ازدواج و بهداشت روانى
چکیده
خانواده اولین واحد تشکیل دهنده اجتماع است. خداوند اولین انسان سمیع و بصیر را ، که به عنوان پیامبر و پدر همه انسان ها در زمین تمکّن داد، برایش همسرى تعیین کرد. آن ها نخستین هسته اصلى خانواده را به وجود آوردند و به تدریج زمین را آباد ساختند و مردان و زنان بسیارى در زمین پراکنده شده ، کارها را تقسیم کردند. خانواده اصالت پیدا کرد و هر فرد براى بقاى خود و نوع، وظایف خاصى عهده دار گردید. هرقدر جمعیت کره زمین زیادتر شد ، شکل زندگى و خانواده تغییرات عمیق ترى پیدا کرد و نیازهاى انسان بیش تر و متنوع تر شد. نیاز غریزى و گرایش به سوى جنس مخالف همیشه و در تمام موجودات وجود داشته است. اما ادیان الهى و در نهایت، اسلام به این نیاز تقدّس بخشیدند. انسان علاوه بر بیمارى هاى جسمى، ناراحتى هاى روانى هم دارد. یکى از راه هاى یافتن آرامش و سلامت بهتر روان، اقدام به یافتن همسر و تشکیل خانواده است.
خانواده
ساده ترین، کوچک ترین و قدیمى ترین شکل جامعه انسانى "خانواده " است.1 خانواده کوچک ترین واحد بنیادى جامعه نوین است.2 "خانواده " در لغت از دو جزء "خان " به معناى منزل و سرا و "واده " به معناى اهل منزل تشکیل شده است. پس در جمع، همه کسانى که در خانه هستند، عضو خانواده مى باشند. در تعریفى دیگر، مى گویند: خانواده عبارت از روابط جنسى معیّن و بادوامى است که تولید اطفال و پرورش آن ها را به عهده دارد. بحث در این زمینه گسترده است، اما آنچه مسلّم است این که خانواده از مجموعه اى افراد تشکیل مى شود و قسمتى از شبکه بزرگ تر به نام جامعه است.3
خانواده از ابتداى پیدایش حیات انسان در زمین تا امروز تحولاتى عمیق یافته و عوامل گوناگون دینى، اقتصادى، سیاسى و زیست محیطى موجب این تغییرات و دگرگونى ها شده اند. هدف ما در این مقاله تجزیه و تحلیل و کنجکاوى در این تحولاتنیست، که این مقوله نیاز به تحقیق عمیق جامعه شناسى دارد، بلکه هدف ما از این مطالعه درباره خانواده، بیان ارزش و اهمیت آن، خانواده در ادیان الهى به ویژه اسلام، مشکلات و نابسامانى هاى خانواده در جهان امروز، ازدواج نخستین سنگ بناى ایجاد خانواده، و تأثیر ازدواج بر رفع ناهنجارى هاى روانى و کمک مؤثر در بهداشت جسمى و روانى است.
ارزش و اهمیت خانواده
هزاران سال کره زمین زیستگاه جانداران بسیار بود و شاید جاندارانى شبیه انسان در زمین بودند که حیاتشان چندان تفاوتى با سایر جانداران زمین نداشت، تا این که خداوند مخلوقى به نام آدم در زمین مستقر ساخت و براى رفع تنهایى و آسایش و آرامش او، همسرى به او داد و از ازدواج این دو موجود انسان هاى بسیارى در زمین پراکنده شدند.4 جامعه شناختى و زیست شناختى و تشریح مقایسه اى (تطبیقى) و پیوستگى انواع و خلقت تدریجى و نظرات موافق و مخالف و کلام درباره کینونیّة الانسان الاولى5 فرصتى دیگر مى طلبد و هر نظریه اى درباره خلقت انسان و تداوم آن تا به امروز اثبات شود، موجودیت بحث حاضر را دچار مخاطره نمى کند و ارزش و اهمیت آن را تغییر نمى دهد.
انسان موجودى است اجتماعى، در بهترین قوام آفریده شده (تین: 14)، خلیفه خدا در زمین (بقره: 30)، مسجود ملائکه (اعراف: 11)، مخلوق برتر (بقره: 30ـ33)، مشرّف به تشریف روح الهى (حجر: 29)، واجد عقل، فکر، استعداد، هوش، عواطف، احساسات، ادراک، حافظه، تخیّل و ده ها امتیاز دیگر و در نهایت، اراده و قدرت اخذ تصمیم و نیز قوّه نطق و بیان به او عنایت شده (الرحمن: 3) و از مسؤولیت هاى مهم او اقدام به عمران و آبادى زمین است. (هود: 61) مخلوقى به این عظمت بیهوده رها نشده و براى هدایت و ارشاد او، افرادى مأموریت یافته اند که آنان را "نبى " و "رسول " نامیده اند. این مأموران الهى وظایف گوناگونى داشته اند. تعداد کمى با کتاب و کلام وحى و سلاح اعجاز، مأمور هدایت گروه هاى بزرگ از مردم بودند و شمار کثیرى مأمور ناحیه یا بخش یا گروهى کوچک بودند و نام معدودى از آنان در کتاب هاى مقدّس و از جمله قرآن کریم ذکر شده است. همه انبیا بشر را به تشکیل خانواده و انتخاب همسر راهنمایى کرده اند. در جاى جاى کتاب مقدّس (تورات و انجیل)، عناوین احترام به ازدواج توسط والدین، ازدواج فامیلى، تأسیس ازدواج، ترغیب به ازدواج، جشن ازدواج، جشن عروسى و عناوینى مانند این در فصل هایى مانند رساله اول تیموتائوس، امثال سلیمان، رساله به عبرانیان و رساله اول به قرنتیان و ده ها مورد دیگر درباره عفّت زنان و موارد اخلاقى دیگر اشاره شده است.6
در آثار باقى مانده از زرتشت درباره پاک دامنى و درباره زنان پیر و جوان سخن گفته شده و خانواده و عفّت و شرافت به بزرگى یاد شده است.7
آثار موجود از عرفان هند و هندوان از جمله گزیده اوپه نیشدها در جاى جاى، به زوجیت و خانواده عزّت نهاده، در بخش نخستین "تقدیس خواندن سامه ویدا " از علاقه زوجیت سخن گفته و در بخش چهارم "مناجات و مراسم براى تناسل "، درباره مراسم ازدواج و داشتن فرزند نیکویى که بتواند ویدا را بخواند و به سن کمال برسد سخن گفته است.8
در مجموعه جوگ باسشت، داشتن فرزند و حسب و نسب پسندیده موجب افتخار دانسته شده است.9
آنچه در کتاب آسمانى خودمان، قرآن، آمده در بحث اهمیت و ارزش ازدواج در اسلام مطرح خواهد شد.
مباحث مربوط به خانواده بیش از همه، در جامعه شناسى مطرح شده و بیش تر مؤلّفان کتاب هاى جامعه شناسى فصل یا فصل هایى به خانواده اختصاص داده اند. کتاب هاى اخلاقى هم خانواده را ارج نهاده، آن را سنگ بناى جامعه خوب و منظم و "مدینه فاضله " نامیده اند. جامعه شناسان خانواده را از مهم ترین نهادهاى اجتماعى مى دانند و نقش خانواده را در بروز یا بهبود و یا عدم ظهور بیمارى هاى روانى، در مرتبه اول مى دانند اصولا نهادهاى اساسى اجتماعى، که مقام برتر را دارند، عبارتند از: خانواده، اشتغال، دین و سیاست. معمولا این مفاهیم ذیل مقوله "فرهنگ و ارزش ها " مطرح مى شوند.
همه این عناوین و مطالب دلیل بر آن هستند که خانواده در صعود و سقوط ملت ها و ساخت هاى اجتماعى نقش درجه اول دارد. خانواده در متعادل ساختن رفتار افراد و رشد استعدادها و رشد جسمى و عقلى افراد خود، سازگارى اجتماعى، رشد شخصیت و اجتماعى نمودن افراد خود، وظیفه سنگینى دارد و در یک کلمه، موجب بقا یا فناى جامعه مى شود.
اولین مؤسسه اى که فرزند را به زندگى اجتماعى آشنا مى کند خانواده است. تغییرات خانوادگى، شکل خانواده و ارتباط اعضا با یکدیگر، جوّ عاطفى خانواده، موقعیت اجتماعى خانواده (ارزش ها، تمایلات و طرز تفکرها)، عادات چه زشت و چه زیبا، همه از خانواده نشأت مى گیرند. یکى از ارکان سه گانه تعلیم و تربیت خانواده است.10 بحث درباره خانواده و تعلیم و تربیت، همانندسازى بچه ها، تلقین پذیرى و سایر مسائل تربیتى هر یک به مقالات مستقلى نیاز دارد.
ازدواج و خانواده در اسلام
ازدواج یک سنّت لایتغیّر الهى است. ازدواج نه تنها در بین انسان ها، بلکه تمام در موجودات جاندار به شکل هاى گوناگون وجود دارد. گیاهان (با عمل لقاح و گرده افشانى)، حیوانات از کوچک ترین آن ها تا حیواناتى بزرگ مانند کرگدن، فیل، شتر; پرندگان، آبزیان، نهنگ ها; حیواناتى که نزدیک ترین جانداران به انسان هستند مانند میمون ها، همه توالد و تناسل و تکثیرشان حاصل رابطه جنسى نر و ماده است. به قول جلال الدین رومى:
بهر آن میل است از ماده ز نر *** تا بود تکمیل کار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا یابد جهان زین اتحاد
مطالعه تاریخ اجتماعى ملت ها و تاریخ ادیان، تحولات و تغییرات خانواده و همسرگزینى را براى ما شرح مى دهد، که این امر مقدّس همسرگزینى چگونه دچار دگرگونى هاى نفرت انگیز شده، زنان غالباً به عنوان وسیله اى در دست مردان یا همچون کالا خرید و فروش شده اند. حال زن نزد اقوام و ملل گوناگون، در آثار باقى مانده از مورّخان و جامعه شناسان و مردم شناسان جاى تأمّل و تفکر دارد. داشتن چند همسر به وسیله مردان و داشتن چند شوهر ـ که به ندرت دیده مى شود و سابقاً در بعضى نقاط دنیا جریان داشته است ـ تا برسد به تک همسرى، سیر مسأله ازدواج را روشن مى کند.
آثار و فواید ازدواج
ازدواج امرى فطرى است. در این مختصر، به فواید ازدواج از دید اجتماعى، اقتصادى و موارد مشابه اشاره مى شود و فایده ازدواج از دید روانى و بهداشت روانى مستقلا ذکر خواهد شد.
علّامه طباطبائى در زمینه حقوق زن در ملل گوناگون و از جمله تمدن غرب، بحث مفصّلى در جلد چهارم تفسیر شریف المیزان (دوره چهل جلدى) دارند که به اختصار به آن اشاره مى شود:
عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است و ازدواج از بدو پیدایش بشر بوده و هریک از دو انسان (مرد وزن) مجهّز به دستگاه هاى خاص خلقت براى ازدواج هستند و تمام احکام مربوط به حقوق مرد و زن و ارث و مهریه و طلاق بر اساس همین اصول است.11
ادیان و حکومت ها و در نهایت، سازمان ملل اساس ازدواج را بر تشریک مساعى زن و مرد قرار داده اند. اگرچه همه ادیان الهى اصول اخلاقى را محترم شمرده اند، اما آنچه را اسلام بیش از همه تأکید نموده، فراموش کرده اند. فطرت انسان مایل به ازدواج است. اصول انسانى و مسلّم ازدواج نزد همه ملت ها محترم است. ازدواج موجب جلوگیرى از زنا و فحشا مى شود. مسأله ازدواج و تشکیل خانواده آن قدر اهمیت دارد که علماى مذاهب، جامعه شناسان، حقوقدانان، روان شناسان و علماى تعلیم و تربیت، زیست شناسان و کسانى که در زمینه فرهنگ جهانى و فرهنگ قومى و ملّى و قبیله اى و علوم اقتصادى و سیاسى مطالعه و تحقیق مى کنند، بخش مهمى از مطالعات و تحقیقاتشان، مستقیم یا غیرمستقیم، به امور ازدواج و جوانان اختصاص دارد. اکنون جهان شاهد بروز و ظهور بیمارى مهلک و کشنده و نابودکننده نسل و حرث آدمیان، به نام "ایدز " است و پزشکان به شدت مشغول مطالعه راه هاى مبارزه با بیمارى هاى ناشى از مقاربت هاى غیرصحیح جنسى و فحشا هستند و هنوز نتوانسته اند آثار شوم سوزاک و سفلیس را برطرف کنند. این بیمارى بدون آن که مرز و تمدن بشناسد بشریت و خانواده ها را به مخاطره افکنده اند. همه خیرخواهان انسان و پزشکان متفق القول اند که غرق شدن در منجلاب بى عفّتى و آزادى هاى جنسى موجب پیدایش این بیمارى ها شده است. اگر وضع ارتباطات جنسى به ویژه آمیختن با مواد مخدر و پشتوانه ملى جنایت کاران مافیایى همچنان ادامه پیدا کند، نتیجه اى جز نابودى در انتظارمان نخواهد بود.
ازدواج پیوستگى عقل و روح و جسم مرد و زن با یکدیگر است. تمایلات جنسى جزو اساسى یک ازدواج کامل هستند و ضرورت دارند، ولى بى نهایت مهم نیستند.12 امروزه روان شناسان عقیده دارند در مسأله زناشویى تملّک یا مورد تملّک قرار گرفتن مخالف شؤون انسان هاست و باید هرفرد چه مرد و چه زن، خود را از آنِ کسى بداند و جزئى از وجود او شود تا براى هر دو طرف شور و شعف ایجاد گردد. اگرچه این بحث دامنه گسترده اى دارد، اما به همین مختصر اکتفا مى شود.
آثار و فواید ازدواج در اسلام
اسلام براى ازدواج تقدّس قایل است; مقررات و تشریفات خاصى براى آن در نظر گرفته شده است. ازدواج راهى براى رسیدن به کمال است. براى احتراز از تکرار مطالب، اهمیت ازدواج و اصل همسرگزینى در اسلام به شرح ذیل تقسیم بندى مى شود:
الف. ازدواج در اسلام از دید اجتماعى و سیاسى
هریک از افراد جامعه شؤون و وظایفى دارند; در جامعه اى که زندگى مى کنند داراى حقوقى هستند که باید محترم شمرده شوند و متقابلا مسؤولیت هایى (فردى و اجتماعى) به عهده دارند. یکى از اهداف مهم انبیاى الهى آشنا کردن افراد به وظایف و مسؤولیت هاى خودشان بوده است. مردم امّت واحدى بودند، خداوند انبیا را برانگیخت با بشارت و انذار، و همراه آنان کتاب (مجموعه قوانین) نازل نمود تا در میان مردم به حق قیام کنند. (بقره: 213)
اسلام در تمام شؤون اجتماعى، به زن و مرد حقوق برابر داده است. هرگاه مرد یا زن عمل صالح همراه با ایمان انجام دهند به حیات طیبّه مى رسند. (نحل: 97) و خداوند انسان را از دو جنس زن و مرد آفریده و آنان را به شعوب و قبایل تقسیم کرده است تا از یکدیگر باز شناخته شوند. (حجرات: 13) کلام الهى قریب 240 مرتبه در قرآن کلمه "ناس " را به کار برده که در تمام موارد، زنان و مردان را شامل است.
در قضیه "مباهله " با نصاراى نجران، مقرّر شد زنى از مسلمانان به همراه بچه هایش و مردى که به منزله نفس رسول الله باشد به همراه رسول خدا و در مقابل نیز همین ترکیب از نصارا یکدیگر را نفرین کنند که قضیه به نفع مسلمانان پایان یافت (آل عمران: 61) و روحانى مسیحى حقّانیت رسول الله(صلى الله علیه وآله)را پذیرفت.
خداوند به وسیله یک زن و یک مرد انسان هاى بسیارى در زمین پراکند. (نساء: 1)
کسانى که در زمینه ارث انتقاد مى کنند، متأسفانه عمیقاً مسأله را بررسى و مطالعه نکرده اند. به قول علّامه طباطبائى مهم استفاده از ارث است که پسر و دختر برابر استفاده مى کنند. ملاک برترى مرد یا زن تقواست. خداوند عمل هیچ عاملى را، چه مرد باشد و چه زن، ضایع نخواهد کرد. (آل عمران: 195)
اسلام لباس زواج را براى بندگان لباس افتخار دانسته، تصریح دارد که کانون گرم خانوادگى موجب آسایش و زدودن غبار اندوه از سیماى زندگى است.13
همان گونه که ملاحظه مى شود، اسلام زن و مرد را از لحاظ تدبیر شؤون زندگى به وسیله اراده و کار، مساوى مى داند، هر دو در تأمین نیازمندى ها و استفاده از امکانات مساوى اند. آنچه مسلّم است این که در بعضى از امور اجتماعى، اهمیت زن و مرد هرکدام شکل خاصى دارد; زن فرزند به دنیا مى آورد و لطافت و حساسیت دارد و مرد داراى قدرت بدنى و استحکام عقلانى بیش تر است. ملاک برترى هریک از زن و مرد کارهایى است که از نظر ساختمان وجودى (فیزیولوژى) و موقعیت اجتماعى و صنفى باید انجام دهند. (نساء: 32)14
عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است که در اسلام، پایه و اساس آن بر فطرت و تأمین نیازهاى جسمى و تکمیل یکدیگر نهاده شده، منظور اصلى از آن بقاى نوع و دوام آن است. سایر احکامْ فرع بر اصل مذکورند. قوانین کنونى بشر و سازمان ملل دایره محدودى دارند و اساس آن ها بر تشریک مساعى زن و مرد قرار دارد و متعرّض سایر احکام مانند حجاب و عفّت نشده اند. این ادعاها دعوت به اجتماع مى کنند، اما به اجتماع هر فرد با فرد دیگر به هر صورتى که باشد، نه آن گونه همبستگى که براساس فطرت است، بخصوص رابطه عمیق عاطفى میان مرد و زن که در نهایت منجر به تولید مثل و داشتن فرزند مى شود.
ب. ازدواج در اسلام از نظر قرآن و حدیث
ابتدا آیات قرآن: اول. احیاى حقوق فطرى زنان با توجه به آیاتى که ذکر شد، ارث، عمل صالح، یافتن حیات طیبّه، آزادى در استفاده از اموال شخصى حتى مهریه، مشخص ساختن حقوق، وظایف و مسؤولیت هاى هر کدام از زن و مرد; (نساء: 124 / مؤمن: 40 / آل عمران: 195)
دوم. جلوگیرى از قتل، خفّت، خوارى و تحقیر زنان (نساء: 32)، سرزنش از خوار شمردن دختران (نحل: 59) زن مانند مرد عضوى است از خانواده که فرزند مى آورد. (نساء: 1)
سوم. زن باعث روشن شدن خانه و آوردن فرزند مى شود. (بقره: 222)
چهارم. زن کالاى خرید و فروش نیست، این مرد است که به خواستگارى مى رود و مهریه مى پردازد و معیشت و مسکن زن را تأمین مى کند و زن حق دخالت در آنچه را به دست آورده است، دارد. (نساء: 32)
پنجم. حرمت ساختمان وجودى زن رعایت شده; در ایام عادت ناراحت است و نباید اذیت شود. اگر همسرش بمیرد، پس از ایام عده مى تواند ازدواج کند. در همه حال، باید فطرت رعایت شود.
ششم. زن در شؤون زندگى فردى و اجتماعى، مانند مرد داراى حرمت و استقلال است،15 با این تفاوت که غالباً اسلام امور عاطفى و پرورشى و تربیتى را به زنان، و جنگ و جهاد و قضاوت را به مردان واگذار کرده است.
هفتم. به رعایت حقوق زنان، به ویژه در رابطه با عفّت و پوشش و پرهیزگارى سفارش شده است; زیرا مصالح اجتماع ایجاب مى کند که زنان پوشیده باشند. در غیر این صورت، زشتى ها و فساد فراوان مى شوند. قرآن "حجاب " را به صراحت سفارش کرده16 و حتى در مواردى مردان را نیز به پوشش توصیه کرده است.
اما احادیث، احادیث نیز درباره زنان و مسائل آنان از قبیل ارث، حالات خاص جسمى (حیض و نفاس و استحاضه) و ازدواج موقت (متعه) و دایم و تمام مسائلى که حول زندگى زناشویى است، در کتب مهم شیعه و سایر مذاهب اسلامى نقل شده، در میان شیعه دوازده امامى کتاب هایى همچون جواهر الکلام، محجّة البیضاء، فروغ کافى، وسائل الشیعه، شرح مرحوم مجلسى بر من لا یحضره الفقیه و بحارالانوار و در کتب اهل تسنّن، صحاح ستّه کلیه احادیث را نقل نموده اند. در ذیل، به چند حدیث مهم اشاره مى شود:
در حدیثى پیامبر مى فرماید: "خداوند هیچ بنیانى را بیش تر از بنیان ازدواج دوست ندارد.17
همچنین مى فرماید: "کسى که ازدواج کند، نیمى از دینش را حفظ کرده است. "18
امام صادق(علیه السلام) از پدر بزرگوارش نقل مى کند: "دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت فرد نماز مجرّد بهتر است. "19
امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: "جهاد زنان خوب شوهردارى کردن است. "20
امام صادق(علیه السلام) نیز به زنان سفارش مى فرماید که با همسران خود نیکى کنید و به مردان نیز مى فرماید: خدا رحمت کند کسى را که رابطه اش را با همسرش نیکو گرداند.21
رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در حدیثى مى فرماید: "خوبان شما کسانى هستند که با همسرانشان نیکى کنند و من براى همسرانم بهترین شما هستم. "22
امام رضا(علیه السلام) هم مى فرماید: "بر آن که بدو نعمت داده شده لازم است به زندگى خانواده اش توسعه ببخشد. "23
سلمان و ابن عباس به نقل از رسول اللّه نقل کرده اند که "از ثمرات ازدواج به دست آوردن فرزندى است که دوستدار حضرت على(علیه السلام)و اهل بیت او باشد. "24
بهداشت روان و ازدواج
انسان ترکیبى از جسم و روان است. جسم بیمار مى شود و براى بهبود آن همواره دانشمندان به مطالعه و تحقیق پرداخته اند، حتى براى اجزاى بدن، مانند گوش و دندان و بینى و حلق، افرادى متخصص و فوق تخصص هستند. بیمارى جسم ترحّم آور است; به محض این که کسى آسیب ببیند، غالباً همه افراد تلاش مى کنند تا او را به مرکز درمانى منتقل کنند، اما بیمارى روان تمسخرآور است و افراد نامطلع این بیماران را "دیوانه " مى نامند و حرکات و رفتارشان را مى نگرند و مى خندند. علاوه بر این، در سوابق فرد هم منعکس مى شود و در امورى مانند اشتغال، ازدواج و موارد دیگر تأثیر مى گذارد، در حالى که باید به بهداشت و سلامت روان توجه بیش تر کرد.
ازدواج امرى است که فوق العاده بر بهداشت جسم و روان تأثیر مى گذارد. اگرچه مطالعات و تحقیقات روان درمانى و بهداشت روانى موارد متعددى را بیان مى کند، اما در این جا فقط به آنچه در قرآن و احادیث ذکر شده است بسنده مى شود:
1. تأمین محبت: عدم تأمین این نیازها در رفتار اختلال ایجاد مى کنند که از جمله آن ها نیازها محبت است. محبت نمودن و مورد محبت واقع شدن (تحابّ) یکدیگر را دوست داشتن است. مُحابّه هم کسى را به دوستى گرفتن است. محبت سه وجه دارد:
الف.خرسند شدن و لذت بردن; مثل محبت مرد نسبت به زن;
ب. بهره مندى معنوى;
ج. محبت براى فضیلت و بزرگى.
خداوند مى فرماید: "و مِن آیاته اَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ انفُسکم ازواجاً لِتَسکنوا الیها وَ جَعَل بینکُم موّدةً و رحمة انَّ فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون. " (روم: 21); از نمونه آیات پروردگار آن است که براى شما از جنس خودتان (از نفوس خودتان) همسرانى آفرید تا آرامش بیابید و بین شما مودّت و رحمت قرار داد. براى افرادى که صاحب اندیشه اند در این امر نشانه هایى است.
پیش از شرح کلمه "ودّ " و تسکین و رحمت به یکى دو حدیث اشاره مى شود:
"قولُ الّرَجل للمراءَ انّى اُحبکَ لا یذهب مِن قلبها ابداً. "25
در فصل مستقلى از وسایل الشیعه تحت عنوان "استحباب حب النساء " دوازده حدیث آمده که ترجمه آزاد بعضى از آن ها ذکر مى شود: ازدیاد ایمان مؤمن، علاقه او به زنان (خود) است. از اخلاق انبیا، دوست داشتن زنان بود. رسول الله(صلى الله علیه وآله) فرمود: از دنیاى شما بوى خوش و زنان را مى خواهم. نور چشم من در نماز و دوست داشتن همسرانم است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرقدر زنان (همسر و محرم) را بیش تر دوست بدارى، در ازدیاد ایمان کوشیده اى. البته اسراف و افراط در محبت هم ناپسند است.
"وُدّ " به معناى تمنّا، آرزو داشتن، دوستى از روى عشق و محبت از صفات پروردگار ودود است.
خداوند پاداش عمل صالح همراه با ایمان را "وُدّ " قرار داده است. (مریم: 96) محبّت و مودّت آن قدر مهم است که خداوند فرمود: "بگو مزد رسالت از شما نمى خواهم، مگر این که نسبت به اهل بیت مودّت داشته باشید. " (شورى: 23)
"سکن " هم آرامش یافتن است; مانند آن که درباره نماز فرمود: "اِنَّ صلاتَک سَکن لهم. " (نحل: 80) شب را هم براى تسکین و آرامش آفرید. سکینه، که آرامش قلب و دل است، در قرآن آمده و نیاز به بحث مستقل دارد.
"رحمت " نرمى و نرم خویى و نیکى کردن به طرف مقابل است.26 احسان و نیکى معانى بیش ترى دارند و به قدرى مهم هستند که خداوند هم "رحمن " (براى همه مخلوقات در دنیا) و هم "رحیم " (در آخرت) است. توجه عمیق به این سه مفهوم در زندگى خانوادگى عظمت "آیه " بودن آن براى افراد صاحب فکر و اندیشمندان را روشن مى سازد. کافى است در همین یک آیه دقت کنیم و به عظمت بهداشت روانى و ازدواج پى ببریم. محبت منشأ عفاف و پاک دامنى هم هست و موجب ثبات خانواده و اجتماع مى شود.
2. توسعه اقتصادى: معمولا بخشى از پریشانى ها و ناراحتى ها به سبب فقر و نداشتن امکانات مادى هستند. خداوند مى فرماید: "انْ یکونوا فُقراءَ یُغنِهِم اللّهُ مِن فضلِه. " (نور: 32) حسن تدبیر در اداره منزل، صرفه جویى و جلوگیرى از اسراف و تبذیر موجب اعتدال در امور زندگى و در نهایت، ایجاد سازگارى و تعادل شخصیت است.
3. تأمین بهداشت تن: نیاز به ازدواج امرى تکوینى است. هر دختر و پسر بالغ نیاز به ازدواج دارد. احادیث در این باب بسیارند. سرکوبى غرایز و یا اطفاى آن، بخصوص غریزه جنسى از راه هاى غیر مشروع از قبیل زنا، لواط و استمنا، موجب بروز انواع بیمارى هاى جسمى و روانى و فساد در اجتماع مى شود. هرگاه آز و حرص و شهوت و تمایل به هوس آدمى را گرفتار سازد، به شخصیتى نامتعادل و ناموزون و ناهماهنگ مبتلا مى گردد.
بوى کبر و بوى حرص و بوى آز *** در سخن گفتن بیاید چون پیاز (مولوى)
این وضعیت را اسلام با کلماتى مانند فاسق، تبه کار، منحرف، مجرم، بدخواه و بدکار نام برده و اسلام براى اصلاح روانى این چنین ناسالم، توبه و اصلاح رفتار ناسازگار را پیشنهاد کرده و "وقایه " در برابر شحّ نفس را سفارش مى کند. "وَمَن یوق شحَّ نفسه فاولئک هُمُ المفلحون " (تغابن: 16). مُسکّن این دردها و عقده ها و راه مبارزه با تمایلات هوسناک "ازدواج " است.
4. تأمین بهداشت روان: روان شناسان ثابت کرده اند که اختلالات روانى و روان نژندى ها همه اختلال در جنبه هاى گوناگون شخصیت هستند. امام على(علیه السلام)رفتارها را به کفر، نفاق و ایمان تقسیم مى کنند، سپس کفر را بر چهار پایه (اربعة دعائم) و هر یک از پایه ها را نیز تقسیم مى نمایند.27 امام صادق(علیه السلام)نیز 75 رفتار بهنجار را در مقابل رفتارهاى مرضى نام برده اند.28 و هنگامى که روان شناسان اسلامى از راه هاى تنظیم رفتار بهنجار صحبت مى کنند، پاسخ آن را در داشتن همسر و فرزند و خانواده با محبت مى یابند. اگر تبادل محبت نباشد، انسان غریب است. امام على(علیه السلام) مى فرمایند: "فقدَ المحبّة غُربه. "29
5. مبارزه با تمنیات نفس امّاره: ازدواج اولین مرحله خروج از فردگرایى است. احادیث فراوانى در زمینه نهى از عزوبت (بدون دلیل شرعى) وارد شده اند; از جمله آن که دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت عزب افضل است و در حدیث دیگرى، دو رکعت نماز متأهّل از نماز خواندن عزب در شب و روزه دارى در روز برتر دانسته شده است.30 مفهوم مخالف آن این است که تجرّد و تنها زیستن پسندیده نیست.
در هر آن چیزى که تو ناظر شوى *** مى کند با جنس سیر، اى معنوى
در جهان هر چیز چیزى جذب کرد *** گرم گرمى را کشید و سرد، سرد. (مولوى)
برخى آیات کریمه الهى به این موضوع اشاره دارند:
ـ "انّه خلَق الزّوجین الّذکر و الانثى " (نجم: 45);
ـ "فجعل منهُ الزوجین الذّکر والانثى " (قیامه: 39);
ـ "وما خلقَ الذکرُ و الانثى " (لیل: 3);
ـ "لَقد ارسلنا رُسُلا مِن قلبک و جعلنا لهم ازواجاً و ذریّة " (رعد: 3);
ـ "فجعلهُ نسباً و صهرا. " (فرقان: 54)
مفاهیم الفت، نفرت، جذب و دفع، متابعت و تعلّق، همه مفاهیمى هستند که در جریان رشد اتفاق مى افتند و رشد شامل وجدان و شخصیت و صفات و عادات و اخلاق و مبانى رفتار و محیط و اشتغال و هماهنگى با ارضاى حوایج و دیگر خصوصیات هم هست. در نتیجه، ازدواج در رابطه با امور ارزشى و اخلاقیات مانند بقاى نوع، رفع ترس و دلهره، تألیف قلوب، تعدیل روان و شخصیت سالم و سازگارى اجتماعى، اعتقاد و اعتماد بر فضل عمومى پروردگار بر بندگان، بخشش، هدیه، نحله الهى، برکت براى مرد و زن و حتى دو فامیل، یافتن معرفت بیش ترى براى زندگى در رابطه با حقوق زن یا مرد، روش صحیح تربیت فرزند، گزاردن حقوق والدین و کمک به روان سالم مطرح مى شود.
مسائل شهوى و تمایلات نفسانى
این موضوع نیاز به مقاله اى مستقل دارد، به ویژه از زمانى که نظریه "میل جنسى " فروید به عنوان یک اصل وارد موضوعات روان شناختى و روان کاوى شد. براى رعایت اختصار، تنها به چند نکته در این زمینه اشاره مى شود، اگرچه آدلر و یونگ، دو تن از شاگردان فروید در حیات او به نظریه "میل جنسى " وى پاسخ گفتند.
شهوت جنسى عامل مهمى براى ادامه حیات، تلاش و کوشش و کسب و کار و درآمد، به ویژه براى افراد متأهل، است. مطالعه شرح حال کسانى که تمایلات شهوى و جنسى شان را نابود کرده اند و یا از نظر خلقت ناقص بوده اند، بسیارى از انحرافات رفتارى شان را بر محققان ثابت مى کند. شهوت و میل جنسى انگیزه ذاتى رفتار انسان است و اگر به شیوه صحیح ارضا نشود، ممکن است بر فطرت و عقل و کل شخصیت تسلط پیدا کند و ـ همان گونه که اشاره شد ـ اگر شهوات بر انسان مسلّط شوند و از راه صحیح ارضا نگردند، موجب هتک حرمت و حدود الهى و نیز بیمارى هاى روانى خطرناک مى شوند. در سوره "نساء " پس از اشاره به روش هاى سوء گذشتگان، غرض از تشریع احکام گذشته و مصالح آن ها را یاداورى مى کند و مردم را به روش زندگى انبیا و اولیا و حذف ناهنجارى ها رهنمون مى شود و اشاره مى کند: کسانى که از شهوات پى روى مى کنند، مى خواهند که شما بلغزید (به انحرافى عظیم مبتلا شوید) و منظور آنان هتک حرمت حدود الهى است; مثل زنا و ارتباط با زنانى که اسلام ازدواج با آنان را براى همیشه حرام کرده است.31
جلال الدین رومى مطالب جالبى درباره میل ها دارد:
میل و شهوت کر کند دل را و کور *** تا نماید گرگ یوسف شهد شور
میل ها همچون سگان خفته اند *** اندر ایشان خیر و شر بنهفته اند
چون که قدرت نیست خفتند این رده *** همچون هیزم پاره ها و تن زده
تا که مردارى درآید در میان *** نفخ صور حرص کوبد بر سگان
چون در آن کوچه سگى مردار شد *** صد سگ خفته بدان بیدار شد.
میل تن در سبزه و آب روان *** زان بود که اصل او آمد ز آن
میل جان اندر حیات و درحى است *** زان که جانِ لامکان اصل وى است
میل جان در حکمت است و در علوم *** میل تن در باغ و راغ است و کروم
میل جان اندر ترقّى و شرف *** میل تن در کسب اسباب و علف
میل و عشق آن شرف هم سوى جان *** زین یُحِّبُ و یُحبّون را بدان
میل و رغبت کان زمان آدمى است *** جنبش آن رام امر آن غنى است
شهوت از خوردن بود کم کن زخور *** یا نکاحى کن گریز از شور و شر
میل تو سوى مغیلان است و ریگ *** تا چه گل چینى زخاک مرده ریگ
بهداشت روان مطالب و عناوین بسیارى را شامل مى شود که در این مختصر نمى گنجند; مانند اضطراب، ترس، ناامیدى و یأس و نکات مشابه که از آن ها بحث نشد. ازدواج اضطراب را به تدریج به صورت کامل برطرف مى کند، البته شرط مهم آن اشتغال است. بیکارى افراد متدیّن را هم دچار آشوب فکرى، رنج و خودخورى مى کند. امید به زندگى و امید به رستگارى و حیات جاویدان موجب تلاش و کار و کوشش براى تأمین زندگى همسر و فرزندان مى شود. اقدام به ارضاى ناصحیح و خلاف شرع در تمایلات جنسى، موجب ترس، دلهره، اختلال در گردش خون، ترس از گناه، ترس از عقوبت، ترس از ابتلا به بیمارى هاى مقاربتى یا ایدز، ایجاد اسهال و یبوست مى گردد و حافظه و یادگیرى را دچار اختلال مى کند و گاهى افراد براى فرار از گناه، به مواد مخدر پناه مى برند.
پی نوشت ها :
1ـ محمدحسین بهشتى و دیگران، شناخت اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 95.
2ـ ر.ک.به: مندراس، مبانى جامعه شناسى، ترجمه باقر پرهام، چاپ چهارم، سیمرغ، 1356.
3ـ ر.ک: جى. گود ویلیام، خانواده و جامعه، ترجمه ویدانا صحى (بهنام)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1353.
4ـ جزوه اى مستقل تألیف علّامه طباطبائى صاحب المیزان که ظاهراً در پاسخ به کتاب خلقت انسان یدالله سحابى نگاشته اند.
5ـ فردریک ویلهلم نیچه، چنین گفت زرتشت، ترجمه حمید نیّر نورى، تهران، ابن سینا، 1351، ص 77 و 98
6ـ دهر: 1
7ـ کشف الآیات کتاب مقدّس، ص 3و4
8ـ ر.ک: گزیده اوپه نیشدها، ترجمه رضازاده شفق، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1345.
9ـ ر.ک: جوگ باسشت (در فلسفه و عرفان هند)، ترجمه نظام پانى پتى، تصحیح محمدرضا جلالى نائینى و شوکلا، تهران، اقبال، 1360.
10ـ ر.ک: شریعتمدارى، روان شناسى تربیتى، اصفهان، شهریار، 1342.
11ـ سیدمحمدحسین طباطبائى،المیزان،(دوره40جلدى)،ص79.
12ـ ر.ک: اسوالد شوارتز، روان شناسى جنسى، ترجمه صمد نورى نژاد، تهران، سپهر، 1364.
13ـ ر.ک: محسن شفایى، نفقه و آثار حقوقى و اجتماعى آن.
14ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 4، ص 73
15ـ همان، ج 4، ص 86
16ـ رجوع کنیدبه سوره هاى نور،نساء،بقره درذیل موضوعات مذکور.
17و18ـ محمد حر عاملى، وسایل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1384 ق، ج 15، ص 3
19ـ محمدباقر مجلسى، شرح من لا یحضره الفقیه، ص 85
20ـ همان، ص 365
21ـ همان، ص 377.
22ـ همان، ج 8، ص 379
23ـ همان، ص 380
24ـ همان، ص 646
25ـ محمد حر عاملى، پیشین، ج 14، ص 10
26ـ راغب اصفهانى، مفردات فى الفاظ القرآن، ذیل واژه "رحم "
27و28ـ ر.ک: محمود بستانى، اسلام و روان شناسى، ترجمه محمود هویشم، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372.
29ـ نهج البلاغه، کلمات قصار.
30ـ محمد حر عاملى، پیشین، ج 14، ص 6 و 7
31ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ذیل آیات 23 ـ 27 سوره نساء
سایر منابع
ـ سیدکاظم ارفع، خانواده در مکتب قرآن و اهل بیت، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1369.
ـ حسین ادیبى، زمینه انسان شناسى، چ دوم، تهران، لوح، 1356.
ـ محمد شرقاوى، روان شناسى اسلامى یا بهداشت روانى و اخلاق در اسلام، ترجمه و تألیف سید محمدباقر حجتى، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.
ـ حسین مظاهرى، خانواده در اسلام، قم، شفق، 1364.
ـ آبراهام اچ. مازلو، به سوى روان شناسى بودن، ترجمه احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1371.
ـ سید ابوالقاسم حسینى، اصول بهداشت روانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1379.
ـ منوچهر محسنى، جامعه شناسى عمومى، چ چهارم، تهران، طهورى، 1357.
ـ مولانا جلال الدین رومى (بلخى)، مثنوى شریف، تهران، اسلامیه، 1338.
منبع :
ماهنامه علمی تخصصی معرفت - شماره 64