ازدواج وچهار مرحله تحول مردان
به محض پایان یافتن هیجان ها، مقدمات و مراسم ازدواج، افکار ونگرانی های مبهمی در ذهن مردان، برای چگونگی شروع زندگی مشترک خود، به وجود می آید.افکاری مانند «واقعاً از حالا به بعد من وهمسرم باید با هم باشیم. بچه دار شویم و تا دم مرگ با هم زندگی کنیم.؟!» حقیقت این است که آن ها به راحتی نمی توانند تمامی تعهدات، مسؤولیت ها ووظایف یک زندگی را به دوش بکشند وبرای خوگرفتن به این زندگی جدید، باید از چهارمرحله بگذرند.
مرحله اول ؛ زندگی شیرین و رؤیایی
این مرحله یک یا دو سال ابتدایی زندگی مشترک آغاز می شود. دراین زمان زن خانه شیرین ترین روزها تجربه می کند . البته این مساله یک قانون کلی نیست، چراکه بعضی زوج ها درزمان کمتر وبعضی دیگر مدت طولانی تری دراین حالت باقی می مانند. دراین دوره مردان با نمایش نقش اصلی در زندگی وحکم سرپرستی وحمایت از همسراشان وبیان جملاتی چون «من آقای خانه هستم وتوهمسرمنی!» خود را نشان می دهند وهمسران جوان شان از این احساسات عاشقانه ودلنشین لذت می برند تا وقتی که اولین بچه به دنیا می آید.
مرحله دوم؛ شروع مشکلات اولیه
دراین زمان که حدود دو تاسه سال بعد از شروع زندگی مشترک ایجاد می شود مردان احساس می کنند که همسرشان تمام اختیارات و آزادی شخصی آن ها را تصاحب کرده اند و زندگی شان تحت دستورات وحمایت همسر پیش می رود. دراین جاست که آن ها برای «اثبات آزادی خود» ناسازگاری، بی احترامی به همسر وبهانه جویی را آغاز می کنند. روانشناسان به این مرحله «بحران سال سوم» می گویند زمانی که مردان با گفتار ورفتارهای مخفیانه،پایه واساس زندگی خود را روبه فروپاشی سوق می دهند.
ازدواج وچهار مرحله تحول مردان
مرحله سوم، جنگ و فرار از خانه
دراین مرحله؛ مردان با ایجاد بحث های بی دلیل، پرخاشگری ومحکوم کردن همسران خود، خانه را تبدیل به میدان جنگ می کنند ودربیشتر مواقع برای اثبات آزادی خود ، در پی عشق و زندگی جدیدی هستند . آن ها دراین مرحله تشنه ی آزادی هستند.البته تأکید می شود که این مساله تنها وقتی بر زندگی تأثیر گذار است که زوجین، هر دو بر اختلافات دامن زده وهیچ کدام قدمی برای صبوری واصلاح یکدیگر پیش نمی برند. دراین میان اگر بچه یی داشته باشند . این ناهنجاری های محیط خانواده ی او را آزار می دهد .بعضی از شوهران این رفتار ها را تنها برای بهانه گیری نشان می دهند درحالی که واقعاً قصد ترک خانواده ی خود را ندارند.اما مشکل این جاست که دیگر آن اعتماد واحترام سابق را در کانون خانواده نخواهند داشت وهمواره با اتهامات وافکاری که خودشان باعث شکل گیری درذهن همسرشان شده اند روبه رو می شوند.
مرحله چهارم،زندگی دوباره شیرین می شود!
متأسفانه پس از گذشتن از سه مرحله ی قبل است که مردان با نشستن گرد پیری برموهای خود، سرانجام می فهمند که همسرشان را در ابتدای سال های جوانی با انداختن حلقه و سوگند برای تداوم عشق وزندگی مشترک برگزیده اند وبهترین زن دنیاست! آن ها با احساس حقارت وفروتنی از عمق وجود به دنبال عشق دیرینه ی خود می گردند ودرپی این هستند که دوباره همان وظایف و مسوولیت های ابتدای زندگی مشترک را در زندگی بر پا کنند.بهترین دوران وقتی است که با بزرگ شدن فرزندان و دیدن نوه های خود، سال هاست که درشادمانی وخوشبختی زندگی خود را ادامه داده اند.
منبع:نشریه 7 روز زندگی،شماره 109.