راهکارهای برون رفت از مشکلات از نگاه قرآنی

راهکارهای برون رفت از مشکلات از نگاه قرآنی
قرآن برای برون رفت از همه مشکلات حتی آنهایی که بیرون از اراده و اختیار ماست و در حقیقت می توان آن را مشکلات طبیعی دنیا دانست راهکارهایی را ارایه داده است. این راهکارها، افزون بر راهکارهایی است که قرآن به عنوان راهکارهای عادی و معمولی و از طریق بهره گیری از ابزار و اسباب دنیوی ارایه می دهد. به این معنا که انسان برای رهایی از مشکلات می تواند از سازوکارهایی استفاده کند که وی را از مشکلات رهایی می بخشد. این راه ها را می توان در حوزه های مختلف و با بهره گیری از پیامبر باطنی یعنی خرد و عقل و دیگر اسباب به دست آورد. چنان که گفته شده است که برای هر دردی مادی درمانی است. استفاده از دارو و پزشک و مانند آن در درمان بیماری ها از راه هایی است که خرد بشری به آن می رسد. در برخی از روایات معتبر اسلامی آمده است که: ان الله یابی ان تجری الامور الا باسبابها؛ این که خداوند پرهیز دارد که امور دنیا به جز از راه سبب ها جریان پیدا کند. به این معنا که برای هر مسئله ای راه و سببی ماده و تکوینی و طبیعی قرار داده است. اما سخن این است که وقتی انسان از این اسباب به هر دلیلی بهره نتواند بگیرد و یا به سختی و دشواری از آنها استفاده کند و یا در مقام نومیدی از اسباب قرار گیرد چه راه کاری را قرآن برای این مرحله و مرتبه قرارداده است؟ آیا اصولا سازوکاری برای این مرتبه و مرحله است؟ اگر راهکاری وجود دارد آن چیست؟ آیا رمل و جفر و پناه بردن به سحر و جادو و دیگری شیوه و علوم که در اصطلاح به آن علوم غریبه گفته اند امری درست است. اگر این راه کار نادرست و یا برای عموم قابل دسترسی نباشد آیا اسلام و قرآن راهکاری عام و کلی و برای همگان قرارداده است؟ آن راهکار پیشنهادی و سازوکاری قرآنی برای برونرفت از چنین مشکلاتی و همه مشکلات چیست؟ در این نوشتار کوشش می شود تا روش و یا روش های برونرفتی که قرآن بدان اشاره کرده را و بسیار بر آن تأکید داشته و در آیات بسیاری بدان پرداخته و به عنوان اصل کلی به انسان تعلیم داده است، شناسایی و بیان شود.
1- استغفار: یکی از مهم ترین راهکارهای قرآنی برای برونرفت از مشکلات استغفار است. استغفار به معنای درخواست پوشش و گذشت و آمرزش است. (مفردات راغب) به این معنا که انسان از خدا می خواهد که وی را ببخشد و در حق وی گذشت نماید و او را به رحمت خود پوشش دهد. این واژه در اصطلاح قرآنی به معنای درخواست زبانی یا عملی آمرزش و پوشش گناه از خداوند به هدف مصونیت از آثار بدگناه و عذاب است. (کشف الاسرار ج2 ص46 و نیز التحریر و التنویر ج4 ص92). استغفار با توبه این تفاوت را دارد که استغفار آمرزش خواهی از گناهان برای پیراستن روح است و توبه اقدام برای آراستن روح به صفات پسندیده ای چون توحید می باشد. (المیزان ج10 ص140) و یا استغفار درخواست آمرزش از گناهان پیشین و توبه پشیمانی و بازگشت به خدا درباره گناهانی است که امکان دارد در مقام عمل انجام دهد. (تفسیر کبیر فخر رازی ج17 ص181) آیات بسیاری در قرآن به مسئله استغفار پرداخته است و ارزش و جایگاه و اهمیت آن را نشان داده است. (68بار) در آیاتی از قرآن به پیامبر با آن که اهل عصمت و طهارت است می فرماید که به سوی خداوندت استغفار کن. در آیاتی نیز به مؤمنان دستور می دهد که استغفار کنند. و یا این که اهل استغفار در سحرگاهان باشند. پس از بیان اهمیت و ارزش استغفار به بیان این راهکار برای برونرفت از مشکلات و معضلات فردی و جمعی اشاره کرده و می فرماید: دوعامل اصلی و کلی است که حتی عذاب هایی طبیعی و غیرطبیعی چون سیل و زلزله و جنگ و عذاب استیصالی و از میان برکن را از انسان دور می سازد. یکی وجود پیامبر(ص) است و دیگری استغفار می باشد. (انفال آیه33) حضرت امیرمؤمنان(ع) می فرماید: در روی زمین دو وسیله و ابزار امنیت از عذاب الهی وجود داشت: یکی از آن دو وجود پیامبر(ص) بود که با رحلت آن حضرت برداشته شد و انسان ها از آن محروم شدند ولی دیگری که استغفار است همواره برای همگان تا قیامت وجود دارد. پس بدان تمسک جویید و چنگ زنید و آن گاه آیه 33سوره انفال را خواند. (نهج البلاغه حکمت88) استغفار تا آن اندازه مهم و ارزشمند نشان داده شده است که حتی عذاب یعنی کیفر اعمالی که در دنیا انسان به جهت تکوین و یا تشریعی بدان مبتلا و گرفتار می گردد، از وی و یا جامعه برداشته می شود. انسان با استغفار می تواند از این دسته عذاب های دنیوی و اخروی که به جهت بازتاب و واکنش طبیعی اعمال گریبان گیر او می شود رهایی یابد. از مهم ترین آثار استغفار که در آیات قرآن بدان اشاره شده می توان به پیشگیری از عذاب الهی (انفال آیه33)، آمرزش گناهان (نوح آیه10) افزایش روزی (نوح آیه11)، ازدیاد فرزندان (نوح آیه12) رفاه و عمر طولانی (هود آیه3) نام برد. قرآن بیان می دارد که بهترین زمان استغفار سحرگاهان است (ذاریات آیه18 و نیز آل عمران آیه17 و نیز یوسف آیه98) زیرا حالات و موقعیت های مختلف زمانی و مکانی نقش اقتداری (مزمل آیه6) و ویژه ای برخوردار است چنان که درباره لیله القدر گفته شده است و (قدر آیه1) و در مقاله ای بدان پرداخته شده است. شمار آن چنان که در قرآن آمده است می بایست کثیر باشد تا اسم مستغفر در سحرگاهان بر او صدق کند و از مصادیق آن گردد. (ذاریات آیه18) کثیر در آیات قرآن به معنای بیش از هفتاد آمده است. در تفسیری از علی بن محمد الهادی(ع) درباره معنای کثیر آمده است که قرآن به پیامبر(ص) فرموده است که خداوند تو را در مواطن کثیر یاری داده است و آن حضرت بیان می دارد که شمار غزوه و سرایا آن حضرت بیش از هفتاد تا هشتاد بوده است بنابراین کثیر به معنای بیش از هفتاد است. از این رو کسی که می خواهد استغفار نماید می بایست در سحرگاهان و بیش از هفتاد بار به طور استمراری استغفار کند تا مصداق اهل استغفار شود. اما پیش از این که به این روایات تفسیر تمسک شود، قرآن خود به صراحت به عدد هفتاد اشاره کرده است: «استغفر لهم او لاتستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعین مرده فلن یغفرالله لهم (توبه آیه80) چه برایشان آمرزش بخواهی و یا نخواهی یکسان است حتی اگر برایشان 70بار آمرزش بخواهی خدا آنان را نمی آمرزد. در این آیه به صراحت از عدد70 یاد شده است که می رساند 70عدد مطلوبی است که مؤمن می تواند با آن خود را در شمار مستغفران قرار دهد و از گناهان و مشکلات دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی برهاند.
2- توبه: دیگر راهکار قرآن برای برونرفت از مشکلات دنیوی، توبه است. حضرت آدم پس از گرفتاری به دست ابلیس به درگاه خداوند توبه کرد و با بیان توبه خود را از بسیاری از بازتاب و پیامدهای عمل برهاند. (بقره آیه 37) حضرت یونس(ع) پس از گرفتاری در شکم ماهی که خداوند از آن به ظلمات تعبیر می کند با بیان توبه و اقرار به گناهان (البته می تواند اقرار به گناه در پیشگاه الهی به عنوان یک راهکار جداگانه مطرح گردد چنان که حضرت موسی(ع) و برخی دیگری از پیامبران با این روش از مشکلات و پیامدهای طبیعی رفتار و اعمال خود رهایی یافتند) در پیشگاه الهی توانست از پیامدهای رفتار خود برهد که در میان مردم از آن جمله به ذکر یونسی یاد می شود. قرآن این ذکر را این چنین بیان می دارد: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین؛ جز الله خدایی نیست، پاک و منزه هستی، و من از ستمکارانم. (انبیاء آیه 88) قرآن از مشکلی که یونس بدان گرفتار شده بود به ظلمات یاد می کند که نشان دهنده شدت و تعدد مشکلی بود که آن حضرت به جهت اعمال و رفتار خود بدان گرفتار شده بود.
3-توسل و شفاعت: گاه از این راهکار به وسیله نیز یاد می شود. (وابتغوا الیه الوسیله؛ مائده آیه 35 و نیز اسراء آیه 57) وسیله و یا عروه الوثقی (بقره آیه 652 و نیز لقمان آیه 22) و یا کلمات (بقره آیه 37) هر چیزی است که انسان با قراردادن آن به عنوان واسطه می کوشد تا از مشکلاتی که بدان گرفتار آمده است رهایی یابد. انسانی که خود از جایگاهی برخوردار نیست و نمی تواند به طور مستقیم اقدام کند به کمک افراد و اشخاصی که در نزد خداوند از وجاهت و مقام خاصی برخوردار می باشند کمک و یاری می جوید تا آنان واسطه شوند و کمک کنند تا بتواند از مشکلاتی که به جهت رفتار و یا اعمال و یا حتی به طور طبیعی به عنوان آزمون و یا طبیعت تضادی دنیا بدان گرفتار آمده است رهایی یابد. این افراد می توانند شهیدان و افراد صدیق و صالحان و پیامبران باشند؛ یعنی کسانی که خداوند به آنان نعمت خاص بخشیده است و جزو منعمان درگاه ایزدی هستند (نساء آیه 69) کسانی که ما هر روز در نماز و نیایش خویش از خدا می خواهیم ما را در راه آنانی قرار دهد که در راه مستقیم و صراط الهی هستند. این افراد کسانی هستند که می توانند به عنوان شفیعان عمل کنند و ما را از مشکلات برهانند. کسانی که در نماز شب از آنان به عنوان شفیع یاد می شوند تا پس از استغفار و توبه دست ما را گرفته و دستگیر ما باشند (عروه الوثقی). در قرآن همه اینان به عنوان شفیعان مطرح شده اند. ولی با این همه می توان گفت که در این میان آنانی که پیامبران و این شفیعان در هنگام گرفتاری و مشکلات به دامن ایشان چنگ می زدند از جایگاه و مقام برتری برخوردارند که می بایست به عنوان شفیعان بدان ها رجوع کرده و از آنان یاری و کمک خواست. اینان کلمات نوری هستند که بسیاری از مقربان درگاه ایزدی به آنان توسل جسته و شفاعت ایشان را خواستار شدند. اگر ما توبه را به عنوان اصلی جداگانه فرض کردیم و یا استغفار را به عنوان اصلی دیگر و مستقل بیان کردیم می توانیم بگوییم که از نظر جایگاه به مقام شفاعت ایشان نمی رسد؛ زیرا کسی که به مقام ایشان باور داشته باشد مانند کسی است که تمام را در اختیار دارد. به سخنی دیگر چون که صد آمد نود هم پیش ماست. کسی که قایل به مقام و جایگاه این انوار و کلمات ربویی و الهی باشد می داند که با چه کسی سخن می گوید و از چه کسی کمک و یاری می جوید. در شفاعت هم توبه نهفته است و هم استغفار و از این رو گفته اند که صلوات بر محمد و آل محمد(ص) در حکم استغفار و توبه و شفاعت است؛ و گفته اند که صلوات از فرشتگان استغفار است و از سوی خدا بخشش و آمرزش است و این همه در آیه: ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما (احزاب آیه 56)؛ خداوند و فرشتگان بر پیامبر صلوات و درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید شما بر او درود بفرستید و بر او به سلامی تسلیم باشید. بنابراین بهترین راهکار قرآنی برای برونرفت از مشکلات توسل و تمسک به پیامبر و خاندان طاهر و پاکش است که خداوند آنان را مطهر گردانیده است و جایگاه ویژه ای بخشیده است (احزاب آیه 33) و شفاعت ایشان را راهی برای بسیار بلکه همه مشکلات دانسته است. از این رو حضرت آدم زمانی توبه کرد و توبه اش پذیرفته شد که توانست به آن کلمات تمسک جوید.
کلماتی که از خداوند تلقی کرده است. (بقره آیه 37) این کلمات تنها استغفار و توبه نبود، بلکه کلمات نوری و وجودی بوده است. این که این کلمات وجودی بودند نه لفظ و کلمات معمولی از آن جا دانسته می شود که ضمیر «هم» که نشان جمع مذکر است بدان ارجاع داده شده است. در قرآن کلمه به معنای امور وجودی به کار رفته است. از این رو از عیسی بن مریم(ع) به کلمه تعبیر شده است (نساء آیه 171) و یا از موجودات دنیا به کلمات یاد شده است که با جوهرشدن دریاها نمی توان همه آن کلمات وجودی را نگاشت و آمار و احصا کرد (کهف آیه 109 و نیز لقمان آیه 27)
4-تقوا: در نگره قرآنی به عنوان یک راهکار نه برای رفع بلکه دفع مشکلات اشاره شده است. به این معنا که برخی از راهکارها و سازوکارهایی که بدان اشاره شده می تواند در زمانی به کار رود که انسان دچار مشکلات شده و راه حلی برای برون از آن نیافته است و همه اسباب و عوامل و علل طبیعی نارکارآمدی خود را نشان داده است، در آن زمان می توان با بهره گیری از یکی از آنها از دام آن مشکلات رها شد؛ ولی برخی از این راهکارها افزون بر آن می توانند موجب شوند تا مشکلاتی از این دست پدید نیایند.
یعنی افزون بر رفع بلایی که واقع شده است می تواند بلا و یا بلایایی را دفع کرده و نگذارد صورت واقعیت و تحقق به خود گیرد. قرآن تقوا را به عنوان راهکاری برای هر دو جنبه بیان می کند. در آیه: ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا (انفال آیه 29) بیان می کند که چه سان می توان از بلایی واقعی رهید (و نیز زمر آیه 61 و نیز فصلت آیه 18) و گناهان انجام شده بخشیده و پوشش داده می شود (مائده آیه 65 و نیز طلاق آیه 5) و در آیه دیگری بیان می کند که چه سان با تقوا می توان از پدیدآمدن بلایی جلوگیری به عمل آورد و از بیماری های روحی و روانی نجات یافت (اعراف آیه 35)؛ یا برای مشکلاتی که راه چاره ای نمی یابد برای آن راهکاری قرار می دهد تا از بن بست رهایی یابد (طلاق آیه 2) و کارهایی که سخت و دشوار است و به سادگی به سامان نمی آید به سادگی و آسانی حل نماید. (طلاق آیه 4 و نیز لیل آیه 5) قرآن یکی از روش های کسب نعمت های الهی و وفور آن را بهره گیری از عامل تقوا بر می شمارد و می فرماید: ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض... (اعراف آیه 96)؛ اگر اهل آبادی ها ایمان آورند و پرهیزگاری و تقوا پیشه کنند ما برکات آسمان و زمین را بر ایشان می گشودیم. چنان که تقوا عاملی برای رهایی از مکر و کید دشمنان آدمی است به گونه ای که مکر و فریب ایشان هیچ کارگر نیافتد. (آل عمران آیه 120) چنان که با تقوا می توان از شر جنون و دیوانگی و افسردگی هایی که عامل آن انسانی و یا غیرانسانی است رهایی یابد و نجات پیدا کند (اعراف آیه 201) و تلاش زبانی و بیمار دلان بی اثر خواهد شد. (احزاب آیه 32)
● منبع: روزنامه - کیهان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد