رابطه افقی والدین با نوجوان

رابطه افقی والدین با نوجوان
یکی از تدابیری که در جهت بهبود ارتباط با نوجوانان به خانواده‌ها توصیه می‌شود، تغییر چارچوب روابط در این دوره است. خانواده‌ها با کودکان رابطه‌ای برقرار می‌کنند که مشتمل بر امر و نهی‌هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه برقراری این نوع رابطه آن است که خانواده‌ها در موضع بالا و حاکمیت قرار گرفته و کودک در موقعیت کسی که دستورات مشخصی را دریافت می‌کند، واقع می‌شود و به عبارت دیگر رابطه خانه و کودک رابطه‌ای است عمودی، یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می‌شود
انواع روشهای تربیتی کودکان
چارچوب فوق در دوران بلوغ به هم می‌ریزد و رابطه موجود به رابطه مطلوب که رابطه‌ای افقی است، باید تغییر یابد. والدین به عوض اینکه از موضع بالا به پائین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی نوجوان خویش قرار می‌دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه‌ای است بر اساس همدلی ، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوب‌ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می‌شود.
به عبارتی نوجوان به جای اینکه والدین را در موضعی بالاتر از خود و دست نیافتنی احساس کند، آنها را در کنار خود می‌یابد.
راهبردهای عملی در ارتباط والدین با نوجوان
1. ایجاد ارتباط مناسب :
برای ایجاد رابطه‌ای مناسب بین والدین و کودک ایجاد فضای خانوادگی سالم کاملا
ضروریست. پدر و مادر در ابتدا خود باید سلامت عاطفی ، شخصیتی و رفتاری داشته
 و از ارتباط مناسب منطقی با یکدیگر برخوردار باشند، شیوه‌های تربیتی مناسبی انتخاب
کرده و برخوردها و رفتارهای خود را بر اساس یک شیوه تربیتی مشترک طرح ریزی
کنند. وجود اختلاف بین والدین ، تعارض در شیوه تربیتی و ... فضای نامناسبی برای ایجاد ارتباط مفید بین والدین و نوجوان فراهم می‌سازد. ایجاد ارتباط مفید در بستری از آرامش و آسایش خانوادگی ، توانایی اعضا خانواده در حل مسائل به شیوه منطقی و ... میسر خواهد بود.
2. عدم ایجاد محدودیت و سخت گیری شدید و همچنین خودداری از سهل گیری وآزادگذاری :
در هر دو حالت ذکر شده ارتباط والدین و نوجوان از قاطعیت و استواری برخوردار نخواهد بود. در شیوه اول نوجوان به دنبال راه گریز از زیر سلطه والدین خواهد بود که در این صورت مجالی برای برقراری ارتباط وجود نخواهد داشت، چرا که فاصله‌ها به قدری به علت سخت گیری و محدودیت زیاد شده که دیگر مجالی برای پیوند نخواهد بود. در حالت دوم نیز والدین از اقتدار کافی برای نوجوان برخوردار نخواهند بود و در واقع احساس نیاز به برقراری ارتباط از طرف نوجوان احساس نخواهد شد. در حالی که چنین نیازی به صورت یک عامل درونی همچنان پا برجاست و خلاهای حاصل از آن دیر یا زود آشکار خواهد شد.
 3. عدم اعمال اجبار در پذیرش تفکرات والدین :
زمانی که والدین سعی می‌کنند فرزندان نوجوان خود را با ملاکها و معیارهای شخصی خود که در اغلب موارد برگرفته از شرائط تربیتی شخص خودشان و خواسته‌ها و تمایلات دوران نوجوانی‌شان است، موافق کنند، با حالت عناد و سرکشی نوجوان مواجه خواهند شد. همچنین مواردی تفاهم و همدلی بین والدین و نوجوان را مخدوش خواهد ساخت و نوجوان فاصله عمیقی را بین خواسته‌های خود و والدین احساس خواهد کرد.
4. ناتوانی والدین در کنترل هیجانات خود :
اعمال شیوه‌های تربیتی گاه مستلزم قاطعیت و تحکم است. در صورتی که این شیوه‌ها در شرائطی مناسب اعمال شوند، نتایج مفیدی را به بار خواهند آورد. اما در صورتی که هدف از اعمال آنها تخلیه هیجانات خود والدین باشد، آثار مخربی در روابط نوجوان با والدین خواهند داشت. هدف از اعمال شیوه‌های احیانا تنبیهی نباید تخلیه هیجان پرخاشگری والدین باشد.
5. توجه به ارزشها ، استعدادها و تواناییهای نوجوان :
توجه به ویژگیهای مثبت و مفید نوجوان و ارزش و بها دادن به آنها بسیاری از نیازهای روحی نوجوان را ارضا می‌کند و در احساس تشخص و هویت کامل می‌آفریند. افراد و به ویژه نوجوانان بسیار تحت تاثیر توجه مثبت اطرافیان و به ویژه والدین خود قرار می‌گیرند.
6. خودداری از نظارتهای بازپرس گونه :
به جای چنین روشهایی که اغلب سبب سلب اعتماد نوجوان نسبت به والدین می‌شود، با نظارت از راه دور و به صورت غیر
 مستقیم می‌توان جهت گیری رفتارهای نوجوان را در نظر داشت و در صورت بروز مشکل او را راهنمایی کرد. در غیر این
 صورت نظارتهای شدید و کنترلهای مستمر نتایج سودمندی نخواهد داشت.
7. خودداری از انتقادهای ویرانگر و مخرب
8. خودداری از غرور و خودخواهی والدین و تاکید زیاد بر مساله سن
پ9. ایجاد فرصتهای مناسب برای درددل نوجوانان
10. آشنائی با روابط دوستانه نوجوان به صورت برقراری ارتباطات خانوادگی
 دوستی هایمان را مهم کنیم
 آیا بین شما و دوستتان مشکلی پیش آمده؟ آیا فراموش نمودن رنجش های قدیمی سخت
 است؟ کسی که بتواند با این قبیل مشکلات مبارزه کرده و از خطراز دست دادن یک دوست
 یا دوستان، به منظور بهبود روابط دوستانه استقبال کند، کسی است که در برقراری و حفظ
 ارتباطات دوستانه موفق است.ارتباطات دوستانه و روابط بی شائبه و بی غل و غش انسانی،
 موهبتی است خداداد که این روزها به دلیل گرفتاری های خاص و مشغله فراوان، به نظر می رسد کم رنگ و گسسته تر شده است. دوستی تعریف می کرد: سالها پیش به منظور ادامه تحصیل به یکی از کشورهای اروپایی رفتم. محل اقامت من در نزدیکی دانشگاه بود و در آن خانه به جز من 5 دختر دانشجوی دیگر زندگی می کردند. برای من که یک ایرانی ام رفتار خشک آنها قابل تحمل نبود. تصمیم گرفتم که ارتباط دوستانه قوی ای بین جمع به وجود آورم. ابتدا یک به یک دوستانم را به شام دعوت کردم و پس از چندی به بهانه نزدیک شدن سال نو مسیحی همه را به شام دعوت کردم. سر شام ، همه از غذای اصیل ایرانی تعریف می کردند و من ابراز تمایل کردم که در صورت موافقت آنان، این مهمانی کوچک را ماهی یک بار برقرار کنیم. چندی نگذشت که ما برنامه خود را به نحوی تنظیم کردیم که بتوانیم شام را با یکدیگر بخوریم. در پایان سال تحصیلی جمع 6 نفره ما به حدی صمیمی شده بود که تصمیم گرفتیم سال تحصیلی بعد را هم در همین خانه بمانیم. اکنون پس از گذشت 25 سال هنوز از طریق نامه، تلفن و پست الکترونیک باهم در تماسیم. در حال حاضر، هلن و ماریا که ایرلندی الاصل بودند، به ایرلند بازگشته اند ، تریسا که اسکاتلندی بود، در استرالیا ساکن است و جانت و ملانی هم ساکن انگلستان هستند و ما کماکان ارتباط خود را حفظ کرده ایم. من عقیده دارم، زمانی که انسانها، با ملیت های مختلف و تربیت و آداب و رسوم متفاوت توانسته اند ارتباط دوستانه خود را گرم و صمیمانه حفظ کنند، چرا نتوانند با هم وطن و هم زبان خود ارتباط صمیمانه داشته باشند. هر بار مسئله ای باعث شد که کدورتی پیش آید، فکر کنید که بهار نزدیک است و ما باید خانه تکانی کنیم و همان گونه که برای استقبال از سال نو، خانه و سرای خود را از گرد و غبار پاک می کنیم، سرای دلمان را نیز از غبار کدورت ها پاک کنیم و اجازه ندهیم لذت هم صحبتی و دوستی با یک دوست را به خاطر کدورت جزیی، از دست بدهیم.حضرت علی (ع) می فرماید:" دوست ( در حقیقت) دوست نیست مگر آن که رعایت نماید دوست خود را در سه وقت: در رنج و گرفتاری ( به جان و مال همراهی کند) و در نبودن او( از گفتن و شنیدن سخنان ناروا حفظش نماید) و در وفات و بدرود زندگی ( به دعا و استغفار یادش کند) و در نکوهشِ به رنج انداختن دوست فرموده است: بدترین دوستان کسی است که شخص برای او به رنج افتد و درباره از دست دادن دوست می فرماید:" هرگاه مؤمن دوست خود را به خشم آورد و یا شرمنده سازد، امکان جدایی با او را فراهم نموده است."
این چند نکته را به خاطر بسپارید:
1 - بعضی اوقات، تنها چیزی که می تواند کدورت پیش آمده را از بین ببرد، یک ملاقات است.
به دیدار یکدیگر بروید و درباره مشکل پیش آمده صحبت کنید. این مسئله باعث می شود که این بار شما با دید بازتری به مسئله نگاه کنید، چه بسا دریابید که این مشکل، در واقع چیزی جز یک سوء تفاهم کوچک نبوده است.
2 - به هنگام صحبت با دوست خود صداقت داشته باشید و همه ی نظرات خود را به وضوح بیان کنید و به دوست خود نیز اجازه دهید که عقاید و نظراتش را بیان کند.
 فکر نکنید که پس از مشکل پیش آمده، این هم صحبتی ساده و آسان باشد. به هر حال، بعضی اوقات، فراموش کردن کدورت ها به زمان طولانی تری نیاز دارد.
3 - سعی کنید حس بخشش خطای طرف مقابل و علاقه به دوست را در خود تقویت کنید.
 با این کار آمادگی پیدا می کنید که اگر واقعاً خطا از جانب دوست شما باشد، او را ببخشید و روابط دوستانه تان را بهبود بخشید.
4 - اگر از ملاقات حضوری واهمه دارید و یا احساس شرم می کنید، ابتدا برای او یادداشتی بفرستید.
ذکر کنید که چقدر از شرایط پیش آمده و موجود متأسفید و آرزو دارید او را دوباره ملاقات کنید.
برای استحکام دوستی چه می شود کرد؟
بعضی اوقات، علیرغم توجه و تلاش، ارتباط دوستانه شما سست می شود و حفظ آن، نیاز به تلاشی دوباره دارد. به نکات زیر توجه کنید:
1 - می توانید نظرات خود را روی نوار ضبط کرده و برای دوستتان بفرستید و یا این که از پست الکترونیک استفاده کنید.
2 - اگر مدت هاست که با یکدیگر صحبت نکرده اید، کتابی را انتخاب کرده و با هم بخوانید . سپس در مورد آن به بحث و تبادل نظر بنشینید.
3 - کتاب یا مجله ای را که مورد علاقه دوستتان است، تهیه کنید. روی آن بنویسید که به یاد او هستید و آن را برای دوستتان پست کنید و نشان دهید که به یاد او هستید.
4 - نامه ای به دوستتان بنویسید و از او بخواهید با اضافه کردن مطالب مورد نظرش، آن را برای دوست مشترکتان پست کند و به همین ترتیب به دوست سوم و چهارم و در نهایت نامه به خود شما بر می گردد، به این طریق ، شما از نظرات دوستانتان مطلع شده و می توانید مطالب جدید را به همین طریق برای یکدیگر ارسال کنید.
5 - اگر احساس می کنید که باید با دوستی صحبت کنید، بی معطلی این کار را انجام دهید. شاید او نیز در صدد تماس با شما بر آمده باشد. به این طریق شاید از دوستی که بیش از ده سال بی خبر مانده اید، خبری بگیرید.
 شغل رویایی من
 آیا هنوز به دنبال شغل رؤیایی خود هستید. دوست دارید، صبحها با علاقه از خواب بیدار شوید
، از اینکه دوباره روز شده است، خوشحال شوید و با انرژی کامل به محل کارتان بروید و پس
 از پشت سر گذاشتن یک روز کاری با رضایت کامل به خانه برگردید. به نظر که خوب
 می رسد نه؟
ولی این مطالب چقدر به واقعیت نزدیک است؟ از همه مهمتر چقدر در مورد تمام مشاغلی که
 در دنیا وجود دارد، اطلاع دارید؟ شغل رؤیایی شما چیست و چگونه می توانید آن را به دست
 آورید؟
در حقیقت شغل رؤیایی، یک مورد کاملاً شخصی است. تنها خود شما می توانید بفهمید که چه کاری برای شما خوب است، چه کاری را می توانید با کمال علاقه انجام دهید و در کدام بخش، توانایی انجام کار را دارید. باید نگاهی همه جانبه به شغل مورد نظرتان داشته باشید و تمام جوانب آن را بسنجید.
اکنون در اینجا چند نمونه ذکر می شود:
- حوزه فعالیت
- حوزه علاقه ( نوع کار، شاخه های آن و ... )
- میزان مسئولیت ( فعالیت وابسته به بورس، کاملاً مستقل و ... )
- نقش ( ارتباط با بیرون یا محدود به خود شرکت، نقش هدایتی، با یا بدون مسئولیت شخصی و ... )
- ملزومات کاری ( محیط کار، همکاران ، رئیس و ... )
- زمان انجام کار و شرایط کاری ( کار در آخر هفته، سفر و ... )
- واقعیت بخشیدن به خود و پیشرفت شخصی
خودتان را از طریق این موارد به تحرک وا دارید و افکار، انتظارات و علائق خود را بنویسید. اگر به طور خودکار نمی توانید با کلمات کلیدی شروع کنید، پس از خود بپرسید:
- یک روز کاری ایده آل به نظر من چگونه است؟ ( از زمان کار، ابتدا چه می کنم، پشت میز می نشینم یا در طبیعت به کار می پردازم؟ چه وظایفی بر عهده من گذاشته شده است؟ همکاران من چگونه هستند؟ تا حد امکان و با تمام جزئیات شرح دهید که ایده آل برای شما چیست؟ )
- چشم انداز من از آینده چیست؟ مستقل کار کنم؟ یک بخش را هدایت کنم؟ به خارج از کشور سفر کنم؟ و ...
از عهده چه فعالیتهایی به نحو احسن بر می آیم؟ چه کاری را دوست دارم؟ چه کاری مناسب من است؟ نقاط قوت من در کجا است.
 تخصصی و فردی
 گاهی انسان نمی داند که چه می خواهد. اما کاملاً مطمئن است که چه چیزی را نمی خواهد. این نکته، بسیار سودمند است. زیرا به شخص کمک می کند تا حوزه کاری خود را محدودتر کند.
بهترین راه این است که شخص برگه هایی را بردارد و سؤالاتی را روی آنها بنویسد و سپس دو امکان برای خود در نظر بگیرد: یکی " من می خواهم " و دیگری " من نمی خواهم " به این نحو به سؤالات پاسخ دهید. سعی نمایید که سؤالات، کاملاً جزئی باشد. انجام این کار بسیار خوشایند است و افکار انسان را پخته تر و منظم تر می سازد. نکته مهم این است که هیچ نکته ای نباید حذف شود، زیرا باعث غیر واقعی شدن کار می شود. تمام شرایط خود را مشخص کنید. هر ایده ای سهم خودش را دارد. بررسی واقعی در آخر کار، امکان پذیر است. وقتی که فهرست آرزوها و علائق خود را تنظیم کردید، در نهایت یا با مقدار زیادی از آرزوهای فردی خویش روبرو می شوید یا اینکه این کار افکار شما را به سوی یک شغل معین سوق می دهد.
بنابراین از رؤیاهای دست نیافتنی و غیر واقعی بپرهیزید تا کار شما نتیجه بخش باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد