ازدواج امری دائمی است
در جامعه ما ( آمریکا) ازدواج امری است که مردم برای ایجاد یک خانواده مستحکم و با ثبات دست به آن میزنند. مرد و زن با این نیت با هم ازدواج میکنند تا یک عمر در کنار هم باشند. با همین نیت معمولاً بچهدار میشوند و آنها را بزرگ میکنند. فایده این قرار برای بچهها است؛ زیرا هم تعهد والدین را نسبت به فرزندان کاملاً تضمین میکند و هم تعهد آنها را نسبت به یکدیگر.
به خاطر می آورم که در دوران نوجوانی فکر میکردم ازدواج امری ساده و طبیعی است. عاشق میشوی، ازدواج میکنی و از آن به بعد با خوشحالی زندگی میکنی؛ مگر نه ؟ معلوم میشود که این دیدگاه کمی سادهلوحانه است، زیرا که مهمترین قسمت را جاانداخته و آن تعهد است.
ازدواج برای ذهن نوجوان من تقریباً عشق بود؛ درحالیکه برای یک فرد بالغ تعهد است؛ تعهدی که ضامن یک عمر عاشقماندن و باهمماندن است، علیرغم این حقیقت که هر دوی آنها با گذشت زمان تغییر میکنند. ازدواج به خودی خود آسان است. دو نفر هر وقت که بخواهند میتوانند با هم ازدواج کنند؛ مهم دوام زندگی است که با تلاش و کوشش حاصل میگردد.
سؤالی که ممکن است به عنوان یک نوجوان برای شما پیش بیاید این است که « چه چیز ممکن است در مورد ازدواج سخت باشد ؟ » « چه چیزهایی ممکن است در ازدواج مشکل باشد که به سعی و تلاش نیاز دارد ؟ » هر گاه شخصی را پیدا کردم که دیوانهوار شیفته وی بودم و او هم عاشقانه مرا دوست داشت، آن وقت ازدواج آسان خواهد بود.
این عشق ماست که ما را با هم حفظ میکند، حال هر چه میخواهد پیش بیاید. کاری که مایلم در این شماره انجام دهم ارائه دلایلی است که چرا ازدواج، نیازمند تلاش و کوشش و همت شما است و اینکه چرا قدم بزرگی است که باید محکم و جدی برداشته شود.
●تفهیم سختی در ازدواج
اولین ماههای ازدواج معمولاً راحت است. این دوره « ماه عسل » نامیده میشود که شاید تا یک سال هم طول بکشد. این دوره به این خاطر ادامه پیدا میکند که زوج جوان در حال لذت بردن از امتیازات تأهل هستند؛ مثل زندگی مشترک، درکنارهم بودن، نگاه به آینده به عنوان ما نه من، برنامه ریزی برای تشکیل یک خانواده، رابطه جنسی، پشتگرمی به یکدیگر، نزدیکی و غیره. دوره ماه عسل همچنین شامل عشق شدیدی است که مشکلات و تفاوتها را میپوشاند.
این دوره زمانی به پایان میرسد که طرفین تازه درک میکنند که زندگی یک عمر طول میکشد و همین خوشیهای چند ماهه نیست. بیایید به برخی از واقعیتهای ازدواج نگاهی بیندازیم:
۱) ازدواج یک تعهد دائمی است. این تعهد امتیازات متعددی به همراه دارد: استحکام، قدرت و وحدت مالی، اعتماد بی پایان به هم و غیره. البته اگر زوجین بخواهند از این تعهد تخطی کنند، آسیب جدی و ویرانکنندهای به زندگیشان وارد میکنند.
تصور کنید به فردی گفته شود: « برای همیشه شغلت را خواهی داشت و هرگز مؤاخذه نمیشوی. » در این شرایط بیشتر مردم سعی میکنند کار خود را به نحو احسن انجام دهند تا اینکه با شنیدن این مسأله کاملاً تنبل شوند و کمکاری کنند. ازدواج هم میتواند چنین اثری را ایجاد کند؛ هر دوی زوجین باید سخت بکوشند تا دچار یأس و یکنواختی و رضایت کاذب نشوند.
۲) ازدواج به این معنی است که هر چیزی به اشتراک گذاشته شود. اشتراک به این معنی که هر تصمیم مهمی شامل یک تصمیمگیری گروهی و مشترک است. کشمکش زمانی رخ میدهد که طرفین،هر دو با این امر مخالفت میکنند. بیشتر مردم دوست دارند از حدّ مشخصی از آزادی در زندگیشان برخوردار باشند. حالآنکه، ازدواج مصالحه و سازش زیاد را میطلبد.
مثلاً اگر زوجین عادتهای متفاوتی در خرجکردن پول داشته باشند ( یعنی یکی از آنها پسانداز را دوست داشته باشد و دیگر خرجکردن را )، مشکلاتی جدی به وجود خواهد آمد.
۳) ازدواج یعنی زندگی با یک شخص برای مدتی طولانی. وقتی که زوجین هنوز شیفته یکدیگر باشند، این زندگی شیرین است. اما همینکه این عشق شدید کمکم رنگ باخت و رابطه احساسی و عاشقانه جای خود را به جاذبههای جنسی داد، به هر حال عادتها و کارهای به ظاهر کوچک هم میتوانند آزاردهنده باشند.
تصور کنید قرار است تا ده سال با بهترین دوست خود در یک مکان زندگی کنید. میبینید که پس از مدتی بهترین دوستتان هم عذابآور خواهد شد. مقابله با این پیامد طبیعی ( زندگی با یک فرد برای چندین سال ) به مهارت و خلاقیت نیاز دارد.
۴) ازدواج چیزی شبیه به یک آمپلیفایر بزرگ است. وقتی همه چیز خوب پیش میرود، معلوم میشود شراکت در ازدواج مؤثر است. وقتی ازدواجی موفق است، سرمنشأ آن شادی و آرامش بیپایان است. هر چند زمانی که اوضاع روبهراه نباشد، ازدواج مسائل را در جهت منفی بزرگ میکند و میتواند اوضاع را بدتر نماید، چون در این مواقع مانند تله عمل میکند ( هر چه تلاش میکنید فرار کنید بیشتر گرفتار میشوید ).
آیا تا به حال به این مسأله توجه کردهاید که بیشتر زوجها زمان زیادی را به نزاع و کشمکش میگذرانند ؟ و آیا تاکنون به دلایل آن اندیشیدهاید ؟ این درگیریها زمانی اتفاق میافتد که طرفین همیشه میخواهند کاری را انجام دهند که کاملاً با هم متفاوت است و در یک جا و زمان نمیگنجد.
▪ برای مثال:
ـ شما میخواهید به عروسی بهترین دوستتان بروید، درحالیکه در همان روز همسرتان میخواهد به سینما برود.
ـ شما میخواهید به کلیسا بروید، اما همسرتان تمایل دارد در منزل بماند.
ـ شما میخواهید منزل تمیز باشد، اما همسرتان اهمیت نمیدهد.
ـ شما میخواهید یک ماشین نو خریداری کنید، در حالیکه همسرتان تمایل به پسانداز پول و سرویس ماشین قبلی را دارد.
ـ شما میخواهید به خانواده خود نزدیک باشید و همسرتان هم دوست دارد به خانواده خودش نزدیک باشد و این در حالی است که دو خانواده چندین مایل از هم دورند.
ـ شما میخواهید یک کامپیوتر جدید بخرید، حال اینکه همسرتان تمایل دارد که شما سرشام منزل باشید.
روبهروشدن با یکی دو موقعیت مانند اینها را که پنجاه سال و هر روز پشتسرهم تکرار میشود تصور کنید. این چیزها است که ازدواج را سخت میکند و به همین خاطر شما به دنبال یک همسر خوب هستید.
اگر بتوانید کسی را بیابید که هر روز بدون مشکل با شما زندگی کند و آن قدر به شما علاقه داشته باشد که از سر مسائل جزیی و کوچکی که به طور طبیعی در زندگی زناشویی پیش میآید بگذرد، آن وقت یک ازدواج موفق خواهید داشت که سراسر شادی برایتان به ارمغان میآورد.
●یافتن یک همسر مناسب
چون ازدواج شدیداً با نهاد خانواده عجین است، چون امری دائمی است، چون قدم بزرگی در زندگی است و چون بهای دخول و خروج آن بسیار گزاف است، افراد عاقل و بالغ توجه زیادی به آن میکنند. همانطور که جامعه به آن تأکید میکند.
وقتی شما و همسرتان پیمانی ابدی با هم میبندید، درواقع این پیمان را به جامعه اعلان میدارید. همچنین به طریقی به بلوغ و استقلال خود و شروع زندگیتان اعتراف میکنید. دوستان و آشنایان هم که سختی این مرحله را درک میکنند، کمک خود را با کاوهای عروسی نشان میدهند تا زندگی جدید آسانتر آغاز شود. میتوانید زوج جواین را در نظر بگیرید که صد سال پیش در یک شهر کوچک ازدواج میکردند.
این زوج تشکیل خانواده میدادند و زندگیشان را شروع میکردند و بزرگترها هم کمکهایشان را روی هم میگذاشتند تا شروع زندگیشان آسانتر شود. میدانید که شروع زندگی چقدر هزینه دربردارد. هدیههای عروسی باعث میشود مقداری از بار مشکلات کم شود. اکنون میتواندی به این نکته دست یابید که ازدواج یک معامله بزرگ است؛ یک مهمانی آخر هفته نیست و تعهدی مادامالعمر به همسرتان میباشد.
بنابراین والدینتان از شما میخواهند که شخص درستی را انتخاب کنید:
ـ شخصی که شما را در ساختن یک زندگی موفق یاری کند.
ـ شخصی که با اراده و مهربان باشد.
ـ شخصی که خویشتندار باشد.
ـ شخصی که شغلی مناسب و جوهره کار داشته باشد.
ـ شخصی که در آینده مادر یا پدر خوبی برای فرزندانتان باشد.
این معیارها کلی هستند. حال با هم معیارهای یک همسر خوب را برمیشمریم که خاصتر میباشند:
▪ اعتماد :
وقتی که زوجین کاملاً و در عمل به هم اعتماد میکنند، خود را قادر میسازند تا با آزادی و اعتماد بیشتری زندگی را ادامه دهند.
▪ وفاداری و تعهد :
اعتماد بین زوجین بر پایه وفاداری و تعهد بنا نهاده میشود. بیشتر مردم با این تصور کلی ازدواج میکنند که « اگر از او خوشم نیامد، یا با دیگری همبستر میشوم یا از وی جدا میشوم ». این مسأله در هر ازدواجی مایه دردسر است. ازدواج تقریباً تعهدی همهجانبه به همسرتان میباشد.
▪ مفیدواقعشدن:
در یک ازدواج موفق، زوجین یکدیگر را همیشه یاری میکنند و بدینگونه زندگیشان را آسانتر میسازند. اگر زوجین در زندگی مشترک با هم همکاری کنند، تأهل بسیار سهلتر از تجرد است.
▪ دوستی و همدلی:
در یک ازدواج موفق، زوجین دوستان خوبی برای یکدیگرند و از این دوستی انرژی و نشاط میگیرند.
▪ مهربانی و محبت:
در یک ازدواج موفق، زوجین از روی عشق و علاقه و احساس دوستیای که به هم دارند با یکدیگر مهربانند.
شکیبایی و درک مسائل ـ در یک ازدواج موفق، زوجین یکدیگر را درک میکنند و برای اشتباهاتی که از روی انسانبودن و در نتیجه جایزالخطابودن رخ میدهد، گذشت دارند.
▪ پذیرش و حمایت :
در یک ازدواج موفق، زوجین یکدیگر را میپذیرند و دائماً از هم حمایت میکنند.اگر زوجین بتوانند این فاکتورها را حفظ کنند، موفقیت در ازدواج خیلی سهلتر خواهد بود. به هر حال آن چه که واضح است این است که حفظ این معیارها نیازمند کمی نظم و قانونمندی می باشد. اگر یکی از این خصوصیتها یا بیشتر آنها از بین برود، آن گاه میتوانید با کمی اطمینان بگویید که آن ازدواج شکست خواهد خورد.
مسائل معدودی هستند که میتوانند به واقع موجب شکست یک ازدواج گردند.
▪ اختلافها برسرپول :
اگر یکی از زوجنی مقتصد باشد و دیگری ولخرج، سخت بتوان بگومگوی حاصله را فیصله داد.
▪ تنبلی :
اگر یکی از زوجین تمایل نداشته باشد برای بهبود زندگی و دایر نگهداشتن آن تلاش کند ( از نظر مالی و عملی )، آنگاه درگیری حاصله میتواند موجبات استرس فراوانی را فراهم کند.
▪ لجبازی:
اگر یکی از زوجین یا هر دو از سازگاری خودداری کنند، آن گاه احتمالاً ادامه زندگی میسر نخواهد بود؛ زیرا که ازدواج بر مبنای سازش است.
▪ خیانت :
پیمان اصلی در ازدواج براساس تعهد مادامالعمر به همسری مجرد است. اگر یکی از زوجین این تعهد را زیرپاگذارد، آن وقت ازدواج به پایان میرسد.
اختلاف برسر بچهدارشدن ـ اگر یکی از زوجین بچه بخواهد و دیگری مایل نباشد، حقیقتاً نباید ازدواج کنید. برطرفکردن این اختلاف غیرممکن است، زیرا که یکی از زوجین رضایت ندارد.
▪ آسیب جسمی و روانی :
زوج یا زوجه درصورت هر گونه آسیب باید برای حفظ سلامتی و امنیت خود متارکه نماید.
▪ اعتیاد :
اعتیاد به الکل یا مواد مخدر هر زندگیای را متلاشی میکند.
وقتی به عنوان یک نوجوان به ازدواج فکر میکردید، احتمالاً ذهنتان دچار این همه پیچیدگی نمیشد و اگر هم میشده چگونه ؟ بههرحال رسیدن با این سطح از آگاهی و جدیگرفتن ازدواج امری مهم است. وقتی شما ازدواج میکنید، درواقع دارید برای بقیه عمرتان به همسری که انتخاب کردهاید متعهد میشوید. در مجموع برای تشکیل یک خانواده تعهد میکنید؛ این مهم را به خاطر بسپار. حال شاید درک این مسأله که چرا والدینتا ابتدا دوره نامزدی داشتند و اینکه ازدواج چنین معامله بزرگی است آسان باشد.
●فواید و زیانهای ازدواج
با بررسی تمامی این مطالب به این نتیجه میتوان رسید که ازدواج محاسن و معایبی دارد که محاسن آن به این شرح است:
عشق بدون شرط، پایداری در برابر مشکلات و سازش ـ شما نباید راجع به روابط همسرتان، جداییها و از این قبیل چیزها نگران باشید. الباقی عمر کسی هست که دوستش دارید و او هم شما را دوست دارد.
کمترشدن خرجزدگی ـ متأهلین وقت آزاد و پول بیشتری خواهند داشت، زیرا که کارها و مخارجشان تقسیم میشود.
شهامت ـ دانستن این مطلب که کسی هست که فقط و فقط شما را دوست دارد و به مسائل دیگر اهمیت نمیدهد، خیلی به انسان قوت قلب میدهد. چنین الزاماتی به شما آرامش و جرأت میدهد.
قابلیت داشتنفرزند ـ در یک ازدواج پایدار و موفق، امکان داشتن فرزند و رشد آن فوقالعاده آسان است.
●حال توضیح معایب:
▪ با ازدواجتان محدود میشوید:
اگر اهل این هستید که هر هفته با یک نفر باشید، ازدواج به درد شما نمیخورد.
▪ آزادیهای زیادی را از دست میدهید:
اکنون هر تصمیمی باید به توافق نفر دیگری هم برسد.
باید تلاش کنید تا خصوصیات انسانی خود را احیا کرده و آنها را حفظ کنید ـ حفظ ایمان، وفاداری، تعهد، مهربانی و صبر و... آسان نیست. باید تلاش کنید تا هر روز در هر یک از این مهارتها بهتر شوید. اگر نخواهید در بهبود این امور تلاش کنید، در ازدواج شکست میخورید.
اگر دریافتید که نمیتوانید با یکی از این مشکلات یا با همه آنها مقابله کنید، آنگاه بهتر است دور ازدواج را خط بکشید.