ ۵۰. ۱۴. نساء: ۲۳. ۱۵. endogamy. ۱۶. بقره: ۲۲۱. ۱۷. ر. ک: شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۴، ص ۴۱۰ ـ ۴۲۰. ۱۸. در مورد فلسفه چند همسری ر. ک: شهید مرتضی مطهّری، نظام حقوق زن در اسلام. ۱۹. ر. ک: ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: خانواده، ج ۱، ص ۱۱۸. ۲۰. ر. ک: منوچهر محسنی، پیشین، ص ۹۴. ۲۱. ر. ک: همان، ص ۹۵. ۲۲. ر. ک: همان، ص ۸۳. ۲۳. شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۴، ص ۴۴۰. ۲۴. به نقل از پایگاه اینترنتی: WWW.zanan.co.ir/news/۰۰۰۱۲۹.html
منبع:فصلنامه شیعه شناسی، شماره ۹
تصمیم گیری درازدواج
برخی از مسائل در زندگی سیاه یا سفید هستند و تصمیمگیری دربارة آنها آسان است. اتومبیلی با سرعت زیاد بهسمت شما میآید که رانندة آن متوجه شما نیست. شما برای اینکه زنده بمانید، از مسیر حرکت آن اتومبیل کنار میروید و مطمئن هستید که تصمیم درستی گرفتهاید. اما در مورد مسائل خاکستری چه باید کرد؟ باید ازدواج کنیم یا خیر؟ تصمیم دربارة اینکه با چه کسی ازدواج کنیم، جزو مسائل خاکستری و پیچیده و زیبای زندگی بشری است.
اشخاصی که به زندگی نگاهی ساده یا سادهانگارانه دارند، معمولاً سعی میکنند درست و صحیح تصمیم بگیرند؛ اما بعضی از افراد در زمان تصمیمگیری مانند خرگوشی هستند که وقتی نور چراغ اتومبیل به آنها تابیده میشود، بیحرکت و فلج میشوند. حال چه کنیم که ما هم مانند خرگوش در زمان تصمیمگیری برای ازدواجمان به قول معروف «هنگ» نکنیم.
برای اینکه بتوانیم یک تصمیم درست بگیریم، باید سه مرحلة زیر را مدنظر قرار دهیم:
1. تحقیق؛
2. مشورت؛
3. ارزیابی و نتیجه گیری
تحقیق در امر ازدواج موضوعی اساسی و مهم است، که بهصورت کامل و جامع در مراحل گذشته به بررسی آن پرداختیم و تمام سطوح آن را با دقت و حوصله شرح دادیم. اول باید نتایج حاصل از این تحقیقات را بهدرستی دستهبندی کرد، سپس به مقایسة آنها با صحبتهای انجامشده در جلسة حضوری پرداخت و درنهایت به ارزیابی موارد مختلف و بررسی میزان صداقت فرد مورد نظر پرداخته شود. با رعایت این نکات، ما در رابطه با فرد مقابل به یک پیشفرض مناسب و تا حدود زیادی صحیح دست پیدا کرده ایم. حال زمان آن رسیده که قدم را فراترنهاده و وارد مرحلة بعدی یعنی مرحلة مشورت با دیگران و بهخصوص اهل فن شویم.
نقش مشاوره و مشورت در ازدواج
اگرچه ازدواج و تشکیل خانواده امری مقدس و باارزش است؛ اما باید گفت این ارزش وابسته به حفظ و دوام آن است. ازدواجی که منجر به طلاق شود، از ارزش خاصی برخوردار نبوده و باعث سرزنش زوجین نیز میشود. اما چه مسائلی باعث میشود برخی از زوجها که غالباً با عبارت «تنها مرگ ما را از یکدیگر جدا میکند» زندگی مشترک خود را آغاز میکنند، پس از مدتی با مشکلات زیادی روبهرو میشوند و درنهایت بهجای مرگ، طلاق آنها را از هم جدا میکند؛ کار آنها بهجایی میرسد که نسبت به هم پرخاش و نزاع نموده و در مواردی کار به متارکه و طلاق میانجامد.
برخی از زوجهای جوان اطلاعاتشان از امکانات و تواناییهای یکدیگر بسیار محدود و ناقص است و از آغاز با دیدی غلط وارد زندگی زناشویی میشوند، آنها از زندگی مشترک برای خود بنایی رؤیایی و سراسر ایدهآل تصوّر میکنند و با این دید وارد زندگی جدید میشوند؛ اما پس از گذشت چند ماه و یا حتی چند سال، تازه به فکر حسابرسی و ارزیابی یکدیگر میافتند. آنها پس از کشمکشهای فراوان، به این نتیجه میرسند که آنچه تاکنون تصور کردهاند باطل و بیحساب بوده و این سرآغاز مشکلات جدیتری است.
بنابراین، تشکیل زندگی زناشویی مرحلة انتقالی دشوار و پیچیدهای است؛ چراکه ازدواج مستلزم از نو تعریفکردن افراد برای خود و توسط والدینشان است. در ازدواج زن و مرد نیاز دارند خود را در قالب نقشهای جدید بپذیرند و این مهم بدون آگاهی از مسائل مختلف مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امکانپذیر نیست.
پژوهش ها و شواهد بسیاری نشان میدهند که در جوامع امروز، زوجهای جوان در اوایل زندگی با مسائل و مشکلات گوناگون و گاه شدیدی مواجه هستند. بنابراین پیشنهاد اصلی و اساسی، بهره مندی از مشاوره پیش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهی هرچه بیشتر نسبت اهمیت ازدواج و همچنین شناخت ویژگی های خود و همسر آیندة خود، به این دورة پویا و شکوفا با آرامش بیشتری گام نهند.
به طور کلی، یکی از محورهای اصلی تصمیم گیری در امر ازدواج مشورت است، در این زمینه توجه شما را به نکات زیر جلب میکنیم:
1. مشورت باعث میشود که از تجارب دیگران در زندگیمان استفاده کنیم و همة مسائل را خود تجربه نکنیم؛
2. بهخاطر داشته باشیم که مشاور فقط راههای درست را به ما نشان میدهد و انتخاب و تصمیمگیری در مورد انتخاب راه، دست خودماست؛
3. کسی که روحیات، علایق و رفتارهای فردی و اجتماعی شما را بهخوبی میشناسد و باتجربه، رازدار و آگاه به مسائل و مشکلات ازدواج است، بهترین شخص برای مشاوره است که میتواند فامیل، دوست، استاد و معلم باتجربه هم باشد؛
4. گاهی اوقات دوستان و همسایگان دانا در مشورتدادن به شما دربارة مسائل و دغدغه های فکری همتراز شما صحبت میکنند؛ این موضوع از جهاتی مفید است اما کافی نیست. پس بهتر است در این رابطه از افراد با تجربه تر بیشتر یاری بخواهید؛
5. در مشورت نتیجة قانع کنندة بحث مهم است نه تعداد مشاوران؛
6. در اسلام پنهان کردن خواستگاری سفارش شده است، اما این به معنی مشورتنکردن و ناآگاهانه تصمیم گرفتن نیست؛
7. تجربه نشان داده است که مشورت باعث تصمیمگیری درست و بهموقع میشود. بنابر فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: «هیچکس به مشورت با دیگری نپرداخت مگر اینکه به راه درست راهنمایی شد»؛
8. مدت مناسبی را برای مشورت کردن انتخاب کنید. نباید عجله کنید، زیرا انتخاب کسی که همتای شما باشد و در کنار او بتوانید زیر یک سقف در آرامش زندگی کنید زمان کافی را میطلبد؛
9. برای مفیدبودن مشورت، شما هم باید مسائل و نقاط ابهام را در مورد گفته ها و شنیده ها بهخوبی بیان کنید و تنها مشاور خوب کافی نیست؛
10. مشاوران خوب و دانا بهراحتی میتوانند نقاط ابهام ذهن شما در موارد خاص، برطرف کنند؛
11. البته هرقدر هم که نظرات دیگران خوب و تخصصی باشد، اما بدانید تصمیمگیر نهایی خودتان هستید، پس این اجازه را به کس دیگری ندهید که به جای شما تصمیم بگیرد.[1]
پس از طی این موارد، نوبت به ارزیابی و نتیجهگیری از تمام یافته ها است. این مرحله، مرحلة هنرنمایی فرد است. در این قدم بزرگ و مهم است که فرد ابتدا به جمعبندی کلی امور یعنی کمالات و نقصهای فرد مقابل پرداخته و سعی میکند تا به معدلی در این رابطه دست یابد و براساس معدل بهدست آمده تصمیم نهایی خود را بگیرد. بهدستآوردن این معدل بستگی به میزان نمرهای دارد که هر فرد به هر موضوع متناسب با عقیده اش میدهد.
بهترین راه برای رسیدن به این هدف درصدگذاری ملاکها یا رتبهبندی آنها برای طرف مقابل است. درصدبندی ملاکها یعنی مثلاً اگر یکی از ملاک های اصلی شما ظاهر طرف مقابل است از صددرصد چند درصد به آن اختصاص میدهید؟ و رتبه بندی ملاک ها یعنی از بین ملاک ها کدامیک برای شما ارجح است؟
در این زمینه توجه شما را به چند نکته جلب میکنیم:
• قبل از شروع جلسات گفتگو بهتر است ملاکهای اصلی خود را درصدگذاری و اولویت بندی کنید تا بعد از هر جلسه بهراحتی بتوانید ارزیابی و نتیجه گیری کنید؛
• گاهی اوقات شاید به میزان کمی ملاکهای فرعی و غیرضروری نیز در طرف مقابل وجود داشته باشد که این مقدار طبیعی است. پس بهتر است این ملاک ها را در جمع بندی درصدها دخالت ندهیم؛
• از نظر ائمه علیهمالسلام هنگام تصمیم گیری ملاک هایی مثل عفت، همفکری، مؤمن بودن و همچنین توانایی ادارة زندگی برای پسر بسیار مهم و بالاترین درصد و جمال و ثروت کمترین درصد را دارد؛
• هرگز نباید ملاک های اصلی را حذف یا کم کرد اما میتوان از ملاک های فرعی گذشت؛
• با وجود یکی از ملاکهایتان در طرف مقابل، تخیلتان شما را به قضاوت سطحی و شتابزده نکشاند و از واقعیت دور نکند که این شما را ناخودآگاه به خودفریبی سوق میدهد.
قرار نیست فرد از همة ملاکها امتیاز کاملی بگیرد، بلکه باید معدل خوبی کسب کند و حد این معدل خوب به شرایط شما بستگی دارد. فرمول نهایی معدلگیری را میتوان به شکل زیر ارائه کرد:
اهداف قابل وصول (امتیاز اهداف مثبت و منفی) + کمالات موجود (امتیاز کمالات مثبت و منفی) = امتیاز قابل قبول
توکل
«توکل» از مادة «وکالت» بهمعنی «وکیل انتخابکردن» است و انتخاب یک وکیل برای انجام کارها در جایی است که انسان شخصاً قادر به دفاع نیست، در این موقع از نیروی دیگری استفاده میکند و با کمک او به حل مشکل خویش میپردازد. بنابراین، توکلکردن بر خدا به این مفهوم است که انسان در برابر مشکلات و آنجایی که نمیتواند مشکلات خویش را حل کند پروردگار را وکیل خود کند و به او تکیه کند و از کوشش باز نایستد، بلکه در آنجا هم که توانایی بر انجام کاری دارد باز مؤثر اصلی را خدا بداند.
خداوند متعال در سورة آلعمران، آیه 159 میفرماید:
فبما رحمة من الله لنت لهم کنت فظا غلیظ القلب لاانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین
رحمت خدا، تو را با خلق مهربان و خوشخوی گردانید و اگر تندخوی و سختدل بودی، مردم از گرد تو پراکنده میشدند. پس چون امت به نادانی دربارة تو بد کنند از آنان درگذر و بر آنها از خدا طلب آمرزش کن و در کارها با آنان مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده که خدا آنان را که به او اعتماد کند دوست دارد و یاوری کند.
در آیة فوق برای انجام کارهای مهم، نخست دستور به مشورت و سپس تصمیم راسخ و بعد توکل بر خدا داده شده است. موضوع مهم آیه این است که بههنگام تصمیم نهایی، باید توکل بر خدا کرد. یعنی با اینکه اسباب و وسایل عادی فراهم است، اما استمداد از قدرت بیپایان پروردگار هم نباید فراموش شود.
نکتة مهم دیگر، آرامش خاطری است که در سایة توکل در انجام کارها بهوجود میآید. همیشه اضطراب و نگرانی یکی از بزرگترین بلاهای زندگی انسانها بوده و هست، بهطوریکه عوارض ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی کاملاً محسوس است. اضطراب و نگرانی (استرس) عوامل متعددی دارد، اما در اینجا فقط به دو عامل مهم اشاره میکنیم تا ارتباط آن را با توکل دریابیم:
1. گاهی اضطراب و نگرانی بهدلیل آیندهای تاریک و مبهم است که در این خصوص ایمان به خدای جهان و توکل بر او به انسان آرامش خاطر میدهد؛
2. گاه ضعف و ناتوانی در برابر عوامل طبیعی و یا در مقابل انبوه دشمنان، انسان را نگران میکند، اما هنگامی که به یاد خدا میافتد و متکی به قدرت و رحمت او میشود (قدرتی که برترین قدرتهاست و هیچچیز در برابر آن یارای مقاومت ندارد) قلبش آرام میگیرد.
بنابراین، میتوان گفت که توکل یعنی اعتماد و تکیه کردن بر خدا و همة کارها را به او محول کردن. چنین اعتمادی مبتنی بر این است که شخص اعتقاد قلبی داشته باشد که جز خدا فاعلی وجود ندارد و همة حول و قوهها در اختیار خداوند است و این اعتقاد، آرامشی وصفناپذیر در قلب فرد ایجاد میکند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که پروردگار، همة کارها را از مسیر طبیعی و علل و اسباب عادی انجام میدهد. بهعنوان مثال، اگر بیماری بخواهد شفا پیدا کند، باید نزد پزشک برود و از داروهای طبیعی استفاده کند. این درست نیست که بگوید بدون دکتر و دوا خوب خواهم شد.
این صحنه را شاید دیده باشید که وقتی بچه میخواهد دوچرخه سواری یاد بگیرد، در ابتدا سوار دوچرخهای میشود که دو چرخ کمکی به آن متصل است. هنگامی که برای اولینبار چرخهای کمکی از دوچرخه جدا شوند، پدر کنار بچه میایستد و میگوید نگران نباش، تو پابزن من مواظبت هستم. آن کودک با اعتماد به سخن پدر شروع به رکابزدن میکند و درحالیکه خودش دارد دوچرخه را کنترل میکند با اتکا به او جلو میرود. به این حالت توکل میگویند.[2]
توکل در امر ازدواج
توکل در ازدواج نقشی اساسی دارد. مقصود از توکل در موضوع ازدواج این است که انسان فقط به مشاورهها و حمایت پدر و مادر و تحقیقات اتکا نکند؛ بلکه علاوه بر همة اینها، در لحظة تصمیمگیری نیز از یاد خداوند غافل نشود و سررشتة همة امور را در دست خداوند ببیند و بگوید: خداوندا، به امید تو حرکت میکنم و تویی که میتوانی یاور من در زندگی باشی.
توکل یعنی انسان در همة مراحل شناسایی، تحقیق، مشورت و ارزیابی، توجهاش سمت خدا باشد. اگر افراد امور و کارها را به توکل بر خدا پیوند بزنند، امکان رسیدن به حقیقت و درستی افزایش مییابد.
اگر پایه های توکل در زندگی مستحکم شوند، برخی از آفات زندگی اصلاً بهوجود نمیآیند. یکی از این آفات ترس است؛ کسی که به خدا توکل داشته باشد، پشتیبانی در زندگی دارد که در لحظههای خطر دستگیر اوست. ترس در وجودش راه پیدا نمیکند، زیرا امور خود را به کسی واگذار کرده که به عاقبت همة امور واقف است و تغییر آن به خیر و نیکی در دست اوست و همان است که صلاح بندة خویش را بهتر میداند.[3]
مهارت های تصمیم گیری
دوری از شتابزدگی
تصمیم گیری باید با آرامش و بدون هیچگونه شتابزدگی انجام شود. از اینکه طرف مقابل شما را به بهانه های مختلف در تنگنا قرار دهد، تحت تأثیر قرار نگیرید و از عجله و شتاب اجتناب کنید.
به عنوان مثال، گاهی برخی از خانواده ها میگویند: پسر ما برای اخذ مدرک دکتری خود قرار است ماه آینده در فلان کشور اروپایی باشد و ما میخواهیم ایشان با خیال آسوده از پایان نامة خود دفاع کند، به همین خاطر هرچه سریعتر به ما جواب بدهید و اگر تا دو هفتة آینده این ازدواج صورت نگیرد، مجبوریم از این ازدواج صرفنظر کنیم. مسلماً در چنین شرایطی بهتر است پاسخ منفی بدهید و خیال خانوادة آقای دکتر را راحت کنید. هیچگاه شتابزده عمل نکنید. نباید یک عمر زندگی فدای یک انتخاب شتابزده شود.[4]
گاهی به بهانة اینکه ما قصد داریم در فلان مناسبت عقد کنیم، میگویند: زودتر پاسخ بدهید و تکلیف ما را مشخص کنید.
بدیهی است عجله در امر ازدواج عواقب خوبی ندارد. در چنین مواردی باید به طرف مقابل پاسخ داده شود: ما هیچ عجلهای در این کار نداریم، هرچند مناسبتها در نظر ما مبارک است، اما مبارکتر آن است که طرفین با هم تناسب و سنخیت داشته باشند. تا زمانی که در این رابطه برای ما اطمینان حاصل نشود، پاسخ شما را نمیدهیم. بنابراین اصرار و عجلة زیاد طرف مقابل یا خانوادهاش، نباید مانع از تحقیق، تفکر و ارزیابی ملاکهای شما شود.
دوری از انتخاب احساسی
تصمیم گیری مرحله های به ظاهر آسان ولی کاملاً سخت است. باید تمرین کنید تا به صورت احساسی عمل نکنید، اما باید توجه داشت که بیش از اندازه هم وسواس به خرج ندهید؛ نترسید و توکل کنید.
اگر در ابتدا احساسی تصمیم بگیرید، دیدتان به روی حقایق بسته میشود و نظرتان به عقل تحمیل میشود. آنگاه مطمئن باشید که تصمیم عاقلانه و درستی نگرفته اید. از علائم احساسی بودن تصمیم این است که اگر کسی ایرادی از طرف مقابل میگیرد، شما سعی میکنید به انحای مختلف آن ایراد را توجیه کنید و اگر ملاکهای اصلیتان در شخص مقابل و خانوادهاش ـ که آنها را انتخاب کردهاید ـ وجود نداشته باشد، باید بدانید که بهطور حتم از روی احساس تصمیم گرفتهاید.
اگر میان خود و طرف مقابل احساس انس و الفت میکنید، حتماً بهدنبال ریشة آن بگردید، تا یقین کنید که این انس و الفت حاصل سه چیز نیست:
1. حس ترحم تحریک شده؛
2. شباهت ظاهری به یکی از افراد مورد علاقه تان؛
3. زیبایی ظاهری.
• ملاک های اصلی که توسط شما اولویتبندی شده است، در او و خانواده هاش وجود داشته باشد.
• به باورهای خود احترام بگذارید.
• تا حدی بدانید که هنگام مواجهشدن با مشکلات، در کنارتان میماند و برای حل آنها تلاش میکند. تمامی اینها باعث آرامش، خوشبختی و کمال شما و طرف مقابلتان خواهد شد.[5]
• شرایط و خواسته های غیرمنطقی را قبول نکنید. اگر هم قبول کردید، باید به آن عمل کنید.
• در دوران خواستگاری و مخصوصاً در تصمیم گیری، باید بین شما و شخص مقابل تفاهم باشد. البته بعد از تصمیمگیری هم، توافق.
• هیچگاه نباید به دنبال تفاهم صددرصد باشیم. تفاهم 60 تا 70 درصدی نیز برای ازدواج خوب است.
• هرگز نباید تا قبل از تصمیم نهایی بهگونهای رفتار کنید که طرف مقابل گمان کند که او را انتخاب کرده اید. شاید در تحقیقات و گفتوگوی جدید از مسئله ای اطلاع پیدا کنید که مورد قبول شما نباشد.
• این را بدانید که وقتی مطمئن هستید تصمیم درستی گرفته اید، به همسرتان بیشتر اعتماد میکنید و برداشت مثبتتری از زندگی خواهید داشت. پس تصمیم را دیر بگیرید، ولی در آن تردید نکنید.
• هرگز از روی لجبازی با والدین و اطرافیان و یا برعکس بهخاطر اطاعت محض از والدین تصمیمگیری نکنید. زیرا پشیمانیاش برای شماست.
• بهدلیل معطلنماندن خواهران و برادران بعدی و یا تصور ازدستدادن موقعیت ازدواج ـ مخصوصاً برای دختران سن بالا ـ نباید تصمیم اجباری و عجولانه گرفت.
• باید توجه داشت که ازدواج از روی ترحم، برای دو طرف توقع ایجاد میکند. پس نمیتواند منشأ خوبی برای استحکام و علاقه باشد.
• بدانید با تصمیمی که میگیرید، عهده دار مسئولیت بزرگی خواهید شد. با انتخاب صحیح، در این مسئولیت تنها نخواهید ماند.
• در کار خیر باید شتاب کرد. به این معنی که نباید اصل ازدواج را به تأخیر انداخت. اما دربارة مراحل تصمیمگیری و انتخاب نهایت دقت باید بهکار گرفته شود.
• اگر برخی از ملاکهای شما در شخص مقابل وجود دارد، به آنها اکتفا نکنید این نباید باعث شود که شما به دنبال دیگر ملاکها نباشید.
• ممکن است در ارزیابی گفته ها، شنیده ها و ملاک ها با موارد ضدونقیضی مواجه شوید، سعی کنید بعد از رفع این موارد از طریق تحقیق و گفتوگو تصمیمگیری کنید.
• اگر مطمئن هستید که تصمیم درستی گرفته اید، اما باز هم نظرات مخالفی وجود دارد، نظر آنها را رد نکنید. بهتر است دلایل آنها را هم بشنوید و در اینباره تحقیق کنید.
• ممکن است مواردی باعث تردید شما در تصمیمگیری شوند که تحقیقات بیشتر و تأمل و مشورت، ممکن است راهگشا باشد. پس حتماً نتیجه گیری را به بعد از کامل کردن تحقیق موکول کنید.
• هرچه تحقیقات کاملتر باشد، مشورت نتیجه بخش تر خواهد شد و هرچه ارزیابی ملاکهای دو طرف دقیقتر و مهمتر از همه صداقت بیشتر باشد، اضطراب در زمان تصمیم گیری کمتر خواهد شد.
• قرار نیست همة خوبی ها یکجا در فرد جمع باشد. بلکه بخشی از آنها، بعد از ازدواج بهدست خواهند آمد.
• این را بدانید که شاید او بتواند حساسیت و سلیقه های اکتسابی اش را اصلاح کند، اما هرگز نمیتواند رفتار فردی و شخصیت درونی و ذات خود را به زودی تغییر دهد.[6]
جایگاه قسمت و استخاره
در پایان این مبحث، لازم است به دو نکتة مهم (قسمت و استخاره) که امروزه بیشتر افراد با آن درگیر هستند، به طور مشروح پرداخته شود.
جایگاه قسمت در ازدواج
از مباحث مهمی که معمولاً در امر ازدواج از آن خیلی سخن بهمیان میآید، بحث قسمت است. میگویند: سختگیری نکنید، اگر قسمت باشد میشود و قسمت نباشد نمیشود.
قسمت بهمعنای نقش و ارادهنداشتن انسان در رخدادهای زندگی ـ از جمله ازدواج ـ درست نیست. زیرا انسان آزاد و صاحب اختیار آفریده شده است، البته این آزادی مطلق نیست، بلکه مستند به اراده و مشیت خداوند است.
برای تحقق یک رخداد (ازدواج) عوامل گوناگونی از جمله ارادة انسان دخالت دارد که البته این موضوع در طول ارادة خداوند است. مثلاً برای اینکه لامپ منزل شما روشن شود، باید نیروگاه برقی وجود داشته باشد که نیروی برق را تولید کند و باید از نیروگاه تا منزل شما سیمکشی شده باشد، در سیمها نیز نیروی الکتریسیته جریان داشته باشد و شما هم باید کلید برق را فشار دهید. اگر هریک از این عوامل وجود نداشته باشد، لامپ روشن نمیشود.
در رابطه با مسئلة ازدواج هم همینطور است. برای ازدواج باید اراده و اقدام کنید و فرایند خواستگاری را بگذرانید، اما درنهایت اگر توکل بر خدا کنید، ممکن است خداوند بهجهت مصالحی که نمیدانید، ارادة خود را بر ارادة شما حاکم کند و با وجود شرایط مناسب ظاهری، آن ازدواج بهسامان نرسد.
بنابراین، آنچه در بین مردم معروف است که در ازدواج قسمت و تقدیر دخالت دارد و قبلاً همه چیز معلوم و مشخص شده است و یا میگویند: فلان دختر قسمت فلان پسر است و یا بالعکس؛ اینگونه سخنان صحیح نیست و هیچ ریشة دینی و عقلی ندارد. همانطور که به روشنی، اختیار و انتخاب را در خرید و فروش، انتخاب شغل و تعیین رشتة تحصیلی میبینیم، در ازدواج نیز که موضوع مهم و سرنوشت سازی است، مشاهده میکنیم.
علاوه بر حکم عقل و منطق، روایاتی که در آن معیارهای انتخاب همسر ذکر شده اند، دلیل محکمی بر دخالت انسان در سرنوشت خویش است. پیشوایان دین به ما توصیه کردهاند که در انتخاب همسر نهایت دقت را مبذول دارید و چشمبسته ازدواج نکنید. چراکه ازدواج یک موضوع حیاتی است و برای هرکس بهطور طبیعی در طول زندگیاش فقط یکبار اتفاق میافتد.
بر این اساس، پسر و دختر جوان، نباید منتظر بخت و شانس و قسمت بمانند، بلکه چه پسر و چه دختر باید برای این تصمیم سرنوشتساز خود را آماده کرده و با کمال دقت و خردورزی و با کمک تجارب خانواده، راهنمایی مشاوران دلسوز و کاردان، فرد مورد نظر را انتخاب کنند. زیرا منشأ و سرچشمة بسیاری از گرفتاریها و بدبختیهای انسان، غفلت و بیتفاوتی است.
غفلت، در تمام امور، خسارتبار است و در مسئلة انتخاب همسر، خسارت بارتر. ممکن است یک لحظه غفلت و یا انتخاب نادرست، یک عمر پشیمانی و حسرت را بهدنبال داشته باشد. افراد زیادی را میبینیم که علت ناکامیهای خود از زندگی زناشویی را یک لحظه غفلت در انتخاب همسر میدانند.
امام علی علیه السلام فرمودهاند: «خدای منزه را به تغییر اراده های آهنین شناختم.»[7]
اگر شما برای ازدواج اقدام کردید و موفق نشدید (خود در محقق نشدن آن دخالت نداشتید) مطمئن باشید آن ازدواج بهمصلحت شما نبوده است و دیگر جای رنجش و ناراحتی نیست، این را میتوان قسمت الهی دانست. پس قسمت به این معنا درست و به معنای ارادهنداشتن انسان نادرست است.
اعتقاد به شانس و ستارة بخت نیز یکی از آسیبهای ازدواج و شبیه همان اعتقاد به قسمت (به معنای نادرست آن) است که شخص را از حرکت باز میدارد یا عاملی برای بیدقتی وسهلانگاری در ازدواج میشود. اشخاصی که به این خرافات اعتقاد دارند، یا بهدلیل تنبلی و سستی برای اقدام است یا از دیدگاه روانشناسی میخواهند ضعف اعتماد به نفس (خودباوری) خویش را بازیابی کنند.[8]
جایگاه استخاره در ازدواج
از دیگر مباحث مربوط به تصمیم گیری، مسئلة استخاره است. مقصود از استخاره «طلب خیر از خداوند» است.
وقتی میخواهیم کاری را انجام دهیم، باید از خداوند طلب خیر کنیم، یعنی دو رکعت نماز استخاره بخوانیم و بگوییم خداوندا آنچه خیر است، برای من رقم بزن. آن راهی که خیر است به دل من بینداز تا آن را برگزینم. خدایا اگر خیر من در این ازدواج است، مشکلات را آسان و اگر این ازدواج به صلاح من نیست، مشکل و موانعی برای آن ایجاد کن.[9]
نحوة استخاره چنین است که دو رکعت نماز استخاره خوانده میشود، سپس به سجده رفته و صدمرتبه این ذکر گفته میشود: «استخیرالله برحمته»[10]
مسئلة ازدواج مورد مهمی است که بسیاری از خانوادهها برای انجام آن به استخاره روی می آورند. برخی میگویند ما با استخاره میخواهیم با خدا مشورت کنیم؛ استخاره مشورت با خدا نیست. در هیچ روایتی بیان نشده است که برای مشورت با خدا استخاره کنید، اما مشورت با مؤمنین، مشورت با خدا دانسته شده و حتی خدا به پیامبر خود امر به مشاوره و مشورت کرده است.[11]
در روایات آمده است هرگاه در یک تحیّر و سرگردانی گرفتار شدید، با یک نفر مؤمن مشورت کنید. ما به آن مؤمن خیر شما را الهام میکنیم و به زبان او هدایت شما را جاری میکنیم.[12]
نکتة مهمی که گاهی از آن غفلت میشود این است که باید قبل از استخاره، مواردی مثل بررسی و تحقیق، مطالعه و فکر، مشورت با اهل فن و افراد مجرب و... انجام شود. اگر این موارد رعایت شد و باز هم تردید وجود داشت، آنگاه نوبت به استخاره میرسد.
پس باید قبل از هر تصمیم، موارد مذکور رعایت شوند. اگر شواهد و دلایل کافی برای صلاحیت فرد پیدا کردید و با فرزانگی و حکمت و به دور از هیجان و احساسات طرف را شایستة همسری دیدید، دیگر برای ازدواج با آن شخص بهدنبال استخارهگرفتن نباشید. اما اگر پس از طی همة مقدمات و اصول لازم باز هم تردید داشتید، آنگاه نزد فرد شایستهای رفته و اقدام به استخاره کنید. به یاد داشته باشید که هرکسی شایستگی استخارهگرفتن ندارد.
مطلب مهم دیگر این است که برای چه کاری باید مشورت و تحقیق کرد و برای چه کاری باید استخاره گرفت. هیچکدام بهمعنای آن نیست که عمل از هر جهت مناسب و بیکاستی است، بلکه بیانگر آن است که درمجموع، مصلحت انجام آن کار یا ترک آن ترجیح دارد.
نکاتی در مورد استخاره
• شما وقتی مجاز به استخاره هستید که پس از گذراندن مراحل تفکر، بررسی تحقیقات و مشورت، بین جواب مثبت و منفی مردد باشید.
• اگر شما صرفاً در جواب مثبتدادن تردید دارید، نباید استخاره کنید.
• اگر از جهاتی فرد مورد تأییدتان بود ولی باز هم در درون تردید داشتید، آنگاه میتوانید استخاره کنید.
• مقید به استخارهگرفتن ارزش نیست، اگر پسر و دختر از نظر اخلاق، دین و ملاکها تفاهم داشته باشند، دیگر احتیاجی به استخاره نیست.
• بهتر از استخاره، مشورتکردن با افراد صالح و خیرخواه است.
• برخی بدون تفکر، قبل از رفتن به خواستگاری یا آمدن خواستگار استخاره میکنند و با این کار جایگاه عقل را زیر سؤال میبرند. با این عمل، بسیاری از موقعیتهای مناسب از دست میروند.[13]
چگونه به خواستگار جواب بدهیم؟
دختر در همان جلسة اول لازم نیست جواب مثبت یا منفی بدهد، خانوادة دختر باید یک یا دو هفته از خانوادة داماد مهلت بخواهد تا بتوانند پاسخ خواستگاری آنها را بدهند و در این مدت نیز باید به کارهای تحقیق، مشاوره و درنهایت تصمیم گیری بپردازند. اگر خواستگار از هر جهت پسندیده شد و نسبت به آنها نظر مثبت داشتید، جلسات دیگری را ترتیب دهید تا همة نکات روشن شود و شبه های برای طرفین در هیچ زمینهای باقی نماند. پس از توافق در این جلسات میتوانید جواب مثبت خود را به آنها انتقال دهید و برای کارهای آینده برنامهریزی کنید.
البته اگر پاسخ منفی بود، باید با کمال احترام، سنجیده و با دلایل محکم آن را به خانوادة داماد منتقل کنید.
پی نوشت ها :
[1] بانکیپور فرد؛ مطلع مهر؛ صفحات 228 تا 230.
[2] همان؛ ص 218.
[3] همان؛ ص 217.
[4] همان؛ ص 233.
[5] همان؛ ص 236.
[6] همان؛ صفحات 234 تا 239.
[7] نهجالبلاغه؛کلمات قصار؛ 250.
[8] دهنوی، حسین؛ گلبرگ زندگی؛ ص 65.
[9] بانکیپور فرد؛ مطلع مهر، ص 224.
[10] الکافی؛ ج3، ص 470.
[11] سورة آلعمران، آیة 159.
[12] بانکیپور فرد؛ مطلع مهر؛ ص 226.
[13] همان؛ ص 227.
منابع
1. مطهری، مرتضی؛ عدل الهی؛ چاپ سوم؛ تهران؛1376.
2. محمد سبحانی؛ مجلهمعارف اسلامی، شماره48؛ خرداد و تیر1380.
3. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار،ج100.
4. کیهاننیا؛ جوانان وازدواج؛ نشرمادر؛ 1377.
5. بانکیپورفرد، امیرحسین؛ مطلعمهر؛ کمالینژاد؛ 1387.
6. دهنوی، حسین؛ گلبرگ زندگی؛ نشر خادمالرضا- 1388.
سایت ساج متن مقاله
برای ازدواج هم برنامه می خواهی!
ازدواج آگاهانه و با برنامه، برج مراقبت زندگی است و ضرورت آن، به ویژه در این دوران که زندگی بشر از پیچیدگی خاصی برخوردار است، پوشیده نیست. مواردی چون نیل به آرامش و سکون، تأمین نیازهای جنسی و حیات، بقای نسل، تکمیل شخصیت و تکامل اجتماعی، سلامت و امنیت اجتماعی و تأمین نیازهای روانی - اجتماعی در شمار مهمترین اهداف ازدواج جای دارند. رسیدن به همه این اهداف به تأمل و تفکر و نیل به چنین ازدواجی به برنامه ریزی نیازمند است. این مقاله به ضرورت ازدواج میپردازد و سپس ۹ مؤلّفه ضروری جهت برنامه ریزی ازدواج را برمیشمارد.
انسان، اجتماعیترین موجود زمین است و هیچ انسان سالمی نمیتواند بدون ارتباط با دیگران زندگی کند. آدمی ترکیبی از جسم و روان است. برخی چنان میپندارند که وجودشان به این جسم خاکی محدود است. در صورتی که این جسم، استراحتگاه موقتی روح شمرده میشود و روان آدمی به مونس و همدم و همراه نیاز دارد. اریک فروم ،روان شناس آلمانی، میگوید: «انسان از لحظهای که به دنیا میآید تا آن دمی که از دنیا میرود، هر کاری که میکند برای رفع احساس تنهایی خویش است.»(۱)وقتی این تنهایی بیشتر شود، تکاپوی بشر برای جستوجوی یار و همراه فزونی مییابد. کاملترین و جامعترین نمود این جست و جو که قاعدتاً تمام زندگی فرد را تحت الشعاع قرار میدهد، ازدواج است.
● ضرورت برنامه ریزی در ازدواج
صاحب نظران معتقدند به همان اندازه که نباید از ازدواج دچار ترس و توهم شد، به همان اندازه نیز نباید این اتفاق مهم و حیاتی را ساده پنداشت؛ زیرا ازدواجهای بدون برنامه و مطالعه کارنامه ی خوبی نداشتهاند. به همین خاطر، برای یک ازدواج موفق باید برنامه داشت. این امر به ویژه در دنیای امروز که از پیچیدگی خاص برخوردار است، اهمیت دو چندان پیدا میکند؛ ازدواج یک سنت دیرینه اجتماعی است؛ ادیان الهی از مشوّقان عمده آن بودهاند و حتی آن را میثاق مقدس خواندهاند. دین مبین اسلام بر این سنت پاک و ارزشمند که سعادت جامعه را رقم میزند و موجب بقای نسل میگردد، بسیار تأکید ورزیده است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «هیچ بنایی نزد خداوند از ازدواج محبوبتر نیست.»(۲) این بنا به برنامه و نوعی مهندسی فکری و روحی نیاز دارد. ازدواج وتشکیل خانواده حرکت از «من» به سوی «ما» است. نیازی مقدس و طبیعی است که از فطرت و آفرینش انسانها سرچشمه میگیرد و نباید آن را یک قرار داد متعارف اجتماعی تلقی کرد؛ زیرا اگر این بنیان مقدس آسیب ببیند، پیامدهایی جبرانناپذیر دارد.
● مولفه های لازم در برنامه ریزی
در برنامه ریزی ازدواج از ۹ عامل نام برده میشود که در توفیق این امر مهم تأثیر بسیار دارد. این عوامل عبارت است از:
۱) نیت و اراده آگاهانه برای ایجاد خانواده و ساختن زندگی مشترک
نیت تنها یک امر ذهنی نیست. این پدیده مجموعهای از طراحیهای ذهنی و عملی است که سختکوشی و تلاش بهینه و کارآمد بخشی از آن به شمار میآید. کسی که برنامهای شفاف و روشن برای این امر مهم داشته باشد، استحکام و بقای این پیوند مقدس را رقم زده است. البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که هر گاه انسان به کاری مقدس و ارزشمند به ویژه ازدواج دست بزند، رحمت الهی یاری اش میدهد.
۲) سلامت روح و جسم
انسان سالم به وجود آورنده ی خانواده سالم است و چون اجتماع مجموعه خانوادهها است، وقتی سلامت روان پایه و اساس زندگیهای مشترک باشد، بالندگی اجتماعی به ارمغان میآورد. سلامت جسم در مرتبه بعد است. گروهی از مردم دراثر سوانح و جنگها مشکل جسمی پیدا میکنند؛ ولی میتوانند زندگی زناشویی بسیار متعالی تشکیل دهند.
۳) داشتن منبع درآمد مناسب
بحث تأمین برای یک ازدواج موفق و زندگی پرخیر و برکت بسیار ضرورت دارد. مسأله اشتغال و تأمین خانواده نوعی امنیت روانی ایجاد میکند که لازمه ی زندگی مشترک است. دانشجویانی که به ازدواج تمایل دارند، با جد و جهد در کنار درس، حرفهای مییابند و مسأله تأمین را تا حدود زیادی حل میکنند. یاری خانواده دراین زمینه نیز از عوامل آسان کننده ازدواج است. البته در این مراحل صبر، قناعت، پذیرش وضع موجود، و تلاش برای تأمین هر چه بیشتر ضرورت دارد.
۴) سن مناسب
زوج مناسب باید از جهت جسمی به بلوغ کامل رسیده باشند و از جهت روحی و روانی برای پذیرش مسؤولیت ازدواج آمادگی داشته باشند. امروزه، با عنایت به بحث تحصیل و کار و امکانات، تعریفی خاص از سن مناسب وجود ندارد؛ یعنی با لحاظ کردن بلوغ جسمی و روحی و تطبیق با شرایط زمانه، از جهت تحصیل و اشتغال و تأمین، میتوان در خصوص ازدواج تصمیم گرفت. البته نباید فراموش کنیم که بیش از سن تقویمی، سن عقلی ضامن بقای زندگی مشترک خواهد بود.
۵) ثبات عاطفی
داشتن ثبات عاطفی و کنترل عواطف و احساسات در امر ازدواج بسیار تعیین کننده و مهم است. حوصله و بردباری، صداقت، خلوص، بی آلایشی، مهربانی، گذشت، صمیمیت ، اعتماد، اطمینان، نظم و انضباط و همکاری، سازگاری، تعهد، سخاوت و حسن تفاهم و بالاخره انعطاف از موارد عمده ی ثبات عاطفی اند. جوانانی که در آستانه ازدواج و تشکیل خانواده قرار دارند، باید از حداقل ثبات برخوردار باشند؛ بتوانند خشم و شادی غیر طبیعی خود را کنترل کنند؛ با متانت و تأمل به بررسی واقعیتها پردازند و هنگام قضاوت و داوری با عقل و منطق ظاهر شوند.
عقیده بر این است که در امر ازدواج باید «عقل و عاطفه» را به هم پیوند زد تا فرزندی به نام منطق صحیح و تعامل انسانی زاده شود.
۶) داشتن منطق و مسؤولیت پذیری
برای پدید آوردن یک ازدواج موفق هرگز نباید بنیان آن را بر هوسهای گذرا استوار کرد. یکی از معیارهای اساسی در مرحله مقدماتی ازدواج داشتن منطق و احساس مسؤولیت پذیری است که در حقیقت علاقه و رغبت برای ایجاد خانواده است و پیش شرط اساسی ازدواج موفق به شمار میآید.
۷) عشق الهی و تحکیم بنیان خانواده
در فرایند ازدواج مراحلی وجود دارد که سردار همه آنها عشق و شوق به زندگی با همسر آینده است. این عشق هر چه به حقیقت و واقعیت و اصالت نزدیکتر باشد، خانواده از تداوم و استحکام فزونتر برخوردار میشود. وفاداری به عشق، وفاداری به همسر را به ارمغان میآورد که در آن احساس تکامل و تعلق خاطر و خوشبختی حاصل میگردد.
بعضی صاحب نظران معتقدند، «عاشق بودن» شیرینتر از «حق داشتن» است. پس اگر در زندگی مشترک همواره بر این اصرار کنید که حق به جانب من است، عشق و گذشت را فراموش خواهید کرد. کانون خانواده مکانی برای بخشش و خوشبخت کردن طرف مقابل است نه مقابله و به دست آوردن امتیاز.
۸) قوانین ازدواج
ازدواج دارای وظایف، حقوق و تکالیف است. ضرورت آشنایی جوانان باقوانین و مقرارت ازدواج بر هیچ کس پوشیده نیست. این مسأله بخشی از برنامه ازدواج است. آشنایی مقدماتی با حقوق و قوانین تشکیل خانواده، در پایداری ازدواج و شیرینی و لذت زندگی بسیار مؤثر است. از جمله این حقوق، حقوق قانونی و شرعی، مهریه و حدود و اختیارات زوجین در برابر یکدیگر، تقسیم کار، حقوق زن، تعهدات اصلی و فرعی، شروط و تربیت فرزند است.
۹) بهداشت، مدیریت تحکیم خانواده
از لوازم یک ازدواج موفق و برنامه ریزی شده آشنایی زوجین با بهداشت و تلاش برای حفظ و نگهداری سلامت خانواده است.کسب اطلاعات در خصوص تنظیم خانواده و توجه به برنامههای جمعیتی کشور، به عنوان یک خانواده بزرگ، ضرورت دارد.
پی نوشت ها :
۱.جوانان و ازدواج، کیهان نیا، ص ۱۵.
۲.فصل الزواج، ناصری، یادداشت موضوعی.
۴ هفته اول آشنایی دوران نامزدی
دیگر از این بدتر نمی شود. احساس مریضی می کنید، نمی توانید لب به غذا بزنید و نمی دانید که چه احساسی دارید و به چه فکر می کنید. اما فکرتان خیلی مشغول است. یک لحظه خوشحالید و یک لحظه ناراحت، احساس آشفتگی و بی ثباتی میکنید. چه اتفاقی برایتان افتاده است؟ چهار هفته ی اولی است که با شوهر آینده تان قرار ملاقات گذاشته اید.
اولین چیزی که ممکن است قبل از یک قرار ملاقات اتفاق بیفتد، احساس آشفتگی و وحشت است. ممکن است تا به حال برای یافتن مرد ایده آل خود با افراد زیادی قرار ملاقات داشته باشید، اما هر بار این احساس رخ می دهد. بعد از قرار، با اینکه همه چیز عالی و خوشایند بوده باز ممکن است دچار این احساس شوید، چون اینجاست که مجبور می شوید در مورد این موقعیت و فرد مزبور کمی فکر کنید. باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید با این فرد ادامه دهید یا اینکه همه ی وعده هایی را که شب گذشته با طرف داشته اید را امروز صبح فراموش کرده اید و نمی خواهید ادامه دهید. این مسئله برای همه ی ما اتفاق می افتد. همه ی ما در چنین موقعیت هایی احساس آشفتگی می کنیم.
برای بسیاری از افراد، روز های بعد از قرار روزهای فوق العاده ای هستند. احساس جذابیت و علاقه می کنید و احساس می کنید که کسی هست که دوستتان می دارد و برایش جذابیت دارید. اما ممکن است در قرار دوم به این نتیجه برسید که کاملاً در اشتباه بوده اید و احساستان درست نبوده است. پس از اتمام قرار ملاقات دوم، باز احساسا فوق العاده ای به شما دست می دهد چون این بار دیگر آزمایشی واقعی بوده است و یکدیگر را دقیق تر مورد بررسی قرار داده اید. وفاداری ها ،قوه ی تعقلتان و جنبه های دیگر شخصیتیتان مورد آزمایش قرار می گیرد. تا این مرحله شما نباید هیچگونه رابطه ی فیزیکی با فرد داشته باشید.
بعد از قرار ملاقات دوم اگر واقعاً به این فرد علاقه مند شده باشید، احساس اضطراب و نگرانی خواهید داشت-- نگرانی برای از دست دادن این فرد. یا ممکن است این نگرانی به خاطر این باشد که فکر می کنید برای علاقه مند شدن عجله کرده اید و دوست دارید که از این مسئله خلاص شوید. اینجاست که ممکن است یک آینده ی ایدآل، دچار فاجعه و مصیبت شود. دست از نگران بودن بردارید و بگذارید که زندگی مسیر همیشگی اش را طی کند. خونسردیتان را حفظ کنید، هیچ جای نگرانی نیست. و در هیچ کار هم عجله نکنید.
از طرف دیگر ممکن است هنوز مطمئن نشده باشید که با این فرد صمیمیت برقرار کنید یا خیر، اما باز هم نگران نباشید. جذابیت روزهای اول آشنایی با یک فرد در همین است. در یک رابطه ی طولانی مدت، این روزها دیگر تکرار نمی شوند، پس سعی کنید که تا می توانید از این جو لذت ببرید. لزومی ندارد که یک رابطه ی جدیدی حتماً به ازدواج ختم شود. دیگر چنین طرز فکری نداشته باشید و از قرارهایتان نهایت لذت را ببرید.
تردیدهای زیادی در روزهای اول آشنایی وجود دارد، مثل اولین برخورد، اینکه سر قرار بروید یا نه، اینکه تلفن کنید یا نه، چه می شود اگر او سر موقع به شما تلفن نکند و...همینطور جلو می رود و هر روز تردیدها و دوراهی های جدیدی برایتان پیش می آید مثل اینکه، او را برای صرف قهوه دعوت کنید یا نه، اینکه با او به سینما بروید یا نه، اگر احساستان نسبت به او بیشتر شد چه کنید و....باز هم چیزی که به شما کمک میکند تغییر طرز فکرتان است، باید بگذارید زندگی روال عادی خود را طی کند، نباید نگرانی در مورد چیزی به خودتان راه دهید. شما زندگی همیشگیتان را داشته باشید، سر موقع همیشگی به باشگاه بروید، کارهایتان را انجام دهید و نگذارید که زندگیتان از مسیرش منحرف شود.
وقتی دیر به دیر قرار ملاقات داشته باشید، آن انرژی لازم برای پیشبرد یک رابطه وجود نخواهد داشت. باید از همه فرصت هایتان استفاده کنید و با فرد مورد نظر بگذرانید. اگر فردی را واقعاً دوست داشته باشید، طبیعتاً می خواهید همیشه با او باشید تا بتوانید او را بیشتر بشناسید و عاشقش شوید. برای این منظور باید قرار ملاقات هایتان را بیشتر کنید تا صمیمیت بین شما بیشتر شود و گرنه فقط وقتتان را تلف کرده اید.
اولین چهار هفته زمان مهمی است چون در این دوران است که همدیگر را خواهید شناخت. اگر بتوانید این دوران را به خوبی پشت سر بگذارید، حتماً خواهید توانست رابطه ی محکمی ایجاد کنید. به عقیده ی من بهتر است از هر گونه رابطه ی جنسی در این دوران و تا قبل از ازدواج خودداری کنید. این دوران فقط دوران آشنایی است و اینکه ببینید از هر لحاظ با هم سازگاری دارید یا خیر. دوران پر خاطره ای خواهد بود، پس سعی کنید بهترین استفاده را ازاین دوران ببرید.
ممکن است احساس بی ثباتی و آشفتگی کنید، اما همه ی ما وقتی به گذشته نگاه می کنیم تا ببینیم عاشق شدنمان چه روندی داشته است، یاد چهار هفته ی اول آشنایی می افتیم. سعی کنید این چهار هفته را به قشنگ ترین حالت ممکن بگذرانید .
۱۵ نکته ای که پیش از ازدواج باید بدانید
"ازدواج یک نـهاد فـوق الـعـاده اســت، امـا آیا کسی دوست دارد کـه در یـک نـهـاد قــرار بگیرد؟" ازدواج یکی از مـهمترین تصمیماتی است که شما در زندگی خـود می گیرید. من و هـمسرم ۲۸ سـال پیش با هـم ازدواج کـردیــم. در آن زمان خیلی از چیزهایی را که الآن می دانیم را نمی دانستیم و مـطمئن هسـتم کـه تـعداد زیـادی از افراد نیز هستند که از همان موارد مشابه اطلاع کافی ندارند. خداوند به من کمک کرد تا بتوانم ۱۲ نمونه از بینش هایی را که قبل از ازدواج طرفین رابطه باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند را در این قسمت برای شما تشریح می کنم.
۱) ازدواج از سوی خدا برنامه ریزی و طراحی می شود. به همین دلیل در این امر خیر باید به دنبال رهنمود های خداوند باشیم. اغلب اوقات ما کاری را انجام می دهیم که دیده ایم دیگران انجام می دهند. افراد مختلف ایده های متفاوتی نسبت به ازدواج دارند، اما نمی توانیم نظر همه افراد را در مورد ازدواج بدانیم و در عین حال باید به خاطر داشته باشیم که چیزی که در مورد یک زندگی مشترک کار می کند، ممکن است در مورد سایر زندگی های مشترک درست از آب در نیاید. بنابراین به حرف چه کسی باید گوش کنید؟ خوشحالم که این سؤال برای شما پیش آمد. به عقیده من باید مطالعه خود را زیاد کرده و در برخی مواقع به کتب مذهبی نیز مراجعه کنید. از جمله کتاب های مفید در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد: "پیش از اینکه بله بگویید" نویسنده نورمن رایت، "خیلی زود، خیلی صمیمی" نویسنده جیم تالی.
۲) به نظر من بهتر است پیش از ازدواج چند جلسه مشاوره خانوادگی را طی کنید. مراکز مشاوره ای وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند تا در وهله اول خودتان را بهتر بشناسید و سپس ببینید چه کسی می تواند شریک مناسبی برای زندگی با شما باشد. سوابق خانوادگی، خصوصیات اخلاقی، و سایر جنبه های زندگی توسط مشاور تحلیل و بررسی می شود. یک سری سؤال های از پیش تعیین شده در داخل یک پرسشنامه تهیه و تدوین شده اند و پر کردن آن می تواند کار جالب و سرگرم کننده ای باشد.
۳) زمانی که تازه وارد زندگی زناشویی می شوید، شور و هیجان بسیار زیادی از قبل از عروسی تا ماه عسل وجود دارد. به مرور زمان همه شور و هیجان ها آرام می گیرد و شما آهنگ زندگی جدید خود را احساس می کنید. در این زمان ناگهان نگاهی به شریک زندگی خود می اندازید و از خودتان سؤال می پرسید که: "چرا من اینکار را کردم؟" برخی از افراد به این مرحله که می رسند قدری می ترسند و احساس می کنند که کار اشتباهی انجام داده اند. باور کنید که این مسئله یک امر کاملاً عادی است. اولین دعوای شما شکل می گیرد و بر سر این مطلب که کاغذ توالت باید از کدام سمت قرار بگیرد، با هم جر و بحث می کنید. به مرور زمان یاد می گیرید که باید مصالحه و سازش بیشتری با هم داشته باشید. به هر حال در همه مراحل زندگی انسان ها با شک و تردید های مختلفی روبرو می شوند. آگاهی از این مطلب می تواند شما را آرام کند. شما یک فرد کاملاً نرمال هستید.
۴) برای تفریح وقت بگذارید. یک زندگی موفق نیازمند کار و تلاش است. اما شما باید برای تفریح نیز وقت بگذارید. یاد گرفتن طریقه زندگی با یک فرد جدید در یک رابطه دو جانبه صمیمی، نیازمند تلاش هر دو نفر است. باید یاد بگیرید چگونه می توانید با هم ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را درک کنید، در سمینارهای مربوط به ازدواج، و زندگی مشترک شرکت کنید، هم فال است و هم تماشا. تفریح و خوشحالی را تبدیل به خاطره ای نامحسوس از زمان مجردی نکنید. با هم خاطرات جدید را خلق کنید. به هم توجه کنید و از بودن با هم لذت ببرید.
۵) این روزها به دلیل وجود فشارهای اجتماعی و اعتقادات غیر مذهبی تاکید چندانی به عدم برقراری رابطه جنسی پیش از ازدواج نمی شود. عدم رابطه جنسی پیش از ازدواج تبیین کننده بنیان اعتماد طرفین نسبت به یکدیگر است. بسیاری از افراد هستند که به دلیل عدم اطمینان به یکدیگر ساعت های طولانی در پی تعقیب هم هستند، یکدیگر را متهم به خیانت می کنند و هیچ ارزشی برای هم قائل نمی شوند. شاید قدری بی معنی باشد، اما به هر حال اینچنین است. ما به بسیاری از زوج هایی که به هم در مورد مسائل جنسی بدبین هستند پیشنهاد می کنیم که ازدواج نکنند. منظور از عدم برقراری رابطه جنسی کلیه رفتارهای جنسی است و فقط به نزدیکی محدود نمی شود. به عنوان مثال اورال سکس و یا حتی معاشقه نیز می تواند به عنوان نوعی رابطه جنسی در نظر گرفته شود. خداوند تعیین کرده که رضایت جنسی فقط باید در زندگی مشترک وجود داشته باشد. زمانیکه با هم نامزد می کنید به هیچ وجه دلیلی وجود ندارد که رابطه جنسی برقرار کنید. طبق روایات، بستر مکان مقدسی است و خداوند خود سزای افراد هرزه را می دهد. سکس نوعی ورزش نیست که هر زمان که اراده کردید آنرا انجام دهید بلکه یکی شدن فیزیکی، عشقی، و روحی است. سکس مسئله ای است که ازدواج را ازدواج می کند. شما با شریک زندگی خود یکی میشوید. همه ما نزد خداوند جایگاه ویژه ای داریم و او می خواهد ما از هر گونه گناه، شرمساری، بیماری، حقارت و ناپاکی به دور باشیم. او هم دوست دارد که ما صمیمانه ترین رابطه محبت آمیز را تجربه کنیم. اگر شما و نامزدتان در حال حاضر نمی توانید شهوت خود را کنترل کنید چه تضمینی وجود دارد که پس از ازدواج بتوانید این کار را انجام دهید؟
۶) باید بدانید که ارزش های شریک زندگیتان چه چیزهایی هستند. همچنین باید از ارزش های فردی خود نیز آگاهی داشته باشید. چه چیزی برایتان اهمیت دارد؟ آیا ارزش های شما دو نفر با هم سازگار هستند. در طول مدتی که صرف قرارهای ملاقات می کنید، باید در مورد یک چنین مسائلی با هم صحبت کنید. آیا بچه می خواهید؟ اگرجوابتان مثبت است، چند تا؟ عقاید مذهبی یکسانی دارید؟ آیا از نظر مذهبی عقاید یکسانی دارید؟ این مقوله از اهمیت خاصی برخوردار می باشد, شاید وقتی که فقط با هم قرار ملاقات می گذارید و حتی در ابتدای زندگی مشترک درگیری های چندانی در مورد مسائل دینی با هم پیدا نکنید، اما زمانیکه پای بچه ها به زندگی مشترک باز میشود، معمولاً مسائل مذهبی اهمیت بیشتری پیدا می کنند، چراکه هر یک از والدین تصمیم می گیرد به فرزندش اعتقادات و ارزش های مذهبی شخصی خود را منتقل کند.
۷) در مورد کلیه روابط عاشقانه گذشته با هم صحبت کنید. مسائل عاطفی گذشته را برای شریک زندگی خود باز کنید، چراکه درمیان گذاشتن یک چنین مسائل خصوصی و شخصی می تواند شما را به سطوح عمق تری از صمیمت برساند. هر کدام از طرفین حق دارند که از جزئی ترین مسائل زندگی شما آگاهی داشته باشند. زمانیکه با هم ازدواج کردید نباید هیچ نقطه مبهمی وجود داشته باشد که طرف مقابل را سورپریز کند. اگر با هم توافق می کنید که گذشته مربوط به گذشته است و بهتر است حرفی در این مورد نزنید، من به شما قول می دهم که یک روز وقتی اصلاً انتظارش را ندارید یک نفر از گذشته می آید و برای شما مشکل درست می کند. زمانیکه این اتفاق بیفتد احساس ناامنی ایجاد شده و درد و رنج بیشتری وارد رابطه می شود. اگر احساس میکنید که نمی توانید به طور کامل به طرف خود اعتماد کنید شاید هنوز به مرحله ای نرسیده باشید که آماده ازدواج باشید. این یک امتحان صداقت و آسیب پذیری است.
۸) هیچ گاه سازش نکنید. درست است که هیچ انسان کاملی وجود ندارد، اما شما استحقاق بهترین همسر را دارید. برخی از افراد پیشنهاد ازدواج را فقط به دلایل زیر قبول می کنند: فکر می کنند شاید دیگر یک چنین اتفاقی در زندگی برایشان رخ ندهد، بچه دارند و شاید کسی حاضر به زندگی کردن با آنها نباشد، فکر می کنند که: "من آدم خاصی نیستم به همین دلیل حق انتخاب ندارم"، و یا "دوستش ندارم ولی این فرد با ثبات است و می تواند حامی خوبی برای من باشد. هیچ کدام از این موارد نمی توانند دلیل خوبی برای "بله" گفتن به شمار روند. از آنجایی که ازدواج را خداوند پایه ریزی کرده می تواند مکان امنی برای اجتماع دو انسان که پایبند ارزش های الهی هستند، باشد. هدف اصلی ازدواج این است که انسان ها ابتدا بتوانند عشق را در روی زمین احساس کنند تا بعدها به جمع خانوادگی بزرگ خود در بهشت بپیوندند. از خداوند بخواهید که شریک مناسب زندگیتان را پیش رویتان قرار بدهد. منتظر نشانه خداوند باشید و جان فشانی نکنید.
۹) از یکدیگر سؤال های مهم بپرسید. زمانی که با هم قرار ملاقات می گذارید زمان مناسبی است که سؤال های مهم و کلیدی را مطرح کنید: در چه نوع خانواده ای بزرگ شدی؟ پدر و مادر در کنار هم زندگی می کردند یا از هم جدا شده بودند؟ با توجه به خانواده اصلی خود از زندگی مشترک خود چه انتظاراتی دارید؟ چه تصمیماتی در ابتدای زندگی برای تعلیم و پرورش بچه خواهید گرفت؟ این جمله را کامل کند: "زمانیکه ازدواج کنم و بچه دار شوم هیچ وقت...."
در مورد رابطه خود با والدین جنس مخالف خود صحبت کنید به عنوان مثال پسر و مادر، دختر و پدر. ارتباط با والدین جنس مخالف می تواند اثر مهمی بر روی نحوه رفتار ما با همسرمان داشته باشد. اگر پدر او با مادرش بدرفتاری کند به احتمال زیاد او نیز با خانمش بدرفتاری خواهد کرد. در این زمینه می توانیم یک کتاب به شما معرفی کنیم با نام "۱۰۰۰ سؤال برای زوج ها"
۱۰) قبول نامزد به عنوان همسر آینده مسئله مهمی است که در همان ابتدا شما باید بر روی آن فکر کنید. برای پذیرش یک فرد دیگر شما باید ابتدا خودتان را بپذیرید. شاید در خیلی از کارها خوب ظاهر شوید اما در عین حال اموری نیز وجود دارند که شما نیاز به تمرین و ممارست بیشتری در آنها دارید. تمام این نقاط ضعف و قوت در کنار هم جمع می شوند و شما را می سازند. پذیرش سبب می شود که افراد خودشان باشند و بی قید و شرط به هم عشق بورزند، همانطور که خداوند به بنده هایش عشق می ورزد. اگر فرد احساس کند که پذیرفته نمی شود و از عزت نفس پایینی برخوردار باشد، آنوقت پذیرش خود را برای دیگران نیز سخت می کند و هیچ کس نمی تواند او را واقعاً از صمیم قلب دوست بدارد. در اینجا به اهمیت مشاوره های قبل از ازدواج پی می بریم. زمانیکه ما دانه ای را می کاریم، بالای سر آن نمی ایستیم و نمی گوییم: "زود باش، زود باش، رشد کن، تو سریع رشد نمی کنی، خیلی کندی!" مانند گیاهان انسان ها نیز برای رشد و تعالی، نیازمند زمان هستند و برای این امر نیازمند مراقبت، اهمیت و عشق هستند، درست مانند یک گیاه که نیاز به آب و نور خورشید دارد. هر چقدر خودتان را بهتر بشناسید، آنوقت خیلی راحت تر می توانید شریک زندگیتان را بشناسید. هیچ وقت تلاش نکنید که طرف مقابل را عوض کنید.
۱۱) نسبت به انجام هر گونه آزار و اذیتی هشیار باشید. آیا شریکتان تا کنون سعی کرده با بی حرمتی، توهین و حقارت حرف خودش را به کرسی بنشاند؟ آیا شما را با برخوردهای فیزیکی تهدید کرده؟ آیا احساس می کنید تهدید می شوید؟ آیا تا کنون مورد اصابت قرار گرفته اید؟ شما را هل داده؟ اشیاء را پرتاب می کند؟ هر زمان به هر دلیلی سیلی میزند؟ هیچ یک از رفتارهای ذکر شده قابل قبول نیستند. کسی حق ندارد شما را مورد اصابت قرار دهد و تقصیر شما هم نسیت که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید. آیا همسرتان قصد دارد تا شما را از دوستان و کسانیکه دوستشان می دارید، دور کند؟ با مشاهده هر یک از این موارد باید یا رابطه را تمام کنید و یا به آنها بگویید تا زمانیکه به روانپزشک مراجعه نکنند، قادر به ادامه رابطه نخواهید بود. خودتان را گول نزنید، هر رفتار بد قبل از ازدواج، پس از ازدواج چند برابر بدتر خواهد شد. همه روزه افراد بسیار زیادی قربانی خشونت کسانی می شوند که آنها را می شناسند. لطفاً این مسئله را جدی بگیرید.
۱۲) زمانی را نیز به عبادت دو نفری اختصاص دهید. ارزش این کار آن است که وقتی یک زندگی روحانی را پایه ریزی می کنید، در مسیری قرار می گیرید که خداوند در تمام مراحل زندگی حامی و پشتیبانتان خواهد بود. در یک ازدواج روحانی ۳ طرف وجود دارد: شما، خدا، همسرتان. در زمان بروز مشکلات پیروی از رهنمون های الهی می تواند بزرگترین کمک را به شما کند.
۱۳) نکته اضافی: افراد مجردی که بچه دارند؛
زمانی که پای بچه ها به میان می آید، لطفاً از آنها سؤال کنید که احساسات خودشان را با شما در میان بگذارند. اگر احساسات منفی داشتند، روی این مسئله دقیقتر بشوید و به دنبال علت ها بگردید. من به شدت توصیه می کنم که تمام افرادیکه در ازدواج دخیل هستند تحت مشاره قرار بگیرند. باید برنامه هایی پیرامون تسهیل ارتباط میان همه افراد طراحی و تنظیم شود. اگر هر دو طرف بچه داشته باشند همه باید در مشاوره های خانوادگی پیش از ازدواج شرکت کنند. کتاب پیشنهادی "قبل از ازدواج مجدد"
۱۴) نکته اضافی: ازدواج با کسی که بچه دارد؛
از خود این سؤالات را بپرسید: آیا من با احساسات کودکان می توانم هماهنگ شوم؟ آیا می توانم به حرف های آنها گوش دهم؟ ایا آنقدر انعطاف پذیری دارم که بتوانم با آنها سازش کنم؟ آیا می توانم کلاس ها، کتب و مشاوره های لازم در این زمینه را پشت سر بگذارم؟ و برای آقایون: آیا می توانم مردانگی خود را وقف کنم و نکات منفی بچه ها را تحمل نمایم؟ آیا تصور می کنید که همسرتان بتواند از پس بچه ها بربیاید؟
۱۵) تست های پزشکی
پیش از ازدواج توصیه می شود آزمایشات زیر را انجام دهید:
تست HIV، هپاتیت C، هپاتیت B و آزمایش خون
ازدواج امری دائمی است
در جامعه ما ( آمریکا) ازدواج امری است که مردم برای ایجاد یک خانواده مستحکم و با ثبات دست به آن میزنند. مرد و زن با این نیت با هم ازدواج میکنند تا یک عمر در کنار هم باشند. با همین نیت معمولاً بچهدار میشوند و آنها را بزرگ میکنند. فایده این قرار برای بچهها است؛ زیرا هم تعهد والدین را نسبت به فرزندان کاملاً تضمین میکند و هم تعهد آنها را نسبت به یکدیگر.
به خاطر می آورم که در دوران نوجوانی فکر میکردم ازدواج امری ساده و طبیعی است. عاشق میشوی، ازدواج میکنی و از آن به بعد با خوشحالی زندگی میکنی؛ مگر نه ؟ معلوم میشود که این دیدگاه کمی سادهلوحانه است، زیرا که مهمترین قسمت را جاانداخته و آن تعهد است.
ازدواج برای ذهن نوجوان من تقریباً عشق بود؛ درحالیکه برای یک فرد بالغ تعهد است؛ تعهدی که ضامن یک عمر عاشقماندن و باهمماندن است، علیرغم این حقیقت که هر دوی آنها با گذشت زمان تغییر میکنند. ازدواج به خودی خود آسان است. دو نفر هر وقت که بخواهند میتوانند با هم ازدواج کنند؛ مهم دوام زندگی است که با تلاش و کوشش حاصل میگردد.
سؤالی که ممکن است به عنوان یک نوجوان برای شما پیش بیاید این است که « چه چیز ممکن است در مورد ازدواج سخت باشد ؟ » « چه چیزهایی ممکن است در ازدواج مشکل باشد که به سعی و تلاش نیاز دارد ؟ » هر گاه شخصی را پیدا کردم که دیوانهوار شیفته وی بودم و او هم عاشقانه مرا دوست داشت، آن وقت ازدواج آسان خواهد بود.
این عشق ماست که ما را با هم حفظ میکند، حال هر چه میخواهد پیش بیاید. کاری که مایلم در این شماره انجام دهم ارائه دلایلی است که چرا ازدواج، نیازمند تلاش و کوشش و همت شما است و اینکه چرا قدم بزرگی است که باید محکم و جدی برداشته شود.
●تفهیم سختی در ازدواج
اولین ماههای ازدواج معمولاً راحت است. این دوره « ماه عسل » نامیده میشود که شاید تا یک سال هم طول بکشد. این دوره به این خاطر ادامه پیدا میکند که زوج جوان در حال لذت بردن از امتیازات تأهل هستند؛ مثل زندگی مشترک، درکنارهم بودن، نگاه به آینده به عنوان ما نه من، برنامه ریزی برای تشکیل یک خانواده، رابطه جنسی، پشتگرمی به یکدیگر، نزدیکی و غیره. دوره ماه عسل همچنین شامل عشق شدیدی است که مشکلات و تفاوتها را میپوشاند.
این دوره زمانی به پایان میرسد که طرفین تازه درک میکنند که زندگی یک عمر طول میکشد و همین خوشیهای چند ماهه نیست. بیایید به برخی از واقعیتهای ازدواج نگاهی بیندازیم:
۱) ازدواج یک تعهد دائمی است. این تعهد امتیازات متعددی به همراه دارد: استحکام، قدرت و وحدت مالی، اعتماد بی پایان به هم و غیره. البته اگر زوجین بخواهند از این تعهد تخطی کنند، آسیب جدی و ویرانکنندهای به زندگیشان وارد میکنند.
تصور کنید به فردی گفته شود: « برای همیشه شغلت را خواهی داشت و هرگز مؤاخذه نمیشوی. » در این شرایط بیشتر مردم سعی میکنند کار خود را به نحو احسن انجام دهند تا اینکه با شنیدن این مسأله کاملاً تنبل شوند و کمکاری کنند. ازدواج هم میتواند چنین اثری را ایجاد کند؛ هر دوی زوجین باید سخت بکوشند تا دچار یأس و یکنواختی و رضایت کاذب نشوند.
۲) ازدواج به این معنی است که هر چیزی به اشتراک گذاشته شود. اشتراک به این معنی که هر تصمیم مهمی شامل یک تصمیمگیری گروهی و مشترک است. کشمکش زمانی رخ میدهد که طرفین،هر دو با این امر مخالفت میکنند. بیشتر مردم دوست دارند از حدّ مشخصی از آزادی در زندگیشان برخوردار باشند. حالآنکه، ازدواج مصالحه و سازش زیاد را میطلبد.
مثلاً اگر زوجین عادتهای متفاوتی در خرجکردن پول داشته باشند ( یعنی یکی از آنها پسانداز را دوست داشته باشد و دیگر خرجکردن را )، مشکلاتی جدی به وجود خواهد آمد.
۳) ازدواج یعنی زندگی با یک شخص برای مدتی طولانی. وقتی که زوجین هنوز شیفته یکدیگر باشند، این زندگی شیرین است. اما همینکه این عشق شدید کمکم رنگ باخت و رابطه احساسی و عاشقانه جای خود را به جاذبههای جنسی داد، به هر حال عادتها و کارهای به ظاهر کوچک هم میتوانند آزاردهنده باشند.
تصور کنید قرار است تا ده سال با بهترین دوست خود در یک مکان زندگی کنید. میبینید که پس از مدتی بهترین دوستتان هم عذابآور خواهد شد. مقابله با این پیامد طبیعی ( زندگی با یک فرد برای چندین سال ) به مهارت و خلاقیت نیاز دارد.
۴) ازدواج چیزی شبیه به یک آمپلیفایر بزرگ است. وقتی همه چیز خوب پیش میرود، معلوم میشود شراکت در ازدواج مؤثر است. وقتی ازدواجی موفق است، سرمنشأ آن شادی و آرامش بیپایان است. هر چند زمانی که اوضاع روبهراه نباشد، ازدواج مسائل را در جهت منفی بزرگ میکند و میتواند اوضاع را بدتر نماید، چون در این مواقع مانند تله عمل میکند ( هر چه تلاش میکنید فرار کنید بیشتر گرفتار میشوید ).
آیا تا به حال به این مسأله توجه کردهاید که بیشتر زوجها زمان زیادی را به نزاع و کشمکش میگذرانند ؟ و آیا تاکنون به دلایل آن اندیشیدهاید ؟ این درگیریها زمانی اتفاق میافتد که طرفین همیشه میخواهند کاری را انجام دهند که کاملاً با هم متفاوت است و در یک جا و زمان نمیگنجد.
▪ برای مثال:
ـ شما میخواهید به عروسی بهترین دوستتان بروید، درحالیکه در همان روز همسرتان میخواهد به سینما برود.
ـ شما میخواهید به کلیسا بروید، اما همسرتان تمایل دارد در منزل بماند.
ـ شما میخواهید منزل تمیز باشد، اما همسرتان اهمیت نمیدهد.
ـ شما میخواهید یک ماشین نو خریداری کنید، در حالیکه همسرتان تمایل به پسانداز پول و سرویس ماشین قبلی را دارد.
ـ شما میخواهید به خانواده خود نزدیک باشید و همسرتان هم دوست دارد به خانواده خودش نزدیک باشد و این در حالی است که دو خانواده چندین مایل از هم دورند.
ـ شما میخواهید یک کامپیوتر جدید بخرید، حال اینکه همسرتان تمایل دارد که شما سرشام منزل باشید.
روبهروشدن با یکی دو موقعیت مانند اینها را که پنجاه سال و هر روز پشتسرهم تکرار میشود تصور کنید. این چیزها است که ازدواج را سخت میکند و به همین خاطر شما به دنبال یک همسر خوب هستید.
اگر بتوانید کسی را بیابید که هر روز بدون مشکل با شما زندگی کند و آن قدر به شما علاقه داشته باشد که از سر مسائل جزیی و کوچکی که به طور طبیعی در زندگی زناشویی پیش میآید بگذرد، آن وقت یک ازدواج موفق خواهید داشت که سراسر شادی برایتان به ارمغان میآورد.
●یافتن یک همسر مناسب
چون ازدواج شدیداً با نهاد خانواده عجین است، چون امری دائمی است، چون قدم بزرگی در زندگی است و چون بهای دخول و خروج آن بسیار گزاف است، افراد عاقل و بالغ توجه زیادی به آن میکنند. همانطور که جامعه به آن تأکید میکند.
وقتی شما و همسرتان پیمانی ابدی با هم میبندید، درواقع این پیمان را به جامعه اعلان میدارید. همچنین به طریقی به بلوغ و استقلال خود و شروع زندگیتان اعتراف میکنید. دوستان و آشنایان هم که سختی این مرحله را درک میکنند، کمک خود را با کاوهای عروسی نشان میدهند تا زندگی جدید آسانتر آغاز شود. میتوانید زوج جواین را در نظر بگیرید که صد سال پیش در یک شهر کوچک ازدواج میکردند.
این زوج تشکیل خانواده میدادند و زندگیشان را شروع میکردند و بزرگترها هم کمکهایشان را روی هم میگذاشتند تا شروع زندگیشان آسانتر شود. میدانید که شروع زندگی چقدر هزینه دربردارد. هدیههای عروسی باعث میشود مقداری از بار مشکلات کم شود. اکنون میتواندی به این نکته دست یابید که ازدواج یک معامله بزرگ است؛ یک مهمانی آخر هفته نیست و تعهدی مادامالعمر به همسرتان میباشد.
بنابراین والدینتان از شما میخواهند که شخص درستی را انتخاب کنید:
ـ شخصی که شما را در ساختن یک زندگی موفق یاری کند.
ـ شخصی که با اراده و مهربان باشد.
ـ شخصی که خویشتندار باشد.
ـ شخصی که شغلی مناسب و جوهره کار داشته باشد.
ـ شخصی که در آینده مادر یا پدر خوبی برای فرزندانتان باشد.
این معیارها کلی هستند. حال با هم معیارهای یک همسر خوب را برمیشمریم که خاصتر میباشند:
▪ اعتماد :
وقتی که زوجین کاملاً و در عمل به هم اعتماد میکنند، خود را قادر میسازند تا با آزادی و اعتماد بیشتری زندگی را ادامه دهند.
▪ وفاداری و تعهد :
اعتماد بین زوجین بر پایه وفاداری و تعهد بنا نهاده میشود. بیشتر مردم با این تصور کلی ازدواج میکنند که « اگر از او خوشم نیامد، یا با دیگری همبستر میشوم یا از وی جدا میشوم ». این مسأله در هر ازدواجی مایه دردسر است. ازدواج تقریباً تعهدی همهجانبه به همسرتان میباشد.
▪ مفیدواقعشدن:
در یک ازدواج موفق، زوجین یکدیگر را همیشه یاری میکنند و بدینگونه زندگیشان را آسانتر میسازند. اگر زوجین در زندگی مشترک با هم همکاری کنند، تأهل بسیار سهلتر از تجرد است.
▪ دوستی و همدلی:
در یک ازدواج موفق، زوجین دوستان خوبی برای یکدیگرند و از این دوستی انرژی و نشاط میگیرند.
▪ مهربانی و محبت:
در یک ازدواج موفق، زوجین از روی عشق و علاقه و احساس دوستیای که به هم دارند با یکدیگر مهربانند.
شکیبایی و درک مسائل ـ در یک ازدواج موفق، زوجین یکدیگر را درک میکنند و برای اشتباهاتی که از روی انسانبودن و در نتیجه جایزالخطابودن رخ میدهد، گذشت دارند.
▪ پذیرش و حمایت :
در یک ازدواج موفق، زوجین یکدیگر را میپذیرند و دائماً از هم حمایت میکنند.اگر زوجین بتوانند این فاکتورها را حفظ کنند، موفقیت در ازدواج خیلی سهلتر خواهد بود. به هر حال آن چه که واضح است این است که حفظ این معیارها نیازمند کمی نظم و قانونمندی می باشد. اگر یکی از این خصوصیتها یا بیشتر آنها از بین برود، آن گاه میتوانید با کمی اطمینان بگویید که آن ازدواج شکست خواهد خورد.
مسائل معدودی هستند که میتوانند به واقع موجب شکست یک ازدواج گردند.
▪ اختلافها برسرپول :
اگر یکی از زوجنی مقتصد باشد و دیگری ولخرج، سخت بتوان بگومگوی حاصله را فیصله داد.
▪ تنبلی :
اگر یکی از زوجین تمایل نداشته باشد برای بهبود زندگی و دایر نگهداشتن آن تلاش کند ( از نظر مالی و عملی )، آنگاه درگیری حاصله میتواند موجبات استرس فراوانی را فراهم کند.
▪ لجبازی:
اگر یکی از زوجین یا هر دو از سازگاری خودداری کنند، آن گاه احتمالاً ادامه زندگی میسر نخواهد بود؛ زیرا که ازدواج بر مبنای سازش است.
▪ خیانت :
پیمان اصلی در ازدواج براساس تعهد مادامالعمر به همسری مجرد است. اگر یکی از زوجین این تعهد را زیرپاگذارد، آن وقت ازدواج به پایان میرسد.
اختلاف برسر بچهدارشدن ـ اگر یکی از زوجین بچه بخواهد و دیگری مایل نباشد، حقیقتاً نباید ازدواج کنید. برطرفکردن این اختلاف غیرممکن است، زیرا که یکی از زوجین رضایت ندارد.
▪ آسیب جسمی و روانی :
زوج یا زوجه درصورت هر گونه آسیب باید برای حفظ سلامتی و امنیت خود متارکه نماید.
▪ اعتیاد :
اعتیاد به الکل یا مواد مخدر هر زندگیای را متلاشی میکند.
وقتی به عنوان یک نوجوان به ازدواج فکر میکردید، احتمالاً ذهنتان دچار این همه پیچیدگی نمیشد و اگر هم میشده چگونه ؟ بههرحال رسیدن با این سطح از آگاهی و جدیگرفتن ازدواج امری مهم است. وقتی شما ازدواج میکنید، درواقع دارید برای بقیه عمرتان به همسری که انتخاب کردهاید متعهد میشوید. در مجموع برای تشکیل یک خانواده تعهد میکنید؛ این مهم را به خاطر بسپار. حال شاید درک این مسأله که چرا والدینتا ابتدا دوره نامزدی داشتند و اینکه ازدواج چنین معامله بزرگی است آسان باشد.
●فواید و زیانهای ازدواج
با بررسی تمامی این مطالب به این نتیجه میتوان رسید که ازدواج محاسن و معایبی دارد که محاسن آن به این شرح است:
عشق بدون شرط، پایداری در برابر مشکلات و سازش ـ شما نباید راجع به روابط همسرتان، جداییها و از این قبیل چیزها نگران باشید. الباقی عمر کسی هست که دوستش دارید و او هم شما را دوست دارد.
کمترشدن خرجزدگی ـ متأهلین وقت آزاد و پول بیشتری خواهند داشت، زیرا که کارها و مخارجشان تقسیم میشود.
شهامت ـ دانستن این مطلب که کسی هست که فقط و فقط شما را دوست دارد و به مسائل دیگر اهمیت نمیدهد، خیلی به انسان قوت قلب میدهد. چنین الزاماتی به شما آرامش و جرأت میدهد.
قابلیت داشتنفرزند ـ در یک ازدواج پایدار و موفق، امکان داشتن فرزند و رشد آن فوقالعاده آسان است.
●حال توضیح معایب:
▪ با ازدواجتان محدود میشوید:
اگر اهل این هستید که هر هفته با یک نفر باشید، ازدواج به درد شما نمیخورد.
▪ آزادیهای زیادی را از دست میدهید:
اکنون هر تصمیمی باید به توافق نفر دیگری هم برسد.
باید تلاش کنید تا خصوصیات انسانی خود را احیا کرده و آنها را حفظ کنید ـ حفظ ایمان، وفاداری، تعهد، مهربانی و صبر و... آسان نیست. باید تلاش کنید تا هر روز در هر یک از این مهارتها بهتر شوید. اگر نخواهید در بهبود این امور تلاش کنید، در ازدواج شکست میخورید.
اگر دریافتید که نمیتوانید با یکی از این مشکلات یا با همه آنها مقابله کنید، آنگاه بهتر است دور ازدواج را خط بکشید.
ازدواج اینترنتی؟؟ ۲۰ سوالی یادت نره!!
● به دنبال شوهر اینترنتی:
با خود گفتم که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی دهکده ای ؛ پس دیگر دغدغه " فرهنگ بسته" را ندارم که صبر کنم تا خواستگاری از در وارد شود.
کامپیوتر را روشن میکنم ، به اینترنت وصل میشوم و از میان هزاران جوان برومند ، با سواد ، های کلاس و با فرهنگ که آنها هم، چون خودم به اینترنت وصل هستند ، دست به گزینش میزنم و بهترین شوهر عالم را ( اگر وجود داشته باشد) برای خودم انتخاب میکنم.
با آی دی خودم وارد چت رومهای مختلف با مضامین عاشقانه میشوم . پی ام های مختلف، مرا بمباران میکنند. پسرهای برومند ، با سواد و با فرهنگ، گویی در انتخاب من رقابت مینمایند.
نمی دانم جواب کدام را بدهم . همه مستقیم سر اصل مطلب میروند.
و سن و جنس و محل مرا میخواهند. بعد هم ادعاها و مطالبی را اظهار میکنند که برایم صحت و سقم آن ها همیشه در پرده ابهام میماند!!!
● به دنبال خانم اینترنتی:
من هم با خود گفتم که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی دهکده ای ؛ پس دیگر دغدغه " فرهنگ بسته " را ندارم که در ارتباط یا شناسایی دختر دلخواهم جهت ازدواج مشکل داشته باشم. دیگر دامنه گزینشم به چند دختر آشنای همسایه، محل کار و تحصیل و فامیل محدود نیست.می توانم از طریق کامپیوتر از میان این همه دختر برومند، باسواد و های کلاس ؛ دختر مناسب و مطلوبم را بیابم و با او ازدواج کنم.
کامپیوتر را روشن میکنم ، به اینترنت وصل میشوم تا از میان هزاران دختر برومند ، با سواد و با فرهنگ و های کلاس ؛ که آنها هم چون خودم به اینترنت متصل هستند ؛ دست به گزینش بزنم و فهیم ترین همسر عالم را ( که حتما وجود دارد) برای خودم انتخاب کنم.
با آی دی خودم وارد چت رومهای مختلف با مضامین عاشقانه میشوم. با پی ام های مختلف هر آی دی را که نام دخترانه دارد بمباران میکنم. ولی به ندرت جوابی میدهند و یا اینکه با سئوالات کوتاه و پی در پی ، بی اعتمادی و شک خود را نسبت به من ابراز میکنند. و بیشتر اوقات نمی توانم صحت مطالب و ادعای خود را برای آنها اثبات کنم.
وقتی شبکه ارتباطی و اطلاعاتی ما به گستردگی جهان میشود، عمق شناسایی ما در این وسعت عظیم تا چه اندازه کاهش مییابد؟!
چگونه میتوانیم در این پهنه گسترده ؛ به شناسایی عمیق مسئله ای و یا به لایه های پنهان موضوعی فکر کنیم؟!
چگونه اسیر سطحی نگری و ساده لوحی نشویم؟! خلاصه اینکه در میان این همه افراد که فقط چند خطی از آنها میخوانیم یا چند کلمه ای را میشنویم ؛ چگونه روح و روان ؛ احساس و اندیشه و رفتارشان را بشناسیم و باور کنیم؟! آنهم در مهمترین انتخاب زندگی یعنی همسر گزینی و ازدواج.- انتخابی که در عالم واقعی هم با مشکل روبروست ؛ پس درعالم مجازی چه باید کرد؟
این مقاله به راه حلهای احتمالی میپردازد که به زعم نویسنده میتواند برای آنهایی که به ازدواج اینترنتی میاندیشند ؛ مفید باشد. برای روشن تر شدن بحث، به موضوع:
کسب اطلاعات و شناسایی پسران جهت ازدواج اینترنتی ( ازدواج اینترنتی خانمها)
● ۲ نکته مهم آغازین:
۱) این فرایند صرفا جهت ازدواج اینترنتی پیشنهاد میگردد و دوستیابی از این طریق ( به علت مراعات نشدن بندهایی از این فرایند) عوارض ناخواسته ای را به همراه دارد . (در واقع هر گردی گردو نیست).
۲) اگر مقاله با دید بدبینانه ای تنظیم شده است، صرفا به خاطر اینست که دوستان را متوجه اهمیت موضوع و خطرات احتمالی آن نمائیم.
قدمهای ذیل به ترتیب برای خانمهایی که قصد ازداوج از طریق اینترنت را دارند توصیه میگردد.
۱) با خودتان صادق باشید و انگیزه شما صرفا کسب اطلاعات عمیق در مورد همسر آینده اتان باشد ؛ نه سرگرمی
۲) زیاد اطلاعات بگیرید – کم اطلاعات بدهید.
با آی دی پسرانه بین نویسندگان وبلاگها و اتاق های گفتگو و ... رفته و فرد مورد نظر را گزینش نمائید.( در این مرحله جنیست خود را روشن نکرده ، تا مشخص نمائید که ؛ قادر به ایجاد و ادامه ارتباط ، با فرد مورد نظر خود از طریق افکارتان هستید نه جنیسیت خود ) .
به عنوان یک دوست اینترنتی ( بدون توجه به جنسیت ) اطلاعاتی را در مورد وی کسب کنید. سن ؟ جنس ؟ تحصیللات ؟ محل سکونت ؟ رشته تحصیلی؟ شغل ؟ هدفش از چت کردن با با شما ؟ هدفش از ایجاد سایت و وبلاگ شخصی؟ فرهنگ و نژاد ؛ مذهب ؟ سرگرمی ها، نظرات سیاسی، متاهل یا مجرد بودن؟ تعداد افراد خانواده ؟ شغل پدر ؟ شغل مادر؟ وضعیت مالی؟ تحصیلات افراد خانواده و برادران و خواهران؟ توضیح در مورد تخصص و شغلش با سئوال از جزئیات آن ؟ موسیقی دلخواهش؟ میزان و ساعاتی که که به اینترنت وصل هست؟ و خلاصه هر آنچه که به نظرتان برای آشنایی اولیه مفید است؟
سعی کنید در این مرحله اطلاعات کمی از خودتان بدهید یا بسیار خلاصه باشد. برای قدمهای بعدی لازم است که او از شما کمتر بداند. البته برای تحکیم ارتباط لازمست که مقداری اطلاعات عام از خودتان بدهید مثل تعداد خانوار ، سن ، رشته تحصیلی، مدرک ، تفریحات مورد علاقه ؛ ولی اطلاعات خاص از جمله نام محل تحصیل ، نام واقعی خودتان ، نام محل کار، آدرس منزل ؛ همچنین عقاید مذهبی ، سیاسی را در این مرحله عنوان ننمائید.( البته سئوال و جواب ها نباید خشک و پشت سر هم باشد تا شک طرف مقابل را بر انگیزد. بلکه با ظرافت باید مطرح شود.
۳) با روشن ساختن جنسیت خود ، سایر سرنخهای شناسایی وی را با ظرافت طلب کنید. مثل آدرس سایت های محبوبش؟، آدرس وبلاگ یا سایت شخصی اش ؟ آی دی و آدرس ایمیلش و در صورت امکان ایمیل و آی دی دوستان مورد تائیدش؟ و از او بخواهید طی ایمیل هایی، در مورد خودش مطالب جالب و اختصاصی را بنویسد. در این مرحله میتوانید نظر او را در مورد ازدواج بطور عام و ازدواج اینترنتی به طور خاص جویا شوید. سئوال باید کلی باشد و به قصد و نظر خودتان در این مورد اشاره نفرمائید.
( بدیهی است ،در هر مرحله از مراحل مذکور ؛ اگر فرد با پارامترهای دلخواه شما تطابق نداشت یا قصد ازدواج ندارد ، فرایند ازدواج اینترنتی در مورد او به اتمام میرسد.)
۴) به مطالعه ایمیلهای ارسالی ، سایت ، وبلاگ و اشاراتی که داشته است به طور عمیق میپردازید و با دید منتقدانه بررسی میکنید. ، پس از این میتوانید با افکار او چالش منطقی و علمی کنید تا او بیشتر صحبت کند – که این مطلب به شناسایی او کمک خواهد کرد.
۵) با آی دی های ناشناس و پسرانه با او ارتباط بگیرید و به او ایمیل بزنید و با سئوالاتی شبیه سئوالات بند ۱ ، اولا درستی اطلاعات خود را چک کنید ، ثانیا در یابید آیا او با یک پسر هم به همان سرعت ارتباط میگیرد و جواب سئوالاتش را میدهد؟ ( نقش و تاثیر جنیست خود را در ایجاد و ادامه این ارتباط بررسی کنید)
۶) با آی دهای ناشناس و دخترانه با او ارتباط بگیرید و به او ایمیل بزنید و با دادن اطلاعات دیگر ، و گرفتن اطلاعات از او ، مطالبش را چک کنید. در اینجا دختر دیگری باشید و نظراتی مخالف نظرات واقعی خود بدهید. آیا او همان پسر است و با همان افکار . یا چهره متفاوتی از خود ارائه میدهد. ( ثبات و واقعیت مطالب وی را بررسی کنید).
۷) با یک آی دی ناشناخته دیگر؛ سکس طلبی او را چک کنید؛ از او آدرس چنین سایت هایی را بخواهید یا با ارسال مطالب مسخره و عکسهایی با این مضامین واکنش او را در این رابطه بسنجید. همچنین سن خود را سنی اعلام کنید که خارج از وقت ازدواج است ( مثلا ۱۰ تا ۱۴ سال) و با او حرفهای صمیمانه و عاشقانه بگوئید و از او قرار ملاقات حضوری در سطح شهر، منزل خود یا منزلش بگذارید ؟ جواب مثبت او به این قرار میتواند ، او را در این مرحله ، رد کند.
۸) با دو آی دی دخترانه در دو وقت متفاوت با او تماسی صمیمانه و گرم بگیرید و در هر مورد از خود اطلاعات تقریبا متناقض و متضاد بدهید و نظرش را جداگانه در مورد خودش و خودتان جویا شوید؟ آیا او به رنگ هر دختری در میآید. با آن آی دی های دخترانه و ناشناس بخواهید ، که شما دوست دختر او باشید. پس از آن در روزی دیگر با آی دی اصلی خود از او تلویحا سئوال کنید که آیا او دوست دختری هم دارد. و اگر دارد چه وقت و چگونه آشنا شده است؟ این میتواند میزان راستگویی یا دروغگویی او را تا حدی روشن نماید.
۹) گاهی از چیزهایی که بدتان میآید برای او به خوبی یاد کنید و تعریف کنید و به عکس از چیزهایی خوشتان میآید به بدی یاد نمائید ، و نظر او را بطور غیر محسوس در رابطه با نظراتتان جویا شوید. تا واکنش واقعی فرد را چک کنید. ( تا مطمئن شوید او نقش بازی نمی کند و نظرات قطعی خود را ابراز کرده است)
۱۰) کم کم اطلاعات خاص از او بخواهید. نام ، نام خانوادگی ، شماره شناسنامه ، تاریخ تولد ، نام پدر ، آدرس منزل ، شماره تلفن محل تحصیل ،کار ، منزل ، و...، را از او بخواهید و در اینترنت مشخصات او را جستجو کنید. همچنین صحت مشخصات او را بررسی نمائید.
۱۱) سعی کنید به غیر از خودتان حداقل یک نفرد دیگر که دارای تجربه و علم لازم در این مورد است ، از رابطه شما با خبر باشد و مشخصات بند ۸ را پس از بررسی صحت آن ، به فرد امین خود بدهید( اشخاص پیشنهادی : پدر ؛ مادر؛ خواهر یا برادر بزرگتر، معلم ؛ مشاور خانواده و ازدواج)
۱۲) به احساسهایش ، افکارش ، و رفتارش در خلال صحبت ها توجه نموده و به صورت جزئی و با مثال در رابطه با زندگیش سئوال نمائید. و واکنش ها و سخنانش را با تمام صحبت ها و نوشته های قبلی او که در آی دی ها متفاوت شما ، به شما گفته است جمعبندی و آنالیز نمائید.
همچنین در مورد پروفایلش سئوالاتی بکنید. چرا تکمیل نکردید؟ چرا این آی دی را انتخاب کردید؟ چرا عکس واقعی خود را در آن نگذاشته اید؟ چرا به سرگرمی های خاصی علاقه دارید؟....
۱۳) صحبت ازدواج را جدی تر مطرح کنید. و نظرش را در مورد خود جویا شوید. آیا او میتواند به شما اعتماد کند؟ آیا او به ازدواج با شما میاندیشد. آیا او میتواند رسما جهت خواستگاری شما اقدام نماید.( یک سئوال در اینجا میتواند مطرح شود آیا او دوست دارد که با شما ازدواج کند یا در حال حاضر شما را فقط به عنوان دوست انتخاب کرده است ؟
▪ اگر قصد ازدواج را با شما ندارد یا میگوید که فعلا شرایط ازدواج با شما را ندارد و در آینده اقدام خواهد کرد!؛ ازدواج اینترنتی شما در رابطه با او همین جا خاتمه مییابد. بدیهی است ادامه این روند به امید اینکه در آینده او به خواستگاری شما بیاید ، با شکست روبرو خواهد شد و سرخوردگی شما را به دنبال خواهد داشت.( سرکه نقد به از حلوای نسیه است)
۱۴) نظر فرد را در مورد ملاقات حضوری وی با پدرتان ، برادرتان و خانواده اتان در منزل شما ، جویا شوید.( با این مسئله او را چک کنید تا چه اندازه جدی و مصمم است – در صورت مخالفت ؛ دلایل او را با سایر بهانه تراشی ها و دلیل تراشی هایی که از او به دست آورید جمعبندی و تحلیل نمائید)
۱۵) از او در مورد فیلم هایی که دیده ، کتابهایی که خوانده ، ترانه هایی که شنیده و اعتقاداتی که دارد ، جزء به جزء بپرسید و یادداشت کنید و در مورد آنها اطلاعات بیشتری حاصل کنید و در جلسات آینده ، از بخشهایی از کتابهایی که خوانده سئوال کنید و نظرش را در مورد آن جویا شوید.
۱۶) با متدهای دروغ سنج ، دروغگویی او را چک کنید ( میتوانید با یک مشاور یا روانشناس در این مورد مشورت نمائید)
۱۷) برای قوی کردن بینش خود در رابطه با عشق ، ازدواج و راههای آن ، حتما ۳ جلد کتاب با عنوان " آیا تو آن گمشده ام هستی " را بخوانید. این کتاب از باراباس دلی آنجلیس هست. میتوانید این کتاب را از انتشارات جیحون روبروی دانشگاه تهران تهیه فرمائید. برای مطالعه تکمیلی و بیشتر کتاب " عشق هرگز کافی نیست " مولف: تی آرن بک ؛ ترجمه : بداغچی را از همان انتشارات بخواهید. اضافه شدن بینش شما در ازدواج ( چه اینترنتی ، چه غیر اینترنتی) ، سوپاپ اطمینان خوبیست. همچنین معیارهای ازدواج و انتخاب همسر که در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار گرفته است، میتواند کمک موثری د راین زمینه به شما بکند.
۱۸) هرگز در هیچکدام از مراحل ذکر شده با او قرار ملاقات حضوری نگذارید. برای نشان دادن جدیت شما در مورد ازدواج اینترنتی؛ اولین دیدار بهتر است به صورت رسمی و با حضور خانواده های شما صورت بگیرد.
۱۹) مراحل فوق نباید پشت سر هم و سریع سپری شود و به زمان نیاز دارد ( پیشنهاد: حداقل طی شش ماه) اگر تمام این مراحل با موفقیت طی شده است ،او میتواند صرفا یک خواستگار بالقوه برای شما باشد. مسئله ازدواج را به صورت صریح و شفاف با او بیان نمائید. و از او بخواهید در مورد ازدواج با شما فکر کرده و جواب دهد.
بدیهی است در این مورد، والدین شما در جریان بوده و در صورت موافقت وی مراسم رسمی و سنتی خواستگاری شروع میشود. ( در اینجا تاکید روی مراسم سنتی صرفا به خاطر اینست که ارتباط مجازی شما به ارتباط واقعی و دقیق تری تبدیل شوند و فرایند به صورت عمیق تری دنبال شود)
۲۰) طی مراحل فوق به معنای شناخت فرد مذکور نمی باشد. لذا برای انتخاب او به همسری باید شروع به بررسی و شناخت او در خارج از دنیای مجازی نمائید که خود بحث نسبتا مفصلی هست. در این مورد اگر اطلاعات بیشتری لازم دارید میتوانید به مراکز مشاوره مراجعه نمائید.
ازدواج با افرادی که شما ازدواج مجدد انها محسوب خواهید شد
● پذیرفتن گذشته
نباید آنرا پنهان کنید و یا از آن فرار نمایید. بهر حال این موضوع به سراغ شما خواهد امد پس انرا تسویه کنید بی توجهی به غم و غصه های همسرتان هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. اگر به احساسات او بی توجهی کنید، شاید غم از دست دادن رابطه یا همسر اولش تا ابد همراهش باقی بماند. بی توجهی و سرسری گرفتن مسائل فقط بهبود طرف مقابل را به تعویق می اندازد. بهتر است به او اجازه دهید تا با شما صحبت کند و بگوید که در کجای سفر غم انگیز خود قرار دارد. به هیچ عنوان گذشته ای که شما در ان وجود نداشتید را به عنوان یک ابزار برای فرار از ناکامی ها و نقاط ضعف خود به این رابطه راه ندهید . گذشته همسرتان را به دید منفی نگاه نکنید و سر کوفت نزنید .یک رابطه زمانی موفق است که هر دو طرف به راحتی بتوانند حرف های دلشان را به یکدیگر بزنند و به سادگی با هم ارتباط برقرار کنند.بدون ترس و مزاحمت به همین سادگی
● قبول کنید که در زندگی شما ۳ قلب وجود دارد
پذیرفتن این مطلب که نیمی از قلب همسرتان متعلق به گذشته است ، کمی دشوار است. اما در زندگی با فردی که همسر خود را از دست داده، یا رابطه ای را نا تمام رها کرده " این دقیقاً هنری است که شما حتماً باید آنرا بلد باشید. در عین حال باید بدانید که دوست داشتن او نسبت به رابطه اول جای خود را دارد و این امر به نوبه خود قابل احترام است و ربطی به رابطه دو نفره شما ندارد.زمان انرا به شما هدیه خواهد داد و نگران این نیمه نباشید .
● اجازه ندهید بی توجهی به اشیا و مایملک مرحومه شما را در مسیر نادرست قرار دهد.
اگر احساس می کنید که همسرتان شما را به اندازه همسر اولش دوست نمی دارد، بنابراین باید سعی کنید که وسایل شخصی همسر اول از قبیل قاب عکس و ... را از درون خانه جمع آوری نمایید. بسیاری از مشکلات با رسیدگی به وسایل خانگی حل خواهند شد و مطمئن باشید که با انجام این کار حیرت زده خواهید شد.
در نظر داشته باشید که همه انسان ها خاطراتی در گذشته دارند که برایشان از ارزش و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دوست دارند که آنها را تا آخر عمر خود زنده نگه دارند. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و از طریق بحث متقابل، بر سر نگه داشتن وسایل شخصی همسر اولش به نتیجه برسید.
●در گذشته زندگی نکیند و اجازه ندهید افکار منفی گذشته به ناامنی های شما دامن بزنند
آیا فرد قبلی از شما زیباتر، جذاب تر، و بامزه تر بوده؟ آیا او آشپز، عاشق، دوست و شریک بهتری بوده؟ مقایسه خوب است و یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود، اما اگر این کار به درستی انجام نشود، آنوقت مانند یک سد محکم جلوی رشد رابطه شما را می گیرد. همسرتان به این دلیل با شما ازدواج نکرده که شما نسخه دوم همسر اولش بوده اید. او به خوبی می داند که شما منحصر بفرد هستید و همین عامل نیز باعث شده که به شما علاقمند شود و پیشنهاد ازدواجش را با شما در میان بگذارد. او اصلاً به این قضیه که شما تا چه حد به همسر اولش شباهت دارید و یا تفاوت دارید فکر نمی کند. باید قبول کنید که شما و همسر اول او دو انسان کاملاً مجزا هستید، و هر دو شامل خصوصیات منحصر بفرد اخلاقی خود می باشید. شاید تمام مقایسه های اشتباهی که شما در ذهن دارید، دقایقاً همان ها دلیل اصلی جذب همسرتان به شما بوده باشند!
● در مورد خاطرات غم برانگیز مهربان و رئوف باشید
شما هر چقدر که به همسرتان عشق بدهید، باز هم این مسئله باعث نمی شود که او خاطرات روابط اول را فراموش کند. البته به مرور زمان همه چیز حالت عادی پیدا میکند و همسرتان به جایی خواهد رسید که ناراحتی هایش به شادی تبدیل شود؛ اما هیچ گاه نباید تصور کنید که خاطرات و ... بدون غم و اندوه خواهد بود.
شاید همسرتان دوست نداشته باشد که در مورد غم و اندوهی که در این روزها احساس می کند، چیزی به شما بگوید. تحت این شرایط او احساس می کند که اگر با شما در مورد این مسائل صحبت کند، شما ناراحت می شوید و احساساتتان آسیب می بینند. در این مواقع باید اختیار بیشتری به او بدهید و به او بقبولانید که می توانید به درستی درکش کنید.
به او بگویید که از ارزش این خاطرات آگاه هستید و تمایل دارید که او احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی می توانید پیشنهاد کنید که اگر او بخواهد می توانید او را همراهی کنید. از نظر روان شناسی این کار کمک بزرگی به بهبود و ارتقای رابطه می کند چراکه به هر دوی شما اجازه می دهد تا درونی ترین احساسات خود را با هم در میان بگذارید. او را تحت فشار قرار ندهید و از او باز جوئی نکنید برای باز گو کردن این خاطرات فهرست وار بشنوید و با او هم دلی کنید
● با ملایمت و همکاری متقابل، حد و مرز تعیین کنید
ازدواج با فردی که همسر خود را از دست داده نباید تماماً حول محور روابط او بچرخد. در این میان احساسات شما نیز مهم هستند، شما استحقاق این را دارید که مورد احترام قرار بگیرید.
بسیاری از افراد زمانیکه همسرانشان می گویند: " همسر اولم" ناراحت می شوند. اگر این مسئله باعث ایجاد ناراحتی در شما می شود، باید به آرامی در مورد آن با همسر خود صحبت کنید و او را متوجه کنید که همسر دومش نیر نیازها و احتیاجاتی دارد که باید مرتفع گردند.
مطالعه و تحقیق کنید تا مطالبی در مورد مراحل مختلف غم و اندوه و پی آمدهای آنها بدست آورید
تا زمانیکه شما بخواهید با همسر خود ازدواج رسمی کنید، به طور حتم بخش وسیعی از غم و اندوه او به پایان رسیده است. البته باید توجه داشت که بخشی از غم و ندوه در وجود افراد باقی می ماند که با کمی صبر و حوصله و همچنین به مرور زمان از بین می رود. اگر شما با همسرتان "یکی" باشید آنوقت باید هر چیزی که می توانید در مورد غم و غصه او یاد بگیرید و به تریج آنرا حل نمایید.
از کمک گرفتن از دیگران ترسی به خود راه ندهید چرا که با این کار متوجه می شوید بسیاری از ناامیدی هایتان بی پایه و اساس هستند.
نمی دانید دیگران چه کمکی می توانند به شما بکنند. شاید فرد مورد نظر همسایه، دوستی در کلاس یوگا، و یا مادر دوست شما باشد. شاید اینگونه حرف ها را با اقوام و فامیل مطرح نکنید و ترجیح بدهید با یک دوست پیرامون مشکلات خانوادگی خود صحبت کنید. هیچ اشکالی ندارد. کمکی که دوستان در این زمینه می توانند به شما بکنند واقعاً تحسین برانگیز است.
بسیاری از این افرادی که شما با آنها احساس راحتی می کنید و حرف دلتان را به آنها می زنید کسانی هستند که احساست مشابه شما دارند و در دنیا احساس تنهایی می کنند. به این طریق هم شما می توانید همصحبت خوبی برای او باشید و هم او می تواند با همفکری و همدلی شما را در مسیر درست قرار دهد.
● در لحظه زندگی کنید و برای آینده ارزش قائل باشید
هر روزی که زندگی می کنید و هر نفسی که می کشید نعمتی است که از سوی خداوند به شما هدیه داده شده است. با غنیمت شمردن لحظات خود، شاکر خدا باشید. با همسر خود خاطره های جدید خلق کنید که منحصر به خودتان باشند و هیچ ارتباطی به زندگی گذشته همسرتان نداشته باشند.
برنامه سفر به جاهای دیدنی را بریزید و به مناطقی بروید که هیچ یک از شما قبلاً از آنجا دیدن نکرده باشد. روزهای خاصی را برای خود معین کنید و جشن بگیرید. دکوراسیون داخلی خانه را تغییر دهید، و یا حتی خانه را عوض کرده و به یک خانه جدید نقل مکان کنید و با هم آنرا از نو آماده زندگی کردن کنید.
زندگی معلم است پس سعی کنید دانش آموز خوبی باشید. به خاطر داشته باشید که هیچ گاه نمی توانید اتفاقی که در گذشته افتاده است را تغییر دهید، اما می توانید خود را با یاد آن سازگار سازید و به رشد و تعالی دست پیدا کنید... و بنابراین می توانید با فردی که تجربه ی ازدواج و رابطه را داشته و انرا از دست داده ازدواج کنید.
البته این یه نظر شخصی می تونه باشه و هیچ دلیلی نداره که شما اون رو مردود اعلام کنید یا اینکه قبول داشته باشید ولی کسانیکه شما فرد دوم برای ازدواجشان هستید راحت تر شما را درک میکنند تا کسانیکه اولین تجربه شان شما هستید
ازدواج بین همکاران
با توجه اینکه این روزها اکثر دخترخانمها شاغل هستند، احتمال اینکه دختران و پسران درمحیط کار با هم آشنا شده و ازدواج کنند زیاد است. با توجه به اینکه در حال حاضر بیشتر ساعات عمر افراد در محل کار سپری میشود، ایجاد علاقه و ازدواج بین همکاران، امری غیرقابل اجتناب است. ضمنا محل کار محیطی است که اکثریت افرد بهترین رفتارها را از خود نشان میدهند، ظاهری آراسته و مرتب دارند و هوش و ذکاوت آنها نمایان میشود!
همین جاست که باید در امر ازدواج با همکارتان دقت بیشتری کنید چون ممکن است رفتار او در خارج از محیط کار به این ایدهآلی نباشد. نمیخواهیم شما را بترسانیم بلکه بهتر است تمامی عناصر ضروری برای شعلهور شدن علاقه و تمایل به ازدواج با همکارتان را بشناسید تا عاقلانهتر تصمیم بگیرید.
● جرقه اولیه
در همان ابتدا دو تا همکار ممکن است نظرشان به هم جلب شود. این شرط لازم برای ازدواج است، اما کافی نیست و باید مسائلی را درنظر گرفته و به آن اهمیت دهید.
باید ببینید همکار آقا یا خانم شما که نیازهای شغلی شما را به خوبی پوشش داده و همکاری بسیار خوبی با شما دارد آیا در زمینه زندگی مشترک هم همین خصوصیات را دارد؟ توجه داشته باشید آنجا محیط کار است و هدف آن است که کار به بهترین نحو ممکن انجام شود.
اصل این است که وقتی زن ببیند یک مرد تمام نیازهای او را برطرف میکند و یک مرد متوجه شود هر آنچه را که یک زن طالب آن است دارد، ماده اولیه برای ازدواج و علاقه فراهم میشود.
اما این نیازها و دارندگیها باید در تمام ابعاد رعایت شود. اگر همکارتان به خوبی نیازهای شغلی شما را برطرف میکند خوب است ولی دلیل نمیشود نیازهای زندگی مشترک را هم به همین خوبی برآورده کند. پس تنها بر این اساس تصمیم نگیرید و این مسائل را در بیرون از محیط کار هم بررسی کنید.
معمولا آدمها نسبت به کسی تمایل به ازدواج پیدا میکنند که ازنظر بلوغ فکری و عمق افکار در سطح خودشان باشد. اگرچه این مسئله تا حد زیادی وابسته به سن است اما نمیتوان گفت تنها به سن مربوط است. طبیعی است احتمال اینکه همکاران در محیط کار ازنظر بلوغ فکری، سطح تفکر، عقاید و حتی سن به هم نزدیکتر باشند، بیشتر است.
این مسئله یک امتیاز مثبت برای همکارانی درنظر گرفته میشود که قصد ازدواج دارند. معمولا این افراد در زندگی مشترک هم نیازها و مشکلات یکدیگر را بیشتر درک کرده و با هم همکاری بهتری دارند.
وقتی ما به عقاید و ارزشهای طرف مقابل احترام میگذاریم، ماده محترقه لازم برای اشتعال عشق و علاقه فراهم میشود. در محیط کار این فرصت وجود دارد که در مورد ارزشهای طرف مقابل بیشتر بدانیم. حتی اگر در بسیاری موارد با او هم عقیده نباشیم اما فرصت و مجال کافی برای شناختن عقاید و ارزشهای مختلف بین ما وجود دارد و این یک فرصت مناسب برای شناخت بهتر طرف مقابل است. البته اگر تنها به عقاید و ارزشهای شغلی توجه نکرده و سایر مسائل را هم درنظر بگیریم.
● همکاران مراقب باشید!
طبیعی است که در محیط کار، همکاران بیشتر همدیگر را میبینند و گاهی در کنار هم بودن در ساعات طولانی باعث ایجاد علاقه و عشق شدید میشود. این همان نقطه خطرناکی است که باید از آن پرهیز کنید. بهتر است مسئله را با هم مرور کنیم. اولا خانمها و آقایان باید در محیط کار کاملا جدی بوده و تمام سعی و تلاششان ارائه خدمات شغلی به بهترین نحو باشد. پس محیط کار برای لوس بازی و یا وقت تلف کردن نیست.
حالا در این بین دو نفر به هم علاقهمند میشوند. در این زمان اصلا نباید جو کاری مختل شود و جدیت افراد از بین برود. هیچکس نباید از این علاقه باخبر شود الا طرف مقابل و در زمان لازم. اگر غیر از این باشد رفتارهای ناشی از علاقه گل کرده عشقی، سطحی و احساسی شعلهور میشود.
ضمناهمکاران خیلی زود به این علاقه پی میبرند و ممکن است این مسئله در محیط کار بین همه پخش شود و اگر شما در نهایت برای ازدواج به توافق نرسید، جو ایجاد شده برایتان مشکل ساز میشود.
پس بهتر است در محیط کار، تمام فکر و ذکرتان کار و تولید بهینه باشد و در شرایطی که حس کردید میتوانید مسئله را با طرف مقابل در میان بگذارید از طریق خانوادهها اقدام کنید و تا مسئله قطعی نشده است از طرف مقابل خواهش کنید در محیط کار، هیچکس مطلع نشود. یادتان باشد افراد بدجنس و مشکلساز در همه جا حضور دارند.
● از همکاری تا همزیستی
و اما اگر دو همکار در نهایت عقل و درایت و به دور از احساسات زودگذر با هم ازدواج کردند باید مسائلی را درنظر بگیرند. با توجه به اینکه این دو نفر از این پس کل شبانه روز را در کنار هم هستند، مسائلی مطرح میشود که قابل بحث است.
این حالت معایب و منافعی دارد. از فواید آن، این است که تنشهای فکری هر دو نفر مشابه است، شرایط روحی و فکری همدیگر را بهتر درک میکنند، همدردی و همدلی آنها بیشتر است، آدمهای اطرافشان مشترک است و در نتیجه صحبتها و روابط آنها با سایرین وجه اشتراک بیشتری دارد و میتوانند در صورت بروز مشکلات زندگی، یکدیگر را ازنظر شغلی پوشش دهند. اما عیب این ازدواجها آن است که ممکن است این با هم بودن بهصورت طولانی و دائم کمی خستهکننده باشد.
بهتر است در این شرایط با رعایت نکات زیر، همان علاقه و احترام اولیه را در روابط خود حفظ کرده و این عشق را تمام مدت شعلهور نگهدارید. بعد از ساعات کاری در مورد مسائل شغلی کمترصحبت کنید و در این زمینه محدودیتهایی را درنظر بگیرید. به همدیگر فرصت بدهید و به اموری که مورد علاقه فردی خودتان هست، بپردازید. سرگرمیها و علایق شخصی را فراموش نکرده و به آنها احترام بگذارید. اوقاتی را با خانواده و دوستانتان سپری کرده و به خرید یا سایر فعالیتها بپردازید. با زوجهایی رفت و آمد داشته باشید که همکارتان نیستند. سعی نکنید دوستان خانوادگی شما همه از همکارانتان باشند. هر سال یک برنامه مسافرتی داشته باشید و بهتر است همسفران شما همکارانتان نباشند.
ازدواج مراتب شادیتان را فراهم می کند- البته برای زمان کوتاهی
تحقیقات جدید نشان می دهند که ازدواج می تواند سطح خوشحالی مردم را بالا ببرد، اما کارشناسان به دنبال این موضوع هستند که چرا این آثار مثبت دوام نمی آورند.
دکتر ریچارد لوکاس از دانشگاه ایالت میشیگان و همکارانش بر سرجدیدترین موضوعی که مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی مطرح کرده است، درحال بحث و گفتگو هستند و به این نتیجه رسیده اند که ازدست دادن شوق اولیه در ادامه زندگی به دلیل عادت کردن به زندگی مشترک است.
محققان، ۲۴۰۰۰ نفر را طی یک دوره ۱۵ ساله مورد بررسی قرار دادند تا رابطه بین وضعیت تأهل و شادمانی مشخص شود.
آنها دریافتند که بطور متوسط بیشتر آنها به غیر از دو سال اول زندگیشان دیگر احساس رضایتی ندارند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نقش سازش و مدارا کردن درایجاد خوشنودی در زندگی غیر قابل انکار است.
به گفته پرفسور باب کامینز عضو دانشگاه دیکین استرالیا در جیلانگ، مفهومی که پشت این شکل از سازش قرار دارد بر اساس این عقیده است که مردم یک نظام درونی دارند که سلامتیشان را در سطح مشخصی حفظ می کند- یک " تنظیم کننده احساس" که محققان آن را هم ایستایی سلامت می نامند.
در سال ۱۹۷۰ روانشناسان برجسته امریکایی، دکتر فیلیپ بریکمن و دکتر دان کمپل نشان دادند، چه کسانی که پول بسیاری برنده شده و چه آنهایی که سختی های بسیاری را متحمل شده بودند، هر دو رضایتشان از زندگی نسبت به افراد متوسط آنچنان تفاوتی نمی کرد. آنها با مرور زمان به این اتفاقات مهم عادت می کردند.
لوکاس و همکارانش نیز در این مطالعه جدید به این روند در ازدواج معتقدند. آنها دریافتند که افراد پس از ازدواج تنها یک درصد به شادیهایشان افزوده می شود، اما رضایتشان از زندگی بالاخره به زمان قبل از ازدواج بر می گردد.
البته کامینزمی گوید که لوکاس و همکارانش برای اثبات ادعاهای خود اطلاعات و مدرکی ندارند. این محقق دانشگاه دیکین استرالیا، خود نیز در یک دوره سه ماهه مردم استرالیا را بررسی کرد تا میزان سلامتی را در آنها اندازه گیری کند؛ نام این تحقیق " شاخص سلامتی افراد استرالیایی" نام داشت.
کامینزبه سرویس علمی ای.بی.سی گفت: " اشتباه بزرگی که این محققان انجام داده اند این است که آنها تنها به تأثیر ازدواج پرداخته و دیگر چیزها را مثل بچه و فشارهای مالی در نظر نگرفته اند."
اوعقیده داشت که در بین افراد ۳۰ تا ۵۰ ساله مشکلاتی درباره رضایت از زندگی وجود دارد که ربطی به ازدواج نداشته و ناشی از افزایش مسئولیت هایشان می باشد." او مخالف این صحبت است که احتمالا وفق پیدا کردن با شرایط راه حل مناسب است."
او در ادامه گفت که ازدواج چیزی مثل ماشین خریدن نیست. یک روند پویا و در حال رشد است که ارتباط اجتماعی را که برای انسان بسیار حیاتیست فراهم می کند.
کامینز اضافه کرد: " یک ازدواج موفق - همان نوعی که لوکاس و همکارانش آن را مطالعه کردند- به هر دلیلی می تواند تأثیرات مثبت و طولانی ای را بر رضایت از زندگی بگذارد."
● روند تطابق یافتن با شرایط
لوکاس و همکارانش به گزارش قبلی این اطلاعات را هم اضافه کردند که افراد خوشحال تقریبا بیشتر تمایل به ازدواج دارند و بسته به میزان اولیه شادی ای که در آنها وجود دارد، تأثیر ازدواج متفاوت خواهد بود. آنها دریافتند افرادی که بیشترین میزان رضایت را دارند کمتر به ازدواج راغب بوده و بیشتر بطور منفی به جدایی و تنهایی راغب هستند.
محققان امریکایی و آلمانی اذعان کردند: " اتفاقات مهمی مانند ازدواج و طلاق برای همه افراد مفهوم یکسانی ندارد. شخصی که از زندگیش راضی است، احتمالا رابطه اجتماعی قوی ای با افراد دارد و نیاز به ازدواج را در خود حس نمی کند. از طرف دیگر کسی که تنهاست و بنابراین تا حدی احساس نارضایتی می کند، ازدواج برایش مفید خواهد بود."
آنها ادامه دادند: " البته فردی که بواسطه ازدواج موفقش از زندگی خود بسیار راضیست، با از دست دادن همسر خود بیشتر دچار نارضایتی و افسردگی می گردد."
این مطالعه بر روی مردم آلمان بین ۱۹۹۵ تا ۱۹۸۴ میلادی انجام شد. با طرح سوالاتی میزان رضایت شرکت کنندگان از زندگیشان از صفر( کاملا ناراضی) تا ۱۰ ( کاملا راضی) سنجیده می شد. سپس پاسخ ها با وضعیت تأهلشان مقایسه می شد تا تغییرات سالانه در مورد رضایت زندگی در آلمان از زمان سقوط دیوار برلین و دیگر عوامل بطورکلی کنترل شود.
آفرینش همسر, آیتی الهی
ازدواج یکی از خواستهای طبیعی انسان و دستور پروردگار عالم در قرآن مجید و از سنتهای پسندیده پیامبر گرامی اسلام(ص) است. برخلاف رهبانیت مسیحیت, اسلام جوانان را به ازدواج تشویق می کند, حتی فقهای اسلام معتقدند که اگر کسی به خاطر عدم ازدواج به طرف گناه کشیده شود, ازدواج بر او واجب است(۱).
خداوند متعال یکی از هدفهای ازدواج را آرامش و سکون معرفی می کند و می فرماید: ((و من آیاته إن خلق لکم من إنفسکم إزواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه...))(۲)
((از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد...)).
آیه شریفه (در مورد آفرینش همسر) یکی از آیات یازده گانه ای است که با تعبیر ((من آیاته)) آغاز می شود و خداوند متعال آن را یکی از نشانه های خود معرفی می کند. و هدف از آن را با تعبیر ((لتسکنوا الیها)) بیان می کند و همچنین در آیه ۱۸۹ سوره اعراف با تعبیر ((لیسکن الیها)) آورده است.
آرامشی که در سایه ازدواج حاصل می شود, از چند جهات می توان بررسی کرد:
● جلوه های آرامش در پرتو ازدواج
● از نظر جسمی;
که غالبا بیماریهای مقاربتی و در زمان ما ((ایدز)) به خاطر ترک ازدواج و روی آوردن به بی بند و باری و ولنگاری جنسی گریبانگیر عده ای می شود.
● از نظر روحی;
که تجربتا بر همه ثابت شده است کسانی که مجردند, ناآرامی های روحی آنان به مراتب بیشتر از کسانی است که ازدواج کرده اند. از لحاظ اجتماعی هم افراد مجرد کمتر احساس مسوولیت می کنند تا اشخاص متإهل. یا کارهای خلاف و دزدی و ... هم در افراد مجرد بیشتر از کسانی است که تشکیل خانواده داده اند.
یک انسان متإهل علاوه بر تعبد و پیروی از دستورات پروردگار جهانیان و پیشوایان معصوم, با ازدواج; خود را سعادتمند نموده و از انزوا و تجرد به کانون اجتماع و مسوولیت قدم می گذارد, زیرا انسان مجرد اعتبار چندانی در میان اجتماع ندارد و درد مردم را به اندازه انسان متإهل نمی فهمد. حتی هنگام استخدام در ادارات دولتی یا خصوصی هم کسی که متإهل است, بیشتر مورد توجه است تا مجرد.
در این زمینه احادیث فراوانی وجود دارد که به عنوان نمونه به دو حدیث اشاره می شود: از حضرت امیرالمومنین علی(ع) روایت شده که ایشان فرمودند:
((ازدواج کنید که ازدواج کردن سنت رسول خدا(ص) است همواره می فرمود: هرکس که دوست دارد از سنت من تبعیت کند, بداند ((ازدواج کردن)) از سنت من است))(۳). همچنین حضرت امام صادق(ع) نقل می کنند که مردی به حضور پدرم امام باقر(ع) آمد, آنگاه حضرت از آن مرد سوال کردند: آیا همسر داری؟ جواب داد: نه. پدرم فرمود: من دوست ندارم که دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد و من در عوض, فقط یک شب بدون همسر زندگی کنم. سپس فرمود: دو رکعت نماز شخص متاهل بهتر از شب زنده داری شخص مجرد است که تمام شب را به نماز ایستاده و روزش را به روزه داری بپردازد(۴).
با توجه به آیات و روایات متعدد در این زمینه, می توان گفت: شخصیت اجتماعی و مذهبی هر شخص, تا حدود زیادی به ازدواج و زناشویی وی بستگی دارد. پیشوایان معصوم(علیهم السلام) همگی عملا در این مسإله پیشگام بوده و با گفتارهای خود, پیروان خویش را به این سنت الهی ترغیب و تشویق نموده اند. زیرا هیچ کس بدون همسر آرامش فکری و روانی پیدا نمی کند, تا فرصت اندیشه و آگاهی لازم در معرفت الهی را داشته باشد و از شعله های افروخته و پرقدرت غریزه جنسی در امان بماند و لذا خداوند متعال در قرآن مجید در آیه یاد شده آرامش خاطر را از بهترین ثمره های ازدواج و آفرینش همسر را از نشانه های خدا معرفی می کند.
● اما چند نکته قابل توجه در آیه مزبور:
● از جنس خودتان
در معنی ((انفسکم)) اقوال مختلفی بیان شده است مانند این که: ((انفسکم)) به معنای همشکل و از جنس خودتان می باشد(۵).
و گفته شده حوا از ضلع آدم(ع) آفریده شد.
یا گفته شده زنها از نطفه مردها آفریده شده اند(۶).
مرحوم علامه طباطبائی(ره), می فرماید:
در اینجا قرائنی هست که اشاره به مکمل بودن دو همسر برای یکدیگر است که هرکدام از زن و مرد مجهز به جهاز تناسلی است برای توالد و تناسل که اگر یکی نباشد, دیگری ناقص است و از مجموع این دو, یک واحد تام حاصل می شود و به خاطر این نیاز, به طرف همدیگر کشیده می شوند تا به همدیگر می رسند و آرامش پیدا می کنند(۷).
● مودت و رحمت
همچنان که در ساخت و ساز ساختمانی, ملاط; لازمه به هم پیوستگی اجزای ساختمان است, در زندگی اجتماعی, مخصوصا در زندگی زناشوئی نیز ضروری است; اما ملاط و چسب زندگی زناشوئی چیست؟ خداوند متعال ایجاد مودت و رحمت بین زوجین را که ملاط و چسب زندگی است, از نشانه های خود خوانده (البته ممکن است آیه شامل مودت میان تمام انسانها باشد) چرا که جامعه بشری تشکیل یافته از زن و مرد است و تا این جامعه کوچک با همدیگر مهربان و با محبت نباشند, جامعه بزرگ بشری روی رحمت و آرامش را نخواهد دید.
چنانکه در عصر حاضر جهان مادی هرچه قدر با این مسإله حیاتی و الهی فاصله می گیرد, با مشکلات فراوانی روبرو می شود خصوصا کشورهای صنعتی و ماشینی که کانون گرم خانواده, در اثر کنار گذاشتن دستورات حیاتبخش الهی تبدیل به کوههای یخی می شود و از همدیگر گسسته می شود و دنیا را به لبه پرتگاه می کشاند. و متإسفانه در کشورهای اسلامی و حتی کشور عزیز خودمان که کشور علوی و امام زمان(ع) می باشد, کسانی هستند که تحت تإثیر تهاجم فرهنگی قرار گرفته و از هویت خود بیگانه شده و اطلاعات و فیلمهای اینترنتی و تلویزیونی و ویدئوئی و .. را وحی منزل می دانند. و بدینوسیله کانون خانواده را متزلزل می سازند.
اگر خداوند متعال این مودت و رحمت را ایجاد نکرده بود, به هیچ وجه یک پسر و دختری که ممکن است هرکدام از کشوری باشند, از بیگانگی به یگانگی نمی رسیدند. و از همه فامیلهای خود به یکدیگر نزدیکتر نمی شدند.
پیامبر گرامی اسلام, از یکی از جنگها برمی گشت مردم به استقبالش آمدند از جمله زنان; یکی از زنها نزدیک آمد و از حال یکی از خویشان خود پرسید, پیامبر فرمود: با او چه نسبتی داری؟ گفت: پدرم است. فرمود: شهید شد, زن کلمه استرجاع گفت. سپس در مورد شخص دیگری پرسید,
پیامبر فرمود: او کیست؟ گفت: برادرم. فرمود: شهید شد. زن باز ((انا لله)) گفت. بار سوم از حال شخص دیگری پرسید پیامبر سوال کرد با او چه نسبتی داری؟ گفت: شوهر من است. فرمود: شهید شد. گفت واویلاه و دست به سرش گذاشت و گریه و بی تابی کرد. پیامبر فرمود: هیچ کس به اندازه شوهر برای زن ارزش ندارد!(۸).
در واقع زن و شوهر مکمل یکدیگرند و اگر یکی نباشد, دیگری ناقص است و باید یک نیروی جاذبه ای باشد که این دو را به همدیگر نزدیک کند و آن مودت, و رحمتی است که خداوند بین آنان ایجاد کرده است.
●فرق مودت و رحمت
مودت و رحمت از جهاتی باهم فرق دارند:
۱) مودت انگیزه ارتباط در آغاز کار است اما در پایان که یکی از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتی نباشد, ((رحمت)) جای آن را می گیرد.
۲) مودت در مورد بزرگترهاست که می توانند نسبت به هم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه ((رحمت)) پرورش می یابند.
۳) مودت غالبا جنبه متقابل دارد اما ((رحمت)) یک جانبه و ایثارگرانه است زیرا برای بقإ یک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن ((مودت)) است و گاه خدمات بلاعوض; که نیاز به ایثار و ((رحمت)) دارد(۹).
پی نوشت ها :
۱. عروه الوثقی مراجعه شود.
۲. سوره روم, آیه ۲۱.
۳. وسائل الشیعه, ج۲۰, ص ۱۵, ح ۶ ابواب مقدمات النکاح, (۳۰ جلدی).
۴. سفینه البحار, ج۲, ص ۱۸۳, ماده ((عزب)).
۵. تفسیر نمونه, ذیل آیه.
۶. طبرسی, مجمع البیان, ذیل آیه.
۷. المیزان, ج۱۶, ص ۱۶۶, ذیل آیه.
۸. تفسیر نورالثقلین, ج۴, ذیل آیه.
۹. تفسیر نمونه, ج۱۶, ص ۳-۳۹۲
آن روزها که ما ازدواج کردیم
در روزنامه ها درج شده بود کاهش آمار ازدواج نگران کننده است، با خود گفتم مشکل مسکن و اشتغال جوانان نیز حل شد. مثل خیلی از مسائل و مشکلات که مشمول مرور زمان شده وخود به خود حل می شود.
چه قدر نگران جوانان بودیم حالا نگران ازدواج جوانان و این که بدون داشتن شغل و مسکن چه طور می خواهند ازدواج کنند باشیم حالا اگر جوانان ازدواج نکنند نیازی به شغل و مسکن نیست و خود به خود معضل بی کاری و اشتغال حل می شود و جوانان تا ازدواج نکرده اند، می توانند در خانه پدر و مادر بخورند و بخوابند و پول توجیبی بگیرند.
اصلا برای چه می خواهند ازدواج کنند و مسئولیت قبول کنند؟ صد بار از زبان متاهلان جامعه شنیده ایم که می گویند، یادش بخیر زمان دانشجویی، دبیرستان آن وقت ها که مجرد بودیم و فکر و خیال نان و آب بچه های مان را نداشتیم دوران بی خیالی و بی غمی یادش بخیر. دخترها دغدغه ای نداشتند غیر از پیدا شدن یک همسر خوب و پسران هم دغدغه ای نداشتند جز این که درس بخوانند یا به نوعی جیب باباهای شان را خالی کنند و در نهایت یک دختر خوب برای ازدواج پیدا کنند.
عجب باز هم که رسیدیم به ازدواج، گویی در اطراف ما همه راه ها به رم، ببخشید به ازدواج ختم می شود. راستی هم همین طور است، در خانواده های ایرانی از همان دوران بچگی به دخترها می گویند، درس بخوان درس بخوان که یک شغل خوب پیدا کنی وقتی مدرک و شغل خوب داشتی یک شوهر خوب هم گیرت می آید، خوب راه برو خوب حرف بزن، سنگین، رنگین و متین باش، این چه طرز لباس پوشیدن است، اگر دختر خوبی باشی با پسر خوبی هم ازدواج می کنی وگرنه باید این قدر در خانه بمانی که بپوسی، هیچ وقت به دخترها نمی گوییم، خوب باش درس بخوان، تا خوب زندگی کنی، زندگی ات را خودت شکل بدهی و شوهر خوبی هم خودت انتخاب کنی اگر هم دیر ازدواج کردی به جهنم مگر ازدواج چه آش دهن سوزی است؟ با این که این حرف ها را به دختران مان نمی گوییم ولی سن ازدواج افزایش یافته و آمار ازدواج هم کاهش چرا؟
یا از همان کودکی به پسرها می گوییم پسرمان بابات که مال و منال آن چنانی ندارد به تو سرمایه ای برای زندگی بدهد، درس بخوان، درس بخوان تا پله های ترقی را یکی یکی تی بکشی و بالا بروی شغل نان و آبداری به دست بیاوری سربازی را هم بی خیال شو، یکدانه پسرها را به سربازی نمی برند، اگر مدرک و شغل خوب داشته باشی می توانی از یک خانواده پولدار یک زن درست و حسابی بگیری (که همیشه هم برعکس می شود)، مدرک و شغل از تو، پول هم از بابای دختره، همه چیز کامل می شود. هیچ وقت به پسران مان نمی گوییم، درس بخوان که برای جامعه مفید باشی اخلاق و کمالات داشته باشد تا گلی از گل های بهشت باشی قبل از این که حرف از صفات اخلاقی به میان بیاوریم می گوییم درس بخوان که پله های ترقی را طی کنی نه تی بکشی چرا؟چون ازدواج خوبی داشته باشی. ولی با این همه پند و اندرز چه شد؟ به این جا رسیدیم به جایی که دیگر کسی تمایلی به ازدواج ندارد و علت آن هم بیکاری و گرانی مسکن است. اما نه این طور نیست، شاید اغراق نباشد اگر بگوییم یک علت مهم مزدوج نشدن جوانان ما که شاید ۹۰ درصد آن هم باشد خود ما پدر و مادرها هستیم، خود ما که ارزش های زندگی را عوض کرده ایم، مگر ۳۰، ۲۰ یا ۱۰ سال پیش که ازدواج می کردند، این همه بریز و بپاش بود؟
● سفره عقدهای آن چنانی، مراسم
این چنینی و خریدهای نجومی، آن موقع اگر کسی از حد متعارف بیش تر خرید عروسی می کرد عیب داشت و اکنون اگر کسی در حد و اندازه متعارف خرید کند عیب دارد و باید حتما پیراهن نیم میلیون تومانی و کت و شلوار، یک میلیون تومانی خرید، عروس های آن زمان در سایت های اینترنت در پی مدل آرایش مو، صورت و لباس عروسی نبودند و دامادها به دنبال شغل عروس، داشتن و نداشتن خانواده همسر آینده و این که چه طور دامادی باب طبع پدرزن کارخانه دارشان باشند تا بلکه بیشتر از آن که دارند، به دست بیاورند نبودند و البته برعکس در مورد عروس ها هم این مورد صدق می کند.۹۵ درصد از پسران ما خودخواه نبودند و دختران ما اهل تکبر و چشم و هم چشمی نبودند، کسی از کسی نمی پرسید مهریه ات چقدره، مال من این قدره، چقدر طلا خریدی، قیمت لباس عروسی ات چقدر است؟ من برای شوهرم این جوری خرید کردم، تو چه جوری خرید کردی؟ برای ما که پول مهم نیست، هرچه داماد خواست خریدیم، حلقه ازدواجم یک میلیون (سوء تفاهم نشود به عنوان مثال) در عروسی تو کی آواز خوانده بود و خیلی چیزهای دیگه که آن زمان نبود و اکنون هست چرا، چون بسیاری از ما پدر و مادرها مقصریم.
ما که مثل پدر و مادرهای خودمان، ملاک ازدواج را، اهل دین و ایمان جوانان و داشتن رزق و روزی به اندازه ای متعارف قرار ندادیم. ما که در این دنیای وانفسا از پول حرف زدیم از مدرک تحصیلی حرف زدیم از خانواده عروس و داماد حرف زدیم ولی یک بار از خودمان نپرسیدیم، گیریم همه این ها بود ولی وقتی پسری یا دختری توانایی مسئولیت پذیری را نداشت، فلسفه ازدواج را درک نکرد و اخلاق نداشت، اهل سازگاری نبود و مهم تر از همه به دلیل تکبر و غرور بی جایی که فکر می کند در وجود او هست حرف اول و آخر را باید بزند و کسی در عقل کل بودن به پای او نمی رسد، آن وقت چه باید کرد؟ چه طور باید مهریه های نجومی را پرداخت و یا چه طور باید از دام بلایی که چه دختر و چه پسر به آن افتاده است، رهایی پیدا کرد؟ هیچ وقت نگفتیم دخترم مهریه ات اگر متعارف و قابل پرداخت باشد نه خودت ضرر می کنی و نه به دیگران ضرر می زنی، هیچ وقت نگفتیم که هر کس باید در حد توان خود خرج کند و عروسی هایی که در تلویزیون، سینما می بینیم فیلم است، فیلم! و برای ما و کسانی ساخته شده که ایده آل های خود را گم کرده ایم، از هویت خود دور مانده ایم. و اگر نگوییم همه ما، بسیاری از ما یادمان رفته وقتی خودمان ازدواج کردیم، ملاک و هدف ما ازدواج، زندگی کردن بوده و زندگی ساختن.
منبع: روزنامه خراسان